روایت آیرونساید از آخرین جلسه‌اش با احمدشاه


روایت آیرونساید از آخرین جلسه‌اش با احمدشاه

احمدشاه قاجار هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار که در سال ۱۳۰۴ از سلطنت خلع شد، چهار سال پس از این تاریخ درحالی که در تبعید به سر می‌برد، در روز نهم اسفند ماه ۱۳۰۸ در حومه پاریس فوت کرد.

آنچه در ادامه می‌خوانید خاطره آخرین جلسات ژنرال آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران، با احمدشاه است که پیش چند روز پیش از کودتای رضاخان انجام گرفته است.

 

«وقتی شاه جوان و فربه را در آن لباس فراک خاکستری رنگ می‌دیدم که با شنیدن حرف‌هایم در حد عصبانیت می‌لرزید، با خود می‌گفتم دیدن انسانی چون او درهم شکسته در مقامی به آن اهمیت چقدر دردناک است.

شاه می‌خواست مبلغی پول به حساب خود در بمبئی واریز کند و تنها راه امن به نظر او ارسال این پول توسط پیک‌های ما به بغداد بود.

ابتدا درک خواسته شاه برایم دشوار بود. اما رفته رفته فهمیدم که او مقداری تومان به صورت سکه‌های بزرگ به اندازه پنچ فرانکی فرانسه دارد که نیم میلیون پاوند انگلیسی ارزش آنهاست.

این را من به حدس می‌گویم چون از وزن دقیق سکه‌های نقره اطلاعی نداشتم. می‌دانستم به تعدادی کامیون و نفرات مسلح برای ارسال این محموله گرانبها به بغداد نیاز است.

آنگاه حس کردم که شاه انجام چه جنایت سنگینی را می‌خواهد به گردنم بیندازد. ما برای خرید تومان و پرداخت حقوق کارکنانمان به این پول در سراسر شرق آگهی داده بودیم و مسلماً آگهی ما در هندوستان هم منتشر شده بود.

شاه که آن همه پول داشت، به جای فروش آنها به ما و بانک شاهنشاهی ایران، می‌خواست آنها را به بمبئی بفرستد و به نرخ خوبی بفروشد.

از او پرسیدم چرا پولی را که دارد به بانک شاهنشاهی در تهران نمی‌سپارد؟ ولی او از پاسخ طفره رفت. انگار که چنان سؤالی احتیاج به جواب ندارد.

به او گفتم صدور پولی که ما برای وارد کردنش آن همه هزینه گزاف را متحمل می‌شویم، کار نادرستی است. او با لبخندی کنایه آمیز جواب داد: «شاید چنین باشد ژنرال عزیز! اما این را فراموش نکنید که همه مردم در واقع خودخواهند.»

ایران با یک چنین فرمانروایی چه می‌توانست بکند؟ با این حساب آیا عجیب بود که کشور در منجلاب فرو رفته بود؟ ایران به مردی قوی نیاز داشت که نجاتش دهد. اما قدر مسلم اینکه هنوز چنان مردی را نیافته بود.

برایم یک راز و یک معما شده بود که این کشور چگونه توانسته است استقلال خود را حفظ کند. زمانی تصور می‌رفت که این استقلال از دست رفته است. چون کشور میان بریتانیا و روسیه تزاری تقسیم شد. آیا چنان مبارزه‌ای یک بار دیگر با روسیه شوروی آغاز خواهد شد؟»