انگلیس و جنبش استقلال‌طلبی شیعیان عراق‌ (1924-1914‌ م)


انگلیس و جنبش استقلال‌طلبی شیعیان عراق‌ (1924-1914‌ م)

اشاره

شـیعیان در طـول تـاریخ تشیع با دشواریهای زیادی روبه‌رو بودند،با وجود این جریان‌ تشیع‌ نه تنها متوقف نـشد،بلکه به عنوان قدرتی تأثیرگذار بر جنبشهای سیاسی‌ و اجتماعی مطرح‌ شد و به‌ حـیات‌ خود تداوم بخشید.

جـنگ جـهانی اول آغاز مرحله جیدید از فعالیت سیاسی علمای شیعه در مقابل طرحهای‌ استعماری به شمار می‌آید.در این دوران،دگرگونی فرهنگی بزرگی در جهان اسلام به‌ وجود آمد و نتایج مهمی در زندگی مسلمین به همراه آورد.سرزمین عراق نـیز پس از شکست‌ عثمانی از متفقین،جزو مستعمرات انگلستان درآمد که جنبش استقلال‌طلبی عراق را به‌ دنبال داشت‌.نوشتار‌ حاضر به بررسی اجمالی این جنبش می‌پردازد.

پیشینه تاریخی شیعیان در عراق

سابقه حضور شیعیان در عراق را مـی‌توان بـه دو دوره قبل و بعد از سلطه عثمانی بر سرزمین‌ عراق‌ تقسیم‌ کرد.

دوران قبل از تسلط عثمانی بر عراق

چندی بعد از پیامبر اکرم(ص)،کوفه که منطقه مهمی در عراق به شمار می‌آمد،مهد پرورش و رشد و نمو تـشیع گـشت.حضرت‌ علی‌(ع)قبل از آنکه به خلافت ظاهری دست یابد در کوفه‌ شیعه و پیروانی داشت؛بویژه که فرماندهی سپاه فاتح این منطقه و والیان آن را امثال سلمان‌ فارسی و عمار یاسر به‌ عهده‌ داشـتند‌.1کـوفه به عنوان مرکز خلافت‌ امام‌ علی‌(ع)و پایگاه شیعه‌ شهرت یافت و طی قرنهای متمادی کوفه شیعی،مرکز باروری تمدن اسلامی-شیعی بود به‌ طوری که افکار و عقاید شیعه‌ از‌ این‌ شـهر بـه ایـران بویژه قم و مشهد گسترش یـافت‌.

عـلاقه‌مندی‌ مـردم عراق به امام علی(ع)به دوره قبل از هجرت ایشان به کوفه باز می‌گردد؛ زمانی ه قبیله بنی حمدان‌ و بنی‌ نحع‌ از جنوب جزیرة العـرب بـه عـراق مهاجرت کردند.آنان از‌ سال آخر حیات پیامبر(ص)امـام عـلی(ع)را می‌شناختند و به دست وی مسلمان شده بودند. آنان در سال 35‌ ق برای‌ تحت‌ فشار قرار دادن خلیفه سوم(عثمان)به مدینه آمدند و بـه هـمراه‌ دیـگر‌ یاران پیامبر(ص)و علی(ع)،زمینه حکومت امام علی(ع)را فراهم نمودند.بـا آمدن امام‌ علی(ع)به عراق‌،طرفداران‌ امام‌ در آن دیار گسترش یافت و کوفه به عنوان مرکز تشیع شهرت‌ یافت‌.2

خـلافت‌ امـام‌ عـلی(ع)پس از خلافت خلفای راشدین،مظهر حکومت اسلامی بود که تقریبا چهار سـال‌ و نـه‌ ماه‌ به درازا کشید.امام علی(ع)در خلافت،رویه پیامبر را پیش گرفت و وضعیت حکومت‌ را‌ به حالت اول برگرداند و کـارگزاران و والیـان نـالایق را از کار برکنار کرد و افراد‌ شایسته‌ و مشهور‌ به زهد و تقوا و پرهیزکاری را جایگزین آنـان نـمود و در حـقیقت حکومتی‌ انقلابی به پا‌ داشت‌ و در این راه با مخالفتها و دشمنی‌های زیادی مواجه شد که منجر بـه جـنگهای‌‌ مـتوالی‌ گردید‌.3

پس از شهادت حضرت علی(ع)روزگار سخت و دشواری بر شیعیان گذشت.معاویه اعلام‌ کرد کـه‌ هـرگز‌ نخواهد گذاشت شیعیان در محیطی امن و آسایش به سر برند و عملا این‌ هدف‌ را‌ دنـبال کـرد.وی دسـتور داده بود که هر کس در مناقب و ستایش از اهل بیت‌ پیامبر‌(ص)و حضرت‌‌ علی(ع)حدیثی نقل کـند در امـان نخواهد بود و دستور داد در همه‌ بلاد‌ اسلامی بر منابر به‌ حضرت علی(ع)و اهل بـیت پیـامبر(ص)نـاسزا گویند.وی با همکاری یارانش جمعی‌ از‌ خواص شیعیان را به قتل رساند و برای عبرت دیگر مردم،سـر بـرخی‌ از‌ آنانرا به نیزه زد و در شهرهای مختلف‌ گرداند‌.4

پس‌ از معاویه،پسرش یزید به حـکومت رسـید‌ کـه‌ به شهادت تاریخ از دین و اخلاق بهره‌ای‌ نداشت و جز عیاشی و بی‌بندوباری نمی‌دانست و در‌ سه‌ سال حکومت خـود فـجایعی را‌ مـرتکبت‌‌ شد که‌ در‌ تاریخ‌ اسلام بی‌سابقه است.او در سال‌ اول‌ حکومتش حضرت حسین بن عـلی(ع)را بـا فرزندان و خویشان و یارانش به فجیع‌ترین‌ وضعی‌ کشت و زنان و کودکان و اهل بیت پیامبر‌را به همراه سرهای‌ بـریده‌ شـهدا در شهرها گرداند.سال‌ دوم‌ مدینه را قتل عام کرد و خون و مال‌ و ناموس مـردم را سـه روز بر‌ لشکریان‌ خود مباح ساخت؛و سال سـوم‌ کـعبه‌ مـقدس‌ را ویران‌ ساخت‌ و به‌ آتش کشید.5

واقعه کـربلا‌ و نـهضت‌ امام حسین(ع)نقطه عطفی در تاریخ شیعه است.کوفه پس از شهادت‌ امام حسین‌(ع)به‌ یـاری اهـل بیت شتافت و به خونخواهی‌ از‌ امـام و یـارانش‌ قیام‌ کـرد‌ و قـاتلان آنـان‌ را کشت‌ و علی رغم کوششهای امویان در ریـشه کـن ساختن شیعه از عراق،روح تشیع در این‌‌ منطقه‌ گسترش یافت.

پس از یزید،آل‌ مروان‌ از‌ بنی‌ امـیه‌ حـکومت را در‌ دست‌ گرفتند که این دوره هفتاد سـال طول‌ کشید و روزگار تـبره و شـومی برای شیعیان به دنبال آورد‌،ولیـ‌ روزبـه‌روز‌ عقایدشان استوارتر و خشم جمعیشان نسبت به حکام‌ وقت‌ و کارگزاران‌ آنان‌ راسخ‌تر‌ می‌شد‌.سـیطره بـنی امیه بر تمامی‌ شئون دولت و سـیاست گـسترده شـده بود.این خـاندان تـمدن اسلامی را به دولتی قـومی در جـهت‌ منافع و مصالح خانواده بنی امیه و قریش‌ تبدیل کرد و قدرت مطلق سیاسی را به خود اخـتصاص‌ داد و بـقیه عرب و عجم را که«موالی»می‌نامیدند،تـحقیر کـرد و در امر حـکومت و زمـامداری‌ اسـراف و اجحاف ورزید و خلافت اسـلامی را به‌ امپراتوری‌ بنی امیه تبدیل کرد.6

در مقابل این ظلم و ستم بنی امیه،جنبشهای گوناگونی ظـهور کـرد مانند قیام مختار ثقفی،قیام‌ زیـد بـن عـلی،قـیام عـبد اللّه بن معاویه و قـیام‌ عـبد‌ الرحمن بن الاشعث.اما این جنبشها و قیامها موجب خارج ساختن قدرت از دست امویان نشد و بسیاری از شـیعیان و عـلویان جـان و مال خود را‌ در‌ این راه فدا کردند.

بعد‌ از‌ امـویان(بـنی امـیه)عـباسیان(بـنی عـباس)به قدرت رسیدند و بغداد،مرکز خلافت‌ گردید.دولت عباسی از طریق«خراج»(نظام اخذ مالیات از کشاورزان)پول‌ جمع‌آوری‌‌ می‌کرد.اکثر کشاورزان شیعه‌ بودند‌ و شهروندانی که به سیستم فاسد خراج اعـتراض می‌کردند، به طرفداری از شیعه متهم شده،آزار واذیت می‌شدند.عباسیان از راههای گوناگون برای‌ سرکوب و تحت فشار قرار دادن شیعیان استفاده کردند‌،اما‌ شیعه همچنان در عراق گسترش‌ یافت.وجود عتبات مقدس شیعه و مـراقد و مـراکز زیارتی آنان در عراق گسترش‌ مراکز علمی شیعه در عراق(کربلا و نجف)عوامل مهمی برای رشد و گسترش شیعیان‌ در‌ عراق‌ به‌ شمار می‌آید.7

دوران عباسیان نیز شاهد قیامها و جنبشهای شیعی متعددی بود،مـانند:قـیام محمد بن عبد اللّه‌، قیام محمد بن جعفر،قیام محمد بن قاسم بن علی بن‌ عمر‌،قیام‌ ابراهیم بن موسی،جنبش‌ زیدیه،قـیام یـحیی بن زید،قیام ابن طـباطبا،قـیام حسین بن علی(صاحب ‌‌فخ‌)و ابو السرایا8.اما این جنبشها و قیامها نیز با تأثیر فراوان در پیشرفت و ترسیخ‌ عقاید‌ شیعه‌ در ذهن مسلمانان،از به‌ دست گـیری قـدرت سیاسی از عباسیان ناکام مـاندند.

در سـال‌ 1258 م مغولان به بغداد حمله کردند و بدین ترتیب سلسله خلافت عباسیان و وحدت در‌ خلافت اسلامی از بین‌ رفت‌.پیروزی مغولها علاوه بر آثار منفی سیاسی و اجتماعی‌ بر وضع شیعیان،باعث اضمحلال کامل سـیستم آبـیاری در عراق شد و از آنجا که اغلب شیعیان‌ آن دیار کشاورز بودند،این مسئله آسیب‌ جدی بر وضع معیشتی و اقتصادی شیعه عراق وارد ساخت.9

از اواسط قرن نهم تا اویل قرن 16 میلادی،دولتهای منسوب بـه شـیعه بر عـراق یا اجزایی از آن‌ حکومت راندند،مانند‌؛دولت‌ آل‌بویه،برخی مغولان مثل امارت سلطان محمد خدابنده و پسرش ابـوسعید،دولتهای محلی مانند حکومت بنی‌مزید در حله و نیل و حکومت بنی شاهین‌ در بـطائح و دولت بـنی حـمدان و آل مسیب در موصل‌ و نصیبین‌.10

اگرچه این حکومتها و دولتها بر اساس آرمانهای شیعه حکم نمی‌راندند اما نقش مهمی در گـسترش ‌ ‌و رواج افـکار و اندیشه‌های علما و بزرگان شیعه در عراق و سایر بلاد اسلامی داشتند. با‌ وجود‌ این در طـول تـاریخ پرفـراز و نشیب عراق،سهم دولتها یا امارتهای شیعی بسیار اندک و کوچک است.

به عنوان نمونه بـعد از آنکه دولت آل‌بویه در 331 ق/945 م بغداد را‌ تحت‌ سیطره‌ خود درآورد بنا به اظهار‌ شیخ‌ مظفر‌،این شـهر مرکز تدیس فقه جـعفری و عـلم کلام شد به طوری که‌ بسیاری از علمای امامیه مانند ابن‌قولویه،شیخ مفید،سید‌ رضی‌،شیخ‌ مرتضی انصاری،شیخ‌ طوسی و شیخ کلینی و بسیاری از‌ علمای‌ دیگر از این شهر می‌باشند.11

پس از تسلط دولت عثمانی بر عـراق

در آغاز قرن 10 ق دو رویداد‌ مهم‌ در‌ دو جغرافیای سیاسی ایران و عراق رخ داد:

1-ایجاد دولت صفوی‌ در ایران و اعلان تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور ایران.

2-سیطره دولت عثمانی بر سرزمین عراق و عدم به‌ رسمیت‌ شناختن‌ تشیع به عـنوان مـذهب‌ پنجم کشور عثمانی.

پس از آنکه شاه‌ اسماعیل‌ صفوی در 905 ق در تبریز به سلطنت رسید،حکومت سر تا سر ایران را وحدت بخشید‌ و در‌ سال‌ 912 ق بغداد را از سلطه آق قویونلوها درآورد و عراق نیز به‌ سرزمین‌ ایران‌ پیوست‌ و شیعه اثـنا عـشری را مذهب رسمی کشور ایران اعلام نمود.12ابو دشنام‌ دادن‌ به‌ خلفای‌ راشدین را نیز مرسوم کرد.دولت عثمانی و حاکم وقت آن کشور،سلطان سلیم  (یاووز‌)13‌که از حضور دولت قوی شیعی در همسایگی خود در هـراس بـود،یکی‌ از‌ علمای‌ اهل‌ سنت را به عراق فرستاد و با گرفتن فتوایی از برخی علمای‌ء شیعیان را‌ خارج‌ شده از دین و واجب القتل دانست.14

سلطان سلیم در ماههای نخست حکومت‌ خود‌ شیعیان‌ بی‌شماری را کشت.15بـعد از مـرگ‌ وی،سـلطان سلیمان ملقب به«القانونی»بـه امـارت‌ رسـید‌ و در دوره سلطنت وی عراق در سال‌ 1940 ق فتح گردید.16

سلطان‌ سلیمان‌ برخلاف‌ پدر،از شیعیان انتقام نگرفت و حتی مراقد مقدسه شیعه را تعمیر کرد.شاه عباس صفوی‌ در‌ 1031‌ ق دوبـاره عـراق را گـرفت و اهل سنت را تحت فشار قرار داد تا‌ اینکه‌،سـلطان مـراد چهار در 1047 ق بغداد را از شاه صفی میرزا گرفت و به حکومت‌ صفویان بر‌ عراق‌ پایان داد.17

دولت عثمانی چهار مذهب اهل سنت را به رسـمیت‌ شـناخت‌ و از آن مـیان،مذهب حنفی را نیز‌ به‌ عنوان‌ مذهب رسمی کشور اعلام کـرد و از شناسایی‌ مذهب‌ تشیع به عنوان مذهب پنجم‌ کشور خودداری کرد.18و19اکثر سلاطین عثمانی‌ همین‌ رویه ستیزه‌جویانه را ادامه دادنـد‌.حـتی‌ عـدم اعتبار‌ شیعه‌ در‌ عراق‌ نظیر طایفه‌های دیگر اسلامی مثل‌«النصیریه‌ و الدّروز»بود.ایـن در حـالی بود که دولت عثمانی‌ از اهل ذمه‌ حمایت‌ می‌کرد و آنان از امتیازات فراوانی برخوردار‌ بودند.20تا جایی‌ که‌ هـریک از فـرق غـیر مسلمان‌ خواهان‌ حق شهروندان خود در چارچوب دولت عثمانی بودند.21

موضع منفی عثمانیها در‌ قـبال‌ شـیعه،در طـول حاکمیت آنان‌ بر‌ عراق‌ ادامه داشت.22‌عثمانی‌‌ علاوه بر محدود کردن‌ آزادی‌ عقیده و دور کـردن،عـموم شـیعیان از اشتغال در دستگاهها و شغلهای دولتی و مشارکت در زندگی‌ سیاسی‌ و عمومی فقط رهبران دینی و اجتماعی آنها‌ را‌ بـه‌ عـنوان‌ نمایندگان‌ قانونی‌ مسلمانان شیعه به شمار‌ می‌آورد.این موضع‌گیری حدود همکاری با قـشر فـرهنگی مـوجودرا ترسیم نمود که جزیی از جامعه‌ عثمانی‌ را تشکیل می‌دادند.

این سیاست در‌ پایان‌ عهد‌ عثمانی‌ کـاهش‌ نـسبی داشت و بعضی‌ از‌ حاکمان خشونت و تندی‌ کمتری نسبت به شیعه روا داشتند،بویژه در دور حاکمانی کـه بـه دنـبال‌ علی‌ رضا‌ پاشا(1841- 1831)بر سر کار آمدند‌ به‌ شیعیان‌ اجازه‌ داده‌ شد‌ تا به انـجام شـعائر دینی خود اقدام کنند ولی آنها را در دوره جنگ بین عثمانی و ایران در محدودیت قرار دادنـد.23ایـن سـیاست مداراگرایانه‌ای که‌ بعضی‌ از سلاطین و حاکمان در قبال شیعه به طور اعم و بعضی‌24از مجتهدین نجف به طـور اخـص‌25آغـاز کردند،همه‌جانبه و عمیق نبود و نتوانست از ادامه سیاست قلع و قمع و به‌‌ کارگیری‌ حـملات نـظامی علیه عشایر و ساکنان بعضی از شهرهای فرات میانه که در رأس آنها نجف و کربلا بود،بکاهد.

شیعیان در دوران حکومت عـثمانیها بـا آنان درگیریهایی داشتند که مهم‌ترین‌ آنها‌ به شرح ذیل‌ است:

1-جنگ نـجیب پاشـا در کربلا 1258 ق

2-جنگ سلیم پاشا در نجف اشرف 1268 ق

3-جـنگ مـدحت پاشـا در دغاره.

4-جنگ‌ شبلی‌ پاشا در شامیه و ابو صـخیر‌ 1292‌ ق

5-جـنگ یوسف پاشا در غراف 1296 ق

6-وقایع بعد از نبرد شعیبیه در 1333 ق/1915 م.26

ستیزه‌جویی حکام عثمانی نسبت به شـیعیان را مـی‌توان ناشی‌ از‌ تعصبات مذهبی و سیاسی‌ دانـست‌.27‌دکـتر علی الوردی تـصریح مـی‌کند کـه اختلافات منافع بین دو دولت عثمانی و ایران‌ بـاعث بـروز این نزاع در سرزمین عراق شده بود و از جمله مثالهایی که به کار مـی‌برد ایـن‌ است‌ که: «بین العجم و الروم بلوة ابـتلینا» یعنی بین عجم و روم بـلوایی اسـت که ما بدان مبتلا شـده‌ایم.28و29

عـوامل زمینه‌ساز جنبش استقلال‌طلبی‌ ریشه‌های فکری در عراق

در اواخر قرن 14 هجری‌،برخورد‌ آرا و عقاید‌ و پیشرفت سریع عـلوم،اثـرات زیادی بر حوزه‌های مختلف گـذاشت.روح آزادیـخواهی و رهـایی از استعمار نیز در مـیان‌ مـلل جهان در حال رشد بـود.رویـکرد تازه جنبش اسلامی،توجه‌ علما‌ و دانشمندان‌ به مبانی فکری-سیاسی‌ جامعه،مشابه حرکت تـجددگرایانه و اصـلاح‌طلبانه سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ مـحمد عـبده بود‌.‌‌انـتشار‌ هـمزمان کـتابهایی که به مهم‌ترین مـسائل و مشکلات جامعه اسلامی توجه کرده‌ بود،به‌ این‌ جنبش‌ دامن زد.

الهیئة و الاسلام‌30از سید هبة الدیـن شـهرستانی‌31یکی از این تألیفات‌ بود که مـؤلف بـا بـرهان‌ بـه تـوافق شریعت اسلامی بـا بـرخی از مطالبی‌ می‌پرداخت که تمدن و فرهنگ‌ غرب‌،یعنی‌ اکتشافات علمی و بویژه در علم ستاره‌شناسی و فلسفه‌های روز به دست آورده بـود.البـته در آنـ‌ براهین به شریعت و میاث اسلامی تکیه شـده بـود.32شـهرستانی اظـهار داشـته بـود که بیشتر‌ مقالات این کتاب با آرای فلاسفه گذشته اختلاف دارد ولی با دستاوردها و کشفیات متأخرین و مسائل روز همگام است.33شهرستانی در برابر فلسفه‌ها و افکار روز موضع مخالف نگرفته بود؛از این‌ رو‌ شأن و مـقام وی،هم‌شأن دیگر اصلاح‌طلبان اسلام‌گرا می‌باشد که اقتباس از علوم جدید را بنا بر شروطی تأیید می‌کند و در این زمینه می‌گوید:«فلسفه جدید را اصول و مبادی‌ روز به‌ خاطر‌ نقص و کمبود در مردم به وجود آورد و نقص در ایـن عـلوم طوری با مردم عمل خواهند کرد که فلسفه قدیم انجام می‌داد.مگر محققان به اصلاح امر فاسد در‌ آن‌ اقدام کنند و برای رفع این‌ مفاسد قیام نمایند،و در ترویج این عـقاید و تـصحیح آن از سخنان باطل که به آن آویخته شده است‌ نهایت سعی خود را به کار‌ گیرند‌.»34‌

به هر روی این اقدام‌ بیانگر‌ تأیید‌ اصول و افکار قانون مـشروطه از سـوی گروهی از علما است.

کتاب الدیـن و الاسـلام و الدعوة الاسلامیه‌35از شیخ محمد حسین کاشف‌ الغطاء‌ النجفی‌‌36با تحلیل و نقد و پیشنهاد راه‌حلهایی درباره تجددگرایی‌ اسلامی‌ به مهمترین مشکلات جوامع‌ اسلامی می‌پردازد.

مؤلف از دیـدگاه مـهمی شروع می‌کند و درصدد حـل و درمـان آن برمی‌آید و معتقد است‌ که‌ تنها‌ عامل ضعف مسلمانان،ضعف دینی آنهاست که برگرفته از دلبستگی‌ آنها به مال و منال دنیوی، و نفوذ روح غربی در آنهاست که در جسم جامعه شرقی و جهان اسلام نفوذ‌ یـافته‌ و بـاعث‌ تفرقه‌ و جدایی آنها شده است و در نتیجه به دوری از قیام‌ اصلاح‌طلبان‌ و سکوت آنها در برابر انجام‌ تکالیفشان منجر شده است.37این کتاب بیشتر بر نقد غرب‌ و نقش‌ آن‌ در جلوه‌های تمدن جدید متمرکز شـده اسـت.مؤلف تـمام آنچه را که‌ از‌ بلایا‌ و اشغال و ویرانی بر اسلام و مسلمین وارد شده است به غرب برمی‌گرداند و معتقد است تمام‌ ایـن‌ موارد‌ براساس طرح محو اسلام و نابودی آن،و به تصرف درآوردن مشرق زمین و بـه بـندگی کـشاندن‌ شرقیها‌ استوار است:38 «هدف آنها از این کار صرفا دینی و سیاسی،اول تصرف‌ شرق‌ و بعد‌ قلع و قمع مذاهب و ادیـان ‌ ‌آنـ‌ می‌باشد.»39کاشف الغطاء فصلهایی را در نقد نظریات‌ مادی‌ غرب به خصوص نظریه داروین و گـسترش آن در جـهان اسـلام اختصاص می‌دهد و معتقد‌ است‌ که‌ وارد شدن فلسفه داروین به شرق‌ و شعبده‌بازیهای شبلی الشّمیل و سلامة مـوسی و امثال اینها،اسلام و آیینهای‌ مقدس‌ را در تیررس استهزاء قرار می‌دهد.40او برای مقابله با آنـ‌،تحقق‌ وحدت‌ مسلمانان را پیـشنهاد مـی‌دهد؛مسلمانانی که بیشترین نیاز آنها،وحدت کلمه و گردآمدن به دور کلمه‌ مقدس‌ توحید‌، و همکاری و همبستگی با هم و استفاده از قدرت علم و عمل می‌باشد.41وی‌ همچنین‌ معتقد است که نوگرایی و اصلاح‌طلبی باید همراه بـا حاکمیت عقاید درست و حقیقی و به دور از هر‌ گونه‌ گزافه‌گویی و خرافات و پوشاندن جامه عمل به اصول شریعت اسلامی و خارج نمودن‌ آن‌ از‌ تعقیدات و صنایع لفظی و اصطلاحات فلسفی و قیام رهبران‌ در‌ دعوت‌ به این شیوه‌ مـطمئن،بـاشد.42

کتاب‌ تنبیه‌ الامّه و تنزیه الملّه فی وجوب المشروطه‌43از آیت اللّه شیخ محمد حسین‌ نائینی‌‌44 نیز در آن زمان‌ از‌ مهم‌ترین تألیفات‌ شهر‌ نجف‌ در زمینه تفکر سیاسی-اسلامی بود‌.مؤلف‌ در این‌ کتاب یکی از مسائل مـهمی را بـررسی می‌کند که موضوع‌ جدل‌ شدید بین علمای شیعه در عراق‌‌ و ایران بوده است و آن‌،موضع‌گیری‌ در قبال اصول مشروطه و مقاومت‌ در‌ برابر حکومتهای‌ استبدادی بود.وی درصدد اثبات این مدعا بود که مـقاومت ضـد‌ استبداد‌ و اقدام برای استقرار حکومت قانونگذاری‌(شورا‌)امری‌ است که با‌ شریعت‌ اسلامی موافق است و هیچ‌گونه‌ تناقضی‌‌ با آن ندارد.و مؤلف در بحث خود به قرآن،سنت،حدیث و نهج البلاغه اسـتناد‌ کـرده‌،انـتقاد شدیدی به آرای علمای تأییدکننده‌ اسـتبداد‌ و مـخالفین بـرپایی‌ حکومت‌ مشروطه‌ در ایران،وارد می‌کند‌.نائینی برای اثبات مطابقت اصول مشروطه با اسلام،شورای حکومت اسلامی در صدر اسلام را‌ مثال‌ می‌زند که آن دوره بـا پیـشرفت‌ و انـتشار‌ اسلام‌ همراه‌ بدو‌.45نائینی در‌ تأیید‌ اقدامات‌ نظری و عـلمی فـقهای شیعه در عصر اخیر مبنی بر تبدیل حکومت ستمگر غاصب و استبدادی به‌‌ حکومت‌ قانونگذار‌ که براساس سیره نبوی و مطابق بـا قـانون‌ مـقرر‌ در‌ شریعت‌ است‌،می‌گوید‌: «ما لا یدرک کلمه لا یترک کلّه.»یعنی آنـچه را که نتوان به طور کامل انجام داد همه آن را نباید رها کرد.46قدرت‌یابی این نوع‌ حکومت همان‌گونه که نائینی بـیان مـی‌کند،مـوجب حفظ نهال‌ اسلام و حوزه مسلمانان از استیلای ظلم و کفر ستمگران خواهد بـود؛و ایـن امر از مهم‌ترین‌ واجباتاست.47مؤلف با رد آراء و نظریات‌ فقهایی‌ که معتقدند مباید و اصول قانونگذاری‌ افکاری غربی است،مـی‌گوید:«غـرب نـیز این اصول قانونگذار را از شریعت مسلمانان گرفته است‌ و هنگامی که به درک و آگاهی و فـهم درسـتی دسـت یافتیم‌ می‌بینیم‌ که داشته‌های ما به خود ما بر می‌گردد.»48در دیدگاه نائینی،مبانی و اصـولی کـه حـکومت قانونگذار اسلامی بر اساس آن بنا می‌شود‌،عبارت‌اند‌ از:عدل،قدرت،پیشرفت،مساوات‌؛که‌ راهکارهای مـفصلی را بـرای‌ رسیدن به آن ارائه می‌دهد و وظایف و اعمال و چگونگی اداره امور عمومی حکومت و شروط و وظایف نمایندگان مـنتخب مـجلس و غـیره را مشخص‌ می‌گرداند‌.49اما وی در‌ نقد‌ استبداد به‌ ریشه‌های اجتماعی و تارخی آن نیز می‌پردازد و بعد از اینکه اسـتبداد را بـه دو شاخه سیاسی و دینی و به عنوان دو شعبه و دو برادر تقسیم می‌کند-که وجود یکی در‌ گـرو‌ وجـود دیـگری است- شعبه اول را حکام و دومی را علما و طرفداران آنها می‌داند.وی معتقد است که سنگ بنا و اساس‌ هـر نـوع بندگی و استبداد،تفرقه است و موجب می‌شود امت اسلامی‌ تحت‌ استیلای طاغوتیان‌‌ و زورمـداران قـرار گـیرد؛البته بعد از اینکه قوه دفاع در آنها نابود گردد.50استبداد در تاریخ‌‌ اسلامی و در طی قرنها و عصرهای مـتمادی،از اتـحاد بـین استبداد دینی‌ بر‌ جای‌ مانده از عمر و بن عاص و ابو موسی اشعری و اسـتبداد سـیاسی برگرفته ای سیره معاویه انجام پذیرفته است‌.‌‌51‌

این کتاب در همان زمان،تنشهای عظیمیدر میان دستگاه مذهبی شـیعه و افـکار عمومی‌ عراق‌‌ و ایران‌ به وجود آورد.حمایت دو تن از مجتهدین بزرگ و مرجعیت آن زمان یـعنی مـلا محمد‌ کاظم خراسانی و شیخ عبد اللّه مازندرانی از کـتاب یـاد شـده به ترویج آن‌ کمک کرد.52اگرچه‌‌ نـائینی‌ بـعد از نشر کتاب سکوت اختیار کرد53اما اهمیت این کتاب تاکنون نیز باقی مـانده اسـت. آیت اللّه مرتضی مطهری فقیه مـعاصر شـیعه بر ایـن بـاور اسـت که تاکنون تفسیری‌ از توحید علمی، اجـتماعی و سـیاسی اسلامی،دقیق‌تر و بهتر از تفسیر علامه بزرگوار و مجتهد بی‌نظیر،میرزا محمد حسین نـائینی در کـتاب تنبیه الامه و تنزیه الملّه ارائه نشده اسـت.54

آثاردیگری که‌ در‌مـذمت دیـکتاتوری و استبداد نگاشته شده.کتابهای طـبایع الاسـتبداد55و ام‌ القری 56 نوشته عبد الرحمان کواکبی‌57بودند.

اثر دیگر متعلق به شیخ حـسین عـلی آب بدر قطیفی است؛کتابچه‌ای‌ بـا‌ عـنوان فـراخوان‌ یکتاپرستان به حـمایت از دیـن که در سال 1329 ق/1911 م در نجف مـنتشر شـد.قطیفی در این‌ اثر از فعالیتهای گسترده استعمارگران در لیبی و ایران سخن گفته‌،به‌ برنامه‌های سیاست‌ اسـتعماری اشـاره می‌کند که در چارچوب آن،کشورهای اروپایی بـر هـند،سند،انـدلس،تـونس، مـصر،بحرین و عمان و سایر کـشورهای اسلامی چیره شدند.شیخ قطیفی مسلمانان را متوجه‌‌ این‌ موضوع‌ کرد که طرحهای استعمارگران نه‌ تـنها‌ خـاتمه‌ نیافته،بلکه دیگر مناطق اسلامی را نـیز مـورد هـدف قـرار خـواهد داد.58

شیخ الشریعه(فـتح اللّه)اصـفهانی نیز کتابچه‌ای به‌ زبان‌ فارسی‌ منتشر کرد و در آن مسلمانان را به دوری‌ از‌ اختلاف و نفقا و نیز به اتحاد و هـمبستگی بـرای حـفظ استقلال کشور و رویایی با فعالیتهای استعمارگرانی فـراخواند کـه طـرابلس غـربی و ایـران‌ و دیـگر‌ کشورهای‌ اسلامی را هدف‌ قرار داده‌اند.59وی همچنین بیانیه‌ای دربرگیرنده‌ ده نکته تحلیلی درباره تجاوز استعمارگران‌ منتشر کرد و در آن راههای نفوذ به کشورهای اسلامی را برشمرد و اینکه‌ آنان‌ چگونه‌ با به دسـت‌ گرفتن شریان اقتصادی این قبیل کشورها موفق شدند‌ مسلمانان‌ را به کالاهای خارجی نیازمند کنند.همچنین شیخ الشریعه در این کتابچه،مسلمانان را به وحدت‌ و ضرورت‌ رویارویی‌ با توطئه‌های استعماری فراخواند که هـدف آن تـسلط بر جهان اسلام است‌.60‌

در‌ کنار این کتابها،مجلات و روزنامه‌ها نیز در روشنگری شیعیان عراق تأثیر زیادی داشت. بعد‌ از‌ انقلاب‌ جوانان ترک عثمانی(8-1327 هـ.ق)سه مجله در نجف منتشر شد:

1-مجله العـلم کـه‌ توسط‌ سید هبة الدین شهرستانی تأسیس و به زبان عربی منتشر می‌شد.

2-مجله درة النجف‌ که‌ توسط‌ شیخ حسین صحاف راه‌اندازی شد.

3-مجله الغری کـه شـیخ آغا محمد محلاتی آن را‌ دایر‌ کـرد.

دو مـجله اخیر به زبان فارسی منتشر می‌شد.روزنامه‌ای نیز به نام‌ نجف‌ توسط‌ سید مسلم زوین‌ دایر گشت.61

مجله العلم یکی از مهم‌ترین مجلات آن زمان بـه‌ شـمار‌ می‌آمد که مقالات آن عـموما از ویـژگی‌ خاصی برخوردار بدو،ودر پی‌ ترویج‌ این‌ اندیشه بود که میان اسلام و علم هیچ‌گونه تناقضی‌ وجود ندارد.62این مجله از مجلات‌ فکری‌ و سیاسی‌ پرمحتوا به شمار می‌رفت.63

اما جنبش شعر سیاسی در اواخـر قـرن‌ نوزدهم‌ در اکثر شهرهای عراق شکل گرفت و با فرا رسیدن قرن بیستم گسترش یافت،به خصوص پس‌ از‌ انقلاب قانونگذاری عثمانی در ترکیه، در کشورهای سوریه و لبنان نیز توسعه پیدا‌ کرد‌.64

جنبش شعر در عـراق تـوسط شعرای‌ شـیعه‌ شکل‌ گرفت که همه از علما بودند،65‌و توسط‌ تعدادی از روشنفکران اسلامی همراهی می‌شد.بارزترین آنان ده تن بودند کـه برخی‌ از‌ اشعارشان در سال 1913 م در‌ مجموعه‌ شعری موسوم‌ به‌ العراقیات‌ توسط شیخ رضـا الشـبیبی و بـا همکاری‌ دو‌ شاعر لبنانی،شیخ سلیمان الظاهر و شیخ احمد الزین منتشر شد.

ویژگی مهم‌ این‌ اشعار،مخالفت مـطلب ‌ ‌بـا استعمار غربی‌ و به زیر سئوال بردن‌ تمدن‌ غرب بود که آن را‌ تمدنی‌ خصمانه و وحـشیانه مـعرفی مـی‌کرد و مردم را به مقاومت در مقابل استعمار فرا می‌خواند‌.به‌ عنوان نمونه،اشعاری که شیخ‌ رضا‌ الشـبیبی‌ در انتقاد شدید‌ از‌ تمدن غرب سروده‌ است‌ بیانگر‌ همین مطلب می‌باشد.

ترجمه اشعار:

مـا این عصر را عصر قـهقرایی نـامیدیم

گرچه آن‌ را‌ عصر پیشرفت و تجدد نامیده‌اند

مردم از‌ تمدن‌ چه چیزی‌ را‌ توقع‌ دارند

که در آن‌ بینا،نابینا گردد و افراد هدایت‌گر،گم‌راه شوند

این تمدن ظهور کرد و مردم فضیلتها را از‌ دست‌ دادند

انسانها بـرای آن فضایل خلق‌ شده‌اند‌ و گویی‌ که‌ آن‌ انسانها وجود خارجی‌ ندارند‌.66

این تحولات اساسی در تفکر سیاسی و پیامدهای آن،بروز حرکت اسلامی عراق را در سالهای‌ 1914‌-1900‌ م به دنبال داشت؛مضاف بر آن‌که نقش‌ علمای‌ مسلمان‌ شـیعه‌ در‌ رهـبری‌ و هدایت آن،زمینه حرکت را در ده سال پس از آن ترسیم نمود،که شکل عملی آن با جهاد علیه اشغال سرزمین عراق توسط انگلیس به سال‌ 1914 م آغاز شد.

تلاشهای شخصیتهای مذهبی و سیاسی نیز در ایجاد این تحول فـکری تـأثیرگذار بود؛از جمله‌ این شخصیتها می‌توان از سید جمال الدین اسدآبادی نام برد.وی دوبار به‌ عراق‌ سفر کرد.بار اول

 (1266 ق)  در دوره طلبگی و در زمان مرجع اعلی شیخ مرتضی انصاری بود که چهار سال در عـراق اقـامت کرد.67اقامت دوم سید جمال الدین‌ دو‌ سال طول کشید و در این دوره به دلیل‌ اقدامات وی در انتشار مجله العروة الوثقی و مجله قانون،به شناخت بیشتر مردم از وی‌ انجامید‌.

سید جمال الدین در دوره‌ دومـ‌ حـضورش در عـراق،نامه مشهورش را به میرزای شـیرازی‌ فـرستاد.انـدیشه‌ها و اقدامات وی بر شخصیتهای مذهبی و سیاسی عراق مثل سید محمد سعید حبوبی،سید‌ هبة‌ الدین شهرستانی و شاعر معروف‌ عبد‌ المحسن کاظمی تـأثیرگذار بـود.68

سـید جمال در بغداد با حاکم سری پاشا و نقیب سـلیمان گـیلانی دیدار کرد ولی دولت عثمانی‌ وی را از رفتن به عتبات عالیات منع کرده‌ بود‌ تا ارتباطی با علمای شیعه نداشته باشد و آنها را عـلیه شـاه تـحریک نکند.اما سید جمال الدین مخفیانه به زیارت نجف و کـربلا و سامرا و کاظمین‌ رفت،به طوری که در شهر‌ کاظمین‌ مخفیانه با‌ شماری از علما دیدارهایی ترتیب داد.69

هنگامی که سید جـمال الدیـن در سـال 1892 م بنابر دعوت‌ سلطان عبد الحمید دوم به آستانه‌ رفت،70از آنجا با‌ عـلمای‌ نـجف‌ و کربلا و سامرا و تهران در ارتباط بود و فعالیتهایی را مبنی بر تقریب میان شیعه و سنی به خصوص در ‌‌دولت‌ عـثمانی و ایـران پیـ‌ریزی می‌کرد.او کمیته‌ای‌ تشکیل داد که شیعه و سنی را به‌ وحدت‌ می‌خواند‌.71به نظر مـی‌رسد تـلاشهای سـید جمال،تا حدودی به بهبود روابط با دولت عثمانی‌ کمک کرد.شیخ خلیل،جانشین سـید حـسن شـیرازی و از دوستان نزدیک سید جمال‌ الدین ازوی خواست تا‌ نیازهای‌ نجف را به سلطان عبد الحمید عـرضه کـند.در نشستی با علمای بزرگ،این خواسته‌ها اعلام شد.72اما تلاشهای‌ سید جمال الدیـن بـا مـوفقیت اندکی در ایران و عراق روبه‌رو شد‌.73شاید یکی از دلایل آن ناتوانی‌ سید جمال در قانع کردن عـلمای شـیعه در ایران و عراق مبنی بر جدیت پیشنهادهای سلطان‌ عبد الحمید بود.گذشته از آن،سیاست اسـتبدادی حـکومت‌ عـثمانی‌ با استبداد شاهان ایران‌ چندان تفاوتی نداشت؛و این تشابه سیاسی از نظر سید جمال پنهان نـمانده بـود.او شاهد بود که‌ دولت عثمانی در پی درخواست حکومت ایران،سه تبعه‌ ایرانی‌ را تحویل داد کـه هـر سـه در سال‌ 1896 م اعدام شدند.74

با وجود این،نتایج عملی فعالیتهای او منجر به بهبود نسبی روابط بـا دولت عـثمانی گـردید و در‌ نهایت‌ به یکی از جریانات مهم در شهرهای مقدس شیعه تبدیل گشت.75تأثیر ایـن تـلاشها، بر حیات فکری مسلمانان شیعه در اوایل قرن چهاردهم در عراق،به عامل مهمی‌ در‌ جهت‌گیری‌‌ فرهنگی و سیاسی اسـلامی شـهرهای مقدس‌ شیعه‌ تبدیل‌ و موجب شکوفایی آن شد و به آغاز نهضت اسلامی قن بـیستم مـنجر گردید.

تأثیر جنبشهای معاصر نهضت مشروطیت(1327-1323 هــ.ق)

بـا‌ تـوجه‌ به‌ ارتباط عمیق تاریخی مردم ایران بـا شـیعیان عراق‌،هر‌ تحول و جنبشی که در ایران‌ رخ می‌داد تأثیر سریعی بر جامعه شیعیان عـراق بـر جای می‌گذاشت.

تأثیر نهضت تـنباکو‌ بـر‌ شیعیان‌ عـراق،نـمونه‌ای از مـسئله فوق است.76به دنبال فتوای‌ تـحریم‌ تـنباکو،از سوی مرجع تقلید وقت،آیت اللّه محمد حسن حسینی شیرازی،اهالی شهرهای‌ شـیعه‌نشین عـراق نیز‌ از‌ فتوای‌ تحریم تنباکو پیروی کـردند77و در انتشار و استنساخ فتوا سـهیم‌ شـدند‌.78‌

 

همه عوامل مؤثر در پیدایش جـنبش مـشروطیت در ایران،در جامعه شیعیان عراق نیز همان‌ تأثیر‌ را‌ بر‌ جای می‌گذاشت از جمله مجله‌های ایـرانی کـه به شهرهای شیعی عراق راهـ‌ مـی‌یافت‌، مـجله‌ بهار،جریده کـرمانشاه و جـریده قانون بود.79در جنبش مـشروطیت،سـید عبد اللّه بهبهانی‌‌ و سید‌ محمد‌ طباطبایی در نامه‌هایی به علمای نجف خواستار تأیید جریان مشروطیت از سـوی‌ آنـان شدند‌ و هنگامی‌ که شاه وقت ایـران از اقـرار به قـانون اسـاسی خـودداری می‌کرد،علمای تهران‌‌ از‌ عـلمای‌ نجف در زمینه قانون اساسی استفتاء کردند و به دنبال آن آخوند ملا محمد کاظم‌‌ خراسانی‌‌80مقیم نـجف بـه وکالت از ده تن از مجتهدان بزرگ(به اسـتثنای‌ مـرجع‌ اعـلی‌، سـید کـاظم یزدی)حکم شـرعی زیـر را صادر کرد:

ان قوانین مجلس شورای هی قوانین‌ مقدسه‌ و محترمه و هی فرض علی جمیع المسلمین... و ان الاقدام عـلی مـقاومة المـجلس العالی‌ بمنزله‌ الاقدام‌ علی محاربة احکام الدیـن الحـنیف.

هـمانا قـوانین مـجلس شـورا،قوانین مقدس و محترم است و بر مسلمین‌ اطاعت‌ از‌ آنها واجب‌ است و اقدام در جهت مخالفت با مجلس شورا به منزله‌ اقدام‌ در جهت محاربه با احکام دین‌ حنیف است.

ایـن فتوا به امضای ده تن از علما‌ رسیده‌ بود که عبارت بودند از:محمد تقی شیرازی،عبد اللّه‌ مازندرانی،حسین‌ شیخ‌ خلیل،شیخ الشریعه اصفهانی،سید مصطفی کاشانی‌،سید‌ علی‌ داماد، عبد الهـادی شـلیله،حسین نائینی،محمد‌ حسین‌ قمشی و مصطفی نقشوانی.81پس از این فتوا، مظفر الدین شاه در 1324‌ ق قانون‌ اساسی را تأیید کرد.البته‌،نقش‌ عمده علمای‌ شیعه‌ مقیم‌‌ عراق در نهضت مشروطیت،به دنبال‌ رویدادهای‌ دوران اسـتبداد صـغیر یعنی از آغاز بمباران‌ مجلس(23 جمادی الاول 1326‌ هـ‌)تا فتح تهران(26 جمادی الاول‌ 1327 هـ)شکل جدی‌‌ خود‌ را یافت.82

فتوای سه‌ مجتهد‌ بزرگ مقیم عراق راه مبارزه مـلت را مـشخص کرد:

به عموم ملت حـکم‌ خـدا‌ را اعلام می‌داریم.الیوم همت‌ در‌ رفع‌ این سفاک جبار‌(محمد‌ علی‌ شاه)و دفاع از‌ نفوس‌ و اعراض و اموال مسلمین از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات‌ و بـذل‌ جـهد در استحکام و استقرار مشروطیت بـه‌ مـنزله‌ جهاد در‌ رکاب‌ امام‌ زمان‌ ارواحنا فداه و سرمویی‌ مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات اللّه‌ و سلامه علیه است.اعاذ‌ اللّه‌ المسلمین من ذلک ان شاء اللّه‌ تعالی‌.

الاحقر‌ میرزا‌ حـسین‌ خـلیل(تهرانی)محمد‌ کاظم‌ خراسانی،الاحقر عبد اللّه مازندرانی‌83

علمای وقت ایران و عراق را می‌توان به دو دسته تقسیم‌ کرد‌:

الف‌)گروه مخالف مشروطیت که به«طرفداران استبداد‌»معروف‌ شدند‌.

ب)گروه‌ طرفداران‌ مشروطیت‌ کـه بـه مشروطه‌خواهان مـعروف گردیدند.

طرفداران مشروطه در اوایل 1327 ق با تشکیل«هیئة العلما»به بررسی مسائل سیاسی روز می‌پرداختند که هدف اصلی آن تـأیید جنبش مشروطیت‌ بود.84

از جمله اثرات ملموس این نهضت بر مردم عـراق،واقـعه عـرصه کربلا بود.بدین ترتیب که‌ اهالی کربلا بویژه ایرانی الاصلها،در تأیید جنبش مشروطه‌خواهی در ایران دست‌ به‌ تـظاهرات ‌ ‌و اعـتصاب محلی زدند که با سرکوب حکام عثمانی روبه‌رو شد و در جریان آن،عده‌ای از مردم‌ بـرای فـرار از آزار حـکام عثمانی به کنسولگری بریتانیا پناهنده شدند،اما‌ سرانجام‌ علما در فتوایی‌ حکام محلی را از خشونت بازداشتند.85در واقـع حوادث مشروطیت در ایران به نوعی زمینه‌ساز جنبش و قیاممردم عراق بود‌.

نهضت‌ جوانان تـرک(1908 م)

در ماه‌ مه‌ 1889 م،گروهی از دانـشجویان آمـوزشگاه نظامی پزشکی سلطنتی برای برانداختن‌ سلطان عثمانی،انجمنی به نام«کمیته اتحاد و ترقی»تأسیس کردند و اعضای آن را«ترکان‌‌ جوان‌» خواندند. فعال‌ترین عضو این‌ انجمن‌ یک جوان آلبانیایی به نام ابراهیم تمو (TEMO) یـا ادهم بود.86این انجمن بعدها دچار مسائل گوناگونی شد به طوری که در اوت 1896 م در یک‌ یورش نافرجام علیه‌ دولت‌،سرکوب شد و اعضای آن نیز به جناحهای مختلف تقسیم شدند.87

اولین کنگره آزادیخواهان عثمانی کـه بـه منظور وحدت بخشیدن به جناحهای پراکنده«ترکان‌ جوان»در ماه فوریه 1902 در‌ پاریس‌ تشکیل شد‌،بدون نتیجه پایان یافت.مصطفی کمال،که‌ بعدها به«آتاتورک»مشهور گشت در اکتبر 1906 م،در محل‌ مأموریت نظامی خـویش یـعنی‌ دمشق،حزب دیگری به نام«وطن»تأسیس‌ کرد‌.شعبات‌ این حزب بزودی در یافا و اروشلیم‌ گشایش یافت.البته،عمده فعالیت این حزب در شهر سالونیکا (Salonica‌) ‌‌در‌ یونان بود.

مصطفی کمال در سال 1907 م بـه سـالونیکا رفت و دریافت که حزب‌ دیگری‌ به‌ نام«جمعیت‌ آزادی عثمانی»در سپاه سوم ارتش عثمانی تأسیس شده است،وی نیز به‌ این حزب پیوست و چندی بعد،این جمعیت و حزب«وطن»با هـم ادغـام شـدند‌ و کمیته«اتحاد و ترقی»را‌ به‌ وجـود آوردنـد.88

آزادیـخواهان عثمانی در دومین کنگره خویش در دسامبر 1907 در پاریس تصمیم گرفتند برای سرنگون کردن حکومت عثمانی،در صورت لزوم به زور متوسل شوند.89

در تابستان‌ 1908 م هنگامی که تـزار روس و شـاه انـگلستان درباره انجام اصلاحات در وضع‌ امپراتوری عثمانی در روال (Reval)  مذاکره مـی‌کردند،جـمعی از افسران جوان،وابسته به‌ جنبش «ترکان جوان» این مذاکرات را‌ دخالت‌ درامورداخلی کشور خود اعلام کردند وعلیه‌ دولت شوریدند.90 بـه دنـبال ایـن شورش و درگیری،گروهی از این افسران در جنگل متواری‌ شدند و دسته‌های مـسلح نامنظم تشکیل دادند.سلطان‌ وقت‌ عثمانی،شمسی پاشا را برای‌ سرکوب آنها فرستاد ولی وی تسلیم شورشیان شد.شورشیان پس از آنکه بـر مـقدونیه مـسلط شدند،دولت عثمانی را به تسخیر استانبول تهیدد کردند‌ و شورش‌ گسترش یافت.بـه دنـبال این‌ وقایع،کمیته«اتحاد و ترقی»فعالیت علنی خود را آغاز کرد و اعاده قانون اساسی 1876 م را خواستار شد و سـلطان عـثمانی بـه ناچار با اعاده قانون‌ اساسی‌ 1876‌ م با اندکی تعدیل موافقت‌ کرد‌.بدین‌ سـال‌ عـمر اسـتبداد حمیدی به سر آمد و در عثمانی نیز چون کشورهای اروپایی،دولت‌ قانونی و پارلمانی،مسئولیت اداره کـشور را بـه دسـت‌ گرفت‌ و احمد‌ رضا91به ریاست پارلمان‌ برگزیده شد و سرانجام‌ ترکان‌ جوان به آرزوی خود دسـت یـافتند.92

انقلاب 1908 م در اندیشه آزادیخواهی مردم اثری شگرف نهاد و آنان را به‌ آینده‌ خوشبین‌ و امیدوار سـاخت.شـورشیان مـسیحی مقدونیه،دست از جنگ و پیکار کشیدند‌ و اعراب نیز از تبدیل امپراتوری عثمانی به امپراتوری ترک-عـرب سـخن به میان آوردند.93

در این نهضت‌ مشروطه‌خواهی‌،علمای‌ نجف پشتیبانی خود را از حامیان قانون اسـاسی در مـواجهه بـا‌ استبداد‌ سلطان عبد الحمید ابراز داشتند و ملا کاظم خراسانی با ارسال تلگراف مفصلی‌ به سـلطان عـبد الحمید‌ که‌ متضمن‌ انذارات،تهدیدات و نصایح زیادی به وی بود،از او خواست‌ تا بـه‌ درخـواستهای‌ مـشروطه‌خواهان‌ پاسخ مثبت دهد.البته این تلگراف در آن زمان به دست‌ سلطان عبد الحمید‌ نرسید‌ و به‌ هـنگام اعـلان خـلع سلطان به وی تحویل شد.94

ارتباط میان اعضای حزب اتحاد‌ و ترقی‌ و جنبش مـشروطه‌خواهی در نـجف با تشکیل شعبه‌ای‌ از این حزب در نجف افزایش‌ یافت‌.به‌ طوری که در هنگام افتتاح دفتر این حـزب،جـشن بزرگی‌ در نجف برگزار شد‌.95‌البته بعد از سه سال به علت پی‌گیری سـیاست تـورانی‌96از جانب‌ حزب‌ اتحاد‌ و ترقی،این ارتباط تـضعیف شـد.97

احـزاب و جمعیتها

عراق تا سال 1327 ق شاهد سازمانی سـیاسی‌ مـانند‌ حزب و انجمن به معنی جدید آن نبود.98 اما از این تاریخ‌ به‌ بعد‌ احزاب و جـمعیتهای سـیاسی و ادبی مختلفی در عراق تشکیل شـد.99

در واقـع با بـه قـدرت‌ رسـیدن‌ جمعیت‌ جوانان ترک،این اندیشه در نـزد رهـبران عرب به وجود آمد که‌ برای‌ دفاع از حقوق خود احتیاج به تـشکیلات حـربی و انجمن دارند.100ازاین‌رو شعباتی‌ از احزاب و جـمعیتهای‌ مختلف‌ مانند«الاتحاد و التـرقی»،«الحـر المعتدل»و«الحریه و الائتلاف»در کنار انـجمنها و جـمعیتهای دیگر‌ مثل‌«جمعیة المشورة»،«الجمعیة الوطنیه»، «جمعیته العصابة الحمراء‌»و«الجمعیة‌ العراقیة‌»در این سـرزمین تـشکیل شد.101

شماری‌ ازعراقیها نیزدرتـشکلها واحـزاب مـخفی وعلنی عرب، درآسـتانه(مـرکز عثمانی)به‌‌ عنوان‌ سـازمان بـرادری(عربی-عثمانی)شرکت‌ داشتند‌ و از این‌ رهگذر‌ تشکلاتی‌ چون،«بلوک‌ پارلمانی» و «انجمن ادبی»،تشکل‌«القـحطانیة‌»،سـازمانهای«العلم الأخضر»،«الید السوداء»و«العهد»تـأسیس شـدند. 102  اما تـشکل«النـادی‌ الوطـنی‌»در اوایل سال 1912 م در بغداد‌ تـأسس‌ شد و «البصرة الاصلاحیه‌»را‌ طالب النقیب در همان سال‌ تأسیس‌ کرد که مخالف دیگر احزاب‌ علنی بـود و ایـن دو،اگرچه شاخه‌هایی از احزاب‌ عثمانی‌ نبودند،103امـا تـشکل«العـربیة‌ الفـتاة‌» و«المـرکزیة‌ العثمانیه»و تشکل«العـهد‌»در‌ رأس تـشکیلاتی بدوند که‌ عراقیهای‌ خارج کشور در آن مشارکت داشتند به طوری که اکثر آنها وابسته به حزب‌«العـربیة‌ الفـتاة»و«العـهد»بودند104و بارزترین چهره‌ آنها‌ نوری السعید‌ بـود‌ کـه‌ بـه هـمراه عـزیز عـلی‌ المصری از مؤسسین آن به حساب‌ می‌آمدند.105اما حضور عراقیها در جنبشهای عربی در‌ اروپا‌ به صورت محدود و غیر فعال بود‌. برای‌ نمونه‌ مشارکت‌«توفیق‌ السّویدی»106در‌ تشکل‌ مخفی«العربیة الفتاة»زمانی نـمایان گشت‌ که وی در پاریس درس می‌خواند.107همکاری وی با‌ سلیمان‌ عنبر‌ که تاجر عراقی مقیم پاریس‌ بود،در‌ فراهم‌ آوردن‌ اولین‌ کنفرانس‌ عربی‌ در پاریس به سال 1913 م خود ر نشان داد.108

تشکلهای«العهد»(شاخه عراق)و«النادی العـلمی»و«الاصـلاحیة»را که در سالهای 1914 -9108 میلادی در بصره تأسیس شدند‌،سرآغاز حرکت قومیت‌گرایی به حساب می‌آیند که بعد از اعلام قانون عثمانی و قبل از جنگ جهانی اول به وجود آمدند.109

فعالیت«العهد»و«النادی العلمی»در شهر بـغداد مـتمرکز بود‌،درحالی‌که‌ شهر بصره مرکز فعالیت «الاصلاحیة» بود.وابستگیهای اجتماعی به سرشناسان،ماهیت این تشکیلات را روشن‌ می‌کرد.زمانی که«العهد»اکثر ارتشیان عـراقی در بـغداد را شامل می‌شد،110تشکل‌«النادی‌العـلمی»از فـارغ التحصیلان مدارس عثمانی و برخی از افسران بود،111اما تشکل‌ «الاصلاحیه»اساسا اعیان و سرشناسان بصره و بعضی از افسران را در‌ بر‌ می‌گرفت که طالب‌ النقیب ریاست‌ آن‌ را بر عـهده داشـت.112

این تشکلها برخلاف اخـتلاف در وابـستگیهای اجتماعی اعضای آن‌که هریک از آنها اهداف و شعارهایی اصلاحی و قومیت‌گرای عربی و استقلال‌طلبی واحدی‌ را‌ تبلیغ می‌کردند نشانه‌ تضاد‌ منافع‌ اعضای هر تشکل و اختلاف آنها در انتخاب راههای دست‌یابی به اهداف فرهنگی‌ و فکری بـود.

بـا شروع جنگ جهانی اول جمعی از رهبران مذهبی نجف انجمنی مخفی به نام جمعیت‌ نهضت‌ اسلامی‌ تشکیل دادند.113اعضای این انجمن اولین گروهی بودند که در جریان جنگ‌ جهانی اول در مقابل اشغالگران بریتانیایی قـیام کـردند114و رهبران آن عـمدتا همان سران قیام‌ نجف بودند‌.

جنبش‌ جهادی بین‌ سالهای(1336-1332 هـ.ق)

1- تهاجم به عراق

دراوخر سپتامبر 1914 انگلیسیها،بـرای ترغیب اعراب به حمایت‌ از متفقین و همچنین به‌ منظور حفاظت از سرزمین مـصر و تـأسیسات نـفتی‌ آبادان‌،درصدد‌ حمله به جنوب عراق‌ برآمدند.اولین هدف انگلیسیها جدایی جنوب عراق از عثمانی و الحاق آن به مـناطق ‌ ‌‌‌اشـغال‌ شده‌ خلیج فارس،شامل بصره، کویت و عمان بود.115

در این زمان عثمانیها‌ اقدامات‌ گـسترده‌ای‌ را در جـهت مـقابله با دولت انگلستان در عراق در پیش گرفته بودند،به طوری‌ که دولت عثمانی بخش عمده‌ای از ذخایر ذغال سـنگ،نفت و کمپانیهای انگلیسی در‌ بصره و بغداد را مصادره‌ کرده‌ بود.در پی طرح حمله به عراق،نـیروهای‌ انگلیسی به فرماندهی دالامـین در روز 23 اکـتبر 1914 وارد بحرین شده،در 31 اکتبر به دولت‌ عثمانی العان جنگ دادند.116با‌ اشغال بندر فاو توسط انگلیسیها در 6 نوامبر 1914 م درگیری‌ بین نیروهای عثمانی و انگلیسی آغاز شد117و در 23 نوامبر شهر بصره به اشغال نظامیان‌ انگلیسی درآمـد.118

با انتشار خبر اشغال‌ فاو‌ و بصره در بین مردم،هیجان و شور انقلابی برای مبارزه با اشغالگران‌ اوج گرفت.شیخ الاسلام مفتی دولت عثمانی فتوای جهاد علیه انگلیسیها را در هفتم همان ماه‌ صادر کرد.119‌علمای‌ بـصره نـیز با ارسال تلگرافهایی به مراجع نجف،کربلا و کاظمین‌ خواستار جلب حمایت آنها در برابر قوای انگلیس و تحریک عشایر شیعه عراق برای نبرد با انگلیسیها شدند.120بدین‌ ترتیب‌، سه روز بعد از اشغال فـاو حـرکت جهادی آغاز شد.121

شیخ مهدی حیدری،مجتهد مقیم کاظمین،تلگرافیهایی را به علمای نجف و کربلا ارسا کرد و از آنها خواست با‌ تشکیل‌ جلسه‌ای‌،حوادث و مسائل جاری عراق را‌ بررسی‌ نمایند‌ و به‌ دنـبال آن آخـوند ملا فتح اللّه اصفهانی معروف به شیخ الشریعه،آقا سید مصطفی کاشانی و سید علی داماد نیز به‌ کاظمین‌ رفتند‌.122شیخ مهدی خالصی نیز فتوایی مبنی بر‌ وجوب‌ قیام و جهاد و صـرف تـمامی امـوال در راه این جهاد صادر کرد.123و124

مـیرزا مـحمد تـقی شیرازی که در‌ سامراء‌ اقامت‌ داشت شیخ محمد رضا فرزند خود125را به‌ جبهه‌ها‌ اعزام کرد تا به واحدهای جنگی شیخ حیدری کـه راهـی الشـعیبه بودند ملحق شود. آیت اللّه سید کاظم‌ یزدی‌ نـیز‌ بـزرگ‌ترین فرزند خود را برای پیوستن به نیروهای مجاهدین اعزام‌ نمود‌.126‌

در شهر کربلا سید تبریزی و میرزا مهدی خراسانی نزد علمای نـجف رفـتند تـا به سوی کاظمیه‌‌ رهسپار‌ شوند‌.آیت اللّه سید کاظم یزدی و شـیخ الشریعه اصفهانی هریک با ارسال نامه‌ای‌ به‌ شیخ‌‌ خزعل از وی خواستند تا با آنان علیه انگلیسیها هماکری نموده،عـشایر ایـن مـناطق‌ را‌ به‌‌ جبهه‌های نبرد اعزام نماید،ولی شیخ خزعل از پذیرفتن این تقاضا خـودداری کـرد.127‌و128‌

در واقع دولت انگلستان در عراق به هدف خود،که جذب اعراب بود‌ موفق‌ نشد‌ و اعراب‌ شیعه به دلیـل پیـروی از عـلما و مراجع،در دام دسیسه انگلستان نیفتادند.129‌

2-نبردهای‌ القرنه و شعیبه

مرکز فرماندهی نظامیان انگلیس عـلیه عـثمانیها ابـتدا در هند بود،ولی‌ بعدها‌ آنها‌ به فکر اشغال‌ القرنه و استقرار مرکز فرماندهی خود در آنـجا افـتادند زیـرا رودخانه‌های دجله و فرات‌ در‌ القرنه‌ به هم می‌پیوست و اشغال این ناحیه از یک سو امکان تـسلط‌ کـامل‌ انگلیسیها‌ بر این منطقه را فراهم می‌آورد و آنها می‌توانستند با اشغال این منطقه،حـتی جـریان کـشتی‌رانی‌ در‌ شطالعرب‌ را تحت کنترل خود درآوردند و از سوی دیگر از آنجا که در‌ این‌ ناحیه یعنی از«فاو»تـا«قـرنه»زمینهای‌ کشاورزی سرشار ار غلات داشت،انگلیسیها می‌توانستند با اشغال‌ این‌ منطقه به آسـانی بـرای‌ نـیروهای خود غذا فراهم کنند.130

انگلیسیها به‌ قصد‌ اشغال قرنه به سمت این منطقه حرکت‌ کـردند‌ و در‌ درگـیری با عثمانیها، یکی از کشتیهای عثمانی‌ تش‌ گرفت و صبحی بیگ فرمانده آنان نـیز بـه اسـارت درآمد.پس از اشغال«قرنه‌»،دولت‌ عثمانی نیز جاوید پاشا،فرمانده‌ ارتش‌ عثمانی را‌ در‌ عراق‌ معزول و سلیمان عـسکری بـیک را بـه‌ جای‌ وی منصوب کرد.131

در نبرد با انگلیسیها،علما و مجاهدین در سه‌ جبهه‌ تقسیم شـده بـودند و رهبری عملیات نیز‌ با فرماندهی قوای عثمانی‌ بود‌.132و133

پس از اشغال‌ قرنه‌،گردانهای ارتش عثمانی در دو دسته،یکی بـه فـرماندهی سلیمان عسکری‌ بیک،از‌ راه‌ رودخانه فرات به سمت جنوب‌ و دسته‌ دوم‌ بـه فـرماندهی محمد‌ پاشا‌ داغستانی از طریق رودخانه‌ دجله‌ بـه هـمان سـمت حرکت کردند.در روزهای دوازدهم تا پانزدهم آوریـل چـهار روز در‌ بخش‌ غربی شعیبیه جنگ شدیدی میان طرفین‌ رخ‌ داد.

