انجمن ایالتی و خواستههای اجتماعی مردم اصفهان
1646 بازدید
مـقدمه
بـا طلوع مشروطیت،بزرگترین تحولی که در ایالات ولایات به وقوع پیوست،برپایی نهادی به نام انـجمن ایالتی و ولایتی بود.1این انجمنها ابتدا به عنوان انجمن نظار،و برای ترتیب دادن انـتخابات مجلس شورا تشکیل گـردیدند،امـا به سرعت کارکردهایی فراتر از آن،برای خود دست و پا کردند.بویژه آنکه هممحلی برای همنشینی و هم فکری مشروطه خواهان هرمنطقه بود و هم طرف مراجعه و مشاوره مردم قرار گرفته،از این رهگذر نیز هویت تـازهای یافتند. مردم،انجمن ایالتی و ولایتی را برخاسته از خود میدانستند و گرهگشایی از مشکلات خود را از آن نهاد تازه طلب میکردند.به این ترتیب،انجمنهای ایالتی و ولایتی،بدون آنکه جزو شعارهای اولیه مشروطیت باشند به صورت پایـگاه اصـلی مشروطیت در هرنقطه درآمدند.
مجلس شورای ملی نیز با وجود مخالفتهایی که از سوی دربار نسبت به اصل وجود انجمنهای مذکور میشد،با تصویب«قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی»در سال بعد به وجـود آنـها رسمیت داد.2در این قانون 122 مادهای،تعاریف و نحوهء انتخاب اعضا و همچنین حوزهء اختیارات و وظایف این انجمنها آمده است،که بر اساس آن،انجمنها نقش مجالس محلی را ایفا میکردند که تابع قوانین کـلی کـشور بود،اما در حوزهء ایالت یا ولایت خود،اختیاراتی داشتند.مجلس در پی آن بود تا کار انجمنهای مذکور به خودسری و جداسری نکشد.
ماده 87:«وظایف انجمنهای ایالتی منحصر است به نظارت در اجرای قـوانین مـقرره و رسـیدگی و قرارداد در امور خاصه ایالت،مـوافق شـرح ذیـل.یا اخطار و صلاحاندیشی در صرفه و امنیت و آبادی ایالت.»
ماده 88:«ایجاد قانون از وظیفه انجمنهای ایالتی خارج است.»
ماده 89:«انجمنهای ایالتی میتواند در کلیهء شـکایاتی کـه از حـکام ایالات و ولایات میرسد رسیدگی کرده،هرگاه رفتار حـاکم بـر خلاف قانون باشد نقض قوانین را به او اخطار نماید و در صورت عدم ظهور نتیجه مراتب را به ادارات مرکزی اظهار داشته احقاق حـق مـتظلمین را بـخواهد.»
همچنین راجع به مسئله مهم مالیات در اختیارات انجمنهای ایالتی چـنین تعریف شده است.
ماده 91:«انجمن ایالتی حق نظر در وصول و ایصال مالیات به هرعنوان که موافق قانون مقرر شـده بـاشد دارد.تـصفیه شکایات راجع به مالیات و همچنین تحقیق در باب استدعای تخفیفات و تشخیص امـر آفـات بر عهدهء انجمنها است.»این کار باید با تصویب وزارت مالیه انجام میشد.
راجع به وضعیت و نـظارت بـر اداراتـ،این اختیارات به انجمنها داده شده بود:
مادهء 102:«انجمن ایالتی میتواند به تـوسط رئیـس انـجمن،ایرادات خود را در اموری که راجع به منافع ایالت است و همچنین اعتراضاتی که در خصوص تـرتیب و حـوائج ادارات مـتعلق به ایالت دارد به وزارتخانهها اظهار کند.»3
علاوه بر این به انجمنهای ایالتی اجازه داده شـده بـود که:
مادهء 68«انجمن ایالتی میتواند مستقیما بدون واسطهء حاکم،مکاتبه با شعبات مـختلفهء اداراتـ دولتـی در ایالت بنماید.»4
دو مادهء اخیر به نوعی حق نظارت بر ادارات تشکیل شده را به انجمنهای ایـالتی تـفویض میکرد؛حقی که افکار و خواست عمومی و نیز اعتبار و نفوذ انجمن،آن را پر رنگتر میکرد. بـه هـمین دلیـل نیز قبل از تصویب قانون مذکور و در همان جلسات نخست،رسیدگی به شکایات مردم از جمله وظایف انـجمن تـعیین گردید.
این مقاله میکوشد خواستههای جمعی و غیر سیاسی مردم اصفهان را که در روزنـامههای آنـ روزکـار بویژه روزنامه انجمن مقدس ملی به عنوان ارگان رسمی انجمن ایالتی منعکس شده، جمعآوری و بـیان نـماید تـا معلوم شود مردم شهر،بویژه آنانی که شاید با مفاهیم جدید مـشروطیت نـیز چندان آشنا نبودند،چه مشکلات و خواستههایی داشتند و به علاوه معضلات جمعی مردم چه بود که سـیستم سـابق نتوانست از عهدهء آن برآید و مردم به محض انعقاد انجمن ایالتی،بدان روی آوردند.5هـمچنین سـعی شده است در میان طیف گوناگونی از خواستههای مـردم،خـطوط مـشترکی پیدا کرده،نوع خواستههای آنان را در دورههای اول و دوم انـجمن اصـفهان،با هم مقایسه کند.این مقاله آشکار کرده است که اینبار سنگین چـه مـشکلاتی را برای انجمن پیش آورده و این نـها نـوپا چه راهـحلهایی را بـرای انـجام خواستههای مردم و درعینحال اجتناب از هجوم و هـرجومرج آنـان تجربه کرده است.
نکته مهم این تحقیق آن است که میتوان انقلاب مـشروطیت را تـحولی خواند که به لایههای گوناگون جـامع سرایت کرده بود.چـرا کـه همیشه بعد از انقلاب یا هـرتحول اسـاسی است که هجوم مطالبات و خواستههای مردم به سمت نهادهای انتخابی آغاز میشود و بـیتردید اگـر مردم،انجمن ایالتی را زایدهای وابـسته بـه نـظام پیشین فرض مـیکردند،هـرگز چنین مشتاقانه بدان روی نـمینمودند.در تـهران هم با انعقاد نخستین جلسات مجلس شورای ملی،هجوم درخواستها از این نهاد آغاز شـد.ازایـنرو،مجلس در نخستین نظامنامهء داخلی خود مـصوب 19 ذیـقعهده 1324 پیشبینی کـرد«چـون عـدهء عرایض به مجلس از طـرف مردم غالبا زیاد خواهد بود، لهذا برای رسیدگی به عرایض،یک انجمن تحقیق عرایض بـرقرارمـیشود.»همچنین داشتن بلیت حضور در مجلس بـرای تـماشاچیان،بـرابر نـظامنامه،الزامـی بود.
آمادگی بـرای پاسـخگویی
فرمان مشروطیت در 14 جمادی الثانی 1324 به امضا رسید و نخستین جلسه انجمن موقتی ایالتی اصفهان چهار ماه و نـیم بـعد،در 6 ذیـقعده 1324 در عمارت چهلستون با حضور جمعی از بزرگان شـهر از جـمله عـلما و تـجار و دیـوانیان بـرپا شد.
در همین جلسه،ظل السلطان،که از 35 سال پیش بر این شهر حکومت میکرد،در حمایت و تقویت انجمن سخن راند.او خود را تابع احکام انجمن خواند«[احکام]مجلس مطاع است و قـدرتها همه تابع مجلس است...هرحکمی که از مجلس صادر شود به این شمشیر اجرا میدارم.»6
وی در همان جلسه،ملا احمد ملاباشی را نمایندهء خود در انجمن ایالتی معرفی کرد تا وی دستورات انـجمن را پیـگیری و اجرا نماید.ظل السلطان به او نوشت:«باید در هرشنبه و سهشنبه به سمت نمایندگی من در مجلس محترم حاضر شوید.احکامی که از مجلس[صادر]میشود،چه در حضور و چه در غیاب من،با کمال قدرتی کـه بـه شما دادهام و همه قسم تقویت از طرف من میشود،به موقع اجرا برسانید.»7
این پشتگرمی و حمایت،به انجمن ایالتی اعتماد به نفس میداد تـا بـا کمال قدرت به کار بـپردازد.تـفویض بخشی از مدیریت ایالت به انجمن تازه تأسیس،نشان میدهد از همان آغاز، مشروطیت تحولی محسوب میشد که قرار بود مردم را نیز در مدیریت شهری و ادارهء امـور مـشارکت دهد.
توجه و نیاز مـردم بـه این کارکرد انجمن ایالتی به قدری بود که وقتی بعد از ظل السلطان، نظام السلطنه حکومت اصفهان یافت و چندی با انجمن ایالتی سرگرانی کرد،مردم جمع و مصرّانه خواستار معرفی و اعزام نـماینده حـکومت به انجمن شدند.به گزارش روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان از آن روز،«جمعی کثیر از اهالی اصفهان عریضه داده و عارض بودند به کمال جد و ابرام که نمایندهء دیوان اعلی در انجمن کیست و مجری احکام صـادر از آنـ کدام؟»8فشار مـردم و نامهء انجمن موجب شد در جلسه بعدی،بیان الممالک به عنوان نمایندهء حکومت معرفی شود. اگرچه نماینده حـاکم،بدون حق رأی در جلسات انجمن حضور مییافت و نوعی رابط میان حکومت و انـجمن بـود،امـا وظیفه داشت احکام صادره از انجمن را به اجرا درآورد.
طرح خواستهها:مشکلات و راهکارها
دومین جلسه انجمن ایالتی،سه روز بـعد در نـهم ذیقعده برقرار شد.از این جلسه به بعد مردم توجه فوق العادهای به انـجمن نـشان دادنـد،چرا که پی برده بودند انجمن نفوذ و قدرتی دارد که میتواند به شکایات آنان رسیدگی کرده،مـشکلاتشان را حل کند.گزارشی که روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان منتشر کرده آمده اسـت:«جمعیت عمومی هم بـسیار بـود که همهمه و صدای خشنودی مردم در امر انتظام مجلس خلل انداخته بود.ولی چون روز اول رسیدگی و احقاقات و انجاح مقاصد است و نضج نگرفته باید تحمل کرد.»9علیرغم تصور عمومی مبنی بر رسیدگی انجمن بـه دادخواهیهای مردم،گروهی نیز وظایف بالاتری برای انجمن در نظر داشتند.«نکوتر آن است که اعضای انجمن مقدس اصفهان یا وقت را توزیع نمایند که قدری به احقاق حق مردم پردازند و قدری به مـشاوره در امـور و فکر در مصالح که ثانی اهم است و یا اشخاص را تقسیم کنند که بعضی به عرایض رسیدگی و بعضی دیگر به تدبیرات صایبه و افکار بیشایبه مشغول باشند...نه اینکه مجلس به جزییات پرداخـته و از امـور مهمه بازماند.»ازاینرو در همین جلسه قرار شد که«هرروز بیشتر از بیست عرض استماع نفرمایند.»10در همین جلسه به چند شکایت فردی نیز رسیدگی شد.
در جلسه سوم،وضع بهتر بود.«مـزاحمت و هـمهمهء عمومی قدری بهتر شده بود ولی جمعیت بسیار بود.»در این جلسه نخستین شکایت جمعی طرح گردید:«در باب ایل نفر که مدتهاست نزدیک مهیار ساکن شده سرقت میکنند و اهالی آن حدود از دسـت تـطاول آنـها متظلم بودند.»این شکایت نـشان مـیدهد کـه مردم خارج شهر،درست یک هفته بعد از تشکیل انجمن،به وجود و کارکرد آن پی برده،راهی آنجا شدهاند.انجمن نیز مطالبهء آنها را بـیپاسخ نـگذاشت:«حـکم شد که مأمور دیوان اعلی آنها را از آن حدود خـارج کـند.»11
در جلسه بعد،انجمن نخستین تدبیر خود را به کار برد.مقرر شد مردم شکایات خود را به صورت کتبی و به تـرتیب بـه انـجمن ارائه دهند.«تماشاییان بیرون اطاق بودند و عرایض مردم به اختصار در ورقـهء مخصوص نوشته میشد و به مجلس عرض میشد.مطابق ترتیب و نمره.»12اما این نظم پایدار نماند؛چرا که در جـلسه بـعد،هـجوم مردم شاکی،کار را آنقدر خراب کرد که روزنامه از ذکر حوادث آن خـودداری کـرد؛«از اینکه اهالی هنوز مربوط به ترتیبات جدیده نیستند در مقام اظهار تظلم،پارهای حرکات غیر متعارفه از آنـها بـروز مـیکند،لذا از درج مذاکرات یوم شنبه صرفنظر شد.»13همین هجوم زیاد مردم موجب شد رئیـس انـجمن،حـاج آقا نور اللّه نجفی در جلسه بعد با عصبانیت اظهار کند:«وظیفه این انجمن مقدس مـذاکره در اصـلاحات کـلیه و مشاوره در امورات نوعیه است و رسیدگی به جزییات امور،خارج از وظیفه اوست.»هم در این جـلسه بـود که انجمن برای رسیدگی به شکایات از خود سلب اختیار کرد:«قرار بر آنـ شـد کـه کلیهء امور عارضین از طرف انجمن مقدس ارجاع به جناب جلالتمدار اجل اکرم آقای رکـن المـلک شود...و از همین قرار هم اعلان عمومی نشر شد و همان روز قریب نود عرض کـه در ایـن چـند روز به مجلس مقدس شده بود،ارجاع شد.»14
میرزا سلیمان خان رکن الملک،سالها رئیس دیـوان خـانهء اصفهان بود و در نظام سابق،حکم عدلیهء اصفهان را داشت و این تصمیم انجمن،بـازگشتی بـه نـظام گذشته بود.نکته مهمتر آنکه در طی پنج جلسهء انجمن،نود شکایت بدان واصل شده بـود.
امـا ایـن تصمیم انجمن نقطه پایانی بر مراجعه شاکیان نبود و شکایتها در جلسهء بعد هـم ادامـه یافت.انجمن که نمیتوانست نسبت به مراجعان خود بیتوجه باشد،از تصمیم پیشین خود صرفنظر کرد،بـویژه اگـر مراجعان دستجمعی میآمدند.از جمله ساکنان«محله نو»از وجود «ادارهء گاریخانه»در ملحهشان شـاکی بـودند چرا که«حرکت گاری از خط محله مـزبوره،بـاعث خـرابی خانه و عمارات است بلکه گاهی شده کـه اطـفال را هم صدمه زده.»15از همین گفته به نظر میآید که مردم شهر مطالبات نازل خـود را نـیز در انجمن مطرح میکردند.16
از آن پس،روزنامه انـجمن بـا نگارش مـطالبی،مـردم را از طـرح کردن مشکلات شخصی خود در انجمن بـرحذر داشـت و آنان را به طرح خواستههای عمومی ترغیب کرد.«چند روزی بیش نیست که اسـم آزادی و مـشروطیت در مملکت ما برده میشود و از هزار،یـکی پی به معنی حقیقی آنـ نـبرده...متوقع است مجلس دار الشورای مـلتی کـار پا کار و کدخدای محلی یا محتسب شهری را بکند.مثلا مشهدی تقی بقال به آقـا نـقی قصاب دو تومان ادعا دارد.وصول طـلب و ادعـای خـود را از دار الشورای ملتی مـستدعی[است]...ارزانـی اسعار اجناس[را]که قوت غـالب اهـالی است،استدعا کنید که فایدهاش عاید عموم فقرای مملکت باشد و نظافت شهری را مسئلت نـمایید کـه اسباب حفظ صحت و رفع امراض مـزمنهء مـسریه باشد...یـا تـغییر وضـع حمامها یا تأسیس مـریضخانه...یا افتتاح مکاتب و مدارس به طرز جدید.»17
انجمن ایالتی اصفهان در 14 ذیحجه،نخستین«نظامنامهء موقتی»خـود را در حـضور شش هزار نفر از مردم شهر بـه تـصویب رسـاند.در ایـن آیـیننامه داخلی،انجمن بـه طـور رسمی بر وظیفهء خود در حل مشکلات مردم تأکید کرد:«عارضین باید عرایض خودشان را کتبا به مـجلس عـرض مـیباشد.رسیدگی به قضایای شخصیه و مطالب جزئیه وظـیفهء مـجلس نـیست مـگر ایـنکه قـضیه عمده و معتنابها باشد.»بدینترتیب مشخص میشود که انجمن ایالتی وظیفه خود را در برابر خواستههای مردم به درستی نمیدانست.در همین قانون داخلی،انجمن تکلیف خود را با مسئله پر شکایت مـالیات چنین روشن کرد:«مجلس مداخله به امور مالیاتی دیوان نمیکند ولی اگر کسی مدعی اجحافی بشود حق رسیدگی و استدعاء او را از ایالت جلیله دارد»و طرف حساب خود را چنین معین کرد؛«باید احکام مجلس بـدون مـلاحظه و طرفداری به توسط نماینده حکومت جلیله به موقع اجرا گذارده شود.»18چنانکه گفتیم این قانون چهار ماه زودتر از قانون«انجمنهای ایالتی و ولایتی»در انجمن اصفهان به تصویب رسید.به ایـن شـکل خطوط کلی قانونی که قرار بود در مجلس شورا به تصویب برسد توسط انجمن معین شد.
