تبانی نفتی با ژست ملی


سیدمحسن موسوی‌زاده جزایری
6513 بازدید
رضاشاه نفت انگلیس قرار داد دارسی اصلاح قرارداد 1933

تبانی نفتی با ژست ملی

در ماجرای قرارداد 1933 ظاهر قضیه نشان می‌داد که ایران بر احاقه حقوق خود پافشاری کرده و حاضر به عقب‌نشینی از موضع انتقادی خود نسبت به قرارداد دارسی نیست، اما تقی زاده در خاطرات خود تعریف می‌کند با اینکه رضاخان دستور داده بود، داور به ژنو برود اما از رفتارش تزلزل نسبت به ادامه تخاصم علیه شرکت نفت مشخص بود برای همین به‌زودی دستور داد که با این شرکت تفاهم‌نامه‌ای امضا شود...

زمانی که سپاه روسیه در حال پیشروی بود و فتحعلی‌شاه ‌راهی جز قبول صلح نداشت؛ دستور داد مجلسی با حضور بزرگان برگزار شود. او بر تخت نشست و گفت اگر فرمان دهیم سپاه ایالات شمال و جنوب به جنگ روس بروند چه خواهد شد؟ همه فریاد زدن بدا به حال روس. این کار چند بار ادامه داشت تا دو نفر از درباریان خود را روی پای شاه انداختند و التماس کردند که نکش نکش. شاه هم به مجلس نگاهی کرد و گفت حال که نظر بزرگان بر صلح است ما هم اراده بر مصالحه می‌کنیم.

بعد از جنگ جهانی اول و از سال 1920 به بعد شرکت نفت ایران و انگلیس به توصیه مشاوران حقوقی و مالی خود به اهمیت نفت جنوب ایران برای دولت بریتانیا درصدد برآمد تا علاوه بر تمدید امتیاز دارسی، برخی از اختلافی که درباره مسائل مالی و فنی قرارداد وجود داشت را رفع کند.نیاز بریتانیا به نفت ایران سبب شد تا تولید نفت ایران از یک‌میلیون و 743 هزارتن در سال 1921 به رقم 7 میلیون و 87 هزار تن در سال 1933 افزایش بیابد. با این‌ حال میزان رشد حق امتیاز ایران در این سالها نه‌تنها به‌اندازه رشد استخراج نفت نبود بلکه برخی از سالها کمتر از میزان تعیین‌شده نیز می‌شد. به‌عنوان‌مثال در سال 1931 حق امتیاز ایران 872 هزار لیر برآورد شد این در حالی است که سال قبل به ایران یک‌میلیون و 288 هزار لیر پرداخت‌شده بود.

همین مسائل سبب شد تا در سال 1927(1306) مذاکراتی را به‌منظور تمدید قرارداد دارسی با ایران شروع کنند. ازاین‌رو در سال 1929 سرجان کدمن رئیس هیئت‌مدیره شرکت به ایران آمد و یک‌رشته پیشنهاد‌ها را به ایران ارائه داد. این پیشنهاد‌ها شامل واگذار 20 درصد از سهام شرکت نفت به ایران و محدود شدن حوزه عملیات امتیاز به یک‌صد مترمربع و پرداخت دو شیلینگ حق امتیاز برای هر تن استخراجی و تمدید امتیاز دارسی به مدت 30 سال بود. از طرفی دولت ایران نیز درخواست 25 درصد سهام و حق انتخاب دو مدیر در هیئت‌مدیره شرکت را ارائه داد. همچنین ایران خواهان تضمین حداقلی از درآمدهای نفتی بود به‌طوری‌که درآمدهایش مانند گذشته نوسان زیادی نداشته باشد. ایران همچنین درخواست مشخص شدن وضعیت مالیاتی شرکت را نیز داشت.

بی‌توجهی انگلیس به خواسته‌های ایران سبب شد تا به دستور رضاخان روزنامه‌های ایران شروع به انتقاد به قرارداد نفتی کنند. علی دشتی نماینده مجلس هم با انتقاد از قرارداد نفتی خطاب به تقی‌زاده وزیر مالیه درخواست تجدیدنظر در قرارداد را کرده بود. در این زمان دولت انگلیس به ایران نسبت به مطالب روزنامه‌ها انتقاد کرده بود اما مقامات ایرانی به بهانه اینکه روزنامه‌ها آزاد هستند از خود رفع مسئولیت کردند بااین‌وجود روند انتقادات به‌مرور به حداقل رسید.

بی‌توجهی به درخواستهای ایران باعث شد تا رضاخان در یکی از جلسات دولت قرارداد نفتی دارسی را به بخاری انداخته و بسوزاند. آن زمان به دستور رضاخان همه روزنامه‌ها دراین‌باره مطلب نوشته و تلاش کردند تا این اقدام او را ایستادگی در برابر دولت انگلیس نشان دهند. در این زمان به دستور دولت وقت جشنهایی نیز درباره لغو قرارداد در ایران برپا و روزنامه‌ها درباره خیانتهایی که قاجارها با انعقاد قرارداد به ایران کرده بودند، نوشته شد.

در واقع لغو قرارداد دارسی از سوی رضاخان فرصتی را فراهم کرده بود تا نسبت انگلیسی بودن او که از زمان کودتای 3 اسفند در اذهان عمومی وجود داشت را پاک‌کرده و خودش را به‌عنوان قهرمان ملی نشان دهد اما پشت ماجرای این نمایشنامه چیز دیگری وجود داشت. قبل از تشکیل جلسه لغو قرارداد دارسی رضاخان به فروغی گفته بود که امروز می‌آیم به جلسه هیئت دولت و یک تندی به هیئت دولت وزرا می‌کنم اما تو ناراحت نشو. در جلسه همین اتفاق افتاد و بعد از انتقاد از کم‌تحرکی دولت در برابر شرکت نفت، رضاخان پرونده نفت را برداشت و انداخت داخل بخاری و به وزرا دستور داد که بنشینند و ترتیب الغاء امتیاز دارسی را بدهند.

در این زمان دولت ایران به اطلاع انگلیس رساند که قرارداد نفتی لغو شده است. این کار سبب شد تا دولت انگلیس به ایران اعتراض و از ایران به جامعه ملل متحد شکایت کند. دبیرکل جامعه ملل به دنبال ارائه این شکایت‌نامه از ایران خواست تا نمایندگان خود را برای رسیدگی به ژنو اعزام کند. در این زمان ایران نمایندگان خود را به ریاست علی‌اکبر داور وزیر دادگستری به ژنو اعزام کرد و آنها دلایل لغو قرارداد را در آنجا توضیح دادند.

در این زمان ظاهر قضیه نشان می‌داد که ایران بر احاقه حقوق خود پافشاری کرده و حاضر به عقب‌نشینی از موضع خود نیست، اما تقی زاده در خاطرات خود تعریف می‌کند باوجوداینکه رضاخان دستور داده بود، داور به ژنو برود اما از رفتارش تزلزل نسبت به ادامه تخاصم علیه شرکت نفت مشخص بود برای همین به‌زودی دستور داد که با این شرکت تفاهم‌نامه‌ای امضا شود.

براین اساس به دستور رضاخان قرارداد 1933 منعقد می‌شود. در آن زمان روزنامه‌ها و دولت اعلام کردند که با این قرارداد ایران امتیازاتی مانند محدود شدن حوزه عملیات شرکت و افزایش سهم ایران و رفع حق انحصاری لوله‌کشی به خلیج‌فارس را به دست آورده و شرکت نیز متعهد شده تا سالانه 10 هزار لیر به اعزام دانشجویان ایرانی به اروپا برای اخذ تخصص نفت بپردازد. همچنین شرکت باید تمامی مدارک و نقشه‌های مهم را در اختیار ایران قرار دهد.

با وجود تلاش رضاخان برای اینکه نشان دهد این قرارداد با تلاش وطن‌پرستانه او و ایستادگی در برابر بریتانیا به‌دست‌آمده، این ماجرا دارای ایرادات زیادی بود. به‌عنوان‌مثال در قرارداد 1933 شرکت نفت انگلیس و شرکت‌های تابعه از کلیه معافیتهای گمرکی و مالیاتی بهره‌مند شدند. این شرکت هرچند دایر حوزه عملیاتی‌اش محدود شد اما توانست به اختیار خود این حوزه‌ها را مشخص کرده و مکانهایی که بیشترین حوزه نفتی را داشت انتخاب نماید. همچنین باوجوداینکه به شرکت حق لغو قرارداد داده‌شده بود اما ایران این حق را نداشت. علاوه براین شرکت الزامی به تبدیل ارز حاصل از فروش نفت به پول ایرانی نداشت.

براین اساس با به راه انداختن تبلیغات زیاد نشان داد او فردی ملی و ضد انگلیسی بوده که توانسته بعد از صدسال خمودگی و انفعال در برابر بریتانیا ایستاده و حقوق ایران را احاقه کند. او برای تحقق این پروژه از تمامی افرادی که در کنارش بودند مانند داور، فروغی و روزنامه‌های رسمی کشور استفاده کرد. بااین‌حال برای اینکه این پروژه طبیعی جلوه دهد دولت انگلیس نیز پای‌کار آمده و با اتخاذ موضع انتقادی دولت ایران را به برهم زدن توافقی که جنبه بین‌المللی داشت متهم کرد، اما واقعیت امر این بود که تمامی صحنه به‌گونه‌ای آراسته‌شده بود که نتایج انعقاد قرارداد به تداوم حضور طولانی‌تر انگلیس در ایران منجر شود.

یکی از مهم‌ترین دلایل انگلیس برای انعقاد قرارداد نفت را می‌توان به رقابت این کشور با آمریکا در این سالها بر سر تصاحب نفت خاورمیانه دانست که سعی شده بود تا این کشور با تحریک رضاخان قرارداد دارسی را تمدید و حضور طولانی خود در ایران را تضمین کند. بااین‌حال این کار باید به‌گونه‌ای صورت می‌گرفت که مشروعیت رضاخان نیز نه‌تنها دچار تزلزل نشود بلکه به تقویت پایه‌های حکومت او نیز منجر شود.

رضاخان توانست در آن مقطع با لغو قرارداد دارسی و سپس انعقاد قرارداد 1933 هم خود را فرد ملی و میهن‌دوست نشان داده و هم اینکه منافع طولانی‌مدت دولت بریتانیا در ایران را تضمین کند. با این حال رضاخان صحنه را طوری چیند که تقی‌زاده مجبور به امضای قرارداد شده تا اگر انتقادی نیز به آن وارد باشد. همه‌اش را به‌پای وزیر مالیه بگذارند تا او بتواند همواره این ادعا را داشته باشد که او با لغو قرارداد به دنبال منافع ایران بوده و اگر ایرادی هم وارد است ناشی از بی‌تدبیری وزرایی مانند تقی زاده بوده است.


سایت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران