امام خمینی: شاه باید برود
820 بازدید
«...چرا این مردک[=شاه] را بیرونش نمیکنند؟ به ما میگویند که خب، اگر این برود، کی جای این بیاید که چه بشود؟ من گفتم اگر این برود، عُبیدالله هم بیاید بهتر از این است. برای اینکه هر کس بیاید حالا فکر میکند به آنجا. این حالا کهنهکار شده و اواخر عمرش است و عصبی شده و دیوانه شده است و به هر جا میزند و میکشد، و نمیدانم به کجا میرسد. اما اگر این برود هر که بیاید، هر کس را شما تصور کنید بیاید، در اول امر تا یک مدتهایی مردم راحت هستند. اگر این باشد یک ساعت راحتی نیست. اگر این برود هر کس بیاید مردم باز یک مدتی راحت هستند. خیال نکنید که حالا اگر این رفت، دنیا به هم میخورد، هیچ چیز به هم نمیخورد...»(امام خمینی(ره)؛ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷)
«...در بین این جناحهای -به اصطلاح- سیاسی گاهی هم اشخاصی پیدا میشوند و بعید هم نیست که خودِ دار و دسته آنها باشند و مطلب را میخواهند منحرف کنند از مجرم اصلی به این پایینها، به دولت مثلًا. آنها الآن از خدا میخواهند که انسان هر چه میگوید، از دولت بگوید! اعلیحضرت را کنار بگذارند، مجرم اساسی و اصلی را کنار بگذارند. هر چه میخواهند از دولت بگویند. یک وقتی که ما میخواستیم یک صحبتی بکنیم، یک نفر را فرستادند که شما از امریکاییها صحبت نکنید، و لو از شاه هم بگویید مانعی نیست؛ من گفتم ما همه اشکالمان در امریکاییهاست، همه گرفتاری که ما داریم از دست امریکا داریم. ما آن مجرم اصلی را بگذاریم و برویم سراغ اینهایی که تَبَع هستند و آلت هستند؟ حالا در ایران البته، مجرم دست دوم -مجرم دست اول عبارت از امریکاست- مجرم دست دوم عبارت از این شاه است. ما حالا [گرفتار] این مجرمی که دست دوم است و دیگران هیچ دیگر؛ یا دیگران جوری نیستند که چیزی باشند: نه نخستوزیرش قابل ذکر است، و نه وزرایش و نه وکلایش؛ هیچکدامِ اینها قابل ذکر -اصلًا- نیستند. خودش هم قابل ذکر نیست؛ لکن چه بکنیم گرفتار شدیم ما...»(امام خمینی(ره)؛ ۱۰ خرداد ۱۳۵۷)
«...این حرفها برای اغفال مردم است. تمام این صحنهسازیهایی که دارند میکنند برای این است که این مردکه[=شاه] را نگهش دارند آنها با قدرتهای خودشان. و در داخله هم هر کس بگوید که این باید بماند یا خوب است بماند، این خائن است که میگوید: خوب است بماند؛ برای اینکه در داخله همه دیدند که این شخص چه میکند و با مردم چه کرده است و با مخازن ما چه کرده است، با مال ما چه کرده است. چقدرها اینها در خارج، عائله [شاه]، چقدر از مال مردم گرفتهاند و در خارج الآن ویلا دارند و مِلک دارند و چه دارند و چه دارند. همه اینها از مال ملت بوده...»(امام خمینی(ره)؛ ۱۷ مهر ۱۳۵۷)
«...الآن تبلیغات مختلف شروع شده است. شروع بود، زیاد شده است. تبلیغات مختلف برای اینکه بشکنند این وحدت را، و جبهههای مختلف، اشخاص مختلف[را]. اینها با آن صورتها. حتی گفتند که بنا دارند که در دانشگاه -وقتی که باز شد دانشگاه- یک دسته سازمان امنیتی را به صورت دانشجوها بیاورند و شعار کمونیستی بدهند برای اینکه به مردم بفهمانند که اگر شاه نباشد خواهد این طور شد! این شاه از کمونیستها هم بدتر است. این شاه، هر کسی از این شاه، از این آدم که بهتر است!...»(امام خمینی(ره)؛ ۱۹ مهر ۱۳۵۷)
«...کدام آدم، کدام عقل این مطلب را اجازه میدهد که ما یک دشمن سرسختِ یک ملتی را رساندیم تا آنجایی که دارد حالا خاضع میشود و دارد گورش را گم میکند برود، ما حالا مهلتش بدهیم که بعدها، بعدها یک قدمی برداریم؟ الآن باید این [را] چاره کرد، الآن باید قطع کرد این ریشه را. ما همهمان باید شرکت کنیم در این مطلب، همه قشرهای ملت باید شرکت کنند در این مطلب. اگر کسی در این مطلب موافقت با ما نکند، این سوء نیت یا دارد یا آدم نفهمی است، جاهلی است؛ آنکه جاهل است باید به آن حالی کرد؛ آن کس که سوء نیت دارد باید به او تشر زد که این، دست بردارد از این [اندیشه]. خیانت است به یک ملتی که خون داده است حالا ما بگوییم که خیر، ما این قدم اولمان که برداریم که ایشان حالا سلطان باشد و یا این برود و فرح خانم سلطان مملکت ما بشود و شورای مملکتی، شورای سلطنتی پیدا بشود و بعدش، آن وقت بیاییم قدم دوم بگوییم: نه، او هم باشد! آقا، همین حالا باید این کار را کرد. این اشتباه است. همین حالا، همین حالا باید این ملت تا اینجا که رسانده، حرکت بدهد و همینطوری که مثل سیل دارد پایهها را یکی بعد از دیگری میریزد، همه پایهها را بریزد تا این برود، این خیانتکار برود...»(امام خمینی(ره)؛ ۲ آبان ۱۳۵۷)
«...آنی که فایده دارد کلیدش دست خود «اعلیحضرت همایونی» است! هیچ کس نمیتواند؛ و آن این است که ایشان پا شود برود! [خنده حضار]. کلید دست خودش است، اگر بخواهد آرامش پیدا بشود! ایشان دست زن و بچهاش را بگیرد برود از این مملکت، نجات بدهد خودش را؛... صلاحش این است، من صلاحش را میدانم، صلاحش این است که سوار یک طیارهای شب بشود بیصدا و برود سراغ ویلاهایی که در خارج مملکت تهیه کردند با آن پولهای هنگفت!...»(امام خمینی(ره)؛ ۱۲ آبان ۱۳۵۷)
«...الآن غیر از این راهی هست که این گلوی کثیف را فشار بدهند تا اینکه تمام بشود این قضایا؟ دیگر ما راهی غیر از این داریم؟ راه آشتیای هست؟ راه اینکه ایشان[=شاه] باشد باز در ایران هست؟ یا خیر، این راهْ راهی است که انتحار ملت است. این راه راهی است که ملتِ ما را به باد خواهد داد. این تزْ تزی است که ایران را تباه خواهد کرد؛ بدتر از این خواهد کرد. تا حالا هر چه کرده فساد بوده، و حالا مهلت میخواهد برای حملههای بعد! خدا میداند که اگر مهلت به او بدهند، اگر ملت ایران به این آدم مهلت بدهد، خدا میداند که ضربهای به شما میزند که دیگر سر بلند نکنید...»(امام خمینی(ره)؛ ۱۷ آبان ۱۳۵۷)
نظرات