چند روز بعد،طرح درخواست از انجمن،رنگ صنفی بـه خـود گرفت.شاید با این ذهـنیت کـه میشود از انجمن برای پیشبرد مقاصد صنفی استفاده کرد.برای نخستین بار،صنف بزاز اصفهانی برای مقابله با رقبای یهودی خود،متوسل به انجمن شـد.آنـان درخواست خود را با تـرفندی غـیر اقتصادی مطرح کردند:«حضرات صنف بزاز عارض بودند از دست جماعت یهود که به عنوان پیلهوری و فروختن جنس بزازی به در خانههای مسلمین میروند و معاملهء آنها با حضرات اناثیه اسباب فساد عـقیده و ارتـکاب معاصی میشود و از انجمن مقدس رفع آنها را خواسته بودند.»19
تصمیم انجمن منوط به جلسهای با شرکت رؤسای صنف با ده نفر از یهودیان شد.در آن جلسه با حضور علمای شهر مقرر شد:«از تاریخ الیـوم بـه بعد طـایفهء یهود در محلات اصفهان و خارج شهر الی دو فرسخ،معامله جنس بزازی و علاقهبندی و حریر به کلی ننمایند.اناثا و ذکـورا.»به آنان تا سه ماه مهلت داده شد که توسط زنان یـا پیـرمردان،بـدهیهای خود را از در خانهها جمع کنند.20
این موفقیت بزازان موجب شد دیگر اصناف شهر نیز به انجمن مراجعه کـنند. بـدین شکل، طرح مطالبات از حالت تودهای یا محلی به شکل صنفی درآمد.در جلسه بـعد نـوبت بـه تجار رسید که با حضور در انجمن،از ورشکستگی و فرار شریکانشان به تهران شکایت کنند که قـرار شد نماینده اصفهان در مجلس شورا قضیه را پیگیری کند.همچنین در جلسه دیگر«چند نـفر از عوام کسبه بازار عارض بودند که حجرات میدان نقشجهان را مقرر دارند تعمیر و محل خرید و فروش و دادوستد شود که بعضی ماها دکاکین بازار را ترک نموده،در حجرات میدان سکنی بگیریم.»21 چون مالکیت حـجرات میدان در اختیار چند نفر از نزدیکان ظل السلطان بود،ازاینرو رئیس انجمن مسئله را مسکوت گذاشت.
در نشست 25 ذیحجه،انجمن راه دیگری برای تخصصی کردن بررسی شکایات پیدا کرد. در این نشست به واسطهء مراجعهء مـکرر تـجار و پیچیده بودن شکایات آنها،«آسید ابراهیم» پیشنهاد کرد«مجلسی از تجار محترم منعقد شود که امور تجارتی از انجمن مقدس به مجلس مزبوره رجوع شود.»22این پیشنهاد مورد استقبال قرار گرفت و در هـمان جـلسه،اسامی بزرگان تجار نوشته شد.نخستین جلسه انجمن تجار در باغ حاج محمد حسین کازرونی تشکیل شد و به این شکل،انجمن تجار،مرجع رسیدگی به امور اصناف و طرف مشاوره انـجمن گـردید.23اولین موردی که انجمن ایالتی کارش را به انجمن تجار حواله داد،درخواست کفاشها بود که میگفتند:«قدغن فرمایید پوست از اصفهان حمل نشود.خودمان هرقدر پوست در سال عاید شود خریداری و مـصرف مـینماییم.»24
بـرای مسئله مهمی چون گرانی نـان،بـهترین کـار مراجعه به انجمن ایالتی بود.در جلسه انجمن «جمعی عارض بودند که امر بفرمایید جنس حمل به خارج نشود.»البته گاهی هـم طـرح درخـواستهای ضروری،روال قانونی خود را طی نمیکرد.«جمعیت زیاد فـریاد مـیکردند و از گرانی نان عارض بودند که فقرا تمام شدند.»انجمن دو کار انجام داد:اول اعلامیهای داد که«عموم اهل شهر مراقبت نمایند هـرگاه کـسی حـمل جنس به خارج بلد نماید،جلوگیری نمایند.»و البته آن قـدر اعتبار و قدرت داشت که به اثرگذاری اعلامیه خود مطمئن باشد.دوم آنکه جلسهای با حضور«سرجوقهای خباز»تشکیل داد تـا مـسئله نـان به صورت تخصصی پیگیری و حل شود.25
تخفیف مالیاتی دیگر خواسته مـهم صـنوف مختلف بود.از جمله«صنف صباغ عارض بودند اجناس فرنگی مانع شده که مردم احتیاج به کـسب مـا داشـته باشند و همان مالیات سابق را از ما مطالبه میکنند و نمیتوانیم از عهدهء مالیات برآمده و بـاید بـه طـهران برویم.»26حتکم شد در تلگرافی به آمیرزا هادی جواهری،وکیل اصناف در مجلس شورا،از او درخواست گـردد بـرای آنـها تخفیف بگیرد.
از این پس،مطالبات اصناف روزبهروز غیر منطقیتر میشد.وقتی حدود دو هفته بـه خـاطر عزل ظل السلطان بازر بسته شده بود«اصناف عارض بودند این چهارده روز کـه دکـاکین بـسته بود مالکین کرایه نگیرند.»27 زهتابها هم به فکر افتادند با حمایت انجمن،رقبای تـبریزی را از مـیدان به در کنند.«صنف
زه تاب عارض شدهاند که ماها قریب پانصد نفر هستیم بـاید از ایـن شـغل معیشت ما بگذرد و چندین نفر از تجار تبریزی این عمل را انحصار نمودهاند.»28انجمن ایالتی نمیتوانست بـا اسـتفاده از ابزار غیر قانونی تجار تبریزی را بیرون کند،پس در تلگرافی به وزیر مالیه،از او کـمک خـواست.
اسـتفاده از ابزار انجمن برای غلبه بر رقیب ادامه داشت.«جمعی عارض بودند که هرجنسی وارد شهر مـیشود بـعضی مـیروند جلوی بار که بخرند و تقریبا انحصار نمایند و نمیگذارند بارها داخل شهر بـشود و صـاحبش به اختیار خود بفروشد.»29
انجمن در طی پنج ماه فعالیت خود،هفتصد فقره شکایت،دریافت و بررسی کـرد.ارگـان انجمن در دفاع از این نهاد نوشت:«اگر تظلمات شخصی آوردهاند،کتابچه ثبت مـوجود اسـت. از دفترخانه...و اگر عمومی و نوعی بوده از مصدر ایـالت کـبری اصـلاح خواستهاند.»30
انجمن تجربیات تازه را دربارهء رسیدگی بـه عـرایض بررسی میکرد.«از این پس یک نفر معین شد[شکایات مردم را]ثبت نماید و به جهت مـلاحظه عـریضهجات که آنچه صلاح عموم اسـت، قـرائت شود در انـجمن و آنـچه صـلاح نیست به مشورت اجزای انجمن رسـیدگی شـود.»31انجمن دو نفر از علما و دو نفر از تجار را برای رسیدگی به این کار،معین کـرد و بـه این شکل یک دفتر دادرسی در کـنار انجمن تشکیل شد.
مـسئله مـالیات همیشه یکی از مشکلات میان مـردم و حـاکمیت بوده است بویژه برپایی نظام مردمی مشروطیت و حذف فشار و ظلم دوران استبداد،عدهای را بـه فـکر انداخته بود تا به روشـهای مـختلف از پرداخـت مالیات سرباز زنـند.از جـمله یک بار چند هـزار نـفر برای فرار از مالیات به مسجد شاه پناه بردند و این امر برای انجمن دردسری تـازه و مـهم بود.رئیس انجمن، حاج آقا نـور اللّهـ،توصیه کـرد:«دو سـه هـزار رعیت در مسجد شاه مـتظلم هستند و خیال میکنند همان تعدیات سابق که در امر مالیات میشده حال هم میخواهند بنمایند.خـوب اسـت محض آسایش رعیت ایالت کبری دامـت شـوکته دسـتخطی بـفرمایند و آمـیرزا اسد اللّه خان[وزیرمـالیه اصـفهان] هم صورت فرد بدهند که مالیات از روی کتابچه معمولی داده شود.»32
گاهی نیز دغدغههای فرهنگی،عدهای را به انـجمن مـیکشانید.در اصـفهان علاوه بر پنج مدرسه به سبک جـدید،بـا طـلوع مـشروطیت،چـند مـدرسه دیگر هم افتتاح شد.با این حال مدارس پیشرفته خارجی هموز هم بر مدارس دیگر ارجحیت داشت و نگرانی عدهای را برانگیخته بود.«بعضی عارض بودند که اطفال مـسلمانان را غدغن نمایند مدرسه اسقف نروند.»33 انجمن هم در نامهای به حاکم اصفهان،خواستار ممنوعیت رفتن فرزندان مسلمان به مدرسه مذکور شد.
انجمن در این زمان تصمیم گـرفت نـهاد جداگانهای برای دادرسی برپا نماید که زیر نظر انجمن کار کند و اعضای آن نیز منصوب انجمن باشند.گفتنی است در این زمان،وزارت عدلیه با اعزام مأمور از تهران در ایالات و ولایات بـه تـشکیل ادارهء عدلیه اقدام میکرد.گویا در این زمان عدلیه اصفهان وضع بسامانی نداشت.ازاینرو انجمن تصمیم گرفت«انجمن ایالتی و عدالتی»برپا نماید:«هفتهای سـه روز تـشکیل انجمن علی حده،سوای انـجمن مـقدس ملی،بلکه انجمن ایالتی و عدالتی بنا شده به این ترتیب اعضای انجمن: دو نفرازعلما و شخص نواب والانایب الایاله دام اقباله و دو نفر از تجار و دو نفر از جانب اصـناف، مـجموع بوده باشند.برای رفـع پریـشانیها.»34گویا این نهاد تازه چندان نپایید.چرا که بعد از این خبری از تصمیمات و جلسات آن نیامده است.
وضعیت سکههای پول یکی از نشانههای مهم پیشرفت یا انحطاط اوضاع اقتصادی کشور میباشد.اوضاعی که چـند سـالی قبل از مشروطیت به واسطهء خشکسالی و شیوع بیماری وبا، بسیار وخیم شده بود.هرچه بود مردم در مقابل کسبه،پناهی جز انجمن سراغ نداشتند.«عریضه عموم مردم در خصوص کلیه پولی که شکسته اسـت.نـوع صراف و کـسبه بهانهجویی مینمایند برنمیدارند و کم میکنند.»35انجمن اصلاح کار را از حاکم شهر،نیز الدوله،تقاضا کرد.
مشکل اساسی نـان همیشه گلوی انجمن را میفشرد و کار خرابتر از آن بود که اعتبار و یا نـفوذ انـجمن آن را حـل کند.«امروز جمعیت کثیر و جم غفیر.قریب هفت،هشت هزار جمعیت، من جمله تقریبا دو هزار نفر از سـادات اعـلی درجات از دست خبازهای شهر دادی بودند و فریادها میزدند به نحوی که شاهد بر صـدق عـرایض خـود،نانهای زیادی از دکانهای خبازی آوردند در انجمن مقدس ریختند.الحق و الانصاف مرکب از همه چیز بود الا از آرد و گـندم.»36آن روز به قدری اوضاع انجمن آشفته شد که«از کثرت ازدحام عارضین و تراکم متظلمین انـجمن مقدس بر هم خـورده،رسـیدگی نشد.»اما در جلسه بعد،کمیسیونی با حضور یازده نفر از اعضای انجمن قرار شد دربارهء نان تصمیمگیری نمایند.
بعد از این هجوم،که انجمن تصمیم گرفت برای نظم مجلس،گارد ویژه تشکیل دهـد؛ تجربهای که خوب از کار درآمد.جلسه بعد،«انجمن بسیار با نظم و ترتیب بود.اعضای انجمن در تالار چهلستون جلوس نموده،فداییان که تمام نشان نقره«فدایی مجلس شورای ملی»در سینه آویخته،دو صـف جـلوی عمارت صف کشیده،پشت سر آنها جمعیت تماشاییان تقریبا ده هزار نفر.»37
شکایت دیگر مردم،از سد معبر کسبه بود.«عارض عموم در باب گرفتن جادهها و شوارع عام را که کاسبان به هـراستسبایی،ازقـبیل بستن سکو و گذاردن تختهها و ریختن فواکه،جادهها را سد میکنند.»38 انجمن،موضوع را به عدلیه ارجاع داد اما روزنامهء ارگان انجمن رسیدگی به این کارها را در عهده اداره بلدیه دانست که میبایست تشکیل مـیشد.بـه این ترتیب نخستین بار، ایجاد ادارهء بلدیه در اصفهان مطرح شد.
خیاطها هم به فکر افتادند تا به وسیله انجمن ایالتی،از زیر بدهی خود شانه خالی کنند. «حضرات صنف خـیاط عـارض بـودند که اقساطی در باب خرید چـرخهای خـیاطی بـا فرنگی قرار دادهایم از ایصال آن به واسطه کسادی بازار عاجز هستیم.»39انجمن رسیدگی به این مسئله را به یکی از اعضای خود،ملک التـجار،حـواله داد.
بـالاخره انجمن یالتی تصمیم گرفت با تشکیل اداره بلدیه،بـخشی از شـکایتها را به آن اداره روانه کند و خود به کارهای مهمتر برسد.درباره علت تصمیم انجمن،حاج محمد حسین کازرونی،عضو انـجمن گـفته بـود:«البته باید اداره بلدیه تشکیل شود.چنانچه پنیر را گران کردهاند و اکـنون به انجمن مقدس عارض میشوند.اینگونه مطالب حق انجمن مقدس نیست.فقط با اداره بلدیه است.»40البته قـانون بـلدیه چـند ماه قبل،یعنی در 20 ربیع الثانی 1325 از تصویب مجلس شورا گذشته بود.
بـا پشـتیبانی همهجانبه انجمن ایالتی،انتخابات انجمن بلدیه برگزار شد و شورایی مرکب از نوزده نفر از منتخبان شهر،انجمن بـلدیه اصـفهان را تـشکیل دادند.زیر نظر این شورا،اداره بلدیه، امور مربوط به مسائل شهری را در عـهده تـصدی خـود گرفت.
با این حال دعوا میان اصناف شهر و استفاده از انجمن،برای پیشبرد مقاصد صـنفی ادامـه داشـت.«امروز اصناف سراج و ارسیدوز و کفشدوز تماما کانهای خود را بسته،فقط برای این عارض بـودند.بـه لحاظ غدغن سابق که پوست حمل نشود.پوست از سده،تجار خریدهاند و به شـهر آوردهـاند بـرای حمل.چرا غدغن را شکستهاند؟»41
انجمن هم به صف منتقدان از حاکم شهر پیوست.اینبار به خـاطر نـاامنی در داخل و خارج شهر«جمعیت فوق العاده از ا هالی در چهلستون اجتماع نمودند.فقط شاکی از دسـت حـکومت و نـرسیدن به کار رتقوفتق امور و ناامنی طرق و شوارع و بیعدالتی و سرقت داخلیه.»24شلوغی آن روز انجمن،یک بـار دیـگر حاج آقا نور اللّه را به واکنش واداشت:«ثقة الاسلام نطقی نمودند که اعـضای انـجمن نـباید به کارهای جزئیه،اوقات مصروف دارند.مثل عرایض جزئیه اهالی.باید اول به عدلیه رجوع نـمایند اگـر از عـهده برنیامده،به انجمن مقدس اخطار شود.»43سپس به اطلاع عموم رسید:«عـموم اهـالی اصفهان بدانند که بعد از این عرایض خود را،از قبیل منازعات و مرافعه جات و غیره،به اداره جلیله عدلیه رجـوع و عـرض نمایند،هرگاه رسیدگی نشد،حق دارید رجوع به انجمن محترم نمایید.»44ایـن چـندمینبار بود که انجمن اعلام میکرد به امـور شـخصی افـراد رسیدگی نمیکند.
هرچه زمان میگذشت مسئله مـهم عـدم امنیت،بیش از پیش خودنمایی میکرد.بخشی از این ناامنی به دلیل فروپاشی نظام امـنیتی سـابق و عدم شکلگیری نظام جدید بـود.مـثلا تا پیـش از آن،امـنیت مـحلات با کدخدا و عمال او بود؛اما در نـظام جـدید،اداره نظمیه برای این کار تشکیل شد.در خارج شهر،امنیت هربخش از جاده بـا حـکام ریز و درشت آن محل بود اما در نـظام جدید،قراسوران در پی تشکیل سـازمانی جـدید برای خود بودند.اگرچه بـخشی از نـاامنی موجود به واسطه چراغسبز دربار محمد علی شاه برای دلسرد کردن تجار از مـشروطیت بـود.از جمله بختیاریها در راه مورچه خورت،کـاروانی دویـست نـفره را چپاول کردند.غـارتشدگان از هـمانجا به خانه حاج آقـا نـور اللّه پناه بردند.سپس به جلسه انجمن ایالتی حاضر شدند،«نطقهایی نمودند مهیجانه...که مـا را لخـت کردند،کردند.حرفهای سخت کفرآمیز زدنـد،زدنـد.اموال مـا را هـر چـه داشتیم بردند،بردند.امـان از ناموس.هزار دریغ و افسوس که روز روشن،زن که ناموس است، در ملاء عام برهنه کردند.»45مردم از ایـن صـحنه آنقدر خشمگین شدند که بیتوجه بـه نـظر انـجمن،بـه تـلگرافخانه رفته ماجرا را بـه تـهران گزارش کردند.نیز اعلام کردند تا آمدن پاسخ از تهران،تلگرافخانه را در تصرف خود نگه خواهند داشت.حـاکم اصـفهان هـم مشکل خودش را داشت.به وسیله نمایندهاش پیـغام فـرستاد کـه«مـن چـه کـنم.راهها در عهده بختیاری است و حکومت بختیاری که با من نیست.»
سید حسن قمشهای[مدرس]،عضو فعال نخستین انجمن ایالتی اصفهان بود.او یک مشکلات انجمن ایالتی را به عنوان واسـطه میان حکومت و مردم،چنین بازگو کرد:«معنی مشروطه آن است که وکلاء منتخبه در انجمن،آنچه صلاح عامه را میدانند،باید گفتگو نمایند.حق اهالی نیست که هرروز فریاد کنند یکی را میخواهیم و یـکی را نـمیخواهیم.این حکومت حالیه [نیر الدوله]ابدا در هیچ امری مداخله نمینماید و به امورات حکومتی خود رفتار نمیکندی.به هیچ وجه مجازات سارقین را نمیدهد.مال مردم را نمیگیرد و مسترد نمینماید.»46
فرار از مالیات هـنوز هـم ادامه داشت.«صنف چیتساز عارض بودند که ما را ممکن نیست اصل مالیات را بپردازیم.فعلا مطالبه اصل و فرع را مینمایند.»47مسئله به وزیر مالیه اصـفهان ارجـاع شد.
در این زمان،دیگر حـتی حـاشیهنشینان جامعه،یعنی درویشان و همینطور ارامنه جلفا هم برای دادرسی به انجمن اصفهان رجوع میکردند.48
هرعاملی میتوانست اصناف را با سر و صدای زیاد به گر چـلستون جـمع کند و درخواستهایی ارائه دهـند کـه گاهی برای اعضای انجمن مقبول نبود:«جماعت کثیره از کسبه بازار آمدند و داد و فریاد میکردند در خصوص کرایه دکاکین که مالکین از ما زیاد کرایه میگیرند و از بس فریاد کردند اعضای انجمن برخاستند.»49
از آن پس،اصناف تـصمیم گـرفتند با تشکیل انجمنهایی،مطالبات خود را به شکل گروهی پیگیری نمایند.چرا که در این مدت دریافتند با مطالبه گروهی،زودتر به مقصد میرسند.پس «اصناف عموما عریضه به انجمن ارائه نمودند بـر ایـنکه میخواهیم انـجمنی از خود تشکیل دهیم و از هرصنف سه نفر را انتخاب نماییم.برای اصلاح امورات صنفیه خود.»50انجمن هم مخالفتی نـداشت.
بالاخره طلاب هم راهی انجمن ایالتی شدند،اما خواسته آنان اقـتصادی نـبود.«جـمعی از طلاب مدرسه سلطانی چهارباغ عارض بودند.چند شب قبل،باز اشرار سرکشی کردهاند و پشت مدرسه تیر انـداختهاند. مـا ایمن نیستیم.»51
با آنکه اداره عدلیه،باید مرجع تظلمات مردم میبود،اما عـدلیه اصـفهان اوضـاع آشفتهای داشت.چرا که سه نفر همزمان به توصیه سید عبد اللّه بهبهانی به اصـفهان آمدند و هرسه نیز حکم ریاست عدلیه اصفهان را داشتند.52دعوای میان آنها،مردم اصـفهان را به انجمن کشانید.«در ایـن وقـت عموم اهالی فریاد میزدند که ما عدلیه صحیحه میخواهیم.تا شعبه عدلیه به اصفهان نیاید، ساکت نمیشویم.»53انجمن نیز در این خصوص با تهران مکاتبه کرد.
تلاش برای نپرداختن مالیات،دیگر صـنوف اصفهان را نیز وسوسه کرد.«صنف کلاهدوز و کلیچه دوز،عارض بودند به جهت منع از ذبح بره.کار ما مختل و پوست به ما نمیرسد.از دادن مالیات عاجر هستیم و یک صد تومان مالیات از ما مـیخواهند.»54در هـمان جلسه پنبهکاران هم از مالیات شاکی بودند.«حضرات پنبهکار عارض بودند که مالیات از جوزق و ندافها زمان مرحوم مظفر الدین شاه موقوف شد.حال اداره بلدیه مطالبه میکنند.»55
چندی بعد انجمن ایالتی تـصمیم گـرفت کمیسیونی به نام«کمیسیون تحقیق»ترتیب دهد.این کمیسیون به بررسی شکایات مردم میپرداخت.56
بیشترین شکایتها با هدف عدم پرداخت مالیات ارائه میشد و از پاسخ انجمن به قنادها معلوم میشود کـه،انـجمن ایالتی،دفتر مالیاتی را از وزیر مالیه گرفته نزد خود نگهداری میکرد.نیز در پاسخ به فراریان از مالیات روش سختگیرانهتری را در پیش گرفته بود:«قنادیها عارض بودند که میخواهند در مالیات به ما اجحاف نـمایند.گـفته شـد که اگر مطابق با ثـبت دفـتر اسـت،که به انجمن دادهاند،باید بدهند و اگر میگویند مخالف است و زیادی دارد،باید تحقیق کرد.»57
پس از وقوع مشروطیت،قدرت قاهر دولت شکسته شده بـود و مـطالبات انـباشته شده حقیقی و کاذب مردم و صنوف مختلف به یـکباره سـر برآورد و گاهی مردم برای ارائه درخواستهای خود، از روشهای غیرمنطقی نیز استفاده میکردند.روزنامه انجمن مـقدس در ایـنباره بـه مردم توصیه کرده بود«بیجهت بلوا ننمایند.دکان بستن و ایـن نوع هرزگیها را موقوف دارند.مثلا فلان چیز یک شاهی که گران شد آن وقت بلوا نمایید و شهر را آشوب و مـغشوش کـنید.فـریب نخورید که بعضی بخواهند مقاصد خود را اجرا دارند.»58 در ادامه به مـردم راهـکار نشان میدهد که چه کنند:«هر وقت مطلبی پیشآمد که اصلاحش را میخواهید،فوری یا به انـجمن مـقدس یـا به اداره عدلیه یا نظمیه اخطار نمایید.آن هم به چه شکل؟یک دو سه نـفر از عـقلا و کـاردیدههای خود را انتخاب نموده، بفرستید.»59
انجمن تحقیق هم،راههایی برای جلوگیری از هرجومرج در انجمن داشت:«مـذاکرات انـجمن تـحقیق قرائت شد.من جمله این بود که تماشاچی روزهای انجمن در چهلستون،بدون بلیت وارد نـشوند.»60ایـن تصمیم تصویب نشد اما در تأیید آن،یکی از اعضای انجمن گفت: «میگویند در مشروطه نطقها آزاد اسـت و مـا غـیر از این میبینیم.مردمان اطرافی نمیگذارند که ما نطق خود را صحیح بکنیم.»
با وجود هـمه ایـن مشکلات،انجمن در پی ناامید کردن مردم مشتاق نبود،حتی اگر حکومت مانع میشد.«عـریضه از طـرف عـموم آوردند که اگر اهالی اجتماع نمایند و به انجمن عارض شوند، حکومت حق ممانعت دارد یا نه؟نوشته شـد اجـتماعات آزاد است.بنابر قانون،مادامی که مخل به آسایش عموم نباشد.»61انجمن ایـالتی بـه خـوبی واقف بود که بخش زیادی از اعتبار و اهمیتش را در سایه حمایت افکار عمومی به دست آورده است.
اهـالی بـلوک اطـراف شهر نیز برای فرار از مالیات،راه انجمن را در پیش گرفتند و گاهی که به صـورت جـمعی به اجمن هجوم میآوردند،کار را به غایت آشفته مینمودند.«در این وقت رعایای رنانی،مجتمعا آمدند و دادوفـریاد مـیزدند که به ما اجحاف مینمایند در فروع مالیات.» سخنان رئیس انجمن با آنـان،نـتوانست آنها را قاطع کند و کار بدانجا رسید کـه اعـضای انـجمن عصبانی شدند.«در آن وقت اعضای انجمن مـدعی شـدند که اینها مردمان هرزه هستند و صلاح انجمن نیست که گوش به حرفهای لاطـائل آنـها بدهند.»اما واکنش معترضان هـم خـواندنی است: «آن وقـت رعـایای گـیوه پا،هرزگی را به انتها رسانیدند و تا تـوانستند بـیاحترامی به انجمن و اعضای انجمن نمودند.»62این بیاحترامی چنان بر اعضای انجمن سـخت آمـد که وقتی در جلسه بعد، رئیس انـجمن از آنها خواست عریاض خـوانده شـود،گفتند:«این در صورتی است کـه شـرافتی برای ما باقی گذاشته باشند...دیگر به چه قوه و دلخوشی میتوانیم وارد این نـوع کـارها شویم.»63
با اینکه انجمن راجـع بـه تـخفیف مالیاتی مقاومت مـیکرد و مـلامت میشنید،با این حـال پیـشکار مالیه اصفهان،در تهران انجمن ایالتی اصفهان را متهم کرده بود که مردم را به عدم پرداخـت مـالیات ترغیب میکند.ازاینرو وزیر داخله در تـلگرافی خـطاب به انـجمن اصـفهان هـشدار داد«مدار انتظام امور مـملکت منوط به نظم عمل مالیات است که بودجه مملکت مرتب و منظم باشد و تکلیف انجمن مـحترم مـساعدت در وصول مالیات است...و اگر بخواهند بـر خـلاف آنـ رفـتار نـمایند خارج از ترتیب مـشروطیت اسـت.»64این تلگراف،تهدیدی نیز همراه خود داشت؛ تهدید به انحلال انجمن مطابق ماده 85 قانون انجمنهای ایـالتی و ولایـتی.مـطابق این ماده،شاه میتوانست با تصویب وزیـر داخـله،حـکم بـه انـحلال انـجمنی بدهد.اما انجمن اتهام مذکور را رد کرد.
انجمن ایالتی،محلی بود که حتی نزاعهای جمعی نیز باید در آنجا فیصله مییافت.به دنبال نزاعی میان چیت سازها و خلجها،پنـج نفر از چیت سازها زخمی شدند.چیت سازها دستجمعی به انجمن شکایت بردند.انجمن مهمترین و معتبرترین قدرت شهری بود.لا جرم«دو سه نفر از کدخدایان و ریشسفیدان آنها را خواستند.آقای ثقة الاسلام در مقام نـصیحت بـرآمده که میدانید وقت چه قدر تنگ است و مفسدین در صدد ایقاد فتنه میباشند.در این صورت خوب است دکانها را باز کرده که منجر به فساد نشود.ماها اینجا برای اصلاح ایـنگونه امـورات نشستهایم.»65
عبور از استبداد صغیر
از 23 جمادی الاول 1326 تا ده ذی حجه همان سال به مدت هفت ماه،انجمن ایالتی اصفهان در دوره استبداد صغیر،تعطیل بود.بلافاصله بعد از ورود نـیروهای بـختیاری و فرار محمد علی شاه،دوبـاره انـجمن ایالتی به شکل موقت برپا گردید.در این مدت افکار عمومی در کشور،درگیر بازگشت مشروطیت بود.سرانجام با تصرف تهران و اعاده مشروطیت،کارها دوباره بـه روال سـابق بازگشت.انجمن ایالتی اصـفهان نـیز در 23 شعبان 1327 به طور رسمی بازگشایی شد66و چند ماه بعد سیل عرایض به انجمن سرازیر شد.در پی آن،انجمن«کمیسیون عرایض»را تشکیل داد.این کمیسیون به پیشنهاد مبصر الملک،نماینده حکومت،برقرار شد. چـرا کـه وی معتقد بود«چون وظیفه انجمن،رسیدگی به امورات مهمه میباشد صرف وقت در قرائت عرایض سزاوار نیست.بهتر آن است کمیسیونی تشکیل شده که کلیه عرایض در آنجا رسیدگی و جواب نوشته شود.»67بـا آنـکه عدهای از اعـضای انجمن معتقد بودند که باید صبر کرد تا عده وکلا تکمیل شود،ولی نظر اکثریت بر ترتیب کـمیسیون بود.سرانجام کمیسیون عرایض با حضور شش نفر از اعضای انجمن مـنعقد گـردید تـا عصر روزهای یکشنبه تشکیل جلسه دهند. به موجب قانون ماده 22 درموقع انعقاد انجمن حاضرباشند که مـانع بـینظمی ودفع تهاجمات
گردند.»68
در دور دوم،دیگر مؤسساتی چون اداره بلدیه،عدلیه،ولایتی و نظمیه برای انجام امـور مـردم شـکل گرفت و هریک صاحب قدرت و اختیاراتی بود.اگرچه این ادارات برای گرهگشایی از امور مردم و حل معضلات شـهری شکل گرفته بود اما گاهی خود نیز عامل نارضایتی مردم میشد.بویژه اداره بـلدیه که طیف وسیعی از کـارهای شـهری را در اختیار داشت و با وضع عوارض تازه،راههایی نیز برای درآمدهای خود میخواست.به این خاطر شاکیان اداره بلدیه نیز راهی جز انجمن نداشتند.«عریضهای هم جماعت دلال مکاریها دادند،متظلم از بلدیه که چـند جا باید باج و خراج بدهیم.به فریا ما برسید.»رئیس انجمن اظهار داشت:«در اینکه بلدیه اجحافات و بیترتیبی میکند محل کلام نیست.»69انجمن ایالتی هم،که خود را حاکم و نماینده مردم میدانست،مـعتقد بـود که این«تحمیلات تازه»باید به تصویب انجمن برسد و هرکدام را که به تصویب نرسیده بود لغو میکرد.در مسئله مهم گرانی نان هم،بلدیه هدف تیر شاکیان شده بود.«در خارج انـجمن جـماعتی فریاد میزدند و از اغتشاش نان و گرانی و از بلدیه متظلم بودند.»70
اداره نظمیه هم زیر نظر بلدیه بود و بلدیه،حقوق افراد پلیس را درست پرداخت نمیکرد.از زبان نماینده پلیس نقل شده است:«اداء حقوق نـظمیه کـه از وظایف بلدیه است نمیرسانند و تکلیف ما چیست؟پلیس که باید تنظیم شهر بدهد حقوق میخواهد.»71چندی بعد«پلیسها اجتماعا به انجمن آمده حقوق میخواستند.»72
مسئله مهم دیگری که گریبان بلدیه و انـجمن اصـفهان را گـرفته بود،تحدید فروش و استعمال تـریاک بـود.اگـرچه«قانون تحدید تریاک»در 12 ربیع الاول 1329 به تصویب مجلس دوم رسید،73اما از دو سال پیش،ادارههای بلدیه قوانینی برای جلوگیری از فروش و استعمال این مـاده بـرقرار کـرده بودند.
تحدید تریاک،درشهری مثل اصفهان،که یـکی ازمـراکز مهم تولیدتریاک بود،بدون واکنش نماند. قهوهچیها شاکی بودند«حال که وافور در قهوهخانهها غدغن شده،کسر کلی مـیکنیم. خـوب اسـت امر شود یا مالکین قهوهخانهها تخفیف در اجاره بدهند یا غـدغن شکسته شود.»74
فروشندگان تریاک هم به اطراف انجمن هجوم آوردند.«جمعی عارض بودند که تریاک را انحصار در پانزده مـحله نـمودهاند و مـا از این کسب،نان میخوردهایم.فعلا بیکسب و کار میباشیم.75
انجمن که از ایـن قـانون دفاع میکرد،پاسخ داد:«بر حسب قراردادی،که در طهران شده است، اداره بلدیه به تصویب اداره محترم ولایتی هـم در ایـنجا قـراردادی کرده،تغییر آن نظر به مصالح نوعیه امانناپذیر است.»موضوع تجدید تریاک بـه شـدت انـجمن را تحت فشار قرار داده بود به طوری که یک روز«جمعی سادات و غیره هجوم کردند و از روی بـیقانونی در انـجمن ریـختند و دادوفریاد سال 1324 قمری-انجمن ولایتی مشروطه خواهان اصفهان در بـخش دو-حـضار به ترتیب شمارهها:1-شادروان آیت اللّه حاج سید محمد باقر بروجردی؛2-آیت اللّه حـاج سـید عـبد العلی مرندی؛3-آیت اللّه سید ابو الحسن بروجردی؛4-حاج وزیر؛5-حجت الاسلام سید اسـماعیل ریـزی؛6-آیت اللّه ریزی؛7-حاج محمد تقی نیلفروش تاجر؛8-محمد رحیم بهبهانی تاجر؛9-حاج مـیرزا مـحمود بـنکدار تاجر؛10-مکین الدوله؛11-قوام الدین مرندی با مشروطه خواهان مسلح بخش 2 اصفهان.
میکردند...به قسمی کـه عـرصه را بر اعضا تنگ کردند.»سید حسن مدرس به جمعیت خشمگین پاسخ داد: «آنـهمه خـونها کـه ریخته شد برای نشر قانون عدل و مساوات بود که دیگر اینگونه اجتماعات واهی و حرفهای بـیقانون زده نـشود.ایـن کار تریاک باید موقوف شود و مردان از کسب و کار باز نمانند.»67اما مـهاجمان«کـسب و کار»میخواستند.
توقع مردم از اداره بلدیه همچنان بالا بود.حتی در آن زمان،رفع تکدیگری را نیز از بلدیه میخواستند.«در ایـن اثـنا عریضه اهالی[را]به انجمن آوردند.متظلم از بلدیه بودند.خلاصه آن: گذشته از آنکه قانونا تـشکیل دار العـجزه و دار المساکین و رفع تکدی هربلد وظیفه بلدیه اسـت و تـعدیل نـرخ ارزاق و اقوات نیز از حقوق مفروضه آنهاست،از اقدامات آنـها فـعلا نان یک من دو هزار فروخته میشود و گوشت هم لازم به توضیح نیست فعلان کـاری کـه این اداره میکند،فقط تشکیل ادارات مـالیه و تـعیین حقوق،کـه مـال مـلت بیچاره است،کار دیگر ندارند.بـه فـریاد ما ضعفا و فقرا برسید.»77
اداره نظمیه هم که زیر نظر بلدیه بود از تـیررس انـتقاد،دور نبود.«بعضی از سادات تظلم کرده بـودند به انجمن که در روز روشـن در مـحله خواجو،پلیس در خانه شخصی ریـخته و از بـام وارد خانه شدهاند.»78
در این دوره،اوضاع مالی دولت به حدی خراب است که از عهده پرداخت حـقوق بـرنمیآید و همین امر صاحبان حقوق را بـه انـجمن کـشانید.«در این وقت جـماعتی از سـادات و موظفین حقوق بر هـیئت اجـتماع به انجمن آمدند.عریضه دادند که ماها فقیریم و بیچیز و وظایف خود را غالبا فروخته.فـعلا نـصف آن را مطالبه مینمایند.ما دعاگویان را آسودهخاطر نـمایید.»79انـجمن هم تـلگرافی بـه نـمایندگان اصفهان در مجلس شورا زده پیـگیری کار را درخواست کرد.
روزنامه حبل المتین،شعبه کلکته،در انتقاد از اوضاع و مؤسسات کشور،آزادی بیشتری داشـت.خـبرنگار این روزنامه در انتقاد از انجمن ولایتی80اصـفهان نـوشت:«انـجمن ولایـتی الحـق و الانصاف وظیفه خـود را نـمیداند.خیلی شبیه است به یک قرائتخانه بینظم و بیترتیبی که گاهی در آن مباحثه و نزاع هم بشود.وکلای انـجمن هـمچو فـهمیدهاند که باید به انجمن حاضر شوند و عـرایض دعـوائی و حـقوقی مـردم را رسـیدگی نـموده،رجوع به عدلیه یا نظمیه نمایند...راه ترفیه موکلین را هم اینطور دانستهاند که باید حتی الامکان بار مالیات را تا میشود،از دوش آنها برداشت. و لو صد دینار هم هـست برای آنها تخفیف گرفت.دیگر تصور نمیفرمایند که مشروطه بیپول صورت نخواهد گرفت...بیچاره بلدیه هرمحلی را که برای دخل اداره معین کرد انجمن ولایتی رد نمود.از آنطرف هم مخارج نظمیه حواله بـلدیه شـد.محل دخل را تصویب ننمودند.»81 گفتنی است فراز از پرداخت مالیات و مراجعه به پایتخت،فقط منحصر به انجمن اصفهان نبود.یکبار وقتی انجمن مشهد،ارسال مالیات را منوط به اجازه آخوند خـراسانی کـرده بود،یکی از شهود عینی نوشت:«حالا آنجا این قسم تلگراف کردند.سایر جاها که از اصل انکار دارند.میگویند اگر هم داده شود،باید بـه صـرف خود آن شهر برسد.»82
روزنامه زایـندهرود نـیز اگرچه در اصفهان به چاپ رسید،اما نگاه نقادانهای به وضعیت داشت.در رمضان 1328،ادارات تازه تأسیس اصفهان را به باد انتقاد گرفت و راجع به آنها نوشت:«اهـالی اصـفهان...یک سال و اندی اسـت بـا کمال اشتیاق اصلاح ادارات را طالباند.با آن همه خساراتی که برده،هنوز یک اداره صحیحی که تا یک درجه امورش از روی ترتیب باشد ندارد... آن اداره بلدیه است که اسمی بیمسمی و صورتی بیمعنی[است].هنوز نـتوانسته بـه عدیل نرخ اجناس،که کوچکترین وظیفه اوست،کامیاب گردد...امان از نظمیه که خانههای مردم را با کمال جسارت میبرند...آن عدلیه است که به هیچ ترتیبی از مداخلات سایر ادارات آسوده نیست...هر کـس بـه اداره ولایتی بـرود و عدم تناسب اعضای آن را مشاهده کند،خواهد دانست که علت این خرابیها چیست.»83
با اینهمه،ادارات با وضعیت و تـرتیب پیشگفته،نظارت انجمن ایالتی را نیز بر خود نمیپذیرفتند.حتی علیه تـذکرات ایـن نـهاد هم موضع میگرفتند.زمانی که اداره عدلیه مورد انتقاد انجمن قرار گرفت و به وزارت متبوع خود شکایت برد،رئیـس انـجمن گفت:«پر واضح است که وقتی انجمن بخواهد نظارت به ادارات دولتی نماید که اقـدام بـه خـلاف قانونی ننمایند،موافق میل آنها نشده،نظارت را لباس دخالت پوشانیده،به وزارتخانه متبوع خود شـکایت میکنند. انجمن هم که همهروزه در تمام جزییات واقعه نمیتواند با وزارتخانه طرف سـئوال و جواب شود و به مـوجب وکـالتی که از طرف ملت دارند و حق نظارتی که قانون به اینها داده،باید مراقبت تامه داشته باشند.»84
پایان کلام
انجمن ایالتی اصفهان در دوره نخست فعالیت خود،تقریبا تنها مرجع رسیدگی مردم بود که در مـقام حاکم شهر مینشست و در نظام ساده مدیریتی،درخواستهای مردم را که بیشتر مربوط به بدهیهای مالیاتی بود،با سخاوتمندی رسیدگی میکرد.اما در دوره دوم،عناصر جدیدی که همان مؤسسات و ادارات نوپا بودند،در مقام اداره شهر بـا او شـریک شدند.این هستههای قدرت نه به درستی از عهده فعالیتهای رسمی برمیامدند و نه جایگاه و حد و مرز فعالیت خود را دقیقا میدانستند.این بود که انجمن ایالتی در دوره دوم هم،دیگر اعتبار پیشین را نداشت و هـم بـا مشکلات جدیدی مواجه شد که محصول این دورانگذار بود.این آشفتگی را چندی بعد جنگ جهانی اول به کلی در هم ریخت و سرانجام کار به دست مؤسساتی که در دوره رضا خان بازسازی شـده بـود،سپرده شد.
پانوشتها
(1)-راجع به چرایی و چگونگی این انجمنها و همچنین نحوه تشکیل و اعضای انجمن ایالتی اصفهان(ر.ک:«شکلگیری وروند مشروطیت دراصفهان»،عبد المهدی رجایی،زنده روز،پاییز 1383).
(2)-قانون«انجمنهای ایالتی و ولایـتی»در ربـیع الثـانی 1325 به تصویب مجلس رسید.
(3)-مـجموعه قـوانین،عـهدنامهها و...مصوب مجلس مقدس شورای ملی در چهار دورهء تقنینیه،چاپخانه مجلس،بیتا، صص 85-66.
(4)-همان،ص 56.
(5)-گفتنی است مردم دهات و بلوک اطراف نیز بـرای طـرح مـشکلات خود،خیلی زود راه انجمن ایالتی را یاد گرفتند.عـلاوه بـر آن درصد زیادی از مشکلات مطروحه در انجمن،مسائل شخصی و فردی بود که با وجود اهمیت زیاد،پرداختن به آن از حوصلهء این مـقاله خـارج اسـت.
(6)-روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان،ش 1،21 ذیقعده 1324.
(7)-همان.
(8)-همان،ش 16،1،21 ذیقعده 1324.
(9)-هـمان،ش 1،21 ذیقعده 1342.
(10)-همان.
(11)-همان.
(12)-همان.
(13)-همان،ش 3،5 ذیحجه 1342.
(14)-همان.
(15)-همان.ش 4،12 ذیحجه 1324.
(16)-انجمن به«اداره گاریخانه»بیست روز مهلت داد تا محل اداره را به خـارج از شـهر مـنتقل کند.
(17)-روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان،ش 5،19 ذیحجه 1324.
(18)-همان.
(19)-همان،ش 6،26 ذیحجه 1324.
(20)-هـمان.
(21)-هـمان،ش 7،4 محرم 1325.
(22)-همان.
(23)-بنیانگذاران انجمن تجار،حاج محمد ابراهیم ملک التجار،حاجی محمد حسین کازرونی،سید مـحمد عـلی جـناب،میرزا حبیب اللّه امین التجار و...بودند.مذاکرات انجمن از کمیسیون رسیدگی به شکایات تـجار فـراتر رفـت و در واقع بیانگر خواستههای اقتصادی مشروطیت بود که تأسیس بانک ملی،کشیدن راهآهن،ایجاد کـارخانهها و اسـتفاده از پارچـههای وطنی،عمدهترین آنها بود.به این ترتیب تجار اولین صنفی بودند که توانستند مـجمعی تـشکیل داده مطالبات خود را به صورت مستقل طرح و پیگیری نمایند.
(24)-روزنامه انجمن مقدس مـلی اصـفهان،ش 7،4 مـحرم 1325.
(25)-همان.
(26)-همان،ش 9،18 محرم 1325.
(27)-همان،ش 12،9 صفر 1325.
(28)-همان،ش 15،30 صفر 1325.
(29)-همان.
(30)-همان،ش 17،14 ربیع الاول 1325.
(31)-همان،ش 20،6 ربیع الثانی 1325.
(32)-هـمان.
(33)-هـمان.
(34)-همان،ش 28،3 جمادی الثانی 1325.
(35)-همان،ش 30،17 جمادی الثانی 1325.
(36)-همان،ش 31،24 جمادی الثانی 1325.
(37)-همان.
(38)-همان،ش 32،1 رجب 1325.
(39)-هـمان،ش 33،8 رجـب 1325.
(40)-هـمان،ش 35،22 رجب 1325.
(41)-همان،ش 36،29 رجب 1325.
(42)-همان،ش 37،6 شعبان 1325.
(43)-همان.
(44)-همان.
(45)-همان،ش 41،5 رمضان 1325.
(46)-همان،ش 45،3 شوال 1325.
(47)-همان.
(48)-همان.
(49)-همان،ش 47،17 شـوال 1325.
(50)-هـمان،ش 42 شوال 1325.
(صفحه 272)
(51)-همان،ش 49،2 ذیقعده 1325.
(52)-تاریخ اصفهان و ری و همه جهان،میرزا حسن خان جابری انـصاری،چـاپ اول،مـجله خرد،1321،ص 354.
(53)-روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان،ش 5،سال دوم،13 ذی حجه 1325.
(54)-همان،ش 14،سال دوم،18 صفر 1326.
(55)-همان.
(56)-همان،ش 18،سـال دوم،16 ربـیع الاول 1326.
(57)-هـمان.
(58)-همان،ش 19،سال دوم،1 ربیع الثانی 1326.
(59)-همان.
(60)-همان،ش 20،سال دوم،1 ربیع الثانی 1326.
(61)-همان،ش 21،سال دوم،8 ربـیع الثـانی 1326.
(62)-همان،ش 25،سال دوم،6 جمادی الاول 1326.
(63)-همان.
(64)-همان،ش 26،سال دوم،29 ربیع الثانی 1326.
(65)-همان،ش 26،سال دوم،29 ربیع الثانی 1326.
(66)-همان،ش 8،سال سوم،2 رمـضان 1327.
(67)-روزنـامه زایندهرود،ش 42،سال اول،8 ذی حجه 1327.
(68)-روزنامه انجمن مقدس اصفهان،ش 37،سال سوم،22 ذی حجه 1327.
(69)-هـمان،ش 50،سـال سوم،22 صفر 1328.
(70)-همان،ش 54،سال سوم،22 صفر 1328.
(71)-هـمان،ش 50،سـال سـوم،8 صفر 1328.
(72)-همان،ش 52،سال سوم،15 صفر 1328.
(73)-به مـوجب ایـن قانون،هرساله و به صورت فزاینده،بر فروش تریاک مالیات بسته میشد تا سـرانجام در سـال هشتم اجرای قانون«استعمال شـیره کـلیتا و استعمال تـریاک،غـیر از آنـچه برای دوا لازم است،ممنوع خواهد شد.»(مـجموعه قـوانین، عهدنامهها و...،ص 349).
(74)-روزنامه انجمن اصفهان،ش 26،سال سوم،12 ذی قعده 1327.
(75)-همان،ش 37،سال سوم،22 ذی حجه 1327.
(76)-هـمان.
(77)-هـمان،ش 50،سال سوم،8 صفر 1328.
(78)-همان،ش 48،سال سـوم،1 صفر 1328.
(79)-همان،ش 50،سال سـوم،8 صـفر 1328.
(80)-گفتنی است در دوره اول به موجب قـانونی کـه از مجلس گذشت،اصفهان ولایت شمرده میشد و انجمن آن نیز باید از انجمن ایالتی به انـجمن ولایـتی تنزل مییافت.به این خـاطر در دوره دوم فـعالیت،انـجمن اصفهان«ولایتی»خـوانده مـیشد. قنیز در دوره دوم«روزنامه انجمن مـقدس مـلی اصفهان»به«روزنامه انجمن اصفهان»تغییر نام داد.
(81)-روزنامه حبل المتین کلکته،ش 31،سال 17،10 صفر 1328.
(82)-خـاطرات عـین السلطنه،به کوشش ایرج افشار و مـسعود سـالور،انتشارات اسـاطیر،چـاپ اول،ج 4،ص 2771.
(83)-روزنـامه زایندهرود،ش 31،سال دوم،17 رمضان 1328.
(84)-روزنـامه انجمن اصفهان،ش 11،سال چهارم،8 رمضان 1328.
فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 6 بهار 1384 صفحه 250 تا 273
نظرات