به بهانه بسته شدن سفارت رژیم صهیونیستی در بهمن 1357
روابط رژیم شاه با اسرائیل در دوران ژاندارمى ایران
1330 بازدید
در آغاز دهه ۱۳۵۰ ه. ش چند تحوّل مهم منطقه اى و بین المللى رخ داد که تا حدودى باعث کاهش نقش محورى روابط سیاسى ایران و اسرائیل شد. مهمترین این تحوّلات خروج نیروهاى انگلستان از شرق کانال سوئز و منطقه خلیج فارس بود. مشکل جایگزینى نیروهاى انگلیسى و حفظ امنیت کشورهاى کوچک خلیج فارس و منابع مهمّ انرژى آن از طریق «سیاست دو ستونى» و «نقش ژاندارمى» ایران حل شد. براى این که ایران بهتر بتواند نقش خود را ایفا کند، لازم بود که روابط نزدیکترى با کشورهاى عرب منطقه، بویژه عربستان سعودى که ستون دوم این سیاست را تشکیل مىداد، داشته باشد.
تحول مهمّ دیگر این زمان درگذشت «عبدالناصر» و روى کار آمدن «انور سادات» و برقرارى روابط مجدّد ایران و مصر بود که در زمان ناصر قطع شده بود. هر دو مسأله از یک سو باعث نزدیکى بیشتر ایران با کشورهاى مسلمان عرب منطقه بود با اسرائیل روابط خوبى نداشت و از سوى دیگر باع گسترش روابط آمریکا با کشورهاى مخالف اسرائیل بود، که مى توانست از هر دو جهت روابط ایران و آمریکا با اسرائیل را تحت شعاع خود قرار دهد، امّا هر چه زمان گذشت بهتر مشخص شد که مثلث ایران، عربستان و مصر نه تنها مخالفتى با اسرائیل ندارد، بلکه مصر کم کم از شوروى فاصله گرفته به دامن آمریکا سقوط کرد. در نتیجه؛ آمریکا و ایران دو دشمن دیرینه یعنى مصر- اسرائیل را تحت فشار قرار دادند تا با یکدیگر صلح نمایند.
جنگ سال ۱۳۵۲ ه. ش/ ۱۹۷۳ م، اعراب و اسرائیل و شکست نیروهاى اسرائیلى از نظامیان مصرى باعث شد که مردم مسلمان ایران تظاهرات و راهپیماییهایى را با رهبرى روحانیون و به پشتیبانى از برادران مسلمان عرب خود ترتیب داده با شور و هیجان فراوان از سربازان مسلمان حمایت کنند. رژیم شاه با این حرکت مردم مسلمان ایران در موضع انفعالى قرار گرفته، جرأت حمایت از رژیم اسرائیل را در خود ندید. به همین دلیل سیاست موازنه در مورد مصر واسرائیل را در پیش گرفت و حتّى در ظاهر خود را پشتیبان و طرفدار مسلمان، بویژه مصر نشان داد. «۱»
هر چه زمان مىگذشت و روابط شاه با انور سادات روز به روز بهتر مىشد، به همان اندازهروابط ایرانو اسرائیل کاهش مىیافت. مسافرت شاه به مصر در سال ۱۳۵۳ ه. ش و مسافرت سال بعد انورسادات به ایران باعث نزدیکى بیشتر دو کشور ایران و مصر شد.
به همین دلیل شاه به مقامهاى اسرائیلى جهت صلح و تخلیه مناطق اشغالى مصر از این جهت فشار وارد مى کرد. دولت جدید اسرائیل به ریاست «اسحاق رابین» که جانشین «گلدمایر» شده بود و سیاست «زمین در مقابل صلح» را در پیش گرفته بود، کم کم در صدد حل مسائل با مصر برآمد و به همین دلیل در تابستان ۱۳۵۴ ه. ش چاههاى نفت مصر در صحراى سینا را به آن کشور پس داد و موافقت نامه جداسازى نیروهاى دو کشور به امضا رسید پس از حل نسبى مسائل مصر و اسرائیل، روابط ایران و اسرائیل دوباره به حال عادى بازگشت و رفت و آمدهاى دو کشور آغاز شد و روز به روز گسترش یافت. در این سالها «عباس على خلعتبرى» به عنوان وزیر امور خارجه ایران و «یورى لوبرانى» نماینده سیاسى اسرائیل که جانشین «مایرغررى» شده بود، نقش مؤثرى در توسعه روابط ایران را رژیم اشغالگر قدس داشتند. «۲»
سال ۱۳۵۶ ه. ش سه تغییر در سه کشور آمریکا، اسرائیل و ایران به وقوع پیوست، امّا باعث تغییرات اساسى در سیاست خارجى کشورهاى فوق نشد. در امریکا، «جیمى کارتر» با شعار «حقوق بشر» به ریاست جمهورى انتخاب شد. در اسرائیل حزب ملىگراى افراطى لیکود به رهبرى «مناخیم بگین» پیروز شد و وى به نخست وزیرى رسید. در ایران هم «امیر عباس هویدا» پس از سیزده سال جایش را به «جمشید آموزگار» داد، امّا «خلعتبرى» همچنان در وزارت خارجه باقى ماند و این نشان دهنده عدم تغییراتاساسى در روابط خارجى ایران در ارتباط با کشورهاى خارجى، بویژه مصر و اسرائیل بود. محور اساسى سیاست خارجى ایران همچنان بر حفظ رابطه با دو کشور مصر و اسرائیل و تشویق آنها به صلح با یکدیگر بود. دولت جیمى کارتر نیز سادات و بگین را به صلح ترغیب مىکرد. نتیجه فشارها و ترغیبهاى ایران و امریکا باعث ملاقاتهاى سادات و بگین در مصر و اسرائیل وامضاى قرارداد صلح «کمپ دیوید» در شهریورماه ۱۳۵۶ در امریکا شد. «۳»
مبارزات مردم مسلمان ایران به رهبرى امام راحل (ره) در سال ۱۳۵۶ ه. ش علیه رژیم امریکایى شاه به انقلاب خونین سراسرى تبدیل شد در عین حال رهبر انقلاب اسلامى و مردم مسلمان ایران همواره از ملت مسلمان فلسطین حمایت کردند.
پس از پایان جنگ جهانى اوّل وتشکیل کشورهاى اسلامى کوچک از بقایاى امپراتورى مسلمان عثمانى، قیمومت کشور مسلمان فلسطین به دولت انگلستان واگذار شد. انگلستان از همان زمان توطئه تشکیل یک کشور یهودى را در خاک فلسطین تدارک دید که پس از پایان جنگ جهانى دوم به وسیله مجمع عمومى سازمان ملل، فلسطین به دو قسمت یهودى و مسلمان تقسیم شد؛ رژیم صهیونیستى در سال ۱۳۲۷ ه. ش/ ۱۹۴۸ م، بطور رسمى تشکیل شد ودولت ایران به صورت دو فاکتور آن را به رسمیت شناخت.
از آنجا که شناسایى و برقرارى روابط با رژیم غاصب صهیونیستى هیچ گاه مورد موافقت مردم مسلمان ایران نبود، در زمان دولت مصدق با فشار مردم و روحانیون روابط با آن کشور قطع گردید. امّا پس از کودتا وحاکمیت دیکتاتورى مطلق، روابط دولت وابسته پهلوى با رژیم اسرائیل دوباره آغاز شد و در طول دهه ۱۳۳۰ در محورهاى نفتى، اطلاعاتى وامنیتى ادامه داشت.
در نیمه اوّل دهه ۱۳۴۰ ه. ش به علت آغاز مبارزه امام خمینى (ره) و هشدار ایشان نسبت به نفوذ اسرائیل غاصب در ایران و قیام پانزده خرداد، روابط ایران و اسرائیل دچار اختلال شد و به صورت مخفى درآمد. اما پس از قضیه کاپیتولاسیون و تبعید امام (ره)، روابط دولت هویدا و رژیم اشغالگر قدس، علاوه بر محورهاى قبلى در سایر زمینه ها نیز گسترش یافت.
پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل و شکست کشورهاى مسلمان، امام خمینى (ره) از تبعیدگاه خود در نجف، پشتیبانى خود را از مردم مسلمان فلسطین و قیام آنها اعلام کرد که این مسأله باعث مخالفتها و تظاهرات مردم ایران علیه اسرائیل شد.
در آغاز دهه ۱۳۵۰ ه. ش تحولاتى که در سطح منطقه پیش آمد، روابط محورى شاه با رژیم اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد. از این زمان به بعد، رژیم شاه ضمن حفظ روابط خود با مصر و اسرائیل آنها را به صلح تشویق مىکرد و این روند تا پیروزى انقلاب و امضاى قرار داد صلح «کمپ دیوید» بین سادات و بگین ادامه داشت.
پی نوشتها :
(۱)- سیاست خارجى ایران در دوران پهلوى، هوشنگ مهدوى، ص ۴۴۳- ۴۴۲/
(۲)- همان، ص ۴۵۱- ۴۴۴/
(۳)- سیاست خارجى ایران در دوران پهلوى، هوشنگ مهدى، ص ۴۵۶- ۴۵۲/
برگرفته از کتاب تاریخ روابط خارجى معاصر ایران،سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ،تهران 1379 ص: ۲۲۸
نظرات