حمایت های انگلستان از  رضاخان


حمایت های انگلستان از  رضاخان

رضا خان در مقاطع مختلف از حمایت های انگلیس بهره گرفت تا سلطنت پهلوی را برای خود فراهم آورد و پایه های حکومت استبدادی خود را برقرار و استوار ساخت. در ادامه به برخی از مستندات حمایت ای انگلیس از رضاخان پرداخته می شود :

  • تلگرام تبریک جورج، پادشاه انگلستان برای رضاخان به شرح منتشر می شود: «لندن، 14 دسامبر. مناسبت میمون جلوس اعلیحضرت به تخت سلطنت را مغتنم شمرده و تبریکات بی‌شائبه خود را تقدیم می‌دارم و خالصانه امیدوارم که در دوران سلطنت اعلیحضرت ایران از فواید و مواهب صلح و آرامش منتفع گردد و در این دوران پیشرفت و ترقی، احساسات مودت‌آمیز من و مردم من نسبت به مردم ایران قوت بیشتری پیدا کند. از صمیم قلب آرزومندم که این دوران جدید برای اعلیحضرت و مردم ایران توأم با افتخارات بیشتری باشد. (امضاء).»[1]
  • هافمن فیلیپ، وزیر مختار آمریکا در ایران، در گزارش مورخ 27 اوت 1926 خود گفتگویش با حسین علاء را چنین گزارش کرده است: « در گفتگوی محرمانه‌ای که با آقای علاء داشتم، او توجه مرا به جریان فکری عجیبی جلب کرد که به زعم او در میان شماری از رجال ایرانی ( و از جمله مستوفی‌الممالک، رئیس‌الوزرا ) شایع شده است، مبنی بر اینکه تفاهمی محرمانه و شخصی بین شاه و دولت بریتانیا وجود دارد، که از نظر آنها، موفقیت شاه در رسیدن به تخت پادشاهی عمدتاً مرهون همین امر بوده است. طبق نظر آنها انگلیسی‌ها با نگرانی شاهد کم رنگ شدن محبوبیت رضا شاه و خشم روس‌ها از گرایش او به سمت بریتانیا بوده‌اند. لذا گمان می‌شود که موضع ضد انگلیسی و گرایش ظاهری شاه به روس‌ها با اطلاع و حتی به کمک دولت بریتانیا اتخاذ شده که هدف اصلی آن اولاً تحکیم سلطة شاه بر کشور، و ثانیاً تسکین روس‌هاست تا حدی که ظن و گمان آنها برطرف شود... لازم به ذکر می‌دانم که گزارش گفتگو با آقای علاء به آن وزارت محترم نه از باب داشتن ارزش سیاسی، بلکه بیشتر از باب اشاره به کانال‌های مبهم و خیالی تفکر رجال ایران در این روزهاست » [2]
  • . موری  از مقامات مسئول در وزارت امور خارجه آمریکا پس از مطالعة گزارش فیلیپ،حاشیه ای می نویسد که: « به زعم من رابطة رضا شاه و بریتانیا به کودتای سال 1921 باز می گردد. روس‌ها همواره نسبت به این ارتباط مظنون و حتی به هنگام عزیمت رضا [خان] به جنوب برای سرکوب شیخ محمره بسیار نگران بودند. گذشتن از جان دست‌پروردة انگلیسی‌ها در آن زمان این گمان را قوت بخشید که او به تفاهمی محرمانه با انگلیسی‌ها رسیده و با آنها تبانی کرده است. بیشتر مایلم اظهارات آقای علاء را با اینکه ممکن است غیرمنطقی به نظر برسند  بپذیرم که هم شاه و هم انگلیسی‌ها لازم دیده‌اند که ظنّ و بدگمانی روس‌ها را از میان ببرند و برای رسیدن به مقصود خود چنین روشی پیش گرفته‌اند. هر چند رضا شاه رسیدن به تاج و تخت را مدیون انگلیسی‌هاست.» [3]
  • فولر از دیپلمات های آمریکایی مقیم تهران در گزارش مورخ 13 سپتامبر 1925 خود به وزارت خارجه کشور متبوعش در خصوص ملاقاتش با یکی از دیپلمات های انگلیسی مقیم ایران می‌نویسد: « ... هر دو قبول داشتیم که بریتانیا در صدد ضمیمه کردن ایران به امپراتوری خود نیست، و امپراتوری بریتانیا با استیلای هر قدرت خارجی دیگری بر ایران شدیداً مخالف است. نکته مورد بحث ما اینجا بود که آیا بریتانیا باید به شکوفایی و استقلال ایران کمک کند، و یا با مخالفت خود ایران را ضعیف و عقب ‌مانده نگاه دارد. به او گفتم که انگلیس سیاست درستی را در ایران در پیش نگرفته است؛ و اینکه اگر از منافع اقتصادی فوری خود چشم‌پوشی کند و در هر موقعیت دوستی بدون چشمداشتی به ایران نشان بدهد، امکان دارد که انزجار و تنفر فعلی مردم [ایران از انگلیس] طی یک یا دو نسل آینده زدوده شود، و انگلیس، بجای آنکه متحدی برای دشمن خود بتراشد، دوست و پشتیبانی محکم در مقابل روس پیدا خواهد کرد. مقام انگلیسی پس از چند ساعت مقاومت و دفاع معمول از مواضع بریتانیا، در بحبوحة بحث نظرات واقعی‌اش را ابراز داشت که در اینجا سعی می‌کنم عین جملات او را تکرار کنم. دوستی ایران برای ما (انگلیسی‌ها) پشیزی هم ارزش ندارد، چون قیمتش را خوب می‌دانیم. ایران تا وقتی دوستی می‌کند که برایش فایده‌ای داشته باشد، و به محض اینکه لقمه چرب‌ و نرم‌تری پیدا کرد به آدم خیانت می‌کند... البته ایران می‌داند که هر چقدر هم که از ما بدش بیاید، برای حفاظت از خودش ناچار باید به دامن ما بیفتد... ما ایرانی پررونق و قوی می‌خواهیم البته به شرطی که معقول رفتار کند. سیاست وزارت خارجه بریتانیا، از نظر من، این است که یک دیکتاتور قدرتمند در ایران بر سر کار بیاید، کسی که کشور و ارتش را بسازد، و قدرتی مسئولیت‌پذیر و معقول (مطیع انگلیسی‌ها؟) باشد. این چیزی است که، مثلاً، تا پنجاه سال آینده می‌خواهیم باشد، تا در این فرصت جای پایمان را محکم کنیم ... .تنها سیاستی که در این کشور کارگر می‌افتد همان سیاستی است که ما در پیش گرفته‌ایم- یعنی جنگ اقتصادی و سیاسی با روس‌ها در ایران، که به همین منظور باید همه نفوذ خودمان را در این کشور حفظ کنیم. او همچنین گفت که اگر بواسطة این سیاست استقلال ایران به تعویق بیفتد و به ما وابسته بماند، فقط به نفع خودش است ».[4]
  • مرحوم حجت الاسلام علی ابوالحسنی (منذر) در مقاله ایکه در سایت جام جم آنلاین منتشر شده است اظهار می دارد آقای اسماعیل بوستانی از کسبه محترم خیابان آذر قم در تاریخ 19/11/66 به نگارنده اظهار داشتند: مرحوم شیخ نعمت الله مهدوی قزوینی 20 سال، در یکی از روزهایی که برای ما صحبت می کردند، نقل کرد: ما و جمعی از آقایان حوزه، از مرحوم حائری، راجع به رویه ایشان در قبال دستگاه وقت، سوال و احیانا به ایشان اشکال می کردیم که چرا شما مثلا اقدام تند نمی کنید؟ حاج شیخ عبدالکریم حائری با لحن شیرین یزدی خودشان فرمودند: آرام باشید! من دارم نهال می نشانم دیگران استفاده اش را خواهند برد. نمی دانم با این یکی چه کنم؟ رضاخان کاره ای نیست ؛ ما با انگلیس روبه رویم مرحوم حائری ، اساسا، رضاخان را آلتی بی اراده در دستهای امپراتوری بریتانیا می دید و می دانست چنانچه موفق به سرنگونی او هم گردد، استعمار با قدرت فائقه ای که دارد یک رضاخان دیگر و شاید هم بدتر و خشن تر تراشیده و اهداف ضد اسلامی خود را با آهن و آتش پیاده خواهد کرد. ... ما تنها با شخص رضاخان روبه رو نیستیم. مشکل شخص او قابل حل است. ما با دربار انگلستان روبه رو هستیم و آنها می خواهند این اساس را برچینند و منتظرند ما هم یک اقدام تندی بکنیم و بهانه دستشان بیاید، فاتحه همه چیز را بخوانند.

پی نوشت ها :

 

[1]  روزنامه ایران روز چهارشنبه مورخ 25 آذر 1304

[2] مجد، محمد قلی: از قاجار به پهلوی ، مترجمین سیدرضا مرزانی ،مصطفی امیری. موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، تهران 1389.  

[3] همان .

[4] همان.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی