روایتی از زندگی آیتالله مصطفی خمینی در سالروز تبعیدش به ترکیه
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، پس از تبعید حضرت امام خمینی(ره) در سیزدهم آبان 1343 ش به ترکیه، رژیم پهلوی در عصر همان روز، فرزند ارشد ایشان، حاج سید مصطفی را نیز دستگیر و روانه زندان قزل قلعه در تهران کرد. انعکاس این دو خبر، شهرهای قم، مشهد و تهران را به حالت تعطیل درآورد و در بسیاری از شهرها تظاهرات به راه افتاد. در نهایت فشار افکار عمومی و بحران سیاسی و طوفان نشأت گرفته از تبعید امام، چنان رژیم را درمانده کرد که سعی کرد به طوری، آن را آرام سازد.
از این رو حاج سید مصطفی خمینی را پس از 57 روز حبس، در هشتم دی ماه 1343 از حبس، آزاد کردند و از او خواستند که بدون سروصدا به قم برگردد. اما ورود ایشان به قم، مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفته و ملت انقلابی، ایشان را تا خانه همراهی کردند. ولی چون رژیم از این عمل سودی به دست نیاورد، پس از پنج روز به گونهای وحشیانه سیدمصطفی را از خانه مسکونی دستگیر و در 14 دی ماه به ترکیه تبعید کرد.
بنابراین گزارش، آیتاللّه سیّد مصطفی خمینی در سال 1309 ش در شهر مقدس قم به دنیا آمد. نامش را به مناسبت نام جدّش مصطفی گذاشتند. کودکی خود را در فضایی ملکوتی و در دامن خورشید فروزنده اسلام و پدری بزرگوار و مادری پاکسرشت و در محیطی پر از معنویّت و صفا و صمیمیّت سپری کرد.
آیتاللّه سیّد مصطفی خمینی تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای باقریّه و سنایی قم به پایان رساند. علاقه فراوان وی به علوم اسلامی و روحانیّت و همچنین راهنماییهای پدر بزرگوار و دوستان دلسوزش موجب شد که بعد از اتمام دوران ابتدایی به صف طلاّب حوزه علمیّه بپیوندد.
وی در راه فراگیری علومِ اهلبیت تلاش فوقالعادهای داشت و همین امر با عث شد که در اندکزمانی به مراتب علمی و فرهنگی چشمگیری دست یابد و در کمتر از شش سال دروس سطح حوزه را نزد استادانی همچون آیات بزرگوار شیخ مرتضیحائری، شهید صدوقی، سلطانی و شیخ عبدالجواد اصفهانی به پایان رسانَد.
وی بعد از شش سال تحصیل دروس سطحِ حوزه، در 22 سالگی به دوره تخصّصی خارج اصول و فقه وارد شد و از محضر استادان بزرگواری همچون آیات عظام حجّت، بروجردی، محقّق داماد، امام خمینی، شاهرودی، خوئی، محمد باقر زنجانی و محسن حکیم بهره برد و در 27 سالگی به درجه اجتهاد نائل گردید.
*حاج آقا مصطفی خمینی از جمله بهترین شاگردان حضرت امام بود
حاج آقا مصطفی خمینی از جمله بهترین شاگردان حضرت امام بود. وی از چنان هوش سرشاری برخوردار بود که علاوه بر فقه و اصول، در علوم معقول و فلسفه و کلام نیز در اندکزمانی به مراتب بالای علمی دست یافت.
او منظومه حکمت را نزد یکی از استادان فلسفه آموخت و بلافاصله به تدریس آن پرداخت و طولی نکشید از استادان برجسته حکمت شناخته شد. او اسفار را از علاّمه مرحوم سیّد ابوالحسن رفیعی قزوینی و علاّمه عالیقدر سیّد محمّدحسین طباطبایی فرا گرفت. به برکت هوش سرشار و استعداد فوقالعادهای که داشت هنوز به سی سالگی نرسیده بود که در دانشهای معقول و منقول از جمله افراد صاحب نظر حوزه شد.
*سید مصطفی خمینی چهل اثر از خود به یادگار گذاشت
سیّد مصطفی خمینی از نوابغ و برجستگان حوزههای علمیّه بود که در زمان کوتاهی در عرصه علم و عمل به مدارج عالی نائل شد. وی در کنار تحصیل و تدریس علوم اسلامی در فرصتهایی که پیش میآمد به تألیف و نگارش میپرداخت هرچند به قول برادر بزرگوارشان مرحوم حاج سیّداحمد خمینی، «متأسفانه سیّد مصطفی پس از اتمام مراحل لازم و آغاز تقریر و بیان نظریات علمی و اجتهادی خود به شهادت رسید»، شماره آثار مرحوم آیتاللّه شهید مصطفی خمینی به بیش از چهل عنوان کتاب میرسد.
وی بعد از دستگیری حضرت امام رحمهالله در 15 خرداد سال 42، نقش بسزایی در به حرکت درآوردن نیروهای مردمی داشت با این فریاد که «مردم، خمینی را گرفتند» همه را بر ضدّ حکومت پهلوی بسیج کرد. او در تبعیدگاه ترکیه افزون بر یاری امام، پیامرسان نهضت اسلامی بود و از هر فرصتی که بهدست میآمد، برای هدایت و مبارزه و افشاگری استفاده میکرد.
*مبارزی که در زمان تبعید نیز دست از مبارزه برنداشت
مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی رحمهالله حتی در روزگاری که در عراق و نجف اشرف دوره تبعید را میگذراند دست از مبازه نکشید و افزون بر مبارزه با نظام شاه از مبارزه با نظام بعث عراق نیز غافل نشد.
فعّالیتهای ایشان به حدّی بود که سبب شد در 21 خرداد سال 48 از طرف حزب بعث دستگیر شده، به بغداد برده میشود و رئیس جمهور عراق، حسن البکر، به او هشدار میدهد که در صورت ادامه مخالفت، نظام عراق ناچار به تصمیمی خواهد شد که موجب ناراحتی پدر بزرگوار او شود.
وقتی حکومتهای ایران و عراق نتوانستند فعالیّتهای سیاسی حاج آقا مصطفی را متوقّف کنند و وجودش را خطری جدّی برای حکومتهایشان تشخیص دادند، به فکر عملی کردن تهدیدهای خود افتادند و سرانجام در روز یکشنبه اوّل آبان 1356 ش، در حالی که بیش از 47 بهار از عمر او نمیگذشت، به طرز مشکوکی او را مسموم کردند و به شهادت رساندند. مرحوم حاج سیّد احمد خمینی در اینباره میفرمایند: «آنچه میتوانم بگویم و شکی در آن ندارم اینکه ایشان را شهید کردند؛ زیرا علامتی که در زیر پوست بدن ایشان روی سینه، روی سر و دست و پا و صورت ایشان بود، حکایت از مسمومیّت شدید میکرد و من شکی ندارم که او را مسموم کردند. اما چگونه این کار صورت گرفته، نمیدانم. ولی همینقدر بگویم که ایشان چند سا عت قبل از شهادت در مجلس فاتحهای شرکت کردند که در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دستاندرکار دادن چای و قهوه بودهاند».
فارس،
نظرات