بررسی اجمالی از زمین خواری رضاشاه
املاک رضاخان
7953 بازدید
اصل اموال و داراییهای خاندان پهلوی به املاک و زمین بر می گردد املاکی که رضاشاه با تهدید و به زور از مردم گرفت. رضاخانی که در ابتدای حکومتش در سال1304 نه ملکی داشت و نه دارایی ولی طی شانزده سال حکومت ظالمانه و قلدرمآبانه توانست تا سال 1320 حدود 44000 مستغل به زور تصاحب نماید. گفته می شود وسعت اراضی وی بیش از ده درصد زمین های کشاورزی کشور بود.
تعداد روستاهایی که رضاشاه در مدت سلطنت خود تصاحب کرد، بالغ بر 2 هزار و 176 روستا بود که درآمد آن از یک و نیم میلیون هکتار اراضی کشاورزی و جنگلی، مراتع، باغات و شکارگاهها در سراسر ایران به سالانه 700 میلیون تومان میرسید که از این رقم حدود 60 میلیون تومان معادل 25 میلیون دلار آمریکا در آن زمان، به بانکهای خارجی منتقل میشد.
یکی از اخلاق زننده رضاشاه را می توان میل سیری ناپذیری او به تملک زمین برشمرد. گفته می شود ولع رضاشاه به ملک، از روزی شروع شد که عبدالحسین میرزا فرمانفرما باغ بزرگی را در بومهن بصورت رایگان به او هدیه داد و تلاش بی وقفه ای را برای دست یافتن بر همه زمینهای کشاورزی و باغات محله دربند که بعدها سعدآباد نام گرفت. میل و اشتهایش به زمین آن چنان افزایش یافته بود که در نظر داشت سراسر ایران را به نام خود قباله کند. در طول مدتی کمتر از پانزده سال رضاشاه به عنوان ثروتمندترین پادشاه آسیا و مالک هزاران هکتار زمین مزروعی و مرتع شهرت یافت.
گفته می شود سرلشکر انصاری یکی از امرای ارتش که مردی شرافتمند، متدین، دارای تحصیلات علوم دینیه و از نزدیکان رضاشاه بود، سالها پیش و در آستانه شروع خرید املاک از طرف شاه روزی به دربار احضار شد، رضاشاه به وی میگوید: در اتاق دیگر شیخ عبدالحسین نجمآبادی سر دفتر اسناد رسمی مشغول تنظیم سندی است. بروید آن سند را که در حال تنظیم است، مطالعه کنید و چنانچه ایرادی دارد به نویسنده آن تذکرات لازم را بدهید. سرلشکر محمود انصاری پس از بازدید و مطالعه سند مراجعت نموده و میگوید: تنظیم سند در جریان و بدون عیب و نقص است؛ ولی خواستم به عرض برسانم خرید املاک مزروعی به نام شاهنشاه چه مواردی دارد، رضاشاه نسبت به سرلشکر انصاری متغیر شده میگوید: عجب این چه حرفی است میزنی؟ در این مملکت من حق داشتن مزرعهای نزدیک تهران را ندارم که روزهای تعطیل را در آن به استراحت بپردازم؟ سرلشکر پاسخ میدهد: تمام مزارع و دهات مال ذات همایونی است.
رضاشاه با جلب نظر خانوادههای اشرافی و زمینداران محلی و اعطای پست نمایندگی در مجلس از یک سو، و از سوی با وادار ساختن آنها به فروش زمینهای خود به قیمتهای ارزان، نیات خود در دست یافتن به املاک جدید به مرحله اجرا در می آورد.
رضاخان از سال ۱۳۰۵ شروع به خرید مزارع اطراف تهران کرد و سپس زمینهایی در منطقه کرمانشاه، همدان و در شمال ایران به دست آورد. برخی از زمین ها با قیمت کمتر از قیمت بازار و برخی که فاقد صاحب و یا مشکوک المالک بودند، به تصرف در آمدند.
