شهادت آیت اللّه غفاری
1211 بازدید
تابستان سال 1335 ق (برابر با 1293 ش) نوزادی در خانه محقر حاج عباس در آذرشهر دیده به جهان گشود. پدر نوزاد به دلیل ارادت قلبی که به حضرت امام حسین(ع) داشت، نام او را حسین نهاد.
حسین در فضای کاملاً معنوی و با تربیت مادری مهربان و عشق ولایت و دوستی حضرت زهرا(س) رشد کرد و سایه پدری مؤمن و متّقی بر سرش بود. پدر و مادر حسین آینده های روشن را در پیشانی فرزندشان مشاهده می کردند. مادر مهربان نهایت کوشش خود را برای تربیت اسلامی فرزند مبذول می داشت و از هرآنچه در توان داشت در رشد و تعالی حسین مضایقه نمی کرد، و همین تربیت سالم و شیرِ پاک بود که از این فرزند، فرزانه ای مجاهد پرورش داد که آن همه شجاعت و شهادت و سرافرازی را از خود نشان داد.
نیاکان آیت اللّه غفاری
تاریخ یکصدساله اخیر آذرشهر در خود رمز و رازها دارد. در میان این همه رمز و رازها شخصیت های بزرگواری را می توان یافت که هریک به نوبه خود تاریخ ساز و حرکت آفرین بوده اند. نیاکان شهیدِ والا مقام آیت اللّه غفاری نیز از این تبار بودند. استعمارگران و سردمداران تجاوزگر، واهمه و هراس عجیبی از این انسان های مقاوم داشتند و بسیاری از مواقع آنان را ناجوانمردانه به شهادت می رساندند. شهید غفاری فرزند حاج عباس و از نوادگان حاج ملامحسن است. حاج ملامحسن از شخصیت های برجسته منطقه و روحانی عالی مقامی بود که در مبارزه با استعمارگران، سر مبارکش توسط روس ها از بدن جدا شد. هفت نفر از اجداد مادری شیخ حسین غفاری در مبارزه با بیگانگان به شهادت رسیدند و مسجد حسنلوی آذرشهر مدفن و مضجع آنها و زیارتگاه اهل دل است.
در حوزه نور
شهید حسین غفاری از شش سالگی تحصیل را آغاز کرد. مقدمات دروس را در زادگاهش آذرشهر در محضر میرزا محمدحسن منطقی فرا گرفت. آن گاه وارد حوزه علمیه تبریز شد ودر این حوزه از جلسه درس بزرگان، کسب دانش کرد. او در حوزه علمیه تبریز برجستگی خاصّی از خود نشان داد، تا آنجا که زبانزد همدرسان و هم بحث هایش شده بود. استادان وی نیز از تلاش و فعالیت او اظهار رضایت می کردند. شهید غفاری آن گاه مصمم شد تحصیلات خود را در کنار بارگاه فاطمه معصومه(س) کریمه اهل بیت عصمت و طهارت ادامه دهد. لذا برای بهره گیری از جلسات درسی استادان بزرگوار قم از تبریز به قم مشرف شد و در این حوزه، فقه و اصول و مراحل عالی را از محضر بزرگان فرزانه ای چون آیات عظام فیض قمی، بروجردی و خوانساری فرا گرفت. او همچنین در درس امام و مرجع عالیقدر جهان اسلام حضرت امام خمینی شرکت، و از محضر پر فیض وی کسب معرفت کرد و از سرچشمه زلال او سیراب شد.
بر کرسی تدریس
آیت اللّه غفاری از اول طلبگی، همزمان با تحصیل علوم دینی، تدریس نیز می کرد. در سال های 1323 و 1324 ش مکتب زینبیه آذرشهر شاهد تجمع عاشقان علم و دین بود که در اطراف شمع وجود استاد شهید غفاری گرد می آمدند. در این مکتب که علاقه مندان و دانش پژوهان دینی حضور می یافتند، محفلی بسیار صمیم و گرم بود. در جلسات درس شهید غفاری ابواب الجنان و جامع عباسی و دیگر کتب فقهی و اخلاقی و قرآن تدریس می شد. آن گاه به قم عزیمت نمودند. جلسات شهید غفاری در قم و تهران در مساجد الهادی و خاتم الاوصیاء ادامه داشت و اشخاص فرزانه ای از شمع وجود وی بهره ها می بردند. در مسجد الهادی تهران دانش جویان و طلاّب بسیاری به طور مرتب و منظم در جلسات بحث گرد هم می آمدند و از بحث های شیوا و صحبت های صریح و انقلابی شهید غفاری استفاده می کردند.
در عرصه مبارزه
آیت اللّه غفاری مانند نیاکان شهیدش با هر نوع استبداد مبارزه می کرد. زبان حقگوی او در اوج خفقان رژیم شاهی افشاگر باطل بود. این مجاهد فداکار و بی باک، بی اعتنا به یاوه سرایی های گروهک های چپ و راست ابوذرگونه به شاه ظالم می تاخت. همزمان با قیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) در سال 1342 ش آیت اللّه غفاری پشت سر امام، از آرمان های والای او پشتیبانی و دوران رنج و محنت و زندان را برای رسیدن به اهداف والای امام و انقلاب، سپری کرد. او در این مسیر هیچ گاه احساس خستگی نکرد و تا آخرین لحظات حیات به مبارزه خویش بر ضد ستم و طاغوت ادامه داد.
در زندان طاغوت
تمام دوران زندگی آیت اللّه غفاری مقارن با حکومت پهلوی و همراه با رنج و محنت بود. مشاهده اوضاع نابسامان، مخالفت رژیم با روحانیت اصیل، محدود کردن مبارزان مسلمان، ترغیب و تشویق مردم به بی دینی و کشف حجاب، آزادی عمل فرقه ضالّه بهائیت، و ریشه های افکار انحرافی همه و همه موجب می شد که او لب به اعتراض گشاید و در هر موقعیتی افشاگری کند و چه رنج ها و دردها که در این راه متحمل نشد. آیت اللّه غفاری بارها دستگیر و زندانی شد؛ امّا دستگیری و حبس فرزندانش، همسرش و برادرش رنج او را چندبرابر می کرد. لکن همانند مولای خودش حضرت امام موسی کاظم(ع) چون کوه استوار و با صلابت ایستادگی می کرد و آنچه عوامل طاغوت و ساواک را آزار می داد روحیه مقاوم و استوار ایشان بود. بدین ترتیب حبس های شهید غفاری از سال 1340 آغاز و تا دی ماه 1353 ش ادامه داشت.
خدمات صادقانه و تلاش های خالصانه
شهید آیت اللّه غفاری منشأ خیرات و خدمات بسیاری در زمینه های اجتماعی بود. وی در آذرشهر و قم و تهران اقدامات فراوان و مفیدی برای جامعه از خویش به یادگار گذاشت که از آن جمله می توان به احداث و تکمیل مساجد خاتم الاوصیا و الهادی، و شیخ فضل اللّه نوری در تهران اشاره کرد. رسیدگی به محرومان و مستضعفان و برپایی مجالس بحث و گفتگو در موضوعات علمی و فقهی از دیگر اقدامات مثبت و ارزنده وی به شمار می رود. امروز نتیجه تلاش و خدمات آیت اللّه غفاری را در شکوه و عظمت مسجد بزرگ شیخ فضل اللّه نوری در تهران و پایگاه و حوزه علمیه و مسجد بزرگ خاتم الاوصیا می توان دید، اماکن مقدسی که روزگاری مرکز هجوم و حمله به رژیم ستمشاهی و مأوی و پناهگاه مظلومان و انقلابیان و مستعضفان بود. آری، همه اینها در سایه خدمات صادقانه و تلاش های خالصانه آن شهید والا مقام است.
در مسیر تبلیغ
آیت اللّه غفاری از بزرگمردانی است که در راه تبلیغ اسلام زحمت های فراوان تحمل کرد و بسیار کوشید. او در طول تحصیل در قم نیز هرگاه فرصتی می یافت به روستاهاوشهرهای اطراف می رفت و به مبارزات پیگیر با استبداد و همچنین اشاعه فرهنگ غنی اسلام می پرداخت و بدین صورت اذهان پاک روستاییان را از غبار نیرنگ های رژیم مستبد شاه می زدود. مجالس وعظ و سخنرانی او حال وهوایی دیگر داشت و چه بسیار از طبقات مختلف جامعه، مخصوصا روشنفکران مذهبی، دانشجویان و طلاب جوان دورش حلقه می زدند و از انوار دانش و تربیت وی بهره ها می بردند. روح آن شهیدِ سرافراز شاد و یادش گرامی باد.
