اولین دیدار با امام خمینى(ره)


1928 بازدید

موقع ظهر وارد منزل مسکونى امام(ره) شدم. ایشان به اتفاق همراهان براى اقامه‏ى نماز ظهر و عصر آماده مى‏شدند. وقتى امام خمینى را دیدم، حالتى به من دست داد که در طول زندگى و عمرم آن لحظه را هرگز فراموش نمى‏کنم. نورانیت چهره‏ى حضرت امام، حالت چشم‏ها، قد رشید و جذابیت سیماى ایشان، مرا غرق وجودشان ساخت. وقتى دست ایشان را بوسیدم بى‏اختیار گریه کردم، گریه‏اى از ته دل با تمام وجود و شیفتگى، از شدت گریه (که از سر شادى بود) کنترل خود را از دست داده بودم. براى اولین بار بود که امام و مرجع تقلید خود را مى‏دیدم و حالتى در وجودم احساس کردم که وصف‏ناپذیر است.
 در مدتى که من در نوفل‏لوشاتو بودم، خاطرم هست که دانشجویان زیادى از مناطق مختلف فرانسه و بعضاً از سایر نقاط اروپا به دیدن ایشان مى‏آمدند و شخصیت‏ها و روحانیون بزرگوارى از ایران نیز به ملاقات امام)ره( مى‏آمدند و این روستا تبدیل به یک مرکز تحولات سیاسى مربوط به ایران و منطقه شده بود. آن خانه‏اى که امام)ره( و خانواده‏ى محترمشان در آن زندگى مى‏کردند، ظاهراً اجاره‏اى بود، اما خانه‏اى که روبه‏روى بیت امام)ره( قرار داشت و محل حضور میهمانان، ملاقات‏کنندگان و خبرنگاران بود، به یک ایرانى مقیم فرانسه تعلق داشت که در اختیار امام)ره( قرار داده بود. نمازهاى جماعت هم در همین خانه برگزار مى‏شد. معنویت خاصى در نمازهاى جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء برقرار بود؛ اگر هوا بارانى بود نماز در طبقه‏ى دوم ساختمان که فضاى کوچکى هم داشت، برگزار مى‏شد و اگر هوا مناسب بود در محوطه‏ى آن خانه و در نزدیکى یک درخت سیب برقرار مى‏شد.
 شخصیت بزرگوار، مرحوم حاج سیداحمد خمینى(63) که مسئولیت و سازماندهى تمام برنامه‏هاى امام)ره( را به‏عهده داشت و تقسیم وظیفه‏اى که ایشان براى افراد خدمت‏گزار در بیت حضرت امام کرده بود، در پیشبرد کارها بسیار مهم بود؛ مثلاً شهید بزرگوار حاج مهدى عراقى(64) مسئول تدارک و تهیه‏ى غذاى میهمانان بود. حاج مهدى عراقى براى همه‏ى حضار غذاى ساده‏اى تدارک مى‏دید. تعداد زیادى تخم‏مرغ را در یک دیگ بزرگ روى گاز قرار مى‏داد و به صورت آبپز مى‏پخت و همراه با نصف نان باگت در اختیار میهمانان قرار مى‏داد. در بعضى از روزها هم یک یا دو گوسفند را خریدارى مى‏کرد و در باغى که در پشت همان خانه‏ى محل دیدار و ملاقات‏ها بود، ذبح مى‏کرد و پس از کندن پوست و قطعه قطعه کردن گوشت آن، آبگوشت مفصّلى تهیه کرده و به هر کدام از میهمانان یک کاسه آبگوشت و یک نصفه نان باگت مى‏داد که این غذا فوق‏العاده خوشمزه بود. از دیگر شخصیت‏ها و مقام‏هایى که در بیت امام)ره( فعالیت داشتند، خانم دباغ(65) بود. ایشان که با آقاى مهندس غرضى در سوریه، لبنان فعالیت‏هایشان را هماهنگ مى‏کرد، در نوفل‏لوشاتو هم در بیت امام کمک مى‏کرد و در ضبط و تکثیر پیام‏ها و اعلامیه‏هاى امام)ره( مشغول به کار بود.
 در همان خانه‏اى که محل ملاقات‏هاى امام)ره( بود، زیرزمینى قرار داشت که صحبت‏ها، پیام‏ها و سخنرانى‏هاى حضرت امام)ره( بعد از ضبط بر روى نوارکاست توسط آقاى سراج‏الدین موسوى(66) به یاران و دوستان امام در ایران مى‏رسید. به طور مثال با اصفهان تماس مى‏گرفت و نوار ضبط شده را پشت گوشى تلفن مى‏گذاشت و آنهایى که در اصفهان بودند، نوار را ضبط مى‏کردند؛ اما کار من و آقاى احمد فضائلى در آن‏جا جزئى و مختلف بود. بیشتر کارها و وظایف ما را آقاى غرضى هماهنگ مى‏کرد و با ایشان ارتباط داشتیم؛ مثلاً خرید نان، بعضى وقت‏ها به‏عهده‏ى ما بود و از آن‏جا که هم گواهینامه‏ى بین‏المللى داشتیم و هم به زبان انگلیسى آشنا بودیم به راحتى مى‏توانستیم صحبت کنیم و در خیابان‏هاى پاریس رانندگى کرده، مواد مورد نیاز را از فروشگاه‏ها خریدارى کنیم. بعضى از اوقات هم پیگیرى چاپ و تکثیر اعلامیه‏هاى امام)ره( به‏عهده‏ى ما بود. ما این اعلامیه‏ها را به پاریس مى‏بردیم و تکثیر مى‏کردیم تا بین میهمانان و ملاقات‏کنندگان با حضرت امام توزیع شود. محل استراحت و خواب ما در همان خانه )محل دیدارها( بود. در اواخر حضورمان در نوفل‏لوشاتو براى مدت کوتاهى یک هتل در نزدیکى محل اقامت امام)ره( براى میهمانان اجاره کرده بودند که ما در آن هتل استراحت مى‏کردیم.
 در همین دوران که ما در پاریس بودیم، بعضى وقت‏ها به دیدن و تماشاى این شهر مى‏رفتیم؛ مکان‏هایى چون برج ایفل، خیابان شانزه‏لیزه و مقبره‏ى سرباز گمنام و متروهاى دوطبقه‏ى شهر که در دو سطح خطوط رفت و آمد مى‏کردند، خیلى برایمان جالب و تماشایى بود و جاذبه‏ى توریستى خاصى داشت.


http://www.yahyasafavi.com