روزنامه «داد» در گزارشی می نویسد: «دولت در شهرستان گرگان 125 پارچه قریه و قصبه مهم که اغلب آن قراء ششدانگی بوده، داشته. وزیر وقت دارایی، مثل اینکه از کیسه فتوت خودش بخشش میکند، تمام این 125 پارچه خالصه دولت را فقط و فقط در مقابل 75 هزار تومان به شاه سابق (رضاخان) انتقال داده که تنها سه دانگ قصبه مهم کردکوی و مزارع تابعه آن که از جمله 125 پارچه مورد انتقال بود، بیش را 225 هزار تومان یعنی 3 برابر وجهی که برای 125 پارچه داده شده، ارزش داشته است» .
رضاخان با قتل محمدولی خان تنکابنی و فرزندش، املاک او را در نور، کجور و تنکابن تصاحب کرد و نام تنکابن را به شهسوار تغییر داد.
تقریباً تمامی مازندران و اراضی مرغوبش و بخشهای بزرگی از گرگان و گیلان متعلق به وی بود. در بجنورد نیز با سردار معزز بجنوردی درگیر شد، او را کشت و اموالش را در شمال خراسان از آن خود ساخت.
محمدرضا شاه به یک نویسنده خارجی اظهار می دارد که پدرش زمین های شمال را برای آن خریداری کرد تا کشور را از خطر و نفوذ کمونیسم و اشاعه آن حفظ کند.
گفته می شود خریداری املاک از مازندران و گیلان شروع و سپس به خراسان و غرب ایران کشانده شد و قرار بود در آذربایجان هم عملی گردد. گویا رضاشاه قصد داشته است با خرید کلیه زمین های مجاور کشور شمالی، مانع ورود و نفوذ شوروی به ایران گردد!
در سال 1314 میزان املاکی که رضاخان غصب کرده بود به قدری زیاد شد که برای اداره آن، اداره املاک اختصاصی تأسیس شد و در رأس این اداره نظامیان قرار داشتند. رضا شاه املاک خود را به بخشهای مختلف تقسیم کرد و در هر بخش یک افسر گمارد و سرپرستی کل املاک را بر عهده سرلشکر کریم آقاخان بوذرجمهری گذارد.
شهرت رضاخان در تصاحب اراضی به قدری بود که یک روزنامه فرانسوی به وی لقب جانور زمینخوار داد. این روزنامه فرانسوی نوشت: «در ایران جانور عجیبی پیدا شده که مثل شَتِه عمل میکند، با این تفاوت که شته برگ درختان را میخورد؛ ولی این جانور تاجدار زمینخوار است و هرچهقدر هم املاک مردم را میخورد، باز هم سیر نمی شود...».
حسین فردوست از نزدیکترین دوستان محمدرضا پهلوی نیز عنوان کرده است: «اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد، یا پیشنهادی را تصویب کند، قبل از شروع، نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشود.»
پس از سقوط رضاشاه، از یک سوی مطبوعات توانستند با آزادی بوجود آمده در ایام اشغال ایران تا کودتا ( 1320-1322 ) نمونههایی از غصب اموال مردم توسط رضاخان را بیان کنند و افکار عمومی را بیش از پیش نسبت به مظالم خاندان پهلوی آشنا نمایند.
و از سوی دیگر در آن ایام که وضعیت معیشت و رفاه مردم به شدت وخیم بود بطوریکه اردشیر زاهدی در توصیف اوضاع اقتصادی مردم می گوید:«وضع اقتصادی و کشاورزی ایران خراب بود. در آذربایجان مردم از بی نانی و قحطی در عذاب بودند. هر روز صبح که ما از خواب بیدار می شدیم، میدیدیم که چند نفر از گرسنگی مردهاند. در شمال ایران، اغلب بچهها، شکمهای بزرگ و رنگ پریده داشتند، چون به مالاریا مبتلا بودند. در کرمان و بندرعباس، کیفیت آب اینقدر بد بود که مردم به بیماری به نام پیوک مبتلا بودند و ...» در ارتباط با وضعیت بد اقتصادی ایران در چنین شرایطی ، فریدون هویدا نیز یادآور می شود «علیرغم آنکه درآمد کشور از بابت فروش نفت به مراتب بیشتر از گذشته بود ولی به خاطر فساد گسترده و عدم کارایی در امور کشور، تمام درآمد نفتی به هدر میرفت و یک بار دیگر، ایران در معرض تهدید و ورشکستگی قرار گرفته بود.»
این شرایط موجبات گسترش اعتراضات مردمی ناشی از اوضاع بد اقتصادی کشور شد تا جاییکه محمدرضا در ۳۰ شهریور ۱۳۲۰ در یکی از نخستین اقدامات خود به توصیه انگلیس ها و به واسطه محمدعلی فروغی، تمام املاک، مستغلات و کارخانجاتی را که پدرش تصاحب نموده بود ، به دولت وقت واگذار کرد تا به ظاهر در عمران و آبادانی کشور و امورخیریه صرف شود.
با تثبیت حاکمیت پهلوی دوم، محمدرضا در یک حرکت نمایشی در بیستم تیرماه 1328 از طریق ارسال لایحه ای به مجلس و تصویب آن، اموال رضاخان را تحت عنوان « موقوفة خاندان پهلوی » مجددا تصاحب نمود و در سال 1330 دستور تأسیس «سازمان املاک و مستغلات پهلوی » را جهت ادارة داراییهای مذکور صادر کرد.
در آن ایام اموال و سرمایه پهلوی ها علاوه بر زمین های تصرف شده از سوی پدر شامل 207 مؤسسة اقتصادی از قبیل شرکتهای ساختمانی ، معدنی ، کشاورزی ، بیمه و بانک، هتل، کازینو، کاباره و ... بود.
در کتاب «رشد روابط سرمایهداری در ایران» نوشته محمد سوادگر به بخشی از اموال و دارایی های بنیاد پهلوی به شرح زیر اشاره شده است:
1 بانک عمران (صددرصد): سرمایه ۵ میلیارد ریال. جمع داراییها ۷۵ میلیارد ریال. سرمایهگذاریها ۴/۱ میلیارد ریال. سود سهام ۳۰۰ میلیون ریال.
2 بانک ایرانشهر (۳۰ درصد): سرمایه ۳ میلیارد ریال. مجموع داراییها ۳۸ میلیارد ریال.
3 بانک توسعه صنعتی ایران (۳/۱ درصد). سرمایه ۳ میلیارد ریال (ارزش سهام بنیاد در حد هفتصد هزار دلار).
4 بانک اعتبارات (۲ درصد): سرمایه ۵/۱ میلیارد ریال.
5 بانک ایران و انگلیس (۱ درصد): ۲۰۰ سهم از ۲۰۰۰۰ سهم اولیه، تصور بر این است که بعداً سهام عمدهتری توسط بنیاد خریداری شدهاست. سرمایه یک میلیارد ریال.
6 صندوق تضمین صنعتی (درصد نامعلوم): سرمایه ۱۱ میلیون دلار (حدود هفتاد و هفت میلیون تومان).
7 عمران ترینوال (۳۰ درصد متعلق به بانک عمران): سرمایه ۱۲میلیون ریال.
8 شرکت سرمایهگذاری ایرانشهر (۲۱ درصد سهام از طریق مشارکت در بانک ایرانشهر): سرمایه ۷۰ میلیون ریال.
9 بانک فرست نشنال ویسکانسین میلواکی- آمریکا (۵ درصد سهام از طریق بانک عمران)
10 هیسپان- ایران(۱۱ درصد) سرمایه ۰۰۰/۱۵۰دلار (حدود یک میلیون و پنجاه هزار تومان) گروه خدمات و سرمایهگذاری ایران و اسپانیا
11 بیمه ملی (۸۰ درصد) به ارزش ۸۰۰ میلیون ریال.
12 ۱۰۰درصد هتلهای دربند، هیلتون، اوین، ونک در تهران، هتل جدید بابلسر، هتل قدیم و جدید چالوس، هایت خزر، هتل قدیم و جدید رامسر، هتل خرمشهر، هتل شیراز، هتل مشهد، هتل بوعلی، هتل آبعلی، هتل شاهی، هتل آبعلی آمل، متل جدید سخت سر، هتلهای قدیم و جدید گچسر.
13 مجموعه توریستی- تفریحی نمک آبرود در نزدیکی چالوس (۱۰۰درصد)
14 باشگاه و کازینو رامسر، کازینوهایت، کازینو کیش (۱۰۰درصد).
