بلوای نان و اقدامات رضاخان برای صعود به تخت سلطنت
5433 بازدید
پس از کشاکش فراوان بین رضاخان که بی محابا در پی کسب قدرت می تاخت و در این راه از هر حربه ای برای نیل به مقصود سود می جست و وطن پرستان و آزادیخواهانی که با زمامداری رضاخان بر باد رفتن تمام دستاورد های نهضت مشروطیت را پیش چشمان خود می دیدند، سرانجام بنا بر این گذارده شد که احمد شاه از سفر اروپا بازگردد و زمام امور را کشور را به عنوان پادشاه قانونی مشروطه به دست گیرد.
هر چند احمد شاه قاجار میل و رغبت چندانی به حکومت نشان نمی داد و خوشگذرانی در ممالک فرنگ را به حکومت کردن بر ایران ترجیح می داد و از لحاظ شخصیتی نیز به گفته خود برای حکومت ساخته نشده بود و اعتقاد داشت که «کلم فروشی در سوئیس بهتر از پادشاهی در ایران است» اما واقعیت این است که فعالان سیاسی که در آن برهه بر بازگشت وی از اروپا پای می فشردند علاقه شخصی به شخص احمد شاه نداشته بلکه از آن روی مصر بر مراجعت شاه به کشور و به دست گرفتن امور مملکتی بودند که به نام وی به عنوان نماد حکومت مشروطیت به انتظام امور پرداخته و مهم تر از آن مانع تحقق یافتن امیال رضاخان که همان دستیابی به تاج و تخت بود، شوند.
به هر حال در پی درخواست های مکرر محافل سیاسی و اعزام نمایندگانی برای بازگشت شاه ، او سر انجام در ۲۵ شهریور ۱۳۰۴ به رغم تنگناهای موجود وانمود کرد که تصمیم به مراجعت به کشور گرفته است و مراتب را طی تلگرافی به رئیس الوزرای وقت یعنی رضاخان اعلام داشت و تأکید کرد که کشتی و تدارکات سفر مهیا شود.
رضاخان که در تلگراف ۲۸ شهریور در پاسخ به شاه از بازگشت وی اظهار خشنودی نموده و آمادگی خود را برای استقبال از شاه اعلام داشته بود، زمانی که عزم شاه را در مراجعت جدی تلقی کرد دست به کار توطئه گردید تا از بازگشت احمد شاه به ایران که مانع تحقق برنامه ها و نقشه های وی برای رسیدن به سلطنت بود جلوگیری کند. رضا خان و مشاورین و اطرافیانش تصمیم گرفتند یک بار دیگر از توطئه ایجاد آشوب ساختگی بهره جسته و طرح ها و برنامه های خود را پیش ببرند. این شیوه، شیوه ای بود که سابقا نیز در جریان استعفای رضا خان از سوی آنها اجرا شده و نتیجه داده بود.
راهکار های مختلفی برای ایجاد بحران و آشوب مطرح گردید، اما مهم ترین و موثرترین آنها که می توانست در زمانی اندک توطئه رضا خان و طرفدارانش را عملی نماید ایجاد قحطی مصنوعی نان یعنی حیاتی ترین کالای مصرفی مردم بود . ایجاد قحطی نان از این روی اهمیت داشت که با زندگی روزمره مردم پیوند تنگاتنگی داشت و اقشار مختلف را وارد این کارزار ساختگی می نمود. برای انجام توطئه و ایجاد بحران و آشوب از اواخر شهریور ماه ۱۳۰۴ دولت در اقدامی هماهنگ سهمیه آرد نانوایی ها را کاهش داد. در این میان عمال رضا خان چنین شهرت دادند که غله های انبار شده در انبار های دولت تکافوی مصارف سال جاری را نخواهد داد و کشور با قحطی و گرسنگی حتمی و بی سابقه ای مواجه خواهد شد.
در پی این اقدام دولت که در تاریخ با عنوان « بلوای نان» مشهور گردید، وحشت و نگرانی عمومی بالا گرفت، صف های طولانی در برابر نانوایی ها شکل گرفت که اغلب به درگیری، دعوا و منازعه بین مردم منجر می گردید. تقریبا همه روزه شایعات نگران کننده ای در سطح شهر انتشار می یافت. بدین ترتیب در آغاز ماه مهر ۱۳۰۴ پایتخت کشور با یک بحران بزرگ اقتصادی مواجه گردید.
در اول مهر ماه ۱۳۰۴ مردمی که به شدت هراسناک شده و نگرانی و نارضایتی در چهره هایشان موج می زد به سوی بازار تهران روانه شدند و با تعطیل نمودن بازار در مسجد شاه اجتماع نمودند. در این اجتماع امیر پیشین لشکر آذربایجان، امیر طهماسبی سخنرانی کرد و حاضران را به حل مشکل و پایان یافتن بحران امیدواری داد. اما جمعیت حاضر راه مجلس را در پیش گرفته و به محض و سپس به صحن مجلس هجوم بردند و اقدام به تخریب و شکستن شیشه های آن نمودند.
در این روز مجلس جلسه رسمی و علنی نداشت. آیت الله مدرس و مشیرالدوله برای فرونشاندن شورش طی سخنانی مردم را به آرامش دعوت نمودند. با تلاش نمایندگان مجلس بخشی از جمعیت پراکنده شد. اما جمعی که از سوی شهربانی به شدت تحریک شده بودند به فعالیت های خود ادامه دادند. در نتیجه نظمیه وارد عمل شده و عده ای را دستگیر کرد با دستگیری مردم که بیشتر آنان زنان بودند، احساسات عمومی بیش از پیش تحریک گردید. روز دوم مهر باز هم مردم به سوی مجلس گسیل شدند و به ایجاد آشوب در اطراف مجلس اقدام نمودند. در این میان برخی از نمایندگان مستقل و اقلیت (مخالفان رضاخان) که به ماهیت ساختگی ماجرا پی برده بودند در صدد انتخاب یک نماینده از میان مردم معترض بر آمدند تا با حضور وی در صحن مجلس شورای ملی به حل و فصل بحران بپردازند اما در همین حین رضا خان و جمعی از اعضای کابینه وارد مجلس شدند و همزمان عده ای از سربازان نیز در پشت مجلس و نیز بر فراز بام عمارت مجلس استقرار یافتند . بدین ترتیب جلسه مجلس برگزار نگردید و بحران و آشوب برگزاری جلسه ششم مهر را به تأخیر انداخت. این بحران ساختگی و غائله ای که از سوی رضاخان و ایادی وی ایجاد و هدایت می شد، فرصتی استثنایی در اختیار رضا خان قرار داد تا گام به گام به سوی هدف خویش یعنی سلطنت پیش رود. توضیح اینکه رضاخان به عنوان رئیس دولت و فرمانده کل قوا که مسئولیت امنیت کشور را بر عهده داشت، در مجلس حاضر شده و چنین وانمود کرد که تابع تصمیمات مجلس درباره حل این بحران است. وی در ظاهر با نظر موافق مجلس به نیروهای نظامی و انتظامی دستور پراکنده سازی مردم را داد و هنگامی که نمایندگان اقلیت مجلس خواستار بررسی و ریشه یابی بحران شدند، به موقع در صحن مجلس حاضر شد و این تحرکات را غائله ای ساده دانست که پیرامون شایعه کمبود نان و ارزاق شکل گرفته و رفته رفته ماهیتی سیاسی یافته است. او مدعی شد با تمهیدات اندیشیده شده آذوقه و مایحتاج مردم تا پایان سال تأمین گردیده است و در این باره جای هیچ گونه نگرانی نیست. وی در ادامه به مجلس قول داد بزودی مسببین این واقعه را دستگیر و مجازات خواهد کرد و از همین رو مجوز اعلام حکومت نظامی، را خواستار شد. بدین ترتیب حکومت نظامی در تهران اعلام شد. در بیانیه حکومت نظامی دولت و در رأس آن رضا خان مجری اوامر مجلس معرفی شده و تلویحا اعلام گردید که تعقیب و مجازات ناراضیان با همراهی و نظر مجلس صورت می گیرد. اما با اعلام حکومت نظامی عناصر و ایادی رضاخان که ظاهرا دست به کار تعقیب و مجازات مسببین بلوای نان شده بودند، اقدام به دستگیری تمام مخالفین رضا خان به جرم ایجاد آشوب در کشور نمودند. آنان اکثر مخالفین رضا خان را که از جریان جمهوریخواهی به بعد به مخالفت با وی پرداخته بودند را دستگیر کردند. در بین بازداشت شدگان شخصیت ها و چهره های محترم و وجیه المله از هر صنف وجود داشت. در همین راستا کلیه محافل و کانون های مخالف رضا خان حتی تشکیلات مخفی نیز کشف و منحل شدند. علاوه بر تهران به عنوان کانون بحران، دولت به شهربانی های شهر های مهم کشور از قبیل مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز و ... دستور داد تا مخالفین رضا خان در سراسر کشور را به اتهام دست داشتن در بلوای نان تحت تعقیب قرار داده و دستگیر نمایند. بدین ترتیب رضاخان موفق شد با ایجاد بلوایی ساختگی تمام کانون های مخالف خود را در سراسر کشور مضمحل نماید. در اثنای وقایع مذکور، شاه که از طریق تلگرافات مکرر به کشور و نیز توسط خبرگزاری های اروپایی به عمق بحران در کشور پی برد، علی رغم تمام تدارکات و تجهیزاتی که برای بازگشت وی مهیا شده بود به کلی از تصمیم باز گشت به کشور منصرف گردید. رضا خان که در این بلوا به مقاصد خود دست یافته بود در جواب تلگرافات شاه ضمن اینکه خود را علاقه مند به مراجعت شاه نشان می داد، با زیرکی بحران های فزاینده کشور را به شاه یاد آور شده و غیر مستقیم به وی تفهیم نمود که بازگشت به کشور به قیمت جان شاه تمام خواهد شد. به این ترتیب احمد شاه عزم خود را برای اقامت دائم در اروپا جزم و از این طریق راه رضای قزاق را برای سلطنت هموار نمود.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات