جلسه استیضاح از امیرعباس هویدا درباره مسأله بحرین

عاملی تهرانی: رفتار دولت در برابر مسأله بحرین در تعارض با مفاهیم حفظ تمامیت ارضی است


جلسه استیضاح از امیرعباس هویدا درباره مسأله بحرین

اشاره: سیاست رژیم پهلوی در مورد بحرین، نه تنها در سالیان نزدیک به تجزیۀ این جزیره ایرانی، بلکه از سال‌ها پیش در راستای تحقق سیاست دولت انگلیس بود. در حالی که دولت انگلستان سال‌ها با اذیت و آزار مردم بومی بحرین و جابه‌جایی‌های جمعیتی و اتخاذ سیاست‌های ضد ایرانی در عرصه‌های گوناگونِ فرهنگ و اقتصاد در تلاش بود تا از بحرین، ایرانی‌زدایی نماید، محمدرضا پهلوی نیز مدت‌ها بود در عمل بحرین را رها کرده بود و به جز سیاست شعاری و تبلیغاتی اعلام بحرین به عنوان استان چهاردهم ایران، هیچ اقدام عملی در راه اِعمال حاکمیت ایران بر بحرین نکرد. محمدرضا پهلوی و کارگزاران وی، در بزنگاه‌های حساسی چون ردّ قرارداد قوام و سادچیکف در مجلس شورای ملی، که امکان طرح موازی مسأله بحرین بود، در عمل از عمومی‌شدن مسأله بحرین در نزد ایرانیان جلوگیری می‌کردند. رژیم شاه بدان‌گونه که دولت انگلیس می‌خواست، از حقّ حاکمیت ایران بر بحرین کوتاه آمد و گام به گام در مقابل زیاده‌روی‌های آنان عقب نشست. او ابتدا به رفراندوم برای تجزیه بحرین تن در داد. سپس از رفراندوم هم کوتاه آمد و حاضر شد نتیجه نظرخواهی تصنّعی و فرمایشی را بپذیرد.

******

 

گزارش جلسه استیضاح مجلس شورای ملی از امیرعباس هویدا در مورد مسأله بحرین

(به نقل از روزنامه اطلاعات مورخه اول اردیبهشت ۱۳۴۹)

 

امروز [اول اردیبهشت ۱۳۴۹] جلسه علنی مجلس شورای ملی وضع خاصی داشت، چون از چند روز قبل اعلام شده بود که در جلسه امروز، استیضاح از دولت مطرح خواهد شد. مجلس شورای ملی بیش از ده‌سال می‌شود که استیضاح نداشت، زیرا آخرین استیضاح توسط آقای حسین پیرنیا از دولت دکتر اقبال به عمل آمد. بعد از آن استیضاحی در مجلس شورای ملی مطرح نشده بود. امروز لژ مطبوعات، لژ بانوان، لژ تماشاچیان و حتی خود جلسه علنی نیز وضع جدی‌تری داشت و نمایندگان مجلس هر کس که در تهران بود در جلسه حضور داشت. در صف وزرا نه تنها تمام صندلی‌ها پر شده بود بلکه صف بعدی را هم معاونین پارلمانی و وزرا اشغال کرده بودند. در آغاز جلسه آقای [عبدالله] ریاضی رئیس مجلس به آقای محسن پزشکپور اشاره کرد و گفت: استیضاح مطرح است، آیا صحبت می‌فرمایید.

پزشکپور: سرور دکتر عاملی صحبت می‌کنند.(همهمه)

در این موقع آقای دکتر محمدرضا عاملی تهرانی نماینده مهاباد و عضو گروه پارلمانی حزب پان‌ایرانیست پشت تریبون قرار گرفت و برخلاف همیشه که بدون نوشته صحبت می‌کرد، نامه‌هایی که با دست نوشته شده بود از جیب بیرون آورد و شروع به صحبت کرد. ناطق صحبت خود را در بین سکوت بی‌سابقه‌ای شروع کرد، ولی هنوز چند جمله‌ای را عنوان نکرده بود که مواجه با اعتراض عباس میرزایی یکی از نمایندگان اکثریت و همهمه گروه پارلمانی حزب ایران‌نوین گردید. اما این اعتراض و همهمه هم چندان طول نکشید و ناطق موفق شد در یک سکوت کامل با روشنی بیانات خود را ادامه دهد. فقط در چند مورد هر وقت که ناطق کلمه «دولت مسامحه کرده است» را عنوان می‌کرد با اعتراض دسته‌جمعی چند تن از نمایندگان اکثریت مواجه می‌شد و [هلاکو] رامبد لیدر حزب مردم خطاب به رئیس مجلس گفت: در هیچ مجلس سابقه ندارد که اکثریت هنگام صحبت اقلیت این‌چنین همهمه کنند. دکتر رهنوردی نیز هنگام صحبت آقای دکتر عاملی اخطار نظا‌منامه‌ای داد اما به آن توجهی نشد. آقای دکتر عاملی معاون لیدر حزب پان‌ایرانیست گفت: جناب آقای رئیس، همکاران ارجمند، خانم‌ها، آقایان! در جلسه امروز مجلس شورای ملی استیضاح گروه پارلمانی حزب پان‌ایرانیست از دولت آقای هویدا در مورد چگونگی عمل و رفتار دولت در مورد حل مسأله عظیم و حسّاس و پر اهمیت بحرین مطرح می‌باشد. بی‌شک همه همکاران ارجمند پارلمانی اذعان دارند که در دوره‌های قانون‌گذاری ایران پس از انقلاب تاریخی شاه و مردم[=انقلاب سفید]، کوشش نمایندگان مصروف آن بوده است تا مسائل مطروحه را در محیطی که استدلال بر آن حاکم است به دور از غرض طرح نمایند و مساعی خود را به کار برند تا وفاق و هم‌آهنگی و وحدت نظر پدید آید. به‌ویژه مسائل مربوط به سیاست خارجی و سیاست دفاعی همواره با اتفاق نظر مورد بررسی قرار می‌گرفته است، و خود بهترین شاهد این مدعا هستید که پاره‌ای از مسائل سیاست خارجی در گذشته با اینکه از طرف گروه‌های اقلیت مطرح می‌گردید به مقتضای روحی که به پیروی از تعلیمات آریامهر شاهنشاه ایران زمین پدید آمده بود و همچنان باقی است، با تأییدهای یکپارچۀ محبت‌آمیز دوستان اکثریت نیز برابر می‌گشت. بی‌شک اینک که در موقعیتی خطیر و حساس که اهمیت یک مسأله تاریخی، بحثی دقیق‌تر و سنجیده‌تر را ایجاب می‌کند، تا جایی که گروه پارلمانیِ ما صلاح در آن دانست که به سبب برخورداری از امکانات پارلمانی بیشتری که به موجب مفاد آیین‌نامه در زیر عنوان استیضاح مقرر است، از این شکل استفاده نماید، امیدوارم همکاران ارجمند که به اعتقاد خود نسبت به اصول دموکراسی و سنن پارلمانی تردید ندارند، توجه خود را معطوف استدلال و توضیحاتی نمایند که به عرض می‌رسانم، و در این مورد هرگونه داوریِ پیش‌ساخته‌ای را از خود دور سازند و دقیقاً به آن مواردی عنایت نمایند که استیضاح به خاطر آن صورت گرفته است، و به دلائل گروه پارلمانی پان‌ایرانیست که دال بر توجه مواد استیضاح است دقت فرمایند و ان‌شاءالله پاسخ دولت نیز دقیقاً معطوف به موارد طرح‌شده خواهد بود، و از این رهگذر حقایقی ارزنده بر ملت ایران آشکار خواهد شد. مقدمتاً برای آن که توضیح موارد استیضاح آسان شود باید به عرض برسانم که حزب پان‌ایرانیست هرگز مخالف آن نیست که مسأله تاریخی بحرین در این هنگامِ مناسب که نیروهای استعماری دیرین[=انگلستان]، به مناسبت تضعیف نهادهای اقتصادی، ناگزیر از ترک خلیج‌فارس می‌باشند، به نحو شایسته حل شود، و نیز حزب پان‌ایرانیست هرگز مخالف نیست که در حل مسائل مهم خارجی از امکانات سازمان ملل متحد و مقامات وابسته به آن در مسیر تأمین مصالح ملی استفاده شود. و نیز اذعان و اعتقاد داریم توصیۀ عنوان‌شده از سوی شاهنشاه آریامهر در مصاحبه دهلی‌نو(۱)، مشروط به آن که از سوی مقامات مسئولِ اجرایی به نحو صحیح مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، حاوی دستورالعمل مناسب در حل مسأله بحرین می‌باشد. پس توجه استیضاح هرگز و هرگز معطوف به مسائل بالا یعنی لزوم حل مسأله بحرین، لزوم استفاده از امکانات سازمان ملل متحد در مشکلات بین‌المللی و نیز لزوم رعایت تعلیمات مندرج در مصاحبه دهلی نیست، بلکه توجه استیضاح معطوف به مقامات اجرایی دولت است که باید به هر یک از هدف‌های یادشدۀ بالا تحقق بخشید و کار اجرایی آنان باید به نحوی انجام پذیرد که در ضمن وصول به هدف، بر مقدمات صحیح استوار باشد، و آثار تبعی سنجیده و مفید از آن حاصل گردد. در این قسمت است که به دلائلی که بیان خواهد شد عمل و رفتار دولت را وافی به مقصود نمی‌دانیم. در مقدمات آن مواردی از مسامحه را ملاحظه می‌کنیم و اگر بر همین منوال دوام یابد آثار ناگواری را به‌ویژه در اِعمال حقّ حاکمیت ایران بر خلیج‌فارس بر آن مترتب می‌دانیم. در نحوه عمل و رفتار دولت در برابر این مسأله عظیم ملی مواردی مشاهده می‌شود که اجزاء تشکیل‌دهنده آن در فکر و عمل با سه خصوصیت زیر تعارض دارد:

۱- معارض صریح تعلیماتی است که رهبر ملت ما[=شاه] در مصاحبه دهلی‌نو ابراز فرموده‌اند.(۲)

۲- معارض اصل سیاست مستقل ملی می‌باشد.

۳- معارض مفاهیمی است که از حاکمیت ملی و حفظ تمامیت ارضی استنباط می‌شود.

در مورد اول یعنی تعارض با محتوای مصاحبه دهلی‌نو برای آنکه بتوانیم به مفهوم دقیق این تعلیمات آشنا شویم باید نخست استنباط صحیحی از مسأله بحرین و حلّ آن را در نظر بیاوریم تا بتوانیم به ارزش و اهمیت دو اصل عدم لزوم توسل به زور و لزوم اتکاء به نظر مردم بحرین که ماحصل تعلیمات مصاحبه دهلی‌نو می‌باشد پی ببریم. اما مسأله بحرین عبارتست از سلطۀ جابرانه استعمار بر قسمتی از میهن ما و ایجاد پاره‌ای تمهیدات استعماری به منظور ایجاد خفقان و سلب آزادی از هم‌میهنان بحرینی ما که لازمۀ استیلای غاصبانه آنان می‌باشد. از آنجایی که گفتارهای مغالطه‌آمیز به منظور متزلزل‌ساختن اصول و مقدسات ملی سال‌ها است در جهان رواج یافته است و به وسیله انواع و اقسام استعمارکردن نیز بر آتش این‌گونه اوهام مغالطه‌آمیز به منظور گسستن و یا سست‌کردن پیوندهای ملی دامن زده می‌شود و این‌گونه مغالطه‌ها از هنگام جنگ جهانی دوم در میهن ما رواج بسیار داده شده و هم‌اکنون نیز بلندگوهای دشمنان ما در خارج کشور بر اساس همین مغالطه‌ها به سم‌پاشی می‌پردازند، گاه بر پایه استدلال‌هایی ریشه گرفته از این مغالطه‌ها اعتراضاتی را عنوان می‌نمایند. مثلاً وقتی می‌گوییم مسأله بحرین عبارتست از سلطه جابرانۀ استعمار بر قسمتی از میهن ما، می‌‌گویند شما چنین فرض می‌کنید و این مسأله از جنبه بین‌المللی سیمای دیگری دارد، در صورتی که مسأله بحرین چه از دیدگاه ملی و چه از دیدگاه بین‌المللی سیمای واحدی دارد که همان استیلای غاصبانه استعمار انگلیس است بر گوشه‌ای از میهن ما و بخشی از هم‌وطنان ما. از جنبه ملی این امر بدیهی می‌نماید، کافی است به خاطر آوریم که در چه مکان مقدسی و با چه عنوانی اجتماع کرده‌ایم. ما در مرکز قوّه قانونگذاری ملت ایران به نمایندگی از سوی مردم سراسر ایران گرد آمده‌ایم. مردمی که در دبستان‌ها و دبیرستان‌های خود فراگرفته‌اند که بحرین قسمت اسیرشده‌ای از میهن آنان است. هم‌اکنون در برابر خود صفحه‌ای از کتاب جغرافیایی سال دوم دبیرستان را دارم که در آن چنین می‌خوانیم: «جزایر بحرین از دیرباز مطابق اسناد غیرقابل انکار جزء لاینفک ایران بوده است، ولی در زمان قاجاریه بعضی از رؤسای محلی بحرین از ضعف حکومت قاجاریه استفاده کرده و با خارجیان ارتباط یافتند و اجانب در این جزایر به طور غیرمشروع دست انداختند، اما دولت ایران هیچ‌گاه به این دست‌اندازها تمکین نکرده است. جزایر بحرین یکی از استان‌های تابع ایران و در مجلس شورای ملی دارای کرسی نمایندگی است. جزایر بحرین به مناسبت وفور کان‌های نفت و صید مروارید اهمیت اقتصادی فراوان دارد.» همۀ ما با چنین تعلیماتی که عمیقاً منطبق بر حقایق تاریخی است پرورش یافته‌ایم و در اینجا به نمایندگی از سوی مردم سراسر ایران و از جمله بحرین که کرسی نمایندگانش در میان ما خالی است جمع شده‌ایم. بنابراین اگر در کشورهای بیگانۀ دور، فردی به دلیل بی‌اطلاعی، نسبت به توجیه مسأله بحرین بی‌تفاوت باشد، در ایران‌زمین و به ویژه در زیر این سقف برای چنین اندیشه جایی نیست. سپس آقای عاملی جنبۀ بین‌المللی مسأله بحرین را مورد بررسی قرار داد و راه دولت را ناصحیح دانست و مدعی بود که دولت در اجرای نظر شاهنشاه که در دهلی‌نو ابراز شد مسامحۀ آشکاری به خرج داد، و هیچ‌گونه اقدامی برای رفع تصمیمات از مردم بحرین معمول نداشته است. سپس آقای عاملی مطالب بعضی از روزنامه‌ها را که تأیید نظر حزب پان‌ایرانیست بود قرائت کرد، و توضیحات مفصلی در این‌باره داد که شرح سخنان ایشان در شمارۀ آینده به نظر خوانندگان عزیز خواهد رسید.

پاسخ نخست‌وزیر به استیضاح

بعد از نطق آقای عاملی، آقای هویدا نخست‌وزیر پشت تریبون قرار گرفت و گفت:«وظیفۀ من دشوار است. دولت را دعوت فرمودید که بیاید به اینجا پاسخ به استیضاح حزب پان‌ایرانیسم بدهد. اما من امروز چه جواب بدهم، آیا به استیضاح مطروحه باید جواب داد و یا به بیانات امروز ایشان. آیا حزب محترم پان‌ایرانیسم با بیانات رهبر محترمشان موافق است یا با صحبت‌های معاون رهبرشان، این را چطور تطبیق می‌دهند. من اینجا متن استیضاح حزب پان‌ایرانیسم را دارم که به مقدار زیادی مغایر با نظرات امروز آقای عاملی است. بیانات آقای پزشکپور را که در جلسه نهم فروردین شنیدید، بیانات امروز آقای عاملی را هم همه شنیدید. این دو با هم مغایرت فراوانی دارد. جناب آقای رئیس، به ناچار دولت اجازه می‌خواهد در وهلۀ اول مطالبی درباره صحبت امروز آقای عاملی بنماید، چون ایشان به مقدار زیادی نظرات دولت را بیان کردند که دولت نمی‌خواهد با آن مخالفت کند. اما بیاناتی هم کردند که نشان می‌دهد که صحبت‌های آقای پزشکپور را به نحوی مسخ کرده و از بین برده‌اند، در این‌صورت باید گفت، حزب پان‌ایرانیسم نظرات خود را تغییر داده. البته همیشه برای بعضی‌ها تغییر در افکار به وجود می‌آید. تغییر افکار بعضی‌ها سال‌ها طول می‌کشد، اما افکار بعضی‌ها هم در یک شب تغییر می‌کند. من به آقای عاملی تبریک می‌گویم که به این سرعت تغییر فرمودند. خدا را شکر که گروه پارلمانی پان‌ایرانیسم وظائف خودش را انجام داد، اگرچه دو نظر دارد، باز مانعی ندارد، چون نظر دوم بهتر از نظر اول بود. آقای عاملی در نطق خود فرمودند دولت استنباط صحیحی از فرمایشات شاهنشاه نکرده است. معلوم نیست چطور ایشان استنباط صحیح کرده‌اند، ولی ما که مجری نظرات هستیم قادر به استنباط صحیح نیستیم. من از ایشان می‌خواهم سعی نکنند که فرمایشات شاهنشاه را تفسیر کنند(نمایندگان صحیح است). فرمودند که ما در مدرسه می‌خواندیم که بحرین جزو ایران است، مگر ما چیز دیگری گفتیم. مگر شما نطق وزیر خارجه[=اردشیر زاهدی] را نخواندید، ما هم همین حرف‌ها را زدیم. من معتقدم وقتی قرار است در مورد مملکت صحبت شود بهتر است آن را به درستی بسنجیم، بعد اظهار کنیم. آن‌گاه نخست‌وزیر نطق خود را که عنوانش را پاسخ به آقای پزشکپور و متن استیضاح گذاشت، ایراد کرد. گفت به نظر من متن استیضاح ملاک است و من هم وظیفه دارم پاسخ به این استیضاح بدهم و در غالب همین مطالب به نظرات آقای عاملی نیز پاسخ داده خواهد شد. آقای نخست‌وزیر آن‌گاه اظهار داشت: در جلسه مورخ نهم فروردین‌ماه مجلس شورای ملی هنگامی که گزارش اقدامات دولت برای حلّ مسالمت‌آمیز[!] موضوع بحرین از طرف آقای وزیر امور خارجه به اطلاع نمایندگان محترم رسید، آقای پزشکپور نمایندۀ پان‌ایرانیست ضمن بیاناتی که در آن جلسه نمودند از طرف خود و چهار نفر دیگر آقایان نمایندگان پان‌ایرانیست دربارۀ اقداماتی که از طریق سازمان ملل متحد در مورد بحرین به عمل آمده است دولت را استیضاح کردند. هرچند که اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان محترم مجلس با تأیید گزارش آقای وزیر امور خارجه در این زمینه به ایرادات ایشان در عمل پاسخ دادند، اینک جواب استیضاح ایشان به استحضار نمایندگان محترم ملت ایران می‌رسد:

خانم‌ها و آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی

در این ساحت مقدس مجلس و مخصوصاً در این دوره قانون‌گذاری که مقارن با دوران پرافتخار انقلاب ایران[=انقلاب سفید] است و هر روز در این مجلس محترم مظهری از مظاهر میهن‌پرستی و خدمتگزاری به منصه ظهور می‌رسد، دولت همواره مفتخر بوده که نه تنها لوایح مهمی را که ارکان ترقّیات مملکتی بر آن استوار است و اتخاذ تصمیم درباره آن از مختصات قوه مقننه می‌باشد، تقدیم نماید، بلکه هر زمان که مسائل مهم مملکتی پیش می‌آمده شرح و جزییات آن را نیز به استحضار نمایندگان محترم ملت ایران می‌رسانده و از نظریات صائب شما استفاده می‌کرده است. در مورد مسأله بحرین نیز بنابر وظیفه خطیری که بر عهده دارد، از مدتی قبل اقدامات وسیع بین‌المللی به منظور حفظ صلح و آرامش منطقه و برانداختن هرگونه آثار استعمار در این منطقه[!] به عمل آورد که گزارش آن در جلسۀ مورّخ نهم فروردین‌ماه به استحضار نمایندگان محترم رسید. دربارۀ اقدامات مزبور، آقای پزشکپور دولت را استیضاح کرده و ضمن آن اساس استدلال خود را بر دو نکته قرار دادند: از یک‌سو ایشان معتقدند که اقدامات اخیر دولت دربارۀ بحرین به ادعای خود با سیاست مستقل ملی ایران مغایرت دارد و از سوی دیگر ایراد دارند که دولت نمی‌بایست در این مورد از امکانات [سازمان] ملل متحد یعنی به اصطلاح ایشان «مرجعی غیر ملی» استفاده کند. قبل از این که به این دو نکته پاسخ بدهم لازمست که بار دیگر اقدامات دولت را در اینجا خلاصه کنم. نمایندگان محترم استحضار دارند که، در پیروی از سیاست‌های استعماری یعنی تسلط بر دیگران از راه تفرفه‌جویی که از دویست‌سال پیش در خلیج‌فارس آغاز شد و اشغال بحرین یکی از مظاهر آن بوده، وضع خاصی در این منطقه به وجود آمده بود که در سال‌های گذشته روز به روز وخامت آن افزایش می‌یافت و امکانات حل مسائل حیاتی این منطقه را به وسیله ملت‌های ذی‌نفع مشکل‌تر می‌نمود. برای هر کس که به تاریخ جریانات اخیر خلیج‌فارس آشنایی مختصر دارد روشن است که در این مدت منافع استعماری از هیچ‌گونه اقدامی برای بسط حکومت خود و تفرقه و جدایی بین ملل برادر و جلوگیری از رشد نهضت‌های مترقّیانه دست‌بردار نبوده‌اند. جداساختن بحرین از خاک ایران و اقداماتی که بیش از صدسال متوالی برای تغییردادن شکل جمعیت و استقرار نظامی دیگر در آن سرزمین انجام یافت، از عواقب شوم و دردناک همین سیاست‌های استعماری بود. به خصوص پس از آنکه انگلستان قصد حساب‌شدۀ خود را برای بیرون‌بردن قوای خود از خلیج‌فارس اعلام کرد، منافع استعماری به اقداماتی دست زدند که از راه تفرقه‌انداختن بین مردم این منطقه، هیچ قدرت ملی نتواند در دفاع از منافع مشترک در برابر جبهه استعماری و هرگونه آشوبگری‌های دیگر توفیق یابد، و این منافع کوچکترین علاقه‌ای به مصالح عالیه مردم مسلمان این منطقه نداشتند. اما دولت شاهنشاهی که اینک بزرگترین مسئولیت را در مبارزه با استعمار[!] و حفظ صلح و امنیت این منطقه دارد بی‌شک نمی‌توانست در برابر تحریکات و همچنین آشوبگری‌هایی که در شرف تکوین بود بی‌تفاوت و بی‌اعتنا بماند. مصالح عالیه ملت ما و بیش از هرچیز سرنوشت ما و برادران مسلمان و ملت‌های دیگر آن سوی خلیج‌فارس ایجاب می‌کرد که از هیچ اقدامی برای دفاع از مصالح مشترک در برابر هر نوع بازگشت استعمار در این منطقه و خطرات ناشی از آن فروگذار نشود. و اقدامات اساسی دامنه‌داری که مخصوصاً در ماه‌های اخیر از طرف دولت انجام گرفت و مظهر بارزی از سیاست مستقل ملی ما بود، هدفی جز این نداشت که مقاصد و آرمان‌های بزرگ ملی خود را در شرایط خاصی که در این منطقۀ حساس به وجود آمده بود، به بهترین نحوی تأمین سازیم. آقای پزشکپور! به نظر می‌رسد که برای اطلاع شما لازم است به تعریفی از این سیاست مستقل ملی بپردازم تا شاید اشتباهی که برای شما و دوستان شما پیش‌آمده مرتفع گردد. به نظر ما سیاست مستقل ملی در درجه اول سیاستی است که منافع واقعی و درازمدت یک ملت را در شرایط جهانی که در آن زندگی می‌کند تأمین سازد. سیاست مستقل ملی آنست که دولتی بر اساس اراده مردم خود شرایط انقلابیِ پیشرفت و توسعه و موجودیت ملی را بالفعل و در عمل و نه در قالب جملات و خیال‌های خام فراهم آورد. سیاست مستقل ملی آنست که مسئولان کشور به اتکای اراده آزاد ملت و با پشتیبانی مداومی که ناشی از این اراده و احساس مسئولیت مشترک نسبت به سرنوشت ملی است و بیش از هر چیز به مفهوم میهن و وحدت ملى، معنی و محتوا می‌بخشد، نیروهای خلاق مردم را در جهت هدف‌های بزرگ ملی بسیج کنند و به قدرت حقیقی ملت به طور مداوم بیفزایند، و بالاخره سیاست مستقل ملی سیاستی است که مفهوم حاکمیت و موجودیت ملی را از تعهداتی که ملت‌ها در سطح بین‌المللی و به خصوص در قبال منشور ملل متحد به عهده می‌گیرند جدا نسازد. برای کشوری مانند ایران که افتخار دارد از بانیان اصلی سازمان ملل متحد[!] است، سیاست مستقل ملی سیاستی است که یکی از پایه‌های اساسی آن توجه مداوم به اصول منشور ملل متحد و رعایت آنست.

آقای پزشکپور! ما همیشه خیال می‌کردیم که شما نیز از دل و جان سیاست مستقل ملی ما را به همین نحو تعبیر می‌کنید و سربلندی کشور ما را در آن می‌دانید که ضمن صیانت منافع ملی، به رسالت تاریخی خود وفادار بمانیم و هیچ‌گاه ارزش‌های درخشان انسانی و صلح‌جویانه‌ای را که حاصل تمدن چندهزار سالۀ ماست از نظر دور نداریم. آقای پزشکپور! شما که در اظهارات خود صحبت از وطن می‌کنید باید بدانید که وطن‌پرستی انحصار هیچ‌کس نیست و مردم ایران از خُرد و کلان و پیر و جوان به وطن خود عشق می‌ورزند و آن را با جان و دل دوست دارند. وطن‌پرستی آن نیست که از راه تعصب و اندیشه‌های باطل، به ایجاد اختلاف بین ملت‌ها و مخصوصاً بین ما و برادران مسلمان خود دامن زنیم. این‌گونه تعصب‌های نژادی بود که در دوران زندگی خودتان به بزرگترین جنگ تاریخ و تلفات و ضایعات مادی و معنوی و بالاخره شکست کشوری که بدان توسل می‌جست منتهی گردید، ولی برای ما که همواره در رعایت آزادی و احترام ملت‌ها و رواج عدالت و قانون در روابط بین‌المللی و دفاع از اصول منشور [ملل متحد] قدم برداشته‌ایم، شایسته نخواهد بود که به خاطر تعصب‌ها و تعبیرات خام به همان روش‌های محکوم متوسل شویم. اینک به این بحث که امیدوارم شما را به واقعیات روشن‌تر کرده باشد خاتمه می‌دهم و به شرح اجمالی اقدامات دولت در ماه‌های اخیر می‌پردازم. این اقدامات ساده و روشن بود. پس از جریاناتی که بدان اشاره کردم لازم بود تدابیر واقع‌بینانه و دوراندیشانه‌ای برای حفظ منافع حیاتی ملت ایران اتخاذ گردد تا ما و همه برادرانی که آینده و سرنوشتمان بستگی مستقیم با صلح و آرامش این منطقه دارد، هدف‌های مشترک خود را فارغ از هر نوع مداخلۀ خارجی یا دسیسه استعماری(۳) تأمین کنیم، و لازم بود که با استفاده از کلیۀ امکانات ملی و بین‌المللی، مردم مسلمان این ناحیه از خطر جنگ و آشوب و تشنج‌های تخریبی مصون باشند، و در این راه نهایت مجاهدت را به کار بردیم تا اقدامات خود را از یک‌‌سو با اصول سیاست مستقل ملی و از سوی دیگر با اصول منشوری که ما و سایر ملل آزاد و صلح‌جوی جهان آن را برای حفظ موجودیت مشترک خود به وجود آورده‌ایم، منطبق سازیم. اقداماتی که آقای وزیر امور خارجه گزارش آن را به مجلس شورای ملی تقدیم کرد منحصراً ناشی از این اصول بود و غرض از این گزارش در درجۀ اول آن بود که به پیروی از سنتی که دولت همواره بدان توجه خاص داشته است نمایندگان محترم مجلس در اولین فرصت مناسب از جریانات اقدامات و هدف‌های دولت مستحضر گردند تا هرگونه اقدامی که در این خصوص به عمل خواهد آمد همواره منطبق با رأی صائب شما باشد.

اینک به جواب ایراد دوم ایشان می‌پردازم که چرا دولت در این مورد به فکر افتاد تا از امکانات خاص ملل متحد که به اصطلاح آقای پزشکپور «مرجعی غیر ملی» است استفاده کند. در این خصوص باید بدواً به اطلاع شما برسانم که سازمان ملل متحد در جهانِ امروز مرجعی برای کلیه کشورها است. اگر این‌طور نبود چرا عموم کشورهای جهان اعم از دُول کوچک یا بزرگ به آن مراجعه می‌کنند؟ آیا به نظر شما همه دولت‌ها به مرجع غیر ملی مراجعه کرده‌اند؟! ثانیاً لازم است توضیح بدهم که حدود و جهات و دلائل درخواست ما از دبیرکل ملل متحد چه بوده است. ابتدا باید این نکته را یادآور شوم که همان اندازه که ما کوچک‌ترین تردیدی نسبت به حقوق تاریخی خود در بحرین نداریم، شاید آقای پزشکپور نیز اذعان فرمایند که دولت انگلیس نیز متأسفانه پس از تاریخ اشغال این قسمت از خاک ما، معارضی برای خود در این مورد نشناخته و با امضای قراردادی که همه بر ماهیت آن واقفند تصرف استعماری این جزیره را ادامه داده، و در عمل از امتیازات اِعمال حاکمیت بالفعل در این منطقه برخوردار بود و تاکنون نیز به هیچ‌وجه حاضر نشده بود که حق مسلّم و تاریخی ایران را به نحوی از انحاء به رسمیت بشناسد. ولی با عملِ دولت انگلیس در قبول استفاده از مساعی جمیلۀ دبیرکل ملل متحد، این کشور در عمل، حقّی را که همواره منحصراً از آن خود می‌دانست و بر همان اساس نیز بحرین را اشغال کرده بود، به معرض رسیدگی قرار داد، و در نتیجه امروز ارادۀ آزاد مردم بحرین(۴) مسلّماً خواهد توانست به تصرف استعماری این جزایر پایان دهد. آنها که به تاریخ ۱۵ سال اخیر [سازمان] ملل متحد آشنا هستند می‌دانند که کشورهای اداره‌کننده استعماری [این سازمان] کمتر به طیب خاطر حاضر به چنین اقدامی می‌شدند، ولی در مورد مسأله بحرین، علائق تاریخی برادران بحرینی ما با سرزمین مادر[=ایران]، آنها را به قبول این امر وادار ساخت. با آنکه ما می‌دانیم برادران بحرینی ما هیچ‌گاه علائق تاریخی ناگسستنی خود را با سرزمین مادر فراموش نخواهند کرد و منافع درازمدت آنها به هر قالبی که درآید در راه تحکیم و تشدید این علائق خواهد بود، برای ما که به علت استعمار، در عمل از آنها دور شده بودیم لازم بود که از طرف یک مرجع بی‌طرف به حالات و تمنّیات آنها پی ببریم. فرزندی که سال‌ها از خانواده خود دور شده باشد ممکن است حتی روزی پدر خود را در برخورد اول نشناسد، در آن صورت لازمست که این آشنایی و علائق گذشته به نحوی تجدید شود. این بود جهاتی که ما از دبیرکل ملل متحد خواستیم که مساعی جمیلۀ خود را به کار برد و با اعزام نماینده‌ای بی‌طرف ما را تا حدودی که میسّر بود نسبت به تمایلات و تمنّیات امروزی برادران بحرینی ما روشن‌تر سازد. و همان‌طور که گفتم در اولین فرصت شما را در جریان گذاشتیم، و به طوری که آقای وزیر امور خارجه ضمن گزارش به استحضار مجلس رساند اضافه کردیم به شرط این‌که نتیجۀ گزارش دبیرکل به تأیید شورای امنیت برسد دولت آن را محترم خواهد دانست. بدیهی است که نتیجۀ اقدامات برای اتخاذ تصمیم نهایی به مجلسین تقدیم خواهد شد. این اقدامات معنای آن را دارد که در حل نهایی مسأله بحرین، مجلسین ایران مرجع نهایی برای اتخاذ تصمیم خواهند بود. اما از طرف دیگر وظیفۀ ماست که عوامل همه‌جانبه قضاوت را با دیدی وسیع و واقع‌بینانه و با برداشتی متناسب با واقعیات جهان فعلی در اختیار شما نمایندگان محترم ملت قرار دهیم. جای تأسف است که آقای پزشکپور به جای توجه به این نکته اساسی، راه سفسطه(۵) را اختیار و اقدامات مقدماتی دولت را برای استفاده از امکانات [سازمان] ملل متحد حمل بر توسل به یک «مرجع غیر ملی» کرده‌اند. خیر آقای پزشکپور! در این ساحت مقدس مجلس شورای ملی من صریحاً به شما اعلام می‌دارم که دولت شاهنشاهی ایران که خود از بنیان‌گذاران سازمان ملل متحد[!] بوده و در جهان پرآشوب امروز همیشه پرچمدار صلح و صفا بوده و به دفعات در مورد اختلافات دیگران و خطراتی که متوجه صلح جهانی بوده، چون برادری صمیمی از هیچ‌گونه کوشش و مجاهدت در راه ایجاد دوستی و تفاهم بین دُول و ملل خودداری نکرده است، پیروی از اصول منشور ملل متحد را نه‌ تنها با هدف‌های بزرگ سیاست مستقل ملی خود مغایر نمی‌داند بلکه آن را مکمل آن می‌شمارد. در مسأله بحرین هم با خصوصیاتی که همه می‌دانند باز راه منشور ملل متحد است که می‌تواند راهی امن و معقول برای حفظ مصالح عالیه ملت ایران و تأمین منافع مشترک مردم خلیج‌‌فارس باشد، اما متأسفانه معلوم نیست که چرا شما با چنین احساسات عالی دولت و ملت ایران مخالفت کرده و راه و روش‌های بین‌المللی را که مورد قبول عموم کشور‌های جهان است، مغایر با سیاست مستقل ملی و حاکمیت ملی قلمداد کرده‌اید. مگر سیاست مستقل ملی جز این اقتضا می‌کند که دولت شاهنشاهی ایران به منظور حفظ مصالح عالیه خود و تأمین صلح جهانی و از بین‌بردن استعمار، هر راهی را که به نظرش منطبق با منافع ملت ایران و همگام با معتقدات صلح‌جویانۀ جهان امروزی است اتخاذ کند؟! مگر اصل حاکمیت ملی جز این است که دولت آن‌چه را که منطبق با سیاست مستقل ملی دانسته است اِعمال و اجرا نماید؟! و آیا به نظر شما منشور ملل متحد با اصل حاکمیت دولت‌ها منافات دارد؟!

آقای پزشکپور! اگر شما از سیاست مستقل ملی و حاکمیت ملی چیز دیگری استنباط می‌کنید، قطعاً در اشتباه هستید. سیاست مستقل ملی ما بیش از هر وقت دیگر ایجاب می‌کند که در مورد بحرین برای تأمین هدف‌های بزرگ و درازمدت ملی خود باید به تنها مرجع جهانی که وجود دارد و حافظ و حامی اصول منشور ملل متحد است مراجعه کنیم، و ما هم همین کار را کردیم. حال اگر معدودی عقیده دارند که بهتر بود این نوع مشکلات به دست حوادث سپرده شود و به آینده‌های دور و دراز واگذار گردد، باید صریحاً به شما اعلام کنم که این‌گونه روش‌های منفی و غیراصولی در کار و برنامۀ این دولت هیچ‌گاه محلی نداشته و نخواهد داشت. جای بسی تعجّب است که از اظهارات شما چنین به نظر می‌رسد که نمی‌خواهید هدف‌های ملی ما در محیط آرام و سازنده و خالی از سفسطه و مغلطه تأمین گردد و نمی‌خواهید که ریشه‌های استعمار در این منطقه خشک شود. اما ملت ایران مصمم است که با همکارى برادران مسلمان خود در منطقۀ خلیج‌فارس، آن استعمارى را که در این منطقه ریشه دوانده براندازد، و طبق دستورات عالیه اسلامى که فرموده است «تعاونوا على ‌البر و ‌التقوى و لا تعاونوا على ‌الاثم و ‌العدوان» و هم‌چنین به فرموده دستور آسمانى «واعتصموا بحبل‌الله جمیعاً و لا تفرقوا» با تعاون و همکارى برادران مسلمان خود امنیت و ثباتى را که لازمۀ رفاه و سعادت قاطبۀ مردم این منطقه است حفظ و تقویت کند و با استفاده از امکانات روز‌افزون خود، آنان را در راه ترقّیات اجتماعى و اقتصادى بیشتر یارى نماید. اما شما که افکار سیاسی خود را در قالب‌های مخصوص و مطرود قدیمی محدود کرده و به شعار‌های شناخته‌شده دل‌ خوش کرده‌اید، متأسفانه با سیاست خاصی که در پیش گرفته‌اید، دانسته و یا ندانسته به بقای استعمار در این منطقه کمک می‌کنید و موجب نفاق و تفرقه می‌شوید.(۶) خیر آقای پزشکپور! افکار شما به هیچ‌وجه مورد قبول دولت و ملت ایران نبوده و راه شما جز داعیه‌های خیالی و رؤیایی[!] بیش نیست که نه تنها برای میهن ما و دنیای امروز نفعی ندارد بلکه ضرر‌های فاحش آن به بشریت در سطح جهانی نیز به اثبات رسیده است.

باری بیش از این وقت نمایندگان محترم را نمی‌گیرم و بار دیگر از یکایک شما می‌خواهم که در این قضیۀ حساس و خطیر یک‌‌دل و یک‌جان، ما را در اقداماتی که برای حفظ مصالح ملی خود در جهانِ متلاطم امروز لازم است، یاری فرمایید. ما اطمینان داریم که ارادۀ مردم بحرین به هر شکلی تجلّی کند اثرات صدسال جدایی و سیاست تحریک و تفرقه، هیچ‌گاه پیوند علائق دیرین مشترک ما را از هم نخواهد گسست، و هدف اصلی ایران آن است که این علائق همواره بر اساس ارادۀ آزاد و ایمان و اعتقاد به سرنوشت مشترک ما استوار باشد و مردم ما و آن‌سوی خلیج‌‌فارس که همه با الهام از اصول مقدس اسلام می‌توانند آینده‌ای بهتر و مرفه‌تر برای خویش بسازند، مسائل خود را فارغ از هرگونه مداخله استعماری حلّ و فصل کنند. استعمار باید به هر طریقی که باشد از خلیج‌‌فارس رخت بربندد و روابط استعماری، بین مللِ برادر و هم‌کیش نیز به هر نحوی که باشد از میان برود. شاهنشاه عالیقدر و دوراندیشِ ما در این مورد صریحاً فرمودند که «گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدّیت داشته باشند چه فایده خواهد داشت؟! قبل از هر چیز این عمل اشغال محسوب می‌شود و سیاست و فلسفۀ ما اینست که با اشغال و گرفتن سرزمین‌های دیگر از طریق زور مخالف باشیم.»(۷) پس حتی اگر نتیجۀ بررسی‌های فعلی، مردم ایران را قانع نمود که برادران بحرینی ما می‌خواهند مسأله تحکیم علائق مادی و معنوی خود را با ما در قالبی نو بریزند، در‌های دوستی و محبت ایران را که خانوادۀ طبیعی آنهاست همچنان به رویشان باز خواهیم گذارد و در مسائل مربوط به پیشرفت و اعتلای آنان فرقی بین آن‌ها و هم‌میهنان دیگر خود قائل نخواهیم بود. باشد که این سیاست دوراندیشانه، اعضای گوناگون خانوادۀ اسلامی را در محیطی آزاد و فارغ از نفاق، بار دیگر متّحد سازد(۸) و آنان را با همان سلاح معنوی که روزی دیانت اسلام را در اقصی ‌نقاط جهان مستقر ساخت، مجهز دارد. شکّی نیست که چنین سیاستی بیش از توسّل به خاک و خون منافع ما و مردم دیگر خلیج‌‌فارس را تأمین خواهد کرد و بر قدرت ایستادگی و توفیق ما علیه دشمنان خارجی به مراتب بیشتر خواهد افزود. شاید بعضی در فکر آن باشند که موضوع بحرین را به صورت مسأله و این مسأله را به شکل غائله و به مثابه آبی برای حرکت آسیاب عوام‌فریبی و جاه‌طلبی‌های شخصی و سوءاستفاده از افکار پاک ملی مردم به کار برند، ولی باید همواره بیدار باشیم. استعمار در کارگردانی این وقایع، کهنه‌کار و دارای تجربۀ فراوان است. مبادا خدای‌ نکرده دست آنان از آستین اینانِ بی‌خبر از افسانه‌ها و ماجرا‌ها به درآید. به هر حال همان‌طور که قبلاً نیز توضیح دادم ساحت مقدس مجلس شورای ملی همواره مرجع ارزیابی کار دولت بوده و خواهد بود. از این‌رو با توضیحاتی که به استحضار نمایندگان محترم ملت ایران رسید، رجاء واثق دارم که مجلس شورای ملی به آرای قاطع خود دولت را در راهی که پیش گرفته است تأیید خواهند فرمود.

بعد از نطق آقای نخست‌وزیر ابتدا آقای عاملی پیرامون مطالب خود توضیحاتی داد که نخست‌وزیر نیز برای جواب آن مطالبی عنوان کرد، سپس از رئیس مجلس تقاضای رأی اعتماد نمود. قبل از اخذ رأی، آقای رامبد رئیس فراکسیون پارلمانی حزب مردم اعلام کرد ما از دولت در مقابل دولت خارجی همیشه حمایت می‌کردیم، در این مورد هم ضمن تأیید نظراتی که قبلاً اعلام نمودیم، به دولت در مورد بحرین رأی اعتماد می‌دهم. سپس آقای ارفع رئیس فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین نیز در این مورد نظر نمایندگان اکثریت را اعلام نمود. سپس اخذ رأی به عمل آمد و دولت با ۱۹۹ رأی موافق و ۴ رأی مخالف مورد تأیید مجلس شورای ملی قرار گرفت.

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱- اشاره به مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی محمدرضا پهلوی در تاریخ ۱۴ دیماه ۱۳۴۷ در دهلی‌نو

۲- از آنجایی که در رژیم پهلوی، تنها تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز در مسائلی همچون مسأله بحرین، شخص شاه بود، پس اگر تصمیم دولت هویدا در مورد مسأله بحرین تعارضی با نظر شاه داشت، قطعاً به مرحلۀ اجرا نمی‌رسید.

۳- معلوم نیست رژیمی که خود دست‌نشاندۀ استعمارگران بود، چگونه می‌توانست مستقل از سیاست‌ها و مداخلات آنان عمل کند!

۴- محسن پزشکپور در جلسه علنی مجلس شورای ملی مورخه ۹ فروردین ۱۳۴۹، در بخشی از سخنان خود راجع به وضعیت آن روزهای مردم بحرین این‌گونه می‌گوید:«استعمار در پناه دو بازوی جنایتکار «زور و تزویر»، زندان‌های هولناک، حاکم خودکامه، نظامات بردگی‌آور را بر هزاران ایرانی بحرین تحمیل نموده است...سال‌های متمادی است بحرین به صورت زندان بزرگ و هولناکی برای هزاران هزار ایرانیِ مقیم آن درآمده است. اکنون چگونه دولت می‌خواهد درست در میان دیوارهای همین زندان مخوف و در زیر سایۀ شوم و دهشتناک دژخیمان استعمار انگلیس، رأی آزادانۀ مردم را جویا شود؟!»(روزنامه اطلاعات؛ ۹ فروردین ۱۳۴۹)

۵- تاریخ گواهی می‌دهد که کدامین طرف راه «سفسطه» را پیموده است!

۶- هویدا در حالی این سخنان مغلطه‌آمیز را بر زبان می‌راند که سیاست‌های رژیم پهلوی به خصوص در روابط با رژیم صهیونیستی، مهمترین عامل تفرقه بین ایران و اعراب بود. حسنین هیکل، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور مصری، در مصاحبه‌ای که اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با نشریه فرانسوی «نوول ابزرواتور» انجام داد، سیاست‌های رژیم شاه درباره اعراب را این‌گونه بیان می‌کند:«اختلافی که اصولاً بین ایران و جهان عرب وجود داشت، بر اثر سیاست شاه عمیق‌تر شد و این موضوعی است که از هر لحاظ قابل تأسف است».

۷- موضع‌گیری شاه در مسأله بحرین در مقایسه با موضع‌گیری وی در مورد جزایر سه‌گانه کاملاً متناقض بود. چنانچه در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری آسوشیتدپرس در بهمن‌ماه ۱۳۴۹ با تأکید بر اینکه پس از خروج نیروهای نظامی انگلیس از خلیج‌فارس، ایران جزایر سه‌گانه را تصرف خواهد کرد این‌گونه اظهار داشت:«آنها[=جزایر سه‌گانه] متعلق به ما است و ما نقشه‌های دریاداری انگلیس و مدارک دیگری داریم که این موضوع را ثابت می‌کند...ما آنها را اگر لازم شود با زور پس خواهیم گرفت، چون من نمی‌خواهم ناظر بر حراج رفتن کشورم باشم».

۸- حوادث آینده نشان داد که این گفته هویدا نیز سفسطه‌ای بیش نبوده است. بعد از جدایی بحرین از ایران باز هم کشمکش ایران و اعراب بر سر مسائل دیگری از جمله «جزایر سه‌گانه» به جای خود باقی ماند.