کارنامه رابینو، نایبکنسول انگلیس در رشت
2308 بازدید
1. مقدمه
مقدمه این مقاله به اقتضای موضوع که بررسی زندگی و کارنامه لویی رابینو است به تبارشناسی و مطالعه خاندان رابینو میپردازد که دانستن آنها در شناخت موضوع اهمیت دارد.
هاسینت لویی رابینو دی بورگوماله[2] معروف به لویی رابینو به یک خانواده یهودی تعلق داشت که ریشه آن به ایتالیا باز میگردد. اجداد او در منطقه کورتمیلیا[3] از توابع ناحیه پیمونته[4] در این کشور زندگی میکردند. افراد این خانواده در بسیاری از کشورهای دنیا مانند انگلیس، روسیه، آمریکا، کانادا، آلمان و سوئد پراکنده شدند و به عنوان بخشی از شبکه زرسالار جهانی صهیونیستی به فعالیتهای اقتصادی و سیاسی پرداختند. رابینوویچها از همین تبار هستند.
پدر لویی رابینو، جوزف رابینو، رئیس بانک شاهنشاهی ایران یا بانک شاهی بود. این بانک در سال 1306ق (مطابق 1889م) در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه، به دست یک سرمایهدار یهودی انگلیسی به نام پاول جولیوس رویتر در ایران تأسیس شد. او پس از آنکه تابعیت انگلیسی گرفت به ایران آمد و خدمت به منافع بریتانیا در ایران را آغاز کرد. بانک شاهی نخستین بانک در ایران بود. در بیشتر شهرهای بزرگ و مهم ایران، شعبههای این بانک دائر بود. امتیاز نشر اسکناس ایران هم در اختیار این بانک بود. بانک شاهی برای هر شهر اسکناس ویژهای چاپ میکرد که فقط در همان شهر اعتبار داشت؛ لاجرم کسی که اسکناس تهران را داشت، اگر میخواست پولش را در تبریز خرج کند باید مثل پول خارجی تبدیل میکرد. در مجموع، بانک از این راه سود سرشاری نصیب سرمایهداران انگلیسی میکرد (رایت، 1359: 126).
بانک شاهی از مراکز وابسته به شبکه جهانی زرسالاران یهودی بود که تأسیس آن در ایران، اثرات مخربی برای اقتصاد ایران و مدیریت پولی کشور به دنبال داشت. در برخی منابع آمده است که این بانک با مشارکت مؤسسه شرودر (از مراکز اصلی سرمایهگذاری مالی زرسالاری یهودی)، کمپانی ساسون (متعلق به خاندان یهودی بغدادی ساسون و شرکاء چون عزرا و گبای و کدوری و غیره) و مؤسسه والپول گرینول تأسیس شد (شهبازی، 1382: 16).
لرد کرزن در موقع مسافرتش به ایران، درباره ژوزف رابینو، رئیس بانک شاهی، چنین مینویسد: «در موقع مسافرتم بانک شاهنشاهى در همان خیابانى که سفارت بریتانیا واقع است محلى تهیه و شروع به کار کرد و آقاى رابینو مدیر شایسته آن منتخب شد. وى قبل از آن مدیر شعبه بانک اعتبارات لیون در شهر قاهره بود.» (کرزن، 1380: 618).
ژوزف رابینو زمانی که به ایران آمد عدهای از کارمندانش را از قاهره با خود به ایران آورد و همچنین مدیر «بانک انگلیس و مصر» با او همراه شد. رابینو از سال 1890م به تدریج شعبههای مختلف این بانک را در شهرهای مختلف ایران و حتی خارج از ایران مانند رشت، تبریز، بوشهر، همدان، شیراز، قزوین، اراک، کرمانشاه، اصفهان، بغداد، بصره، بمبئی و کلکته تأسیس کرد (ناطق، 1371: 25ـ29).
همزمان با وقایع مشروطه در ایران، نامهنگاریهایی از ژوزف رابینو به عنوان مدیرعامل بانک شاهنشاهی، در اسناد سفارت بریتانیا در تهران وجود دارد که او تلاش کرده بوده در هماهنگی با سیسیل اسپرینگ رایس، وزیرمختار انگلیس در تهران، و سر ادوارد گری، وزیر امور خارجه انگلستان، طلبهای بانک شاهنشاهی و مطالبات دولت انگلیس از دولت ایران را به هر نحو ممکن بگیرد(بشیری، 1362: 52، 59، 62، 84، 161).
فعالیتهای رابینو در بانک شاهی، محدود به فعالیتهای اقتصادی و بانکی نبود. در گزارش 31 دسامبر 1907م (مطابق 10 دی 1286ـ 26 ذی القعده 1325ق) آمده وقتی ناصرالملک، از وابستگان به سیاست انگلیس و دارندۀ نشان دولتی از آن کشور، از مقام رئیس الوزرایی به دست محمدعلی شاه عزل شد، از جانش بیم داشت و قصد داشت راهی اروپا شود. دولت انگلیس برای حمایت از او از هیچ کاری کوتاهی نکرد و غلامان سفارت را در کنارش قرار داد. حتی به رئیس غلامان سفارت انگلیس دستور دادند شب را در منزلش بماند و صبح دو نفر از سفارت انگلیس، او را تا لب مرز ایران همراهی کنند تا کسی به او تعرضی نکند. ژوزف رابینو هم مأموریت داشت تا با فرستادن یکی از کارمندان بانک شاهی او را به بادکوبه برساند (بشیری، 1362: 141).
ژوزف رابینو در سال 1908م به علّت اثرات منفیای که برخی اقداماتش بر بانک شاهی گذاشت و اختلافهایی بین او و سرمایهگذاران بانک به وجود آورد، بعد از قریب 20 سال مدیریت بانک شاهی، استعفا داد و برای همیشه از ایران رفت (ناطق، 1371: 25ـ29).
ژوزف رابینو مقالات و کتابهای متعددی درباره اوضاع اقتصادی مصر دارد. او در دوران حضورش در ایران چند مقاله و کتاب درباره بانکداری در ایران و اوضاع اقتصادی ایران هم نوشت که اکثر آنها به فارسی ترجمه نشده است. از جمله:
1. مقاله «بانکداری در ایران: مبانی، تاریخ و چشم انداز آن» که در فوریه 1892م در 56 صفحه به زبان انگلیسی نوشته و در شماره 12 «مجله مؤسسه بانکداران» در لندن منتشر شد (Rabino, 1982).
2. کتاب «عملکرد امپریال بانک ایران» که در واقع گزارش کار بانک شاهی است. این اثر در 15 مارس 1897م به زبان انگلیسی منتشر شد (ناطق، 1371: 26).
3. مقاله «گزارش یک اقتصاددان در ایران» که در «مجله انجمن آماری سلطنتی» لندن به زبان انگلیسی در ژوئن 1901م منتتشر شد (Rabino, 1901).
4. مقاله «گفتگو با شیخ هادی مجتهد» که در «فصلنامه جهان اسلام»، در شماره 28 سال 1914م در پاریس و به زبان فرانسوی منتشر شد. این مقاله، یادداشت کوتاهی درباره گفتگوی رابینو با شیخ هادی نجمآبادی، روحانی متهم به ازلیگری، در تهران است که بعد از شیوع بیماری وبا در سال 1892م در تهران و ناتوانی دولت برای مهار آن و کشته شدن جمع زیادی از مردم صورت گرفته است. در این گفتگو نظرات مشترکی از سوی شیخ هادی و رابینو مطرح شده و رابینو از این اشتراک دیدگاه خوشحال بوده و تجلیل زیادی از وی کرده است. (Rabino, 1914: 230-231).
ژوزف چند پسر و یک دختر داشت: یک پسرش لویی رابینو، نایبکنسول انگلیس در رشت است که شرح حال او در اینجا مورد نظر ماست و پسر دیگرش کارمند شعبۀ پاریس بانک انگلیسی «وستمینستر» بود (تقی زاده، 1338: 2). بانک وستمینستر بخشی از الیگارشی جهانوطن یهودی است که کار خود را از سال 1866م به عنوان نماینده مؤسسه HSBC، یکی از عظیمترین غولهای مالی جهان، در لندن آغاز کرد(شهبازی، 1382: 17).
ژوزف، دختری هم داشت که نقاش بود و در ایران به کار نقاشی میپرداخت. دوستعلی خان معیرالممالک این خانم را زمانی که مشغول کپیبرداری از یکی از نقاشیهای کمنظیر رنگروغن اثر میرزا عبدالمطلب مستشار، که سالها در امارت پارک امینالدوله نصب بود، دیده است و درباره او چنین نوشته: «آقای رابینو اولین رئیس بانک انگلیسی در تهران، دختری داشت نقاش. یکی از روزها به دیدن معین الملک، پسر امینالدوله، رفته بودم. دیدم دوشیزه رابینو با لوازم کار، برابر پرده نشسته و مشغول کپی برداشتن آن است.» (معیرالممالک، 1390: 278).
2. لویی رابینو از تولد تا مشروطه
لویی رابینو زمانی که پدرش کارمند بانک لیون بود، در 27 ژوئیه 1877م (مطابق 5 مرداد 1256ش) در شهر لیون فرانسه متولد شد. او در فرانسه بزرگ شد و در دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و خیلی زود راهی ایران شد تا نزد پدرش به کار مشغول شود (مشیری، 1352: 709ـ710). او در سن 18 سالگی و در سال 1895م مطابق 1274ش، برای اولین بار وارد ایران شد و در تهران به منشیگری نزد پدرش پرداخت. او در تهران و در کنار پدرش زندگی میکرد و در امور بانکی، به وی کمک میکرد. سپس مأموریتهایی مثل اداره راه شوسه تهران به قم، که امتیاز آن به بانک شاهی واگذار شده بود، به او محول شد. این مأموریت و مسافرتهای وی تا کاشان و اراک سبب شد اطلاعاتی درباره آن مناطق به دست آورد. او در سال 1900م مدت شش ماه در مشهد اقامت گزید و سپس از راه عشق آباد و روسیه، به اروپا بازگشت. رابینو، اندکی بعد به ایران بازگشت.
لویی رابینو از طرف بانک شاهی مأمور تشکیل شعبهای از آن بانک در کرمانشاه گردید. در طول مسافرتش، شهرهای ساوه و همدان را با دقت سیر نمود و ضمن مأموریتش قصرشیرین را مکرر دید و شهرهای مناطق لرستان و کردستان را گشت. گویا مأموریت او در ایران، فراتر از مأموریتهای اقتصادی و بانکی بود. او همان طور که انتظار میرفت، در کرمانشاه از بانک شاهی برای همیشه خداحافظی کرد و وارد دستگاه دیپلماسی دولت بریتانیا شد. او از روز 23 فوریه 1903م به عنوان وکالت موقت کنسولی انگلستان در کرمانشاه نصب شد و کارش را در کنسولگری آنجا آغاز کرد و سپس ارتقا یافت و در سالهای 1904م و 1905م به عنوان کفیل نیابت کنسولگری، مسئولیت داشت (مینورسکی، 1390: 24).
3. فعالیتهای رابینو در گیلان در دوران مشروطه
در شهریور 1285ش بعضی از مشروطهخواهان رشتی در کنسولگری انگلیس تحصن کردند (صفائی، 1370: 185). خبر این تحصن، به سفارتخانه انگلیس در تهران رسید و جرج پِرسى چرچیل (اعتمادالسلطنه، 1363: 459-460) (سپهر، 1136: 145)(فراهانی، 1385: 27)( رابینو، 1363: 56-57 و 143) دبیر سفارت انگلیس از تهران به رشت سفر کرد و با سران متحصنین دیدار و با آنها صحبت کرد. «ملک الحکما» به نمایندگی از طرف مشروطهخواهان با سفیر وارد مذاکره شد. چرچیل به آنان اطمینان داد که از آنها به وجه شایستهای حمایت کند و به این ترتیب تحصن در 7 مهر پایان یافت (صفائی، 1370: 185).
13 روز بعد، لویی رابینو به عنوان نماینده دولت انگلیس وارد رشت شد. او از 20 مهر 1285 [5] به رشت سفر کرد و عنوان «کفیل نیابت کنسولگری» را یدک میکشید و از 26 اردیبهشت 1286 تا 10 تیر 1291ش[6] سمت «ویس قنسول» (نایبکنسول، کنسولیار) را در رشت بر عهده داشت. او بالاترین شخص کنسولگری انگلیس در تمام شمال ایران بود (بشیری، 1367: 261).
رابینو خیلی زود با مشروطهخواهان سکولار رشت ارتباط برقرار کرد و آنها نیز ارتباط وثیقی با کنسولگری انگلیس در رشت و رابینو برقرار کردند؛ به نحوی که کریم کشاورز نوشت: «میرزا حسین خان کسمایی با مسیو رابینو روابط بسیار نزدیکی داشت.» (روشن، 1352: 352).
رابینو علاوه بر ارتباط با روشنفکران سکولار گیلان، روابطی نیز با انجمنهای مخفی قفقاز برقرار کرد. حجم اطلاعاتی که رابینو درباره انجمن مخفی بادکوبه ارائه داد نشان از تسلط دستگاه جاسوسی انگلیس بر این تشکلهای مخفی داشت. طبق گفته خودش کسی حق افشا کردن اسرار این انجمنها را نداشت مگر اینکه کشته میشد و رابینو باید فراتر از این جریان و یا در رأس آن بوده باشد.
رابینو تشکیلات مشروطهخواهان سکولار را چنین تشریح میکند که مشروطهخواهان رشت دو نوع مجلس دارند. یک انجمن، انجمنی عمومی است که در مقابل انظار مردم بحث میکنند. در این جلسات هر کس که بخواهد میتواند شرکت کند. اما دیگری انجمن مخفی است که قانونهای سختی دارد. «اگر کسی داخل انجمن مخفی میخواهد بشود باید درخواست بشود، باید اولاً در کمیته آن خواهش اجازه دخول کند و کمیته میان خودشان قرعه میاندازند اگر قرعه به قبولی درآمد او را به باطوم میفرستند که اجازه از آنها بگیرند که آن شخص داخل بشود.» (روشن، 1352: 65) رابینو چنین ادامه میدهد که گر انجمن باطوم اجازه ورود کسی را به انجمن داد، او باید قسم بخورد که جای مجلس ایشان را بروز ندهد. همه اعضای این انجمن به این اصل ملزم هستند. اگر یکی از آنها چیزی نزد دیگران بروز داد او را از میان بر میدارند! (همان) در تشکیلات فراماسونری نیز همین دو اصل را در ورود اعضا شرط کردهاند. با توجه به شباهت این انجمن مخفی با فراماسونری، میتوان گفت که این انجمن یک انجمن شبه ماسونی بود که زیر نظر دستگاه اطلاعاتی انگلیس فعالیت میکرد. اطلاعات رابینو درباره این انجمنِ «مخفی» بسیار دقیق است. او در یادداشتی که در تاریخ 10 دی 1285ش[7] مینویسد از ورود یکی از نمایندگان انجمن مخفی بادکوبه به رشت خبر میدهد (روشن، 1352: 65). در ادامه وی از انجمن مخفی بادکوبه نیز پرده برمیدارد و مینویسد که در آنجا نیز گروهی از همین افراد تشکیلاتی راه انداختهاند که به طور عمومی به آنها «اجتماعیون عامیون» میگویند. این جمعیت به تنهایی در بادکوبه 6000 نفر عضو دارد. این افراد اغلب ایرانیهایی هستند که سالها پیش برای کسب و کار به آنجا مهاجرت کرده بودند. جمعیت غالب این انجمنها از گرجیها و تعداد کمی از ارامنه و روسها هستند. نزد اینها تفنگ و سلاح و دینامیت و سایر مواد منفجره به مقدار زیادی موجود است که در لابراتوارهای مخفی آماده میشود. دولت روسیه هم بارها آنها را دستگیر کرده و تجهیزات آنها را ضبط کرده است ولی به هیچ وجه فعالیتهای آنان متوقف نشده است (روشن، 1352: 66-65).
وقتی محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست، سران سکولار مجلس چون سیدحسن تقیزاده به سفارت انگلیس پناه بردند. تقیزاده این واقعه را چنین بیان میکند: «اینجانب در اواخر جمادیالاخر سنه 1326 [8] موقعی که پس از تخریب مجلس و برانداختن مشروطیت، و تحصن در سفارت انگلیس با عدهای از مشروطهخواهان به حکم محمدعلی شاه نفی بلد، یعنی تبعید به خارج از ایران، شدم. از تهران به رشت و انزلی و باکو و تفلیس و وین و پاریس مسافرت کردم. در ورود به رشت با یاران، به قنسولگری انگلیس وارد شدیم. مرحوم رابینو دو اتاق خوب و پاکیزه با همه لوازم استراحت برای من و مرحوم معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا) که او هم از وکلای مجلس بود مهیا ساخته و به اختیار ما گذاشت. در آن چند روز که در رشت بودم از فیض صحبت او متمتع بودم. وی فارسی را خوب میدانست و علاقه زیادی به آثار و ادب ایرانی داشت. روزی از من پرسید آیا شما در ممالک خارجه تحصیل کردهاید؟ جواب نفی دادم. پس گفت این حرفهایی که در مجلس میزدید و نطقها که میکردید و حاوی مطالب و معلوماتی بود، از کجا این همه معلومات را به دست آورده بودید؟ من گفتم کتاب بسیار خواندم و حافظه خوب دارم.» (تقیزاده، 1338: 2).
وقتی رابینو بعد از سالها، کتاب دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس را نوشت، آن را به تقیزاده که بسیار به او «ارادت» داشت، تقدیم کرد (رابینو،1363: 5). رابینو علاوه بر آنکه پذیرای تقیزاده و یارانش بود، در مدت کوتاهی که آنها در رشت بودند شرایطی را مهیا کرد که مشروطهخواهان سکولار رشت مخفیانه به دیدار تقیزاده بروند و برای برنامههای آینده مشورت کنند. تقیزاده مینویسد: «در رشت که بودیم محرمانه از مشروطهطلبان به کنسولخانه آمده با ما ملاقات میکردند. یکی از آنها یپرم بود.» (افشار، 1368: 87ـ88).
رابینو در سالهای پایانی حضورش در گیلان به کمک منشیاش، صمصام الکتاب، شروع به تدوین و انتشار مطالبی درباره گیلان کرد و اینها در مطبعه عروة الوثقی منتشر میشد. مطبعه عروةالوثقی محلی برای انتشار تندروانهترین نشریات و شبنامههای گیلان بود و مشروطهخواهان سکولار کتابهایشان را در این مرکز منتشر میکردند. رابینوی انگلیسی هم کتابها و جزواتش را در این مرکز منتشر میکرد.
بعد از اولتیماتوم دولت روسیه به ایران، نظامیان اشغالگر روسیه در محرم 1330ق (دی1290) وارد ایران شدند و رشت زیر چکمههای آنها لگدمال شد. نکراسوف، کنسول روسیه در رشت، شروع به قلع و قمع مشروطهخواهان کرد و عدهای را دستگیر نمود و حکم دستگیری «حاجی رضا» صاحب مطبعه عروةالوثقی رشت و حمله به چاپخانهاش را صادر کرد. کسروی مینویسد: «نکراسف به درشگه نشست و بیش از صد قزاق پشت سر خود انداخت و بدانسان در شهر بتاخت و گردش پرداخت و چون به جلو چاپخانه عروةالوثقى رسید پیاده شده خود به درون رفت و به قزاقها دستور داد ماشینها را بشکنند و از هم پاشند و بدینسان چاپخانه را نابود گردانید... ولى چون مسیو رابینو، کونسول ایرانشناس انگلیس، از دژآهنگى نکراسف از پیش آگاهى یافته و حاجى رضا را به کونسولخانه خودشان خواسته و در آنجا نگاهداشته بود روسیان دست به او نیافتند و او جان به در برد.» (کسروی، 1353: 462).
شش ماه بعد، رابینو کتاب مفصل تاریخ گیلان و دیلمستان را در مطبعه عروةالوثقی با کیفیت عالی به چاپ رساند. رابینو چند جزوه، مانند مکاتیب خان احمد گیلانی، فومن، صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است، را هم در همین سال در آن مطبعه به چاپ رساند.
4. تحلیلی بر یادداشتهای رابینو درباره مشروطه گیلان
رابینو از آغاز روزهای ورودش به گیلان شروع به نوشتن مطالب مهم کرد و علاوه بر گزارش به سفارت انگلیس در تهران، یادداشتهایی هم برای خود نوشت. اولین یاداشت او به تاریخ 17 اکتبر 1906م (مطابق 25 مهر 1285ش- 28 شعبان 1324ق) یعنی سه روز بعد از ورودش و آخرین آنها به تاریخ 1 نوامبر 1910م (مطابق 10 آبان 1289ش- 27شوال 1328 ق) است (روشن،1352: 56ـ57).
تقیزاده طی نامهای به تاریخ 7 اسفند 1290ش (مطابق 26 فوریه 1912م) که متن آن به صورت مقالهای در حبلالمتین کلکته منتشر شد، درباره آن یادداشتها ادعا کرده است که رابینو در سال 1330 در صدد چاپ آنها بوده ولی به علت حمله روسها به مطبعه حبلالمتین یادداشتها از بین رفته است: «ژنرال قونسل روس با قزاقان سوار شده به بازار و کوچه ها گردش نموده و بعد به مطبعه عروه الوثقی که بزرگ ترین مطبعههای رشت است رفته حکم به تاراج میدهند. آنچه از اوراق موجود بود تمام را پاره کرده و سوزانیدهاند و اثاثیه مطبعه را تمام به یغما نمودهاند؛ از جمله اوراق مفید که پاره شده است و بسیار اسباب تاسف است کتابی است که از طرف قنسول دولت انگلیس بدین مطبعه جهت طبع داده شده بود... این مرد محترم یعنی جناب مستر رابینو ژنرال قنسول دولت انگلیس مقیم رشت با زحمات زیاد کتابی در باب تاریخ انقلاب گیلان از بدو مشروطیت الی یومنا هذا جمع آورده به مطبعه مزبور داده بود که طبع نموده [و] زیوربخش عالم مطبوعات شود، که به ناگهان به دست سالداتهای وحشی روس افتاده پاره نمودند. عیب آن این بود که اصل نسخه کتاب را هم که در مطبعه بوده پاره نمودهاند و زحمات چندین ساله جناب قونسل دولت انگلیس از میان رفت.» (براون، 1387: 135ـ136).
کسروی نیز دربارۀ رابینو مینویسد: «مسیو رابینو کنون گویا در مصر باشد. این مرد را همه میشناسیم که به تاریخ ایران نیکیها کرده و در همان زمان کتاب سیدظهیرالدین [مرعشی] را در چاپخانه عروةالوثقى به چاپ مىرسانیده و آشناییش با حاجى رضا از این راه بوده. شاید او را یادداشتهایى درباره این پیشآمدهاى رشت و انزلى باشد و جاى افسوس است که آنها را به چاپ نرساند و پراکنده نکند به ویژه که اکنون آن پیشآمدها از سیاست بیرون افتاده و جز رویه تاریخى نمیدارد.» (کسروی، 1353: 462).
بهرغم این ادعاها، نسخهای از آن کتاب نزد ادوارد براون موجود بوده و او این نسخه را به کتابخانه دانشگاه کمبریج (در انگلیس) داده است و بالاخره همان نسخه به کوشش محمد روشن در سال 1352ش منتشر شد.
رابینو در یادداشتهایش هیچ نقشی از خود به یادگار نگذاشته و همان طور که در تاریخنگاری انگلیسی در کتاب آبی - که رابینو خود از نویسندگان آن است و گزارشهای مربوط به رشت به طور عمده گزارشهای او به سفارت انگلیس در تهران است ـ شاهد هستیم، دولت انگلیس نقش خود و نیروهای انگلیسی را سانسور کرده و انگار که تنها شاهد وقایع مشروطه گیلان بودهاند! در حالی که اسناد مختلف، خلاف ادعاهای رابینو را ثابت میکند. بهطور مثال، رابینو حرفی درباره حضور تقیزاده و سایر نمایندگان سکولار مجلس در ماجرای استبداد صغیر در کنسولگری انگلیس در رشت نزده و این ماجرا را مسکوت گذاشته است. در حالی که این ماجرا در خاطرات تقیزاده به روشنی گفته شده است. تقیزاده مینویسد که چگونه او به همراه معاضدالسلطنه و عده دیگری از سکولارها توسط سفارت انگلیس در تهران تحت حفاظت و امنیت کامل به رشت فرستاده شدند و رابینو چه استقبالی از آنها کرد. او شرایطی مهیا کرد تا آنها با مشروطه خواهان سکولار رشت مانند یپرم و دیگران در داخل کنسولگری دیدار کنند (افشار، 1368: 87ـ89).
رابینو هیچ سخنی از ارتباط با افرادی مانند میرزا کریمخان رشتی، عبدالحسینخان معزالسلطان، میرزا حسینخان کسمایی، یپرمخان ارمنی و وکیلالتجار یزدی نزده است؛ در حالی که در یادداشتهای کریم کشاورز، فرزند وکیلالتجار یزدی، میبینیم که «میرزا حسینخان کسمایی با مسیو رابینو روابط بسیار نزدیکی داشت.» (روشن،1352: 352)
5. اقدامات رابینو در خروج و سرقت میراث ملی ایرانیان
یکی از کارهای رابینو در مدت حضورش در ایران، جمعآوری نسخ خطی و کتابهای نفیس و نایاب بود و در این زمینه به قدری به شهرت رسید که سالها بعد از رفتنش سرقت بسیاری از کتب خطی دزدیده شده را به او نسبت میدادند. او برای این کار یک گروه قاچاق عتیقه ایجاد کرد و حجم زیادی از آثار تاریخی ایران را توسط این باند، سرقت و راهی موزههای انگلیس کرد. خودِ رابینو بعدها، در بیان بخشی از فعالیتهایش در خدمت به دولت انگلیس در دوران حضورش در گیلان، به قسمتهایی از اقداماتش اشاره داشته و از آنها به عنوان خدمات خویش یاد کرده است! او اسناد، نامهها، فرمانها، قبالههای قدیمی و نقاشیهای ارزشمند قدیمی که از افراد مختلف کشیده شده بود و هر چیزی که حیثیت تاریخی و ارزشمندی داشت را جمعآوری میکرد: «نوشتههائی را که گرد میآوردم مرکب بود از نامه و قباله و فرمان و صورت محاسبه به حساب سیاق و قطعه خط خوش و شعر؛ و این اوراق را در چهار پنج طومار پهلوی هم جا دادم و با مطالعه آنها به خواندن انواع خطوط وقوف یافتم. تصویرهایی که جمع میکردم، رنگی و کار هنرمندان جدید بود و همه طبقات وزرا، درباریان، مستوفیان، سربازان، شاطران، تاجران، صرافان، کارگران و گدایان را شامل میشد. فرمانهای پر نقش و نگار، دعوتنامهها و آیات قرآن و قطعههای خط خوش و تبریکنامهها را نیز به این مجموعه ملحق ساختم.» (مشیری، 1352: 711ـ712).
از اولین کارهای رابینو در مدت پنج سال اول حضورش در ایران (از 1895م تا 1900م)، جمعآوری سکههای ایرانی قدیمی و قیمتی بود که طبق گفته خودش تعداد دو هزار سکه را به بانک شاهی داد. او همچنین طی 12 سال بعدی که در ایران حضور داشت (از سال 1900م تا 1912م) سکههای تاریخی بسیاری بهدست آورد که آنها را به موزه بریتانیا هدیه کرد. رابینو مینویسد: «جمعآوری مسکوکات را به سکههای ایرانی محدود کردم، اما مسکوکات یونانی و رومی بسیاری هم به دست آوردم. از 1895 تا 1900 برای بانک شاهنشاهی ایران، بیش از دوهزار مسکوک جمعآوری کردم که از زمان داریوش تا عهد سلطنت مظفرالدین شاه را فرا میگرفت و بعضی از آنها در هیچ جای دیگر نظیر نداشت... مسکوکاتی که بعد به دست آوردم [را] به موزه بریتانیا هدیه کردم تا هر کس که به فن سکهشناسی آشناست، به آنها راه داشته باشد»! (مشیری، 1352: 712) رابینو درباره جزئیات برخی سکههای به دست آمده چنین مینویسد: «در تهران چهل سکه از عهد یکی از پادشاهان اشکانی که اسمش نامعلوم [بود]؛ و سی و اندی سکه شاه صفی ثانی، ضرب تبریز و ایروان و چندین سکه شاه عباس، ضرب تفلیس، به دست آوردم.» (مشیری، 1352: 712).
رابینو خاطرهای دارد از خبر کشف یک دفینه در ناحیه اشکورات. او با شنیدن خبر با سرعت به راه میافتد و پس از دو روز به آنجا میرسد: «در شهر رشت شنیدم که در کوهستان اشکور، در ناحیه پیروند، دفینهای کشف شده است، با شتاب تمام بر اسب سوار شدم و دو روز راه پیمودم ولی چون به مقصد رسیدم، گفتند که زرگری کلیمی، مسکوکات طلا را به وزن نقره و مسکوکات نقره را به وزن مس، از اهل ده خریده و همه را آب کرده است و کدخدا دوازده سکه نقره، ضرب لاهیجان و لشت نشا و کرجیان[؟] و گلیجان [و] تیماجان، به من داد که بر آنها نام شاه اسماعیل نقش بود.» (مشیری، 1352: 712)
رابینو از چیزهای دیگری هم نام میبرد که آنها را به موزههای انگلیس هدیه کرده است. «صورت کامل مالیات گیلان» و «صورت کامل عایدات گیلان» از آثاری بود که رابینو به ادوارد بروان و او به کتابخانه دانشگاه کمبریج داد (مشیری، 1352: 714).
رابینو به اتفاق «ف. لافون» فرانسوی، مهندس کشاورزی و مأمور رسیدگی به تخم نوغان در رشت، آرشیو بزرگی از گیاهان منطقه گیلان را گرد آوردند و پیرامون آن کتابی نوشتند و بخش اعظم این مجموعه را به مدرسه عالی کشاورزی مونپولیه (در فرانسه) هدیه کردند: «روزی من به مسیو لافون فرانسوی که مأمور رسیدگی تخم نوغان بود پیشنهاد کردم که با هم رسالههایی در باب موضوعهای گوناگون بنویسیم... مهمترین تألیف ما، کتابی بود در وصف انواع گل و گیاه گیلان. به فارسی و لاتین و اصطلاح محلی و فواید علمی و طبی و تجارتی هر یک را نیز ثبت کردیم. برای جمعآوری اطلاع و گل و گیاه، روزهای بیشمار با باغبان و نوکران خود به کوه و دشت و جنگل میرفتیم و از هردرخت و گل و گیاهی که نمونهای میآوردم، گل و برگ و درخت و گیاه را، در میان اوراق روزنامه تایمز قرار میدادم و تاریخ و روز و نام و اصطلاح محلی هر یک را ثبت میکردم. مسیو لافون مقداری از آنها را به مدرسه فلاحت مونپولیه فرستاد و ما دو تن با هم، قریب هزار نوع گل و گیاه جمع آورده بودیم.» (مشیری، 1352: 715-714).
رابینو در این دوره مجموعه بزرگی از روزنامههای ایرانی را نیز گرد آورد که شامل دوره 100 ساله تاریخ روزنامهنگاری در ایران میشد. در واقع همین مجموعه بود که زمینه انتشار کتاب تاریخ مطبوعات ایران ادوارد بروان را فراهم کرد. رابینو درباره این مجموعه چنین مینویسد: «مجموعه روزنامههایی که من فراهم آوردم و به وسیله پروفسور براون به کتابخانه دانشگاه کمبریج هدیه شد، شاید کم نظیر باشد.» (مشیری، 1352: 715).
رابینو به تعدادی دستخط و نامه و اسنادی که به خط شاهان ایران بود، مانند دستخط ناصرالدین شاه درباره ملیجک و نامه فتحعلی شاه قاجار به خازن الدوله اشاره کرده که آنها را نیز به دست آورده و به موزههای بریتانیا داده است: «غیر از روزنامه، دستخط نیز جمع میکردم. ظهیرالدوله والی گیلان، پاکتی به من داد که بر آن الفبایی به خط بچه و کلمهای چند به دست ناصرالدین شاه نوشته بود. به این مضمون: «این الفبا را ملیجک (عزیزالسلطان) نوشته و خوب نوشته است. دیروز حالش خوب نبود به او مسهل دادیم و مفید شد... احتشام السلطنه رئیس مجلس نیز نامهای به من بخشید که آن را فتحعلی شاه به خازن الدوله نوشته بود.» (مشیری، 1352: 715).
رابینو از اسنادی یاد کرده که نتوانسته آنها را به دست آورد. از جمله آنها قرآنی به خط کوفی منسوب به خط امیرالمومنین(ع) بود: «امین دیوان لاهیجانی، قرانی به خط کوفی به من نشان داد و میگفت به خط حضرت علی است و به هر ورق آن، نقش مُهر یکی از امرای محلی لاهیجان بود، ولی من نتوانستم آنها را بخوانم. متولی مقبره کیجا نزدیک کهدم، چندین تولیتنامه در دست داشت و نقش مهر سلطان حمزه صفوی که چند ماه پیش از شاه عباس کبیر پادشاهی کرد بر روی دو تای آنها مشاهده میشد. چندین سند و فرمان دارای نقش مهر مظفر سلطان و دو فرمان به مهر «آنا» ملکه روس و به امضای فرمانده سپاه روس در گیلان نیز دیدهام.» (مشیری، 1352: 716).
رابینو در رشت هشت تابلوی مینیاتور اثر رضا عباسی و شاگرد او معین مصور که از بزرگترین نقاشان ایرانی در عصر صفوی بودند را به دست آورد: «در ایامی که در رشت بودم، هشت مینیاتور به دست آوردم ولی بیست سال بعد به اهمیت واقعی آنها پی بردم و دانستم که کارهای رضا عباسی و معین مصور به چنگم افتاده است.» (مشیری، 1352: 716).
رابینو تصریح میکند که وسایل بسیاری را جمعآوری کرده بود که بسیاری از آنها را به موزههای اروپا بخشیده است: «چیزهای بسیار جمع کردم و لیکن اغلب آنها را به این و آن میبخشیدم. قالی، جاجیم، گلیم، سجاده، نمد، زین، گلدوزی، مخمل کاشان، پارچه ابریشمی یزد، کاشی، چینی، پیه سوز، مُهر و اشیای برنزی از عهد هخامنشی تا دوره صفوی، تمبر، قلمدان، طومار، فرمان، دستخط، نقاشی، روزنامه، قمه، خنجر و چیزهای دیگر [را] به دست میآوردم و از دست میدادم. خوشحالم که بعضی را به کتابخانههای عمومی و به موزهها هدیه کردم و به دوستانی دادم از قبیل پروفسور براون که سرانجام آنها را به کتابخانه و موزه بخشیدند.» (مشیری، 1352: 717).
همزمان با حضور رابینو در رشت چند نسخه خطی از دیوان کامل سیدشرفشاه گیلانی که بیش از پانصد سال قدمت داشت و یکی از آنها به طور موروثی در خانه پدری سیدصالحِ صالح، از نوادگان شرفشاه، نگهداری میشد به سرقت رفت. این کتاب قدیمیترین متن موجود به زبان گیلکی است و ارزش بسیاری دارد. رابینو در سال 1913م در یک نوشته، به دیوان اشعار شرفشاه اشاره میکند که قبلاً این کتاب را در مقبره شرفشاه در طالشدولاب دیده است و پیش از آنکه بتواند آن را به دست آورد، بهدست دیگران به سرقت رفت (Les provinces caspiennes de la Perse, 1915-1916: P. 33). سیدصالح، خود که معتقد بود این نسخه خطی بهدست عوامل رابینو به سرقت رفته و در دست او میباشد. او مینویسد: «کتاب شرفشاه در حکمت الهی و عملی تألیف شده بوده و به تعبیر یکی از بینندگان، قُطراً به قُطر جلد اول ناسخ التواریخ بود و سوای حکمت، مشتمل بر علوم دیگر هم بوده است که موضوع آن بر نگارنده مجهول است. و حاوی تمام یا قسمت مهم اشعار سید بوده و به دو قسمت نظم و نثر تقسیم میگردیده، و در هر قسمت به السنه گیلکی و فارسی و عربی نگارشاتی داشته است و شاید به خط خود شاهِ شرف بوده و در خانواده ما باقی بود تا آنکه سرقت گردید. و شنیدهام که بالاخره به دست رابینو قونسول دولت انگلیس در رشت افتاد!» (سید شرفشاه؟2، 1305: 212-213) او در ادامه از رابینو خواسته است که کتاب شرفشاه را چاپ کند یا بگوید که نزد چه کسی دیده است تا بشود از آن شخص درباره این کتاب تحقیق کرد. ولی هیچ جوابی از رابینو نرسید.
مرحوم استاد محیط طباطبایی در مقالهای که در سال 1320ش درباره شرفشاه نوشته، به ماجرای سرقت دیوان شرفشاه اشاره کرده و این مطلب را افزوده که رابینو در پاسخ به عباس کدیور، سرقت دیوان شرفشاه را تکذیب کرده است: «آقای رابینو در پاسخ به استفسار آقای [عباس] کدیور، نوشته است که این شهرت، اساسی ندارد.» (طباطبایی، 1320: 28) دیوان شرفشاه چند سال بعد، از «کتابخانه آکادمی شهر بخارست» پایتخت کشور رومانی سر در آورد! این نسخه در سال 1358ش در ایران منتشر گردید (صوتی، 1358).
لازم به ذکر است که بعد از خروج رابینو از ایران، رد پای اعضای خانواده رابینو از ایران محو نشد؛ بلکه در اواخر قاجار و دوران 20 ساله سلطنت رضاشاه، به شکل جدیدی ادامه پیدا کرد. دکتر محمدقلی مجد با تحقیق در اسناد وزارت امور خارجه آمریکا مینویسد: «در ابتدای سلطنت رضاشاه، آرتور اپهام پوپ[9] آمریکایی تحت عنوان ایرانشناسی، موفق شد با کمک یکی از دوستانش به نام «رابینو» باند عظیم قاچاق میراث تاریخی مردم ایران را به راه اندازد. آنها با کمک و حمایت مستقیم شخص رضاشاه موفق شدند به گنجینههای میراث ملت ایران دست یابند و آنها را به موزههای انگلیس و آمریکا بفرستند. این اقدام بزرگ و برنامهریزی شده در فضای آن موقع ایران حساسیت مردم، روحانیان و حتی رجال سیاسی را بر انگیخت و هشدارهایی برای جلوگیری از غارت منافع ملت ایران داده میشد. مردم و روحانیان از حضور این باند خصوصاً پوپ در اماکن مذهبی جلوگیری میکردند و این گروه گاهی از نیروهای امنیتی و نظامی برای دزدیهای خود از آن اماکن استفاده میکرد. در گزارش چارلز. سی. هارت وزیرمختار آمریکا در ایران به وزارت امور خارجه آمریکا آمده است: «مظنون اول تاراجِ برنامهریزی شده مکآنهای مقدس و مساجد ایران، باند قاچاق پوپ ـ رابینو بوده اند.» (مجد، 1388: 26). هارت چنین گزارش میدهد: «آقای گدار در مورد پرفسور پوپ به سفارت [آمریکا] گزارش داده است که در جریان بازدید اخیرش از اصفهان و چند منطقه در جنوب برای بررسی وضعیت آثار تاریخی ملی مانند مساجد و مکآنهای قدیمی، در هر موقعیتی اتهاماتی را شنیده است که مستقیماً در مورد رابینو بوده است. رابینو، که پرفسور پوپ بیشتر خریدهایش را از طریق او انجام میدهد، رئیس باندی است که با همدستی نگهبانانی که حقوق کافی به آنها داده نمیشود، یا بدون همدستی آنها، مبادرت به دزدی از مساجد و سایر مکآنهای تاریخی میکنند و آنها را به پرفسور پوپ در ایران میفروشند... مقامات اصفهان بر دستگیری رابینو اصرار دارند.» (مجد، 1388: 26).
یک قلم از سرقتهای این باند آن بود که محرابی به قدمت 1300 سال را از مدرسه امامیه اصفهان دزدیدند و به موزه هنر متروپولین نیویورک فروختند. مهندس «مایرون بیمنت اسمیت» آمریکایی هم که سابقه زیادی در ایران داشت، از دزدیهای این باند احساس تنفر کرده و در نامه اش به سفارت آمریکا چنین هشدار میدهد: «مقامات ایرانی و بازاریان ایران، همه میدانند که این محراب را دلال عتیقهای بدنام به نام رابینو به دستور پوپ از مدرسه امامیه اصفهان دزدیده است.» (مجد، 1388: 72-71).
6. تألیفات رابینو درباره ایران و گیلان
انگلیسیها برای استعمار کشورهای دیگر نیاز به اطلاعات زیادی داشتند تا نفوذشان را در مناطق مورد نظر گسترش دهند. بر این اساس، وقتی یکی از کنسولهای انگلیس در منطقهای حضور مییافت شروع به جمعآوری اطلاعات گوناگون درباره تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، اقتصاد، باورها و حتی گویش مردم میکرد تا با تدوین و انتشار این اطلاعات فرآیند تصمیمگیری را برای مقامات انگلیسی و کنسولهای بعدی تسهیل سازند. بخش مهمی از این اطلاعات از مردم بومی و نیز جمعآوری نسخههای خطی کتابهایی که درباره هر منطقه نوشته شده بود به دست میآمد. این اطلاعات به صورت کاملاً محرمانه تولید میشد و نمایندگان سیاسی انگلیس بر محتوای آن افزوده و تکمیلش میکردند؛ و به صورت محرمانه از آن استفاده میکردند. بعد از حضور لرد کرزن به عنوان نایبالسلطنه هندوستان، او در صدد بر آمد بخشی از این کتابها را به صورت علنی منتشر سازد تا به عنوان میراث تاریخنگاری انگلیسی برای مناطق مختلف تهیه شود. از آثار این اقدام هویتسازی جدید برای مردم نقاط مختلف بود تا با عینک انگلیسی به گذشته خود نگاه کنند.
سر دنیس رایت، سفیر انگلیس در ایران بعد از کودتای سال 1332ش، درباره انگیزه نوشتن مطالبی درباره مناطق مختلف ایران که به دست کنسولهای انگلیس تدوین میشد چنین مینویسد: «این اطلاعات... ماده خام تدوین مجلدهای قطوری از گزارشهایی بود که Gazetteer (فرهنگ جغرافیایی) نامیده میشد. این مجلدات که معمولاً عبارت «محرمانه» یا «منحصر به استفاده رسمی» بر آنها نقش بسته بود رشته گزارشهای درخور توجهی را تشکیل میداد که به بخش بزرگی از هندوستان و مناطق مرزی آن مربوط میشد. ابتدا هدف از این مجموعه آن بود که اطلاعات مفصلی فراهم آید که فرماندهان نظامی را مفید افتد، ولی لرد کرزن در زمانی که نایبالسلطنه هندوستان بود دامنه آنها را گسترش داد و خواستار آن شد که «فرهنگ جغرافیایی خلیج فارس» (Lorimer, 1915) تدوین شود که به علاوه برای مأموران سیاسی، در آن منطقه نیز سودمند باشد.» (رایت، 1359: 155) دنیس رایت، از کتابهایی که به عنوان مثال نام برده «فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه» است که رابینو در تکمیل آن نقش داشته است (رایت، 1359: 155). سایر کتابهایی که رابینو درباره تاریخ و جغرافیای گیلان و سایر نقاط ایران نوشته نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در ادامه به مهترین تألیفات رابینو که درباره ایران و گیلان نوشته شده است اشاره خواهیم کرد. فهرست زیر به ترتیب حروف الفبا چیده شد است:
6. 1. «آلبوم سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران (1500 ـ 1948)»
رابینو در اواخر عمر درصدد برآمد تا کتاب «سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از سال 1500م تا 1941م» که در سال 1945م نوشته بود را اصلاح کند و مطالب و عکسهایی به آن بیفزاید. او کتاب دیگری تألیف کرد و کلمه «آلبوم» را به ابتدای نام کتاب قبلی افزود و اضافات را در قالب کتاب جدید تدوین کرد. آلبوم را دانشگاه آکسفورد به زبان انگلیسی در حدود 150 صفحه در سال 1951م منتشر کرد و مقدمه رابینو بر این کتاب، به تاریخ 30 ژوئن 1950م در پاریس نوشته شده است. اکثر حجم این کتاب، به صورت آلبوم به تصاویر متعددی از سکههای مختلف تاریخ ایران پرداخته است و بخش اول شامل مقدمه رابینو و توضیحات و فهرستهای مختلفی که برای کتاب درج شده، تا صفحه 55 را در بر میگیرد. در قسمت آلبومِ تصاویر، بالای هر صفحه شمارهگذاری جدیدی آغاز شده و در مجموع 54 تصویر هست که روی 54 برگ (108 صفحه) درج شده و روی هر صفحه عکسهای متعددی از سکهها درج شده است (Rabino, 1951). این کتاب را محمد مشیری در سال 1971م به صورت افست، در تهران به صورت محدود تجدید چاپ کرد (دی بورگوماله، 1353: 8). مشیری بار دیگر کتاب آلبوم را با نام «آلبوم سکهها، نشآنها و مهرهای پادشاهان ایران از 1500 تا 1948 میلادی» در سال 1353 در تهران با یک سری اضافات و ترجمه بخشهایی از آن در حدود200 صفحه منتشر کرد.
6. 2. «دیپلماتها و نمایندگان کنسولهای ایران و انگلیس»
این اثر آخرین کتاب رابینو است که در آخرین سالهای عمرش در سال 1946م انتشار یافت. موضوع این کتاب نمایندگان سیاسی انگلیس و سایر کشورهای اروپایی در ایران است و اطلاعاتی را درباره کنسولگریهای خارجی ایران به دست میدهد. رابینو مقدمه این کتاب را در شهر الجزیره، پایتخت الجزایر، به تاریخ 30 مارس 1945م نگاشت. رابینو در ابتدای کتاب متنی در تمجید از تقیزاده نوشته و این کتاب را به او تقدیم کرده است (Rabino, 1946). این کتاب به امر تقیزاده در زمان مسئولیتش به عنوان سفیر ایران در لندن، بهوسیلۀ وزارت امور خارجه ایران در لندن به چاپ رسید (تقیزاده، 1138: 3). غلامحسین میرزاصالح این کتاب را به فارسی ترجمه کرد و در سال 1363 از سوی نشر تاریخ ایران در 295 صفحه منتشر گردید. غلامحسین میرزاصالح در سال 1392 بخشهایی از این کتاب که مربوط به شرح حال دیپلماتهای ایرانی و انگلیسی میشد را با ترکیبی از دو رساله دیگر که درباره رجال سیاسی ایران، به نامهای «فرهنگ رجال قاجار» نوشته جرج پِرسى چرچیل و رسالهای درباره رجال عصر پهلوی از سر ریدر بولارد بود، به صورت یک کتاب واحد به نام «رجال و دیپلماتهای عصر قاجار و پهلوی» در 456 صفحه منتشر کرد.
6. 3. «سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از سال 1500م تا 1941م»
رابینو مقالات متعددی درباره سکهها و نشآنهای دورههای مختلف تاریخی ایران نوشت و آنها را به صورت پراکنده در مجلات انگلیسی و فرانسوی درج کرد و گاهی به صورت مستقل، منتشر کرد که برخی از این مقالات در مجلات مختلف ایران، ترجمه شدهاند. عنوان اولین مقالهای بود که رابینو درباره سکههای ایرانی نوشت «فهرست سکههای شاهان ایران که در بانک شاهنشاهی ایران موجود است» بود. این مقاله در سال 1901م در تهران از سوی بانک شاهی به صورت مستقل منتشر شد (رابینو، 1373: 58). «سکههای شاه ایران» مقالهای بود که در سال 1908م در لندن در شماره 8 از سری چهارمِ آثار منتشره مؤسسه سکهشناسی (Rabino, 1908) به چاپ رسید. در این مقاله، رابینو سکههای دوران صفوی را بررسی کرده است و متن انگلیسی آنها را به همراه متن فارسیشان درج کرده و هیچ عکسی از کلیشه عکسها در این مقاله درج نکرده است. این مقاله در 17 صفحه به صورت یک کتابچه مستقل و جلد کرده، منتشر شد (Rabino, 1911). بخش دوم مقاله «سکههای شاه ایران» در سال 1911م در لندن توسط مؤسسه سکهشناسی، سری چهارم، شماره 11، به چاپ رسید. در این مقاله، رابینو سکههای دوران نادرشاه افشار تا دوران محمدعلی شاه قاجار را بررسی کرده است و به همان سیاق سابق درج کرد. این مقاله در 21 صفحه به صورت یک کتابچه مستقل و جلد کرده، منتشر شد (Rabino, 1911). رابینو مقالهای درباره سکههای ایران نوشت. این مقاله در شماره 26 نشریه جهان اسلام چاپ پاریس، با عنوان «سکههای شاه ایران» به زبان فرانسوی در ماه مارس 1914م منتشر شد. این مقاله در 22 صفحه (ص111 تا 133) تنظیم شده و امضای رابینو در آن به تاریخ 11 آگوست 1913م و در شهر صفی، در مراکش، است. در این یادداشت، موضوعاتی چون نام سکههای ایرانی، سکههای طلا، برخی از سکههای عجیب ایرانی، سکههای بزرگ، سکههای زیارت، سکههای تزئینی و... درج شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند (Rabino, 1914: 111-133). رابینو در یادداشتی که در سال 1944م به فارسی در مجله «روزگار نو» نوشت مطالعاتی که در زمینه سکههای ایرانی داشت را شرح داد و آرزو کرد که جنگ جهانی دوم تمام شود تا بتواند این معلوماتش را در قالب یک کتاب منتشر کند (مشیری، 1352: 712) (رابینو، 1944: 30-59). در نهایت رابینو در سال 1945م مجموع نوشتههای پراکندهاش درباره سکههای ایرانی را سامان داد و کتابی به نام «سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از سال 1500م تا 1941م» را نوشت که دوران 400 ساله از صفویه تا اوایل رژیم پهلوی را شامل میشد. این کتاب در منطقه هرتفورد (انگلستان)، به زبان انگلیسی، توسط س. آوستین در سال 1945م در 108 صفحه منتشر شد (Rabino, 1945). سیدحسن تقیزاده که در زمان سفارت ایران در لندن، ارتباط تنگاتنگی با رابینو داشت دستور داد این کتاب را بانک ملی ایران به ریاست ابوالحسن ابتهاج، در لندن، به زبان انگلیسی چاپ کرد. این کتاب هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده است (تقیزاده، 1338: 3).
6. 4. «صنعت تخم نوغان در ایران»
رابینو و ف. لافون، به صورت مشترک چند کتاب و مقاله در زمینه کشاورزی و صنعت در گیلان و کشاورزی در ایران نوشتند. از جمله آنها کتابی است درباره صنعت نوغان و پرورش کرم ابریشم که مهمترین و پرسودترین صنعت در گیلان بود. این کتاب در سال 1909م در رشت تألیف و در سال 1910م در شهر مونپولیه (فرانسه) به زبان فرانسوی در 160 صفحه منتشر شد (Lafont, 1910). ترجمه فارسی این کتاب، دومین اثر از مجموعه کتابهای نشریه فلاحت و تجارت بود. این ترجمه را سعید نفیسی که در آن زمان یک مترجم جوان بود انجام داد و با نام «صنعت تخم نوغان در ایران» در سال 1298ش در تهران انتشار یافت. مجله فلاحت و تجارت، به سردبیری سعید نفیسی، از سوی اداره کل فلاحت و تجارت، در آخرین سالهای قاجاریه در تهران منتشر میشد که مطالبی درباره کشاورزی و صنعت در ایران مینگاشت و گاهی کتابهایی با همین موضوعات منتشر میکرد (لافن، 1298). جعفر خمامیزاده مترجم آثار رابینو، بدون اطلاع از ترجمه سابق این کتاب، بار دیگر این کتاب را به فارسی ترجمه کرد و در سال 1372ش توسط مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه) وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی با نام «صنعت نوغان در ایران» در 415 صفحه منتشر شد.
6. 5. «صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است»
اداوارد بروان هنگام نوشتن کتاب 4 جلدی تاریخ ادبیات ایران، در جلد آخر به تاریخ ادبیات معاصر و همزمان با دوران مشروطه میپرداخت. او مطالب این جلد را در سه فصل تنظیم کرده بود: 1. شرح حال شعرای عصر مشروطه مانند نسیم شمال، دهخدا، پورداود و ملک الشعرای بهار. 2. اجمالی از تاریخ مشروطیت ایران. 3. معرفی روزنامههای ایران در عصر مشروطه. براون برای نوشتن این سه فصل، از افراد مختلفی کمک خواست؛ از فرستادن روزنامه تا انجام تحقیق. او برای نوشتن فصل سوم در نامهای به تاریخ 11 می1911 از رابینو درخواست کمک کرد. از آن پس رابینو هم تحقیقاتش در زمینه روزنامههای ایران را آغاز و شروع به جمعآوری روزنامهها و نشریات از شهرهای مختلف کرد. رابینو در این باره مینویسد: «پروفسور براون در نامهای به تاریخ 11 می1911 به من نوشت: «بسیار دوست میدارم، مانند هارتمن که در باب مطبوعات عربی کتابی تألیف کرده است، من نیز راجع به مطبوعات فارسی کتابی بنویسیم و در آن تاریخ و اساس روزنامههای فارسی را شرح دهم... با رسیدن این مکتوب، به جمعآوری روزنامه پرداختم و همکارانم از سایر ایالات و ولایات ایران، جراید فارسی نزد من فرستادند و خود نیز روزنامهای چند خریدم و مجموعهای نزد پروفسور براون فرستادم و کتاب نفیس او به نام «مطبوعات و شعر جدید ایران»، بیشتر مبتنی بر جرایدی است که من فراهم آورده بودم. روزی، در کرمانشاه یکی از دوستان ایرانی، چندین روزنامه به من نشان داد که ظاهراً در زمان صدارت حاجی میرزا آغاسی، در مدرسه نظام تهران، چاپ شده بود. بعد از رسیدن نامه پروفسور براون خواستم دوباره آنها را ببینم؛ پس به تحقیق پرداختم ولی معلوم شد که دوستم مُرده و مجموعه روزنامههای مذکور گم شده است. مجموعه روزنامههایی که من فراهم آوردم و به وسیله پروفسور براون به کتابخانه دانشگاه کمبریج هدیه شد شاید کمنظیر باشد.» (مشیری، 1352: 715).
تحقیقات رابینو پس از حدود سه ماه نتیجه داد و مقالهای در این زمینه تهیه کرد که آن را با نام «صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است» به صورت کتابچهای مستقل و به زبان فارسی منتشر کرد. این مقاله در سال 1330ق در 29 صفحه در مطبعه عروةالوثقی در شهر رشت به صورت سربی به چاپ رسید(رابینو، 1330ق). همچنین در سال ۱۳۷۳ با تصحیح و حواشی سیدفرید قاسمی، در قالب کتابچهای با 62 صفحه توسط مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها بازنشر یافت. قاسمی درباره این کتابچه چنین مینویسد: «اهمیت جزوه رابینو صرفاً در این است که نخستین اثر مستقل درباره تاریخ مطبوعات ایران است، نه چیز دیگر.» (رابینو، 1373: 8)
رابینو بعد از چاپ این جزوه، آن را برای براون فرستاد. بروان، فهرست رابینو را مبنای تحقیقات خود درباره روزنامههای ایران قرار داد و اطلاعات دیگری که از طریق روزنامهها به دست میآورد بر آن افزود. جلد چهارم تاریخ ادبیات ایران، به صورت مستقل بهوسیلۀ محمد عباسی ترجمه شد و به همراه اضافاتی در بخشهای مختلف آن در دو جلد با نام «تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت» (جلد اول در سال 1335 و جلد دوم در سال 1337) به چاپ رسید. در مقدمه این کتاب اشاره شده که بخش تاریخ مطبوعات کار مشترک سه نفر یعنی محمدعلی تربیت، رابینو و بروان است براون، 1335: 13).در جای جای متن کتاب در قسمت تاریخ مطبوعات، از رابینو و تحقیقاتش در زمینه مطبوعات نام برده و از فهرست او بسیار استفاده کرده است، تا جایی که در ذیل نام کمتر روزنامهای است که نظر رابینو و فهرستش را درج نکرده باشد. حتی اگر رابینو نامی از یک روزنامه نبرده، باز در متن آمده که رابینو نامی از این کتاب نبرده است.
لازم به ذکر است که نسخه فرانسوی جزوه رابینو با نام «مطبوعات فارسی از ابتدا تا امروز» در سال 1913 در مجله جهان اسلام پاریس در کمتر از 30 صفحه به چاپ رسید (Rabino, 1913: 287-315). جعفر خمامیزاده بدون اطلاع از اینکه نسخه اصلی این کتابچه را رابینو به فارسی نوشته است، نسخه فرانسوی را به فارسی ترجمه کرد! او اضافاتی بر این کتاب افزود و کتابچه را به 388 صفحه رساند! این اضافات به قدری نامتناسب با بخش اصلی کتاب است که شباهتی به نوشته رابینو ندارد. این ترجمه با نام «روزنامههای ایران از آغاز تا سال 1329ق (1289ش) با اضافات و شرح کامل به همراه تصاویر روزنامهها» منتشر شد. خمامیزاده روی جلد نوشته که این کتاب، برداشتی از فهرست رابینو است. این کتاب در انتشارات روزنامه اطلاعات، در سال 1372 منتشر شد و در سال 1380 از سوی همان مؤسسه تجدید چاپ شد.
6. 6. «فرمانروایان گیلان»
رابینو بعد از نوشتن کتاب ولایات دارالمرز، نکاتی که راجع به تاریخ سیاسی مناطق مختلف گیلان به دستش میرسید را در مجموعه مقالاتی با عنوان کلی فرمانروایان گیلان منتشر میکرد. اولین مقالهاش «حاکمان لاهیجان و فومن، در گیلان، ایران» نام داشت که در مجله انجمن سلطنتی آسیایی بریتانیا و ایرلند[10] در ژانویه 1918م به زبان انگلیسی در 15 صفحه منتشر شد (Rabino, 1918: 85-100). دومین مقاله با نام «حاکمان گیلان: حاکمان گسکر، تول و ناو، طالش ایران، تولم، شفت، رشت، کهدم، کوچصفهان، دیلمان، رانکوه و اشکورات در گیلان، ایران» در مجله انجمن سلطنتی آسیایی بریتانیا و ایرلند، در ژوئیه1920م، در 19 صفحه به زبان انگلیسی انتشار یافت. امضای رابینو در پایان این مقاله در شهر کازابلانکا (دارالبیضاء) در مراکش به تاریخ 18 ژوئن 1919م است (Rabino, 1920: 277-296). مقاله سوم به زبان فرانسوی و بخشی از قسمت گیلان کتاب تاریخ اولجایتو است که توسط او ترجمه شده و در مجله آسیایی[11] پاریس، شماره 237، در سال 1949م با نام «سلسلههای محلی گیلان و دیلم» منتشرشده است (Rabino,1949: 301-350). مقاله چهارم به زبان فرانسوی و در مجله آسیایی پاریس، شماره 238، در سال 1950م با نام «دو توصیف از گیلان در زمان مغول» درج شد (Rabino, 1950: 325-333). رضا مدنی و محمدتقی پوراحمد جکتاجی به صورت مشترک این چهار مقاله با نام «فرمانروایان گیلان: مجموعه چهار گفتار پیرامون تاریخ و جغرافیای گیلان» را در 228 صفحه ترجمه کرده و در سال 1364 توسط نشر گیلکان در رشت به چاپ رساندند.
6. 7. «فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه»
رابینو این اثر را در سال 1907م توسط کمپانی هند غربی، در شهر شیملا (در هند) در 465 صفحه و به زبان انگلیسی منتشر ساخت. او این کتاب را در زمان حضورش در کرمانشاه در تاریخ 24 ژانویه 1904م به پایان برد (Rabino, 1907). این کتاب هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده ولی بخش هایی از آن با نام «گزارشی از بازرگانی و جامعه شهر و ایالت کرمانشاه در سده نوزدهم میلادی» بهوسیلۀ محمدرضا (فریبرز) همزهای به فارسی ترجمه شده و دانشگاه رازی در کرمانشاه آن را در 173 صفحه منتشر کرده است.
6. 8. «فومن»
کتابچه دیگری که رابینو در زمان حضورش در رشت در سال 1330ق چاپ کرد، مقالهای درباره تاریخ منطقه فومنات در حدود 20 صفحه بود. رابینو این کتاب را در قطع روزنامههای آن موقع رشت که تقریبا برابر با قطع رحلی امروزی است در مطبعه عروةالوثقی به چاپ رساند.
6. 9. «قبایل لرستان ـ مدالهای قاجاری»
رابینو در این کتابچه دو موضوعی که با هم شباهتی نداشتهاند را در قالب یک کتاب منتشر کرده است. این اثر در سال 1916م در پاریس و ذیل کتابهای متعلق به مجموعه کلکسیونهای جهان اسلام[12] در 55 صفحه به زبان فرانسوی منتشر شد. اصل کتاب مربوط به قبائل لرستان است که تا صفحه 46 به آن پرداخته است. بخش دوم، مقاله کوتاهی است در 9 صفحه که به مدالهای صادر شده از سوی دولت ایران در دوره قاجار پرداخته است هر دو مقاله در سال 1915م در شهر مُگادور، نام قدیمی شهر صویره در کشور مراکش، نوشته شدهاند. رابینو متن مندرج در مدالهای قاجاری را به فارسی هم درج کرده است (Rabino، 1916). این بخش، یک بار در سال 1344ش توسط جهانگیر قائممقامی ترجمه و در مجله یغما درج شد و بار دیگر توسط فیروز توفیق در سال 1380 ترجمه و در مجله بخارا منتشر شد.
6. 10. «کشت برنج در گیلان و دیگر ولایات جنوب دریای کاسپین»
ف. لافون با همکاری رابینو کتابی درباره کشاورزی برنج در گیلان نوشتند. این کتاب در رشت تألیف شد و در سال 1911م توسط مدرسه عالی کشاورزی مونپولیه (فرانسه) در 86 صفحه به زبان فرانسوی منتشر شد (Lafont, 1911). جعفر خمامیزاده این کتاب را ترجمه کرد اما اجل مهلت نداد تا انتشار آن کتاب را ببیند. این اثر با حمایت مالی حوزه هنری گیلان در سال 1393 در 221 صفحه منتشر شد. خمامیزاده این کتاب را نوشته اختصاصی رابینو، دانسته است و اشارهای به اینکه کتاب اثر مشترک لافون و رابینو بوده، نکرده است.
6. 11. «گزارشی از کردستان»
این کتاب حاصل دوران حضور رابینو در کرمانشاه و چند سفر به کردستان و درباره تاریخ کردستان ایران است. کتاب مذکور در سال 1911م در زمان حضور رابینو در کنسولگری رشت، بهوسیلۀ دولت انگلیسی هند، در شهر شیملا (هند) به زبان انگلیسی در 200 صفحه انتشار یافت. در این کتاب عکسی منتشر نشده است ولی از جداول و نمودارهای مختلفی برای توضیح مطالب، استفاده شده است. اثر یادشده هنوز به فارسی ترجمه نشده است (Rabino, 1911).
6. 12. «مازندران و استرآباد»
رابینو این سفرنامه را در دو بخش انگلیسی و فارسی منتشر کرده است. بخش انگلیسی در 169 صفحه و بخش فارسی در 235 صفحه تدوین شده است. رابینو از ادوارد بروان و میرزا فرجالله خان مستنصرالسلطنه که تصحیح قسمت انگلیسی و فارسی را به عهده داشتند تشکر کرده است. لازم به ذکر است که ابتدا بخش دوم آن که به زبان فارسی است منتشر شد و پس از چند سال، بخش اول آن انتشار یافت. ماجرا هم این بود که رابینو ابتدا و در زمان حضورش در قاهره، در صدد بود بخش فارسی این سفرنامه را در قاهره به چاپ برساند و به همین سبب آن را به مطبعه اعتماد سپرد. البته انتقال او از قاهره به شهر اِزمیر در ترکیه باعث شد انتشار این کتاب با وقفه مواجه شود و انتشار بخش دوم هم برای مدتی متوقف شد. نام کتاب در ابتدای بخش فارسی آن، «سفرنامه مازندران و استرآباد، با شرح بلاد و نقشه جغرافی آنها» بود. سال نشر روی صفحه اول، 1342ق درج شده است در حالی که در مقدمه تاریخ 28 رجب 1344ق درج شده است که دو سال بعد از تاریخ روی جلد است! رابینو در همین مقدمه مینویسد که کتاب «ولایات دارالمرز ایران: گیلان» را درباره گیلان نوشته و قصدش در نوشتن دو کتاب دیگر درباره دو ایالت گرگان و مازندران ناکام مانده است. او این سفرنامه را به جای همان دو کتاب در نظر میگیرد و با اطلاعاتی که به صورت ضمیمه به آن افزوده سعی کرده خلأهای موجود را جبران کند.
رابینو در زمان حضورش در کنسولگری رشت دو بار به مازندران سفر کرد و مدت 16 سال به جمعآوری اطلاعات درباره مازندران مشغول بود. بخش فارسی این کتاب حاوی کتیبههای تاریخی است که در بناهای تاریخی گیلان و مازندران و استرآباد نصب بوده است. او از آن کتیبهها استنساخ کرده و آنها را به صورت ضمیمه در بخش فارسی کتاب آورده است. بدین ترتیب قسمت فارسی دارای سه قسمت فرعیتر بود: «صورت کتیبههائی که در گیلان و مازندران و استرآباد موجود است»، «فهرست الرجال و النساء» و «فهرست الاماکن و القبائل».
اما بخش اول یا همان بخش انگلیسی کتاب که با فاصله چند سال منتشر شد، در سال 1928م با نام «مازندران و استرآباد» و با حمایت مالی موقوفات گیب[13] در لندن منتشر شد. لازم به ذکر است که این مؤسسه را شخصی به نام «جین گیب» به یاد پسرش «الیاس جان ویلکینسون گیب»[14] در سال ۱۹۰۲م ایجاد کرد. این مجموعه، وقف انتشار کتابهای مهم فارسی، عربی و ترکی شده بود و کتاب های متعددی را درباره شناسایی سرزمینهای اسلامی، مطابق با اهداف استعماری انگلیس منتشر کرده بود. ادوارد براون از سیاستگذاران پشت پرده مجموعه گیب بود و از جمله کتابهای منتشره در موقوفات گیب، کتاب تاریخ بابیت به نام «نقطة الکاف» نوشته میرزا جانی کاشی بود که به کوشش براون به چاپ رسید. به هر ترتیب کتاب رابینو به عنوان شماره 7 از سری جدید کتابهای موقوفات گیب قرار گرفت. مقدمه رابینو بر بخش انگلیسی کتاب، در زمان حضورش در شهر ازمیر نوشته شد و تاریخ آن 26 نوامبر 1925م بود. رابینو در مقدمه این کتاب مینویسد که سعی کرده از درج مسائل سیاسی در این کتاب خودداری کند. او مجموعه اطلاعاتی که درباره دو منطقه مازندران و استرآباد گردآورده را در همین کتاب آورده و از ادوارد براون و دکتر نیکلسون برای کمک، مشاوره و بازخوانی اثر تشکر کرده است (Rabino, 1928). این کتاب برای اولین بار توسط غلامعلی وحید مازندرانی به فارسی ترجمه شد و در سال 1337ش توسط بنیاد ترجمه و نشر کتاب با مقدمه کوتاهی از احسان یارشاطر به عنوان پنجمین کتاب از «مجموعه ایران شناسی» در 371 صفحه منتشر شد. این ترجمه به سفارش سیدحسن تقیزاده در زمان حضورش در سفارت ایران در لندن، در سال 1321ش آغاز شد و در پاییز 1322 به پایان رسید. رابینو این ترجمه را دید و نکاتی به آن افزود که مترجم در انتهای مقدمه آنها را آورده است (رابینو، 1337: 10). تقیزاده در سال 1338 درباره تألیفات رابینو مقالهای نوشت و در آن به همین ترجمه اشاره کرد: «مشارالیه قبل از وفات، با آقای وحید مازندرانی در موضوع ترجمه فارسی کتاب خود، گاهی مکاتبه داشت و جای خوشوقتی است که آن ترجمه به پایان رسید و توسط بنگاه ترجمه و نشر کتب در تهران به طبع رسید.» (تقی زاده، 1338: 3).
6. 13. «مشروطه گیلان»
این کتاب حاوی یادداشتهای رابینو درباره مشروطه گیلان است که به زبان فارسی نوشته شده و در سال 1352 به کوشش محمد روشن در 184صفحه منتشر شد. ناشر آن کتابفروشی طاعتی در رشت بود و چاپ اولش به صورت چاپ عکسی از روی نسخه خطی بود و یک مقدمه در 28 صفحه از سوی محمد روشن در ابتدای آن درج شده بود و یادداشتهای رابینو در 112 صفحه نوشته شده بود. بخش دوم کتاب، تفصیل وقایع مشهد در سال 1330ق و به توپ بستن حرم امام رضا به دست نظامیان روسیه تزاری است. از جمله ضمائم این کتاب، دو نامه از دکتر احمدخان به ادوارد بروان و وجه تسمیه علی مسیو است (روشن، 1352). چاپ دوم این کتاب به صورت حروفچینی شده در سال 1368 انجام شد و ضمائم دیگری به آن افزوده شد و تعداد صفحات آن به 406 صفحه افزایش یافت. از جمله ضمائم چاپ دوم، وقایع گیلان در کتاب آبی، سند صورت اعانه و مأخوذی کمیسیون اعانه و انجمن ایالتی گیلان، سند صورت خرج و داده انجمن ایالتی گیلان، سند شرح خرج کمیته ستار، ، سند صورت خرج کمیسیون جنگ، سند صورت مخارج معاونین کمیسیون جنگ، سند صورت مخارج کمیسیون ذخیره، سند صورت مخارج کمیسیون ترتیبات، سند صورت مخارج اداره تنظیفات، سند صورت مخارج اداره نظمیه و توضیحات کریم کشاورز درباره برخی نکات مبهم بود.
6. 14. «ورزشهای قدیمی در گیلان»
رابینو مجموعه مقالاتی را درباره موضوعات مختلف ایران، در شماره 26 نشریه جهان اسلام چاپ پاریس، با عنوان «یادداشتهای ایرانی» به زبان فرانسوی در ماه مارس 1914م درج کرد. یادداشت رابینو با عنوان «ورزشهای قدیمی در گیلان» در 13 صفحه تدوین شد و رابینو 6 عکس از صحنههای بازی و ورزش گیلان را در آن درج کرد. رابینو در زمان حضورش در کنسولگری شهر مُگادور (در مراکش) این یادداشت را به اتمام رساند و در پایان آن، تاریخ 1 دسامبر 1913م درج شده است (Rabino, 1914 : 97-110). عبدالحسین ملکزاده، وکیل دادگستری و مدیرمسئول روزنامه سایبان و عضو هیأت مدیره کتابخانه ملی رشت، ترجمه این مقاله را با نام «ورزشهای باستانی در گیلان» بر عهده گرفت و آن را به صورت یک کتابچه در 45 صفحه در حدود سال 1341، منتشر کرد. او یک مقدمه کوتاه در ابتدای این مقاله درج کرده و از رابینو تمجید نمود. البته بخشی از آن هم به «تاریخچه تأسیس کتابخانه ملی رشت» مربوط است (رابینو، سایبان).
6. 15. «ولایات دارالمرز ایران: گیلان»
معروفترین و مفصلترین کتاب رابینو که به تاریخ و جغرافیای گیلان میپردازد همین کتاب است. او قصد داشت سه کتاب مستقل درباره تاریخ سه ناحیه شمال ایران یعنی گیلان، مازندران و استرآباد (استان گلستان) بنویسد. ولی تنها موفق به تألیف قسمت گیلان شد. او هر چند موفق به تألیف دو کتاب دیگر درباره مازندران و استرآباد نشد ولی به جای آنها، سفرنامه «مازندران و استرآباد» را نوشت و مجموعه اطلاعاتش درباره آن دو ناحیه را در همین کتاب گرد آورد. کتاب ولایات دارالمرز ایران: گیلان در سال 1915م و 1916م، در 499 صفحه به عنوان شماره 32 فصلنامه تخصصی جهان اسلام منتشر شد. رابینو مقدمه این کتاب را به تاریخ ژانویه 1914م و در شهر مُگادور امضا کرده است. مطالب این کتاب بر اساس نام شهرهای گیلان چیده شده است، به جز فصل آخر (فصل 22) که عنوانش «تاریخ گیلان» است و به طور خاص به موضوع تاریخ گیلان از آغاز تا اواخر قاجار میپردازد (Rabino, 1915-1916).
عباس کدیور فصل 22 این کتاب را ترجمه کرد و به صورت کتابچه کوچکی در سال 1319ش در تهران منتشر کرد. کدیور در این کتابچه اشارهای نکرد که این اصل اثر متعلق به رابینو است و خودش مترجم آن است! او تنها در بخش «مؤلفین تاریخ گیلان» که در پایان این کتاب اضافه کرد، از رابینو و کتاب ولایات دارالمرز نام برد و این عبارت را درج کرد که «کتاب حاضر نیز، بخش مهمی از آن میباشد.» (کدیور، 1319: 125) کدیور در سال 1317 از دولت درخواست اجازة چاپ ترجمه کتاب «تاریخ گیلان» تألیف رابینو را کرده بود، ولی وقتی آن را چاپ کرد، نام مولفش را حذف کرد (سامانه جامع کتابخانه و اسناد رقومی ملی، 1396).
از دیگر کسانی که به فکر ترجمه این کتاب افتادند عبدالحسین ملکزاده بود که در پایان ترجمه ورزشهای باستانی در گیلان در حدود سال 1341ش، از ترجمه فارسی ولایات دارالمرز ایران: گیلان، به عنوان یکی از آثار منتشر نشدة خود نام برده بود، ولی این ترجمه هیچ وقت منتشر نشد (رابینو، سایبان: صص آخر). اما جعفر خمامیزاده ترجمه فارسی این کتاب را به سفارش بنیاد فرهنگ ایران به ریاست پرویز ناتل خانلری و زیر نظر دفتر فرح پهلوی، در سال 1350 در 720 صفحه منتشر کرد. انتشارات طاعتی رشت، امتیاز چاپ این ترجمه را از بنیاد فرهنگ ایران گرفت و آن را تا سال 1391 به چاپ ششم رساند (رابینو، 1350).
7. کتابهایی که به کوشش رابینو منتشر شده
در کارنامه رابینو مشاهده میشود که او برخی کتابهای نسخه خطی که دارای ارزش بسیاری بودهاند را همراه با مقدمه، توضیحات و بعضاً همراه با ترجمه بخشهایی از آنها منتشر کرده است. در اینجا به دو نمونه مهم آن اشاره میشود:
7. 1. «تاریخ گیلان و دیلمستان»: نسخه خطی این کتاب، نوشته سید ظهیرالدین مرعشی، از رجال سرشناس دربار حاکمان سادات کیایی گیلان و مرعشیان مازندران، تا سالها قدیمیترین کتابی بود که در گیلان وجود داشت ولی به سرقت رفت و سر از کتابخانه بودلیان دانشگاه آکسفورد در آورد. رابینو با عکسبرداری از روی نسخه خطی موجود در کتابخانه بودلیان موفق شد آن را در مطبعه عروهالوثقی رشت در سال 1330 در 475 صفحه به چاپ رساند. او در موخره کتاب درباره این نسخه خطی، چنین مینویسد: «پس از کوشش بیشمار، به اقل معلوم شد که آن تاریخ منحصر به فرد [بوده] و دیگر در گیلان نسخهای از آن باقی نمانده است. چون حقیر حیف دانست که اهالی گیلان از تاریخ قدیمه ولایت خودشان بیاطلاع باشند، لهذا از کتابدار کتابخانه فوق خواهش نمود، عکس کتاب مزبور را ورق به ورق بگیرد و این تاریخ از روی آن عکسها بدون کسر و نقصان به طبع برسد.» (مرعشی، 1330ق: 464). این درحالی است که او در سال 1944م درباره کتاب مذکور چنین مینویسد: «این نسخه ناقص است و فصلهای راجع به فرمانروایان پیش از سال 750 هجری منجمله ملاحده قبل و بعد از فتح الموت را ندارد. شش سال در همه گیلان جستجو کردم که شاید نسخهای دیگر به دست آورم ولی نتیجهای حاصل نشد.» (مشیری، 1352: 716) (رابینو ، 1944: 30-59 ). در پایان این کتاب، ضمیمه کوچکی به نام «مکاتیب خان احمد گیلانی» آخرین پادشاه کیایی درج شده که مجموع چند مکاتبه از اوست (رابینو، 1330). کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان بار دیگر در دیماه 1347 شمسی به کوشش منوچهر ستوده و توسط بنیاد فرهنگ ایران به چاپ رسید. این نسخه در 556 صفحه تدوین شده است و در ابتدای آن 50 صفحه مقدمه درباره ویژگیهای این کتاب و این نسخه و شرح حال نویسندهاش و مطالب دیگر به قلم ستوده درج شده است. منوچهر ستوده چاپ این کتاب را از روی نسخه چاپی رابینو انجام نداد وبرای چاپ این کتاب به نسخه اصلی رجوع کرد. او در مقدمه مینویسد: «میکروفیلم کتاب را دوست گرامی و تیماردار حقیقی آقای ایرج افشار، در سفری که به انگلستان رفته بودند، آوردند.» (مرعشی، 1347) منوچهر ستوده در مقدمهاش مینویسد که گمان میرود نسخه خطی این کتاب، از طریق کمپانی مسکوی و آنتونی جنکینسون به دست سفیر انگلستان در روسیه رسیده و او به بودلیان هدیه کرده است. (همان).
7. 2. «رساله موسیقی بهجتالروح»: نوشته عبدالمؤمن بن صفیالدین رسالهای است که از قدیمیترین نسخههای خطی درباره موسیقی ایرانی به شمار میرود. دکتر ه. ج. فارمر[15] از رابینو خواست تا متن فارسی و ترجمه انگلیسی رساله «بهجت الروح» را آماده کند. طبق معمول، نسخههای خطی آن در کتابخانههای انگلیس وجود داشت! رابینو از سه نسخه از این کتاب که در کتابخانههای بودلیان، آکسفورد و کتابخانه دانشگاه کمبریج بود، بهره برد؛ آنها را مقابله و به انگلیسی ترجمه کرد و ضمن نوشتن مقدمه تعلیقاتی بر آن افزود. رابینو کتاب را برای بازبینی نهایی به فارمر داد و او نیز پس از بازنگری مقدمه کوتاهی بر آن نوشت. عمر رابینو و فارمر کفاف نداد این کتاب را چاپ کنند و نسخه خطی آن سالها معطل ماند تا اینکه ورثه فارمر آن را به کتابخانه مجلس سنا در تهران فروختند. کتابخانه سنا آن را برای انتشار به بنیاد فرهنگ ایران واگذار کرد و این کتاب در اردیبهشت 1346 در زمره کتابهای بنیاد فرهنگ ایران با مقدمه پرویز ناتل خانلری در 142 صفحه به چاپ رسید. نسخه فارسی تصحیح شده به دست رابینو را با یک نسخه خطیای که از این کتاب در دسترسشان در تهران بود، مقابله کردند و بخشهای انگلیسی در ابتدا و انتهای کتاب را ترجمه نمودند (بن صفیالدین، 1346). سیدحسن تقیزاده در سال 1338 اشاره کرده که رابینو در صدد نشر این کتاب بود و درباره موسیقی ایرانی داشت چیزهایی مینوشت و گاهی سوالاتی در این زمینه از من میپرسید: «در سالهای آخر توقف من در لندن (تا سنه 1947م)، وی از گاهی به گاهی پیش من میآمد و گاهی سوالاتی راجع به بعضی فقرات یک کتاب فارسی در موسیقی که نسخه آن را داشت و قصد نشر آن کتاب را داشت، میکرد. نمیدانم، عاقبت کار آن کتاب، چه شد.» (تقیزاده، 1338: 3).
8. نتیجهگیری
رابینو تا زمانی که توان داشت در کشورهایی که مستعمره انگلیس بودند، یا انگلیس تلاش داشت آنها را تحت استعمار خود درآورد، به دولت بریتانیا خدمت کرد؛ و از زمانی هم که بازنشسته شد به کار پژوهش و تألیف کتابهایی پرداخت که اکثر آنها درباره گیلان و ایران بود. او بعد از پایان مأموریتش در گیلان در 11 تیر 1291 از گیلان خارج شد. مأموریت بعدی او، نماینده کنسولی انگلیس در کشور مراکش بود. او حدود 10 سال در شهرهای مختلف مراکش مانند صفی، دارالبیضاء (کازابلانکا) و صویره (مُگادور) ماند و از سال 1922 تا 1924 کنسول انگلیس در قاهره شد. او همچنین از 1924 تا 1928 در شهر ازمیر ترکیه و از 1928 تا 1929 در شهر سالونیک (در یونان) و از 1929 تا 1937 کنسول بود. رابینو از سال 1937 تا 1940 مأمور کنسولگری انگلیس در شهر نیس فرانسه بود و به خاطر درگیریهای جنگ جهانی دوم، ناچار شد فرانسه را ترک کرده و در فوریه 1940 به شهر بروکسل (پایتخت بلژیک) برود. اما دو روز پس از ورود لشکر آلمان نازی به بلژیک، از راه پاریس و مادرید به لندن بازگشت و تقریباً تا پایان عمر در لندن ماند؛ به جز یکی دو مورد که در زمان اوج درگیریهای جنگ جهانی دوم، از سپتامبر 1942 به مدت یک سال به خدمت سیاسی فراخوانده شد و چند مأموریت مهم را برای دولت انگلیس انجام داد. رابینو در آخرین روزهای حیاتش به فرانسه سفر کرد و در 30 شهریور 1329/ 21 سپتامبر 1950 در پاریس درگذشت.
منابع
رابینویچ، الکساندر (1373)؛ انقلاب 1917 در پتروگراد (بلشویکها به قدرت میرسند)، ترجمه: مرتضی محیط، اول، تهران: آروین.
رایت، دنیس (1359)؛ انگلیسها در میان ایرانیان، ترجمه لطفعلی خنجی، اول، تهران: امیرکبیر.
سپهر، احمدعلى (1336)؛ ایران در جنگ بزرگ 1918-1914، تهران: چاپخانه بانک ملى ایران.
کرزن، جورج ناتانیل (1380)؛ ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلى وحید مازندرانى، پنجم، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى.
دی بورگوماله، ه. ل.رابینو (1353)؛ آلبوم سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از 1500 تا 1948 میلادی، به اهتمام: محمد مشیری، تهران: موسسه سکهشناسی ایران با همکاری امیرکبیر.
عبداللهی، میثم و محمد (1393)؛ آیتالله العظمی شهید حاج ملامحمد خمامی؛ جریان مشروعهخواهی گیلان و رهبر آن در نهضت مشروطه، اول، قم: صحیفه معرفت.
ناطق، هما (1371)؛ بازرگانان در دادوستد با بانک شاهی و رژی تنباکو (بر پایه آرشیو امینالضرب)، پاریس:خاوران.
مجد، دکتر محمدقلی (1388)؛ تاراج بزرگ: آمریکا و غارت میراث فرهنگی ایران 1320-1304 خورشیدی، ترجمه: مصطفی امیری و گ. مرادی، دوم، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
مرعشی، میرظهیرالدین بن سید نصیرالدین (1330ق)؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، به سعی و اهتمام: ه. ل. رابینو (ویس قنسول انگلیس ولایات دارالمرز)، رشت: مطبعه عروه الوثقی.
مرعشی، میرظهیرالدین بن نصیرالدین (1347)؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، با تصحیح و تحشیه: منوچهر ستوده، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
کدیور، عباس (1319)؛ تاریخ گیلان، تهران: چاپخانه عالی.
بروان، ادوارد (1335)؛ تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ج 1، ترجمه و تحشیه و تعلیقات: محمد عباسی، تهران: کانون معرفت.
کسروی، احمد (1353)؛ تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ششم، تهران: امیرکبیر.
رابینوویچ، ایتامار (1368)؛ جنگ برای لبنان (1970-1985)، مترجمین: جواد صفائی و غلامعلی رجبی یزدی، تهران: سفیر.
اعتماد السلطنه، محمدحسنخان و محبوبی اردکانی، حسین(1363)؛ چهل سال تاریخ ایران، به کوشش: ایرج افشار، اول، تهران: اساطیر.
رابینو، ه. ل (1363)؛ دیپلماتها و نمایندگان کنسولهای ایران و انگلیس، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، اول، تهران: تاریخ ایران.
صوتی، محمدعلی(1358)؛ دیوان شرفشاه دولائی بر اساس نسخه محفوظ در کتابخانه آکادمی بخارست، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
معیرالممالک، دوستعلیخان(1390)؛ رجال عصر ناصری، اول، تهران: نشر تاریخ ایران.
بولارد، ریدر ویلیام؛ رابینو، یاسینت لویی؛ چرچیل، جورج پرسی (1392)؛ رجال و دیپلماتهای عصر قاجار و پهلوی، اول، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران: معین.
بن صفیالدین، عبدالمومن (1346)؛ رساله موسیقی بهجت الروح، با مقابله و مقدمه و تعلیقات: ه . ل. رابینوی دی برگوماله، با مقدمه: ه. ج. فارمر، با مقدمه: پرویز ناتل خانلری، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
فراهانى، حسن (1385)؛ روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج1، اول، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى.
رابینو (1380)؛ روزنامههای ایران از آغاز تا سال 1329ق (1289ش) با اضافات و شرح کامل به همراه تصاویر روزنامهها، ترجمه و تدوین: جعفر خمامیزاده، دوم، تهران: اطلاعات.
شهبازی، عبدالله (1379)؛ زرسالاران یهودی و پارسی، ج4، اول، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
افشار، ایرج (1368)؛ زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده، اول، تهران: علمی.
لافن، ف؛ رابینو، ه. ل (1298)؛ صنعت تخم نوغان در ایران، ترجمه سعید نفیسی، طهران: نشریات مجله فلاحت و تجارت قویئیل.
لافن، ف؛ رابینو، ه. ل (1372)؛ صنعت نوغان در ایران، ترجمه جعفر خمامیزاده، اول، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه).
رابینو، ه. ل.( 1330ق)؛ صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران بزبان فارسی طبع شده است، رشت: مطبعه عروه الوثقی.
رابینو، ه. ل. (1373)؛ صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است ، تصحیح و حواشی: فرید قاسمی، اول، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
رائین، اسماعیل(1357)؛ فراموشخانه و فراماسونری در ایران،چهارم ،تهران: امیرکبیر.
رابینو، ه. ل.(1364)؛ فرمانروایان گیلان: مجموعه چهار گفتار پیرامون تاریخ و جغرافیای گیلان، ترجمه م. پ. جکتاجی و رضا مدنی، رشت: گیلکان.
عبداللهی، میثم؛ عبداللهی، محمد(1396)؛ فرهنگنامه علمای مجاهد گیلان از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ج1، اول، قم: مولف.
رابینو، ه . ل.(1330ق)؛ فومن، رشت: مطبعه عروة الوثقی.
بشیری، احمد(1362)؛ کتاب آبی: گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران، اول، تهران: نو.
بشیری، احمد(1367)؛ کتاب نارنجی: گزارشهای سیاسی وزارت خارجه روسیه تزاری درباره انقلاب مشروطه ایران، دوم، تهران: نو.
رابینو، ه. ل .(1393)؛ کشت برنج در گیلان و دیگر ولایات جنوب دریای کاسپین، ترجمه و تعلیقات: جعفر خمامیزاده، اول، رشت: فرهنگ ایلیا.
رابینو، یاسینت لویی(1392)؛ گزارشی از بازرگانی و جامعه شهر و ایالت کرمانشاه در سده نوزدهم میلادی، ترجمه و تالیف: محمدرضا (فریبرز) همزه ای، اول، کرمانشاه: دانشگاه رازی.
رابینو، ه. ل.(1337)؛ مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، با مقدمه احسان یارشاطر، اول، تهران: بنیاد ترجمه و نشر کتاب.
روشن، محمد(1352)؛ مشروطه گیلان از یادداشتهای رابینو به انضمام وقایع مشهد در 1330ه.ق. =1912، اول، رشت: کتابفروشی طاعتی.
رابینو، ه . ل؛ اولیاء بافقی، شیخ حسین(1368)؛ مشروطه گیلان، آشوب آخرالزمان، به کوشش: محمد روشن، اول، رشت: طاعتی.
رابینو، ه. ل. (1330ق)؛ مکاتیب خان احمد گیلانی، رشت: مطبعه عروة الوثقی.
براون، ادوارد (1387)؛ نامههایی از تبریز، ترجمه حسن جوادی، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی.
صفائی، ابراهیم (1370)؛ نهضت مشروطیت ایران بر پایه اسناد وزارت امور خارجه، اول، تهران: واحد نشر اسناد دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وابسته به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.
رابینو، ه . ل. ( 1350)؛ ولایات دارالمرز ایران: گیلان، ترجمه جعفر خمامیزاده، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
رابینو، ه. ل.؛ «ورزشهای باستانی در گیلان»، ترجمه عبدالحسین ملکزاده، روزنامه سایبان.
«سید شرفشاه؟ 2» (شهریور1305)، مجله فرهنگ، ش 6.
گلشنی، عبدالکریم (1363)؛ «سید عبدالوهاب مجتهد گیلانی و تبارش»، یادگارنامه فخرایی، مجموعه مقالات تحقیقی تقدیم شده به استاد ابراهیم فخرایی، زیر نظر: رضا رضازاده لنگرودی، نشر نو.
شهبازی، عبدالله (زمستان 1382)؛ «سیمای خانوادگی جرج کندی یانگ طراح و فرمانده کوتای 28 مرداد 1332»، فصلنامه مطالعات تاریخی، س 1، ش 1.
تقیزاده، سیدحسن (1338)؛ «شرح حالی مختصر از رابینو»، مردم شناسی، دوره سوم، ش1.
طباطبایی، محیط (1320)؛ «شرفشاه گیلانی»، مجله موسیقی، شماره 10 و 11.
مینورسکی، ولادیمیر (1390)؛ «لویی رابینو»، مترجم: ک.ب.، ماهنامه جهان کتاب، س 16، ش 1و2.
رابینو، ه. ل. (1380)؛ «نشانهای دوران قاجار»، ، مترجم: فیروز توفیق، مجله بخارا، 21و 22.
رابینو، ه. ل. (1344)؛ «نشانهای دوره قاجار»، ترجمه جهانگیر قائممقامی، مجله یغما، ش206.
مشیری، محمد (1352)؛ «ه. لوئی رابینو (1877 ـ 1950م) ایراندوست ایرانشناس»، مجله گوهر، ش 8.
مشیری، محمد (1353)؛ «ه. لوئی رابینو، ایراندوست ایرانشناس، قسمت دوم»، مجله گوهر، ش 15.
گلشنی، عبدالکریم (1359)؛ «یادبود مولفان، سیدصالح صالح رشتی»، مجله آینده، ج 7، دوره 5.
تقیزاده، سیدحسن (1338)؛ «شرح حالی مختصر از رابینو»، مجله مردم شناسی، دوره 3، ش 1.
Rabino, Joseph (1901) ;” An economists notes on Persia”, Journal of the Royal Statistical Society.
Rabino, Joseph (1892); ”Banking in Persia: Its Basis, History and Prospects”, Journal of the Institute of Bankers. Feb.
Rabino, H. L.(1918); “Rulers of Lahijan and Fuman, in Gilan, Persia” ,The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland, Jan.
Rabino, H. L. (1951); Album of coins, medals, and seals of the shâhs of Îrân 1948-1500, Printed at the Oxford University Press by C. Batey.
Rabino, H. L. (1908); Coins of the Shahs of Persia, Reprinted from the Numismatic chronicle , Fourth series, vol. VIII.
Rabino, H. L.(1911); Coins of the Shahs of Persia, Reprinted from the Numismatic chronicle, Fourth series, vol. XI.
Rabino, H. L(1945); Coins, medals, and seals of the shâhs of Îrân 1941-1500, Hertford: Austin and sons.
Rabino, H. L.(1946); Diplomatic and consular officers of Great Britain and Iran, London: di Borgomale.
Rabino, H.L. (1907); Gazetteer of Kermanshah, Simla: government centeral printing office.
Lorimer, J.G.(1915); Gazetteer of the Persian Gulf, Oman and Central Arabia, Vol. I: Historical, Part I, Calcutta: superintendent government printing india.
Rabino, H. L.(1928); Mázandarán and Astarábád, Di Borgomale, E.T.W. London: Gibeb Memorial.
Rabino, H. L. (1911); Report on Kurdistan, Simla: printed at the government centeral printing office.
Rabino, Joseph (1914(; An interview with Sheikh Hadi Mujtahed, Revue du Monde Musulman, vol. XXVIII, Paris.
Rabino, H. L.(1914); Coins of the Shahs of Persia ,Revue Du Monde Musulman, vol. XXVI, mars.
Rabino, H. L. ((0591; Deux Descriptions du Gîlân du temps des Mongols, Journal Asiatique, vol. 238.
Rabino, H. L.(1913); La Presse persane depuis ses origines jusqu’à jours, Revue Du Monde Musulman, vol. XXII.
Rabino, H. L.(1914); Les anciens sport au Guilan, Revue Du Monde Musulman, vol. XXVI, mars.
Rabino, H. L.(1949); Les Dynasties locales du Gilân et du Daylam, Journal Asiatique, vol. 237.
Rabino, H. L.; Lafont, F. (1910); La industrie sericicole en Perse, Montpellier: Coulet et fils.
Lafont, F.; Rabino, H.L.( 1911); La culture du riz en Guilan (perse) et dans les autres provinces du sude la Caspienne, Extrait des Annales de l’École nationale d’Agriculture de Montpellier.
Rabino, H. L.(1915-1916); Les provinces caspiennes de la Perse: le Guilan, H. L. Rabino, Revue Du Monde Musulman, vol. XXXII.
Rabino, H. L.(1916); Les Tribus du Louristan - Medailles des Qadjars, Collection de la revue du monde musulman, Ernest Leroux.
Rabino, H. L(1920); Rulers of Gilan: Rulers of Gaskar, Tul and Naw, Persian Talish, Tulam, Shaft, Rasht, Kuhdum, Kuchisfahan, Daylaman, Ranikuh, and Ashkawar, in Gilan, Persia«.,The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland, No. 3, Jul.
ایسنا (30 آبان 1396)؛ برنده جایزه ادبی گیلر معرفی شد»، خبرگزاری ایسنا، کد خبر: 96083017265: https://www.isna.ir/news/96083017265/
رابینوویچ، اوژن (شهریور 1396)؛ شرح حال در سایت بنیاد میراث اتمی:
https://www.atomicheritage.org/profile/eugene-rabinowitch
تاریخ پارلمان آنلاین (بررسی شده در مهر 1396)؛ شرح حال ریچارد لی:
http://www.historyofparliamentonline.org/volume/1558-1603/member/lee-richard-1548-1608
رابینوویچ، وولدک (مهر 1396)؛ صفحه شخصی در سایت دانشگاه لند:
http://www.fil.lu.se/person/WlodekRabinowicz
عبدالهی، میثم (1394) «کارنامه، زندگی و آثار جعفر خمامیزاده»، سایت رنگ ایمان، بررسی شده در شهریور 1396:
http://www.rangeiman.ir/1925/
رابینوویچ، سولومون (مهر 1396)؛ معرفی:
http://sholemaleichem.org/
زمانی، ونداد (27 شهریور 1396)؛ زمزمههای گولاک، کتابی درباره زندان مخوف استالین در سیبری؛ دو مرد بدشانس، سایت خبری رادیو زمانه:
http://zamaaneh.com/literature/2010/03/post_575.html
رابینوویچ، ایتامار (شهریور 1396)، سایت شخصی:
http://www.itamarrabinovich.tau.ac.il/about.html
رابینوویچ، شموئیل(شهریور 1396)؛ گفتگو با هاآرتص به نقل از سایت خبری عبری واللا:
http://news.walla.co.il/?w=//1832201
سامانه جامع کتابخانه و اسناد رقومی ملی ، «تقاضای (عباس کدیور) مبنی بر اجازه چاپ ترجمه کتاب (تاریخ گیلان) تألیف (رابینو)/ 1317 20»، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، برسی شده در شهریور 1396:
http://dl.nlai.ir/UI/e65af71c-25ef-4753-9bd5-572bd9721cd9/Catalogue.aspx?History=true
[1]* طلبه سطح چهار حوزه علمیه قم و پژوهشگر تاریخ، ab.meysam@gmail.com
[2]. yacinth Louis Rabino di borgomale
[3]. Cortemilia
[4]. Piemonte
[5]. مطابق 13 اکتبر 1906م.
[6]. مطابق از 16 می1907م تا 1 ژوئیه 1912م.
[7]. مطابق 31 دسامبر 1906م.
[8]. بهاشتباه «سنه 1336» نوشته شده بود.
[9]. Arthur Upham Pope
[10]. The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland
[11]. Journal Asiatique
[12]. Collection de la revue du monde musulman
[13]. Gibb Memorial Series
[14]. Elias John Wilkinson Gibb
[15]. H. G. Farmer
برگرفته از فصل نامه مطالعات تاریخی – شماره 61 - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات