نگاه دیگران
در سال ۱۹۷۷ به فکر افتادم که ازدواج کنم. با خود گفتم که با امام تماس بگیرم و از ایشان تقاضا کنم تا صیغۀ عقد ما را جاری سازند. از یک طرف نگران بودم که امام به خاطر گرفتاریهای فراوان خود نتوانند خواستۀ ما را اجابت کنند. از طرف دیگر خجالت میکشیدم که خود مستقیماً چنین درخواستی را با ایشان مطرح کنم. به همین جهت از آقای ابوماهر خواهش کردم تا با امام تماس بگیرند و مسأله را طرح کنند. برای من کمال...
همان گونه که در صفحات قبل بیان کردم، نظام نوپاى جمهورى اسلامى ایران در آغاز جنگ تحمیلى از وضعیت سیاسى مطلوبى برخوردار نبود. از لحاظ نظامى نیز ارتش انسجام خوبى نداشت و از یک تفکر عقلانى، فکر طراحى عملیات و بخصوص اطلاعات لازم در درون آن، خبرى نبود و فرماندهان آنها از طرحهاى گسترش لشکرها در مناطق خوزستان اطلاعات کافى نداشتند. سپاه پاسداران هم یک نهاد تازه تأسیس بود و هنوز تجربهى جنگ با یک کشور...
گزیدهای از خاطرات سرلشکر صفوی درباره بعضی از چهرههای خاص جنگ بچه، برای چی آمدی جبهه؟ امام خمینی(ره) ما فرمانده گردانی در لشکر 33 المهدی داشتیم که اسمش مرتضی جاویدی بود که در عملیات والفجر 2 با گردانش یک هفته در محاصره عراقیها گرفتار شده بود اما بعد از یک هفته، حلقه محاصره را شکست و نیروهایش را نجات داد. بعد از آن ایشان را بردیم جماران، خدمت امام. امام وقتی ایشان را دیدند، بلند شدند و...
خاطره اول : « در اوایل جنگ ، یک روز حضرت آیت ا... خامنه ای که در آن زمان نماینده حضرت امام (رحمه ا... علیه ) در شورای عالی دفاع بودند در اهواز در جلسه ای حضور داشتند ، ( حسن باقری ) شرکت کرد و پس از اینکه رکن دوم ارتش از آخرین وضعیت دشمن اطلاعات دادند ، فرمانده عملیات می گوید : بگذارید رکن دوم ما نیز از وضعیت دشمن برایتان مطالبی بگوید و ایشان برخاسته و با آن بیان رسا و شیوا و گیرایش ، نه تنها آخرین اطلاعات...