یک مقایسه تاریخی بین مجلس پنجم، ششم و هفتم شورای ملی


یک مقایسه تاریخی بین مجلس پنجم، ششم  و هفتم شورای ملی

روزنامه «اقدام» در شماره سوم تیر 1305 فهرستی از 36 نفر از حائزین اکثریت آراء حوزه انتخابیه تهران و حومه در انتخابات ششمین دوره مجلس شورای ملی را انعکاس داد. در رأس این فهرست نام آیت الله سید حسن مدرس به چشم می خورد و در ادامه نام برخی از چهره های مشهور قرار دارد که عبارتند از: مستوفی الممالک(میرزا حسن خان)، مصدق السلطنه(دکتر مصدق)، وثوق الدوله(میرزا حسن خان)، فیروزآبادی(آیت الله سید رضا فیروزآبادی)، ملک الشعراء( محمد تقی بهار)، تقی زاده( سید حسن)، مؤتمن الملک(میرزا حسین خان پیرنیا)، خالصی زاده( آیت الله محمد مهدی خالصی زاده)، سید ضیاءالدین(طباطبائی)، مشیرالدوله(میرزا حسن خان پیرنیا)، حاج سید ابوالقاسم کاشانی(آیت الله کاشانی) 

***

با توجه به جایگاه و آراء مردمی افرادی که در این فهرست قرار دارند در اینجا سؤال بزرگی در ذهن مخاطب شکل می گیرد، چرا به یکباره و در دوره بعدی (دوره هفتم) و درصحنه قانونگذاری، تقریباً اثری از این نمایندگان  به چشم نمی‌خورد؟!

در پاسخ اجمالی به این پرسش لازم است نکاتی تاریخی را یادآور شویم:

ادوار اول تا چهارم مجلس شورای ملی را می‌توان نماد روشنی از مجلسی مستقل و برخاسته از مشروطه دانست. اما در دوره پنجم اوضاع به گونه‌ای دیگر رقم خورد. در این دوره فضای سیاسی و انتخاباتی کشور به شدت تحت تأثیر رضاخان که به تازگی به نخست‌وزیری هم رسیده بود، قرار داشت. رضاخان و یارانش که عمدتاً از نظامیان بودند با تهدید و تطمیع سعی داشتند در انتخابات -خصوصاً در شهرستان‌ها- تأثیر گذارده تا از این طریق بتوانند اکثریت مجلس پنجم را به دست آورده و راه را برای رسیدن رضاخان به مقاصد بعدی هموار سازند. اما رضاخان در انتخابات تهران به علت وجود اشخاصی چون آیت‌الله مدرس و یارانش مجالی برای این‌گونه اقدامات نیافت. آیت‌الله مدرس در توصیف فضای آن روزها در نطقی تاریخی در مجلس این گونه به ایراد سخن پرداخت:«... این وضعیات حالیه که این مملکت سرتاسرش دارد، از صد و پنجاه سال تا به حال همچو وضعیتى نداشته است. تقریباً از زمان دولت افشاریه تا به حال که امروز باشد مملکت ایران چنین وضعیت ناگوارى نداشته است؛ این مدعاى من است... این هفده سال که مشروطه بود گرچه نتوانستیم قدم‌هاى اصلاح خوب برداریم، ولى الحمدالله ذره هم خاک خراب را از دست ندادیم؛ انشاء‌الله هر وقت رجال مملکت، مردمان وطن‌خواه موفق شدند هر جا هم خاک خراب است آباد می‌کنند... کیف کان مقصود بنده این است که مقاومت کردیم مملکت را نگاهدارى کردیم؛ آسوده اجتماعى را که حقیقت مشروطه است، نگاهدارى کردیم؛ کارها را اداره کردیم؛ اما می‌خواهم عرض کنم هر چه می‌خواهید بگوئید بگویید؛ امروز اثرى از آن مشروطه نیست.»* در انتخابات دوره ششم نیز به علت آن که رضاشاه در اوائل راه سلطنت و در جهت تحکیم پایه های آن بود، و همچنین به جهت اغفال مردم و مشروعیت بخشیدن به مجلس برخاسته خود، مجبور بود تا به حضور چند چهره ملّی، خصوصاً آیت‌الله مدرس، رضایت دهد.

... و اما در دوره هفتم، فضای سیاسی کشور و انتخابات مجلس به کلی دگرگون شد؛ به شکلی که دیگر تقریباً اثری از مخالفین رضاخان در صحنه قانونگذاری دیده نمی‌شد و پرونده دموکراسی، آزادی و مشروطه‌خواهی به طور کامل بسته شد.

------------------------------------------------------------------------------------------------

*مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی؛ دوره پنجم؛ 10 آبان 1303