اعلامیه‌ سید ضیاء و «فسخ» توافقنامه انگلیس


دکتر محمدقلی مجد
993 بازدید
سید ضیاء رضا خان انگلیس

 اعلامیه‌ سید ضیاء و «فسخ» توافقنامه انگلیس

 «کالدول» وزیر مختار آمریکا در تهران در دوره رضاشاه، دو هفته پس از کودتای رضاخان، در 20 اسفند 1299 (21 مارس 1921) طی گزارشی به وزارت خارجه کشورش راجع به یکی از اعلامیه‌های سیدضیاء الدین طباطبایی رئیس‌الوزرا نوشت:

  «مفتخرم به ضمیمه این گزارش ترجمه اعلامیه‌ای را که رئیس‌الوزرای جدید، سیدضیاءالدین به تاریخ 26 فوریه 1921 منتشر کرده است، برای شما ارسال کنم. چند روز پیش وی متصدی امور مردم ایران گردید و برای اداره امور دولتی از جانب شاه اختیار تام و کامل دریافت کرد؛ همچنین سفارت بریتانیا ساعت به ساعت وی را از راهنمایی‌های خود بهره‌مند می‌گرداند. همانطور که در تلگرام شماره 9 به تاریخ 26 فوریه ذکر شد، رئیس‌الوزرا یکی از حامیان بریتانیا می باشد و اهداف، شخصیت و پیشینه او کاملاً روشن و مشخص است؛ در مدتی که وی سردبیر روزنامه رسمی رعد بود، مواجب خود را از بریتانیا دریافت می‌کرد و همو بود که در سال 1919 در روزنامه خود بدترین توهین‌ها را به آمریکا، مردم و آداب و رسوم این کشور کرد. وی مردی است که در امور سیاسی هیچ تجربه‌ای ندارد، اما جانشین قابل اعتمادی برای وثوق‌الدوله بود و کسی است که در حال حاضر از توانایی لازم برخوردار است. بسیاری از نقل قول‌هایی که در این اعلامیه آمده است، تنها برای مردم ایران معنا و مفهوم دارد. در این میان می‌توان به عباراتی چون «ما آزادیم و آزاد باقی خواهیم ماند» و گزافه‌گویی‌هایی که در مورد ارتش ایران صورت گرفته است، اشاره کرد. ارتشی که از اختلاط عده‌ای کارناآزموده تشکیل شده و فقط شبیه به یک هنگ نظامی است. در مورد اعلام «فسخ» توافقنامه آگوست 1919 انگلیس- ایران نیز وضعیت به همین منوال است. رئیس‌الوزرای فعلی از آغاز مذاکرات این توافقنامه و تا زمانی که بر مسند قدرت قرار گرفت، از آن حمایت می‌کرد. بر کسی پوشیده نیست که وی ابزاری برای اجرای سیاست‌های بریتانیا است و اعلام فسخ توافقنامه‌ای که هنوز به تصویب مجلس ایران نرسیده است، صرفاً یک شعار است؛ این در حالی است که بارها تلاش شد بدون کسب اجازه مجلس آن را عملی سازند. علاوه بر این، تا پیش از اینکه کودتای فعلی شکل بگیرد و جریان امور به دست سیدضیاء بیفتد، سخنی از توافقنامه انگلیس- ایران در میان نبود و طی چند ماه گذشته همه مردم آن را ملغی تلقی کرده و تقریباً تمام مستشاران انگلیسی، خاک ایران را ترک کرده بودند؛ وزارت خارجه بریتانیا در لندن نیز اعلام کرده بود که هیچ امیدی به عملی شدن این توافقنامه ندارد. با این حال، به مجرد اینکه سیدضیاء بر مسند قدرت قرار گرفت، مستشاران باقی مانده بریتانیا کار خود را از سر گرفتند و با دلگرم شدن از حوادث پیش آمده به طور خصوصی اظهار امیدواری کردند که اکنون می‌توانند دائمی در ایران باقی بمانند.» کالدول می‌افزاید: «کاملاً روشن است که این کودتا با حمایت انگلستان صورت گرفت و مقدمه‌ای برای کنترل اجباری کشور، مردم و منابع آن است. طبقات بالای مردم ایران با ترس و خشم عمیق به این حرکت می‌نگرند و یقین دارند این تلاش دیگری است که می‌کوشد به مدد تهدید و رشوه، و خودفروختگان داخلی سیاست‌های مستشارانی ناخواسته را بر این مردم تحمیل کند.»

اعلامیه سیدضیاء حاوی مضامین و گفتاری است که در 58 سال حکومت رژیم پهلوی بارها تکرار می‌شود: «چند صد نفر اشراف و اعیان که زمام مهام مملکت را به ارث در دست گرفته بودند، مانند زالو خون ملت را مکیده ... موقع فرا رسید که عمر حکومت این طبقه سپری گردد... در این روز تاریخی و هولناک است که اراده نیرومند اعلی‌حضرت اقدس شاهنشاه زمام امور را در دست من جای می‌دهد و مرا روی کار می‌آورد. اکنون قضا و قدر مرا تعیین کرده است که مقدرات و سرنوشت ملت خود را در این موقع بحرانی و خطرناک در دست گرفته وی را از آن پرتگاهی که حکومت‌های بی‌اراده و نالایق پرتاب کرده بودند، نجات بخشم... من امر خسرو متبوع معظم خویش را قبول می‌کنم، نه از آن جهت که به لیاقت شخصی خود اعتماد می کنم، بلکه اعتمادم اول به خدای متعال بخشنده نیرو و دلیریست که خدمتگزاران و پاک نیتان را هدایت و راهنمایی می‌نماید. دوم به شاهنشاه ایران که پرتو علاقه وی بر سعادت وطن مانند خورشیدی درخشان و قلبش از فرسودگی و ضعف ملت و مملکتش خونین است. سوم بر قشون شجاع و وفاداری که دشت و هامون را با خون‌های خویش در راه وطن گلگون کرده‌اند.» وی در اعلامیه خود از «اصلاحات» مشخصی سخن به میان می‌آورد که از آن میان می‌توان به انحلال وزارت مالیه و عدلیه اشاره کرد. اما مسئله مهم این است که وی تأکید بسیاری بر توانمند ساختن ارتش دارد: «اما برای اینکه تمام این اقدامات میسر گردد، باید قبل از همه چیز و ما فوق هر‌گونه اقدامی، مملکت دارای قشونی گردد که دشمنان داخل و خارج را به حساب دعوت نماید. لازم است امنیت در محوطه شاهنشاهی ایران حکمفرما گردد و این فقط در پرتو قشون و قوای تأمینیه میسر می‌شود. فقط سپاهیان دلیر ما قادرند که حیات هستی مملکت را تأمین نموده، ترقی و سعادت و اقتدار را فراهم سازند. قبل از هر چیز و بالاتر از همه چیز قشون، هر چیز اول برای قشون و باز هم قشون، این است اراده و مرام زمامداری که قشون به درجات عالیه خود نائل گردد.» در 57 سال بعدی، قسمت اعظم درآمد‌های دولتی (تقریباً 75 درصد) صرف هزینه‌های نظامی شد. این امر منابع ارزشمند این مملکت را تلف کرد. بنابراین تعجبی ندارد که در سال 1979پس از سرنگونی رژیم پهلوی، حداقل دو سوم مردم بی‌سواد هستند و ایران در میان کشور‌های جهان سوم قرار می‌گیرد. وی در مورد توافقنامه انگلیس ایران می‌گوید: «من الغاء قرارداد ایران و انگلستان را اعلام می‌‌دارم تا تأثیرات سوئی بر سیره ما نداشته باشد. زیرا در ظرف مدت صد سال اخیر در سخت‌ترین و تیره‌ترین دقایق تاریخ ما انگلستان دست دوستانه خود را برای مساعدت نسبت به ایران دراز کرده و از طرف دیگر ایران نیز به دفعات نسبت به انگلستان صداقت و وفاداری خود را ثابت نموده؛ بنابراین نباید گذارد یک چنین دوستی تاریخی به واسطه عقد قراردادی کدر گردد. الغاء قرارداد هرگونه سوء‌تفاهمی را که مابین ملت ایران و انگلستان وجود داشته معدوم و شالوده جدیدی را برای طرح مناسبات صمیمانه با تمام ممالک طرح‌ریزی خواهد نمود... ما آزاد هستیم و آزاد باقی خواهیم ماند. هموطنان: به نام شاهنشاه جوانبخت ما که از اعلی‌حضرت وی جمیع احکام ساطع است؛ به نام قشون دلیر و فداکار وی، من شما را به انتظام و سعی و کوشش در نجات وطن دعوت می‌نمایم.»[1]

در 1 مارس 1921 رئیس‌الوزرای جدید، سید‌ضیاءالدین، کابینه خود را به شاه معرفی می‌کند. توضیحات کالدول در این باره چنین است: «ادامه حیات رژیم فعلی به حمایت‌های نظامی و مالی بریتانیا وابسته است و انقلاب واقعی خواهان نابودی این رژیم است. افکار عمومی به شدت علیه شاه است و روز به روز قوت می‌گیرد و شکی نیست که شاه به زودی و در خفا ایران را ترک خواهد کرد؛ همانطور که پیش از این نیز به این کار مبادرت ورزید.

گزارش‌های روزنامه حاکی از آن است که شمار زیادی از عشایر کرد، قشقایی و بختیاری مناطق جنوبی به سمت تهران حرکت کرده‌اند؛ چنین حرکتی بدین معنی است که حتی یک نفر از متنفذین ایرانی به چنین رژیمی رضایت ندارد.»[2] کالدول در 5 مارس 1921 می‌نویسد: «کابینه به ریاست سیدضیاءالدین تشکیل گردید و مدیرالملک به وزارت خارجه این کابینه منصوب شد. با اینکه رئیس‌الوزرا فسخ توافقنامه انگلیس- ایران را اعلام کرده است اما شایع شده است که مفاد آن بدون تصویب مجلس اجرا خواهد شد... بریتانیای کبیر مستشاران نظامی و مالی خود را راهی ایران خواهد کرد؛ این در حالی است که ایران از فرانسه درخواست کرده است مدرسین خود را رهسپار ایران کند و از آمریکا خواسته است متخصصین امور کشاورزی را به این کشور گسیل دارد.»[3] روزنامه ایران تنها روزنامه‌ای بود که اجازه انتشار داشت و همواره از محبوبیت رژیم در میان مردم خبر می‌داد. این روزنامه در شماره هفتم مارس گزارش می‌دهد که شماری از تجار تهران «مراتب احترام و قدرشناسی خود را نسبت به اهداف و مقاصد بلند مرتبه رئیس‌الوزرا اعلام کرده و از حضرت اشرف درخواست کردند با شتاب بخشیدن به اعمال خود اصولی را که در اعلامیه 26 فوریه 1921 ذکر کردند، عملی سازند.» روز بعد این روزنامه به انتشار نامه ایرانیان ساکن پاریس مبادرت ورزید و نوشت: «ایرانیان مقیم پاریس به رئیس‌الوزرای ایران تبریک گفته و از او تقاضا کردند مراتب رضایت و حسن نیت ایشان را نسبت به رژیم فعلی، به استحضار دولت ایران برساند.» مشاهدات کالدول از این قرار است: «در 26 فوریه رئیس‌الوزرا اعلامیه بلند بالایی را منتشر ساخت و در آن اعلام کرد اکنون که وی زمام امور را در دست گرفته است، روزهای روشن‌تری در انتظار ایران است؛ وی تلاش خواهد کرد مفاسد سیاسی را از میان برده و حکومتی عادل و صالح بر سر کار آورد؛ تلاش خواهد شد از عوایدی که حاصل زحمات مردم است حفاظت به عمل آید و پولی که تا کنون از ایشان دزدیده شده به جیب ایشان بازگردد؛ یک عدالتخانه حقیقی بنا خواهد شد؛ کاپیتولاسیون از میان برداشته خواهد شد؛ لازم است شرایط کارگران و دهقانان سنجیده گردد و بعضی از اراضی دولتی مابین دهقانان تقسیم شود؛ لازم است وزارت مالیه جدید و کارآمدی تأسیس گردد و تشکیلات جمع‌آوری مالیات نیز اصلاح گردد؛ از گسترش تعلیم و آموزش در میان اقشار مختلف مردم حمایت به عمل خواهد آمد؛ گرانی زندگانی مردم و احتکار متوقف خواهد شد؛ وسایل حمل و نقل، ارتباطات و بهداشت ترقی خواهند یافت؛ تشکیلات سیاسی کارآمد در تهران و تمام شهرهای ایران استقرار می‌یابد؛ و قبل از همه این موارد لازم است تا آنجا که ممکن است قشون را تقویت نمود؛ در سیاست خارجی هر چند دوستی تاریخی با بریتانیای کبیر می‌بایست تقویت گردد، اما توافقنامه 1919 انگلیس- ایران ملغی می‌باشد. حتماً متوجه خواهید شد که در این اعلامیه هیچ اشاره‌ای به مجلس نشده است و این بدین معنی است که جناب دیکتاتور به این بایسته قانونی هیچ‌گونه احساس نیازی نمی‌کند. در واقع قانون اساسی هیچ اهمیتی برای او نداشت، زیرا با اینکه توافقنامه انگلیس- ایران ملغی اعلام شد، اما عملاً بدون اینکه هیچ منفعتی عاید ایران شود، مفاد آن به اجرا درآمد؛ اگر توافقنامه بر اساس اصول ذکر شده در آن به اجرا در می آمد، ایران در مقایسه با وضعیت فعلی، متحمل ضرر کمتری می‌شد. کاملاً روشن است که به منظور شروع کار مجدد مستشاران انگلیسی، دولتین ایران و بریتانیا مخفیانه توافق کرده‌اند.»[4]

در 28 مارس 1921 سیدضیاءالدین اعلامیه دیگری را منتشر ساخت و اعلام کرد بریتانیا در فسخ توافقنامه کاملاً با ایران «موافق» است. توضیحات کالدول در این زمینه: «سفارت‌خانه مفتخر است به ضمیمه این گزارش ترجمه اعلامیه دیگری را که از جانب رئیس‌الوزرا، سیدضیاءالدین صادر شده است، برای شما ارسال کند. با خواندن این اعلامیه متوجه خواهید شد این اظهارات مبالغه‌آمیز و متکبرانه، حاکی از رضایتمندی بسیار رئیس‌الوزراست و اعلام «فسخ» توافقنامه 1919 انگلیس ـ ایران، به رئیس‌الوزرا، سفارت بریتانیا و دولت ایران اعتبار زیادی می‌بخشد. در کشوری که قانون اساسی دولت را ملزم ساخته است به منظور کسب اعتبار یا عملی ساختن یک توافقنامه، رضایت مجلس را کسب کرده و توافقنامه را در مجلس به تصویب برساند، صحبت کردن از «فسخ» توافقنامه‌ای که هرگز در مجلس مطرح نشده است، صحبتی گزاف و نامقبول است. این در حالی است که علی‌رغم مخالفت‌های همگانی و عدم تأیید مجلس، مفاد این توافقنامه به اجرا درآمده است.» در این اعلامیه می‌خوانیم:

اکنون مسرورم که در ایام شعف و شادمانی نوروز می‌توانم فرح و انبساط عامه را از اعلام این قضیه افزون نمایم که پس از آنکه قرارداد را در بیانیه خود الغا نمودم و این تصمیم را در هیأت وزرا مذاکره و متفق‌الرأی تعقیب مقصود را همگی تصویب و متعاقب آن وزارت امور خارجه در طی گزارش رسمی تصمیم دولت را به سفارت انگلیس ابلاغ نموده، موافقت دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان را در الغا قرارداد خواستار شده بود. اینک در نتیجه مذاکرات مبسوط و طولانی که در عرض چند هفته برای انجام این مقصود جریان داشت، دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان سفارت خود مقیم تهران را مأمور نمودند که موافقت آنها را در الغاء قرارداد رسماً به وزارت امور خارجه دولت علیه ایران ابلاغ نماید. روح موافقتی که از طرف دولت انگلستان در موضوع الغاء قرارداد ابراز گشته بار دیگر نیات حسنه و مودت دیرینه بریتانیای کبیر را ثابت می‌نماید. من و هیئت من مخصوصاً از دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان امتنان داریم که در همان حال که الغاء قرارداد را قبول نموده‌اند، هیچگاه در احساسات مودت‌آمیز دولت علیه تردیدی ننموده و با وجود الغاء قرارداد حاضر بودن خود را برای مساعدت به ایران تأیید و تکرار کرده‌اند. ملت و دولت ایران این علامت و برهان مودت صمیمانه دولت انگلستان و حس احترامی که از طرف دولت معزی الیها نسبت به مصالح و آمال ایران و سیاستی را که دولت کنونی برای تجدید تشکیلات و اصلاحات مملکتی خود اتخاذ نموده‌اند، ابراز داشته از صمیم قلب تقدیر می‌نماید. بنا بر این اقدام مهم سیاسی نه تنها رشته‌های دوستی را که مابین دو ملت موجود است، ضعیف نمی‌نماید، بلکه برعکس نظر به احتراماتی که ملتین نسبت به احساسات یکدیگر می نمایند رشته‌های مودت مستحکم‌تر می گردد. ضمناً وظیفه خود می‌دانم که در این موقع به استحضار عامه برسانم که در حصول این نتیجه درخشان وزیر مختار محترم انگلستان و اعضای سفارت معزی‌الیه بوسیله بیان و تشریح حقیقت وضعیت ایران به دولت متبوعه خودشان مساعدت خویش را به عمل آورده و وظیفه مأموریت حقیقی خود را که عبارت از تحکیم مناسبات بین دولتین و ملت ایران و انگلستان است، به طرز کمال ایفا نموده‌اند. من ملت ایران را برای این موفقیت دوگانه یعنی الغاء قرارداد با موافقت طرفین و در عین حال تحکیم روابط دوستانه با همسایه عظیم‌الشأن تاریخی خود که نیات حسنه وی همواره برای ما گرانبها بوده است، تبریک می‌گویم. امروز ملت ایران می‌تواند مطمئن باشد که نه تنها حق حاکمیت و استقلال وی به طوری که انتظار داشت حفظ گشته، بلکه دوستی‌های دیرینه باقی و ارکان اصلاحات بر مبانی مشیده استوار می‌باشد. امیدواریم پروردگار متعال ما را در سایه سعی و فداکاری در پرتو مجاهدت و وطن پرستی به آمال بزرگ خویش که عبارت از استقلال، سعادت، آزادی و عظمت ملت و مملکت تاریخی شاهنشاه ایران است، نائل فرماید و به اجرا و انجام سایر مواعید موفق نماید.[5]

روزنامه ایران در 10 آوریل می‌نویسد: «تلگرام‌هایی که از کرمان و کردستان به دست ما رسیده حاکی از آن است که مردم پس از اینکه متوجه شدند رئیس‌الوزرا در الغاء توافقنامه با دولت انگلستان موفق بوده، بسیار خوشحال شدند. شریف‌الدوله، والی کردستان گزارش داد که کلنل سالارنظام اعلامیه رئیس‌الوزرا را که در مورد الغاء توافقنامه صادر شده بود، قرائت کرد و مردم نیز با فریاد آفرین این سخنان را تحسین کردند. متنفذین بوشهر نیز از طریق تلگرام گرمترین شاد باش‌های خود را نثار رئیس‌الوزرا کرده و به خاطر نائل شدن به اهداف انسان‌دوستانه خود، به او تبریک گفتند.» ایران در 13 آوریل می‌نویسد: «ملاها و تمام مجتهدین اصفهان به وسیله تلگرام از تلاش‌ها و دستاورد‌های درخشان رئیس‌الوزرا قدردانی کردند.» در شماره 15 آوریل ایران آمده است: «ملاها و متنفذین زنجان و گلپایگان در پاسخ به تلگرام مربوط به الغاء توافقنامه انگلیس- ایران، قدردانی خود را نسبت به تلاش‌های ماهرانه و تحسین‌برانگیز رئیس‌الوزرا ابراز و به خاطر صیانت از استقلال و خودمختاری کشور از او تشکر کردند. ایشان همچنین به منظور برقراری روابط دوستانه میان دولت اعلی‌حضرت پادشاه انگلستان و ایران، برای رئیس‌الوزرا آرزوی موفقیت کردند.»

 

[1]. گزارش کالدول و ضمیمه، شماره 646، 1197/00. 891، مورخ11 مارس 1921.

[2]. گزارش فصلی کالدول، شماره 11، 1196/00. 891، مورخ5 آوریل 1921.

[3]. تلگرام کالدول، شماره 10، 84/002. 891، مورخ6 مارس 1921.

[4]. گزارش فصلی کالدول، شماره 11، 1196/00. 891، مورخ5 آوریل 1921.

[5]. گزارش کالدول و ضمیمه، شماره 648، 65/91. 741، مورخ2 آوریل 1921.


برگرفته از کتاب از قاجار به پهلوی