بارخوانی کارنامه امام جمعه شهر تهران در دوره پهلوی
1094 بازدید
سیدحسن امامی در سال ۱۲۸۲ هجری شمسی در تهران متولد شد. پدرش میرزاابوالقاسم که داماد مظفرالدینشاه بود و سمت امام جمعه هم داشت با اقدامی که در مسجد شاه بر ضد سیدجمالالدین واعظ اصفهانی و دیگر مشروطهخواهان انجام داد، نامش را در تاریخ معاصر ایران ماندگار کرد. [۱] قبل از میرزاابوالقاسم هم پدرش زینالعابدین توأمان امام جمعه و داماد ناصرالدینشاه بود. این سنت امامت جمعه در این خاندان تا دورهی صفویان سابقه داشت که خود بررسی تاریخی جداگانهای را میطلبد.
تحصیلات
غلامحسین مصدق پسر دکتر محمد مصدق در صفحهی ۱۷ خاطرات خود آوره است که: «پس از بازگشت به ایران به مدرسهی «سن لویی» که زبان فرانسه هم در آن تدریس میشد رفتم. در آن موقع به جز سن لویی در تهران سه مدرسهی دیگر هم بودند که محصلین آنها ضمن آموختن برنامههای درس فارسی یک زبان خارجی هم فرامیگرفتند. این مدارس عبارت بودند از: مدرسهی کالج آمریکایی، مدرسهی ایران و آلمان و مدرسهی روسی که به ترتیب زبانهای انگلیسی، آلمانی و روسی را هم درس میدادند. تا آنجا که به خاطر دارم دکتر حسن امامی (امام جمعهی تهران) در مدرسهی روسی درس میخواند». [۲]
آنطور که در بعضی منابع نیمه معتبر آمده نام این مدرسهی روسی «پروکیمنیاژ» بوده است. امامی پس از گذران تحصیلات مقدماتی برای تکمیل تحصیلات دینی به نجف سفر میکند و تا کسب درجهی اجتهاد در آنجا میماند. پس از بازگشت به ایران جذب عدلیهی در حال پوست انداختن علی اکبر داور - وزیر عدلیه رضا شاه- میشود. به منظور آمادهسازی نیروی انسانی لازم برای این تغییرات بود که به همراه عدهای دیگر به لوزان سوئیس فرستاده شد تا رشتهی حقوق را در دانشگاه این شهر بخواند. [۳] وی از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۲ در سوئیس ماند و با اخذ درجهی دکترای حقوق به ایران برگشت و ضمن تصدی ریاست یکی از شعب دادگستری [۴] به تدریس دروس حقوقی در دانشگاه تهران پراخت.
سمت امام جمعهی تهران
در ۱۲ بهمن ۱۳۲۴ میرسیدمحمد امام جمعهی تهران و عموی سیدحسن امامی فوت میکند و طبق میراثی چند صدساله این سمت به وی میرسد. سیدحسن که گویا درگذشته یکبار لباس روحانیت را پوشیده ولی احتمالاً به خاطر ورود به دستگاه دادگستری آن را درآوره بود در این زمان بار دیگر آن را بر تن میکند. این نقطه سرآغاز ارتباط بیشتر و نزدیکتر وی با حکومت میشود که البته در کنار آن به انجام پارهای فعالیتهای مذهبی ناشی از این مسئولیت هم میپرازد. بنا بر نقل شاهدان عینی که اکنون ایام پیری را گذران میکنند، امامی روزهای جمعه به همراهی عدهای معدود به مسجد شاه بازار که امروز امام خمینی (ره) نامیده میشود میآمدند و نماز جمعهای تشریفاتی برگزار میکردند. از نقلهایی مثل این و بعضی اسناد برمیآید که شخص امام جمعه تولیت مسجد سلطانی مذکور را نیز برعهده داشته است. چنانچه به گزارش یکی از مأموران شهربانی:
«امسال [۱۳۲۸] برخلاف سنوات گذشته در اثر کوشش و سعی آقای دکتر حسن امامی (امام جمعهی تهران) در ادارهی امور و صلاح وضع مسجد سلطانی رغبت اهالی به حضور در نماز جماعت و استماع بیانات فلسفی واعظ بیشتر شده...». [۵]
ورود در عرصهی سیاست
شروع فعالیتهای سیاسی سیدحسن امامی ماجرای انتخابات مجلس پانزدهم در زمان نخستوزیری قوام است. در آن دوره این بیم بود که قوام در انتخابات تقلب کند. همین امر باعث شد که عدهای از رجال سیاسی که نظریات سیاسی متفاوتی هم داشتند در دربار تحصن کنند. رهبر معترضین، محمد مصدق بود. از جمله دیگر افراد میتوان به محمدصادق طباطبایی رئیس مجلس چهاردهم و دکتر حسن امامی امام جمعهی تهران اشاره کرد.[۶] تحصن در ۲۲/۱۰/۱۳۲۵ آغاز شد و پس از گذشت چهار روز بدون دریافت هیچ جواب مساعدی پایان یافت [۷] و قوام هم آنطور که میل داشت انتخابات را برگزار کرد.