15 طرح عمران جزیره کیش (۲۰ درصد از طریق بانک عمران). ۳ هتل، یک کازینو و ۱۰۰۰ ویلا.
16 رستوران فرودگاه مهرآباد در تهران (۲۵ درصد).
17 شرکت شهرآرام (۴ درصد). پروژه شهرک سازی.
18 پروژه بنگالوسازی در نزدیکی نیاوران- تهران (۲۱۹ واحد) (۱۰۰ درصد).
19 طرح برجهای ونک (سه برج چندین طبقه مسکونی و تجاری) (۱۰۰ درصد).
20 طرح توسعه فرحزاد (۳۰درصد متعلق به بانک عمران). ۲۵۰۰۰ واحد مسکونی گران قیمت.
21 لویت شهر (درصد نامعلوم). یک پروژه پانصد میلیون دلاری شهرسازی از طریق بانک عمران.
22 ساختمان بنیاد پهلوی در نیویورک (۱۰۰ درصد). ارزش دفتری در سال ۱۳۵۴، ۵/۱۴ میلیون دلار (حدود یک میلیارد ریال)
23 پروژه کانال استریت در نیو اورلئان (درصد نامعلوم).
24 ساختمان ۶۵۰ خیابان پنجم، یک برج ۳۶ طبقه ۱۵۰ متری در مرکز راکفلر خیابان ۵۲ام نیویورک
25 سیمان تهران (۲۵درصد): سرمایه ۱۵/۱ میلیارد ریال.
26 سیمان فارس و خوزستان (سهام قابل توجه): سرمایه ۳۰۵ میلیارد ریال.
27 ایرانیت (۳۰ درصد): سرمایه (واردات سیمان، پنبه نسوز، متعلقات و لوله آلات چدنی)
28 پاناسوز- سهام از طریق سیمان فارس و خوزستان (۹۵ درصد)
29 مونتکس (۳۵ درصد): سرمایه ۱۲ میلیون ریال. (سازههای فولادی. ژوئن ۱۹۷۷ منحل شد)
30 شرکت معدنی سنگواره (۴۰ درصد)
31 جنرال موتورز ایران (۱۰ درصد): سرمایه ۵/۱ میلیارد ریال.
32 بی. اف. گودریچ ایران (۵/۹ درصد): سهام بنیاد بعد از آنکه شرکت آمریکایی مادر ۵۸ درصد سهامش را فروخت به ۴۵ درصد رسید. سرمایه ۹۱۷ میلیون ریال.
33 هپکو (۱۰ درصد سهام متعلق به بانک عمران). تصور بر این است که بنیاد ۴۵درصد سهام این شرکت را داراست.
ماجرای تشکیل بنیاد پهلوی
تلاش های دربار پهلوی دوم پاسخگوی سئوالات ایجاد شده نزد افکار عمومی نسبت به رفتار غاصبانه دربار پهلوی ها در تملک اموال مردم در سی سال اخیر نبود و همچنین نتوانست رضایت مندی مالکان املاک و مستغلات تصاحب شده را جلب نماید و لذا به محمدرضا توصیه کرد تا در یک حرکت نمایشی، سازمان خیریه ای را با هدف مدیریت اموال پهلوی ها ایجاد نماید، تا هم رفتار قلدرمآبانه پدر را به حیطه فراموشی به سپارد و هم دزدی های خود را در تملک اموال سرمایه های شخصی ( املاک و مستغلات مردم ) و عمومی کشور ( اعتبارات بانکی، کمک های بین المللی، بخشی از درآمد نفت و ... ) موجه جلوه دهد و لذا در سال 1337، «بنیاد پهلوی » تأسیس نمود و مدعی شد درآمد حاصله را صرف امور عام المنفعه خواهد نمود.
محمدرضا با انتصاب افرادی از خاندان پهلوی به عنوان هیئت امنای بنیاد، از آنها خواست در کنار فعالیت های توسعه طلبانه در بسط سرمایه و اموال، با رفتاری به ظاهر خیرخواهانه، توسعة آموزش و پرورش را هدف قرار داده و با اعطای بورس تحصیلی، افکار عمومی نیروی تحصیلکرده کشور را به دربار پهلوی معطوف نماید. همان کسانی که با همراهی با امام خمینی ره در ایام مبارزه، زمینه های فروپاشی رژیم منحوس پهلوی را فراهم آورند.
بنیاد پهلوی در پس نقاب خیریه از طرق مختلف به دربار پهلوی کمک میکرد. اول به عنوان یک خزانه مالیاتی مطمئن، به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ و کنترل اقتصاد کشور از طریق سرمایهگذاری در بخشهایی از اقتصاد و به مثابه یک منبع ذخیره مالی برای تأمین آینده سلطنت بود و بعنوان مهمترین قدرت اقتصادی در ایران پس از دولت بوده و نقش کلیدی در تمام عرصههای زندگی عمومی ایرانیان داشت.
محمدرضا شاه در آخرین ماههای سلطنتش، همزمان با اوجگیری انقلاب، کلیه املاک اختصاصی خود را نیز به بنیاد پهلوی انتقال داد. یکی از برنامههای اصلی دولت شاپور بختیار بازگرداندن بنیاد پهلوی به دولت بود. مجلس شورای ملی لایحه بازگرداندن بنیاد پهلوی را، که بگفته بختیار به کانون فساد تبدیل شده بود، به دولت در این دوران تصویب کرد.
پس از پیروزی انقلاب، این بنیاد، به «بنیاد علوی» تغییر نام یافت و سرپرست آن در اسفند ۱۳۵۷ از سوی نخست وزیر دولت موقت، منصوب شد. با تصویب قانون ملی شدن بانکها و شرکتهای بیمه و بازرگانی در خرداد ۱۳۵۸، سهام بنیاد پهلوی در بانکها و شرکتهای ملی شده به تملک دولت درآمد. بعد از تأسیس «بنیاد مستضعفان» و ایجاد سازمانهای تخصصی آن، بخشهای مختلف بنیاد علوی، مانند کارخانهها و هتلها به سازمانهای تابعه بنیاد مزبور انتقال یافت و فقط املاک بنیاد پهلوی همچنان در اختیار بنیاد علوی ماند. سپس طبق حکم دادگاههای ویژه اصل ۴۹ قانون اساسی، در بهمن ۱۳۷۴، کلیه اموال و املاک بنیاد علوی به مالکیت «بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی» درآمد.
در موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، اسناد قابل توجهی از املاک و اموال پهلوی حفظ و نگهداری می شود که محققان می توانند از آن بهره برداری نمایند کما اینکه این مقاله به استناد محتوای برخی از آن نوشته شده است ( پیوست ). در خصوص املاک و پهلوی ها گفتنی ها زیاد است و کمتر بدان توجه شده است که ضرورت دارد پس از چهل سال از سقوط رژیم منحوس پهلوی از سوی محققان و حقوقدانان بدان توجه ویژه گردد و به برخی از سئوالات موجود پاسخ داده شود:
1 آیا مظالم پهلوی ها بدرستی اطلاع رسانی شده است؟! آثار آن بر اوضاع اقتصادی جامعه ایران بدرستی برآورد گردیده است.
2 به چه میزان نزد افکار عمومی و مجامعه حقوقی بین المللی، حقوق پایمال شده مردم ایران مطرح گردیده و چرا خاندان پهلوی بعنوان چپاولگران کشور تحت تعقیب بین المللی نمی باشند.
3 آیا تمامی اموال غصب شده از سوی پهلوی ها و عمالشان به صاحبان اصلی بازگردانده شده است؟
4 متولی بازگرداندن سرمایه های غارت شده کیست؟ آیا مردم و سازمان های مردم نهاد در این زمینه ماموریتی ندارند.
5 آیا آثار اجتماعی و فرهنگی چپاول سرمایه های مردم در دوران منحوس پهلوی بدرستی ارزیابی شده است؟
6 چه میزان از نابسامانی های موجود، ناشی از رفتار غاصبانه دربار و عمال رژیم پهلوی است؟
7 نسل جوان در برابر مظالم رژیم منحوس پهلوی چه نقشی دارد؟ آیا مطالبه گری از بازماندگان رژیم منحوس پهلوی و حامیان خارجی آن به سر آمده است و باید آن را رها کرد!
8 و ... .
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات