ارتش مدرن ایران در دوره زمامداری پهلوی اول


سید حمید قدس




458 بازدید
ارتش رضا شاه ارتش نوین

 

یکی از ارکان اصلی دولت مدرن، ارتش می‌باشد،‌ که نقشی کلیدی در ساختار جامعه و حکومت جدید و روابط متقابل آنها دارد.

اولین تلاش ها برای ایجاد ارتشی متشکل و منضبط به سبک اروپایی در دوران حکومت ناصر الدین شاه قاجار و توسط میرزاتقی‌خان امیرنظام، اولین صدراعظم ناصرالدین‌شاه صورت گرفت، اصلاحات متعددی، به‌ویژه در بخش مواجب و سربازگیری انجام شد. اگر چه ارتش ایران در قالب قشون متحدالشکل و  واحدهای نظامی تحت اشراف وزارت جنگ با فرماندهی واحد، در دی 1300 به‌طور رسمی آغاز به کار کرد و رضا خان در دوران سلطنتش، کلیه واحدهای نظامی و انتظامی رضاشاه از حوزه نظارت قوه مقننه، قوه مجریه خارج و اداره آن را بر عهده گرفت.

اگرچه برقراری نظم و ایجاد امنیت، مقابله با حکومت های محلی و ایجاد حاکمیت واحد بعنوان مطالبه نخبگان جامعه در سال های پس از جنگ جهانی اول و خروج نیروهای خارجی از ایران مطرح بود ولی نمی توان تمایل دولت انگلیس به ایجاد دولت مقتدر مرکزی با ارتشی قوی و متمرکز در ایران را نادیده گرفت. در قرارداد 1919 «وثوق‌الدوله ــ کاکس»، و طرح‌های تهیه‌شده برای اجرای این قرارداد، به موضوع نوسازی در ارتش و نیروهای نظامی ایران و ایجاد ارتش جدید به صراحت توجه شده است.

در ماده 3 این قرارداد نوشته شده است که "حکومت انگلستان متعهد می‌شود، به هزینه دولت ایران، هر تعداد افسر و هر میزان اسلحه و مهمات (از نوع جدید) که به تشخیص کمیسیون مختلط نظامی برای نوسازی ارتش لازم باشد، در اختیار حکومت ایران قرار دهد. این کمیسیون مختلط که در آن افسران ایرانی و انگلیسی بالسویه عضویت خواهند داشت، بی‌درنگ پس از امضای قرارداد فعلی تشکیل خواهد شد. حکومت ایران تشکیل یک چنین ارتش متحدالشکل را برای ایجاد نظم در داخله مملکت و حفظ تمامیت و امنیت مرزهایش لازم تشخیص می‌دهد.»[1]

رضا خان پس از کودتای سوم اسفند 1299 که ریاست دیویزیون قزاق را بر عهده داشت در بیانیه ای که در روز دوم کودتا منتشر کرد، بر ایجاد «حکومتی که تجلیل و تعظیم قشون را از اولین شرایط سعادت مملکت به شمار آورد، نیرو و راحتی قشون را یگانه راه نجات مملکت بداند» تاکید ورزید.[2]

ایجاد تشکیلات نظامی واحد و متحدالشکل، که هدف عمده رضاخان محسوب می‌شد، با ادغام بریگاد مرکزی و قزاق شروع شد و پس از تصدی مقام وزارت جنگ از سوی رضاخان، تحت نظارت وزارت جنگ درآمد. فرآیند ادغام، با انحلال و استرداد بخشی از اموال، از جمله سلاح‌های مربوطه به هند همراه بود. بخشی از سربازان و افسریاران ایرانی آن، مرخص، و باقی‌مانده سربازان ایرانی تحت نظارت وزارت جنگ قرار گرفتند.

با تاسیس دانشکده افسری در بهمن‌ماه 1300، بر سرعت برپایی ارتش جدید افزوده شد. این دانشکده از تاسیسات آموزشی مربوط به قزاقها و مدرسه نظامی که قبلاً مشیرالدوله آن را بنیان گذاشته بود (قبل از کودتا)، بهره‌برداری شد و به تربیت افسران ایرانی پرداخت.

اولین گروه دانشجویان دانشکده افسری در تابستان 1302 فارغ‌التحصیل شدند. همچنین در زمان صدارت مشیرالدوله (سومین کابینه پس از کودتا)، لایحه‌ای مبنی بر اعزام شصت نفر محصل نظامی به فرانسه، به مجلس پیشنهاد شده و به تصویب رسید، ولی تامین هزینه تحصیلی و مخارج مسافرت دانشجویان در تابستان 1301 تامین گشت و این محصلان به فرانسه اعزام شدند.[3]

از آنجاییکه همه کشورها، تشکیل ارتش نوین خود را با بازنگری و تحول در نحوه سربازگیری انجام دادند، در ایران نیز با خلع قدرت از قاجاریه، اقدامات اولیه برای آماده‌سازی زمینه‌های اجرای قانون نظام‌وظیفه در آذر 1304 آغاز شد. پس از گذشت یک‌سال از سلطنت رضاشاه در بیست‌ویکم مهر 1305 دولت رسماً اعلام کرد قانون نظام‌وظیفه از دهم آبان اجرا خواهد شد. متولدان سالهای 1284 و 1285 به خدمت احضار شدند. مجموع افرادی که در تهران خود را معرفی کردند، جمعاً 2800 نفر بود که از بین آنها 1486 نفر مشمول شناخته شدند، اما از این میان 1160 نفر از حضور در خدمت خودداری ورزیدند و فقط 326 نفر به خدمت اعزام شدند.

با تصویب قانون، شعبه‌های سربازگیری در وزارت جنگ و دوایر و لشکرهای تابعه آن به شعبه نظام اجباری تغییر نام دادند. تعدادی از افسران و کارمندان از مرکز برای اجرای قانون به نواحی و حوزه‌های سربازگیری اعزام شدند تا فهرستی از موالیدی که برابر مقررات قانون نظام‌وظیفه باید به خدمت احضار شوند، تهیه و به دایره نظام‌وظیفه ارسال کنند.[4]

تغییر نظام سربازگیری، بیش از هر رفورم بنیادی، نظیر ادغام واحدهای مختلف نظامی، کمک کرد به اینکه ارتش، به‌عنوان یکی از عوامل اصلی توسل به شیوه‌های غربی عمل کند. قانون خدمت‌وظیفه اجباری، موجب شد روابط بین دولت و مردم تغییر کند. هر ایرانی مذکر، به دور از تعلقات قومی، قبیله‌ای و دینی، به‌عنوان یک شهروند، به گذراندن مدتی از زندگی خود، در چارچوب خاص، با آموزشهای جدید موظف گردید و از این طریق ارتش در خانواده‌ها نیز مداخله کرد.

همچنین نظام وظیفه موجب شد حقوق و وظایف شهروندان، از طریق پیوند با یک دولت تعیین شود، برخلاف گذشته که جایگاه شخص در سلسله مراتب اجتماعی و ساخت قدرت، مبین حقوق و وظایف فرد بود. این موارد برخی از بازتابهای اجرای قانون نظام‌وظیفه بود، که در مجلس پنجم با تلاش رضاخان به تصویب رسید.[5]

