بررسی اوضاع ایران در سفارت انگلیس


اشاره:
همچنان که در متن این سند مشاهده می‌شود ارزیابی از وضعیت ایران در آبان‌ماه سال 1357 چقدر از واقعیت‌های روند شکل‌گیری انقلاب اسلامی دور است. آنها در جمع‌بندی خود می‌گویند تغییر رژیم شاه غیر ممکن است، اما سه ماه بعد شاهد پیروزی انقلاب اسلامی بودیم. این سند بار دیگر به همه پژوهشگران تاریخ معاصر ایران این واقعیت را گوشزد می‌کند که در جریان تحولات انقلاب اسلامی نقش مردم، رهبری انقلاب و باورهای اسلامی نادیده و یا دستکم گرفته شده بود.

*****


تاریخ سند: 8 آبان‌ماه 1357

خیلی محرمانه
موضوع: بررسی اوضاع ایران در جلسه سفارت انگلیس
روز 57/8/5 مجلس عصرانه‌ای در سفارت انگلیس تشکیل و در این مجلس «مستر پیری» و چند نفر ایرانی حضور داشتند. یکی از این افراد رضا تیموریان برادر هژیر تیموریان گوینده رادیو لندن و دیگر شخصی به نام کردنژاد بوده. همچنین در این مجلس چند نفر از انگلیسی‌های مقیم ایران نیز حضور داشتند که یکی از آنها خانم چارلمرز دختر وزیرمختار انگلیس بود (این خانم بایگان اسناد سیاسی سفارت انگلیس می‌باشد). ابتدا درباره نطق آقای دکتر [دیوید] اوئن وزیر امور خارجه انگلیس بحث شد و اینکه آیا نطق او بمورد و یا بیمورد بوده است و هر یک از حاضرین نظریه‌ای اعلام، که در مجموع این طور نتیجه‌گیری شد که چون در ایران تغییر رژیم غیرممکن است ولی تغییر وضع حکومت اجباری است، نطق دکتر اوئن به موقع بوده است. سپس آقای رابین وودگل که یکی از اعضاء سفارت انگلیس می‌باشد اظهار داشت که بنابه اطلاعات واصله از لندن دادگاه راسل (دادگاه راسل یک سازمان غیررسمی است و غالباً مداخلاتی لفظی به مسائل جاری سیاسی دنیا می‌کند و محاکماتی را غیاباً برای اشخاص تشکیل می‌دهد) مشغول طرح و تنظیم ادعانامه‌ای است که شاه ایران را دعوت به محاکمه کند و بر طبق رویه این دادگاه ضمن صدور ادعانامه و ابلاغ به طرف مورد دعوا از او می‌خواهد که خود او شخصاً و یا با معرفی یک یا چند نفر وکیل در دادگاه راسل حاضر شده و از خود دفاع کند و طبق معمول که تا حال هیچ‌یک از رهبران دنیا نه در دادگاه حاضر گردیده‌اند و نه وکیل مدافع معرفی کرده‌اند و در این قبیل مواقع دادگاه مزبور یک وکیل مدافع برای متهم انتخاب می‌کند و یک هیکل پوشالی از شخص متهم را در دادگاه می‌آورند و محاکمه کرده و حکم صادر می‌کند. آقای رابین وودگل با طرح این موضوع می‌خواست بفهمد این کار چه عکس‌العملی در ایران خواهد داشت که طبعاً هر کس یک نوع نظریه‌ای ابراز می‌کرد. مسئله دیگری که از طرف آقای پیری مطرح گردید این بود که در اوضاع و احوال اخیر که عده‌ای از جمله مهندس بازرگان (آقای پیری معتقد بود که مهندس بازرگان در باطن وابستگی‌های خاصی به شاه ایران دارد) برای دیدار آیت‌الله خمینی به پاریس رفته‌اند تا مذاکراتی انجام دهند، ولی به نظر می‌رسد که این مذاکرات مطلقاً نمی‌تواند مسیر آیت‌الله خمینی را عوض کند، به اضافه اینکه طبق اطلاعاتی که آقای پیری از مقامات انتلیجنس[=اینتلیجنس] سرویس شعبه پاریس داشتند مشخص بود که آیت‌الله خمینی در پاریس مشغول تهیه طرحی است که تقاضای رفراندوم ملی در ایران برای بقاء یا عدم سلطنت بنماید که با نظارت سازمان‌های بین‌المللی مردم ایران را به تظاهرات طرفداری از شاه و نیز تظاهرات ضد شاه دعوت نمایند و بر این روش رفراندومی به عمل آید که تکلیف رژیم ایران روشن شود که این موضوع چنانچه عملی شود قطعاً موجب جاروجنجال‌های تازه‌ای خواهد گردید، مضاف بر اینکه از لحاظ بین‌المللی چنین عملی در ایران ممکن نیست. موضوع دیگری که در مجلس مزبور مورد بحث قرار گرفت احتمال ایجاد یک دولت نظامی برای حل مشکلات ایران بود که در این مورد بحث‌های بسیار طولانی در این زمینه درگرفت. خانم چارلمرز به دو موضوع که مربوط به گذشته بود اشاره کرد، یکی موضوع زمامداری مرحوم سپهبد [حاجیعلی] رزم‌آرا و دیگری موضوع نخست‌وزیری سپهبد [فضل‌الله] زاهدی و دلائلی ارائه داد که برای همه تازگی داشت، از جمله اینکه در آن زمان‌ها اعلیحضرت شاهنشاه ایران از وجود دولت نظامی نگرانی‌های خاصی داشتند، خانم چارلمرز گزارشی را که مربوط به دوران حکومت سپهبد زاهدی بود قرائت کرد که مفاد آن چنین بود:«...امروز اطلاع رسید که آقای امیراسدالله علم از جانب اعلیحضرت شاه ایران برای دیدار خصوصی و مذاکره با جناب سپهبد زاهدی نخست‌وزیر رفته تا او را متقاعد کند که از نخست‌وزیری کنار برود. پس از آنکه بیانات امیراسدالله علم از طرف شاه ایران خطاب به سپهبد زاهدی نخست‌وزیر پایان می‌یابد سپهبد زاهدی نخست‌وزیر در پاسخ با قاطعیت کامل می‌گوید«من با تانک آمده‌ام و با توپ می‌روم...» و چون در اوضاع و احوال فعلی برای شاه ایران میسر نیست که باز هم مانند گذشته که به دست سپهبد زاهدی علیه دکتر مصدق کودتا کرد، باز هم حرکت تندی بنماید عملاً باید منتظر کشمکش‌های تازه‌ای بود که از مدتی قبل میان شاه ایران و نخست‌وزیر سپهبد زاهدی در جریان است». سپس بنابه تقاضای آقای مایلز دبیر اول سفارت انگلیس، خانم چارلمرز گزارش دیگری از دوران نخست‌وزیری سپهبد زاهدی قرائت کرد که بسیار مفصل بود و در مجموع کشمکش شدید میان سپهبد زاهدی نخست‌وزیر وقت و شاهنشاه ایران را نشان می‌داد و یک مورد آن درباره ۲۰ میلیون دلار کمک آمریکا به ایران بود که سپهبد زاهدی پول را کلاً به حساب شخصی خود ریخته و مدعی بوده است که آیزنهاور این پول را برای کمک به شخص او[!] فرستاده است، و بالاخره نتیجه‌گیری شد که در ایران شخص شاه از ایجاد یک دولت نظامی بیش از همه‌کس نگرانی خاطر دارد، به خصوص اینکه در شرایط سنی و بنیه مزاجی فعلی، شاه ایران آماده این قبیل کشمکش‌ها نمی‌باشد.


بررسی اوضاع ایران در سفارت انگلیس