روز‌ چهاردهم‌ آوریل‌،عسکری بیک بـا نـیروهایش‌،که عمدتا از شیعیان بودند،بـه انـگلیسیها حمله کـردند ولی شـکست خـوردند و سلیمان عسکری به‌ واسطه‌ نگ ایـن شـکست خودکشی‌ کرد.134‌پس‌ از‌ این‌ شکست‌،مجاهدین و ارتش عثمانی‌ ابتدا‌ به ناصریه،سـپس بـه مناطق اصلی‌ خودشان عقب نشینی کـردند،به طوری که در 14 آگـوست‌ 1915‌ بـه‌ طور کامل فعالیت جنگی‌ در جـبهه بـصره‌ متوقف‌ شد‌.135‌

3-قیام‌ نجف‌

پس از اعلان جهاد توسط علما،عثمانی‌ها هجده هزار عرب را در مـنطقه فـرات و سه هزار سرباز در ناصری(اهـواز)و دهـها هـزار نفر را که بـه عـنوان‌ سرباز ذخیره در نجف،کـربلا و کـاظمین نام‌نویسی کرده بودند،آماده کردند.136

در ابتدا مجاهدین شیعه و ارتش عثمانی در چندین عملیات جنگی هـماهنگی داشـتند ولی به‌ علت شکستهای متوالی به‌ تـدریج‌ روابـط عشایر شـیعه بـا ارتـش عثمانی رو به تیرگی گـذاشت،زیرا برخی از افسران ارتش عثمانی عامل شکستها را نامنظم بودن نیروهای مجاهدین و عدم آموزش‌ آنان مـی‌دانستند.137در‌ مـقابل‌،مجاهدین نیز به توانایی مدیریت فـرماندهی ارتـش عـثمانی تـردید جـدی وارد می‌کردند.138

قیام مـردم نـجف در سال 1333 ق از زمانی آغاز شد‌ که‌ بعضی از سربازان فراری ارتش‌ به‌‌ خانه‌های مردم این شهر پناه مـی‌بردند و نـظامیان عـثمانی برای تعقیب آنها،گاه به خانه‌های‌ مـسکونی مـردم و دهـات اطـراف هـجوم مـی‌بردند که منجر به درگیریهای‌ محلی‌ می‌شد.139

در پی‌ درگیریها‌ و مخالفتها در شهر نجف،دولت مرکزی نیرویی نظامی به فرماندهی عزت‌ بیک روانه این شهر نمود.140با ورود نیروهای عثمانی،در نجف شـایع شد که عثمانیها حمایت‌ از جهاد‌ را‌ بهانه کرده قصد چپاول اموال مرقد مطهر را دارند.

بالاخره مخالفتهای مردم بالا گرفت و در 8 رجب 1333 اهالی شهر به اشاره رهبران خود شورش‌ کرده،141مردم پس از سه‌ روز‌ جـنگ و درگـیری‌ با عثمانیها کنترل شهر را در دست گرفتند.142

در کربلا نیز مردم شهر به پیروی از‌ مردم نجف در نیمه دوم ماه شعبان 1333 به شهرداری و مراکز‌ اداری‌ حمله‌ برده،مأمورین دولتی را از شهر اخراج نمودند.143

در حـله نـیز شورشهایی علیه عثمانیها صورت گرفت‌،‌‌به‌ طوری که حکومت عثمانی‌ واحدهایی از ارتش را مأمور سرکوب شورشیان کرد و در‌ شوال‌ 1333‌ کشتار وسیع و خونینی‌ از مردم شهر حـله صـورت گرفت.144

 

قیامهای نجف،کربلا،حـله و...هـمگی‌ محدود و کوتاه‌مدت بود ولی اولین جرقه‌های‌ استقلال‌طلبی در میان شیعیان عراق به شمار‌ می‌رود.

پیروزی عثمانیها

در‌ 23‌ اوت دستورات لازم درباره تصرف«کوت»و در نیتجه اشغال تمام بصره به نـیروهای‌ انـگلیسی ابلاغ شد و بدین تـرتیب در 29 سـپتامبر 1915 کوت به تصرف نیروهای انگلیسی‌ درآمد و ارتش عثمانی به‌ ناچار عقب نشست.در این هنگام عثمانیها درصدد محاصره کوت‌ برآمدند و از قبایل شیعی کمک گرفتند.145بدین ترتیب در دسامبر 1915،شهر«کوت»به‌ مـحاصره عـثمانیها درآمد.146در طول‌ مدت‌ محاصره،قوای انگلیس با مشکلات بسیاری روبه‌ رو شدند.کمبود آذوقه و مواد سوختی،شیوع بیماریهای مسری و دزدی از انبار آذوقه هر روز بیشتر می‌شد به نحوی که بعضی از سربازان‌ به‌ کـشتن سـگها و خوردن مـلخها روی آورده‌ بودند.147همچنین کیسه‌های آذوقه‌ای که ا هواپیما بر فراز شهر پرت می‌شد گاه در نهرها می‌افتاد و تلف می‌شد.148از وی دیـگر چون‌ بیشتر‌ نیروهای انگلیسی مستقر در کوت،هندی‌ بودند،عثمانیها با پخـش اعـلامیه‌هایی بـه زبانهای مختلف هندی،مثل اردو و پنجابی و ذکر مظالم انگلیسیها در هند،آنان را به شورش علیه فرماندهان‌ خود‌ تشویق‌ مـی‌کردند.‌ ‌149عـثمانیها سرانجام در‌ روز‌ اول‌ ماه مارس،شهر را به توپ بستند.150وزیر جنگ انگلیس به عنوان آخـرین‌ حـربه سـعی کرد با رشوه دادن به‌ فرمانده‌ قوای‌ عثمانی،خلیل پاشا،وی را از ادامه محاصره‌ کوت‌‌ منصرف سازد ولی ایـن تلاش نیز راه به جایی نبرد و به شکست انجامید.151سرانجام در 29 آوریل 1916‌ انگلیسیها‌ دست‌ از مـقاومت برداشتند و بعد از ظهر هـمن روز خـود را‌ تسلیم‌ نظامیان عثمانی کردند.152در این عملیات نزدیک به دوازده هزار سرباز انگلیسی و هندی به‌ اسارت درآمدند‌ و بیش‌ از‌ چهار هزار نفر از آنها،که اغلب انگلیسی بودند،کشته شدند‌.153‌

اشغال کامل عراق

دوره ده ماهه بـین تسلیم انگلیسیها در کوت و سقوط بغداد،دوره غرور عثمانیها‌ بوده‌ است‌.

در این دوره وقوع حوادث باعث تضعیف حرکت جهادی و ارتباط مجاهدین شیعه‌ و ارتش‌‌ عثمانی‌ گردید.

نیروهای روسیه تزاری از شمال غربی ایران و شمال عراق قـصد نـفوذ به عراق‌ را‌ داشتند‌ و سرانجام موفق شدند در 13 می 1916 رواندوز را اشغال نمایند.در واقع روسها‌ می‌خواستند‌ با حمله به شمال عراق به نیروهای انگلیس در جنوب ملحق شوند ولی‌ وقوع‌ انقلاب‌ روسیه، در این زمـان مـانع از دست یابی آنها به این هدف شد.عثمانی‌ها‌ در‌ این شرایط در اندیشه‌ دست‌اندازی به سرحدات روسیه افتادند.154به همین دلیل‌ بیشتر‌ نیروهای‌ خود را در شمال‌ عراق و شمال غربی ایران مستقر کـردند و بـدین ترتیب از نیروهای انگلیسی‌ در‌ جنوب غافل‌ ماندند.155

از وقایع دیگر این دوره که باعث تیرگی‌ روابط‌ اعراب‌ و عثمانیها شد وقوع شورشی به‌ سرکردگی شریف حسین در حجاز بود.البته وقوع این حادثه‌ ابـتدا‌ بـازتاب‌ گـسترده‌ای در مردم‌ عراق نداشت ولی اختلافات مـیان اعـراب و عـثمانیها را تشدید‌ کرد‌ و اصطلاح«عرب بسیار خیانتکار است»در محافل مختلف رایج شد.156

از سوی دیگر دولت عثمانی‌ سعی‌ کرد با چاپ اسکناس و رواج آن،بخشی از هـزینه‌های‌ جـنگی را بـرطرف‌ کند‌.پول رایج نزد مردم سکه‌های طلا و نقره‌ بـود‌ و مـردم‌ از قبول اسکناس‌ خودداری می‌کردند و دولت مجبور‌ به‌ جریمه کردن مردم می‌شد.157از اقدامات دیگر حکومت‌ عثمانی که مردم را‌ بیشتر‌ نسبت بـه آنـان بـی‌اعتماد ساخت‌،سخت‌گیری‌ بر اهالی‌ حله‌ به‌ دلیل عدم‌ پرداخت مـالیات بود که‌ مردم‌ حله را وادار به درگیری و اخراج والی شهر کرد.خلیل پاشا نیز‌ نیروهایی‌ را به حله اعزام کرد کـه‌ بـعد از درگـیری شدید‌ بر‌ شهر مسلط شدند.158انتشار‌ این‌ خبر در ناحیه فرات مـرکزی،دیـوانیه و نجف باعث بی‌اعتمادی بیش از پیش مردم‌ این‌ نواحی نسبت‌ به دولت عثمانی‌ گردید‌.159‌مجموعه این عوامل‌ کـه‌ بـاعث تـضعیف عثمانیها شده‌ بود‌ در پاییز 1916 م وضعیت نیروهیا انگلیسی را بهبود بخشید.

انگلیسیها در ژانویه 1916 از‌ بـصره‌ حـرکت کـرده در نزدیکی جبهه کوت‌ مستقر‌ شدند.آنها‌ قصد‌ داشتند‌ از ناحیه شرقی دجله‌،حمله خود را آغـاز کـنند.عـثمانی‌ها که در قسمت غرب دجله‌ مستقر شده بودند با‌ اطلاع‌ از نقشه انگلیسیها از خلیل پاشا‌ تـقاضای‌ نـیروی‌ کمکی‌ نمودند‌ ولی‌ خلیل پاشا‌ به‌ این تقاضا پاسخ مثبت نداد.160

انگلیسیها در 10 دسـامبر حـمله خـود را آغاز نمودند.161‌و162‌آنها‌ با پیشروی مداوم خود توانستند در 17‌ فوریه‌ 1917‌ نیروهای‌ خود‌ را‌ به عزیزیه بـرسانند.سـپس در فکر حمله به بغداد افتادند.سرانجام در روز 5 مارس حمله آغاز شد و روز 10 مارس نظامیان انـگلیسی بـه نـزدیکی بغداد رسیدند.163‌

در این روز که خلیل پاشا با عده‌ای از افسران آلمانی در بغداد حضور داشت،براثر اخـتلافی‌ بـین او و کاظم بک،نظامیان عثمانی به دو دسته تقسیم شدند.164

با‌ وقوع‌ انفجارهای مـهیب در شـهر کـه در نتیجه منفجر شدن مخازن تسلیحات و سوخت‌ بود.165تعددی از سربازان ارتش عثمانی فرار را برقرار ترجیح دادنـد و هـرکدام در گـوشه‌ای‌ مخفی شدند‌.166‌عده‌ای نیز به غارت اموال مردم در خانه‌ها و مغازه‌ها مشغول شـدند.167بـدین‌ ترتیب ارتش عثمانی در 10 مارس از بغداد عقب‌نشینی کرد‌ و انگلیسیها‌ که به طور اتفاقی از‌ تخلیه‌ شهر مطلع شـده بـودند به آسانی وارد شهر شده،بغداد را به تصرف خدو درآوردند.168در پی انتشار خبر تـصرف بـغداد،بخشی از‌ نظامیان‌ عثمانی مستقر در ناحیه‌ فرات‌ مـرکزی نـیز عـقب‌نشینی کرده،در پی درگیری با عشایر اطراف حله،بـه قـوای عثمانی ملحق شدند.169

فاصله زمانی بین سقوط بغداد در 11 مارس 1917 تا اعلان آتش بـس‌ در‌ 31 اکـتبر 1918 از سوی مردم عراق به دوران سـقوط نـام گرفته اسـت.170در ایـن دوران بـود که اولین جرقه‌ای‌ استقلال‌طلبی در میان مـردم و شـیعیان عراق آشکار گردید.انگلیسیها‌ در‌ ابتدا از‌ در دوستی و ملاطفت با مردم برآمدند171ولی نفرت و دشـمنی آنـها به تدریج آشکار شد.به عـنوان‌ نمونه‌ انگلیسیها از ترس ابـتلا بـه بیماری،فرمان اخذ جریمه در‌ مـورد‌ کـثیف‌ کردن شهر را صادر کردند.172به تدریج بازداشتهای سیاسی نیز شروع شد و اعضای مـدرسه اخـوت‌173‌و ‌‌بعضی‌‌ از بزرگان کاظمیه را به جـرم مـشروطه‌خواهی و حـرکت جهادی علیه انـگلیستان دسـتگیر کردند‌.174‌سربازان‌ عثمانی نـیز دسـتگیر و تبعید می‌شدند،ولی اعرابی که در قوای عثمانی‌ خدمت کرده بودند،تعهد‌ کتبی می‌دادند که در صـورت لزوم،خـود را به قوای انگلیسی معرفی‌ کنند‌.175

انـگلیسیها در 19‌ مـارس‌ 1917 در بیانیه‌ای بـه دو زبـان عـربی و انگلیسی بعد از تعریف و تـمجید بسیار از مردم عرب،مدعی شدند که انگلیس برای آزادسازی اعراب از شر دولت‌ عثمانی به ایـن سـرزمین آمده‌ است و اعراب از سرزمین حجاز قـیام خـود را عـلیه دولت عـثمانی آغـاز نموده‌اند و شریف حـسین نـیز هم‌پیمان انگلستان می‌باشد.176و177هدف اصلی این بیانیه‌ شوراندن اعراب علیه دولت عثمانی و جلب‌ نظر‌ مساعد آنها نـسبت بـه ارتـش انگلستان بود.ولی‌ اشاره به آزادسازی اعـراب از سـلطه دولت عـثمانی،فـکر اسـتقلال‌طلبی را در اذهـان شیعیان عراق‌ دامن زد.

در این دوران چند درگیری‌ بین‌ نظامیان انگلستان و باقیمانده ارتش عثمانی رخ داد که در سه‌ جبهه دجله،دیالی و فرات به وقوع پیوست که با پیروزی انگلستان همراه بـود و به اشغال کامل عراق منجر شد‌.178‌

جنبش استقلال طلبی(1338-1336 ق)

عراق به واسطه موقعیت خاص جفرافیایی،داشتن مرز مشترک با ایران و عثمانی و محاصره‌ آن از سمت شمال غربی،غرب و جنوب توسط سرزمینهای عـرب‌نشین،مـورد‌ توجه‌ انگلستان‌‌ بود.مزید بر این،نفت‌ عراق‌ چیزی‌ نبود که انگلیسیها بتوانند از آن چشم‌پوشی کنند.بنابراین، از آغاز جنگ جهانی اول،دولت انگلستان برنامه‌های مختلفی را برای اجرا‌ در‌ عراق‌ تدارک دیده بود.179

 

از هـمان زمـانی که‌ نیروهای‌ انگلیسی،منطقه بصره را در ماه آگوست 1915 به اشغال خود درآوردند،180دولتهای اروپایی،اجرای طرحها و انعقاد پیمان‌نامه‌های‌ محرمانه‌ را‌ آغاز کردند. دولت هند و انگلیس از اواخـر سـال 1915 م شروع‌ به اجرای طرحهای هـندی نـمودند (........)و پیشنهاد حداقل‌181الحاق هریک از شهرهای بغداد و بصره به آن را مطرح‌‌ کردند‌ که‌ آرنولد ویلسن از جمله حمایت کنندگان این طرح بود.182در‌ همان‌ دوره سر هنری مک‌ مـاهون جـانشین پادشاه انگلستان در مصر،از شـریف حـسین تعهد گرفت تا‌ با‌ عقب‌نشینی‌ از مناطق اشغالی عراق توسط نیروهای بریتانیا برای مدتی نامعلوم،این منطقه‌ را‌ در‌ ازای مقدار مناسبی پول در اختیار انگلستان بگذارد.183به دنبال این معامله در‌ بهار‌ 1916‌ م پیمان نامه‌ «سایکس-پیـکو»بـین بریتانیا،فرانسه و روسیه برای تقسیم منطقه منعقد شد،که‌ تأکید‌ داشت‌ عراق،به جز موصل،سهم انگلیس و تحت قیمومیت آن می‌باشد.184

اما‌ بعد‌ از‌ اشغال بغداد185یعنی حد فاصل تاریخی بین دو دوره تـسلط عـثمانی و انگلیس بـر‌ عراق‌،186دوره جدیدی از سیاست انگلیس آغاز شد که این دوره با عدم‌ قاطعیت‌ دیدگاههای‌‌ انگلیس در مشخص نمودن آینده عـراق و شکل حاکمیت آن همراه بود.این سیاست تا زمان‌ اعلام‌‌ کنفرانس«سـان‌ریمو»در 25 آوریـل 1920 و قـیمومیت رسمی انگلیس بر عراق ادامه‌ یافت‌ به‌‌ طوری که حکومت لندن به سهم خود در 3 می همان سـال ‌ ‌ایـن قیمومیت را که‌ هم‌ پیمانان‌‌ اروپای‌اش به او داده بودند قبول کرد187و آن را به عنوان‌ اساس‌ سـیاست نـهایی خـود در عراق به حساب آورد.188

یکی از وعده‌ها و تعهداتی که انگلیس و هم‌پیمانان‌ اروپایی‌اش‌ از زمان اشغال بغداد دادند بـیانیه‌ای است که ژنرال مود،فرمانده نیروهای‌ بریتانیایی‌ در عراق به اهالی استان بغداد در‌ 19‌ مـارس‌ 1917 صادر نمود و در آن متذکر شـدند‌ کـه‌ انگلیسیها برای آزادی مردم عراق وارد عراق‌ شده‌اند نه بر اساس تجاوز و دشمنی‌؛و آنها‌ به تحمیل قوانین بیگانه تمایلی‌ ندارند‌؛و اشراف ونمایندگان‌ بغداد‌ به‌ مشارکت در اداره منافع خود اقدام‌ نمایند‌.189ژنرال ویلیام مارشال جـانشین‌ ژنرال مود،رهبر نیروهای بریتانیایی(دوم نوامبر‌ 1918‌)190در حضور جمعی از نمایندگان‌‌ اشراف و سرشناسان بغداد و نمایندگان‌ اقلیتهای‌ دینی بر تحقق وعده‌هایی که‌ بارها‌ داده بود، تأکید کرد.191مهم‌ترین این وعده‌ها عبارت بود از بیانیه مشترک‌ انـگلیس‌ و فـرانسه که در 7 نوامبر 1918‌ اعلام‌ شد‌ و در پانزدهم همان‌ ماه‌ در بغداد منتشر گردید‌.بر‌ اساس این بیانیه دو دولت متعهد شده بودند،در جهت تأسیس حکومتها و ادارات ملی‌ آزاد‌،بر اساس میل و خواسته‌ ملت در‌ هریک‌ از سرزمینهای‌ سوریه‌ و عـراق‌ و مـساعدت به اهالی آنها‌،اقدام کنند.192اما بارزترین طرحی که محرمانه به اجرا درآمد و موجب نقض پیمان و تعهدات‌ قطعی‌ شد طرحی بود که وزارت جنگ‌ هند‌ بریتانیایی‌ پیشنهاد‌ داده‌ بود و در 29‌ مـارس‌ 1917 بـه دبیرخانه امور خارجه‌ در «سملا»،مقر نایب پادشاه هند و نیز به ادارات نظامی و پادشاهی‌ بریتانیا‌ در‌ عراق فرستاده‌ شد،و متضمن اصولی برای تشکیل‌ ادارات‌ داخلی‌ بود‌.به‌ عنوان‌ مثال،بند هفتم ایـن طـرح تـأکید داشت که از عتباب عالیات یـک واحـد مـستقل تشکیل شود که تحت اداره بریتانیا باشد و هیچگونه‌ منطقه مهم زراعی را در‌ برنگیرد.193

اما طرح دیگری که کلنل لورنس در 4 نوامبر 1918 به وزارت جنگ ارائه داد تـشکیل سـه‌ دولت جـدا از هم و مستقل بود؛اولین آنها در سوریه،دومی در‌ شـمال‌ عـراق به پایتختی موصل و سوم در جنوب عراق که پایتخت آن بغداد باشد.194

در 11 نوامبر 1918 ژنرال مارشال،در منشوری،اعطای آزادیهایی را به مردم عـراق نـوید‌ داد‌.وی هـفته پیش از این تاریخ،در نامه‌ای به علمای نجف اهداف دولت انگلیس را،اعـطای‌ اختیار حاکمیت سرزمینهای اشغالی به خود مردم‌ همان‌ سرزمینها اعلام کرده بود. دادن‌ این‌ نوع وعده‌ها از سوی انـگلیسیها تـا کـنفرانیس«سان‌ریمو»در سال 1920 م به طور مستمر ادامه داشت.

در آن دوره در بیشتر مناطق عراق جـنبشهای‌ سـیاسی‌ و نظامی مخالف با اشغال‌ انگلستان‌ به‌ وجود آمد که نخبگان و گروههایی با وابستگیهای ایدئولوژیکی و سیاسی مـختلف ایـن جـنبشها را رهبری می‌کردند195،اما جنبشی که مبارزه آن تا سطح مقاومت مسلحانه اوج گرفت و در مـرکز‌ و جـنوب‌ عـراق رشد یافت،با حضور بخش بزرگی از مسلمانان شیعه و رهبری علما و روحانیون مسلمان آغاز شـد.

پایـه‌های اولیـه این جنبش اسلامی به دنبال جنگ «الشعیبه»گذاشته شد،به طوری که‌ دیدارها‌ و کـنفرانس های مـتوالی‌ بین شماری ازعلمای نجف وکربلا و رهبران عشایردرشهرهای‌ «الشامیة»، «الناصریه» ، «الشطره»وغیره،درمـناطق فـرات‌ مـیانه صورت گرفت که دیدگاه حاکم درآن جنگ با انگلستان‌ بود‌.196‌

بر اساس برنامه نظرسنجی،حـکام سـیاسی ایالات موظف شدند جمعی از معاریف و بزرگان‌ شهرها را در مجلسی ‌‌گرد‌ هم آورده و پرسشهایی را مطرح نـمایند و تـقاضانامه‌ای بـا توجه به‌ خواسته آنها،تهیه‌ و به‌ امضای‌ حضار برسانند.نظرخواهی در اغلب شهرهای عراق موافق نـظر انـگلستان برگزار شد،ولی روند همه‌پرسی‌ و نتایج آن در شهرهای نجف،کربلا و کاظمین و بغداد مورد پسـند انـگلیس نـبود.در‌ این شهرها و مناطق عشایرنشین‌ مجاور‌ آن،رهبران دینی، اجتماعی و سیاسی به سؤالات همه‌پرسی پاسخ دادند و خـواسته‌های سـیاسی خـود را که همگان‌ را به استقلال‌طلبی فرا می‌خواند و نیز انتصاب یک حاکم مسلمان عـرب،بـدون اینکه حاکمان‌ سیاسی‌ آراء مردم را نادیده بگیرند،با پنهان کردن یادداشهایی که به آنان ارائه گردیده بود،مـطرح‌ کـردند.آنها تمایل به تشکیل یک دولت ملی و اسلامی داشتند و با حاکمیت و یا نـظارت انـگلیس‌‌ بر‌ عراق مخالف بودند.نجف به عـنوان نـخستین شـهری که نظرسنجی در آن برگزار می‌شود انتخاب شد.

گـمانها بـر این بود که این اقدام در نجف با مشکلی روبه‌رو نمی‌شود زیرا‌ هم‌ در بـهار 1918 مـ‌ ضربه سنگینی به این شـهر وارد شـده بود و هـم سـید کـاظم یزدی در نجف حضور داشت.

مقاومت نـجف

انـگلیس در اداره نظامی و غیر نظامی عراق‌ اشغالی‌ تا بهار سال 1917 م فقط به بعضی از مـراکز شـهرهای اصلی در مناطق اشغالی اکتفا کرده بـود.ازاین‌رو شماری از شهرها و مـناطق بـویژه‌ مناطق عشایرنشین تا سال 1918 م خـارج‌ از‌ چـارچوب‌ اداره نظامی باقی ماند.197‌اداره‌ مناطق‌‌ اشغالی در تابستان سال 1917 م با تعیین کارمندان انگلیسی بـه عـنوان حاکمان سیاسی صورت‌ گرفت.198نـجف از مـناطق بـود که‌ از‌ آغاز‌ اشـغال،مـرکز اصلی حرکت جهادی بـود و بـه دنبال‌‌ برخورد‌ با حکومت عثمانی و بیرون راندن عوامل آن از شهر در ماه می 1917،رهبران محلی‌ اداره امـور شـهر را‌ در‌ دست‌ داشتند و این شهر حکومت مـوقت و مـستقل داشت.199انـگلیسیها مـصمم‌ بـودند سیطره و حاکمیت خود را بـر نجف تحمیل نمایند چرا که معتد بودند هر گونه‌ نرمش در تحقق‌ این‌ هدف‌ موجب تـضعیف حـاکمیت انگلیس بر تمام منطقه فرات خـواهد شـد.200‌

انـگلیسیها‌ در راسـتای رسـیدن به این هـدف،هـمچنین برای به انزوا کشاندن اهالیو به تأخیر انداختن برخورد‌ زودهنگام‌ با‌ آنها فردی به نام حـمید خـان‌201را بـه عنوان وکیل خود‌ در‌ شهر‌ انتخاب و او را به نـجف فـرستادند.ولی دیـری نـپایید کـه از مـاه نوامبر همان‌ سال‌ برخوردهایی‌ بین اهالی و نیروهای اشغالگر آغاز شد.در این هنگام نیروهای انگلیس فهدا الهذّال،رئیس‌ قبیله‌‌ «عنزة»را که طرفدار انگلیس بود،برای ورود به شهر و ایـجاد مشکلاتی برای‌ ساکنین‌ آن‌ تحریک‌ کردند.سپس در آغاز سال 1918 م یک واحد نظامی را برای ایجاد پادگان‌ به‌ کوفه در نزدیکی‌ نجف فرستادند.202

مواضع و عکس العمل علما و رهبران محلی در‌ قبال‌ این‌ تحولات مـتفاوت بـود.سید کاظم‌ یزدی مقیم کوفه سکوت و انزوا پیشه کرده بود،شیخ محمد‌ تقی‌ شیرازی مقیم سامراء و شیخ‌ فتح اللّه اصفهانی(شیخ الشریعه)مقیم نجف نیز‌ موضع‌ جدی‌ و آشکاری در این زمـینه اتـخاذ نکردند.ولی زمزمه‌های مقاومت در میان روشنفکران مسلمان در نجف‌ و کربلا‌ آغاز‌ و در آن‌ زمان چند نشست برای بررسی جریانهای سیاسی و عمومی و پی‌گیری آنها‌ در‌ نجف تشکیل شـد کـه تعدادی از روحانیون و روشنفکران اسلامی از خـانواده‌های مـشهور علمی بر تشکیل و تنظیم‌‌ آن‌ نظارت داشتند.از جمله این گروهها و انجمنها،انجمن شیخ جواد جزایری،انجمن‌‌ آل‌ شبیب تحت نظارت و اداره شیخ محمد رضا‌ و شیخ‌ مـحمد‌ بـاقر الشبیبی،انجمن سادات آل‌ کـمال الدیـن‌ که‌ محمد سعید و محمد تقی کمال الدین آن را اداره می‌کردند و انجمن آل صافی‌‌ تحت‌ اداره سید محمد رضا و احمد‌ الصافی‌ النجفی شاعر‌ مشهور‌ بودند‌.203

برپایی نشستهای نجف در ایجاد‌ تحول‌ در جنبش مقاومت اسلامی علیه انـگلیس نـقش مهمی‌ داشت.اولین آنها تأسیس‌ مجمعی‌ محرمانه به نام«جمعیة النهضة الاسلامیة‌»بود که در نوامبر‌ 1917‌ تأسیس شد.204دومین تحول‌،آمدن‌ شیخ محمد تقی شیرازی از سامراء به نجف بود؛ که پس از آنـ‌ بـنا‌ به درخـواست اعضا در کربلا‌ مستقر‌ شد‌.205هدف آنها‌ منحصر‌ کردن رهبری‌ معنوی به‌ آیت‌ اللّه شیرازی بود.مجمع نهضت اسـلامی که توسط سید محمد علی بحر العلوم و شیخ‌ جواد‌ جزایری از عـلمای بـارز در مـحافل‌ سیاسی‌ و مردمی،و شماری‌ دیگر‌ از‌ روحانیون و شخصیتهای سیاسی-اسلامی‌ تأسیس شده بود،در واقع کمیته رهبری بود.این مـجمع ‌ ‌مـهم‌ترین‌ ساختار سیاسی-اسلامی در‌ آغاز‌ جنگ به شمار می‌رفت.206

اهداف‌ مجمع‌،دعوت‌ به‌ مـقاومت‌ در بـرابر انـگلیس‌ و احترام‌ گذاشتن اهالی شهر به رهبران‌ دینی خود بود که این امر امکان جذب اعـضای زیادی به‌ خصوص‌ رهبران‌ محله‌های چهارگانه‌ شهر و نیز افراد مسلح آن‌،جهت‌ پیـوستن‌ به‌ این‌ مجمع‌ را فـراهم مـی‌کرد.در نتیجه رویارویی با انگلیسیها نیز گسترش یافت.207اما این امر به مرور منجر به ناهماهنگی و عدم وحد نظر گردید و مجمع با دو‌ گرایش و عقیده در میان اعضای خود روبه‌رو شد.یک گروه مـعتقد بودند نباید در شروع مبارزه تعجیل کرد بلکه باید تا تکمیل و فراهم نمودن مقدمات کامل برای‌ مقاومت و انقلابدر تمام‌ مناطق‌ صبر نمود،ولی گروه دیگر به گشودن آتش انقلاب از شهرنجف و سپس گـسترش آن بـه دیگر مناطق به شرط حمایت دو جانبه انقلابیون و بقایای نیروهای‌ عثمانی در فرات‌ علیا‌ دعوت می‌کرد.208جناح دوم برای تحقق این هدف کمیته‌ای محرمانه در داخل مجمع به وجود آورد.این کمیته بیست نفری‌209بـا‌ طـرح‌ریزی‌ نقشه،ویلیام مارشال یکی از‌ افسران‌ انگلیسی را در 19 مارس‌1918 ترور کرد.210هدف این گروه ایجاد جرقه اولیه‌ انقلاب و سرایت آن به مناطق دیگر بود.پاسخ نیروهای‌ انگلیسی‌ در واکنش به این‌ اقدام‌، مـحاصره شـهر نجف بود.انگلیسیها شروطی سنگین را برای مبارزین مطرح کردند که عبارت بود از:1-تحویل برخی افراد که شناسایی شده بودند؛2-آنان انقلاب را رهبری کنند اما بدون‌‌ هیچ‌گونه‌ قید و شرطی؛3-تـحویل هـزار تـفنگ؛4-پرداخت 50 هزار پوند انگلیسی بـه عـنوان‌ جـریمه؛5-تبعید هزار نفر به هندوستان به عنوان اسیران جنگی؛6-نرسیدن آذوقه به شهر تا تحقق یافتن موارد‌ فوق‌ الذکر.211‌رزمندگان و اهـالی شـهر شـرطها را نپذیرفته،تصمیم به‌ مقاومت گرفتند.اکثر ساکنین شـهر بـرای دفاع دست به‌ اسلح بردند.حدود ششصد نفر مسلح‌ شدند و کمیته عالی فرماندهی انقلاب‌ موسوم‌ به‌«قیاده الثورة»رهـبری انـقلاب را بـه دست گرفت‌ و کمیته دیگری نیز برای جمع‌آوری اسلحه و اموال و فـراهم نمودن ‌‌امکانات‌ تشکیل شد.212

محاصره 46 روز توأم با درگیری و جنگ ادامه یافت.شدت‌ جنگ‌ و فشار‌ محاصره روز به‌ روز افزایش مـی‌یافت و وسـاطت سـید کاظم یزدی نیز ثمربخش نبود.213انقلابیون‌ بر استقلال‌ کامل عراق اصـرار داشـتند درحالی‌که انگلیسیها بر حاکمیت شهر نجف اصرار‌ می‌کردند.214در نهایت‌ به‌ علت طولانی شدن زمان محاصره و عـدم آمـادگی قـبلی مردم،انقلابیون مجبور به تسلیم‌ شدند و محاصره در چهاردهم ماه می 1918 برداشته شـد و انـگلیسیها بـلافاصله محاکمات علنی‌ را آغاز نمودند.در جریان‌ این محاکمات سیزده تن از رهبران قیام به اعدام مـحکوم شـدند و 170 تـن نیز به هند تبعید گردیدند.215حکم اعدام محکومین در مقابل جمعی از روحانیون و رهبران‌ عشایر در 30‌ مـی‌ 1918 اجـرا شد.216

با وساطت آیت اللّه محمد تقی شیرازی و شیخ خزعل(شیخ محمره)دو تن از رهـبران مـجمع‌ نـهضت اسلامی به نامهای شیخ محمد علی بحر العلوم و شیخ‌ جواد‌ جزایری به جای اعـدام،تـبعید شدند.217

گرچه نقشه ترور ویلیام مارشل دقیق اجرا شد ولی به علت عدم حـمایت جـدی عـلما از این‌ اقدام،نتوانست جرقه اولیه انقلاب‌ گردد‌ و ظاهرا قیام با شکست روبه‌رو شد،البته عـلی رغـم‌ شکست ظاهری و اولیه،این حرکت خود زمینه‌ساز قیامهای بعدی در جریان انقلاب 1920 مـ‌ گـردید.

نـظرخواهی از مردم عراق

پس‌ از‌ شکست‌ قیام نجف و با توجه به‌ فضای‌ بین‌ المللی و حساسیت موضوع حـق تـعیین‌ سـرنوشت ملل،دولت انگلستان بر آن شد تا حضورش را در مناطق اشغالی توجیه کند.در‌ پی‌ آنـ‌‌ از ویـلسون،نایب کمیسر عالی دولت بریتانیا در‌ عراق‌،خواست برنامه نظرخواهی عمومی از مردم عراق را ترتیب دهد و پاسخ سه سـئوال را از مـردم عراق جویا شود‌:

1-آیا‌ تشکیل‌ یک دولت مستقل عربی تحت الحمایه دولت بریتانیا کـه امـتدادش‌ از ولایت‌ موصل تا خلیج فارس باشد مـوافق هـستید یـا خیر؟

2-آیا تمایل دارید که بر این دولت عـربی‌ یـک‌ شریف‌ عرب حاکم باشد؟

3-این فرد چه کسی باشد؟218و219

بدین منظور ویلسون‌ یازدهم‌ دسامبر بـه نـجف آمد و روز بعد با سید کـاظم یـزدی ملاقات کـرد و مـسئله را بـه طور‌ سربسته‌ مطرح‌ نمود.220

روز سیزدهم،اجـتماعی بـا حضور ویلسون،میجر نوربری‌221و جمعی‌ از‌ زعمای‌ شهر اعم‌ از علما و تجار و سرشناسان و بـیشتر رؤسـای عشایر در دار الحکومه برگزار شد‌.در‌ این‌ جـلسه‌ ویلسون در سخن‌رانی مفصلی،دولت انـگلستان را دولتـی عادل و منصف برشمرد و نهایتا سـئوالات‌ مـزبور‌ را مطرح کرد.

پس از آن حاضرین خواستار استقلال کامل عراق شدند،به‌ استثنای‌ سید‌ رفیعی کـه خـواستار حکمرانی بی‌قید و شرط انگلیس بـر ایـن شـهر شد و گفت مـا چـیزی‌ جز‌ انگلیس نمی‌خواهیم.222 بـحث بـه درازا کشید و قرار شد تصمیم نهایی در جلسات‌ بعدی‌ گرفته‌ شود.ویلسون نیز عازم‌ بغداد شـد.جـمعی از این بزرگان نزد آیت اللّه سید کـاظم‌ یـزدی‌ رفتند و وی بـا اشـاره بـه اینکه این‌ مسئله،امـر مهمی است در‌ جواب‌ به‌ این جمع گفت باید از نمایندگان تمامی اقشار مردم سئوال‌ شود.بـعد از رایـزنیهایی که‌ چند‌ روز‌ به طول انجامید سـید رفـیعی بـه سـایرین گـفت:او یک فرد روحـانی‌ اسـت‌ و به غیر از حلال و حرام چیزی نمی‌داند و مطلقا با سیاست کاری ندارد؛پس آن‌ چیزی را‌ انتخاب‌ کنید کـه بـه نـفع مسلمانان باشد.223پس از آن،نشستهای متعدددی‌ برگزار‌ شد و سـران و بـزرگان نـجف تـوافق‌نامه‌ای امـضا کـردند‌ و طی‌ آن‌ خواستار تشکیل حکومت عربی‌ اسلامی از مرزهای‌ شمالی‌ موصل تا خلیج فارس تحت حاکمیت یکی از فرزندان شریف حسین‌ شدند که‌ مقید‌ به مجلس شورای قانونگذاری بـاشد‌.224‌

در کربلا‌ از‌ التهاب‌ اولیه جنبش علیه انگلیس کاسته شده‌ بود‌ ولی با ورود آیت اللّه شیرازی در 23 فوریه 1918،این شهر‌،شاهد‌ فعالیتهای سیاسی مهمی بود و از بارزترین‌ جلوه‌های آن‌ هماهنگی عملی‌ بین‌ علمای کربلا و نجف و تـماس بـا‌ عشایر‌ و پرداختن به کار و آمادگی برای مقاومت در برابر اشغال گران بود.

در16‌ دسامبر‌،روز برگزاری نظرسنجی،میجر تیلور‌ حاکم‌ سیاسی‌ منطقه،در اجتماع‌‌ زعمای‌ شهر، سئوالات  نظرسنجی را‌ مطرح‌ کرد.ولی برای تصمیم‌گیری سـه روز مـهلت خواسته‌ شد.در این سه روز نظرهای‌ مختلفی‌ مطرح شد ولی سرانجام،مردم توافق‌نامه‌ای‌ مبنی‌ بر تمایل‌‌ به‌ ایجاد‌ یک حکومت اسلامی-عربی‌ امضا نمودند و درآن مـتذکر شـدند که خواهان حاکمیت‌ یکی از فـرزندان شـریف حسین و مجلس شورای‌ قانونگذاری‌ هستند.225

روز هشتم ژانویه 1919‌ در‌ اجتماعی‌ از‌ علما‌ و اعیان و اشراف در‌ کاظمین‌ کلنل بالفور مدعی‌ شد که مردم در سراسر عراق خواستار استمرار حاکمیت بـریتانیا بـر عراق شده‌اند‌ و به‌ دنـبال‌ آن، نـظر حضار را پرسید.آیت اللّه‌ شیخ‌ مهدی‌ خالصی‌ به‌ وی‌ پاسخ داد:اگر چنین است ممنوعیت‌ ارسال تلگراف را بردارید تا ما از اوضاع شهرهای دیگر مطلع شویم.226و227ولی بالفور به‌ وی پاسخی نداد و جلسه‌ را تـرک کـرد. حاضران نیز پس از مذاکرات،تقاضانامه‌ای تنظیم کردند که در آن آمده بود:

 

ما نمایندگان توده مردم مسلمان عراق،عرب هستیم و می‌خواهیم که در عراق در کلیه‌‌ سرزمنیهایش‌ از شمال موصل تا خلیج فارس یک حکومت عـربی-اسـلامی حاکم بـاشد،و یک‌ حاکم مسلمان عرب در رأس آن قرار گیرد و او یکی از فرزندان بزرگوار ملک حسین باشد‌ که‌‌ مقید به مجلس شـورای قانونگذاری باشد.228

البته در کاظمین،جعفر عطیه رئیس شهرداری و یکی از رؤسای بـنی تـمیم و عـبد الحسین‌ الصراف امضای‌ خود‌ را از توافق‌نامه اولیه پس‌ گرفتند‌ و در طومار دیگری موافقت خود را با استمرار حاکمیت انگلیس تـهیه ‌ ‌نـمودند.229

برای برگزاری نظرخواهی در بغداد،ویلسون از شیخ علی آلوسی(از‌ بزرگان‌ اهل سنت شهر) و قـاضی‌ شـیه‌ شـکر(از بزرگان شیعه شهر)درخواست کرد که هرکدام 25 نفر از بزرگان سنی و شیعه را برگزینند.230این دو نفر از چـنین اقدامی سرباز زدند و مدعی شدند که اهالی‌ شیعه‌ و سنی شهر می‌بایست نمایندگان خـود را برگزینند.لذا سنیها در تکیه خـالدیه و شـیعیان در مدرسه‌ جعفری تجمع کرده و هرکدام 25 نفر را برگزیدند.

ویلسون از خاخام یهودیان خواست تا 20‌ نفر‌ را معرفی‌ کند و 10 نفر از مسیحیان نیز برگزیده‌ شدند.231اجتماعی از نمایندگان در صبح چهارشنبه 22 ژانویه‌ 1919 ترتیب یافت،اما نمایندگان یهودیان و مـسیحیان در جلسه مزبور شرکت‌ نکردند‌ و کلنل‌ بالفور پس از طرح‌ سئوالات،جلسه را ترک نمود.

حضار جلسه،بعد از گفتگو،درخواستی مبنی بر ‌‌تشکیل‌ یک دولت واحد عربی که از شمال موصل تا خلیج فارس امتداد داشته‌ بـاشد‌ و بـر‌ آن یک پادشاه مسلمان از فرزندان شریف حسین و مقید به یک مجلس قانونگذاری حکومت کند‌ امضا کردند.232نمایندگان یهودی و مسیحی که‌ از امضای این طومار خودداری نموده‌ بودند مخفیانه در نامه‌ای‌ ادامه‌ حاکمیت بـریتانیا بـر عراق را خواستار شدند.233

مرجعیت و انقلاب

مداخله آشکار انگلیسیها در امر همه‌پرسی موجب نگرانی علما و فرهیختگان مسلمان شد.اما آیت اللّه شیرازی بعد از ناکام ماندن طرح‌ همه‌پرسی به گسترش طرح مسئله اسـتقلال‌طلبی عـراق‌ و مقاومت در برابر اشغال انگلیس در عرصه بین المللی پرداخت و در این راستا به همراه تعدادی‌ از علما نامه‌هایی را برای شریف حسین و امیر‌ فیصل‌ در دمشق ارسال نمود.234او همچنین دو نامه یکی برای وزیر مـختار امـریکا در تـهران و دیگری برای ویلسون رئیس جـمهور وقـت امـریکا فرستاد که مضمون این دو نامه اعلام‌ خواسته‌های‌ مردم عراق مبنی بر تحصیل استقلال تام‌ بود.235

در همین دوران آیت اللّه سید کاظم یزدی در 30 آوریـل 1919(28 رجـب 1337 ق)فـوت‌ نمود و آیت اللّه شیرازی‌ مرجعیت‌ اعلی را در اختیار گرفت.236بـا انـتقال مرجعیت اعلی دوران‌ جدید و مهمی در مبارزه و مقاومت اسلامی برابر اشغال انگلیس آغاز شد.

از وقایع مهم این دوران ملاقات ویلسون‌ بـا‌ آیـت‌ اللّه شـیرازی بود.ویلسون که‌ به‌ بهانه‌ عرض‌ تسلیت به مناسبت فـوت آیت اللّه سید کاظم یزدی،نزد آیت اللّه شیرازی رفته بود سعی کرد ایشان‌ را به‌ ترک‌ مخالفت‌ با حاکمیت انـگلستان مـتقاعد سـازد237ولی آیت‌ اللّه‌ شیرازی تسلیم نظر ویلسون نشد.بعد از شکست مذاکره ویـلسون بـا آیت اللّه شیرازی،انگلیسیها شش تن از روحانیون‌ و سرشناسان‌ کربلا‌ را دستگیر و به هند تبعید کردند تا شاید بـدین وسـیله‌ بـتوانند تا حدودی جلو نهضت را بگیرند.این اقدام واکنشهای زیادی به دنبال داشـت و آیـت اللّه شـیرازی، بعد‌ از‌ بازداشت‌ این شش نفر،انگلیس را تهدید کرد که به ایران هجرت‌ خواهد‌ کـرد.پس از ایـن، عـلمای زیادی از وی پیروزی کردند.این وضعیت چهار ماه طول کشید‌ و در‌ نهایت‌ نیروهای‌ اشغالگر به نـاچار تـبعیدیان را به عراق باز گرداندند.238

آیت‌ اللّه‌ شیرازی‌ با فراخواندن جمعی از انقلابیون،شورایی تـأسیس کـرد239کـه به دنبال آن‌ زمینه‌های‌ آغاز‌ یک‌ حرکت جهادی جدید در بین عشایر فرات میانه شـکل گـرفت.

در اواخر جمادی الاول‌ 1338‌ در نشستی محرمانه،شمار زیادی از علما و رؤسای عشایر و رهبران فرات میانه در‌ نـجف‌،تـصمیم‌ گـرفتند در دههه اول شعبان 1338 به کربلا رفته و تصمیم خود مبنی بر آغاز‌ مبارزه‌ مسلحانه با آیت اللّه شـیرازی را در مـیان بگذارند.240

در خلال نیمه‌ اول‌ شعبان‌ 1338 در کربلا سلسله نشستهایی با حضور گروهی از رؤسای‌ عـشایر و رهـبران فـرات ترتیب که‌ هدف‌ از آن زمینه‌سازی جهت مشارکت بیشتر بود.در نهایت در نیمه شعبان‌ 1338‌/3 می‌ 1920 این اجتماع بـه شـکل مـحرمانه‌ای در منزل آیت اللّه‌ شیرازی و به ریاست وی تشکیل‌ شد‌ و اجتماع‌کنندگان‌ تصمیم گرفتند شـرایط وقـوع انقلاب‌ فراگیر علیه انگلیس را فراهم کنند.241‌در‌ این جلسه مقرر شد ابتدا خواسته‌های مردم عراق به‌ طـور مـسالمت‌آمیز با فرماندهان انگلیسی در میان‌ گذاشته‌ شود و در صورت امتناع،به قیام‌ مسلحانه اقـدام شـود.242

آیت اللّه‌ شیرازی‌ نیز نمایندگانش را برای بـیان حـقوق مـردم‌،راهی‌ بغداد‌ کرد.به دنبال آن بعد از تـظاهرات‌ و تـجمع‌ مردم در تکیه حیدرخانه شهر بغداد،جمعی از مردم این شهر،پانزده نفر‌ از‌ نمایندگان خـود رابـرای مذاکره با‌ ویلسون‌ برگزیدند.243‌ایـنان‌ در‌ 14 مـاه رمضان بـا ویـلسون در‌ مـحل‌ کنار دار الحکومه ملاقات کردند ولی ویلسون بـه تـکرار وعده‌های قدیمی بسنده‌ کرد‌ و مطلب جدید ارائه نداد.244

 

با‌ گذشت زمان،انقلاب پرشـورتر‌ مـی‌گشت‌ و همه روزه در شهرهای مختلف‌ عراق‌ بویژه‌ شـهرهای شیعه‌نشین تظاهرات متعددی بـرگزار مـی‌گردید.بزرگ‌ترین تظاهرات،در 4 شوال‌ 1338 در‌ دو‌ صحن الحـسین(ع)و العـباس برگزار شد‌ که‌ پسر‌ آیت اللّه شیرازی‌ در‌ آن نقش فعال‌ داشت‌.245‌بعد از محاصره شهر کـربلا تـوسط نیروهای نظامی اشغالگر پسر آیـت اللّه شـیرازی و یـازده‌ تن‌ از روحانیون و شـخصیتهای سـیاسی دیگر دستگیر‌ و به‌ خـارج ار‌ عـراق‌ تبعید‌ شدند که این‌ موضوع‌ عکس العملهایی را در مناطق فرات و کربلا و نجف به دنبال داشـت.تـا اینکه از طریق‌‌ هیئت‌ P.T.Hyatt)  ) نایب حاکم رمـیئه بـه میجر‌ دیـلی‌Majar‌.C.Daly)‌ ) حـاکم‌ سـیاسی دیوانیه‌ خبر‌ رسید‌ کـه رئیس عشیره ظوالم (شعبه‌ای ازقبیله بنی حجیم) با عدم پرداخت بدهی خود به‌ حکومت‌،عـلم‌ مـخالفت‌ برافراشته است. هیئت، نایب حاکم رمـثه،شـعلان‌ رئیـس‌ عـشیره‌‌ ظـوالم‌ را‌ به‌ دفتر حـکومت احـضار کرد.246سپس بین طرفی درگیری لفظی شدیدی رخ داد و هیئت به مأموران خود دستور داد شعلان را دستگیر کنند ولی شـعلان بـه فـرد‌ همراه خود به‌ صورت رمز پیام داد تـا ده مـرد قـوی بـرای آزادسـازی وی حـاضر شوند.247هنگام غروب پیش از اینکه قطار حامل وی حرکت کند ده مرد قوی‌ از‌ قبیله‌اش به کمک وی شتافتند و با درگیری او را آزاد کردند.248شعلان به قبیله خود بازگشت و طی سخنانی از عشایر عـشیره خود خواست تا خطوط راه‌آهن را قطع‌ کنند‌ و بدین ترتیب اولین جرقه مبارزه مسلحانه برافروخته شد.249 آیت اللّه شیرازی نیزدر«فتوای دفاعیه»خود،ضمن واجب دانستن مطالبه حقوق حقه‌ مردم‌عراق، بـه کـارگیری اسلحه را‌ در‌ صورت امتناع انگلستان از اعطای این حقوق،جایز دانست.250و251بعد ازا الرمیثه،عشایر بو حسان قیام کردند.نظامیان بریتانیا در منطقه بو‌ حسان‌‌ آمادگی مقابله مسلحانه با‌ عشایر‌ را نداشتند.عشایر بـا حـمله‌ای ناگهانی به منطقه«مغروزه»که‌ تحت کنترل قوای بریتانیا بود،توانستند ضربه سنگینی به این نیروها وارد سازند.252سپس‌ مناطق شامیه و نجف قیام کـردند‌ و تـنها‌ با تهدید انقلابیون،کاپیتان مـین حـاکم نظامی نجف،شهر را ترک کرد.253

عشایرمسلح،ابو صخیر را محاصره کرده و کشتی جنگی«فایر فلای»را که برای کمک به‌ محاصره ‌شدگان‌ از‌ کوفه راهی‌ ابو صـخیر شـده بدو در بین راه مورد تـهاجم قـرار دادند و کشتی‌ مزبور مجبور به عقب‌نشینی شد‌.254

مبارزه مسلحانه از یک منطقه به منطقه دیگر به تدریج‌ گسترش‌ یافت‌،اما با پیروزی‌ چشمگیری که در نبرد ارنجیه(رستمیه)نصیب انقلابیون شد نـقطه عـطفی در گسترش سریع‌‌ ‌‌مبارزه‌ مسلحانه به وجود آمد.

نظامیان انگلیسی در 24 جولای در منطقه‌ای به نام‌ قنات‌ رستمیه‌ اردو زدند.قوای عشایر نیز از طریق جاسوسهای خود،از حضور این نیروها مطلع شده‌ آنها را محاصره کـردند.بـه محض‌ تـاریک شدن هوا،شبیخون قوای عشایر و حمله‌ سراسری آنان به نیروهای‌ بریتانیا‌ آغاز شد،و قوای بریتانیا در عرض چـند ساعت تارومار شدند.طی این نبرد تقریبا ؟؟؟3/2 قوای حاضر بریتانیا در ایـن مـنطقه ضـربه دید.255پیروزی در این نبرد،باعث تقویت روحیه عشایر‌ گردید و شهر کربلا و بیشتر مناطق فرات پایین و فرات مـیانی ‌ ‌آزاد شـد.

با آزادسازی استان دیوانیه،نبرد در حله،آزادسازی دغاره،عفک،حمله موفق به قـطار قـوای‌ بـریتانیا، آزادسازی سده الهندیه،المسیب‌،طویریج‌،در ناحیه فرات میانی‌256انقلاب به‌ استانهای مرکزی عراق در حوالی بـغداد،دیالی،دیلم و تلعفر نیز کشانده شد.آیت اللّه شیرازی‌ در این مرحله برای بار دوم سـعی کرد‌ با‌ نوشتن نـامه بـه ویلسون خواسته‌های انقلابیون را به وی‌ خاطرنشان سازد و شرایط آتش‌بس مبنی بر عقب‌نشینی قوای بریتانیا،بازگشت تبعیدیان و مذاکره برای اعطای استقلال نام به عراق را به‌ وی‌ اعلام دارد.257ولی ویلسون مجددا پاسخ‌ مثبت نـداد.آیت اللّه شیرازی شکوائیه‌ای نیز برای جامعه ملل فرستاد و در آن خواسته‌های مردم‌ عراق را مطرح کرد.258

جنبش شیعیان‌ عراق‌ در‌ این مرحله با واقعه‌ای مصیبت‌بار‌ روبه‌رو‌ شد‌.آیت اللّه شیرازی در 3 ذی حجه 1338 در اثر کهولت سن درگذشت‌259و مـرجعیت اعـلی به شیخ الشریعه اصفهانی‌ مقیم نجف‌ منتقل‌ شد‌ و به دنبال آن نیز مرکزیت رهبری انقلاب از‌ کربلا‌ به نجف رفت و از این تاریخ به بعد یاران و مشاوران آیت اللّه شیرازی به تدریج نقش خـود را در‌ رهـبری‌ از‌ دست دادند.

ویلسون از فرصت استفاده کرد و در نامه‌ای به‌ شیخ الشریعه ضمن ابراز تسلیت،مدعی شد که تمامی مردم عراق خواهان استمرار حاکمیت بریتانیا بر عراق هستند‌ و بهتر‌ است‌ کـه جـلو اغتشاشات گرفته شود.به دنبال این نامه،در صفوف‌ انقلابیون‌ اختلاف افتاد و مشاورین‌ شیخ الشریعه دودسته شدند:عده‌ای مانند شیخ عبد الکریم جزایری و شیخ جواد جواهری‌ به‌‌ علت‌ سختی شـرایط و تـمام شـدن امکانات مالی،ادامه مبارزه را مـمکن نـمی‌دانستند؛در‌ مـقابل‌‌ عده‌ای‌ دیگر،مانند شیخ علی مانع و شیخ باقر شبیبی معتقد به ادامه مبارزه بودند.260‌اما‌ سرانجام‌ نظر گروه دوم غالب شد و شـیخ الشـریعه در نـامه خود به ویلسون ضمن رد‌ پیشنهاد‌ صلح‌ وی به او نـوشت کـه اساسا تلاش مردم عراق در جهت احقاق‌ حقوق‌ حقه‌ خود می‌باشد و این قیام‌ اغتشاش و شورش محسوب نمی‌شود.261

شیخ الشریعه در اعـلامیه‌ای خـطاب‌ بـه‌ مردم عراق ضمن اعلام تسلیت،از آنها خواست تا مبارزه بـرای دفاع از‌ حقوق‌ خود‌ را ادامه دهند.262انقلابیون نیز در بیانیه‌ای عمومی و شدید اللحن با پیشنهاد صلح مخالفت‌ کردند‌ اما اخـتلاف بـه صـفوف رؤسای عشایر نیز کشانده‌ شد.263از سوی‌ دیگر‌ با‌ فوت آیت اللّه شـیرازی و دور شـدن مشاوران وی از صحنه رهبری،264 ضعف فرماندهی واحد‌ و پراکندگی‌ حرکتها‌ شدت بیشتری یافت؛اگرچه مبارزه مسلحانه‌ متوقف نـشد.

در هـمین دوران کـلنل‌ لیچمن‌ از فرماندهان نظامی انگلیس،در محلی به نام خان نقطع،توسط شیخ ضـاری رئیـس قـبیله زوبع‌ به‌ قتل رسید.265این اقدام حرکت تازه‌ای در پی داشت که از‌ الرمیثه‌ آغاز شد و بـه سـرعت فـرات میانی و پایین‌ دست‌ را‌ در بر گرفت و به تدریج به سمت‌ فرات‌‌ بالا(اعلی)توسعه یـافت و بـا ادامه درگیریها،الخضر،الشیوخ،قلعه سکر،دلتاوه،یعقوبا‌، مندلی‌،شهریان و خانقین نیز در اسـتان‌ دیـالی‌ آزاد شـد‌.266‌

در‌ اواخر آگوست که نظامیان بریتانیا از‌ سه‌ جانب هند،ایران و لندن به عراق فراخوانده شـده‌ بـودند و شمار نظامیان بریتانیا‌ در‌ عراق به هشتاد هزار نفر رسیده‌ بود،267امکان مقابله‌ بـا‌ نـیروهای مـسلح و انقلابیون فراهم شد‌.مرکز‌ فرماندهی بریتانیا نیز از کرند کرمانشاه به بغداد منتقل شد و عملیات سـرکوب بـا‌ پاکسازی‌ در اطراف بغداد آغاز گشت‌ و در‌ طول‌ سه ماه قیام‌ در‌ سراسر عراق سـرکوب گـردید‌.

در‌ سـپتامبر پاکسازی در فرات اعلی و استان رمادی و اطراف آن صورت گرفت.در اکتبر عملیات‌ پاکسازی‌ و سرکوب به منطقه حـله،کـربلا و نـجف‌ کشانده‌ شد و در‌ کنار‌ عملیات‌‌ سرکوب،تغییراتی نیز که‌ علی الظاهر رضایت خـاطر انـقلابیون را تا حدودی برآورده می‌کرد درفرماندهی قوای بریتانیا ایجاد‌ شد‌.ویلسون تغییر کرد و سرپرسی کاکس‌268‌به‌ عـنوان‌ فـرستاده‌‌ عالی‌رتبه‌ بریتانیا در عراق‌‌269‌در اول اکتبر 1920 وارد عراق شد.

در بین مردم عراق این گونه شـایع شـده بود‌ که‌ کاکس‌ برخلاف ویلسون،آدم منصفی اسـت و خـواهان اعـطای‌ حقوق‌ مردم‌ عراق‌ است‌.این‌ شایعه آنـ‌قدر قـوت داشت که برخی از رهبران‌ انقلاب نیز تحت تأثیر آن قرار گرفتند و سید محمد عـلی هـبة الدین شهستانی‌270در نامه‌ای به‌ کـاکس ضـمن‌ خیرمقدم بـه وی،بـرای او نـوشت که ویلسون رفتار خشن و غیرعادلانه‌ای بـا مـردم‌ عراق داشت و از وی خواست نسبت به خواسته‌های مردم عراق مبنی بر کسب اسـتقلال پاسـخ‌ مثبت دهد‌.271‌

کاکس نیز به مـحض ورود خود با انتشار اطـلاعیه‌ای اعـلام کرد که هدف وی ایجاد یـک دولتـ‌ ملی در عراق،تحت نظارت بریتانیا می‌باشد ولی تا زمانی که بعضی‌ عضایر‌ به مـبارزه و سـتیزه‌جویی با ما برخاسته‌اند،امکان تـحقق ایـن هـدف وجود ندارد.272

در نـوامبر نـیز سرکوب قیام در منطقه سـماوه و رمـیثه و بخشهایی‌ از‌ فرات میانی شکل‌ گرفت.273‌نبرد‌ در سماوه به مذاکرات صلح کشانده شد و نمایندگان انـقلابیون قـبایل این منطقه‌ در کشتی موسوم به«سـیخ فـلای»با فـرمانده نـظامی مـنطقه به مذاکره‌ و مصالحه‌ نـشستند و اسلحه‌ خود را‌ تحویل‌ دادند274و با متوقف شدن مبارزه مسلحانه در این ناحیه،سایر مناطق نیز دسـت‌ از مـبارزه کشیدند.

عراق در قیمومیت رسمی و غیر رسـمی انـگلستان(1342-1338 ق) تـشکیل دولت مـوقت بـا‌  متوقف‌ شدن آتـش نـبرد،مشکل دیگری رخ نمود.شیخ الشریعه اصفهانی در 8 ربیع الثانی‌ 1339 درگذشت و رهبری شیعیان عراق بار دیگر دچار تـزلزل شـد.275بـعد از شیخ الشریعه‌ اصفهانی،شیخ‌ مهدی‌ خالصی،مـرجعیت‌ شـیعیان را بـه عـهده گـرفت.276و مـرکزیت جنبش‌ انقلابی از نجف به کاظمین،محل اقامت وی تغییر‌ یافت.ورود کاکس به بغداد و اقدام او به‌ تأسیس و دایر کردن‌ سازمانها‌ و دستگاههای‌ حکومت محلی وابسته به انگلستان سرآغاز فصلی‌ جـدید از تغییرات بزرگ بود.کاکس درصدد برآمد دولتی موقت ‌‌از‌ میان رجال عراقی تشکیل‌ دهد.یکی از اهداف انگلیس از تشکیل دولت موقت‌،ایجاد‌ یک‌ حکومت محلی دست‌نشانده‌ بود که انقلاب را در محاصره قرار دهد و بـا کـنترل اهداف آن‌ اوضاع را آرام کند.

کاکس ابتدا برای ریاست هیئت وزرا به سید طالب‌ نقیب نظر داشت،اما‌ به‌ علت مخالفت‌ مشاورانش،عبد الرحمن افندی را به این سمت برگزید277و از وی خواست تـا هـیئت وزرایی را انتخاب کند که از صحنه‌های انقلاب و مبارزه دور بوده و ارتباط نزدیکی نیز‌ با انقلاب نداشته‌ باشند.278

بنا به درخواست کاکس،افندی هیئت وزرا را رد 25 اکتبر 1921 تـشکیل داد.هـدف‌ عبد الرحمن این بود کـه حـکومت و به خصوص شورای مشورتی را‌ از‌ شخصیتهایی تشکیل دهند که منتسب به خانواده‌های معروف در عراق می‌باشند.برای هریک از وزرا دسته اول نیز،یک‌ مستشار بریتانیایی تعیین شده بـود کـه در حد خود وزیر اخـتبار‌ و حـق‌ نظر داشت.279و280

کاکس برای این کابینه آیین نامه اجرایی 14 بندی را تدوین کرد که بر اساس آن،کلیه‌ اقدامات،تحت نظارت کاکس انجام می‌شد و در صورت‌ مخالفت‌ وی و یا نمایندگانش، تصمیمات هیئت وزرا از درجه اعـتبار سـاقط می‌گردید و از آنجا که خطمشی مربوط به سیاست‌ خارجی را انگلستان تعیین می‌کرد این دولت وزارت خارجه نداشت.281‌کاکس‌ از‌ همان ابتدا مایل بدو یکی‌ از‌ وزیران‌ کابینه از شیعیان باشد.سرانجام با جستجوی بسیار فردی از اهـالی کـربلا بنام سـید محمد مهدی بحر العلوم طباطبایی را پیدا‌ کرد‌ که‌ حاضر شد در سمت وزیر معارف و صحه عضو‌ کابینه‌ شـود.282

انگلستان درصدد بود یک حکومت سلطنتی مشروطه تحت الحمایه انگلسیتان در عـراق تـشکیل‌ دهـد و بدین منظور در‌ اندیشه‌ انتخاب‌ پادشاهی برای عراق بود.283

لرد کرزن وزیر امور خارجه‌ وقت انگلستان در 11 نوامبر دعوت‌نامه‌ای بـرای ‌ ‌فـیصل پسر شریف حسین به لندن ارسال کرد.در سفر فیصل‌ به‌ لندن‌ پیشنهاد پادشـاهی عـراق بـه طور سربسته‌ برای اولین‌بار،با وی مطرح‌ شد‌ و در 7 ژانویه 1921 م نیز«کرزن»در همین راستا،نماینده‌ای‌ را نزد فـیصل فرستاد و موضوع را به‌ صراحت‌ با‌ وی در میان گذاشت و دو شرط اساسی را با وی‌ مطرح کـرد‌:

1-قبول‌ استمرار‌ قیمومیت انـگلستان بـر عراق.

2-عدم ادامه نبرد و معارضه مسلحانه علیه دولت فرانسه در سوریه‌.

فیصل‌ نیز‌ به شرط اینکه برادرش عبد اللّه با رضایت،از پادشاهی عراق دست بردارد،پیشنهاد‌ انگلیس‌ را پذیرفت.284و285البته فیصل تنها نامزد این مـقام نبود و افراد دیگری‌ نیز‌ مطرح‌ شده‌ بودند که امیر برهان الدین پسر سلطان عبد الحمید،سید طالب پاشا نقیب‌ بصره‌ و شیخ خزعل از آن جمله بودند.286و287ظاهرا آقاخان محلاتی نیز جزء‌ نامزدها‌ بـود‌.امـیر پشت کوه،غلام‌ رضاخان نیز از سوی عده‌ای برای تصدی این مقام پیشنهاد شده‌ بود‌.288لیکن کنفرانس قاهره‌ نتیجه نهایی را تعیین کرد.

به پیشنهاد چرچیل‌ وزیر‌ وقت‌ وزارت مستعمرات بریتانیا،اداره خاورمیانه ایـن وزارتـ‌خانه به منظور بحث پیرامون مسئله«آینده روابط عراق‌ و بریتانیا‌»،«فردی‌ که متصدی سلطنت در عراق شود»، «تشکیلات نظامی عراق» و«مناطق کردنشین»کنفرانسی‌ در‌ 11 مارس 1921 در قاهره برگزار کرد.289

کنفرانس تصمیم نهایی خـود را دربـاره معرفی فصل‌ گرفت‌.290از سوی دیگر سابقه مطرح‌ شدن فیصل نزد انقلابیون بدین شکل‌ بود‌ که وقتی محمد رضا شبیبی از طرف‌ انقلابیون‌ به‌ حجاز رفت تا خواسته انقلابیون مبنی بـر‌ پادشـاهی‌ یـکی از فرزندان شریف حسین را به اطـلاع ویـ‌ بـرساند،آگاهی یافت که‌ شریف‌ حسین چندان موافق پادشاهی امیر‌ عبد‌ اللّه بر‌ عراق‌ نیست‌ وطی‌ نامه‌ای به عراق اعلام کرد‌ که‌ فـقط امـکان بـیعت با امیر فیصل و پادشاهی وی وجود دارد.بدین‌ ترتیب‌ از‌ 10 نـوامبر 1920/26 مـحرم 1339‌ خواسته انقلابیون مبنی بر‌ پادشاهی‌ فیصل مطرح‌ شد.291

موضع‌گیری‌ علما‌ در قبال نامزدی فیصل یکسان نبود و دو جریان اصلی و متفاوت از هـم بـروز‌ کـرد‌.آیت اللّه سید ابو الحسن‌ اصفهانی‌ و شیخ‌ محمد حسین نائینی‌ جـریان‌ اول را رهبری‌ می‌کردند‌.این‌ خطمشی به منظور تحقق استقلال کامل و تشکیل حکومت مقید به مجلس و مستقل از بیگانگان‌،مخالف‌ کـانیداتوری امـیر فـیصل یا هر کاندیدی‌ دیگری‌ تحت حمایت‌‌ انگلیسیها‌ بود‌.اما جریان دوم بـه‌ رهـبری دو تن از علمای بارز کاظمین،شیخ مهدی خالصی و سید محمد صدر،با تأیید‌ نامزدی‌ امیر فیصل و انـتصاب او بـه پادشـاهی‌ عراق‌ موافق‌‌292‌بودند‌.

این دو جریان‌ در‌ موضع‌گیری علما در قبال انتصاب امیر فیصل بـه عـنوان پادشـاه عراق در تضعیف وحدت رهبری دینی‌ تأثیر‌ داشت‌ و برخلاف اهمیت مذهبی و معنوی که نجف و مـرجعیت‌ اعـلی‌ از‌ آنـ‌ بهره‌ می‌برد‌ این رهبری مذهبی به دو مرکز اصلی،یعنی نجف و کاظمین‌ تبدیل شد.تـضعیف وحـدت رهبری در تضعیف فعالیت و مبارزات اسلامی نقش داشت.

فیصل قدرت زیادی در جذب‌ مردم داشـت.او در هـر اجـتماعی مناسب حال همان گروه‌ صحبت می‌کرد.به نحوی که بسیاری از شیعیان از آنجا که وی در سـخنانش از مـناقب اهل بیت‌ (ع)می‌گفت وی‌ را‌ شیعه می‌پنداشتند.293

به همین جهت تصور عمومی مردم و عـلمای شـیعه عـراق بر این بود که با پادشاهی فیصل، مردم عراق تا حدودی به خواسته‌های خود خـواهند رسـید.ازاین‌رو‌،جمعی‌ از زعما و رؤسای‌ عشایر نزد شیخ مهدی خالصی رفتند و در نشستی بـا اوتـصمیم گـرفتند طی تلگرامی از شریف‌ حسین بخواهند تا پسرش فیصل‌ را‌ برای پادشاهی عراق بفرستد و فیصل‌ نیز‌ در عـصر 23 ژوئنـ‌ بـا کشتی«نورث بروک»به بصره وارد شد و با استقبال گرمی روبه‌رو شد.294

فـیصل در مـدت باقی مانده تا‌ زمان‌ تاجگذاری‌اش سعی کرد رضایت‌ خاطر‌ مردم عراق بویژه

علمای شیعه را کسب کـند و بـه کرات با شیخ مهدی خالصی ملاقات نمود و به وی قول داد که در صورت پادشـاه شـدن در جهت استقلال کامل عراق‌ و اخراج‌ بیگانگان گـام بـردارد و در صـورت‌ تخطی از این اصول از مقام خود کناره‌گیری کـند.بـدین ترتیب شیخ مهدی خالصی مشروط بر اینکه حکومت فیصل،قانونی و پارلمانی باشد و عـراق در دورانـ‌ حکومت‌ وی به‌ بیگانگان متکی‌ نـباشد،بـا وی بیعت کـرد.295بـه دنـبال بیعت خالصی،اعلام بیعت از نقاط مـختلف‌ عـراق نیز آغاز شد.

در همین ایام نیز به دستور کاکس‌،هیئت‌ وزرا‌ نیز مـشروط بـر اینکه پادشاهی فیصل به شکل‌ یـک حکومت مشروط دمکراتیک و مـقید بـه قانون باشد با ‌‌وی‌ بـیعت کـردند.296بدین ترتیب‌ فیصل در 23 آگوست 1921/18 ذی حجه‌ تاجگذاری‌ کرد‌.297

با تاجگذاری وی،کابینه موقت استعفا کـرد و مـسئله تعیین کابینه جدید مطرح شـد.فـیصل‌ بـنا به توصیه کـاکس دریـافته بود که عامل اصـلی مـخالفتها شیعیان هستند،به‌ همین جهت درصدد برآمد‌ با‌ داخل کردن برخی از رجال شیعی در کـابینه تـا حدی تألیف قلوب کند.او عبد الواحـد حـاج‌ سکر را راهـی نـجف کـرد تا از رحال دینی نـجف بخواهد در کابینه جدید‌ سهیم شوند ولی علمای‌ شیعه مخالف عضویت در هیئت دولت بودند.ولی سرانجام فیصل در 12 سپتامبر 1921، هـیئت وزرای جـدید را به رایست عبد الرحمن نقیب تـشکیل داد.در ایـن‌ کـابینه‌ فـقط یـک وزیر شیعی‌ یـعنی عـبد الکریم جزایری به عنوان وزیر معارف عضویت داشت و بقیه وزرا سنی بودند. عبد الکریم جزایری نیز عـذر خـود را طـی نامه‌ای اعلام کرد و بالاخره‌ سید‌ هبة الدیـن شـهرستانی‌ مـتولی وزارت مـعارف شـد.298

تـجاوزات وهابیون و کنگره کربلا

بعد از تاجگذاری فیصل،دولت انگلیس به انعقاد معاهده‌ای با عراق اقدام کرد که این معاهده‌ جایگزین‌ اداره‌ قیمومیت گردید که گرچه از نظر شکل ظاهری بـا آن متفاوت بود اما از نظر محتوا و واقعیت تفاوت چندانی نداشت.

مذاکرات این معاهده در 29 سپتامبر 1921 به طور‌ مخفی‌ آغاز‌ شد و حتی تا اواسط ماه‌‌ می‌ 1922‌ نیز علنی نشد،اما در 23 همین ماه طـی سـئوالی که در مجلس عوام انگلستان از چرچیل به عمل آمد،به‌ ناگهان‌ خبر‌ این مذاکرات افشا گردید و به گوش مردم عراق‌ رسید‌ و دامنه‌ مخالفتها را بویژه در میان علما و شیعیان دامن زد.299و300

درحالی‌که گـفتگوها بـر سر معاهده با مشکل‌ مواجه‌ شد‌ و دامنه مخالفت علیه آن گسترده‌تر گردید وهابیون در 11 مارس‌ 1922 در هجومی علیه عراق،به خصوص بر منطقه عشایرنشین

المنتفک در«ابـو غـار»اقدام کردند.301و به‌ دنبال‌ آنـ‌ دو حـمله دگیر نیز بر عشایر السماوه صورت‌ دادند که جدای‌ از‌ تکرار تجاوزات آنها بر شهر کربلا بود.302

این حوادث عکس العملهای شدیدی را نزد افکار‌ عـمومی‌،در‌ بـیشتر مناطق عراق به خـصوص‌ نـزد رهبری مذهبی وسیاسی مخالف به وجود‌ آورد‌.ازاین‌رو‌ علمای شیعه رأسا دست به اقدام‌ زدند و برای برگزاری کنفرانس عمومی کربلا از 10‌ تا‌ 15‌ شعبان 1341،تصمیم گرفتند ه‌ تمام علما و رؤسای عشایر و سرشناسان شـهرها در آن حـضور‌ یابند‌.303

این کنگره به همت علمای نجف و در رأس آنها سید ابو الحسن‌ اصفهانی‌ و میرزا‌ حسین نائینی‌ ترتیب یافت.این دو در نامه‌ای به کاظمین حضور شیخ مهدی خالصی‌ را‌ در کنگره خواستار شدند و خالصی در ایـن کـنگره حضور یـافت.در این کنگره‌ نماینده‌ ملک‌ فیصل نیز حضور داشت.پس از پایان کنگره بیانیه‌ای تحت عنوان«المیثاق القومی»صادر شـد‌.مفاد‌ اصلی بیانیه‌ به شرح ذیل بود:304آمادگی برای دفاع از کـشور‌ و یـاری‌ قـبایل‌ در برابر تجاوزات وهابیون، اعلام اطمینان به ملک فیصل،درخواست کمک به خسارت دیدگان از‌ تجاوز‌ و جبران‌ کردن‌ خـسارتهای ‌ ‌وارده بـه آنها.یکی از نتایج کنگره کربلا،طرح این‌ سئوال‌ بود که آیا اهدافی کـه‌ کـنفرانس بـه خاطر آن تشکیل شد،محقق گشت یا خیر؟

 

در نامه‌ای‌ که‌ کاکس یک هفته قبل از برپایی کنگره بـه مدیر دفتر پادشاه نوشته‌ بود‌ به نتایج‌ احتمالی کنفرانس اشاره کرده بود‌.کـاکس‌ در‌ این نامه همچنین بـه نـقش نیروهای قیمومیت‌ و حکومت‌ در جلوگیری از دست‌یابی به چنین اهدافی،خاطرنشان ساخته بدو که هدف جنبشها‌ و فعالیتهایی‌ که نجف شاهد آن بود‌،مخالفت‌ با وهابیت‌ نیست‌،بلکه‌ هدف آن متقاعد کردن‌ پادشاه جهت‌ حضور‌ در نـشست بود،پس ایشان را مجبور ساختند تا توسط آنها،از‌ حکومت‌‌ بریتانیا بخواهد تا استقلال کامل و فوری‌ عراق را به رسمیت‌ بشناسد‌.شرکت‌کنندگان در این‌ کنفرانس برای‌ دست‌یابی‌ به سلاح از سوی نیروهای بریتانیا جهت دفاع از مـرزهای عـراق تلاش‌ خواهند‌ کرد‌،پس در به کارگیری آن‌ برای‌ اهداف‌ مذکور کوتاهی نخواهند‌ کرد‌.

در واقع نتایج کنگره‌ مورد‌ انتظار افکار عمومی نبود؛305به خصوص که هیچ‌گونه اشاره‌ای‌ به اداره قیمومیت و معاهده‌ نداشت‌،امـا تـوانست در بسیج افکار عمومی‌ علیه‌ معاهده بریتانیا‌ در‌ عراق‌ مؤثر باشد.306انعقاد‌ کنفرانس در حد خود،اتفاق بزرگی بود.307

مبارزه اسلامی و معاهده بریتانیا و عراق

بر اساس‌ مفاد‌ معاهده عراق و انگلیس پادشاهی بـریتانیا مـتعهد‌ می‌شد‌ هر‌ نوع‌ کمکی‌ به دولت‌ عراق‌ نیاز‌ داشته باشد در اختیار آن قرار دهد؛308در مقابل پادشاهی عراق نیز موظف می‌گردید

که‌ در‌ مدت‌ معاهده هیچ کارمند غیر عراقی را بدون‌ موافقت‌ دولتـ‌ انـگلستان‌ اسـتخدام‌ نکند‌ و در مورد استخدام کارمندان انـگلیسی و ضـوابط اسـتخدامی آنها معاهده جداگانه‌ای را با دولت‌ بریتانیا امضا نماید.309

از سوی دیگر دولت عراق موظف می‌گردید مقدمات تدوین قانون‌ اسلاسی را ه با مفاد این‌ مـعاهده مـغایرت نـداشته باشد فراهم نماید.310و مادامی که عراق به انـگلسیتان بـدهکار است در مسائل مربوط به بودجه و امور مالی با معتمد عالی‌رتبه وقت‌ بریتانیا‌ مشورت کند.311انگلستان‌ نیز نمایندگی دولت عراق را در حـمایت از اتـباع عـراقی در مناطق و کشورهایی که عراق‌ نمایندگی ندارد به عهده داشته بـاشد.312مدت معاهده بیست‌ سال‌ معین شده بدو.313

به طور کلی،در این معاهده بدون اشاره مستقیمی به اصول قـیمومیت،مـفاد آن در قـالب‌ توافق‌نامه‌ای مورد موافقت‌ قرار‌ می‌گرفت‌314و بر اساس مواد‌ 2،7،9 و 15‌ آن نیز مقرر مـی‌شد کـه به ترتیب درباره استخدام کارمندان انگلیسی،تشکیلات ارتش عراق،وضعیت اتباع‌ انگلیسی در دادگاهها و بودجه و مسائل مـالی عـراق،مـعاهده‌های‌ الحاقی‌ جداگانه‌ای تنظیم‌ گردد.315‌

با‌ افشا شدن مفاد این معاهده برای مـردم عـراق،مـخالفتها روزبه‌روز شدت یافت.316محمد خالصی(پسر شیخ مهدی خالصی*و عبد الحسین جلبی به هـمراه دو نـفر دیـگر به نمایندگی از‌ شیخ‌ مهدی خالصی نزد عبد الرحمان نقیب رفتند و وی را از تأیید معاهده بر حـذر داشـتند ولی وی‌ در جواب گفت که او در مقام اعتلا و استقلال عراق است.بارزترین جلوه‌های‌ ای‌ مـبارزه در‌ اجـتماعات اعـتراض‌آمیزی تجلی یافت که در 29 می 1922 در مسجد الوزیر و تکیه حیدرخانه‌ بغداد ترتیب یافت‌.آنان کمیته‌ای پنـج نـفره متشکل از شخصیتهای سیاسی و مذهبی برای دیدار‌ با‌ شاه‌ تشکیل دادند و رد قیمومیت از سوی مـردم را خـاطرنشان کـردند.این کمیته طی تلگرافهایی‌ به جامعه ملل‌ و ‌‌پارلمانهای‌ انگلستان،فرانسه،ایتالیا و ایالات متحده امریکا،مـخالفت مـردم‌ عراق را با برنامه‌ها و نقشه‌های‌ چرچیل‌ برای‌ عراق اعلام داشت.317

کابینه نقیب بـه ایـن مـخالفتها اهمیت نداد و در 25 ژوئن 1922‌ معاهده را تصویب کرد،اما مقرر شد که معاهده به تصویب نهایی مجلس‌ مـؤسسان عـراق بـرسد.318‌و319‌

در همین زمان به دنبال تصویب قانون تأسیس جمعیتها و انجمنها از سوی دولت،سه حـزب‌ از جـمله دو حزب شیعه،تأسیس شد.320حزب«وطنی»و حزب«النهضة»دو حزب شیعی بود‌ که اولی از سوی پیروان شیخ مـهدی خـالصی از جمله جعفر ابو التمن و احمد شیخ داود و دومی‌ از سوی سید محمد صدر تـشکیل شـد.(پسر بزرگ نقیب،سید محمد گیلانی نـیز‌ حـزب‌«حـر»را تشکیل داد.)هدف اصلی دو حزب شیعی،مخالفت بـا ادامـه سلطه بریتانیا بر عراق و تحریم انتخابات مجلس مؤسسات بود.درحالی‌که،مدت کوتاهی از فـعالیت ایـن دو حزب می‌گذشت‌، آنها‌ در قطع‌نامه‌ای اعـتراض‌آمیز خـواستار کوتاه کـردن دسـت انـگلیس از مداخله در امور داخلی‌ کشور و عدم انـعقاد هـر گونه معاهده قبل از انتخابات مجلس مؤسسات شدند.قطع‌نامه برای شاه‌ ارسال‌ شـد‌.ولی حـزب«حر»نقش حامی دولت را داشت.321

ملک فـیصل در این ایام،برنامه بـرپایی جـشن تاجگذاری خود را تدارک می‌دید و قـرار بـود این‌ جشن در 23 آگوست‌ 1922‌ برگزار‌ شود.

اعضای دو حزب شیعی‌ در‌ جلسه‌یا‌ تصمیم گرفتند که در روز جـشن تـاجگذاری فیصل به‌ صورت راهپیمایی بـه سـمت قـصر فیصل حرکت کـنند و خـواسته خود مبنی بر‌ اسـتقلال‌ تـام‌ عراق‌ را مطرح نمایند.

در روز مقرر،جشن‌ تاجگذاری‌ بر پا شد و به دعوت مشترک این دو حزب،جـمعیتی نـزدیک‌ به ده هزار نفر در کنار قصر تـجمع‌ نـموده‌،شعارهای‌ اسـتقلال‌طلبانه سـر دادنـد.از جمله«سقوط بریتانیا،سـقطو استعمار است‌»را سر دادند.

 

مبارزه علیه قیمومیت و معاهده در مناطق فرات و شهرهای آن و همچنین در بغداد و کاظمین‌ شـکل گـسترده‌ای‌ به‌ خود‌ گرفته بود و علما نـقش بـارزی در تـشویق و هـدایت آن بـر عهده‌ داشتند‌ کـه‌ ایـن امر،وضعیت عمومی خاصی در عراق ایجاد کرد که بر اساس گفته کاکس نزدیک‌ بود‌ انقلابی‌ صـورت بـگیرد.322

ایـن وضعیت نماینده انگلیس را بر آن داشت تا‌ تـمام‌ قـدرت‌ خـود را در کـشور بـه کـار گیرد323و دست به حمله سرکوب‌گرانه وسیع و گسترده‌ای‌ علیه‌ مبارزان‌ بزند.این اقدام با صدور ابلاغیه‌ حکومت نظامی در 26 آگوست 1922 آغاز شد‌ و به‌ تعطیلی دو حزب الوطنی و النهضة و نیز بـازداشت و تبعید مسئولین بخش تحریریه مجله‌های المفید‌ و الرفدان‌ به‌ منطقه هنجام و تبعید شیخ محمد خالصی و سید محمد صدر به خارج از عراق منجر‌ گردید‌.324

به پیشنهاد کاکس،فیصل در 30 سپتامبر 1922 عبد الرحمن نـقیب را‌ مـجددا‌ به‌ ریاست هیئت‌ وزرا برگزید.325در 13 اکتبر نیز مفاد معاهده به طور رسمی در‌ بغداد‌ منتشر شد و فیصل طی‌ بیانهی‌ای مردم را به حمایت از معاهده تشویق‌ کرد‌ و مقرر‌ شد326در 24 همین ماه انتخابات‌ مـجلس مـؤسسات آغاز گردد.327

با اعلام رسمی‌ مفاد‌ معاهده‌ در عراق،واکنش علما و مردم شدیدتر شد و تقریبا حدود چهار هفته بعد‌،فتوای‌ علمای شیعه از جمله شـیخ مـهدی خالصی مبنی بر تحریم انـتخابات مـجلس‌ مؤسسان صادر گردید.328‌شیخ‌ مهدی خالصی در فتوای خود گفته بود که برگزاری این‌ انتخابات باعث‌ نابودی‌ امت اسلامی می‌گردد و اگر کسی بعد از‌ آگاهی‌ از‌ حـرام بـودن این انتخابات،در آن شرکت‌ کـند‌ زنـش به وی حرام می‌گردد و زیارت عتبات مقدسه بر او حرام می‌شود و جایز‌ نیست‌ که پاسخ سلام او داده‌ شود‌ و نباید به‌ حمام‌ مسلمانان‌ وارد شود.329

زمانی که دولت‌ شایع‌ کرد که علما با انـتخابات مـخالفتی ندارند،یکی از مؤمنین پیرامون‌ حرمت‌ و یا‌ اجازه شرکت در انتخابات از علما‌ استفتاء کرد.علمای بزرگ‌،شیخ‌ مهدی‌ خالصی،شیخ حسین نائینی‌ و سید‌ ابو الحسن اصفهانی فتوای مشترکی در 15 ربیع الاول صادر کردند و در جـواب‌،شـرکت‌ و مساعدت در انـتخابات را در‌ حکم‌ جنگ‌ با خداوند و رسولش‌‌ برشمردند‌.

در این شرایط کابینه‌ نقیب‌ احساس کرد که در مقابل موج عظیم مـخالفتها،تاب مقاومت ندارد و استعفا کرد.با‌ استعفای‌ نقیب که نتیجه آن شـکست انـتخابات‌ بـود‌،در 20‌ نوامبر‌ 1923‌ کابینه‌ چهارم عراق به‌ ریاست عبد المحسن سعدون‌330تشکیل شد.سعدون ابتدا از اتخاذ مواضع‌ شدید و رویـه ‌ ‌سـرکوب‌ پرهیز‌ کرد و حتی دستور داد جمعی از‌ تبعیدشدگان‌ سیاسی‌ بعد‌ از‌ تعهد کتبی مبنی‌ بر‌ ایـنکه از انـجام هـر نوع حرکتی که موجب اخلال امنیت عمومی و مخالفت با حکومت شود،پرهیز‌ کنند‌،به‌ عـراق باز گردند.در این دوره از‌ یک‌ طرف‌ امکان‌ تهاجم‌ نظامیان‌‌ ترکیه به عراق می‌رفت و از سـوی دیگر،سیاست دولت بریتانیا در قـبال عـراق در حال تغییر بود. (در 23 نوامبر 1922،کابینه لوید جرج در انگلستان استعفا‌ کرد و کابینه جدید که مخالف‌ تعهدات درازمدت در قبال عراق بود،از تأیید معاهده خودداری کرد و بدین ترتیب برای مدتی‌ بحث انتخابات مجلس مـؤسسان در عراق مسکوت ماند.)

در 19‌ ژانویه‌ 1923 دایره تحقیقات وزارت کشور دولت عراق اعلام کرد که اعلامیه هایی‌ در شهرهیا مذهبی بویژه نجف و کاظمیه،مبنی بر تریحم انتخابات مجلس مؤسسان پخش شده‌ است و در انتشار‌ و پخش‌ آنها شـیخ مـهدی خالصی نقش فعال دارد.

سعدون در این شرایط اعتقاد به شدت عمل داشت اما فیصل از قیام مجدد مردم می‌ترسید‌، پس‌ سعدون برای حل این مشکل‌ برنامه‌ای‌ طراحی کرد که بر اساس آن،چـون اکـثریت علمای‌ شیعه ساکن عراق،اصلیت ایرانی داشتند دولت عراق می‌توانست با استفاده از این موضوع که‌‌ اتباع‌ خارجی حق دخالت در‌ امور‌ داخلی عراق را ندارند،علمای مخالف را از عراق اخراج‌ کند.بر اسـاس ایـن طرح،علمایی که نمی‌خواستند عراق را ترک کنند می‌بایست تابعیت عراقی‌ را کسب نمایند؛و اکثریت علمای‌ شیعه‌ نیز حاضر به این کار نبودند.

کابینه سعدون قانون مجازات را با تعدیلاتی تصویب کـرد.بـراساس ایـن قانون حق تبعید افراد غـیر عـراقی از کـشور،که مرتکب جرایم سیاسی شوند‌ برای‌ دولت محفوظ‌ بود.331

کابینه سعدون همچنین برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان را تصویب نمود و اعلام کرد هرکـسی بـا‌ انـتخابات مخالفت کند،اگر عراقی باشد به محاکم عـراق و اگـر غیر‌ عراقی‌ باشد‌ از کشور عراق اخراج خواهد شد.

عکس العمل مستقیم علما در قبال این تصمیم،صدور فتاوی جدیدی ‌‌بـود‌ کـه بـر تحریم‌ انتخابات تأکید داشت؛همچنین بیانیه‌های سیاسی که مردم را بـه‌ تحریم‌ انتخابات‌ فرا می‌خواند، صادر می‌شد.نشر و توزیع این فتواها و بیانیه‌ها در سطحی وسیع در بیشتر مناطق‌ عراق صورت‌ گـرفت.تـهدیدات بـرای متوقف کردن اقدامات علما مؤثر نشد و پخش اعلامیه‌ها‌ ادامه یافت.از ایـن‌رو‌ نـقشه‌ دستگیری شیخ مهدی خالصی و تبعید وی از سوی«اداره شرطه»طراحی شد و به‌ دنبال آن در بامداد روز 15 ژوئن مأمورین«شرطه»ملبس بـه لبـاس مـتکدیان،تعدادی از افرادی‌ را که‌ در صحن کاظمیه اعلامیه می‌چسباندند دستگیر کردند.از جمله دستگیرشدگان بـرادر شـیخ‌ مـهدی خالصی بود و پس از اعتراف او،دو پسر خالصی نیز به جرم مشارکت در پخش اعلامیه‌ دستگیر شدند‌.

در‌ هـمان روز دولت بـا انـتشار بیانیه‌ای علمای مخالف برگزاری انتخابات را به شدت مورد نکوهش و سرزنش قرار داد و تصریح کرد کـه بـرخی از مجتهدین،عراقی نیستند و چون منافع‌ ملت عراق‌ را‌ مد نظر قرار نمی‌دهند حق مـداخله در امـور عـراق را ندراند.

در ادامه این روند شیخ مهدی خالصی نیز در شب 26 ژوئن در منزلش دستگیر332و تحت الحفظ‌ بـا‌ دو پسـرش به بصره و از آنجا به مکه برده شد.333و334و از آنجا به شهر قم منتقل‌ گـردید و پس از چـندی بـه خراسان رفت.با انتشار خبر دستگیری‌ شیخ‌ مهدی‌ خالصی در کاظمیه، اهالی شهر‌ مغازه‌های‌ خود‌ را بـاز نـکرده،در صحن کاظمیه تجمع نمودند.

علمای نجف نیز در اعتراض به این امر،حـکومت عـراق را بـه مهاجرت‌ جمعی‌ به‌ ایران تهدید کردند که آن تلاشی جهت برانگیختن‌ مردم‌ عراق و ایران علیه انـگلیس و حـکومت عـراق بود. علما راهی کربلا شدند و در اول جولای در شهر کربلا تجمع کردند‌.اداره‌ شـرطه‌ اعـلام نمود که‌ فقط علمای دارای شناسنامه ایرانی اجازه مهاجرت‌ به ایران را دارند و به سایر روحنیون چنین‌ اجـازه‌ای داده نـمی‌شود.

بدین ترتیب نه نفر از علما که‌ آیت‌ اللّه‌ نائینی در رأس آنها قرار داشـتند بـه همراه 25 تن از‌ مؤمنین‌،عراق را به قصد ایـران تـرک کـردند،335و از طریق کرمانشاه به ایران آمده در 17‌ آگوست‌ 1923‌ در قـم مـستقر شدند.336

سعدون نقشه خدو را با موفقیت به‌ پایان‌ رساند‌ و به همین جهت از وجـهه خـوبی نزد فرماندهان‌ انگلیسی برخوردار شـد.امـا فیصل کـه‌ از‌ قـدرت‌ یـافتن سعدون هراس داشت با انتشار شـایعات‌ مـختلف،مقدمات سقوط کابینه وی را فراهم‌ می‌کرد‌ و سرانجام در 15 نوامبر 1923 کابینه سعدون استعفا کرد و کـابینه جـدیدی به ریاست‌ جعفر‌ العسکری‌ تشکیل شـد.337

فیصل سعی می‌کرد تـا بـه هر شکلی نظر علما را بـه‌ سـوی‌ خود جلب نماید؛جعفر العسکری‌ رئیس الوزرای وقت نیز این سیاست را دنبال‌ می‌کرد‌.بـه‌ هـمین دلیل در کابینه جدید از دو وزیر شـیعی اسـتفاده شـد.338

فیصل طی مـراسلاتی‌ بـا‌ علمای مهاجر در قم،تـوانست نـظر برخی از آنها را جلب کند‌ و نامه‌های‌ مبنی‌ بر لغو تحریم انتخابات از آنها دریافت نماید.339

بـه عـلاوه فیصل در اوایل سال‌ 1924‌ با‌ دوبس بـر سـر مسئله بـازگشت عـلما بـه عراق به توافق‌ رسـید ولی‌ به‌ صلاحدید دوبس،تصمیم گرفته شد که ترتیب و زمان ارسال نامه جهت دعوت‌ عـلما بـرای بازگشت به‌ گونه‌ای‌ برنامه‌ریزی شود کـه آنـها بـعد از بـرگزاری انـتخابات مجلس‌ مؤسسان و افـتتاح آنـ‌ وارد‌ عراق شوند.

در این دوره بحث درباره‌ معاهدات‌ چهارگانه‌ الحاقی به معاهده اصلی در حال پی‌گیری‌ بود‌. بر اسـاس مـواد 2،7،9 و 15 مـعاهده اصلی مقرر شده بود که در زمینه اسـتخدام‌ کـارمندان‌‌ انـگلیسی،تـشکیلات ارتـش عـراق،وضعیت‌ حقوقی‌ اتباع بیگانه‌ در‌ دادگاههای‌ عراقی و تنظیم‌ بودجه این کشور،معاهدات‌ جداگانه‌ای‌ با دولت بریتانیا منعقد شود.

دولت جعفر العسکری نیز فرصت را غنیمت‌ شمرد‌ و به اجرای انتخابات در 25 ژانویه‌ 1924 پرداخـت؛بدون اینکه‌ تحریم‌ انتخابات دولت را با مشکلی‌ جدی‌ روبه‌رو کند.مجلس مؤسسان‌ در 27 مارس 1924 با حضور شاه و نماینده بریتانیا‌ افتتاح‌ شد.340وی در سخن‌ رانی‌ افتتاحیه‌‌ سه مسئله تأیید‌ معاهده‌،تدوین قانون اساسی و تـدوین‌ قـانون‌ مجلس نمایندگان را از جمله‌ وظایف مجلس مؤسسان برشمرد.341

با افتتاح مجلس مؤسسان‌ همگان‌ تصور می‌کردند که معاهده اصلی و لواحق‌ چهارگانه‌ آن‌ بدون‌ سر‌ و صدا‌ تصویب شود ولی کم‌کم‌ نغمه‌های مخالفت بـلند شـد.اکثر نمایندگان روی‌ برخی از اصول بویژه معاهده بودجه،نظر منفی‌ داشتند‌.به طوری که رفته‌رفته حمایت از‌ این‌‌ معاهده‌ خیانت‌ محسوب‌ می‌شد و حتی دو‌ نـفر‌ از نـمایندگان که طرفدار معاهده بودند در خـیابان‌ تـرور شدند.342

دوبس ابتدا از در مصالحه‌ درآمد‌ و در‌ بیانیه‌ای اعلام داشت که دولت بریتانیا در‌ قبال‌ جامعه‌‌ ملل‌ نسبت‌ به‌ سرزمین عراق تعهداتی دارد و دولت بریتانیا قول می‌دهد که در آینده تـعدیلاتی را بـه نفع کشور عراق در مـعاهده انـجام دهد.فیصل و نخست‌وزیر نیز در حمایت از‌ معاهده‌ سخن‌رانی کردند ولی هیچ‌یک از این اقدامات نتیجه نداد و بالاخره دوبس با استناد به اینکه‌ دولت انگلستان مجبور است مراتب این مخالفت را با جامعه ملل در میان بـگذارد‌،تـهدید‌ کرد چنانچه تا 10 ژوئن وضعیت معاهده در مجلس نشود،دولت انگلستان با صرف‌نظر کردن از معاهده در راستای باز گرداندن سیستم قیمومیت مستقیم بر عراق عمل خواهد کرد‌.343‌

نمایندگان مجلس واکنش خاصی نشان ندادند و روز 10 ژوئن فـرا رسـید و در نتیجه جـعفر پاشا عسگری نخست‌وزیر وقت،بعد از ظهر روز دهم‌ ژوئن‌ موفق شد از مجموع صد‌ نماینده‌،69 نفر را در مجلس جمع کـند و با به رأی گذاشتن معاهده و لواحق آن،با 37 رأی مثبت،24 رأی‌ منفی و 8 رأی ممتنع،بـه‌ اسـتناد‌ رأی اکـثریت حاضر در‌ مجلس‌،معاهده را به تصویب‌ برساند.344

 

تدوین اولین قانون اساسی عراق

در پی تدوین میثاق جامعه ملل،با اسـتناد ‌ ‌بـه ماده 32 این میثاق مناطقی که قبل از جنگ جهانی‌‌ اول‌ تحت حاکمیت دولت عثمانی بود و پس از جـنگ،تـوانایی بـالقوه تأسیس یک کشور و دولت‌ مستقل را داشت،در ابتدا مدتی تحت نظارت یکی از کشورهای قدرتمند قرار مـی‌گرفت تا کشور‌ قدرتمند‌،دولت تازه‌ تأسیس را در جهت وصول به استقلال کامل یاری دهد.345بـنابراین‌ دولت بریتانیا یک پیش‌نویس 20‌ مـاده‌ای بـرای قانونی کردن رژیم قیمومیت بر عراق را به جامعه‌‌ ملل‌ فرستاد‌.در ماده اول این پیش‌نویس آمده بود که در مدت سه سال قانون اساسی کشور عراق‌ تدوین ‌‌شود‌ که در آن حقوق مردم عراق و مبانی حـکومتی ملی تبیین گردد و تا زمان‌ تصویب‌ قانون‌‌ اساسی،سیستم قیمومیت بر عراق اعمال شود.346

همچنین در ماده سوم پیش‌نویس معاهده بریتانیا‌ و عراق قید شده بود که پادشاه عراق موافقت‌ خود را برای تـدوین قـانون‌ اساسی جهت عرضه در‌ مجلس‌ مؤسسان اعلام می‌کند.347لذا در این‌ دوره دولت بریتانیا مرکز دار الاعتماد348را که به امور حقوقی رسیدگی می‌کرد موظف کرد با در نظر گرفتن اصول قیمومیت و ماده سوم‌ پیش‌نویس معاهده بریتانیا و عـراق،پیـش‌نویس قانون‌ اسای عراق را تدوین کند.با افتتاح مجلس مؤسسان،پیش‌نویس مزبور مورد بحث و بررسی‌ قرار گرفت و قانون ساسای مرکب از یک مقدمه و ده فصل و 123‌ ماده‌ تدوین شد.

این قانون دارای ترکیبی دمـکراتیک،نـیابتی و پارلمانی بود.دمکراتیک بدین مفهوم که‌ حاکمیت را از آن ملت می‌دانست ولی آن را به صورت ودیعه در اختیار ملک فیصل‌ و ورثه‌ او قرار می‌داد؛نیابتی یعنی مردم به صورت مستقیم در امور کشور دخالت نمی‌کردند،امـا خـواسته‌های خـود را از طریق نمایندگان مطرح می‌نمودند؛و پارلمـانی بـدین مـعنی که هیئت وزرا‌ در‌ مقابل پارلمان مسئول بود.349

در مقدمه این قانون،چهار ماده به استقلال کشور عراق و نوع حکومت آن،(سلطنتی)و به بغداد بـه عـنوان پایـتخت عراق اختصاص یافته بود.

فصل‌ اول‌ در‌ 13 ماده‌350،حقوق عـرفی‌ مـردم‌ را‌ محترم برشمرده بود.در ماده 5 تعیین‌ تابعیت عراقی به قانون خاصی ارجاع می‌شد و در ماده 13 نیز دین رسمی کشور اسلام‌ اعـلام‌‌ گـردید‌ ولی از بـیان مذهب شیعه و یا سنی خودداری‌ شده‌ بود.

در فصل دوم این قـانون در 7 ماده‌351اختیارات وسیعی برای پادشاه در نظر گرفته شد که بر‌ اساس‌ آن‌ شاه مصون و غیر مسئول بود و تـصدیق نـهایی قـوانین و مراقبت از‌ اجرای آنها به عهده‌ وی گذاشته شده بود.شخص پادشاه،اعـضای مـجلس اعیان را انتخاب می‌کرد و در مواردی‌ که‌‌ مجلس‌ الامه تعطیل بود،حق تصویب برخی از قوانین ضروری را داشت‌.البـته‌،مـشروط بـر اینکه،در اولین اجلاسیه مجلس الامه(پس ال تعطیلی)مفاد آن قوانین تصویب شود‌.

عقد‌ مـعاهدات‌ پس از تـأیید مـجلس الامه با پادشاه بود.همچنین تعیین رئیس الوزرا‌ از‌ دیگر‌ اختیارات پادشاه بود و به پیشنهاد ویـوزرا از سـوی رئیـس الوزرا عزل و نصب می‌شدند.

فرماندهی‌ کل‌ نیروهای‌ مسلح را پادشاه به عهده داشت و با موافقت هـیئت وزرا اعـلان جنگ‌ می‌داد.وی‌ همچنین‌ معاهدات صلح را بعد از موافقت مجلس الامه امضا می‌کرد.حـکم اعـدام‌ صـرفا‌ با‌ تأیید‌ وی اجرا می‌شد و او حق داشت که از عقوبات بکاهد و یا عفو خاص کند‌ ولیـ‌ بـرای‌ عفو عمومی موافقت دو مجلس لازم بود.

فصل سوم این قانون نیز‌ در‌ 36‌ ماده‌352به مـسائل قـوه مـقننه پرداخته بود و مقرر شده بود که‌ مجلس الامه مرکب‌ از‌ دومجلس اعیان و نمایندگان باشد.اعضای مـجلس اعـیان از بیست نفر تجاوز نمی‌کرد‌ و هر‌ عضو‌ برای مدت هشت سال انتخاب مـی‌شد ولی هـر چـهار سال نیمی از آنها عوض می‌شدند‌.برای‌ مجلس‌ نمایندگان نیز به ازای هر بیست هزار نفر عـراقی،یـک نـماینده‌ انتخاب‌ می‌شد‌.مجلس الامه دارای چهار اجلاسیه عادی در سال بود ولی در مواردی نیز بـه‌ صـورت فوق‌ العده‌ تشکیل جلسه می‌داد.هر دو مجلس هم‌زمان آغاز به کار می‌کرد و هم‌زمان‌‌ تعطیل‌ می‌گشت و پیـشنهادها و طـرحها به استثنای مواردی که‌ قانون‌ خاصی‌ داشت با اکثریت آرا (اکثریت نسبی)حـاضرین‌ بـه‌ تصویب می‌رسید.

هریک از اعضای مجلس الامه نـیز حـق سـئوال و استیضاح از وزیر‌ مربوطه‌ را داشتند و بر اساس مـاده‌ 56‌ ورود نـظامیان‌ به‌ مجلس‌ ممنوع بود و تنها در صورت تقاضای‌ رئیس‌ مجلس، امکان استقرار نظامیان در اطـراف آن وجـود داشت.وزیران نیز حق‌ عـضویت‌ در یـکی از دو مجلس را‌ داشـتند.

فـصل چـهارم قانون‌ اساسی‌ نیز در 4 ماده‌353در‌ خصوص‌ چـگونگی تـرکیب هیئت وزرا تنظیم‌ شده بود و بر اساس آن تعداد وزرا از‌ نه‌ نفر بیشتر نبود و هـمه وزرا‌ را‌ در‌ مـقابل مجلس نمایندگان‌،مسئول‌ مصوبات و اقدامات هـئیت وزرا‌ بودند‌ اما در مورد هـر وزارتـ‌خانه،وزیر مربوطه مسئول‌ بود.رأی عـدم اعـتماد اکثریت نمایندگان‌ به‌ هیئت وزرا و با یکی از وزرا‌ موجبات‌ استعفای آنها‌ را‌ فراهم‌ می‌کرد.

فصل پنـجم قـانون‌ اساسی نیز در 21 ماده‌354درباره قـوه قـضاییه بـود و بر اساس آن سـه نـوع‌‌ محکمه‌ مدنی،دینی و خـاص در عـراق تشکیل‌ می‌شد‌.در‌ مورد‌ محاکم‌ مدنی بر اساس‌ ماده‌ 74 مقرر شده بود که در احوال شـخصیه و مـسائل تجاری اتباع بیگانه تا آنجا کـه عـرف‌ بین‌ المـللی‌‌ اقـتضا مـی‌کند قانون دولت متبوع تبعه بـیگانه‌ اجرا‌ شود‌.355‌

محاکم‌ دینی‌ نیز به دو دسته شرعی و اقلیتهای مذهبی تقسیم می‌شد و بر اساس مـاده 77 قـضات در محاکم شرعی مطابق با احکام شـرعی هـریک از مـذاهب پنـج‌گانه(حـنفی،مالکی‌، شافعی،حـنبلی و شـیعه)حکم صادر می‌کردند و قاضی نیز با توجه به مذهب اکثریت ساکنین‌ انتخاب می‌شد.

فصل ششم قـانون اسـاسی نـیز در 18 ماده‌356به بودجه و مسائل مالی کشور‌ پرداخـته‌ بـود و وضـع هـر نـوع مـالیات بعد از موافقت مجلس الامه از سوی پادشاه مقرر می‌شد ولی اصل تساوی‌ در پرداخت در نظر گرفته شده بود.

مجلس الامه بوددجه هر‌ سال‌ را تنظیم می‌کرد و اداره‌ای نیز برای آماربرداری و بـررسی کل‌ درآمدهاو هزینه‌ها تأسیس می‌شد.اداره مزبور کلیه دریافتها و پرداختهای هر سازمان و وزارت‌خانه را محاسبه‌ و تثبیت‌ می‌نمود و گزارش سالیانه آن را‌ جهت‌ تطبیق با مصوبه بودجه به‌ مجلس الامه می‌داد.

فصل هفتم قانون اسـای در 3 مـاده‌357مناطق استانی و حوزه‌های اداری کشور را مشخص‌ کرده بود‌.در‌ فصل هشتم قانون اساسی‌ که‌ از جنجالی‌ترین فصول قانون اساسی محسوب‌ می‌شد،در 5 ماده‌358از تمامی جنایات قوای بریتانیا گذشت می‌شد.

بر اساس ماده 114 تـمامی بـیانیه‌ها،آیین‌نامه‌ها،احکام و قوانینی که فرمانده کل قوای‌ بریتانیا‌ در عراق،حاکم پادشاهی بریتانیا در عراق،فرستاده عالی‌رتبه بریتانیا و ملک فیصل از 5 نوامبر 1914 تا تاریخ اجرای قـانون اسـاسی صادر کرده بودند حکم قـانونی بـه خود می‌گرفت.

بر اساس‌ ماده‌ 115 نیز‌ هر فردی که در جهت امتناع از دستورات فرمانده کل قوای بریتانیا، حاکم پادشاهی بریتانیا،فرستاده عالی‌رتبه‌ این کشور در عـراق و حـکومت ملک فیصل عملی‌ انـجام داده بـود‌ و یا‌ از‌ جمله کارمندان عادی،نظامی و یا درباری بود و به منظور برقراری نظم و امنیت و سرکوب اقدامات خصومت‌آمیز دشمنان از‌ 5 ‌‌نوامبر‌ 1914 تا تاریخ اجرای قانون‌ اساسی دست به اقدامی زده بود از مجازات‌ مصون‌ مـی‌گردید‌.

هـمچنین بر اساس ماده 116 همه احکام صادره از سوی محاکم دولت عثمانی در دوران‌ قبل‌ از اشغال عراق و احکام دادگاهها بعد از اشغال،در زمینه دعاوی مدنی‌ و شرعیه به عنوان حکم‌‌ صادره‌ محاکم جدید عراق محسوب مـی‌شد و هـمچنان به قـوه قانونی خود باقی می‌ماند.

بر اساس ماده 117 نیز،تمامی احکام و تصمیمات کیفری محاکم از محاکم عادی گرفته تـا محاکم نظامی و همچنین تصمیمات‌ حکام نظامی،سیاسی و یا معاونین آنها و حـتی تـصمیمات‌ نـمایندگان آنها که در دوران اشغال عراق در حق مجرمین اعمال شده بود،در حکماحکام صادره‌ از محاکم دولت رسمی عراق محسوب می‌شد‌ و حـکم‌ ‌ ‌قـانونی می‌یافت.

قانون اساسی در فصل نهم خود طی دو ماده 359 نحوه تغییر در قانون اساسی در پیـش‌بینی کـرده‌ بـود و در فصل دهم نیز طی 4 ماده‌360برخی از‌ مسائل‌ مختلف را مانند نحوه برقراری برخی‌ محدودیتها در شرایط اضـطراری و مراجع تفسیر قانون اساسی به تناسب موضوع مورد بررسی‌ و بحث قرار داده بود.361

جـنبش استقلال‌طلبی شیعیان عراق،بـه‌ عـنوان‌ جریان فکری-سیاسی توانست پاسخ‌گوی‌ بیشتر مسائل روزگار خود باشد و دگرگونیهای سیاسی را جهت دهد و این امر در موضعگیریهای‌ جنبش نسبت به فرهنگ و تمدن غرب و نفوذ آن و همچنین نسبت‌ به‌ رژیمهای‌ استبدادی و اشغال‌ و قـیمومیت و تأسیس دولت‌ محلی‌ که‌ دست‌نشانده انگلیسیها در عراق بوده،نمایان گردد.

شیعیان در این جنبش نسبت به یکپارچگی عثمانی موضع گرفتند و علی رغم تیرگی روابط‌ شیعیان‌ و عثمانیها‌،علمای شیعه به دلیل دفاع از کـیان مـسلمین‌ از‌ یکپارچگی عثمانی دفاع کردند و پس از پایان جنگ نیز،علمای شیعه مسئله استقلال کامل از اشغال بریتانیا را خواستار‌ شدند‌. علی‌ رغم تلاشهای فراوان،در اثر فشارهایی که علیه علمای شیعه‌ و رهبری سیاسی وارد آمد و دسـت‌به‌دست شـدن مکرر رهبری نهضت و تغییر مرکزیت انقلاب،این جنبش تضعیف شد و منجر به‌ عقب‌نشینی‌ آنان‌ گردید.گذشته از این،عوامل سیاسی دیگری نیز در از هم‌پاشیدگی‌‌ پایگاه‌ اجتماعی جنبش نقش عمده‌ای ایفا کـرد و آن مـوضع‌گیری علمای شیعه و عموم شیعیان‌ نسبت به ملک فیصل‌ و خاندان‌ شریف‌ حسین در حجاز بود.موضع‌گیری علمای شیعه و افکار عمومی نسبتبه ملک فیصل‌ یکسان‌ نبودو‌ همین موضوع عامل اختلاف شد.انـگلیسیها نـیز از ایـن وضعیت بهره‌برداری و هنگامی که فـیصل‌ را‌ نـامزد‌ سـلطنت کردند در نظر گرفتند که او بتواند از مخالفت شیعیان مخلاف عراق بکاهد‌.

این‌ اختلاف و دوگانگی در موضعگیریهای علمای شیعه نسبت به ملک فیصل،در تـضعیف‌ جـنبش‌ در‌ مـقابل‌ حکومت و نظامیانانگلیسی تا حدود زیادی نقش داشت و راه را بـرای حـمایت‌ بسیاری از رؤسای‌ عشایر‌ گشود تا با حمایت از فیصل،از علمای خود جدا شوند.این

موضع‌گیریهای‌ خصمانه‌ سبب‌ شد تا عـلما از مـوضع‌گیریهای خـود دست بردارند و از فعالیت‌ سیاسی به عنوان رهبر جامعه‌ از‌ بهار 1924 م فـاصله بگیرند.در نتیجه فعالیت جنبش اسلامی به‌ کلی از‌ میان‌ رفت‌ و انگلستان به اهداف خود رسید.

 

از آنجا که جنبش شـیعیان عـراق،الگـوی مناسب و کاملی از‌ نهضتی‌ استقلال‌طلبانه‌ و مسلحانه‌ ملی-اسلامی،پیش رو نداشت،به مـرور از تـوان انقلاب کاسته‌ شد‌.

 

پانوشتها:

(1)-المظفر،شیخ محمد حسین،تاریخ الشیعه،ص 141.

(2)-جعفریان،رسول،جغرافیای تارخی و انسانی شـیعه در جـهان‌ اسـلام‌،قم،انتشارات انصاریان،1371،صص 51-50.

(3)-طباطبایی،محمد حسین،شیعه در‌ اسلام‌،تهرانبنیاد علمی و فـکری عـلامه طـباطبایی،1362،صص‌ 16‌-15‌.

(4)-همان،ص 22.

(5)-همان،ص 24.

(6)-الحسنی،هاشم معروف‌،الانتفاضات‌ الشیعیه عبر التاریخ،بیروت،دار الکتب الشیعة،[بـی‌تا]،ص 188.

(7)-دایـرة المـعارف تشیع،تشیع‌(سپری‌ در فرهنگ و تاریخ شیعی)،تهران‌،نشر‌ سعید محبی‌،1373‌،صص‌ 322-318.

(8)-همان،صص 330-320‌.

(9)-جـویس‌،ان ویـلی،نهضت اسلامی شیعیان عراق،ترجمه مهوش غلامی،تهران،انتشارات اطلاعات‌،1373‌،صص 26 -25.

(10)-الرهیمی،عـبد‌ الحـلیم،تـاریخ الحرکة الاسلامیه‌ فی‌ العراق،بیروت،الدار العالمیة للطباعة‌ و النشر‌ و التوزیع،1985، ص 29.

(11)-المظفر،همان،ص 86.

(12)-همان،صص 8-86.

(13)-سـلطان‌ سـلیم‌ به علت قساوتهای زیاد به‌«یاووز‌»یا‌ بی‌رحم لقب یافته‌ بود‌(پارسا دوسـت،مـنوچهر،روابـط‌ تاریخی‌ و حقوقی ایران،عثمانی و عراق،شرکت سهامی انتشار،پاییز 1364-ص 21).

(14)-العصری،ساطع،البلاد‌ العربیه‌ و الدوله العثمانیه بـیروت،196 صـص 7-16‌.

(15‌)-لا نکریک‌،استیفن‌،اربعة‌ قرون من تاریخ العراق‌ الحدیث،ص 19.

(16)-الوردی،علی،دراسة فی طـبیعة المـجتمع العـراقی،بغداد،1965،ص 127.

(17)-زهیر‌ لباف‌،عراق و روابط آن با ایران،ص 89‌.

(18‌)-الجوزانی‌،العبرت‌،الفکر‌ العربی فی عصر‌ النهضة‌،1977،صـص 5-43.

(19)-در 1736 م کـه شـاه عباس سوم درگذشت و نادر قلی افشار به سلطنت‌ انتخاب‌ شد‌،در زمینه ایـجاد حـسن روابط با دولت‌ عثمانی‌ قرار‌ شد‌ که‌ در‌ ایران از لعن خلفای سه‌گانه و عایشه خودداری شود و دولت عثمانی در مـقابل شـیعه را مذهب پنجم‌ تسنن بداند.اما دولت عثمانی با بند دوم(که شیعه مذهب‌ پنـجم بـاشد)مخالفت ورزید و فرقه شیعه را رافضی و مخالف‌ اسـلام دانـست.لذانـادر این مخالفت را بهانه کرد و در 1743 م به عراق تـاخت.احـمد پاشا والی بغداد به نمایندگی از سلطان‌ محمود‌ اول پیشنهاد صلح داد که نادر قبول نکرد و بـغداد را مـحاصره نمود ولی نادر از محاصره،بغداد سـودی نـبرد و مجبور بـه صـلح بـا دولت عثمانی شد و سرانجام طرفین تعهدنامه‌ای‌ بـه‌ نـام«کردان»را در 19 شیعیان 1159 در استانبول‌ امضا کردند و طی آن در زمینه مسائل مذهبی تعهد کردند از کـینه‌توزی نـسبت به‌ هم‌ و نکوهیدن مذاهب یکدیگر خـودداری‌ کنند‌ ولی‌ مذهب شـیعه بـه عنوان مذهب پنجم تسنن نـباشد.دولت عـثمانی نیز تعهد نمود که به حجاج و زوار ایرانی در عراق‌ و مکه آسیبی وارد نکند‌.این‌ قـرارداد از ایـن جهت‌ واحد‌ اهمیت بود کـه دولت عـثمانی پس از 260 سـال از جنگ چالدوران‌ رسـما پذیـرفت که ایران کشوری مـسلمان و شـیعه است.(روابط تارخی و حقوقی ایران و عثمانی و عراق،صص 54-53.؛ عراق‌ و روابط‌ آن با ایران،صص 102-101)

(20)-کـوثرانی،وجـیه(د.).الاتّجاهات الاجتماعیّه-السیاسیة فی جبل لبـنان و المـشرق العربی 1860-1920، مـعهد الأنـمأ العـربی،چاپ اول،بیروت 1976،ص 31.

(21)-همان،ص 37‌.

(22‌)-روابـط میان‌ شیعیان و دولت عثمانی به طور رسمی در سه سال اول از حکومت«الاتحادیون»رو به بهبود گذاشت‌،که‌ نـخستین شـاخه این حزب به نام«الاتحاد و التـّرقی»بـود بـه‌ سـال‌ 1908‌ در شـهر نجف اشرف تـأسیس شـد،اما این روابط باعث آن نشد که مذهب جعفری را به ‌‌عنوان‌ یک مذهب رسمی بشناسند.

(23)-دراسة فـی طـبیعة المـجتمع العراقی،ج 2،صص 111-110‌.

(24‌)-از‌ نشانه‌های این سیاست برای مـثال بـه وقـف گـذاشتن طـغراییه بـه واسطه سلطان عبد العزیز در‌ عتبات مقدسه بود و برخی از حاکمان عثمانی که پس از رضا پاشا در‌ عراق زمام امور را‌ به‌ دست گرفتند،عتبات عالیات را زیارت می‌کردند و هدیه‌هایی‌ را تقدیم می‌نمودند.(دراسـة فی طبیعة المجتمع العراقی،ج 2،ص 111؛تاریخ الشیعه،ص 105).

(25)-به عنوان مثال داوود پاشا از شیخ موسی کاشف الغطاء‌ خواست تا نزد دولت ایران در سال 1831 م میانجیگری کند و همچنین روابط حسنه‌ای میان نجیب پاشا و شیخ حسن کـاشف الغـطاء(یکی از بزرگان و مجتهدین وقت در نجف اشرف) به وجود آورد‌.(دراسة‌ فی طبیعة المجتمع العراقی،ج 2،صص 139-110).

(26)-فهد نفیسی،عبد اللّه،نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق،ترجمه کاظم چایچیان،ص 70.

(27)-مغنیه،محمد جواد،الشـیعه و الحـاکمون،ط 5،بیروت،1981‌ م،صص‌ 9 و 7.

(28)-در آن زمان مردم عراق به عثمانی«روم»اطلاق می‌کردند.که شاید منظورشان منطقه روم شرقی است که بعدا به تصرف‌ مسلمین درآمد.

(29)-دراسة فـی طـبیعة المجتمع‌ العراقی‌،ص 130.

(30)-این کتاب بـرای اولیـن‌بار در چاپخانه«الآداب»بغداد در دو جلد به سال 1328 ق(1909 م)چاپ و منتشر گردید.

(31)-سید هبة الدین شهرستانی از علما و متفکران مجاهد‌ شیعه‌ عراق‌ در قرن چهارم هجری است‌.نام‌ او‌ محمد عـلی و فـرزند سید حسین و از خاندان مـعروف شـهرستانی بود.وی در 24 رجب 1301 ق در سامراء به دنیا آمد.در‌ 1328‌ ق ماهنامه‌‌ دینی،فلسفی و علمی العلم را منتشر ساخت که‌ از‌ مهم‌ترین مجلات فکری سیاسی آن زمان به شمار می‌آمد.وی دو سال‌ پس از استیلای انگلیس بر عراق جمعیت‌ نهضت‌ اسـلامی‌ را ایـجاد کرد که هدفش بیرون راندن اشغالگران و استقلال عراق‌‌ بود.پس از مرگ میرزای شیرازی اختلافات میان عشایر و قبایل که فروکش کرده بود مجددا شعله‌ور شد و وضعیت‌‌ دشواری‌ برای‌ مجاهدین و قیام‌کنندگان عراق پدیـد آورد.ازایـن‌رو شهرستانی بـرای جلوگیری از ناکامی‌ آشکار‌ قیام به ویلسون پیشنهاد صلح داد.حاکم جدید عراق نیز شرایطی را برای صلح اعلام کـرد‌ که‌ از‌ جمله آن تسلیم هفده نفر از رهبران‌ انقلاب به مقامات انگلیسی بـود‌ کـه‌ شـهرستانی‌ نیز جزو آنها بود.بدین ترتیب شهرستانی و چند تن دیگر به اتهام شرکت در‌ رهبری‌ قیام‌ به اعـدام ‌ ‌مـحکوم شد.اما با صدور فرمان عفو عمومی پس از نه ماه‌ اسارت‌،در 1339 ق آزاد گردید.اندکی‌ بـعد کـه فـیصل از سوی انگلیسیها به پادشاهی‌ عراق‌ رسید‌ درصدد برآمد تا برای کسب وجهه اعتماد عمومی از افـراد خوشنام‌ برای اداره امور‌ کشور‌ دعوت به عمل آورد ازاین‌رو سه ماه پس از آزادی شهرستانی،به ویـ‌ پیشنهاد‌ کرد‌ تا وزارت مـعارف‌ را بـر عهده گیرد.وی نیز پس از مشورت با علمای برجسته‌ و اصرار‌ آنان این سمت را پذیرفت.شهرستانی در طول مدت‌ کوتاه وزارتش(یازده‌ ماه‌)دست‌ به اقداماتمهمی زد،از جمله وزارت معارف را از وجود مستشاران انگلیسی پاکسازی‌ کرد و به‌ جـای‌ آن‌ از کارشناسان عراقی استفاده کرد.اقدامات اساسی شهرستانی با مخالفت عوامل انگلیس‌ روبه‌رو‌ گردید ازاین‌رو پس از یازده ماه خدمت در 20 ذی حجه 1340 استعفا کرد.وی در‌ 1353‌ ق از دیوان عالی تمییز استعفا کرد و نماینده مردم استان بغداد در مـجلس‌ شـورای‌ ملی شد اما مجلس پس از چند‌ ماه‌ منحل‌ گردید.شهرستانی در شب دوشنبه‌ 26 شوال‌ 1386‌ درگذشت و در جوار بارگاه امام موسی کاظم(ع)و امام جواد(ع)به خاک سپرده شد‌.(آیین‌ اسلام، شمـ 76س 1326،ص 4-5؛تاریخ‌ جنبش‌ اسـلامی در‌ عـراق‌،128‌-129،هبة الدین شهرستانی:ستاره سامرا‌)اغلب‌‌ صفحات)؛طبقات اعلام الشیعه،صص 1413-1418؛ نقش علمای شیعه در رویارویی‌ با‌ استعمار،ص 242؛روزنامه‌ کیهان 18/11‌/1345،ص 11؛علمای مجاهد‌،صص‌ 269-272.)

(32)-الشهرستانی،السید‌ هبد‌ الدین،الهیئة و الاسلام،ج 1،صـص 10-9.

(33)-هـمان،ج 1،صص 5-4؛ج 2،صص 303-302.

(34)-همان‌،ج 1،ص 6.

(35‌)-این کتاب برای نخستین‌بار توسط‌ انتشارات‌«العرفان‌»در شهر صیدا‌،منتشر‌ گردید،زیرا در عراق‌ اجازه‌ چاپ آن را نداده‌ بودند و چاپ دوم آن توسط«درا المعرفة»بیروت منتشر شد‌.مؤلف‌ در آخر کـتاب،تـاریخ انـتشارآن را‌ ریع‌ الثانی 1328‌ (1909‌ م)نگاشته‌ است و کـتاب در دو‌ جـلد اسـت.

(36)-او نوه آیت اللّه شیخ جعفر،صاحب کتاب«کاشف الغطاء»مرجع اعلای‌ شیعیان‌ در اوایل قرن نوزدهم است،که‌ نام‌ کتاب‌، لقب‌ خانواده‌ قـرار گـرفت.ایـن‌ خانواده‌ نجفی الاصل هستند.آیت اللّه شیخ محمد حـسین کـاشف الغطاء از طرفداران مشروطه‌ بود و از یاران‌ آیت‌ اللّه‌ شیخ محمد کاظم خراسانی به شمار می‌آمد‌ وبعدها‌ به‌ سوی‌ آیت‌ اللّه‌ سـید مـحمد کاظم یزدی گرایش‌ یافت.(ر.ک:الاسدی،حسن،همان،صص 44،45،59).

(37)-کاشف الغـطاء،محمد حسین النجفی،همان،ج 1،صص 7،19،20.

(38)-همان،صص 6-5.

(39‌)-همان،ج 2،ص 453.

(40)-همان،ج 1،صص 26،42 به بعد.

(41)-همان، ج 2،صص 483-484.

(42)-همان،ج 1،صص 19،23،24.

(43)-این کـتاب بـرای نـخستین‌بار به زبان فارسی رد نجف‌ بدون‌ تاریخ منتشر گردید.(احتمالا بین سـالهای 1907 و 1909 زمـانی‌ که بحث و گفتگو درباره این موضوع به اوج خود رسیده بود)مجله العرفان که در شهر صیدا در لبـنان مـنتشر‌ مـی‌شد‌،اکثر فصلهای این کتاب و مهم‌ترین بخشهای آن را با ترجمه عری منتشر می‌کرد.تـرجمه عـربی کـل کتاب توسط آقای‌ صالح الجعفری تحت عنوان‌ الاستبدادیّة‌ و الدیمقراطیة منتشر گردید و در سال‌ 1915‌ م کتابفروشی طـالقانی در تـهران آن را بـه زبان فارسی منتشر نمود،در این ترجمه،متن عربی مجله العرفان ملاک قرار گرفته اسـت.

 (44)-شـیخ‌ نائینی‌،«نجفی»نیز ملقب بود‌ و سید‌ محسن امین،او را از مدرسین مشهور و از جمله مؤلفان مـعرفی مـی‌نماید و او را فـقیهی دارای مقلد می‌داند،که از شاگردان آیت اللّه شیخ محمد کاظم خراسانی بوده است.وی‌ در‌ سال 1335 ق در نـجف اشـرف فوت نمود.(ر.ک:الامین،سید محسن،همان منبع،ج 1،صص 112-90).

(45)-النایینی،الشیخ محمد حسین،الاسـتبدادیّه و الدیـمقراطیه،مـجله العرفان،ج 20،صیدا،1930 م،ص 437.

(46)-همان‌،ج 20‌،ص 172.

(47‌)-همان،ج 20،ص 438.

(48)-همان،ج 20،ص 437،570،573.

(49)-همان،ج 21،فصل پنجم،صص 534-55‌.

(50)-همان،ج 20،صص 175-174 و ج 21،ص 540.

 

(51)-همان،ج 21‌،ص 536‌.

(52‌)-رسول،فاضل،هـکذا تـکلم علی شریعتی،دار الکلمة،بیروت،1982صص 27-28.

(53)-شهید مطهری،سکوت ‌‌نائینی‌ را پس از انتشار کتاب چـنین تـوجیه مـی‌نماید که جامعه نجف در آن‌ روز‌ با‌ نوعی از نادانی و جهل مواجه بود.(ر.ک:مطهری،مرتضی،همان منبع،ص 50).

(54)-مـطهری،مـرتضی،الحـرکات‌ الاسلامیة فی القرن الرابع عشر الهجری،تهران،1402 ق،ص 50.

(55)-کواکبی کتاب طبایع‌ الاستبداد را در سـال‌ 1318‌ ق بـه صورت پاروقی در روزنامه المؤید مصر نوشت و سپس به صورت‌ کتاب مستقل درآمد.(علمای مجاهد،ص 403).

(56)-کتاب ام القـری،انـتقادی از احوال جهان اسلام در قالب گفتگوهایی است که‌ در یک کنگره خیالی منعقد در مـکه(امـ‌ القری)صورت گرفته و نمایندگان کشورهای مختلف مـسلمان در آن شـرکت داشـته‌اند.وی در این کتاب از زبان قهرمانانش‌ سخن می‌گوید.سـخنی کـه با‌ زبان‌ و دغدغه‌های فکر ی آنها سازگاری دارد.(علمای مجاهد،ص 404).

(57)-عبد الرحمن کواکبی به سـال 1265 ق در شـهر حلب سوریه در خانواده‌ای کرد بـه دنـیا آمد.پدرش او را در کـودکی‌ بـه‌ انـطاکیه‌ فرستاد و سپس به حلب بازگشت و تـحصیلات عـالی را در مدرسه دینی کواکبیه حلب ادامه داد و سپس در بیست سالگی‌ عضو هیئت تحریریه روزنـامه رسـمی فرات شد.چندی بعد‌ نخستین‌ مـجله عربی به نام الشـهباء و سـپس الاعتدال را در حلب‌ منتشر کرد.نـتقادهای تـند وی از سلطان عمانی و دفاع از حقوق سیاسی مردم سوریه باعث تعطیلی الشهباء شد.وی‌ بـر‌ اثـر‌ فشار دولت از کار دولتی‌ کناره‌ گـرفت‌ و بـه کـار وکالت پرداخت و در 1886 مـدتی را در زنـان گذراند و سپس شهردار حـلب‌ شـد.در 57 سالگی حلب را ترک‌ کرد‌ و رهسپار‌ مصر شد.در مصر با سید جمال الدین‌ اسدآبادی‌ و شـیخ مـحمد عبدو آشنا گردید و برای روزنامه المـؤید مـقاله می‌نویشت وی دو کـتاب مـهم خـود طبایع الاستبداد و ام القری‌ را‌ در‌ آنـجا نگاشت.(پیشگامان مسلمان تجدیدگرایی در عصر جدید،صص 257‌-288؛سپری در اندیشه سیاسی عرب،ص 162).

(58)-فیاض،عبد اللّه،الثورة العـراقیة الکـبری،1920 م،صص 27-26‌.

(59‌)-همان‌،ج 26.

(60)-درباره این نکات دهـ‌گانه ر.ک:جـمله العـلم،سـالی 1911،شـمـ‌ 2 که‌ در نجف مـنتشر شـد.

(61)-کمال الدین،محمد علی،ثورة العشرین فی ذکراها الخمسین،معلومات و مشاهدات‌ فی‌ الثوره‌ العراقی الکبری، 1920 م،بـغداد،1971 م،ص 5(ر.ک:بـه الاسـدی،حسن،همان منبع،ص 40).

(62‌)-نظمی‌،و میض‌ جمال،شـیعة العـراق و القـومیّه العـربیة،مـجله«المـستقبل العربی»،شماره سه‌گانه 42،43،44، بیروت‌،1982‌ م،صفحات‌ 4،7،22،128،132.آقای علی خاقانی متذکر می‌شود که مجله شهرت فراوانی در جهان‌ اسلام‌ و جهان عرب داشت و پیوند فکری و سیاسی شهر نجف اشرف را به شـرق و غرب‌ محقق‌ ساخت‌ وروشنفکران تهران و استانبول جهت آگاه ساختن افکار عمومی مسلمانان با هم همکاری داشتند و باعث‌ شد‌ که مردم در رویارویی با شاهان و سلاطین مستبد مقاومت نمایند(ر.ک:الخاقانی،علی،شـعرا‌ الغـری‌،ج 10‌،ص 68).

(63)-المقدسی،أنیس الخوری،الاتجاهات الادبیة فی العالم العربی الحدیث،ج 2،بیروت 1960،صص 37‌-34‌.

(64)-سید محسن امین،نام دهها شاعر و ادبیب شیعه از علمایی که‌ در‌ آن‌ دوران ظهور کردند،به میان می‌آورد.(ر.ک: الامین،سـید مـحسن،اعیان الشیعه،ج 1،صص 190،193،206‌).

(65‌)-و شعرا‌ عبارت بودند از:سید محمد سعید الحبوبی،سید ابراهیم طباطبایی،سی دحیدر‌ حلی‌،شیخ جواد شبیبی،شیخ‌ کاظم یزدی،مـلا عـباس نجفی،سی جعفر حلی،شـیخ عـبد الباقر فاروقی‌،شیخ‌ عبد المحسن کاظمی و اخرس بغدادی. (ر.ک:الهلالی،عبد الرزاق،درسات و تراجم عراقیّه،بغداد‌،ج 1،1972‌،صص 34 و 33 و أنیس المقدسی به برخی‌‌ از‌ آن‌ اشاره می‌کند.(ر.ک:المقدسی،أنـیس الخـوری،همان،صص‌ 67‌-71.)

(66)-نظمی،ومـیض،هـمان،صص 81-80.

(67)-الامین،سید حسن،ثوره‌ ایرانی‌ فی جذورها الاسلامیه الشیعیه،دار‌ النهار‌،1979،ص 54‌.

(68‌)-الوردی‌،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق‌ الحدیث‌،ج 3،ص 298.

(69)-همان،ج 3،ص 298.

(70)-الوردی معتقد است که علت دعوت عثمانی‌ از‌ سید جمال الدین آن بـود کـه‌ نقش میانجی‌گری را میان‌ علمای‌ شیعه در عراق‌ و ایران ایفا‌ کند‌،و آنان را به سوی تز سلطان که همانا دعوت به جامعه اسلامی می‌باشد‌،دعوت‌ کند.(ر.ک:همان،ج 3،ص 303).

 

(71) -Brawne‌,Edwarde‌.The‌ Persian Revolution,Combridge‌.1910‌,P 415.

(72)-الامین،حسن‌،همان‌،ص 53.

(73) -Browne,E. Op.C.t,P.107.

(74)-الوردی،علی،همان،ص 307-306.

(75)-در آغـاز‌ قـرن‌ بیستم مـوضعگیری تعدادی از علما در‌ این‌ مورد به‌ وسیله‌ نوشته‌ها‌ و کتابهایشان تجلی یافت از‌ جمله آنان:سید هبة الدین شهرستانی،شـیخ محمد حسین کاشف الغطاء و همچنین از سوی شعرای‌ شیعه‌ مانند آقایان:عـبد المـحسن‌ الکـاظمی،سید‌ ابراهیم‌ طباطبایی‌،محسن‌ ابو‌ المحسن و دیگران آشکار‌ گردید‌.

(76)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 3،ص 92.

(77)-هـمان،‌ ‌ج 3،صـص 92 و 299.

(78‌)-همان‌،ج 3،ص 92‌ و 299.

(79)-القباص،عبد اللّه،تاریخ الامامیه‌ و اسلافهم‌ من‌ الشیعه‌ منذ‌ نشاة‌ التشیع حتی مـطلع القـرن الرابـع الهجری،بیروت،ط 2، 1975،صص 7-56.

(80)-آخوند ملا محمد کاظم خراسانی به سال 1257 قم در طوس متولد شد و در 1278 ق جـهت‌ ادامه تحصیل علوم دینی به‌ نجف رفت و تا هنگام وفات خود در 1329 ق در این شـهر به تعلیم و تعلم اشـتغال داشـت.

(81)-متن جواب استفتاء در ضمیمه شماره 3 کتاب تاریخ‌ الحرکة‌ الاسلامیة فی العراق،تألیف عبد الحلیم الرحیمیـ

(82)-حائری،عبد الهادی،تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق،تهرن امیر کبیر،1360،ص 108.

(83)-کسروی،احمد،تـاریخ مشروطه‌ ایران‌،ج 2،ص 73.

(84)-سید هبة الدین شهرستانی،اسامی اغلب اعضای این هئیت را به شرح زیر آورده است:آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، سید‌ هبة‌ الدین شهرستانی،حاج آقا شیرازی‌،سید‌ محمد باقر اصـفهانی،مـیرزا عبد الرحیم بادکوبی،شیخ اسد اللّه ممقانی، قشیخ عبد اللّه،شیخ اسحق رشتی،سید ابو القاسم کاشانی،شیخ اسماعیل محلاتی‌،شیخ‌ جواد جزایری،سید محمد‌ بحر‌ العلوم،شسیخ حسین نائینی،شیخ مـحمد رضـا شبیبی،سید بحر المتین کاشانی،سید محمد امام جمعه،شیخ‌ موسی نوری،سید سعی کمال الدین،سید احمد صافی،شیخ عبد الکریم جزایری‌،شیخ‌ هادی کاشف الغطاء،سید مـسلم‌ زویـن و جمعی دیگر.(الخاقانی،علی شعراء العزی،نجف 1365،ج 10،ص 88.)

(85)-کمال الدین،محمد علی،ثورة العشرین فی ذکراها الخمسین،معلومات و مشاهدات فی الثوره‌ العراقیه‌ الکبری،1920‌ م،بغداد،1971 م،ص 4.

(86)-ووسینیچ،وین،تاریخ امپراطوری عثمانی و تـرجمه سـهیل آزادی،کـتابفروشی تهران،1346،؟؟؟ش،ص 118.

(87)-همان‌،ص 119.

(88)-همان،ص 121.

(89)-همان.

(90)-هـمان،ص 122.

(91)-احـمد‌ رضـا‌(1859‌ر1930 م)از جمله روشنفکران ترک بود که در نهضت مشروطه‌خواهی در ترکیه نقش فعال داشت. وی با ‌‌همکاری‌ اعضای ترکان جوان روزنامه مشورت را که ارگان رسـمی کـمیته اتـحاد و ترقی بود‌ انتشار‌ داد‌.(همان،صص‌ 9-18.)

(92)-همان،ص 122.

(93)-همان،ص 123.

(94)-الخـاقانی،عـلی،شعر العزی،نجف‌،ج 10،ص 65.

(95)-الاسدی،حسن،ثورة النجف ضدر الانکلیز،ص 2-61.

(96)-سیاست تورانی‌ یا تتریک عبارت بود‌ از‌ اعتقا به برتری و اصـالت قـوم تـرک نسبت به سایر اقوام.

(97)-ثورة النجف ضد الانکلیز،صص 6-85.

(98)-عـطیه،غسان،التنظیم الحزبی فی العراق قبل الحرب العالمیه الاولی،ص 34.

(99)-الجبوری‌،عبد الجبار حسن،الاحزاب و الجمعیات السیاسه فی القطر العـراقی ،9-1908 م،ص 31.

(100)-صـالح العـمر،فاروق،الاحزاب السیاسة فی العراق،1932-1921 م،ص 21.

(101)-الجبوری،عبد الجبار حسن،الاحزاب و الجـمعیات السـیاسیه فی‌ القطر‌ العراقی،1958-1908 م،ص 16.

(102)-الاعظمی،احمد عزت،القضیه العراقیة،اسبابها،مقدماتها،تطوراتها و نتائجها،بغداد،1932 م،صص 35،38، 39.

(103)-در این مـورد دو نـظریه وجـود دارد:نظریه اول‌ مدعی‌ است که الجمعیة الاصلاحیة شاخه‌ای از حزب غیر مرکزی عثمانی‌ بـوده،کـه آقـای غسان عطیه،آن را در کتاب خود متذکر می‌شود و نظریه دم که توسط سلیمان فیضی آمده‌ مدعی‌ اسـت کـه‌ الجـمعیة الاصلاحیة به حزب غیر مرکزی عثمانی در ارتباط بود.ظاهرا نظریه دوم صحیح‌تر است،زیرا آقـای فـیضی سردبیر این حزب به شمار می‌رفت.(ر.ک:عطیه،غسان.همان‌ منبع‌،ص 19‌،همچنین ر.ک:فیضی،سـلیمان،هـمان،صـ‌‌ 130‌).

(104‌)-العمر،فاروق.الاحزاب السیاسی فی العراق،1921-1932،بغداد 1978،ص 22.

(105)-همان،ص 22.

(106)-او فرزند آقای شیخ یوسف السّویدی‌،یـکی‌ از‌ عـلمای مشهور اهل سنت در بغداد است.

(107‌)-درموردهمکاری آقای السّویدی باانجمن«العربیةالفـتاة»اخـتلاف‌نظر وجـود دارد. ر.ک:کوثرانی، وجیه،همان، قص 203؛انطونیوس،جورج،همان‌،ص 187‌؛موسی‌،سلیمان،الحرکة العربیة،المرحلة الاولی ولی للنهضة العربیة، 1908-1924‌،بـیروت،چ 2،ص 33.)

(108)-المـؤتمر العربی الاول.اللجنة العلیا لحزب المرکزّیة بمصر،القاهرة 1331؟؟؟ق/1913 م،صص 14 و 15 و 112‌.

(109‌)-البصیر‌،محمد مهدی،تـاریخ القـضیة العـراقیة،بغداد،1924،ج 1،صص 41-37.

(110‌)-عطیه‌،غسان،همان،ص 44.

(111)-الاعظمی،احمد عزت،همان،ج 4،ص 92.

(112)-البصیر،محمد مهدی،همان،ج 1،ص 40.

(113‌)-صالحی‌ العـمر‌،فـاروق،الاحـزاب السیاسه فی العراقی 1932 م-1921 م،ص 37 نقل از جعفر شیخ‌ باقر‌ آل‌ محبوبه، ماضی النجف و حاضرها،ص 344.

(114)-هـمان،ص 39.

(115)-مـحمد کاظم،عباس،ثورة الخامس‌ عشر‌ من‌ شهر شعبان،ص 65.

(116)-فهد نفیسی،عبد اللّه،همان،صص 1-70.

(117)-ایرلند،فیلیپ‌،العـراق‌ فـی تطوره السیاسی،ترجمه جعفر خیاط،ص 1.

(118)-فهد نفیسی،عبد اللّه،همان،ص 71‌.

(119‌)-انطونیوس‌،جورج،2 یـقظه العـرب،ص 222.

(120)-این تلگرافها در ملاء عام خوانده می‌شد(فـهد نـفیسی‌،عـبد‌ اللّه،نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق،ص 72.)

(121)-از نمونه تـلگرافها ایـن‌ متن‌ بود‌«کفار بر دروازه بصره احاطه یافته‌اند و ما در محاصره هستیم و بر بقیه بـلاد اسـلامی خوف‌‌ داریم‌.با تحریص عـشایر،جـهت دفاع،مـا را یـاری کـنید.»الوردی،علی لمحات‌ اجتماعیه‌ من‌ تاریخ العـراق الحـدیث،ج‌ 4،ص 127.

(122)-فهد نفیسی،عبد اللّه،مرجع سابق،ص 72.

(123)-متن‌ فتوا‌ به‌ شرح ذیل بـوده«جـمیع اموال مسلمین باید در امر جهاد صـرف شود‌ تا‌ غافله کـفر از بـین برود و هر کس که از بـذل‌ آن خـودداری کند باید به زور‌ آن‌ گرفت»(الدراجی،عبد الرزاق،جعفر ابو التمن و دوره فی الحرکه الوطـنیه فـی‌ العراق‌، ص 41.)

(124)-شیخ مهدی خالصی از بـرجسته‌ترین‌ عـلمای‌ مـجاهد‌ و ضد استعمار شـیعه عـراق در قرن سیزدهم‌ و چهاردهم‌ هـجری اسـت. وی فرزند شیخ حسن کاظمی بود و در 9 یا 15 ذی حجه‌ 1276‌ در کرخ کاظمین به دنیا‌ آمد‌ و در میان‌ طـایفه‌ خـود‌، خالصی،پرورش یافت.در اواخر 1329‌ ق و پس‌ از حمله روسـها بـه شمال ایـران و انـدکی بـعد از حمله استعمارگران‌ ایتالیایی‌ بـه‌ طرابلس غرب لیبی،بسیاری از مراجع‌ و علمای عراق،از جمله‌ شیخ‌ مهدی خالصی فتوای جهاد بر‌ ضـد‌ اشـغالگران روسی و ایتالیایی صادر کردند.هنگام حـمله مـتفقین بـه عـثمانی،عـلمای شیعه عراق‌ از‌ جـمله آیـت اللّه خالصی در‌ حمایت‌ از‌ عثمانی،فتوای جهاد‌ بر‌ ضد استعمارگران انگلیسی صادر‌ کردند‌.

هنگامی که وهابیان حجاز در 1339 ق بـه قـصد انـهدام مرقد ائمه شیعه،تصمیم به‌ حمله‌ بـه جـنوب عـراق را داشـتند،ویـ‌ بـه‌‌ همراه گروهی‌ از‌ علمای‌ کاظمین و مردم داوطلب به‌ دعوت آیت اللّه نائینی و آیت اللّه سید ابو الحسن اصفهانی به کربلا آمد. در 1340‌ ق نیز‌ انگلستان تصمیم گرفت که قرارداد اتحاد‌ با‌ مـلک‌ فیصل‌،نامزد‌ پادشاهی عراق را‌ مضا‌ کند که در واقع امر، نوعی تحت الحمایگی بود که قبلا علما با آن مخالفت کرده‌ بودند‌.این‌ قراداد سال بعد در معرض افکار عمومی‌ قرار‌ گرفت‌. نـمایندگان‌ شـیعیان‌ بغداد‌ به کاظمین رفتند و با شیخ مهدی خالصی و سید حسن صدر ملاقات کردند و از آنان خواستند با قراداد اتحاد ملک فیصل با انگلستان مخالفت کرده و پادشاهی فیصل را‌ به رسمیت نـشناسند.خـالصی با این پیشنهاد، قمشروط بر موافقت آیت اللّه نائینی و اصفهانی موافقت کرد.پس از موافقت آنان،آیت اللّه خالصی نیز فتوایی صادر کرد و اعلام نمود که‌ درصـدد‌ بـاطل کردن بیعت خود با فـیصل اسـت زیرا او به تعهداتش مبنی بر حفظ استقلال عمل نکرده است. ازاین‌رو انگلیسیها و فیصل مخالفت علما را جدی گرفتند و آنها را به‌ ایران‌ و حجاز تبعید کردند کـه شـیخ مهدی ابتدا به‌ حـجاز و سـپس به ایران تبعید شد.سرانجام آیت اللّه خالصی در 12 رمضان 1343 در‌ مشهد‌ مقدس درگذشت و در جوار مرقد‌ امام‌ رضا(ع)دفن شد.(تاریخ جنبش اسلامی در عراق،صص 223،224 و 233-234،242؛تشیع و مشروطیت در ایران،صص 172،181،183؛دائرة المعارف‌ تشیع‌،ج 7،صص 36-37؛ریـحانه‌ الادبـ‌،ج 2، صص 116-117؛گنجینه دانشمندان،ج 1،صص 229-231؛مکارم الآثار،ج 6،صص 2145-2147؛نهضت‌ شیعیان در انقلاب اسلامی عراق،ص 166؛نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار 7 صص 89-90‌،93‌،148؛ مرگی در نور،ص 348).

(125)-شیخ محمد رضا پسر محمد تقی شیرازی رهبر انـقلاب 1338 ق/1920 م بـود و در دوران حیات پدرش دسـتگیر شد و به جزیره هنگام در خلیج فارس‌ تبعید‌ گردید و بعد‌ به ایران انتقال یافت و دیگر اجازه بازگشت بـه عراق را نیافت.وی نهایتا در تهران درگذشت.

(126‌)-فهد نفیسی،عبد اللّه،همان،ص 73.

(127)-متن نـامه سـید کـاظم‌ یزدی‌ در‌ ضمیمه شماره 6 کتاب تاریخ الحرکة الاسلامیه فی العراق،وجود دارد.

(128)-نامه شیخ الشریعه اصفهانی را برخی ‌‌از‌ علما از جـمله ‌ ‌سـید مصطفی کاشانی،آیت اللّه‌زاده خراسانی و سید علی تبریزی، امضا‌ کرده‌ بودند‌.(اصل مـتن نـامه،ر.ک:تـهرانی،محمد صادق،نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی عراق،ص 15،نقل از‌ مجله آقای عربیه7ص 38.)

(129)-محمد کاظم،عـباس،ثورة الخامس عشر من شهر‌ شعبان،ص 66.

(130)-فهد‌ نفیسی‌،عبد اللّه همان،ص 74.

(131)-همان،ص 74.

(132)-الحسنی،عـبد الرزاق،العراق فی دوری الاحتلال و الانـتداب،ج 1،ص 17.

(133)-در جـبهه«القرنه»سید مهدی حیدری،شیخ الشریعه اصفهانی،سید علی داماد،سید‌ مصطفی کاشانی در جبهه شرقی‌ بصره علمایی مثل شیخ مهدی خالصی و پسرش محمد،سید محمد فرزند سید کاظم یزدی،شیخ جـعفر راضی و سید کمال حلی و در جبهه غربی بصره سید سعید‌ حبوبی‌،شیخ عبد الکریم جزائری،شیخ عبد الرضا راضی،سید محسن‌ حکیم،شیخ احمد تامر،شیخ مرحوم ظالمی،شیخ باقر حیدر و سـید کـمال الدین بودند.(الفیاضی،عبد اللّه،ثوره العراقیه‌ الکبری‌،صص‌ 2-11).

(134)-فهد نفیسی،عبد اللّه،صص 5-64.

(135)-الیاسری،عبد الشهید،البطونه فی ثوره العشرین،صص 7-75.

(136)-فهد نفیسی،عبد ص 75.

 (137)-همان،ص 77.

(138)-پس از‌ شکستهایی‌ که متوه قوای عثمانی شـد دولت عـثمانی،جاوید پاشا را مسئول شکستها دانست و او را عزل نمود. وی در سال 1916 م کتابی منتشر کرد و در آن خطاهای بزرگ فرماندهی‌ عثمانی‌ را‌ برشمرد.(صادقی تهرانی،نگاهی به‌‌ تاریخ‌ انقلاب‌ اسلامی عراق،ص 13.)

(139)-الحسنی،عبد الرزاق،العراقی فی دوری الاحـتلال و الانـتداب،ج 1،صص 19 و 54.

(140)-فهد نفیسی،عبد اللّه،همان‌،ص 77‌.

 (141‌)-همان،ص 77.

(142)-الاسدی،حسن،ثورة النجف،ضد‌ الانکلیز‌،صص 4-93.

(143)-الحسنی،عبد الرزاق،العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب،ج 1،ص 55.

(144)-الیاسری،عبد الشهید،البطوله فی ثورة‌ العشرین‌،ص 87‌.

(145)-فهد نفیسی،عـبد اللّه،نـهضت شـیعیان در انقلاب اسلامی‌ عراق،ص 88.

(146)-الوردی،علی،لمـحات اجـتماعیه مـن تاریخ العراق الحدیث،ج 4،ص 257.

(147)-همان.

(148)-همان،ص 260.

(149‌)-همان‌.

(150‌)-همان،ص 257.

(151)-همان،صصص 276-271.

(152)-همان،ص 277.

(153‌)-صادقی‌ تهران،محمد،نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی،1920 عراق،ص 16،نقل از سـپهر تـاریخ ایـران،ص 81‌.

(154‌) -Longrigg‌-Stephen-Hemsley Iraq 1900 to 1950 P 90.

(515)-همان،ص 296.

(156)-همان‌،ص 299‌.

(157‌)-همان،ص 300.

(158)-قائم‌مقام جدید با حاج عـلی حـسن یکی از رؤسای شهر درگیر‌ شد‌ و طرفداران‌ حاج حسین قائم‌مقام را از شهر بیرون‌ کردند.همان،صص 9-306.

(159)-همان،صص‌ 1-310‌.

(160)-همان،ص 318.

(161)-همان،ص 320.

(162) -Longigg-Stephen-Hemsley Iraq 1900 to‌ 1950‌ P 89‌.

(163)-الوردی،عـلی،لمـحات اجـتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 4،ص 325.

(164)-خلیل پاشا به‌ پایداری‌ و مقاومت در بـغداد بود ولی کاظم بک خواستار عقب‌نشینی از شهر بود.همان‌،ص 326‌.

(165‌)-همان،ص 328.

(166)-همان،ص 329.

(167)-همان،ص 330.

(168)-بدین ترتیب که یک افسر بریتانیایی‌ بـه‌ نـام«کـاپیتان کمپ»چون راه را کم کرده بود به طور تصادفی‌ وارد‌ شهر‌ شد و دیـد کـه‌ مردم به این سو و آن سو می‌دوند و از قوای عثمانی خبری نیست‌.

(169‌)-همان‌،ص 336

(170)-همان،ص 344.

(171)-بدین ترتیب که اوقـات اهـل سـنت را‌ محترم‌ برشمردند و شیعیان را در اجرای مراسم دههاول محرم تشویق نمودند. (الوردی،علی،لمحات اجـتماعیه مـن تـاریخ‌ العراق‌ الحدیث،ج 4،ص 347.)

(172)-بدین ترتیب که هر کس از اهالی در گذرگاهها‌ و معابر‌ عمومی قضای حاجت مـی‌کرد از 5 تـا 10‌ روپیـه‌ جریمه‌ می‌شد.ق(همان،صص 9-348.)

(173)-یکی از‌ مدارس‌ ایرانی در کاظمیه بود.

(174)-از جمله دستگیرشدگان حاج علی اکـبر اهـرابی،سید‌ عیسی‌ مشاط،عبد الرئوف کاظمی،شیخ‌ جواد‌ زنجانی،میرزا‌ احمد‌ یزدی‌،بودند کـه بـعد از تـبعید به‌ بصره‌ و به هند تبعید شدند.همان،ص 351.

(175)-همان،ص 350.

(176)-متن بیانیه‌ دار‌ الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ العـراق السـیاسی‌ الحدیث،ج 1،صص 88-86‌.

(177‌)-جلیلی حقیقی،مهدی،سیاست خارجی‌ عراق‌ از پایان جنگ جهانی اول تا پایـان جـنگ جـهانی دوم،ص 30.

(178)-الوردی‌،علی‌،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق‌ الحدیث‌،ج 4،ص 380‌.

(179)-جهت مطالعه‌ بیشتر‌ ر.ک:کتاب،الحسنی،عبد الرزاقـ‌،تـاریخ‌ العراق السیاسی الحدیث،ج 1،صص 5-52.

(180)-نیروهای بریتانیا،سیطره خود را بر شهر بصره‌ زمـانی‌ آغـاز کـردند که نیروهای عثمانی و مجاهدین‌ در‌ تاریخ 14‌ آگوست‌‌ 1915‌ عقب‌نشینی خود را آغاز‌ کردند.

(181)-ایرلند،فیلیپ،العراق دراسة فـی تـطوره السـیاسی،ترجمه جعفر حیاط،بیروت،1949،ص 36‌.

(182‌)-العمر،فاروق صالح،حول السیاسة البریطانیة‌ فی‌ العـراق‌(1921‌-1914‌)،بـغداد 1977،ص 44‌. محمد‌ طاهر العمری در کتاب خود متذکر می‌شود که روزنامه تایمز لندن،پیشنهاد داده بود.ر.ک: العمری، محمد‌ طـاهر‌، تـاریخ‌ مقدرات العراق السیاسة،بغداد،1925 م،ج 1،ص 50.

(183‌)-ر.ک:سومین‌ یادداشت‌ شریف‌ حسین‌ مک‌ ماهون،مورخ 24 ذی حـجه سـال 1333/5 نوامبر 1915.

(184)-همان،ص 348.

(185)-اشغال شهر بغداد در تاریخ 11 مـارس سـال 1917 رخ داد.

(186)-البـصیر،محمد‌ المهدی،تاریخ القضیة العراقیة،بغداد،1924 م،ج 1،ص 50.

(187)-لورد،ج.ن.القـول الحـق فی تاریخ سوریه و فلسطین و العراق،دمشق،1925 م،ترجمه نزیه العظم،ص 96.

(188)-الحسنی،عبد الرزاق.الثورة العـراقیة الکـبری،بیروت‌،1978‌،چاپ چهارم،ص 100.

(189)-الحسنی،عـبد الرزاق،العـراق فی دوری الاحـتلال و الانـتداب،ج 1،صـص58-59.

(190)-این مطلب توسط ژنرال مارشال،پس از آتـش‌بس مـودروز (Mudros) جهت متوقف نمودن‌ جنگ‌ اول جهانی در تاریخ‌ 30 اکتبر 1918،و اندکی قبل از اشغال شهر مـوصل کـه در تاریخ 13 نوامبر 1918 صورت گرفت،اعلام گـردید‌.ر.ک: العمر‌،فاروق،همان،ص 23.

(191)-الحـسنی‌،عـبد‌ الرزاق،همان،ج 1،صص 59-61.

(192)-همان،ص 61.

(193)-ایرلند،فـیلیپ،هـمان،صص 64-63.

(194)-العمر،فاروق،همان،صص 47-48.

(195)-حزب‌(حرس‌ الاستقلال)در سالهای 1919‌،1920‌ در بغداد تأسیس شد و شـاخه«حـزب العهد»برای بار دوم در دو شهر مـوصل و بـغداد تـشکیل گردید.مهم‌ترین تـحرکهای نـظامی در آن زمان که به صـورت مـنطقه‌ای صورت می‌گرفت‌ عبارت‌ بود‌ از:واقعه«گویان»در شمال موصل در آگوست 1919،واقعه«العمادیه»در همان شهر و واقـعه«القـعر»در نوامبر 1919 در شمال عراق اتفاق افتاد و تـحرکهای کـردها به رهـبری شـیخ مـحمود‌ بارزانی‌،که گاهی‌ بـه صد انگلیسیها و احیانا برای سرکوب مخالفین خود با همکاری آنان صورت می‌گرفت.ر.ک:الحسنی،عبد الرزاق،هـمان‌،ج 1،صـص‌ 44-41.

 (196)-الاسدی،حسن،همان،ص 218.

 

(197)-ایرلند،فیلیپ‌،هـمان‌،ص 61‌.

(198)-النـفیسی،عـبد اللّه،هـمان،ص 54.

(199)-الیـاسری،عبد الشهید،هـمان،ص 102.

(200)-الفـیاض،عبد اللّه همان‌،ص ‌‌183‌.

(201)-حمید خان فردی هندی الاصل واز پیروان فرقه اسماعیلیه بدو که در‌ شهر‌ نجف‌ سکوت داشـت،او پسـر عـمه آقاخان رهبر فرقه اسماعیلیه در هند بود.انـگیزه انـگلیسیها از‌ انـتخاب وی،کـاستن از عـکس العـملهای احتمالی نسبت به تعیین حاکم‌ سیاسی بود‌.

(202)-الاسدی،حسن،همان‌،ص 242‌.

(203)-همان،صص 190-189.

(204)-محبوبة،جعفر باقر،ماضی النجف و حاضرها،صیدا،لبنان،1353،ج 1،صص 250-249.

(205)-افرادی مایل بودند آیت اللّه شیرازی بـه نجف برود و از او خواسته‌ بودند که این کار صورت گیرد و پس از رسیدن ایشان‌ به نجف،از این پیشنهاد صرف‌نظر کردند و این امر به علت عدم ایجاد مزاحمت برای مرجع اعلی در کربلا بدو،و نـیز‌ بـه‌‌ دلیل تشویق مردم تا از جنبش طرفداری کنند،زیرا جنبش در آن زمان فلج شده بود.(ر.ک:الحسنی،عبد الرزاق. الثورة العراقیة،ص 84؛الفیاض،عبد اللّه،همان منبع،ص 190).

(206)-مشهورترین‌ اعضا‌ عبارت بودند از:عباس الخلیلی،محمد عـلی الدمـشقی،عباس الرماحی،کاظم الخلیلی،حسین‌ الصراف،محمد شلیلة و دیگران(ر.ک:العمر،فاروق،همان،صص 38-37.)

(207)-الاسدی،حسن،همان منبع،ص 169‌.

(208‌)-همان،صص 243-242.

(209)-محبوبة،جعفر باقر،هـمان،ج 2،ص 249.

(210)-مـاجرای ترور بدین ترتیب بود کـه یـک گروه بیست نفری به ریاست حاج نجم بقای از شهروندان متدین‌ نجف‌ با‌ لباس‌ پلیس محلی وارد اداره‌ بریتانیا‌ در‌ نجف شدند و وانمود کردند که حامل یـک نـامه فوری برای مارشال هـستند و بـدین ترتیب‌ وی را به قتل رساندند.(محمد کاظم‌،عباس‌،ثوره‌ الخامس عشر من شهر شعبان،ص 197).

(211)-النفیسی‌،عبد‌ اللّه،همان،ص 57.

(212)-الاسدی،حسن،همان،ص 259.

(213)-همان،صص 293-292.

(214)-النفیسی،عبد اللّه،همان،ص 58‌.

(215‌)-الحسنی‌،عبد الرزاق،العراق فی دوری الاحتلال و الانـتداب،ج 1،ص 38.

(216)-الاسـدی‌،حسن،همان،ص 342.

(217)-همان،ص 348.

(218)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 5،ص 67،نقل از‌:

Willson‌(Loyalties‌)London 1936 Vol 2.P 110-1.

 

(129) -The EncycloPadia Britanica-Fourteenth Edition 1929‌ V 12‌ P 588.

(220)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 5،ص 86.

(221)-وی حاکم شامیه و نجف‌ بود‌.

(222‌)-البصیر،محمد مهی،همان،ج 2،ص 83.

(223)-الحسنی،عبد الرزاق،همان،ص 58.

(224‌)-الحـسنی‌،عـبد‌ الرزاق،العراق فـی دوری الاحتلال و الانتداب،ج 1،صص 73-72.

(225)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ‌ العراق‌ السیاسی‌ الحدیث،ج 1،ص 322.

(226)-در این ایام،تلگراف‌خانه تحت کنترل قوای بریتانیا بـودو از ارتباط‌ میان‌ شهرها جلوگیری می‌کرد.

(227)-کتاب ثورة الخامس عشر من شـهر شـعبان مـدعی است‌ که‌ سید‌ محمد مهدی پسر سید اسماعیل صدر چنین جوابی را به‌ بالفور داد.

(228)-الحسنی‌،عبد‌ الرزاق،العراق فـی ‌ ‌دوری الاحـتلال و الانتداب،ج 1،صص 72-73.

(229)-الحسنی،عبد الرزاق‌،الثورة‌ العراقیة‌ الکبری،ص 51.

(230)-ابتدا ویلسون از نقیب عبد الرحـمن گـیلانی ایـن مسئله را تقاضا کرد‌ ولی‌ وی مسئولیت آن را به عهده شیخ علی آلوسی‌ گذاشت.

(231)-الوردی‌،علی‌،لمحات‌ اجـتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 5،قسم اول،صص 1-80.

(232)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ العراق‌ سیاسی‌ الحدیث‌،ج 1،ص 70.

(233)-الوردی،عـلی،لمحات اجتماعیه من تـاریخ العـراق الحدیث،ج 5،ص 84.

(234‌)-الیاسری‌،عبد الشهید،هامن،ص 125.

(235)-برای آگاهی از متن کامل دو نامه ر.ک:الوردی،علی،لمحات اجتماعیه‌ من‌ تاریخ العراق الحدیث،ج 5،صص 5- 104.

(236)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ العراق السیاسی‌ الحدیث‌،ج 1،ص 115.

(237)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من‌ تاریخ‌ العراق‌ الحـدیث،ج 5،ص 65.

(238)-الوردی،همان،صص 9-108‌.

(239‌)-این هیئت مرکب از شیخ مهدی خالصی،سید ابو القاسم کاشانی،سید محمد‌ علی‌ هبة الدین شهرستانی،میرزا احمد‌ خراسانی‌ و شیخ محمد‌ رضا‌ شیرازی‌ پسر آیت اللّه بود.(آل فرعون‌،فریق‌ المـزهر،الحـقایق الناصعه فی الثورة العراقیة الکبری،ص 95).

(240)-الحسنی،عبد الرزاق‌،همان‌،ص 115.

(241)-البصیر،محمد مهدی،همان‌،ج 1،ص 143.

(242)-الوردی،علی‌،همان‌،ج 5،ص 128.

(243)-وقایع تکیه حیدرخانه‌ از‌ این قرار بود که یک شاعر جوان به علت سراییدن قطعه شـعری انـقلابی‌ و خواندن‌ آن در جمع‌ دستگیرشد و مردم‌ تظاهرات‌ متعددی‌ در مخالفت با‌ دستگیری‌ وی به راه انداختند‌.(محمد‌ کاظم،عباس،ثورة الخامس‌ عشر من شهر شعبان،ص 263.)

(244)-جهت اطلاع از شرح‌ سخنان‌ طرفین،ر.ک:الوردی،علی،لمحات اجتماعیه مـن‌ تـاریخ‌ العراق الحدیث‌،ج 5،قسم‌‌ اول‌،صص 8-184.

(245)-الیاسری‌،عبد الشهید،البطوله فی ثوره العشرین،ص 152.

(246)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ العراق السیاسی الحدیث‌،ج 1،ص 127‌.

(247)-کلمات رمز به شرح ذیل‌ بود‌«به‌ پسر‌ عمویم‌ غثیث الحرجان بـگو‌ کـه‌ بـه ده لیره احتیاج دارم و آن را قبل از حرکت قـطار در شـب بـه من برسان‌.»

 (248‌)-الوردی‌،عی،لمحات اجتماعیه منتاریخ العراق الحدیث،ج 5،قسم‌ اول‌،ص 221‌.

(249‌)-همان‌،ص 222‌.

(250)-متن اعلامیه در آل فرعون،فریق المزهر،الحقایق الناصعه فی الثورة العـراقیه الکـبری،ص 195.

(251)-کـتاب مظالم انگلیس در بین النهرین،فتوای دیگری نیز از آیـت‌ اللّه شـیرازی به چاپ رسانده که بر اساس آن آیت اللّه‌ شیرازی به صراحت کاملو بدونقید و شرطی،مبارزه مسلحانه را اجازه داده بود.ایـن فـتوا در سـایر کتب دیده نشده‌ است‌.

(252)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العـراق الحدیث،ج 5،قسم اول،ص 224.

(253)-آل فرعون،فریق المزهر،الحقایق الناصعه،فی الثوره العراقیه الکبری،ص 10.

(254)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیع‌ من‌ تاریخ العراق الحـدیث،ج 5،قـسم اول،ص 245.

(255)-الحـسنی،عبد الرزاق،تاریخ العراق السیاسی الحدیث،ج 1،ص 128.

(256)-انقلابیون به هنگامی که سده الهـندیه،المـسیب‌،کربلا‌ و نجف را آزاد کردند حکومتهای‌ محلی‌ در این مناطق ایجاد نمودند.

(257)-آیت اللّه شیرازی پس از وقایع رمیثه و پیش از فتوای دفـاعیه خـود نـیز یک‌بار از طریق کنسول ایران‌ در‌ بغداد،نامه‌ای را به‌‌ ویلسون‌ نوشت و شرایط آتش‌بش را در آن مـطرح کـرد ولی ویـلسون پاسخ مثبت نداده بود.

(258)-فریق المزهر،نامه‌ای را به ویلسون نوشت و شرایط آتش‌بس را در آن مطرح کـرد ولیـ‌ ویـلسون‌ پاسخ مثبت نداده بود.

(259)-همان،صص 3-351.

(260)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 5،قـسم اول،ص 333.

(261)-مـحمد کاظم،عباس،ثورة الخامس عشر من شهر شعبان‌،ص 326‌.

(262)-فرق‌ المزهر،آل فرعون،الحقایق النـاصعه فـی الثـوره العراقیه الکبری،ص 353.

(263)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ‌ العراق الحدیث،ج 57،قسم اول،ص 235.

(264)-مشاوران اصلی آیت اللّهـ‌ شـیرازی‌،سید‌ ابو القاسم کاشانی،سید محمد علی هبة الدین و سید احمد خراسانی بـودند.(فـریق المـزهر،آل فرعون،الحقایق ‌‌الناصعه‌ فی الثوره العراقیه الکبری،ص 350.

(265)-پیش از این واقعه،در مهمانی شام‌ لیچمن‌(حاکم‌ مـنطقه رمـادی)با حضور شیوخ منطقه،میان لیچمن و شیخ ضاری‌ مشاجره لفظی درگرفت.لیـچمن در‌ ایـن مـیهمانی سعی داشت،اختلافات میان شیعیان و اهل سنت در عراق را احیا‌ کند و مدعی بود که‌ در‌ این مـبارزات اگـر حـکومت به دست شیعیان بیفتد،اهل سنت عراق ضربه خواهد دید.ولی شیخ ضـاری در جـواب وی گفت که در این مبارزه فرقی میان شیعه و سنی وجود ندارد‌.چند روز بعد،لیچمن شیخ ضاری را بـه یـک ملاقات‌ خصوصی در منطقه خان نقطه فرا می‌خواند.شیخ ضاری با همراهان مـسلح خـود نزد وی می‌رود و وقتی مشاجره لفظی‌ شدید مـی‌شود‌،بـه‌ طـور ناگهانی لیچمن را به قتل می‌رساند.(محمد کـاظم،عـباس،ثوره الخامس عشر من شهر شعبان، ص 307).

(266)-شدیدترین دوره نبرد مجموعا 25 روز طول کشید که از نـبرد الرمـیثه‌ آغاز‌ شد و با شدت ادامـه یـافت.به دنـبال نـبرد ارنـجیه‌ در 24 تموز،اکثر پادگانهای قوای بریتانیا در طـول خـط فرات محاصره شد.نجف در 21 تموز،کربلا در 25‌ تموز‌،دیوانیه‌ در 30 تموز آزاد شد و باکشانده شـدن دیـالی به نبرد در 6 آب،درگیی در خانقین و مندلی در 14 آب و نـبرد قایقهای‌ بخاری در فرات اعـلی در 15 آبـ‌،مبارزه‌ ادامه‌ یافت.(محمد کـاظم،عـباس،ثورة‌ الخامس‌ عشر‌ من شهر شعبان،صص‌ 3-302).

(267)-محمد کاظم،عباس،ثوره الخامس عـشر مـن شهر شعبان،صص 3-302.

(268)-سرپرسی کـاکس اولیـن‌ حـاکم‌ سیاسی‌ بود کـه از طـرف انگلستان در سالهای 5-1914‌ م به‌ عـراق آمـد و از اوضاع عراق به قطور نسبی آگاه بود.وی بعد از مدتی به ایران آمد و در این‌ دورهـ‌ بـه‌ عنوان فرستاه عالی‌رتبه مجددا به عـراق بـازگشت.

(269)-برای آگـاهی‌ از مـتن نـامه ر.ک:فریق المزهر،آل فرعون،الحـقایق الناصعه فی الثوراة العراقیه الکبری،صص 3-412.

(270)-وی از‌ جمله‌ روشنفکران‌ این دوره بود که علاوه بر فعالیتهای پژوهـشی و تـحقیقی،در جهت‌ تنویز‌ افکار مسلمین،در صحنه‌های نـبرد و انـقلاب حـاضر مـی‌شد.تـألف کتاب الهیئة و الاسـلام و انـتشار مجله العلم از‌ اقدامات‌ او‌ بود. وی در برخی از دولتهای پس از انقلاب 1920 م شرکت داشت‌.

(271‌)-متن‌ نامه سید هبة الدین شهرستانی در فـریق المـزهر،آل فـرعون،الحقایق الناصعه فی الثوره‌ العراقیه‌ الکبری‌،صـص 3- 412 آمـده اسـت.

(272)-هـمان،ص 415.

(273)-مـحمد کـاظم،عباس،ثورة الخامس عشر‌ من‌ شهر شعبان،ص 329.

(274)-فریق المزهر،آل فرعون،الحقایق الناصعه فی الثوره العراقیه‌ الکبری‌،ص 495‌.

(275)-همان،ص 512.

(276)-در این دوره علاوه بر شیخ مهدی خالصی،علمای دیگری‌ مانند‌ سـید ابو الحسن اصفهانی و میرزا حسین نائینی نیز مطرح‌ بودند لی شیخ مهدی‌ خالصی‌ به‌ سمت مرجعیت برگزیده شد.وی در نبردهای جهادی 1332 تا 1336 ق شرکت داشت‌ و در ماه‌ اول‌ 1338 ق با فتوای خود،استخدام در مصادر دولتی را حـرام بـرشمرد.(الوردی‌،علی‌،لمحات‌ اجتماعیه من‌ تاریخ العراق الحدیث،ج 4،ص 43.)

(277)-عبد الرحمن افندی معروف به نقیب 78 ساله‌ از‌ روحانیون‌ سنی بود و در میان اهالی بغداد شهرت داشت.قبلا میس بل‌ پیشنهاد‌ این‌ سـمت را بـه وی کرده بود.لیکن او نپذیرفته بود.اما پیشنهاد کاکس را پذیرفت.(همان‌،صص‌ 2-21).

(278)-فریق المزهر،آل فرعون،الحقایق الناصعه فی الثوره العراقیه الکبری‌،ص 504‌.

(279)-الحسنی،عبد الرزاق،الثـورة العـراقیة الکبری‌،1920‌ م،ص 332‌.

(280)-الوردی،علی،لمحات من تـاریخ العـراق‌ الحدیث‌،ج 6،ص 26.

(281)-مفاد کامل این 14 بند در فریق المزهر،آل فرعون،الحقایق‌ الناصعه‌ فی الثوره العراقیه،ص 510 آمده‌ است‌.

(282)-محمد‌ کاظم‌،عباس‌،ثوره الخامس عشر من شهر شـعبان‌،ص 329‌.

(283)-در ایـن دوره اگر فردی از شیعیان در ادارات دولتـی کـه‌ تحت‌ نظارت مستشاران انگلیسی بود مشغول به‌ کار می‌شد،لقب‌ «عالم‌ الحفیز‌»یا نوکر انگلیسی را می‌گرفت‌.

(284‌)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 6،صص 8-45.

(285)-ظاهرا فیصل‌ چندان‌ به این شـرط خـود پای‌بند‌ نبود‌ زیرا‌ که وقتی امیر‌ عبد‌ اللّه برادر فیصل از‌ قرار‌ جدید مبنی بر پادشاهی

فیصل بر عراق آگاهی یافت نارضایتی خود را طی چندین‌ نامه‌ به برادرش ابلاغ کرد(همان،ج 6،صـص‌ 5-54‌.)

(286)-شـیخ‌ خزعل‌ از‌ پایـان جنگ جهانی اول‌،طمع امارت عراق را داشت و در 22 دسامبر 1918 طی نامه‌ای به ویلسون‌ مدعی شده‌ بود‌ که به عـلت اینکه نزدیک 10‌/9؟؟؟مردم عراق‌ شیعه‌ هستند‌،بهتر‌ است که فردی‌ مثل‌ وی پادشـاه عـراق شـود.در سال 1920 م نیز به همت وی،کتابی پیرامون زندگانی حضرت علی‌(ع)با‌ یک‌ قصیده طویل در مصر چاپ شد و ویـ‌‌ ‌ ‌سـعی‌ داشت‌ نسخ‌ این‌ کتاب‌ به بغداد ارسال شود.در اوایل 1921 نیز مبلغ 20 هزار لیـره را بـه یـکی از افراد داد تا در میان‌ علمای نجف پخش کند ولی فرد‌ مزبور با خروج از ایران تمامی مال را بـرای خود برداشت و فرستاده بعدی وی نیز طی‌ نامه‌ای به او،عدم علاقه مردم عراق بـه پادشاهی وی را به او اعلام‌ داشـت‌.(الوردی،عـلی،لمحات اجتماعیه من تاریخ‌ العراق الحدیث،ج 6،صص 9-76).

(287)-دو تن از علمای نجف،شیخ عبد الکریم جزایری و شیخ علی کاشف طی نامه‌ای از شیخ خزعل برای‌ حکومت‌ بر عراق قدعوت کرده بودند.متن یکی از نـامه‌ها در ضمیمه شماره 26 کتاب تاریخ الحرکة الاسلامیه فی العراق درج شده است.

(288‌)-الحسنی‌،عبد الرزاق،تاریخ العراق السیاسی‌ الحدیث‌،ج 1،ص 155.

(289)-در 14 فوریه 1921،سمت چرچیل از وزارت جنگ مستعمرات تغییر می‌کند و وی با همکاری لورنس عرب اداره‌ جدیدی به نـام خـاورمیانه‌ را‌ در وزارت‌خانه خود تشکیل‌ می‌دهد‌ و به دنبال آن،این کنفرانس را در مارس 1921 به مدت‌ ده روز در قاهره برگزار می‌کند.(فریق المزهر،آل فرعون،الحقایق الناصعه فی الثوره العراقیه الکبری،ص 523).

(290)-الحسنی‌،عبد‌ الرزاق،تاریخ العراق السیاسی الحدیث،ج 1،صـص 61-156.

(291)-فـریق المزهر،آل فرعون،الحقایق الناصعه فی الثوره العراقیه الکبری،ص 520.

(292)-البصیر،محمد المهدی،همان منبع،ص 341.

(293)-توماس لیبل‌ می‌گوید‌ یک‌بار از‌ عبد الواحد حاج سکر پرسیدم که تو شیعه هستی و چگونه فیصل سـنی را می‌پذیری؟و وی در جـواب گفت‌ او در اعماق قلبش شیعه است.(الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من‌ تاریخ‌ العراق‌ الحیث،ج 6، ص 106،نقل از:

 Thomas Lyell-Ins Androus of Mesopotamia-London 1923-P 206.

(294)-الوردی،علی،لمحات ‌‌اجتماعیه‌ من تاریخ العراق الحدیث،ج 6،ص 86.

(295)-کبه،محمد مهدی،مذاکرائی فی صمیم الاحداث‌،بیروت‌،1965‌،ص 24.

(296)-الحـسنی،عـبد الرزاق،تـاریخ العراق السیاسی الحدیث،ج 1،ص 175.

(297)-الوردی،علی،لمـحات اجـتماعیه‌ مـن تاریخ العراق الحدیث،ج 6،صص 20-119.

(298)-همان،ج 6،ص 125.

(299)-همان،ج 6،صص‌ 82-163.

 

(300) -ongrigg‌-Stephen‌-Hemsley-Iraq 1900 to 1950 P.140.

(301)-البصیر،محمد المهدی،همان،ج 2،ص 375.

(302)-العمر،فاروق صالح،الاحزاب السیاسة فی العراق،ص 63.

(303)-البصیرمحمد المهدی،هـمان،ج 2،صـص 392-391.

(304)-الوری،عـلی‌،همان،ج 6،ص 153.

(305)-البصیر،محمد المهدی،همان،ج 2،ص 394.

 

(306)-رجوع شود بـه:

Longrigg.S.H. Op. Cit., P. 146.

(307)-ایـرلند،فیلیپ،همان منبع،ص 275.

 (308)-ماده اول معاهده.

(309)-ماده دوم معاهده.

(310‌)-ماده‌ سوم معاهده.

(311)-ماده چهارم معاهده.

(312)-ماده پنجم معاهده.

(313)-متن کامل مـعاهده در الحـسنی،عـبد الرزاق،تاریخ السیاسی الحدیث،ج 2،صص 36-27.

(314) -Longrigg-Stephen,Hemsley Iraq 1900‌ to‌ 1950 P.142.

(315)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ العراق السیاسی الحـدیث،ج 2،ص 41.

(316)-تظاهرات تقریبا خشونت‌آمیزی در خیابان الرشید بغداد بر پا شد که به گزارش مأمورین انگلیسی در جریان‌ آن‌ شیخ مهدی‌ خـالصی عـامل تـحریک مردم بود.(الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث،ج 6،ص 174،نقل از:

Report on-the administration of Iraq 1922-1923 P 13.

(317)-الرهـیمی‌،عـبد‌ الرحیم‌،تاریخ الحرکة السلامیة فی العراق‌،ص 253‌،نقل‌ از البصیر،محمد المهدی،تاریخ القضیه‌ العراقیه،ج 2،صص 4-263.

(318) -Longrigg-Stephen,Hemsley Iraq 1900 to 1950 P 141.

(319)-در جلسه‌ای‌ کـه‌ کـابینه‌ مـعاهده را تصویب کرد حاج جعفر ابو التمن‌ حضور‌ نداشت.وی از جمله تجار شیعی بـود کـه در بـغداد متولد شده بود و دروس اسلامی را در دوران کودکی‌ و نوجوانی‌ در‌ مدارس دینی خوانده بود.ویدر جریان انقلاب‌ 1920 م مـشارکت فـعال‌ داشـت و در آوریل(نیسان)1922 به دنبال تغییراتی در کابینه و استعفای پنج نفر از وزرا،در سمت‌ وزیر‌ تجارت‌ عضو‌ کـابینه شـد ولی در جلسه تصویب معاهده حضور نداشت و روز بعد‌ نیز‌ از کابینه استعفا داد.)الوردی، علی،لمحات اجتماعیه مـن تـاریخ العـراق الحدیث،ج 6،صص 6-173).

(320)-صالح‌ العمر‌،فاروق‌ الاحزاب السیاسه فی العراق،1920 م،1932 م،ص 63.

 

(321) -Longrigg-Stephen,Hemsley Iraq‌ 1900‌ to‌ 1950 P 141.

 

(322)-کاکس،سرپرسی،تکوین الحکم الوطـنی فـی العراق،ترجمه بشیر فوجو،موصل‌،1951‌،ص 58‌.

(323)-همان منبع،ص 58.

(324)-البصیر،محمد المهدی،همان منبع،ج 2،صـص 434،430.

(325‌)-الحـسنی‌،عـبد الرزاق،تاریخ العراق السیاسی الحدیث،ج 3،ص 49.

(326)-الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من‌ تاریخ‌ العراق‌ الحدیث،ج 6،ص 199.

(327)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ الحـرکة الاسـلامیة فی العراقیه،ج 1،ص 111.

(328) -Longrigg‌-Stephen‌,Hemsley Iraq 1900 to 1950 P 143.

(329)-الرهیسی،عبد الحلیم،تاریخ الحرکة الاسلامیة‌ فی‌ العراق‌،ص 260،ص 260،نقل از الکـتاب احـمد التـجربه الثوره الاسلامیه‌ فی العراق،ص 76.

(330)-عبد المحسن‌ سعدون‌ در دوره دولت عثمانی از جمله اعضای حزب اتحاد و ترقی بود و در‌ دورانـاشغال‌ عـراق‌ و انـقلاب‌ 1920 م در استانبول به سر می‌برد،وی در اواخر 1921 م بعد از تاجگذاری فیصل‌ به‌ عراق‌ آمد و در سـمتهای وزیـر مالیه، وزیر عدلیه و وزیر کشور در کابینه‌های نقیب‌ عضویت‌ داشت.13 نوامبر 1929 م در زمانی که رئیس الوزرا بود به عـلت‌ مـتهم شدن به خیانت‌ خودکشی‌ کرد.

(331)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ الوزارات العراقیه،ج 1،ص 130.

(332)-الوردی،علی‌،لمحات‌ اجـتماعیه مـن تاریخ العراق الحدیث،ج 6،ص 230.

(333‌) -Longrigg‌-Stephen‌,Hemsley Iraq 1900 to 1950 P 148.

(334‌)-سر‌ هنری دوبس کـمپسر عـالی بـریتانیا در بین النهرین در این رابطه مدعی شد‌ کـه‌ عـلت تبعید شیخ خالصی،علاوه‌ بر‌ مخالفت با‌ انتخابات‌ مجلس‌ مؤسسان،تلاش وی برای خـلع کـردن‌ فیصل‌ نیز بوده است.

(335)-عـلمای مـزور عبارت بـودند از ابـو الحـسن اصفهانی‌،حسین‌ نائینی،جواد جواهری،عـلی شـهرستانی،عبد‌ الحسین‌ شیرازی،احمد خراسانی‌،مهدی‌ خراسانی،حسن طباطبایی،عبد الحسین‌ طـباطبایی‌.(الوردی،عـلی،لمحات اجتماعیه‌ من تاریخ العراق الحـدیث،ج 6،صص 9-227).

 

(336)-الوردی،علی‌،لمحات‌ اجـتماعیه مـن تاریخ العراق الحدیث‌،ج 6،ص 246‌.

(337‌)-صالح العـمر،فـاروق‌،المعاهدات‌ العراقیه البریطانیه و اثرها فی‌ السیاسه‌ الداخلیه،صص 90-89.

(338)-محسن شلاش وزیر مالیه و عـلی جـواد الایوبی وزیر کشور‌ شدند‌.ر ک:

 (339)-الوردی،عـلی،لمـحات اجـتماعیه من‌ تاریخ‌ العـراق الحـدیث‌،ج 6،صص‌ 8-254‌.

(340)-ایرلند،فیلیپ،هـمان‌ مـنبع،ص 309.

(341)-بعد از افتتاح مجلس،جمعی از علما مانند سید ابو الحسن اصفهانی‌،میرزا‌ حسین نائینی،سـید عـبد الحسین طباطبایی‌ و سید‌ حسن‌ طباطبایی‌،بـا‌ امـضا تعهدنامه‌ای مـبنیبر‌ عـدم‌ دخـالت در امور سیاسی در آوریل 1924 م بـه عراق بازگشتند (الوردی،علی،لمحات اجتماعیه من تاریخ‌ العراق‌ الحدیث‌،ج 6،صص 3-260).

-(342) Longrigg-Stephen,Hemsley Iraq‌ 1900‌ to‌ 1950‌ P 151‌.

(343‌) -P 150

 (344) -Longrigg-Stephen,Hemsley Iraq 1900 to 1950 P 151.

(345)-الحسنی،عبد الرزاق،تاریخ العـراق السـیاسی الحدیث،ج 1،ص 187.

(346)-همان،ج 1،ص 188.

(347)-همان،ج 1،ص 188.

(348‌)-این مرکز پیـشتر از سـوی بـریتانیا در عـراق ایـجاد شده بود.

(349)-هـمان،ج 1،ص 203.

(350)-از مـاده 54 تا 18.

(351)-از ماده 19 تا 26.

(352)-از ماده 27‌ تا‌ 63.

(353)-از ماده 64 تا 67.

(354)-از ماده 68 تا 89.

 

(355)-با توجه به این ماده و از آنجا کـه حـد و مـرز عرف و اقتضای بین المللی دقیقا‌ مشخص‌ نـبود،امـکان داشـت کـه بـه اسـتقلال‌ قوه قضاییه ضربه وارد شود.

(356)-از ماده 90 تا 108.

(357)-از ماده 109 تا 112‌.

(358‌)-از ماده 113 تا 117‌.

(359‌)-از ماده 118 تا 119.

(360)-از ماده 120 تا 123.

(361)-جهت اطلاع بیشتر از متن کامل این قانون اساسی ر.ک:الحسنی،عبد الرزاق‌،تاریخ‌ العـراق السیاسی الحدیث،ج 1، ص 1 و صص‌ 20‌-203.


فصلنامه مطالعات تاریخی ،شماره 9، پاییز 1384