ارتش نوین رضاخان بسیار پرهزینه بود و از همان آغاز وزارت جنگ او، بخش اعظم درآمد ملی به آن اختصاص داده شد. در اوایل دهه 1300 تقریباً چهل‌درصد هزینه بودجه کشور صرف ارتش می‌شد. نقشه‌های رضاخان برای ایجاد ارتش نوین که در تابستان 1300 اعلام شد، درواقع بدون آگاهی درست از وضع مالی ایران طراحی شده بود و در 1301 حکومت برای تامین پول نقدی که وزارت جنگ طلب می‌کرد، با مشکل بزرگی روبرو شد. با این ‌حال با گذشت چندسال وضع خزانه بهبود یافت و دکتر میلسپو، مستشار مالی امریکایی، توانست پولهای بودجه مصوب را منظماً به وزارت جنگ برساند. با این همه، چه در زمینه روال کار مالی در ارتش و چه از لحاظ اشتهای سیری‌ناپذیر سرفرماندهی کل برای پول نقد، مشکلات به سرعت خود را نشان دادند.[6] رضاخان خوب می‌دانست که وفاداری ارتش به این بستگی دارد که سربازان و افسران حقوق خود را منظماً دریافت کنند. در سال 1300 که دولت عملاً ورشکسته بود، او هرگونه عواید کشوری را که می‌توانست روی آن دست بگذارد، به هدفهای نظامی خود اختصاص داد.  

 بودجه وزارت جنگ از صدودوازه‌میلیون ریال در سال 1307 به چهارصدوسه‌میلیون ریال در سال 1317 افزایش یافت. بودجه وزارت بهداری در سال 1307 سه‌میلیون ریال و در سال 1317 سی‌وهفت‌میلیون ریال بود و بودجه تعلیم و تربیت در سال 1307 هیجده‌‌میلیون ریال و در سال 1317 هشتادویک‌ میلیون ریال بود.[7]

به‌این‌ترتیب رضاشاه به ارتش مدرن به‌عنوان پایه اصلی نظام جدید خود تکیه کرد. هنگامی‌که بودجه دفاعی سالانه از سال 1304 تا 1320 بیش از پنج برابر شد و قانون سربازگیری موجب شد امکان دسترسی به جمعیت ــ نخست در روستاها، سپس در شهرها و سرانجام در قبایل ــ افزایش یابد، شمار افراد نیروهای مسلح از پنج‌ دیویزیون که در مجموع چهل‌هزار نفر را دربرمی‌گرفت، به هیجده دیویزیون (127‌هزار نفر) رسید. این ارتش با یک نیروی هوایی کوچک، یک هنگ مکانیزه شامل صد تانک و چند کشتی جنگی در خلیج‌فارس تکمیل می‌شد. افزون بر این، رضاشاه به‌طور منظم و حساب ‌شده‌ای سران نظامی را به رژیم خود متصل کرد. وی در همه مراسم عمومی لباس نظامی می‌پوشید. او سطح زندگی افسران حرفه‌ای را به سطحی بالاتر از زندگی سایر کارکنان دولتی رساند، زمینهای دولتی را به قیمت ناچیزی به آنان فروخت، باشگاه بزرگی در تهران برای افسران بنا کرد و فارغ‌التحصیلان ممتاز دانشکده‌های نظامی را به آکادمی نظامی سن‌سیر فرانسه فرستاد. همکاران وفادارش را که در هنگ قدیمی قزاق بودند، به ریاست هنگهای ارتش جدید منصوب کرد و یک سیستم فرماندهی سلسله‌مراتبی زنجیره‌ای ایجاد کرد که از دفتر نظامی او در دربار به روسای ستاد و سپس فرماندهان نواحی می‌رسید. او همچنین، پسران خود، به‌ویژه محمدرضا، را آنچنان تربیت کرد که از نخستین و بهترین افسران نیروهای مسلح باشند. رضاشاه، ولیعهد را همواره به آموزشگاههای نظامی می‌فرستاد ــ جز مدت کوتاهی که در موسسه لاروزی سوئیس بود ــ و در سال 1319 او را به‌عنوان بازرس ویژه نیروهای مسلح انتخاب کرد.[8]

