خوانین و زارعین در معاملات خوانین بختیارى و شرکت نفت ایران و انگلیس


 خوانین و زارعین در معاملات خوانین بختیارى و شرکت نفت ایران و انگلیس

  درباره چگونگى ارتباط خوانین با صاحبان اراضى در معاملات خوانین بختیارى و شرکت نفت ایران و انگلیس اطلاعات دقیق و مشخصى در دست نیست. آیا خوانین اراضى مورد معامله با شرکت نفت را جزو دارایى شخصى خود به حساب مى‌آوردند یا متعلق به همه ایل مى‌دانستند؟ وجوه دریافتى چگونه تقسیم مى‌شد؟ و میزان سهم زارعین و اهالى بومى یا افراد ایل چقدر بود؟ و چگونه محاسبه مى‌شد؟

     در پاسخ به سئوالات مطرح شده، با توجه به متن قراردادها مى‌توان فهمید که اراضى عمدتا دو دسته بودند؛ اراضى متعلق به خوانین، که ملک شخصى آنها به حساب مى‌آمد و از طریق خرید، معاوضه، واگذارى ارث و یا حتى تصرف در اختیار آنها قرار مى‌گرفت و گاهى اوقات نیز بخش‌هایى از اراضى از سوى حکومت مرکزى به خوانین واگذار مى‌شد. خرید و فروش این اراضى و وجوه حاصله و نحوه تقسیم آن در حیطه اختیارات مالکانه خوانین بود. ولى بخشى از این اراضى، به عنوان اراضى ایلاتى یا محل استفاده افراد ایل به صورت دسته‌جمعى بود که متأسفانه در این مورد اطلاعات ما کامل و دقیق نیست. ولى با مطالعه یادداشت مفصل دکتر یانگ ــ پزشک و نماینده سیاسى شرکت نفت ایران و انگلیس در منطقه نفتخیز ــ مى‌توانیم به اطلاعاتى دست یابیم. در این یادداشت دکتر یانگ به تشریح وضعیت منطقه بختیارى و تعهدات متقابل نصیرخان سردار جنگ و سفارت انگلیس پرداخته است، به نظر مى‌رسد سفارت انگلیس از سردار جنگ در هنگام عقد قرارداد 1912م/1330ق اطمینان خواسته بود تا نسبت به دعاوى رعایا و زارعین پاسخگو باشد؛ زیرا آنها وجوه اراضى خود را مطالبه مى‌کردند، ولى سردار جنگ پولى در بساط نداشت که به آنها بپردازد. دکتر یانگ از یک سو کوشید منابع مالى سردار جنگ (اسهام نفتى) را در گرو نگه دارد و از واگذارى اوراق مربوط به اسهام خوددارى کرد و از سوى دیگر سعى کرد تا زارعین و رعایا را آرام نگه دارد. بنابراین با سرکردگان و رؤساى محلى به گفت‌وگو پرداخت. از نظر دکتر یانگ، بهترین راه، انتقال افراد طایفه مدعى یا آسیب‌دیده در جریان نزاع‌هاى خانوادگى به مناطق نزدیک بود که مجبور شده بودند اراضى و محل سکونت خود را ترک کنند. در این صورت، زارعین با استقرار در اراضى جدید تا حدى راضى مى‌شدند و سردار جنگ نیز لازم نبود نسبت به خرید اراضى جدید و واگذارى آن به رعایا و زارعین، به دعاوى آنها پاسخ گوید.[1]

    اسنادى وجود دارد که نشان مى‌دهد خوانین در دوره‌هاى مختلف به ویژه پس از کودتاى 1299ش، درصدد برآمدند تا با خرید اراضى از سرکردگان محلى نسبت به فروش و واگذارى اراضى خریدارى شده به شرکت نفت اقدام کنند. به طور مثال، در سندى 21 نفر از سرکردگان محلى که اسامى آنها به همراه مهرشان در پایین سند وجود دارد، مقدارى از اراضى ایلاتى را به جز چشمه‌ها، دکان‌ها، کاروانسراها و باغ‌هاى موجود در آن اراضى در سال 1344 و 1345ق در ازاى دریافت سه‌هزار تومان به حاج خسروخان سردار ظفر ایلخانى و امیرخان سردار جنگ ایل‌بیگى، واگذار کرده‌اند.[2] اسامى چند نفر از کسانى که نام و مهر آنها در پایین این سند وجود دارد، عبارت است از: تیمور، حسنعلى، على‌داد، ملک محمد، فرج‌الله و محمد نصیر.

     در سند دیگرى، قطعه زمینى نزدیک به محل فعالیت شرکت نفت که حدود چهل زرع طول و 340 زرع عرض داشت، از سوى افراد و سرکردگان طایفه شهنى در ازاى دریافت مبلغ یکهزار تومان پول نقد به سردار ظفر ایلخانى و سردار جنگ ایل‌بیگى واگذار شده است. این معامله در تاریخ 16 فروردین سال 1306 برابر با 3 شوال 1345 انجام شده و افرادى همچون کدخداى شهنى، شیخ شهنى و افراد دیگر به نام‌هاى خواجه تراب، دلاور، فرهاد، اسفندیار آن را امضا یا مهر کرده‌اند.[3]

    در معامله دیگرى، ملکى موسوم به چوب سرخ که مورد احتیاج شرکت نفت بود، به مبلغ 450 تومان به سردار ظفر ایلخانى و سردار جنگ ایل‌بیگى بختیارى فروخته شده است. در هر سه این معاملات، طرف فروشنده متعهد شده است معامله را شرعى، صحیح و غیرقابل برگشت براى خود و خانواده و اطرافیان محسوب کند و از هرگونه اعتراض خوددارى ورزد. ضمن آنکه هرگونه اعتراضى بر اساس مطالب اسناد باطل و عاطل خوانده شده است.[4]

    این اقدامات در پاسخ به فشارهایى بود که از هنگام کودتاى 1299ش به بعد، آرام‌آرام بر خوانین وارد مى‌شد و نمونه آن، ابطال بند دوم قرارداد منعقده در سال 1339ق بود که خوانین را از تملک و واگذارى اراضى و عمارات در پایان مدت امتیاز دارسى محروم مى‌ساخت. این روند بعدها شتاب فزاینده‌اى به خود گرفت .

 

[1]121. Great Britain, Foriegn Office Inclosure in No 386, Anglo Persian Oil Company to Foreign Office, Memorandum to the governorship of Bakhtiaristan. Winchester House. Old Broad street. London, 16 December 1912. F.O. 416/54.

[2]. سازمان اسناد ملى ایران. سند شماره 40/1002، 20 رمضان 1345.

[3]. همان منبع. سند شماره 43/1002، 3 شوال 1345/16 فروردین 1306.

[4]. همان منبع. سند شماره 44/1002، 7 شوال 1345/ 20 فروردین 1306.

                         


برگرفته از کتاب نفت و بختیاریها نوشته علیرضا ابطحى منتشره از سوی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران