قیام 19 دی قم، اهمیت، چرایی، آثار و نتایج آن


قیام 19 دی قم، اهمیت، چرایی، آثار و نتایج آن

پیش زمینه ها و شرایط جامعه و حکومت به هنگام وقوع قیام 19 دی

در سالهای دهه 1350 کسی تصور نمی‌کرد که حکومت سلطنتی محمد رضا شاه پهلوی با پایه‌های محکم و اقتدار همه جانبه و درآمدهای سرشار و موقعیت برتر در منطقه و همچنین آسودگی خاطر از گزند نیروهای مخالف به دلیل سرکوب شدن آنها و ایجاد اختناق و فضای رعب و وحشت، دستخوش تغییر و تحول و انقلاب گردد. هرگونه ادعایی مبنی بر سقوط و براندازی رژیم توسط نیروهای مخالف داخلی اعم از مذهبی و غیر مذهبی، غیر قابل باور می‌نمود. 
ارائه تصویری مهیب از اقتدار شاه و تبلیغ راجع به آنچه که «اصلاحات مدرن اجتماعی و اقتصادی» خوانده می‌شد، و موفق جلوه دادن گستره اقدامات دیپلماتیک او، سهمی گزاف در این نگرش داشت. این تبلیغات، شاه را «اصلاح‌گر» و مخالفت با او را «مخالفت با نوگرائی» جلوه می‌داد. نتیجه اصلی این تلقی این بود که شاه قدرتمند و تواناست، رژیمش پایدار و مستحکم است، مخالفینش ضعیف و ناتوانند و خطری این حکومت را تهدید نمی‌کند.
شاه تحت تاثیر این تبلیغات زمانی گفته بود: « هیچ کس نمی تواند مرا سرنگون کند. چون 700 هزار نظامی، بسیاری از کارگران و قاطبه ملت پشتیبان من هستند و من ترسی از مخالفان و معارضان خود ندارم.»(1)
سازمان سیا در شهریور 1357 درست پنج ماه قبل از سقوط رژیم شاه در گزارشی تصریح کرد : «ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد، بلکه حتی آثار و علائمی از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن به چشم نمی خورد.»(2)
سازمان «تحلیل اطلاعات دفاعی»(3) که مسئولیت تهیه اطلاعات امنیتی و سیاسی برای وزارت دفاع امریکا را برعهده دارد، نیز در مهرماه همان سال اعلام کرد : «انتظار می رود شاه در ده سال آینده نیز همچنان فعال در قدرت بماند.»(4) و رئیس جمهور امریکا جیمی کارتر، در نطق معروفش به هنگام دیدار از ایران(24 دی 1356) در تعریف و تمجید از شاه گفت:
«ایران به مثابه جزیره ثباتی می باشد که در یکی از مناطق ناآرام جهان واقع شده است. »(5)
دو نمونه از عواملی که در دهه 1350، در ایجاد «حس غرور و اقتدار» در محمد رضا پهلوی سهم بسزایی داشت، یکی درآمد های عظیم نفتی بود و دیگری واردات گسترده و بی حساب و کتاب جنگ‌افزارهای پیشرفته نظامی.
درآمد نفت ایران که در بهمن 1349 - هنگام تشکیل کنفرانس اوپک در تهران - 950 میلیون دلار بود، در 1352 به 4 میلیارد و 800 میلیون دلار افزایش یافت. این رقم در 1353 به 18 میلیارد و 500 میلیون دلار، در 1354 به 19 میلیارد و 900 میلیون دلار، در 1355 به 20 میلیارد و 500 میلیون دلار و در سال 1356 (سال قیام 19 دی قم) ، به 20 میلیارد و 700 میلیون دلار بالغ گردید. (6) شاه با بذل و بخشش این ثروت برای جلب حمایت کشورها از غرب تا شرق بهره می‌گرفت. او در مصاحبه با روزنامه السیاسه کویت در اواخر 1353 گفت : «ایران به صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، دولت انگلستان و دیگر کشورهای سرمایه داری رشد یافته وام و اعتبار می‎‌دهد» در فاصله سال‌های 1352 تا 1356 مجموع پرداخت‌های ایران از بابت کمک‌های بلاعوض و وام‌های مدت دار، به رقمی در حدود 10 میلیارد دلار بالغ می‌شد. (7) [ امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت رقم این کمک‌ها و اعتبارات را 9 میلیارد دلار اعلام کرده بود. (8) ]
در مورد واردات جنگ افزارهای نظامی نیز مبلغ فروش تسلیحات آمریکایی به ایران در فاصله سالهای 1351 تا 1356 بالغ بر 14 میلیارد و 400 میلیون دلار بوده است. سهم دیگر کشورها در فروش ساز و برگ پیشرفته نظامی به ایران به ترتیب عبارت بود از : انگلستان 10 میلیارد دلار، اسرائیل 4 میلیارد دلار، شوروی بیش از یک میلیارد دلار، چکسلواکی، سوئیس، آلمان غربی و ایتالیا نیز هرکدام حدود 500 میلیون دلار. 
بدیهی است آن درآمد و این حس قدرت نظامی، باعث شد تا شاه با ایجاد جو استبداد و خفقان، خود را نیروی برتر منطق خاور میانه و یکی از چند قدرت برتر جهان تلقی کند. او در دهه 1350، کردهای ناراضی عراق را مورد حمایت نظامی قرار داد، به ظفار لشکر کشی کرد، به جولان نیرو فرستاد(9)، و به کنگو در قالب نیروهای حافظ صلح سازمان ملل هواپیماهای جنگی ارسال کرد(10) 
شاه هرچه در این باور به پیش رفت، از مردم فاصله بیشتری می‌گرفت، با آنان بیگانه‌تر می‌شد و آنها را از اراده تعیین سرنوشت خود دورتر می‌ساخت. 
به این دو عامل، البته می‌توان عامل سومی را نیز افزود و آن اینکه تمامی گروه‌های موجود در دوران حکومت پهلوی در خلال سال‌های سلطنت محمد رضا شاه یا سرکوب و قلع و قمع شده بودند، یا به تطمیع و سازش روی آورده بودند و یا در کنج عزلت، راه سکوت را در پیش گرفته و منزوی شده بودند. در چنین شرایطی حکومت شاه به ویژه در سال‌های حد فاصل قیام اسلامی 15 خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357، توانسته بود حاکمیت مطلق خود را در سایه اختناق سیاسی تثبیت کند. طبعاً سازمان اطلاعاتی حکومت پهلوی موسوم به ساواک که توسط «موساد» و «سیا» آموزش دیده بود، در این تثبیت نقش بسزایی داشت.
به تعبیری دیگر، شاه در دهه 1350 خود را از هر جهت در اوج می‌دید: در فرمانروایی مطلقه، در داشتن دولت مطیع و حرف شنو(دولت 13 ساله هویدا)، در داشتن مجلس خاضع و فرمایشی(دوره های 21 تا 24)، در وفور کالاهای وارداتی، در داشتن مدیران غربگرا و شاه پرست، در گستردگی فساد و فحشاء، در برخورداری از درآمد سرشار نفت، در داشتن ارتش تحت فرمان، در داشتن ساواک کارآمد و در قلع و قمع همه ناراضیان مذهبی و غیر مذهبی ...
یکی دیگر از عواملی که بر غرور شیطانی شاه در سالهای نیمه دوم دهه 1350 افزوده بود و وی را در گشودن جبهه‌ای علنی علیه روحانیت گستاخ‌تر کرده بود، تایید کاملی بود که وی از متولیان جدید کاخ سفید یعنی جیمی‌کارتر و دموکرات‌های همراهش دریافت کرده بود. شاه تجربیات تلخی از به قدرت رسیدن دموکراتها در دهه 1340 داشت از این رو شعارهای سال 1355 آنها برای راهیابی مجدد به کاخ سفید، در ابتدا تصویری نگران کننده در شاه به وجود آورده بود. قدرت گرفتن کسانی که از نقض گسترده حقوق بشر در ایران عصر پهلوی دم می‌زدند، و از نبود فضای باز سیاسی در ایران انتقاد می‌کردند، نمی‌توانست برای حکومت استبدادی و دیکتاتوری شاه امید بخش باشد. از این رو رژیم پهلوی هزینه های زیادی را به نفع ستاد انتخاباتی جمهوریخواهان خرج کرده بود تا مانع راهیابی دموکراتها به کاخ سفید شود.(11) کارتر در ایام قبل و بعد از انتخابات پاییز سال 1355، با بلند کردن پرچم حقوق بشر به عنوان حربه‌ای تبلیغاتی علیه بلوک کمونیسم، و مطرح کردن موضوع اصلاحات سیاسی در کشورهای متحد آمریکا، توانسته بود نتیجه انتخابات را به سود خود و حزب دموکرات رقم بزند. (12) 
محمد رضا پهلوی علیرغم میل خود تحت فشار آمریکا ناگزیر شد شرایط موسوم به «فضای باز سیاسی» را در جامعه به وجود آورد و جملاتی را بر زبان آورد که برای نخستین بار از دهان او شنیده می‌شد: «در آزادی‌های سیاسی، به اندازه ممالک اروپایی آزادی خواهیم داشت...آزادی اجتماعات خواهیم داشت، آزادی گفتار، آزادی قلم...»(13) او در فضای باز سیاسی، تعدادی زندانی آزاد کرد، به مطبوعات تا حدودی اجازه داد زبان بسته خود را باز کنند، سانسور را اندکی کاهش داد، از حجم شکنجه‌ها کاست، دولت هویدا را برکنار کرد، و به سازمانهای صلیب سرخ و عفو بین الملل اجازه داد به ایران بیایند و از زندانها بازدید کنند و...
در نتیجه، ناامیدی شاه از روی کار آمدن دموکراتها به طول نینجامید و وی با این اقدامات توانست حمایت کامل دولتمردان جدید کاخ سفید را بازیابد.
شاه در سفر آبان 1356 خود به واشنگتن مورد استقبال گرم کارتر و همراهانش قرار گرفت و کارتر نیز در سفر متقابل به تهران در دی‌ماه همان سال، آشکارا شاه و عملکردش را مورد ستایش قرار داد. کارتر در سخنان خود ضمن تجلیل از شخصیت محمد رضا پهلوی گفت: «من نسبت به هیچ رهبری مانند شاه این همه احساس حق‌شناسی عمیق و دوستی صمیمانه ندارم.»(14) اظهارات کارتر در حمایت از شاه با توجه به انتقادات دوران مبارزات انتخاباتیش علیه وی چنان حیرت انگیز بود که «پیرسالینجر» روزنامه نگار معروف آمریکایی با تعجب گفت: «برفرض که کارتر خواسته است گزارش سازمان عفو بین‌الملل راجع به نقض حقوق بشر در ایران را تعمداً نادیده بگیرد ولی او از گزارش‌های دیپلماتهای آمریکایی در مورد رواج شکنجه ایرانیان مخالف شاه آگاهی داشت!» (15) 
قیام 19 دی چگونه اتفاق افتاد؟
نگرانی شاه راجع به موضوع حقوق بشر بعد از سفر کارتر از بین رفت. شاه با تجلیلی که کارتر از وی به عمل آورد، دریافت که موضوع حقوق بشر، شعاری است که تنها مصرف انتخاباتی داشته است. لذا تصمیم گرفت تصویر ضعیف و منفعلی که از حکومتش در برابر هیئت حاکمه جدید آمریکا، در جامعه شکل گرفته بود را پاک کرده و از خود چهره‌ای مقتدر در برابر مخالفین بسازد. اما او راه خطرناکی را برگزید و به یکباره ساحت مرجعیت شیعه را به عنوان جبهه تعرض خود انتخاب کرد. او از اینکه بعد از وفات آیت‌الله سید مصطفی خمینی، لبه تیز تمامی حملات مردم تحت رهبری روحانیت متوجه شاه شده بود، بسیار خشمگین بود. 
محمد رضا پهلوی در این تصمیم، راس مرجعیت و روحانیت یعنی شخص امام خمینی را هدف قرار داد و این هدفگیری را با نگارش و دستور چاپ مقاله وهن‌انگیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در صفحات داخلی روزنامه اطلاعات در سالروز کشف حجاب از سوی رضاخان، یعنی 17 دی 1356 به اجرا درآورد.(16) 
مقاله که به فاصله پنج روز پس از پایان سفر کارتر به تهران انتشار یافت، توسط دربار و با امضای مستعار «احمد رشیدی مطلق» نوشته شد و توسط داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم شاه، به روزنامه اطلاعات داده شد و تکلیف شد که حتماً آن را چاپ کند. در این مقاله پس از توهین به قیام اسلامی 15 خرداد 1342، روحانیت شیعه با حزب توده، همسو و متحد خوانده شد، امام خمینی با فئودالها و «مالکان غارتگر» در یک جبهه قرار داده شد، و زشت‌ترین اهانت‌ها علیه امام منعکس گردیده بود.
غروب همان روز شنبه 17 دی 1356 نسخه‌های روزنامه اطلاعات در شهر قم توزیع شد. اولین بازتاب انتشار مقاله مذکور، در مرکز همین شهر منعکس گردید. هنگامی که کامیون حامل روزنامه های اطلاعات برای قم و اصفهان از دروازه قم وارد این شهر می شد، مردم قم که از پیش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنیده بودند به کامیون هجوم برده، روزنامه ها را به آتش کشیدند. (17) 
خبر اهانت به مرجع شیعیان و رهبر نهضت اسلامی ایران، سپس دهان به دهان در میان طلاب و مردم شهر مذهبی قم پخش شد و موضوع به اطلاع مراجع و مدرسان حوزه علمیه قم رسید. جمعی از مدرسان شامل آیات و حجج اسلام: علی مشکینی، حسین نوری، یوسف صانعی، ناصر مکارم شیرازی، وحید خراسانی، محمد یزدی، محمد مومن، جعفر سبحانی، محمدی گیلانی، سید حسین موسوی تبریزی و سید حسن طاهری خرم‌آبادی در ساعات پایان شب در منزل آیت الله حسین نوری جلسه مشورتی تشکیل دادند و راههای مقابله با توطئه جدید شاه علیه مرجعیت و روحانیت را مورد بحث و گفت و گو قرار دادند. (18) نتیجه این بررسی آن شد که روز 18 دی درس‌های حوزه علمیه قم به عنوان اعتراض به انتشار مقاله تعطیل و روز بعد در 19 دی اساتید و مدرسین در درسهای خود اعتراض خود را به رژیم ابراز نمایند. همه مدرسین جز آقای سید کاظم شریعتمداری کلاسهای درس خود را تعطیل کردند. (19) بازار قم نیز روز 19 دی در همدردی با امام و روحانیت، تعطیل شد. 
همراهی علما و مدرسین حوزه علمیه باعث شد طلبه ها همراه با جمعیت مردم گردهمایی بزرگی را در مسجد اعظم تشکیل دهند. این جمعیت در ساعات بعد از ظهر بیش از دو هزار نفر بودند که صحن و شبستان مسجد را پر کرده بودند.(20) علاوه بر این بیوت علما نیز مملو از جمعیت بود.
طی روزهای 18 و 19 دی مسجد اعظم قم و همچنین منازل آیات عظام محمد رضا گلپایگانی، میرزا هاشم آملی، سید محمد حسین طباطبایی، ناصر مکارم شیرازی، وحید خراسانی، نوری همدانی، سلطانی طباطبایی و مشکینی شاهد تجمعات عظیم مردمی بود. هر یک از این مراجع و علما در مواجهه با مردم، نکاتی را باهدف بیان حالات روحی خویش بر زبان آوردند. حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی در جمع معترضان به ایراد سخن پرداخت و سخنرانی خود را با آیه «انا لله و انا الیه راجعون» شروع کرد و با قرائت این آیه به کنایه از این‌که ما برای مرگ و شهادت آماده هستیم، جمعیت بسیار به گریه افتادند و فضای بسیار حزن‌آلودی ایجاد شد. وی در ادامه گفت: «اینها فقط به ایشان (آیت‌الله خمینی) توهین نکردند، به ما توهین کردند، چرا که در حقیقت آن‌ها می‌خواستند بگویند آن آقا (آیت‌الله خمینی) با ما مخالف است و معنای حرفشان این است که ما با این‌ها (رژیم شاه) موافق هستیم، در حالی که چنین نیست. ما از گذشته با رژیم مخالف بوده‌ایم، الان هم مخالف هستیم و در آینده هم مخالف هستیم. اینها اشتباه می‌کنند و دارند راه را بیراهه می‌روند. اینها فکر می‌کنند ما دیگر سکوت کرده‌ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست برمی‌داریم. اینها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می‌زنیم! (21) و آیت الله العظمی مرعشی نجفی در حالی که به شدت می‌گریست، از مقاله اهانت آمیز روزنامه اعلام انزجار کرد و ضمن تجلیل از مقام والای روحانیت و حضرت امام، خطاب به رژیم اظهار داشت:
«چرا شما یک پدر داغدار را مورد اهانت قرار دادید؟ ... خدا می‌داند که از وقتی این جریان را شنیده‌ام دچار چشم درد شده‌ام (22) ....آیا این درست است که در یک روزنامه کثیرالانتشاری که تیراژ آن قریب سیصد هزار است، توهین شود به یک عالم ربانی و سید جلیل و محترم حوزه؟ بنده می‌شناسم ایشان را. حبش به ائمه اطهار، ولایتش، خلوص نیتش، عباداتش و فضل و کمالش، همه‌اش را می‌دانم. شاید از دیگران هم بیشتر اطلاع داشته باشم... الآن در حدود هشتاد سالم است. خدا گواه است که من یک همچون مصائبی که متوجه به روحانیت باشد هیچ یاد ندارم که از دیگران به ما رسیده باشد، چه برسد از خودی‌ها.... کجا یک همچو چیزی هست؟ در تمام دنیا ببینید نسبت به روحانیت یک همچو حرکاتی هست؟ اگر شما پیدا کردید در یکی از روزنامه‌های خارجی که به یک عالمی از علمایشان، به یک کشیشی، به یک خاخامی یا به یک معبدی (توهین شود) روحانیت در هر مملکتی مقامی دارد. مقام مقدسی دارد..... آن وقت می‌گویند حرف نزنید، متاثر نشوید. چطور آدم متاثر نشود امروز این را توهین می‌کنند فردا به ساحت قدس ائمه، به ساحت قدس انبیاء مرسلین ... (23) 
آیت الله مکارم درباره سخنرانی خود در برابر تظاهرکنندگان در این روز می‌نویسد: «روز 18 دی با هیجان عمومی در قم گذشت و همه مراجع قول دادند برای رفع این توهین اقدام کنند روز بعد کار بالاتر گرفت و سیل جمعیت افزونتر شد. آن روز برنامه این بود که به خانه های اساتید حوزه علمیه بروند و چنین شد. از جمله سراغ اینجانب در مدرسه امام امیرالمؤمنین آمدند. داخل و خارج مدرسه و خیابان پر از جمعیت بود من در سخنرانی کوتاهی از یکپارچگی و وحدت جمعیت و مشت محکمی که مردم بر دهان نویسنده مقاله و همفکران او زده بودند تشکر کردم و گفتم که شما با این کار نشان دادید این گونه هتاکیها بعد از این بدون جواب نخواهد ماند و به این ارزانی که آنها گمان می‌برند تمام نخواهد شد! سپس اضافه کردم که‌ اگر بزرگ قومی را این چنین هتک کننده چه احترامی برای دیگران می‌ماند؟ اگر باید بمیریم، همه با هم می‌میریم و اگر بناست زنده بمانیم، همه با هم زنده می‌مانیم. جالب اینکه این جمله یکی از اسناد معتبر (!) برای تبعید من به چابهار بود و رئیس امنیت قم آن را به عنوان دعوت به قیام ضد امنیت تفسیر می‌کرد.» (24) 
در حوادث 19 دی قم، عده زیادی از بازاریان و دانشجویان دانشگاههای تهران نیز که خود را به این شهر رسانده بودند، شرکت داشتند. (25) 
درگیری میان مردم معترض با نیروهای مشترک پلیس و ارتش و ساواک زمانی اتفاق افتاد که مردم از منزل آیت الله نوری همدانی به سوی منزل آیت الله سلطانی طباطبایی در حرکت بودند. آنان در میدان شهدا(چهارراه بیمارستان) مورد هجوم ماموران قرار گرفتند. حمله نیروهای دولتی به مردم با یک صحنه سازی یعنی اقدام دو نفر ساواکی در شکستن عمدی شیشه یک بانک و پرتاب سنگ توسط یک پاسبان دیگر به طرف بانک و متهم ساختن مردم به این اقدام آغاز شد.(26) ماموران ابتدا تیر هوایی شلیک کردند و سپس مردم را مورد هدف قرار دادند.(27) مردم نیز با هر وسیله‌ای شامل سنگ، چوب، پاره آجر و ....که در اختیار داشتند به رویارویی با ماموران پرداختند. در این درگیری که به خیابانها و کوچه‌های اطراف کشیده شد، عده‌ای از مردم و طلاب به شهادت رسیدند. حتی تعدادی از طلاب و مردمی که به مدرسه حجتیه پناه برده بودند، مورد هجوم نیروهای مسلح قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. خیابان‌های صفائیه، و حجتیه و کوچه‌های اطراف آن که تا ساعات شب شاهد درگیری ماموران با مردم بود پر شده بود از کفش‌ها، عباها، عمامه‌ها و خون شهدا. میدان آستانه(اطراف حرم) نیز صحنه درگیری و کشتار مردم بود، اما نیروهای رژیم شبانه به شست و شوی خیابانها و جمع‌آوری اشیاء ، محو آثار خرابی‌ها و حتی تعویض شیشه‌های شکسته پرداختند تا از تحریک احساسات مردم و ادامه درگیری در روز بعد جلوگیری کنند.(28) دکتر غلامرضا باهر رئیس وقت بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم می‌گوید: «نیروهای دولتی در یک مرحله با ارابه و تانک مردم را زیر گرفتند. جسد یکی از مقتولین را در بیمارستان دیدم که از ناحیه سینه فشرده شده بود.»(29) در این میان آیت الله العظمی گلپایگانی، با حضور در بیمارستان به عیادت مجروحین پرداخت و ضمن اظهار همدردی با آنان، انزجار خود را از اقدامات وحشیانه رژیم اعلام نمود. 
