بررسی اعدام رئیس ساواک در آغاز انقلاب اسلامی
16 بازدید
شاداب عسگری- در تاریخ 21 فروردین 1358، آخرین جلسه محاکمه تعداد 11 نفر از مقامات سیاسی و نظامی ارشد رژیم پهلوی شامل رئیس مجلس شورای ملی، دو رئیس ساواک، رئیس سازمان تربیت بدنی، شهردار تهران، رئیس دادگاه فدائیان اسلام و افسران حزب توده، فرمانده گارد جاویدان، وزیران امور خارجه و کشاورزی و دو سناتور که بازجوئی و بازپرسی از آنها به پایان رسیده و با تکمیل سوابق حداقل یک مرحله دادگاه بدوی نیز تشکیل گردیده بود، این فرصت داده شد تا در دادگاه حضور یافته و آخرین دفاعیات خود را مطرح سازنند. . شاید مهمترین نام در میان این افراد سپهبد ناصر مقدم باشد؛ آخرین رئیس ساواک که پس از نعمتالله نصیری روی کار آمد. او از اواسط خرداد 57 تا بهمن همان سال این پست را در اختیار داشت. دادگاه، بعد از شنیدن آخرین دفاعیات وی وارد شور شده و قضات با اجماع کامل او را مجرم شناخته و محکوم به اعدام کردند
سپهبد ناصر مقدم:
در سال1300 در تهران متولد شد. در دهه 1330، تیمسار بختیار برای سرهنگ دوم مقدم بازپرس شعبه 7 دادستانی ارتش، بهدلیل همکاری صمیمانه وی مرتبط با حکومت نظامی و بازجوئی از نظامیان تودهای، تقاضای تشویق در «فرمان ارتش» که بالاترین رده تشویق در ارتش و نیروهای مسلح محسوب میشود را کرده و نشان رستاخیز در سال 1332 به او واگذار گردید.
ارتشبد حسین فردوست که در سال 1338 دفتر ویژه اطلاعات را تأسیس کرد، مقدم را به نزد خودش فراخواند. در شامگاه روز 15 خرداد 1342، شاه که از عملکرد ساواک در برخورد با مخالفان ناراضی بود به پیشنهاد فردوست، سرتیپ مصطفی امجدی را از مدیرکلی اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی) برکنار کرد و ناصر مقدم را جایگزین او کرد. مقدم حدود ده سال در رأس اداره کل سوم ساواک باقی ماند. وی که پای پرویز ثابتی را به اداه سوم ساواک به مدت 15 سال باز کرد را به عنوان مبتکر تشکیل و راهاندازی خانههای امن ساواک در اقصی نقاط ایران و همچنین، شکارهای خیابانی ساواک میدانند. اجرائی کردن شکنجههای مدرن و پیشرفته آمریکائی و به خصوص اسرائیلی توسط ساواک در ایران، اقدامات و فعالیتهای ساواک بر ضد مخالفان در دهه 1340 نیز قسمتی از کارنامه ناصر مقدم محسوب میشود. از مهمترین تشکیلاتی که در دوران مدیرکلی تیمسار مقدم بر اداره کل سوم ساواک و با مشارکت شهربانی و ژاندارمری تأسیس شد، کمیته مشترک ضدخرابکاری بود. در دوره فعالیت او، حضور مستشاران اسرائیلی در اداره کل سوم ساواک، بسیار پررنگتر شده و تثبیت گردید.
هنگامی که مقدم در 27 خرداد 1342 به مدیریت اداره کل سوم ساواک رسید، درجه سرهنگی داشت و از اول آبان 1345 به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و از اول آبان 1349 هم به درجه سرلشگری رسید. در سوم آبان 1350 به سمت آجودانی شاه منصوب شد. در 23 فروردین 1352 به قائممقامی ساواک رسید، اما این سمت بیشتر از چند روز دوام نیافت و در 30 فروردین 1352 اعلام شد که به خدمات سرلشگر ناصر مقدم در ساواک پایان داده شده و او ضمن حفظ ژنرال آجودانی شاه، به ریاست اداره کل دوم اطلاعات و ضداطلاعات ارتش منصوب شد.
فردوست مینویسد: «در اداره دوم، روحیات مقدم تغییر عجیب پیدا کرد و او به فردی تجملپرست تبدیل شد. نمونه آن جشن عروسی پسرش با دختر شعشعانی بود که از من دعوت کرد و طبق معمول نرفتم. بعدها برایم تعریف کردند که بزرگترین جشنی بوده که تا آن تاریخ دیده بودند. این جشن در ساختمان و محوطه بزرگی در جوار اقدسیه که متعلق به ارتش بود، برگزار شد. تزئین محل، انواع مشروبات، نوع غذا (شام)، موزیک و از همه مهمتر مدعوین (نخستوزیر، هیئت دولت، قوه مقننه، قوه قضائیه، امرای ارتش و شهربانی و ژاندارمری، شخصیتهای مهم) که در مجموع بیش از 1000 نفر بودند، بینظیر بود. تمام فضای محوطه و ساختمان از زیباترین انواع سبدهای گل، مملو بود. تردیدی وجود ندارد که چندین میلیون تومان هزینه این عروسی شده بود. یک مسافرت به آمریکا و چند تماس با اعضاء سفارت آمریکا و چند مستشار آمریکایی همراه با وعدههایی برای آتیه، چنین تغییری در مقدم ایجاد کرد».
سپهبد ناصر مقدم در 17 خرداد 1357 حکم ریاست ساواک را دریافت کرد. البته، براساس شواهد و مستندات موجود، مثل اغلب انتصابات دوره محمدرضا شاه، آمریکا در انتصاب رئیس جدید ساواک نقش اصلی را ایفا میکرد. منوچهر هاشمی مدیرکل وقت اداره هشتم ساواک در اینباره میگوید: «سپهبد مقدم چند ماه قبل از اینکه به مقام ریاست ساواک برسد، به آمریکا دعوت شد و در آنجا آموزشهای لازم را دید. وقتی ارتشبد نصیری از کار برکنار شد، در همان روز «آدمیرال ترنر»، رئیس سیا بهوسیله اردشیر زاهدی سفیر ایران برای اعلیحضرت پیام فرستاد که مقدم را بهجای نصیری بگمارَد. نفر دوم سفارت [اسد همایون] تعریف میکرد مقدم که به اینجا [آمریکا] آمد، اغلب جاها، جز دو جا همراهش بودم. بعد از برگشتن او، یک روز اردشیر زاهدی [سفیر ایران در آمریکا] مرا خواست و گفت برو پیش رئیس سیا، یک پیام فوری دارد. رفتم و گفت: بگویید که به نظر ما مقدم را رئیس ساواک بگذارید».
یکی از اهداف این انتصاب، تطهیر چهره سرکوبگرانه ساواک بود. مأمور سفارت آمریکا در 12 ژوئیه 1978/21 تیر 1357 در اینباره گزارش داد: «مقدم رئیس جدید ساواک برای آرام کردن روابط بین دولت و جامعه مذهبی با کمی موفقیت سخت در حال فعالیت است». بهرغم تمام اقدامات و سیاستهایی که بهکار برد نتوانست تغییری در روند حوادثی که آشکارا و بهسرعت سقوط نهایی رژیم پهلوی را نشانه رفته بود، ایجاد کند.
تیمسار مقدم در ماههای اوج انقلاب چندین بار با مهندس مهدی بازرگان بهطور مخفیانه ملاقات کرده بود. به تعبیر مأمور سفارت آمریکا، این ملاقاتها «در جـهت دستیابی بهنوعی توافق بین جبهه ملی و دولت» بوده است. سفیر وقت آمریکا نیز از این دیدارها مطلع بود. «سولیوان» میگوید: «میدانستم که بین نظامیان و رهبران نیروهای انقلابی مذاکراتی در جریان است. بین تیمسار مقدم رئیس جدید ساواک و نمایندگان مهدی بازرگان مذاکرات متعددی صورت گرفت. بهعلاوه شخص بازرگان با قرهباغی و مقدم دیدار کرده بود». مهندس مهدی بازرگان بهعنوان سردمدار خط سازش در آن برهه اعتقاد به سیاست گام به گام داشت و معتقد بود در مواجهه با رژیم باید قدم به قدم پیش رفت. از اینرو ارتباط با سران رژیم را توجیه میکرد. البته این ارتباط دو سویه بود و مقدم نیز با بازرگان رابطه خوبی داشت و در سال 1357 با پا در میانی وی بود که بازرگان از زندان آزاد شد.
سرانجام چند روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ناصر مقدم در حالی که در خانهای واقع در شمال تهران مخفی شده بود، شناسایی و دستگیر شد. اسکندر دلدم نویسنده و روزنامهنگار دوران پهلوی درباره نحوه دستگیری مقدم مینویسد: «مقدم پس از پیروزی انقلاب در محل امنی در خیابان پاسداران مخفی شده بود و با اعضای دولت موقت در تماس بود. اما مأموران دادستانی انقلاب او را در حالی که ریش انبوهی گذاشته بود پیدا کردند». او تصور نمیکرد پس از پیروزی انقلاب آسیبی متوجه او شود و امیدوار بود دولت بازرگان شغلی نیز به او واگذار کند و از کشور خارج نشد. اما روند تحولات چنانکه او انتظار داشت، پیش نرفت و پس از مدتی دستگیر و زندانی شد. در درون زندان نیز کماکان امیدوار بود که به زودی رهایی یافته و در نزد دولتمردان نظام اسلامی ارج و قربی خواهد یافت و حتی وعده میداد پس از آزادی موجبات رهایی سایر زندانیان وابسته به حکومت پهلوی را فراهم خواهد کرد.
در کیفرخواست صادره علیه سپهبد ناصر مقدم، او به 15 مورد تخلف که بهواسطه ارتکاب حتی یک مورد آن نیز میتوانست محکوم به اعدام شود، متهم شده بود. همچنین، افرادی همچون سپهبد صدری و کوچصفهانی شکنجهگر ساواک نیز علیه وی اعتراف کرده بودند. این تحت شرایطی است که چندین موضوع مهم، در بازجویی و کیفرخواست تیمسار مقدم مورد توجه و اشاره قرار نگرفته بود:
الف. با استناد به مفاد نامه 16463/373 مورخه 25/4/1342 که ساواک مرکز صادر و طی آن چنین ابلاغ میشود که قبل از اقدام به دستگیری افراد، تمامی ادارههای ساواک موظف هستند تا از مرکز کسب تکلیف کنند، تیمسار مقدم بهعنوان آمر در تمامی این اقدامات، نقش غیرقابل انکاری دارد.
ب. تیمسار مقدم بنیانگذار کمیته مشترک ضدخرابکاری بود که طی مدت شش سال عمر محدودش، فقط تعداد 101 نفر از مبارزین در تعقیب و گریز با این کمیته کشته شده یا به شهادت رسیدهاند».
ج. شهید سیدعلی اندرزگو در تاریخ 2 شهریور 1357، مقارن با ریاست وی بر ساواک در تهران توسط کمیته مشترک ضدخرابکاری شناسایی و بهشهادت رسید.
د. بنا بهدرخواست سرویسهای اطلاعاتی کشورهای آمریکا، انگلیس و اسرائیل در سه ماهه آخر منجر به پیروزی انقلاب و حسب دستور مستقیم یادشده، تمامی اسناد مرتبط با آن کشورها امحاء میشود.
ه. یادشده تا آخرین روزهای حکومت پهلوی، با صدور ابلاغیههای متعدد، کارکنان ساواک را در مسیر انجام وظایف محوله، تشویق و ترغیب میکرد.
و. در مذاکرات سران ارتش، هیچ ردّی از اقدامات به اصطلاح بازدارنده در خصوص «مقابله حکومت پهلوی با انقلابیون» که توسط مقدم پیشنهاد یا اجرایی شده باشد، دیده نمیشود. اما، اقدامات بازدارنده زیادی علیه انقلاب و انقلابیون توسط وی پیشنهاد یا اجرایی شده است. بهعنوان نمونه، در بولتن سری شماره ۳۹۷۰/ک تاریخ۲۵۳۷/۴/۲۰ (1357) کمیته مشترک ضدخرابکاری آمده است: «بولتن کمیته ضدخرابکاری از شرف عرض پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر گذشت. مقرر فرمودند مدتی است از تروریستها و خرابکاران گزارشی دریافت نداشتهایم. فعالیت ندارند یا آن که ساواک نفوذی ندارد؟ بهعرض رسید ساواک در حد امکانات، تا حدودی نفوذ دارد. مقرر فرمودند امکانات را زیاد کنید تا غافلگیر نشوید و بهطور کلی با قدرت عمل کنید. سپهبد مقدم -5۷/۴/۲۱».
ز. در جلسه شورایعالی امنیت ملی مورخه 16/6/1357، سپهبد مقدم طی گزارشی از راهپیماییها اطلاع داد فردا راهپیمائی که قرار است انجام شود به بلوا و آشوب تبدیل شده و امنیت کشور را بهخطر خواهد افکند. او افزود جریان را بهعرض شاه رسانده و دستور تشکیل جلسه شورای امنیت ملی را دریافت کردم. در مذاکرات شورا، تصمیم به برقراری حکومت نظامی میگردد که شاه موافقت مینماید. اما، سپهبد مقدم با اعلام آن در همان شب مخالفت کرده و چنین استدالال میکند: منظور ما این است که مردم بی اطلاع باشند تا همین شبانه مسببان و محرکان غافلگیر شده و حکومت نظامی آنها را دستگیر کنند که عدم ابلاغ سراسری آن باعث بروز فاجعه 17 شهریور سال 1357 گردید.
ح. ارتشبد قرهباغی چگونگی گردهمایی صبح روز ۲۲ بهمن و تصمیم درباره اعلام بیطرفی ارتش را به این شرح روایت کرده است: «... بهتدریج که فرماندهان نیروها به ستاد میرسیدند برحسب معمول میآمدند به دفتر من، ابتدا سپهبد مقدم آمد، سؤال کردم. طرحی که نخستوزیر دیشب در شورای امنیت ملی دستور داد اجرا شد؟ گفت، نخیر. اظهار نمودم چطور؟ جواب داد برای اجرای طرح خیلی دیر شده بود. مگر در آن آشوب دیشب شهر و وضع تخلیه کلانتریها مقدور بود که بشود کسی را دستگیر کرد».
نظرات