عناصر تشکیلدهنده تاریخ معاصر ایران
2754 بازدید
عناصرتشکیل دهنده تاریخ معاصر ایران را میتوان برشمرد: فرد، اجتماع، دولت، سازمانها و احزاب، نهضتها و جـنبشها.امـا بـه واسطه حضور مؤثر استعمار در این کشور نمیتوان برخوردی مجدد با آنها داشت و یا در واکاوی هـریک،به سادهترین روابط علّی بسنده کرد.این بدان معنی نیست که روی چـهره هردولتمرد بلندپایهای،نـقابی،و پس رخـداد هر موضوعی،دستی وجود داشته است،ولی نمیتوان به هربرآمدنی و هر فرو افتادنی ساده نگریست و با استنباطی بسیط به سراغ فهم آن رفت. تنوع و گاه در هم تنیدگی اسباب و علل رویدادها،از مختصات این دوره تاریخی است.متأسفانه پا نهادن به عرصه تاریخ مانند ورود به علوم محض،دچار محدودیت نیست.شمار داوطلبان تاریخنگاری،بویژه داوریهای تاریخی فراوان است.چه بسیار ظنهایی که بدون احراز شایستگی،یار ایـن عـرصه شدهاند.به جا گذاشتن یادگاری از عمر،دستیابی به سندی نویافته،حاکم نبودن معیارهای حرفهای میان تاریخپژوهان و دهها عامل دیگر، موجب توسعه سادهانگاری و سادهنویسی در تاریخ معاصر ایران شده است.در این بـین شـاید نتوان به شاپورغلامرضا(برادر آخرین شاه ایران)که در تپههای زیبای بورلی هیلز نیویورک نشسته و خاطرات خود را بازگو میکند اشکال کرد.او در کتاب Mon Pere,mon fere,les Shahs d''Iran برخلاف ادعای رسمی دولت آمریکا،نـقش آمـریکا را در کودتای 28 مرداد 1332 انکار میکند و از سوی دیگر عامل اصلی سقوط شاه را در بهمن 1357، دولت آمریکا میداند.وجود این نوع نگاههای شخصی به تاریخ(تاریخ همان است که من میبینم)در خارج از کشور،شـاید بـه جـهت تعارضات سیاسی گروهها و افراد بـا وقـایع اخـیر ایران طبیعی جلوه کند،اما شیوع روشهای عامیانه در امر تاریخنگاری در داخل کشور عواید نامطلوبی دارد که امروز از عوارض این حوزه به حـساب مـیآید و در نـسبت با پیچیدگیهای تاریخ معاصر،هماناساده بینی و سادهنگاری هایی درپی داشـته اسـت.گشایش درهای بایگانی اسناد،هرچند بخشی از نواقص اطلاعاتی تاریخنگاری را جبران کرده،اما حضور بیمعیار افراد برای بهرهبرداری از سندها،بـه تـولید کـتابهای کممایه انجامیده است.چه بسا پرداختن به این آسیبشناسی،آن هم در دورهای که تاریخ نگاری معاصر ایران در حال سامانیابی و از سرگذراندن آزمون و خطاست، چندان موجه نباشد، ولی گوشزد آن خالی از فایده نـیست.در ایـن بـین تأخیر دانشگاهها در ورود به این عرصه،حوزه پژوهش های تاریخی را با این پرسـش مـواجه کرده که چرا این نهاد از توان علمی خود برای زدودن کاستیها و کمبودهای حرفهای خرج نمیکند و پا به دایـره تـاریخ مـعاصر ایران نمیگذارد؟
برخورد با پیشینه جوامعی چون ایران که رنگ تاریخ معاصرشان مـتأثر از سـایه خـاکستری استعمار است، سختیهایی دارد که موجب میشود،درهمه سازوکارهایی که به تولید آثار سادهانگارانه و سـادهنویسانه مـیانجامد،تـجدیدنظرکنیم.اگر محور مختصات این تجدیدنظر را ترسیم کنیم،دریک سر آن دانشگاهها قرار میگیرند-کـه تـاکنون حضور خود را در این عرصه علنی نکردهاند-و در سر دیگرش سازمانها و نهادهای فعال تاریخنگاری.
سخن نخست فصلنامه مطالعات تاریخی ،شماره 9 ، پاییز 1384 صفحه 7 و 8
نظرات