نیروهای رژیم حتی برای جلوگیری از مراسم تشییع و تظاهرات بعدی، از مسئولان بیمارستان آیت الله گلپایگانی خواسته بودند که اجساد تحویل شده به این بیمارستان را تحویل دهند. اما مسئولین بیمارستان پس از مشورت با بیت آیت الله گلپایگانی از این دستور سرپیچی کردند. پیکرهای شهدا نه تنها تحویل نشد بلکه مخفیانه به بیمارستان کامکار انتقال داده شد و مجروحان نیز در هر دو بیمارستان مورد مداوا قرار گرفتند. برای بعضی از آنها نیز به منظور جلوگیری از گزند ماموران، نام‌های مستعار انتخاب شد.(30) به موجب بعضی گزارش‌ها، ماموران رژیم مجروحین بدحال را با آمپول هوا می‌کشتند.(31) 
در جریان قیام 19 دی مردم قم دفتر حزب رستاخیز در قم، کلانتری‌های این شهر و خودروهای پلیس مورد حمله مردم قرار گرفت. (32)
نویسنده کتاب «قیام حماسه‌آفرینان قم و تبریز» در باره قیام 19 دی مردم قم می‌نویسند: « ... در حوالی کلانتری یک گاردیهای زیادی مستقر بودند ... روبروی کلانتری با چند ماشین شهربانی بسته شده بود ... سیل جمعیت به خیابان صفاییه ریخت ... در این دو روز مدارس تعطیل بود. مغازه‌ها هم یکپارچه تعطیل کرده بودند. با این که رهبری تظاهرات بدست طلاب بود، مردم عادی بیشتر بودند. حتی زنان زیادی در پیاده روها در حرکت بودند... دانش آموزان عموماً شرکت داشتند ... جمعیت وقتی به مانع رسید مجبور شد از پیاده‌رو عبورکند ... پلیس هم فریاد زد سد معبر حرام است! ... در این موقع یک نفر ساواکی پایش را محکم به شیشه بانک زد و همان وقت یک ساواکی دیگر با لباس شخصی و یک پاسبان که در کامیون نشسته بودند با هم هرکدام سنگی بطرف شیشه بانک پرتاب کردند. بدنبال این صحنه‌سازی فرمانده گارد و رنجرها و پاسبان‌ها و مأمورین ساواک اول بعنوان اعتراض به جمعیت گفتند چرا شیشه بانک را می‌شکنید و رو به جلادان که این پدرسوخته‌ها را بزنید و حمله شروع شد... با باتوم به ملت حمله ور شدند ... جمعیت به کوچه‌های اطراف عقب نشست در جاهای دیگر شعار دادن مردم شروع شده بود ... طلاب به کوچه ریخته و با شکستن شاخه‌ها و برداشتن سنگ به دفاع برخاستند ... حدود ساعت 5 چند تیر هوایی شلیک شد ... تابلوی مرکز حزب رستاخیز قم که در کوچه آن طرف است کاملاً خرد شد و بعد فریاد بلند شد کشتند، کشتند بیایید و جنازه سردست بلند شد. چند نفر درکوچه بانو کشته شدند ... با فریاد لا اله الا الله جنازه حمل می شد ... تیراندازی لحظه‌ای قطع نمی‌شد ... خیلی از زخمی‌ها از ترس گرفتار شدن بعدی به هرنحو بود فرار می‌کردند ... از جمله جاهایی که کشته‌ها را دیدند کوچه آقازاده، کوچه پشت مسجد فاطمیه و سه راه آذر ... است و در همین کوچه‌ها با خون بر دیوارها نوشته بودند سلام برخمینی، مقتل شهید، تیراندازی تا ساعت 9 شب ادامه داشت. عده‌ای از فراریها در خانه پناه داده شدند روز 20 دی نیز برخوردهایی وجود داشت اما تعطیلی همه شهر را به خاموشی فرو برده بود. خبر کشتار قم به دیگر شهرها رسید و حوادثی را بوجود آورد اصفهان، مشهد، نجف‌آباد تعطیل چند روزه‌ای را بهمراه داشت. علمای تهران اعلامیه دادند و در 25 دی جمعیتی را که رژیم با 400 اتوبوس به قم آورده بود تظاهراتی ترتیب داد....» (33)
روزنامه اطلاعات تعداد قربانیان قیام 19 دی قم را 6 کشته و 9 مجروح اعلام کرد؛ (34) ولی منابع غیر رسمی تعداد تلفات را به مراتب بیشتر اعلام کردند. غلامرضا نجاتی در کتاب «تاریخ بیست و پنج ساله ایران»، تعداد تلفات را 14 شهید و عده زیادی مجروح عنوان کرده است.(35)، هفته نامه اشپیگل چاپ آلمان در گزارش خود از قیام 19 دی، تعداد کشته شدگان این قیام را 60 نفر خواند.(36)، روزنامه انگلیسی آبزرور تعداد قربانیان این حادثه را «11 نفر برابر آمار رسمی» خواند(37)، بعضی آمارها نیز تعداد شهدا را با ارقامی بین 80 تا 90 نفر ذکر کردند. (38) بعضی مجروحین و حتی بعضی شهدا نیز البته خارج از آمارها بود. یعنی خانواده‌ها از بیم ماموران ساواک تلاش می‌کردند قربانیان خود را در منازل مداوا کرده و یا پیکر آنان را در نقاطی به دور از چشم ساواک دفن کنند.
در روز 20 دی ماموران امنیتی بیشتری در شهر به ویژه در خیابانها و محل‌هایی که روز قبل شاهد درگیری‌های خونین بود مستقر بودند. منازل مراجع نیز همچنان صحنه اجتماعات مردمی بود. 
«روز 20 دی ماه رفت و آمد پیاده (در قم) خیلی کم و سخت بود، ‌به خصوص برای طلاب. اگر آنها دیده می‌شدند حسابی کتک می‌خوردند به ویژه در خیابان ارم و چهارراه بیمارستان. حتی اگر طلبه ای سوار ماشین بود، پیاده اش ‌می‌کردند و کتکش می‌زدند. در یک مورد حتی خود راننده تاکسی را هم که طلبه بود زدند. در مورد دیگری، طلبه ای سوار دوچرخه بود که در سه راه ارم - چهار مردان- او را گرفتند و گاردیها تا حالت اغما او را کتک زدند.»(39) 
مساله قابل تامل در واقعه 19 دی قم، بررسی خاستگاه اجتماعی، بافت و ترکیب جمعیتی تظاهرکنندگان بود. اولین گروه شرکت کننده، که نقش گردانندگان و مدیران تظاهرات را بر عهده داشتند، علما و مدرسان حوزه علمیه قم بودند که حداقل نیمی از آنان در واقعه 19 دی حضور فعال داشتند. دسته بعدی، طلاب جوان مدارس مذهبی قم مانند مدرسه شهیدین، حقانی، غدیری، خان، حجتیه، رسالت و فیضیه بودند که حدود 70 درصد این طلاب، دوران ابتدایی را در مدارس جدید آغاز کرده و بعد به مدارس مذهبی آمده بودند. از میان این مدارس نیز، طلبه های مدارس خان، رسالت و حقانی بیشترین نقش را در پیشبرد واقعه 19 دی داشتند. حرکت اعتراض آمیز این دو دسته در روز 18 دیماه با رفتن به منزل مراجع عظام و علمای اعلام آغاز شد و با ورود سایر اقشار ملت در روز 19 دیماه، تظاهرات از حالت اعتراض طبقه ای به مبارزه عمومی و مردمی تبدیل شد. 
تاملی در «فضای باز سیاسی»
حوادث خونین 19 دی 1356 به روشنی نشان داد آنچه که شاه از «فضای باز سیاسی» انتظار داشت، تحقق نیافته است. چرا که پاسخ انتقادها و اعتراض‌ها مثل گذشته با دستگیری و زندان و گلوله داده شد. در «فضای باز سیاسی» تعداد روحانیونی که به دلیل سخنرانی و انتقاد از حکومت دستگیر و تبعید شدند، بسیار بیشتر از زمانهای گذشته بود. این نشان داد که «فضای باز سیاسی» فقط برای گروه‌هایی خاص، آن هم در محدوده‌ای معین تعریف شده بود و خواسته‌های مذهبی مردم در این «فضا» نه تنها جایی نداشت بلکه ابراز آن با سرکوب شدید نیز همراه بود. 
برخی عقیده دارند که اگر«فضای باز سیاسی» پدید نمی‌آمد، فرصتی برای شکل گیری قیام 19 دی و بروز مخالفت‌ها پیدا نمی‌شد و در نتیجه انقلاب اسلامی هم وارد مرحله سرنوشت ساز خود هم نمی‌شد. در حالی که وقتی دلایل کوچک و بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی را کنار هم قرار می‌دهیم متوجه می‌شویم که در کنار عوامل عمده‌ای چون اراده رهبری نهضت، پایداری و اتحاد مردم، خفقان وسرکوب اشباع شده در جامعه، و... موضوع «فضای باز سیاسی» از علل فرعی و زودگذر در تکوین انقلاب است نه از علل اصلی و ماندگار آن. دیگر آنکه شروع نهضت اسلامی ایران نه از زمان «فضای باز سیاسی» که از خرداد 1342 بود و در آبان 1356 با مراسم پرشمار بزرگداشت درگذشت فرزند امام، مصطفی خمینی، جوانه زد، و با قیام 19 دی قم و سپس قیام 29 بهمن تبریز، وارد مرحله تاریخ‌ساز خود شد.
جان.دی.استمپل وابسته سیاسی سفارت آمریکا در تهران که چهار سال در ایران ماموریت داشته و از جمله تا شش ماه پس از پیروزی انقلاب در تهران به سر برده بود، در کتاب خود، فضای باز سیاسی ادعایی شاه را به گونه دیگری شرح داده است. وی می‌نویسد:
«...شاه که سالهای متمادی با تکیه بر ارتش و ساواک و مداخله در امور، در برابر گروه‌های مخالف، قدرت و مهارت سیاسی خود را نشان داده بود، در آغاز سال 1977 با آزادسازی فضای سیاسی، برای از بین بردن نارضایتی‌ها به چاره جویی برخاست. شاه ظاهراً مردم را به شرکت در امور سیاسی تشویق کرد ولی این مشارکت از چارچوب حزب رستاخیز، فراتر نرفت. او در شرایط آزاد سازی فضای سیاسی کشور، حتی اجازه نمی‌داد حزب رستاخیز از قدرت واقعی خودش برخوردار باشد....»(40) 
«فضای باز سیاسی» اساساٌ یک شعار بدون پشتوانه سیاسی بود که هیچگاه در روند تحولات ایران به اجرا در نیامد و تنها تأثیر روانی خاص خود را بر اوضاع از هم گسیخته حکومت پهلوی گذاشت. زیرا دولت کارتر که در آغاز کار تبلیغات بسیاری برای ارتقاء حقوق بشر در سطح جهانی نموده بود، در نهایت در قبال ایران همان رهیافتی را در پیش گرفت که دولت‌های نیکسون و فورد اتخاذ کرده بودند. در واقع پیش از آنکه دولت کارتر بتواند یک استراتژی نوین جهانی را تنظیم کند، یا حتی یک رهیافت نوین را درباره‌ی ایران در پیش گیرد، نخستین نشانه‌های انقلاب ایران نمایان شده بود. (41) 
"آنتونی پارسونز"، آخرین سفیر انگلیس در ایران عصر پهلوی، وقایعی که منجر به حماسه 19 دی قم شد را برخاسته از حماقت رژیم پهلوی می‌داند و می‌گوید: «چند روز پس از عزیمت رئیس جمهور کارتر از ایران، دولت، ناخواسته فتیله باروتی را که به انفجاری بزرگ منجر شد روشن نمود؛ انفجاری که یک سال بعد سلطنت پهلوی و همه مظاهرش را سرنگون ساخت. چند وقتی بود که حکومتیان از تأثیر مخرب نوارهای سخنرانی [امام] خمینی بر ذهن عامه نگران شده بودند. در اوایل ژانویه، تصمیم گرفته شد که [امام] خمینی بی‌اعتبار گردد. خیلی‌ها فکر می‌کنند که این یک تصمیم‌گیری شخصی توسط داریوش همایون، وزیر اطلاعات بود. اما با توجه به ساختار سلسله مراتبی حکومت پهلوی، این تصمیم می‌توانست مربوط به شاه، ساواک و یا کل کابینه باشد. ولی همین قدر کافی است گفته شود روشی که برای این کار انتخاب شد، به یک حماقت بزرگ شبیه بود.» (42) او در جای دیگری مینویسد: «... چند هفته پس از حادثه قم دیداری با هویدا داشتم. از او پرسیدم شاه چرا به گفت و گو پاسخ مثبت نمی‌دهد؟ او از حادثه تیراندازی قم می‌خواست به چه چیز برسد؟ من پاسخ هویدا را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد. او گفت: تونی! از نظر اعلیحضرت، گفت و گو یعنی اینکه او صحبت کند و ما گوش بدهیم. او تغییر نخواهد کرد....»(43) 
واکنش‌ها به قیام 19 دی
امام خمینی به محض دریافت گزارش کشتار مردم در قیام 19 دی طی نطق کوبنده‌ای ضمن تسلیت به ملت ایران با اشاره به سفر کارتر به تهران به تشریج جنایات سلطنت غیر قانونی پهلوی پرداختند و مفاسد ارتش، دانشگاه و مجلس شاهنشاهی را برشمردند. امام در این سخنرانی که در مسجد شیخ انصاری نجف ایراد گردید از همه مردم ایران خواستند تا به منظور ادامه مبارزه با رژیم شاه از تفرقه و تشتت بپرهیزند:
«... ملت ایران را باید ما از آن تشکر کنیم. ملت بیداری است، ملت هوشیار و مقاومی‌‎ ‎‌است در مقابل ظلم. در عین حالی که این همه ظلم می بیند، این همه کشته می دهد، در‌‎ ‎‌عین حال، مقاومت می‌کند، ایستادگی می‌کند. و این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید...»(44) امام ضمن توصیف شاه به «شاخدار بی عقل» به مردم اطمینان دادند که حادثه قم به دستور شخص شاه صورت گرفته و کسی جرات چنین کاری را نداشته است.(45) و نیز فرمودند: 
«... این بی عرضه ها که در مقابل سلاطین یا در‌‎ ‎‌مقابل رئیس جمهورها، خصوصاً رئیس جمهور امریکا، بالفعل اینقدر خاضعند و‌‎ ‎‌اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها می دانند، همین بی عرضه ها، از‌‎ ‎‌بی عرضگی‌شان وقتی که وارد می شوند در جمعیت خودشان، چون مسلط هستند اینها را‌‎ ‎‌اذیت می‌کنند. آنجا دستبوسی می کنند و چاپلوسی، وقتی که می رسند به مملکت‌‎ ‎‌خودشان شروع می‌کنند به کارهای هرزگی...» (46)
امام خمینی در پیامی جداگانه خطاب به ملت ایران به مناسبت کشتار وحشیانه مردم در قیام 19 دی، رژیم شاه و آمریکا را به شدت مورد حمله قرار دادند و به ملت ایران مژده سقوط رژیم شاه را دادند. ایشان تاکید کردند: «.... ‎‌رژیم جائرانه شاه نفسهای آخرش را می‌کشد، و این قتل عامهای بی رحمانه نشانۀ‌‎ ‎‌وحشتزدگی و حرکات مذبوحانه است...» (47) امام در این پیام بر مشی سیاسی «مبارزه قانونی» با رژیم که از سوی برخی افراد و گروه‌های سیاسی پیگیری می‌شد خط بطلان کشیدند و راه مبارزه با رژیم را در نفی کامل آن معرفی کردند. امام فرمودند:
«... به آنها که از چهارچوب قانون اساسی دم می زنند تذکر اکید دهند که‌‎ ‎‌با این کلمه صحه به رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر‌‎ ‎‌مقدرات کشور حکومت می کنند، ملت ایران نه از اسلام بهره‌مند می شوند و نه از آزادی‌‎ ‎‌و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت می بینند.‌...» (48) 
امام خمینی همچنین برای ابراز همدردی با بازماندگان شهدای قیام 19 دی، درس‌های خود و همچنین نماز جماعت را به مدت یک هفته تعطیل کردند.‌(49) حوزه های علمیه نجف نیز به همین دلیل به مدت یک هفته تعطیل شد. در کشورهای اسلامی از جمله سوریه، لبنان، کویت، افغانستان و پاکستان نیز دانشجویان و معلمان با قیام مردم قم همبستگی نمودند. (50) 
امام خمینی در اربعین شهدای قیام 19 دی قم نیز طی سخنانی دولتهای آمریکا و انگلیس و دیگر بانیان اعلامیه حقوق بشر را که از جنایات شاه حمایت می‌کنند مورد حمله قرار دادند. امام ضمن تجلیل از نقش حوزه علمیه قم در تحولات این شهر، شخص شاه را مقصر اصلی کشتار قم لقب دادند. (51)
از سوی آیات عظام گلپایگانی، مرعشی، شیرازی، خوانساری، هاشمی آملی، حائری و نیز از طرف اساتید و فضلای حوزه علمیه قم و همچنین جوامع روحانیت در تهران و شهرستانها بیانیه‌ها و اعلامیه‌های جداگانه‌ای در محکومیت جنایات رژیم شاه در سرکوب قیام 19 دی قم منتشر شد. 
همچنین در ماه بهمن 1356 اعلامیه‌ای از سوی روحانیون مبارز خارج از کشور درباره انعکاس خواسته‌های ملت ایران به دبیرکل سازمان ملل متحد فرستاده شد و همزمان در کشور نیز پخش شد. متن اعلامیه به حقوق پایمال شده ملت شریف ایران توسط دودمان ننگین پهلوی اشاره می‌کرد و در آن از سیاست حمایتی کارتر از محمدرضا پهلوی در مقابل ملت ایران انتقاد شده بود. این اعلامیه با زیر سؤال بردن عملکرد کمیسیون حقوق بشر که هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده بود، این کمیسیون را عملاً در اختیار قدرت‌های بزرگ برای سرپوش گذاشتن به اعمال ننگین خود دانسته بود. (52) 
نقش بازاریان در قم، تهران و بسیاری دیگر از شهرهای ایران نسبت به قیام 19 دی قم بسیار تعیین کننده بود. در قم، بازار به مدت یک هفته تعطیل شد و این تعطیلی در اربعین شهدای کشتار قم نیز تکرار شد. 
دانشجویان دانشگاهها نیز با این فاجعه همدردی کردند. در تهران بسیاری از دانشجویان با تعطیل کردن کلاسهای درس حتی به قم رفتند و در کنار مردم داغدار آن شهر در مراسم سوگواری آنان شرکت کردند. در یک مورد اجتماع دانشگاهیان در محوطه دانشگاه تهران توسط نیروهای رژیم مورد حمله قرار گرفت و دانشجویان مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. همچنین تجمع دانشجویی در دانشگاه صنعتی با حمله کماندوهای رژیم رو به رو شد که در آن حدود 80 نفر مضروب، مجروح و دستگیر شدند. در این تجمع شعارهای مرگ بر شاه، زنده باد خاطره شهیدان قم، شاه خائن مزدور برو گم شو، توسط مردم سر داده شد. بر روی پارچه‌ای که دانشجویان حمل می‌کردند، تمثال امام خمینی و نیز جمله «شاه، قاتل شهدا» درج شده بود.(53) این حادثه نهایتاً باعث اعلام تعطیلی دانشگاه در روز 25 دی گردید.(54) 
در پی قیام 19 دی قم «مدارس عالی کشور با اعتصاب و تظاهرات و حمله به مراکز دولتی و انتظامی، موج اعتراض دانشجویان را گسترش دادند و مطبوعات جهان نیز به نقل آن پرداختند تا جایی که اغلب دانشگاه‌های ایران رسماً از جانب دولت تعطیل گردید.»(55) 
واکنش دانشجویان در خارج از کشور نیز قابل تامل بود. اعتراضات دسته جمعی دانشجویان در ایالت‌های مختلف آمریکا علیه رژیم شاه و همدردی با قیام کنندگان 19 دی قم با شعارهای مرده باد شاه، زنده باد حقوق بشر، یکی از نمونه‌های مهم آن است. بیانیه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا نیز یکی از واکنش‌هاست که در آن آمده است: قیام خونین مردم در قم و سایر شهرستانهای دیگر، خاطره خونین و همیشه زنده 15 خرداد 1342 را دوباره زنده کرد.(56) 
در زمینه واکنش گروه‌های سیاسی، ذکر این نکته ضروری است که هم گروه‌های مذهبی مرتبط با امام و روحانیت و هم گروه‌های ملی مذهبی که تنها در چهارچوب قانون اساسی فعالیت و مبارزه می‌کردند، در موضعگیری‌ها، اعلامیه‌ها و بیانیه‌های خود فاجعه کشتار 19 دی قم را محکوم کردند. جنبش مسلمانان مبارز، حزب زحمتکشان، نهضت آزادی، کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر و ... از جمله گروه‌هایی بودند که در کنار تشکل‌های مذهبی، اقدام شاه در سرکوب خونین قیام 19 دی مردم قم را محکوم نمودند.
از نظر واکنش‌های مردمی نیز بدیهی است دامنه اعتراضات مردم علیه جنایات ماموران شاه همه شهرها را در بر گرفت. در اکثر شهرها بازارها و دانشگاهها در همدردی با مردم قم و به نشانه اعتراض به توهین حکومت پهلوی به مقام شامخ مرجعیت تعطیل شد و تظاهرات و اعتراضات مردمی اکثر شهرها را فراگرفت. در بولتن ویژه‌ای که گزارش وقایع مربوط به قیام 19 دی در نقاط مختلف کشور در آن منعکس شده تصریح گردیده که در چهلمین روز شهدای این حادثه، نه تنها شهر قم به حالت تعطیل در آمده بلکه وضعیت 16 استان کشور نیز غیر عادی است. 
عکس العمل حکومت شاه
حکومت پهلوی در مواجهه با قیام 19 دی مردم قم به چند اقدام موازی دست زد:
1 – اولین واکنش رژیم در برابر قیام مردم، سرکوب و کشتار آنان بود. رژیم به این نتیجه رسیده بود که اگر قیام قم سرکوب نشود، شعاع آن سایر شهرهای ایران را فرا می‌گیرد. از این رو کوشید تا در اولین فرصت، زهر چشم بگیرد.
2 – واکنش بعدی تلاش برای تخریب چهره اسلامی قیام 19 دی مردم قم بود. منابع سیاسی و رسانه‌ای رژیم تلاش کردند قیام روحانیت در قم را نه حرکتی علیه اقدامات رژیم در وهن مرجعیت، بلکه حرکتی ارتجاعی علیه آزادی زنان، اصلاحات ارضی، انقلاب سفید و... معرفی کنند. به همین دلیل همه این منابع، قیام قم را بلوا و آشوب، و عوامل قیام را اخلالگر، شورشگر، اغتشاشگر، افراطیون، و... خواندند.(57) نگاه روزنامه های داخل کشور به قیام 19 دی قم مانند نگاه ماموران ساواک بود. روزنامه اطلاعات در این زمینه نوشت: «....جمعی از طلاب اخلالگر در نقاط مختلف شهر قم با آشوب و بلوا بر ضد منافع و مصالح ملی شعار دادند ....»(58)
3 – اقدام بعدی رژیم تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی قم در 21 دی با هدف برنامه ریزی برای تبعید روحانیون و شخصیتهای برجسته دخیل در قیام 19 دی بود. رژیم بر این اساس گروهی از شاگردان امام خمینی را به دیگر شهرها تبعید کرد. البته با این تبعیدها امواج نهضت از قم به دیگر نقاط کشور گسترش یافت. برخی از علما و روحانیون سرشناس تبعیدی عبارتند از: آیت‌الله حسین نوری همدانی، آیت‌الله محمد یزدی، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، آیت الله ربانی املشی، آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله صادق خلخالی، آیت‌الله محمد علی گرامی، حجت الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی، حجت الاسلام‌فهیم کرمانی، حجت‌الاسلام معادیخواه، حجت‌الاسلام ابوالقاسم خزعلی، حجت الاسلام حسن صانعی و....(59) 
4 – ترتیب دادن سلسله جلسات، میتینگ‌ها و تظاهرات «رستاخیزی» در شهرهای مختلف از جمله قم، تهران، تبریز، آبادان، اهواز، خرمشهر، یزد، تفرش، سنندج و.... از اقدامات و واکنش‌های بعدی رژیم بود. هدف اینگونه تظاهرات که در مطبوعات رژیم انعکاس گسترده‌ای داشت، وانمود کردن این باور بود که مردم با رژیم همراهند و قیام قم یک حرکت غیر مردمی بوده است. حکومت پهلوی تلاش می‌کرد نقش عوامل دولتی در جمع‌آوری معدود افراد طرفدار حکومت را پنهان سازد و حضور آنان را «خودجوش» معرفی کند و آنها را «مردم» بنامد. اما اسناد برجای مانده از ساواک از یکسو حکایت از نقش مستقیم حزب رستاخیز در گردآوردن «مردم» دارد و از سوی دیگر نشان می‌دهدکه حزب مزبور در این گردآوری، به خاطر بی علاقه بودن مردم نسبت به حکومت، چقدر ناتوان بوده است. برای مثال در یک سند ساواک که تاریخ 25 دی 2536(1356) را دارد، پس از اشاره به تصمیم حزب رستاخیز شهرستان قم برای گردآوری اعضای حزب این شهر به شرکت در یک تظاهرات در خیابان‌های مرکزی قم، تصریح شده که : «این کار باید با کمک مقامات شهری انجام گیرد چون حزب به تنهایی قادر به جمع کردن حتی 200 نفر هم نیست»(60) این سند در مورد علت ناتوانی حزب رستاخیز در جمع کردن افراد حزب خود می‌نویسد: «علاوه بر عدم مدیریت در حزب، هنوز اکثر مردم قم روی‌آوری به حزب را ندارند.»(61)

پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران عصر پهلوی از راهپیمایان رستاخیزی به عنوان «طرفداران اجاره شده» نام برده است. وی می‌نویسد:
«...در این تظاهرات ساختگی جمعیت زیادی از روستاها به شهر آورده شده بودند. اما در میان آنها شور و اشتیاقی دیده نمی‌شد و آن طور که یکی از دوستان من که در تظاهرات حضور داشت می‌گفت، درگیری‌هایی بین طرفداران اجاره شده رستاخیز و مخالفان اتفاق افتاده بود. در کل این تظاهرات واقعه چندان خوشایندی نبود...»(62) 
5 – اقدام دیگر رژیم جلوگیری از برگزاری مجالس یادبود در قم و دیگر شهرهای ایران بود. به همین دلیل در شهر قم هیچ مجلسی تا اربعین شهدای قیام 19 دی، برگزار نشد.(63) 
اما در این رابطه نظر جان.دی.استمپل وابسته سیاسی سفارت آمریکا در تهران خواندنی است. وی معتقد است که شاه اصلاً ماهیت قیام مردم قم را درک نکرده بود:
«....عکس العمل شاه و دولت وی قم حیرت انگیز بود. هنگامی‌که رهبران مخالف دولت، مبارزات خود را به تدریج شدت می‌بخشیدند عکس العمل مستقیم دولت نشان می‌داد که در شناخت هویت ناآرامی‌های سیاسی با مشکل مواجه است. نه شاه و نه دولت حتی مشکل را تشخیص نداده بودند. شاه و اکثر مشاورین او نسبت به شرایط سیاسی مملکت ابراز اطمینان می‌کردند. آنان معنقد بودند که از قدرت و موقعیتی غیر قابل بحث برخوردارند. شاه به دلیل پیگیری کار آزاد سازی فضای سیاسی، از ناآرامی‌ها فزاینده نگران نبود و فکر می‌کرد که این اقدام، مخالفین را مجبور خواهد کرد تا در چهارچوب شرایطی که مورد قبول خودش باشد، در امور سیاسی کشور شرکت کنند....»(64) 
قیام 19 دی قم و چهلم‌ها
از قیام اسلامی مردم قم به عنوان آغازگر مرحله برگشت ناپذیر انقلاب اسلامی یاد می‌شود. از این مرحله به بعد بود که انقلاب بدون وقفه تا مرحله پیروزی در 22 بهمن 1357 تداوم یافت. در این میان برگزاری مراسم چهلم شهدای هر شهر در نقاط دیگر کشور، از حلقه‌های وصل مراحل انقلاب طی 7 – 1356 بود. به عبارت دیگر، «اربعین» یا چهلم‌ها یا چله‌ها، یادآور تسلسل حوادث و تظاهرات و درگیری‌ها در شهرهای مختلف است که آرام آرام، حکومت پهلوی را به سقوط کشاند.
در 29 بهمن 1356 اولین اربعین خونین دوران انقلاب در تبریز روی داد. مردم آن شهر پس از شرکت در مراسم چهلم شهدای 19 دی 1356 قم به خیابانها آمدند. اما ماموران حکومت پهلوی به روی آنها آتش گشودند و جمعی از آنان را به شهادت رسانده و عده زیادی را نیز مجروح کردند. چهل روز پیش از آن مردم قم در جریان قیام 19 دی تعدادی شهید و مجروح تقدیم انقلاب کرده بودند.
با فرارسیدن دهم فروردین 1357 که چهل روز از شهادت مردم تبریز می‌گذشت، این بار مردم شهرهای دیگر با برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز به اعتراض علیه رژیم شاهنشاهی پرداختند و شهرها صحنه رویارویی ماموران با مردم شد. آن روز در یزد و جهرم و اهواز دامنه تظاهرات گسترده تر بود و در چهلم شهدای این شهرها سایر شهرهای ایران در روز 19 اردیبهشت 1357 به پا خاستند و انقلاب را به تدریج سراسری کردند. بدین ترتیب سنت اربعین – که یادگاری از قیام خونین سیدالشهدا(س) است – چون اسلحه‌ای برای براندازی حکومت پهلوی به کار گرفته شد. آغازگر این سنت در دوران انقلاب، قیام 19 دی مردم قم بود.
آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران قبل از انقلاب، تسلسل حوادث ایران بعد از قیام 19 دی قم را اینگونه بیان کرده است:
«... شلیک گلوله هایی که باعث کشته شدن افراد غیر نظامی گردید و به دنبال خود، آشوب‌های بیشتر و کشتار بیشتر و نافرمانی عمومی را به همراه داشت، توانست بنیانهای حکومتی را که یک شاه قدرتمند همراه پدرش قریب شصت سال بر پایه آن حکومت می‌راندند، به کلی از میان بردارد...» (65) وی در جای دیگری می‌گوید: «دیگر عادی شده بود که نیروهای نظامی علیه مخالفان به کار گرفته شوند، و در هر درگیری عده بیشتری کشته و مجروح شوند و این امر، خود موجب برگزاری مراسم سوگواری در روز چهلم بعد از واقعه شود. درگیری‌ها بیشتر می‌شد و کشته شدگان افزایش می‌یافتند و چرخه چله‌ها ادامه می‌یافت.(66) 
«باری روبین» محقق امریکایی در کتاب خود «جنگ قدرتها درایران» به تسلسل چهلم ها چنین اشاره می‌کند: «این واقعه سرآغاز تظاهراتی بود که هر چهل روز یکبار به رسم شیعیان برای یاد بود شهدای تظاهرات قبل برپا می شد و هر بار با کشته شدن عده دیگری مراسم یادبود آنها در چهل روز بعد حوادث تازه ای پدید می آورد...در فاصله هر چهل روز، آرامش نسبی اوضاع، این امید را در واشنگتن به وجود می آورد که شاه کنترل را دردست گرفته است...» (67) 
سایروس ونس وزیر خارجه کابینه جیمی کارتر در این مورد چنین می گوید: «همه اعمال قدرت و خشونت پلیس شاه در تظاهرات نخستین که موجب کشته شدن عده ای از تظاهر کنندگان شد، حربه مناسبی به دست مخالفان مذهبی شاه داد تا هر چهل روز یک بار به رسم شیعیان تظاهراتی به یاد بود شهیدان خود به راه بیاندازند. واکنش پلیس و کشته شدن جمعی دیگر در این مراسم، بهانه تظاهرات دیگری را در چهل روز بعد فراهم می ساخت و هریک از این تظاهرات نسبت به دفعه قبل، وسیع تر و خشونت آمیزتر بود؛ به طوری که من در روز دهم مه، گزارشی برای پرزیدنت کارتر فرستادم و طی آن نوشتم: فعالیت ها و حرکاتی که علیه شاه در ایران آغاز شده، جدی ترین نوع آن از 1963 به این طرف است. شاه در تلاش خود برای کنترل اوضاع، با وضع دشواری روبه رو شده بود. هرچه خشنونت پلیس و نیروهای انتظامی برای مقابله با تظاهرات بیشتر می‌شد، موج مخالفت ها قدرت بیشتری می یافت... منابع اطلاعاتی در آمریکا هنوز بر این عقیده بودند که تظاهرات مخالفت آمیز خطر فوری و جدی برای حکومت شاه به وجود نخواهد آورد، ولی همکاران من در وزارت امور خارجه معتقد بودند که اگر این تظاهرات تحت کنترل در نیاید در دراز مدت وضع خطرناکی در ایران به وجود خواهد آمد...»(68) 
چرایی  قیام 19 دی
قیام 19 دی که از آن به عنوان شروع مرحله تعیین کننده و سرنوشت‌ساز انقلاب اسلامی ایران یاد می‌شود، صرفاً ناشی از انتشار مقاله توهین آمیز فلان روزنامه علیه امام خمینی نبود. بلکه آن مقاله رویدادی بود که توانست آتش زیر خاکستر انقلاب را شعله‌ور سازد. آن مقاله تنها بهانه ای برای علنی ساختن و استمرار انقلاب تا پیروزی نهایی بود. آیت الله ناصر مکارم شیرازی در این رابطه تعبیر دیگری دارد:
«... ریشه قیام 19 دی قم به مبارزات مردم ایران به رهبری امام که از سال 1342 شروع شده بود، ربط داشت و مقاله توهین به امام در روزنامه اطلاعات تنها علت تامه بوده است...» (69) 
ریشه قیام 19 دی را باید در دو عامل اساسی جست و جو کرد. دو عاملی که خمیرمایه اکثر شعارهای دوران انقلاب نیز بوده است:
1 – اعتراض به خفقان و استبداد طولانی رژیم شاه. در دوره پهلوی سختگیری‌ها، فساد، اختناق، سرکوب و محروم کردن طبقات مختلف مردم از دستیابی به حداقل آزادی‌های سیاسی، جامعه را به مرز انفجار رسانده بود. مردم مترصد بودند تا موقعیتی بیابند تا عقاید سرکوب شده خود را ابراز نمایند. تجلیل قیام‌گونه طلاب از شهدای 15 خرداد 1342 در واقعه 17 خرداد 1354، تحرکات عظیم اجتماعی در پی درگذشت مشکوک دکتر علی شریعتی در 29 خرداد 1356 و همچنین بازتاب گسترده اجتماعی ناشی از رحلت مرموز آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان 1356، نمونه‌هایی از این واقعیت است که اختناق و سرکوب، مردم را به سوی انفجار سوق می‌دهد. 
2 – دفاع از امام و رهبری ایشان و قداست مرجعیت. باور همیشگی امام خمینی مبنی بر ضرورت مبارزه با رژیم سلطنتی پهلوی و جایگزین کردن یک حکومت اسلامی، همواره از عوامل تحرک پیروان ایشان علیه حکومت شاه بوده است. از این رو آن اکثریتی که به امام گرویده بودند دائماً مترصد بودند تا از هر فرصتی برای ضربه زدن به رژیم و همراه ساختن عموم مردم با نهضت امام خمینی بهره جویند. 
نکته دیگری که باید در اینجا مورد تاکید قرار گیرد، اعتقاد راسخ بسیاری از مردم به عظمت و اعتبار امام خمینی در جامعه و به درستی فکر و روش و نگرش ایشان است. طی نیم قرن اخیر هر زمان تعرضی به ساحت امام خمینی در جامعه صورت گرفته، عکس‌العمل رهروان ایشان کوبنده، قاطع و توام با از جان گذشتگی بوده است. حماسه 19 دی نیز جلوه‌ای از علاقه و تعصب مردم ایران به مرجعیت دینی و مشخصا امام خمینی (ره) را به نمایش گذاشت. 
قیام 19 دی در واقع توانست به روشنی نقش نیروهای مذهبی در بیداری و قیام مردم را آشکار کند. سفارت امریکا در ایران در یکی از گزارش‌هایی که در باره قیام مردم قم به واشنگتن ارسال کرد، به این موضوع توجه داشت. در این گزارش آمده است: «در دو هفته گذشته به خصوص به دنبال وقایع 19 دی قم نقطه نظرهای جناح مخالف مذهبی روشن‌تر شده است... واقعه قم باعث شده است که شخصیت‌های مذهبی به شرایط سازمانی خود بیشتر دقیق شوند. ساخت پراکنده و همه گیر مذهبی ایران را شاید بتوان تنها منطقه مناسب برای فعالیت یک گروه مخالف در یک شبکه سرتاسری مملکت دانست... اگر وقایعی در رابطه با جامعه مذهبی چون آتش گشودن بر روی راهپیمایان اتفاق بیفتد، علایق مذهبی، نیروی انسانی عظیمی را برای انجام تظاهرات فراهم خواهد نمود.»(70) 
گزارش دیگری در همین رابطه در اسناد لانه جاسوسی وجود دارد که خواندنی است. ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در تهران روز 4 بهمن 1356 گزارشی تحلیل گونه راجع به قیام 19 دی قم به وزارت خارجه آن کشور فرستاد که فرازهایی از آن چنین است:
«.... آشوب‌های مذهبی در طول آخر هفته گستردگی یافت.... به عنوان ماحصل رویدادهای قم می‌توان گفت: حرکت سازمان یافته مذهبیون پر قدرت‌ترین جنبش آنان در مقابل دولت از سال 1963(15 خرداد 1342) تا کنون بوده است.... این‌طور به نظر می‌رسد که دولت به میزان زیادی برای مقابله، از خود عدم اطمینان نشان می‌دهد. آنچه که واقعه قم و عواقب آن نشان داده این است که مخالفت دینی را به جایگاهی نمایان‌تر و برجسته‌تر کشانده است. پیروزی‌های آیت‌الله‌ها و ملاها در ایجاد دستجاتی مثل وقایع قم تحسین برانگیز است.... ترکیب و آمیزش باالقوه سیاست و دین چیزی است که شاه و دولت ایران را از خطر دخالت روحانیت در سیاست آگاه کرده است. نخستین علامت آن این است که دولت ایران قادر نبوده است طبقه متوسط جامعه را با این شعار که "تظاهرات مذهبی قم تلاش نومیدانه مرتجعین بوده است" به طرف خود جلب کرده و آنها را به نفع خود بسیج نماید. البته هستند روستائیان، کارگران، کسبه و کسانی که حاضر باشند به نفع دولت تظاهرات کنند. ولی این امر باعث نشده که طبقه متوسط ایرانی به دولت نزدیک شود. خطر باالقوه این است که دولت کنترل خود را روی عوامل مذهبی خود نیز از دست بدهد....»(71) 
بنابراین دفاع از جایگاه برجسته و ممتاز مرجعیت و بویژه دفاع از امام خمینی در کنار عنصر «اعتراض به خفقان و استبداد رژیم شاه» عوامل اصلی شکل گیری قیام مردم قم بود. این عوامل وقتی بهانه‎ای برای بروز می‌یابند – مانند مقاله 17 دی روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی – و یا شرایطی مانند «فضای باز سیاسی» شکل می‌گیرد، جامعه را به حرکت و خروش وامی‌دارد.
سهم ساواک در قیام 19 دی 
هنگام اعلام فضای باز سیاسی، که برخی آثار و نشانه‌های آن از اواخر سال 1355 و اوایل سال 1356 در محافل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور دیده می‌شد، ساواک در برابر مخالفان و منتقدان نرمش قابل‌ اعتنایی نشان نداد. از همان آغاز، حکومت می‌دانست که در صورت ادامه فضای باز سیاسی، مخالفان و منتقدان به تدریج کنترل اوضاع را در دست خواهند گرفت. ساواک، در این دوره به عنوان بازوی اجرایی شاه و حکومت، با در پیش گرفتن سیاست یک گام به پس و دو گام به پیش، خشونت‌ و سرکوب را (کم سر و صداتر) ادامه داد. البته ظاهر امر نشان می‌داد که ساواک از فشار بر زندانیان کاسته و اعمال شکنجه‌های روحی و جسمی بر متهمان و مخالفان سیاسی در زندانها تعدیل شده است. اما ساواک نگران کنترل اوضاع کشور در مدت طولانی بود. 
همزمان با گسترش مخالفتها و انتقادات سیاسی در کشور و ناتوانی حاکمیت برای برخورد با آن، به رغم آنچه ظاهر امر نشان می‌داد ساواک کار سرکوب را دنبال کرد. ارتشبد نعمت‌الله نصیری ـ رئیس وقت ساواک ـ و سایر مسئولان بلندپایه این سازمان نظیر پرویز ثابتی ـ مدیرکل اداره کل سوم ـ معتقد بودند که سرکوب آخرین راه کنترل اوضاع کشور است.(72) به همین دلیل در طول ماههای منتهی به زمستان 1356، شاهد اقدامات سرکوبگرانه ساواک در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور بودیم. حکومت بر این باور بود که اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور را در دست دارد، اما تحولات سیاسی و اجتماعی کشور به دلخواه حکومت پیش نمی‌رفت. 
حزب رستاخیز در دی 1356 کنگره‌ای پر سر و صدا در تهران برگزار کرد. انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به نقطه عطفی در گسترش حرکت سیاسی مخالفان حکومت تبدیل شد. ساواک و سایر نیروهای امنیتی و انتظامی، با معترضین درگیر شدند و همانگونه که شرح آن رفت، گروهی از تظاهرکنندگان شهید و تعداد قابل‌توجهی نیز دستگیر، محاکمه، زندانی و یا به نقاط دوردست تبعید شدند و در این ماجرا ساواک نقش اصلی داشت.(73) 
برخی کارشناسان ساواک درج این مقاله را اقدام نادرستی ارزیابی کرده و با اشاره به محبوبیتی که امام خمینی در بین مردم داشت آن را گامی در مسیر گسترش بحران سیاسی در کشور دانستند. ساواک قم که گزارشهای بسیاری درباره چگونگی گسترش بحران و ناآرامیهای سیاسی در قم به ساواک تهران ارسال می‌کرد، ضمن اشاره به برخورد شدید با تظاهرکنندگان، نسبت به ادامه انتشار مقالات و نوشته‌هایی از این دست و تبعات سوئی که می‌توانست برای حکومت پهلوی در پی داشته باشد، هشدار ‌داد.(74) با این وجود برخی منابع نشان می‌دهند که اطلاعات لازم برای تدوین این مقاله از ساواک دریافت شده بود. هر چند مقاله به دستور شاه تهیه شده بود، اما ساواک در فراهم شدن موجبات انتشار آن نقش داشت.(75) 
این در حالی بود که جمشید آموزگار ـ نخست‌وزیر وقت ـ درج مقاله را توطئه مشترک هویدا و ساواک (به‌ویژه پرویز ثابتی) بر ضد خود ارزیابی می‌‌کند که تلاش داشتند نخست‌وزیری او را با بحران روبرو کنند. در شهریور 1357، روزنامه اطلاعات طی مطلبی به طور تلویحی اشاره کرد که مقاله توهین به امام را در 17 دی 1356 فقط با فشار ساواک و وزارت اطلاعات و جهانگردی چاپ کرده است.(76) به دنبال مخالفت‌‌های محافل سیاسی و مذهبی در قم، تهران و سایر شهرها، ساواک با توسل به محافل روحانی چون آیت‌الله شریعتمداری، درصدد برآمد بحران پیش‌آمده را مهار کند. در همان حال با کمک برخی مراجع دولتی نظیر حزب رستاخیز، طرحهایی برای مقابله با ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی به مورد اجرا گذاشته شد.(77) البته تحولات موجود نشان ‌داد که به تدریج کنترل اوضاع از دست حکومت پهلوی و به‌ویژه ساواک خارج شده است. دولت جمشید آموزگار با بحران گسترده و حل ناشدنی مواجه شد. با این احوال، متعاقب واقعه 19 دی 1356 در قم، شاه به ساواک دستور داد در سرکوب مخالفان تردیدی به خود راه ندهد و از هر راه ممکن از گسترش ناآرامیها جلوگیری کند.(78) 
اما چنانکه ساواک نیز پیش‌‌بینی می‌کرد، ناآرامیها در حادثه 19 دی 1356 متوقف نشد و در فضای ملتهب آن روز، در چهلمین روز شهیدان آن واقعه، مردم تبریز تظاهرات گسترده‌ای بر پا کرده و با ساواک و نیروهای انتظامی درگیر شدند. بدین ترتیب موضوع برگزاری مراسم چهلم شهیدان در جریان تظاهرات شهرهای مختلف، زنجیره‌وار بر دامنه اعتراضات افزود. 
دستاورد‌های قیام 19 دی قم
تظاهرات اعتراض آمیز مردم قم در 19 دی 1356 دستاوردهایی نیز داشت که مهم ترین آنها عبارتند از: 
الف - ثابت شد شعار «فضای باز سیاسی» که شاه تلاش فراوان داشت تا در صحنه بین المللی آن را تبلیغ کند و نشانه دموکراسی و آزادی در ایران بنامد، دروغ است.
ب - هراس شاه از حرکت مذهبی ـ سیاسی مردم به رهبری روحانیت و در رأس آنها، امام خمینی، بیش از هر حرکت سیاسی دیگر به نمایش گذاشته شد.
ج - با قیام 19 دی قم، نهضت امام خمینی در مسیر جدیدی قرار گرفت که مراسم‌های چهلم شهدا بعد از آن، در عمل ترفندهای رژیم شاه را برای کنترل حرکت انقلاب اسلامی در ایران بی نتیجه گذاشت.
د - قیام 19 دی، نهضت امام خمینی را که به صورت باالقوه در جامعه ریشه داشت، به باالفعل تبدیل کرد، آن را شتاب و سرعت داد و هویت مردمی و اسلامی آن را آشکار نمود.
ه - قیام 19 دی، باعث شد مردم به لرزان بودن و ضعف حکومت شاه علیرغم تصویری که از آن در جامعه ترسیم شده بود پی ببرند.
و - قیام 19 دی، متحجرین و مروجان جدایی دین از سیاست را منزوی کرد. پس از این قیام، امواج انقلاب اسلامی شدت گرفت و با چهلم‌های پی در پی مردمِ نقاطِ مختلف ایران، دامنه انقلاب فراگیر شد و در نهایت به سرنگونی رژیم پهلوی انجامید. رژیـم پـهـلوى بـعـد از واقـعه خونین 19 دى، عده‌اى از کارمندان و اعضاى حزب رستاخیز را جمع آورى و با به راه انداختن تظاهراتى نمایشى سعى کرد وانمود کند که روشنفکران ایران، آنچه را که «شورش مرتجعین قم» خوانده شد، محکوم کردند. در واقع تـظـاهر کنندگان قلابى که روز 23 دى 1356 طى یک راهپیمایى در قم، به حمایت از شاه پرداختند، اجیرشدگان حزب رستاخیز بودند.(79)
پس از قیام 19 دی قم، طرفداری از نهضت امام خمینی و نفرت عمومی از نظام شاهنشاهی حتی در دل کودکان و دانش‌آموزان مدارس نیز رسوخ کرد. به طوری که برخی از آنها با انتقاد علنی از عملکرد رژیم در کلاس‌های درس، درک و شعور بالای سیاسی و اجتماعی خود را به منصه ظهور رساندند. در یکی از اسناد مورخ 16/11/1356 ساواک چنین می‌خوانیم: 
«...اخیراً بعضی از دانش آموزان مدرسه راهنمایی حافظ در زمینه سیاست ایران از قبیل اینکه چرا وقتی خودمان محتاجیم به انگلستان وام داده می‌شود، و یا اینکه پول نفت ما چگونه خرج می‌شود، سئوالاتی از معلمین خود می‌نمایند که اکثر آموزگاران از دادن جواب عاجز بوده و اظهار می‌دارند که خارج از برنامه کلاس سئوال نگردد، و به طریقی موضوع را کنسل می‌کنند...»(80) 
بعضی از دانش‌آموزان در فرصت‌های مختلف به بحث‌های سیاسی و مبارزاتی می‌پرداختند و بعد از تعطیلی نیز با حضور در محافل انقلابی و مشارکت در این گونه برنامه‌ها روند مبارزه و شکست رژیم را سرعت می‌بخشیدند.
یکی دیگر از پیامدهای مهم قیام 19 دی قم این بود که از آن پس سخنرانان و خطیبان با شجاعت و جسارت بیشتری به نقد مسائل اجتماعی جامعه و عملکرد دولت و حتی شخص شاه می‌پرداختند. آنها ضمن دفاع از حقانیت نهضت امام خمینی، اقدامات ضد دینی حکومت پهلوی را به چالش می‌کشیدند. 
نتیجه:
قیام 19 دی قم در اوج ناباوری رژیم شاه و در شرایطی که محمد رضا پهلوی از هر جهت خود را در قله اقتدار احساس می‌کرد، به وقوع پیوست. شاه با واردات بی حساب اسلحه در دهه 1350، حکومتش را قدرت برتر منطقه می‌دانست و با درآمدهای نجومی نفت، خود و کشورش را در اوج ثروت می‌پنداشت. به طوری که در این دهه وام‌های فراوانی در اختیار کشورهای صنعتی، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و ... قرار داد. علاوه بر این او در دهه 1350 ساواک را با یاری سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا به حد اکثر قدرت پلیسی رسانده بود. به طوری که احساس می‌کرد جایی برای نگرانی از بابت فعالیت گروه‌های مخالف در کشور نیست و همه طی این دهه قلع و قمع و سرکوب شده‌اند. 
مکمل این احساس قدرت، جمله جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا بود که یک هفته قبل از شروع قیام 19 دی قم، در جریان سفر به تهران تصریح کرد: «شاه، ایران را به جزیره ثبات تبدیل کرده است.» 
قیام قم درست در چنین شرایطی شکل گرفت و ظرف یک سال پرونده سلسله شاهنشاهی را برای همیشه در ایران بست.
با توجه به ماهیت اسلامی انقلاب و نیز روند رویدادهای نهضت امام خمینی از 15 خرداد 1342 به این سو، باید گفت عامل شتاب دهنده نهضت، مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» بود که با امضای مستعار «احمد رشیدی مطلق» در 17 دی 1356 منتشر شد. این مقاله ضمن تجلیل از اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه، به مخالفت حزب توده و مالکان بزرگ با آن پرداخت و در نهایت قیام 15 خرداد 1342 را مورد اهانت قرار داد و امام خمینی را با عناوین «همکار خوانین غارتگر» و «عامل وابسته به بیگانه» توهین نمود. 
رژیم شاه با این اقدام وارد مهلکه‌ای آنچنان خطرناک شد که وسعت دامنه و عظمت ابعاد آن موجب در هم شکستن پایه‌های نظام شاهنشاهی به فاصله یک سال در ایران گردید. عمومیتی که این حادثه به اعتراضات مردم ایران بخشید در رویدادهای آن سالها همانندی نداشت.
اولین بازتاب انتشار مقاله مذکور در مرکز انقلاب – قم – منعکس گردید. در روز انتشار مقاله هنگامی که کامیون حامل روزنامه های اطلاعات برای قم و اصفهان از دروازه قم وارد این شهر می‌شد، مردم قم که از پیش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنیده بودند، به کامیون هجوم برده روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. فردای آن روز، طلاب کلاسهای درس خود را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست به تجمع زدند. مسجد اعظم و مدارس دینی به خاستگاه اعتراضات مردمی، و بیوت مراجع، به تکیه‌گاه‌ها و مراکز پشتیبانی قیام تبدیل شدند. 
حرکت اصلی مردم قم در روز 19 دی شکل گرفت. در این روز مردم در حالی که شعارهای تندی علیه دولت می‌دادند، نمایندگی روزنامه اطلاعات و ساختمان نمایندگی حزب رستاخیز در قم را به آتش کشیدند. در جریان این حوادث تعدادی از اهالی قم به شهادت رسیدند. رژیم در عکس‌العمل به حوادث قم و مهار حرکت مردم، گروهی از شاگردان امام را به دیگر شهرها تبعید کرد. ولی با این تبعیدها امواج نهضت از قم به دیگر نقاط کشور سرایت کرد. 
اقدام رژیم برای سرکوبی خونین قیام خیابانی مردم قم چهلم‌های زیادی را در پی داشت که زمینه‌ساز تحولات نهضت امام خمینی و استمرار آن گردید. اهمیت این چهلم‌ها عمدتاً در این بود که مبارزه با رژیم را که بعد از وقایع 15 خرداد 1342 به طور محسوسی زیر زمینی شده بود، علنی کرد و به مبارزات خیابانی کشاند. 
از طرفی برگزاری چهلم‌ها مبارزه را از چند شهر اصلی، به تمام کشور تعمیم داد. در چهلم شهدای قم، در 29 بهمن 1356 مردم تبریز به پا خاستند و در اربعین شهدای تبریز در روزهای نهم و دهم فروردین 1357، حوادث این شهر در یزد تکرار شد و پس از آن اعتراضات عمومی در سراسر کشور گسترش یافت. 
از این روست که از قیام 19 دی مردم قم به عنوان آغاز مرحله تعیین کننده نهضت امام خمینی(ره) پس از قیام پانزده خرداد 1342 یاد می‌شود.
پی نوشت:
1 - پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا. مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، 1364، ص 228
2 - آموزگار، جهانگیر، فراز و فرود و دودمان پهلوی، ترجمه اردشیر لطفعلیان، مرکز ترجمه و نشر کتاب، ایران، (تهران، 1375)، ص 438. و انقلاب اسلامی و ریشه های آن، مجموعه مقالات، صادق زیبا کلام، معاونت امور اساتید دروس معارف اسلامی، مقایسه تطبیقی پیرامون نظریه های مختلف، ص 86
3 - Defence Intelligence Analysis.
4 - حسن واعظی، ایران و آمریکا، سروش، 1379، به نقل از «کارتر و سقوط شاه، نوشته مایکل لوین و ویلیام لوئیس، ص 36».
5 - غلامرضا نجاتی، تاریخ بیست و پنج ساله ایران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ج2، ص 58
6 - ابراهیم طالبی دارابی، جایگاه قیام 19 دی در انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 18
7 - عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر پیکان، 1394، ص 459 و 460
8 - سید جلال مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج دوم، چاپ سوم، ص 165
9 - روزنامه اطلاعات اول مرداد 1354 
10 - ناصر ثقفی عامری، سازمان ملل متحد، مسئولیت صلح و امنیت بین المللی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1370، ص 172.
11 - شاه در آستانه برگزاری انتخابات سال 1355 ریاست جمهوری آمریکا 120 میلیون دلار از طریق اردشیر زاهدی سفیر خود در واشنگتن در اختیار ستاد انتخاباتی جمهوریخواهان قرار داده بود تا به پیروزی «جرالد فورد» رقیب جیمی کارتر کمک کند. این کمک ها خشم دمکراتها را برانگیخت به طوری که «برژینسکی» رئیس شورای امنیت ملی حکومت کارتر در همان زمان رفتار اردشیر زاهدی را «مایه ننگ» نامیده بود. - سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر پیکان، ص 462 
12 - البته در این پیروزی، رسواشدن حزب جمهوریخواه در ماجرای واترگیت که منجر به استعفای نیکسون در 1353گردید، و همچنین نفرت شدید مردم آمریکا از عملکرد جمهوریخواهان در جنگ ویتنام که به شکست آمریکایی‌ها و فرار مرحله به مرحله آنان از این سرزمین در سالهای 1353 و 1354 انجامیده بود، تاثیر بسزایی داشت. - مولف 
13 - دائره المعارف انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، ج 3، 1394، ص 97
14 - غلامرضا نجاتی، تاریخ بیست و پنج ساله ایران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ج2، ص 58 
15 - نجاتی، همان، ص 59
16 – البته در باره اینکه چرا شاه، شخصیت امام خمینی را مورد تعرض قرار داد، روایات دیگری نیز هست از جمله اینکه خلعتبری وزیر امور خارجه از سفارت ایران در عراق گزارشی دریافت کرده بود مبنی بر اینکه امام خمینی ضمن مسئله‌ای از مسایل رساله عملیه خود، سلطنت را غیر شرعی اعلام کرده و این نظر تازه در چاپ جدیدی از توضیح‌المسائل ایشان چاپ و نشر داده بود. خلعتبری این گزارش را در دیداری حضوری به اطلاع شاه رسانده بود و شاه که از دریافت چنین گزارشی سخت عصبانی شده بود به وزیر دربار دستور داده بود که در رد و ذم امام مطلبی نوشته و به روزنامه‌ها داده شود. – مجله الکترونیکی «دوران» ش 103، به نقل از احمدعلی مسعود انصاری ، پس از سقوط ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ص 107 تا 116
17 - مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار، ص 741 
18 - ابراهیم طالبی دارابی، جایگاه قیام 19 دی در انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 76 
19 - انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، کتاب دوم، بخش مقدمه
20 - فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 31، مقاله 25 منزل تا انقلاب اسلامی، ص 21 
21 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 79 
22 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 80 
23 - علی شیرخانی، حماسه 19 دی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 243 – 241
24 - روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اوا،ج 2، مدخل 19 دی 1356، ص 442
25 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 83 و 84 
26 - علی شیرخانی، همان، ص 94 و ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 85 ، و روزشمار انقلاب اسلامی، همان، ص 444
27 - روزشمار انقلاب اسلامی، همان، ص 443
28 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 86 
29 - علی شیرخانی، همان، ص 63
30 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 86 
31 - علی شیرخانی، همان، ص 100 و «19 دی به روایت اسناد ساواک»، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تابستان 1382، ص 68
32 – سند شماره 2 مقاله پورهادی 
33 - تاریخ سیاسی معاصر ایران؛ دکتر سید جلال ‌‌الدین‌ مدنی، دفتر انتشارات اسلامی، 1387، جلد دوم، ص 325 و 326
34 - روزنامه اطلاعات، 20 دی 1356، ص 4
35 - غلامرضا نجاتی، «تاریخ بیست و پنج ساله ایران»، 1371ج 2، ص 67 
36 - 19 دی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تابستان 1382، ص 68 
37 – همان، همان صفحه
38 - دکتر سید جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تابستان 1387، ج 2، ص 326 
39 - روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 2، مدخل 20 دی 1356، ص 452
40 - جان.دی.استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، موسسه خدماتی فرهنگی رسا، چاپ اول، 1377، ص 35 و 36
41 - مارک ج.گازیورسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه، جمشید زنگنه، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، صص 227ـ 228
42 - آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390 ص 108
43 - همان، ص 109
44 - صحیفه امام ج 3 ص 296
45 - همان، ص 300 
46 - همان، همان صفحه
47 - همان، ص 314
48 - همان، ص 316
49 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 97 
50 - دکتر سید جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تابستان 1387، ج 2، ص 326 و 327
51 - صحیفه امام ج 3، ص 336 و 337
52 - کتاب «انقلاب اسلامی از دی 1356 تا بهمن 1357»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مقاله : پیش‌زمینه‌های قیام 19 دی قم در سال 1356
53 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 100 
54 - باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، نشر گفتار، 1376، ج 2، ص 337
55 - دکتر سید جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تابستان 1387، ج 2، ص 326
56 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 101 به نقل از: ه. موحد. دو سال آخر، رفورم تا انقلاب، ص 102 
57 - به تبعیت از این تحریف حکومت، رادیو بی بی سی نیز در برنامه خبری فارسی خود در روز 20 دی 1356، دلیل حوادث 19 دی را مخالفت تظاهر کنندگان با آزادی زنان و برنامه‌های اصلاحی شاه خواند. شبکه اول تلویزیون آلمان نیز این حوادث را ناشی از مخلفت با اصلاحات ارضی و آزادی زنان اعلام کرد. - 19 دی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تابستان 1382، ص 90 و 91
58 - روزنامه اطلاعات سه شنبه 20 دی 1356، ص 4
59 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 106 و 107
60 - علی شیرخانی، همان، بخش اسناد، سند ش 15
61 - همان سند
62 - آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 112
63 - ابراهیم طالبی دارابی، همان، ص 106
64 - جان.دی.استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، موسسه خدماتی فرهنگی رسا، چاپ اول، 1377، ص 140
65 - آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390 ص 196 
66 - همان، ص 112
67 - باری روبین ، جنگ قدرتها در ایران مترجم : محمود مشرقی، ناشر: آشتیانی ، ص 149
68 - توطئه در ایران: دو برداشت از یک متن، نویسندگان: سایروس ونس، زبیگنیو برژینسکی؛ مترجم: محمود مشرقی، انتشارات هفته، ص 23 – 22
69 - علی شیرخانی، همان، ص 161
70 - حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 150
71 - اسناد لانه جاسوسی، روزشمار انقلاب اسلامی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب نهم، ص 6، سند شماره 4 
72 - مظفر شاهدی، ساواک، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 671 
73 - روزشمار انقلاب اسلامی، ج 2، صص 442 ـ 444 و ص 527؛ علی شیرخانی، حماسه 19 دی 1356، صص 104 ـ 106.
74 - انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 2، صص 5 ـ 7 و صص 20 ـ 21؛ امیر اصلان افشار، پیشین، صص 130 ـ 141 و صص 154 ـ 155.
75 - اردشیر زاهدی، 25 سال در کنار پادشاه، صص 302 ـ 304.
76 - روزشمار انقلاب اسلامی، ج 5، صص 114 ـ 116.
77 - انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 2، صص 278 ـ 283؛ اسنادی از همکاری شریعتمداری با رژیم شاه، صص 12 ـ 13.
78 - فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و امریکا، صص 19 ـ 21؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 4، ص 334.
79 - روزنامه اطلاعات، 24 دی 1356، ص 4
80 - فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 46 – 45 ، تابستان و پاییز 1393، مقاله بی ثباتی در جزیره ثبات، ص 198