گزارش لوی هندرسون سفیر آمریکا در تهران از روند مذاکرات با دکتر مصدق
سفیر آمریکا: آیتالله کاشانی یک عامل مزاحم است!
1868 بازدید
مجله خواندنیها؛ ۳۰ فروردین ۱۳۳۱:
[ترجمه] از «آکسیون» و «فیگارو» چاپ پاریس
«در گزارش مفصلی که اخیراً مستر لوی هندرسن سفیرکبیر آمریکا در تهران به وزارت امورخارجه آمریکا فرستاده، ضمن اظهار ناامیدی از وضع فعلی ایران، شخص دکتر مصدق را تجلیل کرده[!] و احساسات ضد کمونیستی و تمایل او را به همکاری با آمریکا و دُول غرب ستوده است. در این گزارش چنانچه یک منبع موثق وزارت امورخارجه آمریکا میگوید: هندرسن نوشته است که دکتر مصدق چه در مورد قبول شرایط بانک بینالمللی برای حل مسأله نفت ایران و چه درباره قرارداد نظامی ایران و آمریکا «حسن نیت» به خرج داده و با نظریات آمریکاییها روی موافق نشان داده است، ولی فقط یک عامل «مزاحم» در این جریان مداخله کرده و مانع از حل قضیه به نفع آمریکا شده است؛ این «عامل مزاحم» که مانع تسلیم ایران به نظریات بانک بینالمللی و ادامه همکاری بین ایران و آمریکا شده است آیت الله کاشانی است که به عقیده هندرسن «برای منافع آمریکا و دُول غرب در ایران عنصر خطرناکی است». به عقیده سفیر آمریکا در تهران و مقامات وزارت امورخارجه آمریکا، دکتر مصدق، هم از لحاظ عقاید سیاسی خود و هم از لحاظ نفوذ و وجههای که هنوز در افکار عمومی ایرانیان دارد، مناسبترین شخصیت برای نخستوزیری ایران است. وی در جریان تمام ملاقاتهای خود با سفیر آمریکا با فرستادگان بانک بینالمللی حسننیت و علاقه خود را به حل کلیه مسائل با آمریکاییها ابراز داشته، ولی همیشه موقعی که میرفته است که مذاکرات به نتیجه برسد مداخله آیت الله کاشانی نقشههای سفارت آمریکا را به هم زده و از حل قضیه نفت و یا تجدید قرارداد نظامی آمریکا و ایران جلوگیری کرده است.
چندی قبل در تهران شایع شد که آیت الله کاشانی در نتیجه اختلاف نظرهای شدید با دکتر مصدق تصمیم به خروج از ایران گرفته است؛ دکتر مصدق پس از آن که از قصد کاشانی آگاه شد جداً درصدد جلوگیری از آن برآمد، زیرا خروج کاشانی از ایران از قدرت او به میزان فوقالعادهای میکاست؛ مصدق با استدعا و التماس، کاشانی را به منزل خود دعوت کرد و ضمن ملاقاتی که بین آن دو صورت گرفت مصدق تسلیم نظریات کاشانی شد و آیت الله کاشانی پس از این ملاقات ضمن اعلامیهای شایعات مربوط به اختلاف خود را با دکتر مصدق تکذیب نمود. اختلاف آن روز کاشانی با دکتر مصدق بر سر قبول ضمنی پیشنهادات بانک بینالمللی و شرایط قرارداد نظامی آمریکا از طرف نخستوزیر بود. کاشانی به مصدق گفت که قبول این شرایط و پیشنهادات از طرف او یک گناه نابخشودنی است، و بالاخره در نتیجه نفوذ و فشار او بود که مصدق از فکر سازش با آمریکاییها منصرف شد.
اختلاف نظرهای سابق مصدق و کاشانی اکنون در داخل صفوف جبهه ملی و طرفداران سابق دکتر مصدق توسعه یافته و دو جناح مشخص و معین در جبهه ملی سابق به وجود آمده است. یکی از این دو جناح را باید «سازشکار» و طرفدار همکاری با آمریکا و انگلیس بنامیم و جناح دیگر که «افراطی» نامیده میشود، مخالف برگشت به عقب و تسلیم به نظریات آمریکا و انگلیس است. مقامات متنفذ و سناتورها طرفدار جناح اول هستند، ولی افکار عمومی کماکان از دستهای که مخالف تسلیم و سازش است حمایت میکند. مصدق در میان این دو دسته متحیر و سرگردان مانده است: باطناً مایل به سازش و خاتمه دادن به این اوضاع است، ولی در عمل از عکسالعمل افکار عمومی و اتهام به خیانت میترسد.
نه فقط در قضیه نفت و سیاست خارجی، بلکه در مسائل داخلی ایران هم بین جناح چپ و جناح راست جبهه ملی اختلاف نظرهای شدیدی بروز کرده است. کاشانی و مکی و حسیبی و شایگان و چند نفر دیگری که جناح افراطی جبهه ملی را تشکیل میدهند با اقدامات شدید دولت از قبیل حکومت نظامی یا فکر انحلال سازمانهای دست چپ مخالفند، در صورتی که جناح راست جبهه ملی خواهان این اقدامات است و مقامات با نفوذ و آمریکاییها هم بالطبع از آنها پشتیبانی میکنند. خودِ دکتر مصدق از آشتی دادن دو جناح چپ و راست جبهه ملی عاجز مانده و در میان تقاضاهای متضاد آنها و تمایلات مقامات مختلف سرگردان شده است. آمریکاییها به او گفتهاند که اگر بتواند اطرافیان تندرو خود را بر سر جایشان بنشاند، باز از او حمایت خواهند کرد، وگرنه باید جای خود را به یک «مرد قوی»[!] بدهد که هم اکنون در تهران در کمین او نشسته است.»
نظرات