سیدحسن امامی و تشکیلات فراماسونری
سازمان فراماسونری انگلیس مقیم ایران، سیدحسن امامی را به خاطر شخصیت مذهبی و اجتماعی و نفوذی که در سازمانها و مقامات دولتی دارد وارد تشکیلات خود کرد و او را در رأس لژ خود قرار داد. این لژ به موجب دعوتنامهای که ذیلاً نقل میشود در روز ۱۳ خراد ۱۳۴۶ در تهران تأسیس و تقدیس شد و همهی تشکیلات رسمی تشکیل لژ و حتی خواندن آیات تورات و ادعیه انجیل توأم با موزیک که در اینگونه مواقع اجراء میگردد عیناً و با حضور کریستوفر اسحاق فری یهودی الاصل (ناظر اعظم لژ ناحیهی ایران) انجام پذیرفت. دعوتنامهی تشکیل لژ به شرح زیر است:
«لژ نور شماره ۱۶۳۱ ق. اس
آقای محترم و برادر عزیز با کمال احترام از آن برادر گرامی دعوت میشود تا در جلسهی تأسیس و تقدیس لژ نور و تنصیب برادر دکتر سیدحسن امامی به سمت ح.ا.ا. که در تاریخ شنبه ۱۳ خراد ۱۳۴۶ بعدازظهر در محل انجمن رازی تشکیل میگردد حضور به هم رسانید و نیز خواهشمند است در شام برادرانه که همان شب از طرف استاد ارجمند داده میشود شرکت فرمائید.» [۸]
با تأسیس لژ بزرگ ایران که در واقع یکی کردن انواع لژهای فراماسونری در ایران بود ترکیب رهبران این لژ به شکلی صورت گرفت که مهندس شریف امامی از لژهای آلمانی، دکتر حسن امامی از لژهای انگلیسی و دکتر احمدعلی آبادی از لژهای فرانسوی در رأس لژ بزرگ ایران واقع شدند. [۹]
امامی و انقلابیون
طبیعی بود که امامی با این سابقهای که داشت مورد خشم و نفرت طرفداران نهضت امام خمینی(ره) خصوصاً هم لباسهای خود باشد. در اعلامیهای که به امضاء جامعهی روحانیت تهران در تاریخ ۸/۸/۱۳۴۶ به مناسبت جشن تاجگذاری با نام «عزایی به نام جشن» منتشر شد آمده بود:
«اینها خیال میکنند که با تظاهر و مذهب دارای تشریفات توسط یک روحانی نمایی خریده شده (امام جمعه)... میتوانند قیافهی ضددین خود را بپوشند. [۱۰] حتی سخن از این فراتر رفته و بحث حمله به امام جمعه مطرح میشود.» [۱۱]
بعد از جریان پانزده خرداد به گزارش ساواک در بین اعضای هیئت مذهبی و طرفداران جبههی ملی و بازاریان از قول برادر آیتالله خمینی گفته میشود که شاهنشاه آقای امام جمعهی تهران را مأمور کردهاند تا با آیتالله خمینی تماس بگیرد و هدف و پیشنهادات او را پرسش نماید و خمینی در ضمن ملاقات با امام جمعه گفته است هر چه میخواستم بگویم روز عاشورا در قم گفتهام و غیر آن حرفی ندارم. [۱۲]
نظر آمریکاییان نسبت به امامی
حسن امامی امام جمعهی تهران مهمترین چهرهی مذهبی موجود در میان ملازمین شاه است. به خاطر موقعیتش او از مقداری نفوذ مذهبی و سیاسی برخوردار است لیکن به خاطر حمایتش از شاه اکثر روحانیون حرف او را خریدار نیستند. او از رابطههای سیاسی بسیار وسیعی برخورار است و شاه نیز در همین زمینه از او بهره میگیرد. وی در حال حاضر ۷۴ ساله است و ممکن است نتواند بیش از این نقش خود را بازی کند ولی هنوز هم فعال است و شاه را به کرات میبیند. امامی از خانوادهی سلطنتی قاجار است و پدر و پدربزرگش هر دو امام جمعه بودهاند. تا آنجا که میدانیم حسن فرزندی ندارد که جانشین وی شود. امامی در زمینهی علوم الهیات تحصیل کرده ولی هیچ کس او را یک عالم واقعی در زمینهی الهیات اسلامی نمیداند. اما او تحصیلات اروپایی بسیار خوبی داشته است که عبارت است از تحصیل در رشتهی حقوق در دانشگاه لوزان و بیش از هر روحانی عالیرتبهی شیعه به تاریخ و فلسفهی اروپا آشنایی دارد. [۱۳]
دکتر سیدحسن امامی نیز احتمالاً در زمینهی امور مذهبی با شاه مورد مشورت قرار میگیرد. گرچه مردی است امروزی و متجدد ولی امامی در ابراز نظریات شخصی مقامات سفارت را تحت تأثیر قرار داده و در ابراز عقاید خود در مجالس خصوصی وحشتی ندارد. [۱۴]
سرانجام
شعلهور شدن آتش انقلاب اسلامی همزمان است با وخامت حال جسمانی سیدحسن امامی، به همین دلیل وی در اواخر عمر رژیم راهی اروپا میشود و در اواخر مرداد ۱۳۵۸ در لوزان سوئیس فوت میکند و همانجا به خاک سپره میشود.
پا نوشتها
[۱]. ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۷۱، صفحات ۲۷۶ـ ۲۷۵
[۲]. درکنار پدرم مصدق؛ خاطرات غلامحسین مصدق، نوشته غلامرضا نجاتی، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۹
[۳]. باقر عاقلی، داور و عدلیه، انتشارات علمی، چاپ اول، ۱۳۶۹، ص ۱۸۷
[۴]. خاطرات علی امینی، نشر گفتار، چاپ اول
[۵]. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال ۱۳۷۶؛ ص ۱۲۸ و همچنین ص ۱۹۹
[۶]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، نشر مرکز، چاپ چهاردهم ۱۳۸۹، ص۲۱۷
[۷]. محمدعلی سفری، قلم و سیاست، جلد اول، نشر نامک، چاپ اول بهار ۱۳۷۱، ص۲۰۱
[۸]. بهرام افراسیابی، وقتی پردهها بالا میرود، نشر مهر، چاپ دوم، ص ۲۸۵
[۹]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد دوم، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ص۴۰۹
[۱۰]. سیر مبارزات امام خمینی در آینهی اسناد به روایت ساواک، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول ۱۳۸۶، جلد یازدهم، صص ۲۴۱ـ ۲۴۰
[۱۱]. همان، صص ۳۷۴ـ ۳۷۳
[۱۲]. همان، جلد دوم، صص ۲۳۵ـ ۲۳۴
[۱۳]. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا، اردیبهشت ۱۳۶۶، جل اول، ص۵۶
[۱۴]. همان، ص ۱۸۵
کلیدواژه ها: سید حسن امامی، داماد مظفرالدین شاه، مصدق، امام جمعه تهران، تاریخ انقلاب،
نظرات