ارتش نوین در ایران از همان ابتدا حول محور شخص رضاخان ایجاد گشت. او در توزیع مناصب و سلب آنها، اعطای پاداشها یا دریغ داشتن آنها قدرت مطلق داشت. در نتیجه فرماندهان ارتش نیز تداوم قدرت و موفقیت خویش را در وفاداری و ارادت به او جستجو می‌کردند. بهبود موقعیت فردی فرماندهان ارتش به بقا و توسعه ارتش و آن نیز به وجود شاه و افزایش قدرت وی بستگی داشت. فرماندهان ارتش نه‌تنها از نظر مادی بلکه از نظر روحی و روانی نیز به شاه پهلوی وابسته بودند. قدرت و نفوذ فرماندهان اولیه ارتش نوین بازتابی از اقتدار رضاخان در مقام وزیر جنگ بود.

ارتش نوین ایران بعد از 20 سال پادشاهی رضاخان مدافع بلندپروازی‌های منطقه‌ای رضاشاه گردد و به ارتشی از لحاظ نظامی ناکارآمد، از نظر ساختاری ضعیف، عمیقاً سیاست‌زده، و هزینه‌های آن بسیار فراتر از تحمل اقتصاد کشور بود. برقراری خدمت اجباری سربازی، ارتش بزرگی پدید آورد که البته ارتشی نیرومند و کارآمد نبود و اگرچه مبالغ کلانی صرف خرید جدیدترین سلاحها از خارج ‌شد، ولی نتوانست کارآیی مورد نیاز برای حفظ قدرت رضاخان را فراهم آورد.[9]

  ارتشی که ۲۰ سال بودجه کشور را بلعیده بود ۳ ساعت بیشتر دوام نیاورد؟ هیچ امکاناتی در کار نبود؛ حتی ذخیره آذوقه، وسایل نقلیه نظامی و فشنگ به اندازه کافی وجود نداشت. انگار که همه ارتش ایران فقط یک نمایش باشد برای جلوی چشم‌ها. در واقع ارتش رضاخانی بیش از آن‌که قوایی برای مقابله با نیروی خارجی باشد، ساختاری متمرکز برای دفاع از شاه پهلوی بود؛ شاهد این مدعا آن‌که مجهزترین لشکر ارتش یعنی لشکر یکم در تهران مستقر بود! این همان لشکری بود که اغلب تجهیزات مدرن وارداتی را در اختیار داشت. در تاریخ ایران، مشهور است که وقتی رضاخان از یکی از مقامات دولت پرسیده چطور ارتش فقط ۳ ساعت دوام آورد، پاسخ شنید که: این را به شما گفته‌اند ۳ ساعت وگرنه ساعتی در کار نبود. آن‌ها از آن طرف آمدند، ما از این طرف فرار کردیم.

پی‌نوشت‌ها

[1]ــ محمدجواد شیخ‌الاسلامی، سیمای احمدشاه قاجار، ج1، تهران، نشر گفتار، 1375، ص431

[2]ــ وحید سینائی، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران (1357ــ1299)، تهران، کویر، 1384، ص 230

[3]ــ محمدرضا خلیلی‌فر، توسعه و نوسازی در دوره رضاشاه، تهران، جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، 1373، ص134

[4]ــ وحید سینائی، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران (1357ــ1299)، تهران، کویر، 1384، ص245

[5]ــ محمدرضا خلیلی‌فر، توسعه و نوسازی در دوره رضاشاه، تهران، جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، 1373، ص139

[6]ــ استفانی کرونین، رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین، ترجمه: مرتضی ثاقب‌فر، تهران، جامی، 1383، ص68

[7]ــ شاپور رواسانی، دولت و حکومت در ایران، تهران، نشر شمع، ص122

[8]ــ یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه: احمد گل‌محمدی، محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1377، صص170ــ169

[9]ــ استفانی کرونین، رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین، ترجمه: مرتضی ثاقب‌فر، تهران، جامی، 1383، ص64


برگرفته از مقاله تغییر ساختار ارتش از سنتی به مدرن، نوشته دکتر محمدامیر شیخ‌نوری، مندرج در نشریه زمانه