در قلمرو قلم
آیت اللّه غفاری نه تنها در جبهه مبارزه با طاغوت پیشتاز بود و زندان های مخوف شاه او را از حرکت و شتاب باز نمی داشت، بلکه هر روز پرشورتر از روز قبل به مبارزه بی امان ادامه می داد؛ بلکه همواره افزون بر مبارزه پیگیر با طاغوت، فعالیت ها و تلاش های علمی و عملی و ادبی و قلمی نیز داشت. از جمله آثار قلمی آن بزرگوار، می توان حاشیه مفصلی بر عروة الوثقی را نام برد. نوشته ها و آثار خطی گوناگون دیگری نیز داشتند که در هجوم ساواک به منزلشان در چندین نوبت از بین رفته است. بعضی نوارهای سخنرانی و دست نوشته ها نیز از آن بزرگوار بر جای مانده است.
شبنم شعر
شعر، سیل خروشانی است که از دریای پرمایه ذوق سرچشمه می گیرد و موجی از احساسات و دریافت ها و باورهای درونی را برای ساحل نشینان هنردوست به ارمغان می آورد. آیت اللّه غفاری سخنوری چیره دست و نویسنده ای خوش ذوق بود که قطعات جذاب و شیوایی از خویش به یادگار گذاشت که از مصادیق آنها سروده زیر است:
عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند |
احرام خود ز کسوت صبر و رضا کند |
در پیش راه بادیه گیر غریب وار |
ترک عشیره و بَلَد و اقربا کند |
از صدق چون قدم بنهد در فنای عشق |
اول به پای دوست سر و جان فدا کند |
آنجا که موقف عرفات محبت است |
بر جای سنگریزه سر از کف رها کند |
آنگاه دست و روی بشوید ز خون خویش |
برخیزد و نماز شهادت ادا کند. |
در آرامش خلوت شبانه
نماز شب، غبار تیره گناهان روز را از صفحه دل می شوید و آینه روح را جلا بخشیده، آماده دریافت توفیق و عنایت می کند. گفتگوی شبانه، جان را طراوت و روشنی می بخشد، کرامت اشک را در خزانه روح، ذخیره می کند و حالِ گریستن می دهد. انسان نمازگزار در آرامش خلوت شبانه به خویشتنِ خویش باز می گردد و گَرد روزمرّگی و طبیعت زدگی را از قلبش می زداید. آیت اللّه غفاری از بزرگمردانی است که به نماز شب عشق می ورزید وبا احساس عطش در نیمه های شب به رازونیاز و گفتگو با معبودش می پرداخت. او عشق سرشاری به حضرت سبحان داشت. به همین سبب شبانه دل را در چشمه ذکر شست وشو می داد و درون را با آینه صداقت و بی رنگی می آراست. حتی در شب های سخت زندان با دست و پای مجروح و تن تب دار با زحمت زیاد وضو می گرفت و نماز شب را با حالتی خاص اقامه می کرد.
تقوا و خلوص
مهم ترین ویژگی شخصیت اخلاقی شهید آیت اللّه غفاری، خلوص و تقوایش بود. نه تنها تحلیل های فکری خاصی در باب اخلاص داشت که تار و پود وجودش با این خصوصیت تنیده شده بود. همین حالت به او صفا و نورانیتی ویژه بخشید و تزکیه درون از او شخصیتی محبوب خاص و عام ساخته بود؛ به گونه ای که مردم به او عشق می ورزیدند و سخنان وی را با جان و دل پذیرا بودند. رحمت بی منتهای حق ارزانی روح پاکش باد!
جانفشانی در راه آرمان امام
شهید آیت اللّه غفاری، نهضت مقدس امام خمینی را روزنه امیدی برای نجات امّت اسلامی می دانست. او از آغاز نهضت اسلامی امام در سال 1342 همراه و همگان با امام، مبارزه خویش را علیه طا غوت تشدید بخشید و تا آخرین لحظات حیات، از امام و حرکت تاریخی و تحوّل آفرینش حمایت کرد. سیزده سال آخر عمر شریفش سراسر مبارزه و جانفشانی در راه آرمان های مقدس امام خمینی بود. به همین سبب وقتی در ماجرای بازجویی ساواک از وی سؤال شد: نظر شما نسبت به آیت اللّه خمینی چست؟ جواب داد: «من فکر می کنم تنها کسی که می تواند ایران را نجات دهد آیت اللّه خمینی است». جمله شجاعانه و قهرمانانه او که فرمود: «دشمن خمینی کافر است»، کمر استبداد شاهی را شکست و لرزه بر اندام پلید آنان انداخت. روح آن عزیز شاد و نامش عزت آفرین باد!
پرواز به سوی ابدیت
آیت اللّه غفاری، این عالم مجاهد پس از سال ها تلاش، مجاهدت، استقامت و پایداری در برابر شکنجه و زندان، سرانجام دعایش مستجاب شد و در غروب ششم دی ماه 1353 در اوج مظلومیت، اما سرافراز، در محبس تنگ و تاریک و ظلمانی شاهی با دست و پای شکسته و دندان های خرد شده و محاسن زخمی و خونین به دیار جاودانی پیوست و روح بلندش پس از سیزده سال تحمل شکنجه به سمت آسمان پرواز کرد. ساواک شبانه پیکر مطهر او را به قم فرستاد تا دفن شود، ولی طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شدند و در تشییع جنازه باشکوه ایشان در صبح هفتم دی ماه 1353 شرکت کردند و با فریاد «غفاری ما کشته شد، به خون خود آغشته شد»، پیکر مطهر این اسوه مقاومت را از حرم حضرت معصومه(س) تا قبرستان وادی السّلام قم تشییع کردند و به خاک سپردند.
اعلام انزجار از شاه و عرض تسلیت به امام و امّت
همزمان با شهادت شهید غفاری در زندان ستمشاهی و دفن ایشان در قم پیام ها و اطلاعیه های مختلفی از طرف گروه های انقلابی در داخل و خارج از کشور منتشر شد؛ از جمله دانشجویان مسلمان خارج از کشور با پخش تصاویر، پوستر و صدور اعلامیه هایی شهادت این روحانی فداکار و نستوه را به ملت ایران و امام عالیقدرشان تسلیت گفتند و جنایات شاه و مزدوران وی را محکوم کردند و ننگ و نفرین همیشگی را نثار آن دیوصفتان و دوزخی دلان بدکُنِشت نمودند. بدین ترتیب، به شهادت رساندن آیت اللّه غفاری جز موج خشم و انزجار امت مسلمان نتیجه ای نداشت و اگر بدن پاکش در خاک و خون طپید، فکرش بیشتر تجلی کرد و از برکت خونش تحرکی تازه در اندیشه و باورهای امّت اسلام به وجود آمد.
سرشک غم
آه، چه بگویم در غم از دست دادن انسان فداکار، روحانی ایثارگر و غریو غیرت! او که دیدار چهره اش تسکین قلب و شادی روح و مایه قوت ایمان بود، او که سخنانش برنده تر از تیغ بود بر جان دشمنان. غفاری عزیز! می دانیم که فرشتگان خدا تو را بر دوش گرفتند و بردند؛ می دانیم که ائمه اطهار(ع) به استقبالت آمدند؛ همه اینها را می دانیم؛ اما چه کنیم که غم دوری تو راحتی را از ما گرفته است و سرشک غم اجازه سکوت نمی دهد و جان در این تن خاکی به طغیان آمده است. مرده باد آن کس که لبش از شنیدن خبر شهادت تو خندان شد! ای سبز سیرت خدا اندیش، نامت همواره الهام بخش عزت و شرف باد!
جلوه شرف
شهید آیت اللّه غفاری از بزرگمردانی بود که با وجود پربرکتش، صفای باطنش، صداقت کلامش و دستان پرمحبتش، به قلبت ها گرمی می بخشید و نیروی پایداری به جان ها می دمید. او سرچشمه ایمان و جلوه ای از مردانگی و شرف بود. در چهره تابناکش نور عشق و ایمان خانه داشت ودر راز و نیاز شبانه اش با معبود خلوص و پاکی نمودار بود. او معلمی بود که با تمامی وجود در راه روشنگری و بیداری ما می کوشید و در کلام استوار و اطمینان بخش و پراستقامتش در برابر مشکلات، امید به زندگی و یاری خدا را در تمامی مراحل می آموخت
مجله گلبرگ ، شماره 23 ، آذر 1380، صفحه 107.
نظرات