غارت و قتل مردم توسط نیروهای ارتش شوروی در دوران اشغال ایران
1999 بازدید
اشاره: سوم شهریور ۱۳۲۰، انگلیس از جنوب و شوروی از سمت شمال، به ایران حمله کرده و ظرف چند ساعت حکومت رضاشاه سقوط کرده و کشور توسط متفقین اشغال شد. شوروی و انگلیس که تا چند سال پس از حمله، ایران را تحت اشغال خود داشتند، علیرغم توافق قبلیشان مبنی بر عدم استفاده از ذخایر غله مردم ایران، دائماً در حال بهرهبرداری از ذخیره غذایی ایران بودند. در مواقعی هم که با مخالفت روبرو میشدند، سعی میکردند با ارعاب و توسل به زور، ذخایری مثل گندم یا جو را تصاحب کنند. برخورد استعماری متفقین با مردم ایران از موارد دیگری بود که پس از شهریورماه ۱۳۲۰، بارها اتفاق افتاد. ضرب و شتم و یا بعضاً قتل از جمله اعمالی بود که متفقین انجام میدادند.
آنچه در ادامه میخوانید، اسنادی به جا مانده از ایرانِ پس از اشغال است که گوشهای از استعمارگری نیروهای متفقین در کشورمان را به تصویر میکشد.
******
سند شماره ۱
جناب آقای نخستوزیر
طبق نامه شماره ۱۴۹۹۵/۱/۲۱۹۷۶ - ۲۱/۱۰/۲۰ اداره کل شهربانی مستند به گزارش شهربانی رضائیه از طرف آقای وزیر خواربار پس از مراجعت از خوی در حدود پانصد تن گندم از انبار خواربار خوی و شاهپور و پانصد تن از ماکو و صد تن گندم و صد و پنجاه تن جو از انبار رضائیه به نیروی اتحاد جماهیر شوروی تحویل داده شده است. معاون وزیر دارایی
سند شماره ۲
جناب آقای نخستوزیر
در ظرف اردیبهشت ماه گذشته از طرف ارتش سرخ اقدام محلی به عمل آمده بود که از جو موجودی دارایی مقدار شصت تن در شاهپور و دویست تن در رضائیه به ارتش نامبرده فروخته شود. در عین حالی که جو موجود در آن نقاط از نظر اختلاط با گندم و برای مصرف نان اهالی اختصاص داشته و فروش آن خالی از اشکال نبود. معهذا به دارایی محل دستور داده شد که شصت تن در شاهپور، یکصد تن در رضائیه بفروشند و مقادیر مزبور هم تحویل گردید. حال از قرار گزارش دارایی شاهپور، ارتش نامبرده مجدداً شصت تن دیگر در شاهپور میخواهد. چون به طوری که عرض شد جو موجودی دارایی برای اختلاط با گندم و تأمین نان اهالی مورد احتیاج مبرم میباشد. لذا مستدعی است مقرر بفرمایید اقدام مقتضی به عمل آورند که ارتش سرخ از مطالبه مقدار نامبرده صرف نظر و به این نحو در جلوگیری از مواجهه اهالی با مضیقه نان ابراز موافقت مینمایند. وزیر دارایی.
سند شماره ۳
وزارت امور خارجه
به طوری که استحضار دارند، بنا بوده است مصرف خواربار ارتش شوروی و انگلستان که در خاک ایران اقامت دارند به دولت و کشور ایران تحمیل نشده و خودشان از خارج وارد کنند که همین قسم هم در یادداشتهای متبادله بین دولت ایران و دو دولت نامبرده اشاره و تصریح شده است. متاسفانه از چندی به این طرف، به وسایل مستقیم و غیرمستقیم نیروی متفقین از مواد خواربار حتی گندم و جو استفاده نموده و در غالب نقاط نمایندگان آنها مقادیر مهمی خریداری کردهاند. علاوه بر این چندی قبل ارتش شوروی مقداری جو تقاضا کردند که در رضائیه به آنها فروخته شود و با اینکه دارایی محل برای اختلاط با گندم نیازمندی مبرمی به جو داشت، معذلک اجازه فروش داده شده و ضمناً تذکر داده شد که با مضیقه که کشور ایران از حیث مواد خواربار دارد، دیگر نمیتواند جو یا گندمی به نیروی شوروی بفروشد. اخیراً نیز معادل یک هزار تن جو در تبریز و پانصد تن در کرکان خواسته بودند. دستور داده شد پروانه خرید به آنها بدهند. با تمام این مراتب اینک اداره دارایی خوی تلگرافاً اطلاع داده است کماندانی شاهپور مقداری جو تقاضا نموده و اخیراً از حمل گندم به ماکو ممانعت و اظهار داشتهاند مادام که جو درخواستی تحویل داده نشود، اجازه حمل نخواهند داد. چون رئیس دارایی تصریح کرده چنانچه به فوریت رفع مزاحمت نشود، ماکو دچار مضیقه و تولید اغتشاش و انقلاب خواهد شد، متمنی است از سریعترین راهی که ممکن است اقدام فرمایید دستور تلگرافی به کماندانی شاهپور صادر نمایند از حمل گندم به ماکو و سایر نقاط ممانعت ننموده و از مطالبه جو نیز خودداری کنند که سختی و مضیقه حتمی تولید نشود و نتیجه را هرچه زودتر اشعار فرمایید که به محل اطلاع داده شود. وزیر دارایی.
سند شماره ۴/۱
ریاست دایره سرکلانتری
ساعت ۱۷/۳۰ روز ۲ ماه جاری عبدالرحمان کماندان افسر شوروی به کلانتری آمده و اظهار داشت که یک نفر ناشناس در جاده شهرنو عبور نموده، مأمورین پاسگاه مربوطه ایست داده، ایست نکرده، به وسیله تیر او را مقتول نموده فوراً مراتب را به وسیله یادداشت به آقای دادستان و پزشک قانونی و به مقامات مربوطه اطلاع داده، بعداً معلوم شد شخص مقتول محمدباقر 14 ساله فرزند قنبر بقال بوده که برای جمع آوری هیزم به اطراف شهرنو رفته و هدف تیر واقع گردیده است. پدر مقتول هم قضایا را مطلع و خودش رفته جسد را تحویل گرفته، صبح روز بعد پس از معاینه پزشک و تشریفات قانونی اجازه دفن داده شد و پرونده امر در مقابل رسید بنا به درخواستهای مدرسزاده بازپرس شعبه سه به ایشان تسلیم گردیده است.
سند شماره ۴/۲
نامه قنبر نام از مشهد
مورخه ۱۸ فروردین ۲۱
بعدالعنوان-محترماً به عرض میرساند اینجانب قنبر، ولد مرحوم محمدطاهر، فرزندی داشتم موسوم به محمدباقر به سن 14 ساله. در تاریخ 5 محرمالحرام و بعد از ظهر در موقعی که در باغ علم داشت با اطفال دیگر مشغول بازی بوده، بدون جهت ارتش سرخ دولت شوروی فدویزاده را هدف گلوله قرار داده. به تمام دوائر دولتی مشهد عریضه تظلم تقدیم داشتم. ابداً نتیجه حاصل نشد و جواب کافی به فدوی ندادند. استدعای عاجزانه دارم رسیدگی و احقاق حق فرمایند. امر امر مبارک است.
محل امضا (قنبر). رونوشت برابر اصل است. معاون اداره دبیرخانه مجلس شورای ملی. رونوشت برابر اصل است.
نظرات