تاریخ نگاری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
7082 بازدید
دگرگونیهای بزرگ اجتماعی،همچون انقلاب،پیامدهای گونهگونی دارند.از آن شمار است برانگیخته شدن مـیل مـورخان بـه نگارش رویدادهایی که به انجام یک حکومت و آغاز حکومتی دیگر منجر گشته.انقلاب اسلامی نـیز بنا به طبع دگرگونساز خود چنین خواستی را در ضمیر تاریخنگاران ایران و جهان پدید آورد و بـه فراخور دانش،علاقه و تـخصصشان،آنـان را وادار به این واکنش طبیعی کرد.و از آن نجا که نوشتن از رخدادهانی تاریخی توقفناپذیر است،سیر تاریخنگاری درباره انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون و از حال به آینده در جریان است.
پس از فرونشستن غباری که از جدال بین مردم و حـکومت پهلوی برخاسته بود،آنچه به چشم میخورد روایت ناظران خارجی بر اساس مشاهدات یا تحلیلهای سیاسی-اجتماعی بود.منابعی چون«غرور و سقوط: آنتونی پارسونز»،«مأموریت در ایران:ویلیام سولیوان»و«درون انقلاب ایران:جـان.دی.اسـتمپل»با تکیه بر حضور نویسنده در ایران و ارتباط با مقامات بلندپایه کشور و کتابهایی چون«اسرار سقوط شاه:زبیگنیو برژینسکی»یا«همه سقوط میکنند:گری سیک»با آگاهی از مناسبات سیاسی در هیئت حـاکمه دولت امـریکا، بر پایه مشاهدات منتشر شدند.منابع دیگری چون«ایران عصیانگر:پل بالتا و کلورین رولو»،«ایران،انقلاب به نام خدا:کلربریز و پیر بلانشه»نیز از چنین ماهیتی برخوردار بودند،اما این ناظران پیـش از آنـکه کارگزاران سیاسی کشور متبوع خود باشند،نماینده رسانهها و نویسندگان وسایط ارتباطجمعی بودند.در همین دوره منابع دیگری نیز پدید آمدند که مبنای نگراش آنها تحلیل گزارشهای تاریخی با عطف بـه گـذشته نـهچندان دور ایران بود:«دیکتاتوری و توسعه سـرمایهداری در ایـران:فـرد هالیدی»یا«ریشههای انقلاب:نیکی.آر.کدی». برخی از مقامات ایرانی حکومت شاه،ضلع دیگری از تاریخنگاری این دوره رنا ترسیم کردند که بیشتر آنـها بـر بـنیاد مشاهده یا آگاهی مستقیم استوار بود:«سقوط شـاه:فـریدون هویدا»،«خدمتگزار تخت طاووس:پرویز راجی»و«اعترافات ژنرال:عباس قرهباغی».بر همین مبنا،تعدادی کتاب از راویان ایرانی نیز مـنتشر شـد کـه یا روایتگر رویدادهای منطقهای بودند:«انقلاب اسلامی مردم مشهد:رمـضانعلی شاکری»،«یادواره نهضت اسلامی یا چهره انقلاب در اصفهان:سید حسن نوربخش»یا حکایتگر رخدادهای کل کشور:«حماسههای مـلت بـه رهـبری امام خمینی:ولی اللّه نوری تویسرکانی»و یا خودنگاشتهایی که برای نخستین بار رخـ مـینمودند:«خاطرات سیاسی:محمد محمدی ریشهری».در این بین مجموعه سهجلدی«بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی:سید حـمید روحـانی»را بـه نسبت زمان خود باید مهمترین منبع تحقیقی داخل کشور برشمرد.تاریخنگاری انـقلاب اسـلامی بـیشتر دهه 60 شمسی را در چنین فضایی گذراند.و اگر نبود سلسله کتابهای«اسناد لانه جاسوسی»یا جـلد دومـ«ظـهور و سقوط سلطنت پهلوی»،این دوره را باید دوره خاموشی سندها بنامیم.در دهه هفتاد رویکرد تازهای از تاریخنگاری آغـاز شـد که نشأت گرفته از قالبی نو یا بهتر بگوییم،قالبی بازیافته بود:تاریخ شـفاهی.البـته در ایـن دوره نخست استثنائاتی چون«ناگفتهها:مهدی عراقی» وجود داشت،اما در برهه اخیر،نهادهایی که سـازمانیافته بـه این شیوه پرداختند قابل توجه است:«بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی»،«دفتر ادبیات انـقلاب اسـلامی حـوزه هنری»و«مرکز اسناد انقلاب اسلامی».در خارج از کشور نیز چنین مراکزی با کمک شرکتهای بزرگ اقـتصادی و حـمایت برخی دانشگاهها،با موضوع عام تاریخ معاصر ایران شکل گرفت که مـهمترین آنـها«تـاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد»است.انگیزههای داخلی برای توسعه چنین امری را باید در چهار عامل جستوجو کـرد:1-تـجربه تـولید کتابهای مرتبط با دفاع هشت ساله که بر پایه خاطرات فراهم آمـده بـودند؛2-شکستن جوّ امساک و خودداری از بیان خاطرات نزد مبارزان سیاسی دهههای چهل و پنجاه؛3-ایجاد رقابت کاری بـین سـازمانها؛4-استقبال مخاطبان از این نوع روایت تاریخی.
اگر دهه شصت با ثقل مـنابع تـرجمهای درباره انقلاب اسلامی سپری شد،دهه هـفتاد بـا ورود کـتابهایی که بر اساس تاریخ شفاهی تدوین شـده بـودند،با تعادل در تولید منابع خارجی و داخلی به انتها رسید؛مضاف بر اینکه خـاطرات خـودنگاشت همچون«زوایای تاریک:جلال الدیـن فـارسی»،«خاطرات آیـت اللّهـ خـلخالی»، «دوران مبارزه:علی اکبر هاشمی رفسنجانی»حـضور مـلموسی در این دوره پیدا کردند؛و بر شمار منابع تحقیقی اعم از گزارشی-تحلیلی چون«مـقدمهای بـر انقلاب اسلامی:صادق زیباکلام»،«تاریخ سـیاسی معاصر ایران:سید جـلال الدیـن مدنی»،«تاریخ سیاسی بیست و پنـج سـاله ایران:غلامرضا نجاتی»و پژوهشهایی در قالب روزشمار،مانند«تقویم تاریخ انقلاب اسلامی»،«روزشمار انـقلاب اسـلامی»و «انقلاب اسلامی به روایت اسـناد سـاواک»افـزوده شد و بعد تـازهای بـه تاریخنگاری انقلاب اسلامی بـخشید.
دهـه هشتاد را باید دهه زبانگشایی اسناد و دوره سوم تاریخنگاری انقلاب اسلامی دانست.با اینکه سیر تـولید مـنابع بر اساس تاریخ شفاهی از اوایل دهـه هـشتاد اوج گرفت،و بـنیاد انـتشار اسـناد در نیمه دوم دهه هفتاد گـذاشته شد،اما حضور کتابهای اسنادی در چند سال اخیر بهتانگیز بوده است.شاید مورخان در هیچ بـرههای بـا این حجم از مواد خام روبهرو نـبودند.در ایـن بـین نـقش«مـرکز بررسی اسناد تـاریخی»بـا انتشار حدود 145 جلد کتاب و«اداره کل آرشیو،اسناد و موزه دفتر رئیسجمهور»با حدود 25 کتاب سندی یادکردنی اسـت.اگـر فـراهم شدن سازوکارهای ارائه اسناد در سازمانهایی چون«مرکز اسـناد انـقلاب اسـلامی»،«سـازمان اسـناد مـلی ایران»،«وزارت امور خارجه»،«مجلس شورای اسلامی»،«مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی»و«مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران»را نیز مدنظر قرار دهیم،پژوهشگران تاریخ انقلاب اسلامی و جستجوگران زمینههای آن در دوره مـعاصر،برهه مناسبی را از جهت سهولت دستیابی به منابع دستاول پشت سر میگذارند.
این سیر از تاریخنگاری انقلاب اسلامی و بخشبندی پیشنهادی آن،میتواند آغاز یک پژوهش باشد؛ پژوهشی که میتواند ابعاد و فرازوفرود یک دورهـ 25 سـاله از تلاشهای صورت گرفته را بهتر نمایان کند.
فصلنامه مطالعات تاریخی زمستان 1383 - شماره 5 (صفحات 7و6)
نظرات