دانشجویان و انقلاب اسلامی ایران
6071 بازدید
دانشجو، به عنوان یکی از مهم ترین سرمایههای کشور، در حال و آینده، نقشی اساسی و تعیینکننده داشته و خواهد داشت . با استناد به واقعیات تاریخی و تاریخچه شکلگیری جنبش ، بدنه جنبش دانشجویی همواره با استکبار، سلطه، دیکتاتوری و استبداد به شدت مقابله کرده و با همه وجود عدالت خواه بوده است .
جنبش دانشجویی در کشور ایران با آغاز نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۲به این حرکت عظیم پیوست و دانشجو و دانشگاه دوشادوش روحانیت به یکی از بازوهای اساسی نهضت روحانیت و یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل شدند.
تشکیل سپاه پاسداران و جهاد سازندگی در ماههای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، از دیگر نشانههای ذات حقیقی جنبش دانشجویی محسوب می شوند . مقابله دانشجویان با گروهک ها و عناصر مسلحی که دانشگاه را لانه خود کرده بودند، حرکت عظیم تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، تشکیل جهاد پربرکت دانشگاهی، حضور فعال در هشت سال دفاع مقدس و حضور موثر در مقابله با همه توطئههای 41 سال اخیر، نشان میدهد که جنبش دانشجویی با ویژگیهایی همچون ضدیت با استکبار، مقابله با فساد، ضدیت با استبداد و اشرافیگری و مخالفت با گرایش های انحرافی، توانسته است در پرتو عدالت خواهی مستمر، سهم اساسی خود را در پیشبرد اهداف انقلاب و ملت ایفا کند. کمک به حفظ وحدت ملی و حضور و شرکت در پیکار همگانی ملت ایران با توطئههای بیگانگان از جمله اهداف حقیقی تشکل های دانشجویی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ، مهم ترین مسئولیت دانشجویان را به عنوان چشم بینای طبقه روشن بین و روشنفکر جامعه، مراقبت از ظاهر و باطن نظام اسلامی و جلوگیری از انحراف آن دانستند. تشکلهای اسلامی دانشجویان، اصلیترین شاخه فعالیتهای دانشجویی به شمار میرود، بهویژه همزمان با اوجگیری نهضت و پس از پیروزی آن، نقش مضاعف یافته و بار اصلی فعالیتهای علنی دانشجویی را بر دوش داشته است.
بیتردید، حرکتهای انفرادی دانشجویی، نمیتواند نقش چشمگیری در هدایت جامعه ایفاء کند . درست است که دانشجویان،در محیطهای کوچک ارتباطی خود میتوانند تأثیرگذار باشند اما وقتی که بخواهند دامنه تأثیرگذاری خود را افزونتر و گستردهتر کنند، چارهای جز ایجاد و مشارکت در تشکلهای اسلامی دانشجویی نارند. زیرا این گونه تشکلها قادرند اندیشهها و ارادههای فردی را در درون یک مجموعه دانشجویی تمرکز بخشند و نقش هدایتگری نسل دانشجو را مؤثرتر و بارزتردر کلیه سطوح جامعه مطرح کنند.
مقایسه جنبش دانشجویی دهه پنجاه و دهه نود
متآسفانه امروز پس از طی مسیرها و دشواریهای فراوان دانشجویان ما به جای این که تولید کننده علم باشند، مصرفکننده هستند. نخستین اشکال درس های دانشگاهی این است که درزمینههای گوناگون با انچه که مورد نیاز واقعی جامعه برای تعالی و پیشرفت است ، بسیار فاصله دارد.
دومین مشکل در سطح دانشگاه ,نگاه پیشزمینهای به علم و غفلت از ابعاد پسزمینهای است. بدین معنا که در دانشگاه های ایران بیشتر متون وارداتی در قالبهای مختلف بصورت انتزاعی تدریس می شود و دیگر به این واقعیت توجه نمی شود که این دروس چه کاربردی در جامعه امروز ایران دارد.
سومین مشکل انطباق نداشتن دانش نظری و عملی دروسی است که صرفا مدرک تولید می کند بدون انکه متخصص متعهدی که دردی زا جامعه را دوا کند ، تحویل جامعه می دهد. این موضوع یکی از مهم ترین چالشهای دیگر دانشگاه های ایران است. درواقع دانش عملی مربوط به زندگی روزمره ما ایرانیان که با آن خو گرفتهایم و نسل به نسل به ما منتقل شده است با دانش نظری که در دانشگاه ها تدریس می شود باهم سنخیتی ندارند. در حالی که این هر دو باید همجهت با هم باشند.
چهارمین مشکل انطباق نداشتن تخصص و دانش فارغ التحصیلان با ساختار شغلی جامعه و انطباق نداشتن آن با نیازهای واحد های تولید بخش خصوصی و دولتی است. که این خود عامل نوعی سرخوردگی بین بسیاری از دانشجویان شده و می شود.
پنجمین چالش جنبش دانشجویی در ایران این است که با وجود آنکه می دانیم جنبشها بستری برای تخلیه هیجانات هستند اما امروز بسترهای گوناگونی برای تخلیه این هیجانات وجود دارد که در دانشگاه کمتر به چشم میخورد. با شناخت و مطالعه آسیبها و فرصتهای جنبش عدالتخواهی دانشجویی می توان گفت که از جمله آسیبهای جنبش عدالتخواهی دانشجویی در جامعه ما فردگرایی و خودمحوری است که به تاسی از فرهنگ بیگانه بر علایق جمعی رجحان پیدا کرده است.
ششمین چالش این است که در جنبش نباید محافظهکار بود، در حالی که بسیاری از دانشجویان ما محافظهکار شده اند. ، به ویژه دانشجویان دانشگاه های غیر دولتی که هزینهای را باید پرداخت کنند و به طور طبیعی به محافظهکاری گرایش پیدا میکنند. نخستین فرصت جنبش عدالتخواهی دانشجویی این است که عدالت یک موضوع چندضلعی است و همه ابعاد را شامل میشود و آسیب این فرصت این است که از عدالت تعریف موجزی داشته باشیم. دومین فرصت این است که عدالت در جامعه ما موضوعی است که در عمق راهبردی جامعه ما هوادار دارد، چون عدالت یک آرمان طبیعی انسان است و جامعه ایران همیشه عدالتخواه بوده است.
جنبش دانشجویی در انقلاب اسلامی
تاریخ مبارزات دانشجویان از زمان تأسیس اولین دانشگاه یعنی دانشگاه تهران در سال 1313 آغاز شد. به دنبال تأسیس دانشگاه به جریان اصلی در روند حرکتهای دانشجویی در دانشگاه به تدریج بوجود آمد که عبارتند از:
• جریان مارکسیستی
• جریان ملی
• حرکت اسلامی.
جنبش دانشجویی با این سه جریان، حضور فعال و آگاه خود را در صحنه تحولات سیاسی کشور نشان داد. توجه به حرکت ها و اعتراض های دانشجویان از همان آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی از عمق آگاهی سیاسی آنان حکایت دارد.
دانشجویان در فاصله سالهای 32-1320 واکنشهای مختلفی نسبت به رویدادهای کشور نشان دادند از جمله زمانی که دکتر مصدق مجلس چهاردهم را در اعتراض به علی سهیلی نخست وزیر وقت و سید محمد تدین وزیر کشور به جرم دخالت در انتخابات ترک کرد، «دانشجویان به منزل وی رفته و او را با احترام به مجلس آوردند. این اقدام از سوی حکومت خوشایند نبود، به همین دلیل بر روی دانشجویان آتش گشوده شد و در این واقعه رضا خواجه نوری شهید شد.» در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران نیز دانشجویان به بسیج معلمان،دانش آموزان و کارگران کمک کردند. بعد از کودتای 28 مرداد، در 16 آذر سال 1332، دانشجویان در اعتراض به سفر نیکسون معاون رئیس جمهور وقت آمریکا دست به تظاهرات زدند ومردم را به مقاومت فراخواندند و در این اثنا پلیس در صحن دانشگاه به روی دانشجویان آتش گشود و سه دانشجو به نام های شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا و احمد قندچی به شهادت رسیدند. این امر موجب بروز واکنش مردم شد که این روز را به نام روز دانشجو نامگذاری کردند.
با مسلط شدن حکومت نظامی بعد از کودتای 28 مرداد توسط فرمانداری نظامی تهران دانشجویان دست به مبارزه نیمه مخفی زدند. در سال 1336 به هنگام حمله اسرائیل به کانال سوئز دانشجویان مخالفت خود را با سیاستهای تهاجمی آمریکا و دولتهای حامی اسرائیل در صحنه مسائل سیاسی بین المللی با اعتصاب و تظاهرات نشان دادند.
با تأسیس ساواک در روزهای پایانی سال 1335 کنترل دانشجویان زیرنظر این سازمان با شدت بیشتری صورت گرفت. ولی با وجود کنترل شدید دستگاه امنیتی، دانشجویان در مسائل مختلف سیاسی به صورتهای گوناگون مخالفت خود را نشان می دادند. ضرورت اصلاح و دگرگونی امری نبود که با فشار مأموران ساواک حذف شود، بلکه شکل خود را تغییر داد و تا سال 1357 به سه طریق به شرح زیر ظاهر شد:
الف - در قالب اعتراضهای صنفی که گاه منجر به اعتصاب و تظاهرات می شد.
ب- تکاپوی متناسب با تحولات سیاسی
ج- مبارزه مسلحانه.
الف) اعتراض های صنفی
اعتراضهای صنفی دانشجویان که گاهی نیز به خشونت کشیده می شدند عبارتند از: اعتراض به تدریس چند نفر از اساتید، عدم ارائه برخی از دروس، کیفیت غذا، جمع آوری بعضی کتابها، دستگیری و اخراج بعضی اساتید و دانشجویان، واگذار نکردن خوابگاه در ترم تابستانی و لغو بعضی شهریه ها... که ضمن اعتصاب با راهپیمایی، شکستن شیشه ها، نوشتن شعارهایی بر روی دیوار دستشویی، تجمع در محوطه دانشگاه، عدم حضور سر کلاس و خودداری از امتحان نارضایتی خود را نشان می دادند.
ب) تکاپوی متناسب با تحولات سیاسی
با وجود کنترل و خفقان پلیس امنیتی در دانشگاهها، نیروهای فعال دانشجویی در مسائل سیاسی جامعه حضور داشتند و به مناسبتهای مختلف سیاسی حضور فعال خود را به نمایش می گذاشتند، به عنوان نمونه با نخست وزیری شریف امامی در شهریور 1339 دانشجویان دانشگاه تهران، سازمان دانشجویان را تشکیل دادند. اولین کنگره انجمنهای اسلامی در شهریور 1340 با شرکت 12 انجمن افتتاح شد و مبارزات داخلی در اثر ارتباط با حلقه مبارزان خارج از کشور استوارتر شده و تکیه گاهی مطمئن برای ملت مبارز ایران شد.
دانشگاه و قیام 15 خرداد در وقایع 15 خرداد 1342 یکی از گروههای فعال و مهم در مبارزه، اقدام دانشجویان بود. دانشجویان دانشگاه تهران به سرعت نسبت به دستگیر امام خمینی (ره) واکنش نشان دادند. بعضی از دانشجویان با سخنرانی و تشویق سایر دانشجویان اقدام به راهپیمایی و تظاهرات در محوطه دانشگاه کردند و ضمن حمل تراکت بزرگی که خبر از دستگیری آیت الله خمینی می داد با دادن شعارهای ضد حکومتی در صدد راهپیمایی به طرف بازار تهران و حمایت از بازاریان در مبارزه علیه حکومت شدند. بسیاری از دانشجویان در خیابانهای اطراف دانشگاه اجتماع کردند که تعداد زیادی از آنها توسط پلیس دستگیر شدند. در ادامه تظاهرات، دانشجویان با قطع سیم های تلفن دانشگاه و با سر دادن شعارهایی پلاکاردهایی از پارچه تهیه و بر سر در دانشگاه نصب کردند. دانشجویان با تکثیر و توزیع نوار سخنرانی روز عاشورای امام فعالیت خود را در کوی دانشگاه گسترش دادند که منجر به دستگیری و زندانی شدن گروهی از دانشجویان شد و آنان با تجمع خود دانشکده های مختلف را به تعطیلی کشاندند به طوری که پلیس به سختی توانست تظاهرات را سرکوب کند.
دانشجویان دانشسرای عالی تهران و دانشگاه پلی تکنیک نیز ضمن تجمع و دادن شعارهایی علیه شاه مردم را به شرکت در تظاهرات ترغیب کردند. پانزده خرداد موضوعی بود که دانشجویان در سالهای بعد به مناسبت بزرگداشت این روز به تظاهرات، تجمعات، اعتصاب و ... اقدام می کردند. آنان در سال 1346 به هنگام مرگ مشکوک غلامرضا تختی، در سال 1348، در مخالفت به افزایش قیمت بلیت اتوبوس حضور خود را در صحنه به نمایش گذاشتند. از اواخر دهه 1340 فعالیت دانشجویان بیشتر سیاسی بود و فعالیتهای صنفی نیز رنگ سیاسی به خود گرفت. درخواست های دانشجویان از امکانات آموزشی و رفاهی به مسائل سیاسی تغییر کرد و شعارهای ساده جای خود را به شعارهای آزادی زندانیان سیاسی، مرگ بر شاه، اتحاد، مبارزه ...» بر روی دیوار دانشکده های ادبیات حقوق... داد.
ج) مبارزات مسلحانه
با رشد کمی و کیفی مبارزات دانشجویی از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه با دو حرکت همسو مواجه هستیم: «حرکت اول جنبش مسلحانه که از سال 50 علنی شد و در معرض قضاوت افکار قرار گرفت. دانشگاهها محل جذب نیرو برای جنبشهای مسلحانه بودند و یک تحول بسیار عمیق کیفی در حرکتهای دانشجویی بوجود آمد. حرکت دوم مربوط به انقلاب فرهنگی بود که بسیاری از اندیشمندان اسلامی با تکیه بر امکانات بالقوه دانشجویی راهی نو پیش روی جوانان گشودند. از جمله دکتر شریعتی، آیت الله مطهری، آیت الله طالقانی و ... با تأسیس کانونهای فکری مانند حسینیه ارشاد تلاشهای گسترده ای را جهت پی ریزی بیداری اسلامی آغاز کردند. در مقابل حکومت نیز دست به اقداماتی نظیر: ایجاد سرگرمی، تفریح، ترتیب دادن کلوپهای رقص و موسیقی و ... زد.
یکی از وقایع مهمی که در تاریخ مبارزات دانشجویی تأثیر بسزایی گذاشت واقعه 5 و 6 اسفند 1351 دانشگاه تبریز بود که در خواست صنفی دانشجویان با دخالت پلیس تبدیل به اعتصاب شد و بسیاری از دانشجویان زخمی شدند و دهها تن روانه زندان شدند. مهمترین عامل این حرکت مخالفت با ریاست دانشکده فنی قید شده است.
گسترش فضای باز سیاسی و حرکت های دانشجویی
با تغییر سیاستهای محمدرضا شاه بعد از به روی کار آمدن کارتر از حزب دموکرات آمریکا، شدت سانسور کاهش یافت و در زندانها به روی هیأتهای بین المللی گشوده و سرکوب محدودتر شد. به دنبال این تحولات به عمرحدود 13 ساله دولت هویدا خاتمه داده و یک تکنوکرات تحصیلکرده آمریکا (جمشید آموزگار) مأمور تشکیل کابینه شد. در چنین فضایی فعالیت دانشجویان نیز شکل تازه ای به خود گرفت و دانشجویان در مبارزه با هدف سرنگونی حکومت علاوه بر شعارنویسی، تجمع، اعتراض ، اعتصاب و حمله به مأموران گارد... تظاهرات را به خیابانهای اطراف دانشگاه کشانده و شکل تازه ای به روند مبارزه دادند.
سال تحصیلی57-56 برای دانشجویان با بحث در مورد مرگ دکتر شریعتی آغاز شد و به همین دلیل دانشگاهها محل برگزاری حادترین افشاگریها از طریق برپایی نمایشگاهها، سخنرانی ها، کنفرانس ها و آموزشهای سیاسی بود.
دانشجویان ضمن برگزاری مراسم شعرخوانی، سخنرانی توسط کانون نویسندگان ایران همسو با رخدادهای سیاسی روز به مبارزه خود ادامه دادند. مانند صدور بیانیه و تحصن به مناسبت سالگرد وقایع مختلف، گسترش مجالس یادبود، ختم برای درگذشت نابهنگام دکتر شریعتی، حاج آقا مصطفی خمینی، عکس العمل به انتشار مقاله توهین آمیز نسبت به امام(ره) در روزنامه اطلاعات به امضای رشیدی مطلق، قیام 19 دی قم و 29بهمن تبریز.
در بین دانشگاههای ایران، دانشگاه تبریز و جنبش دانشجویی آن از اهمیت خاصی برخوردار است. نقش دانشگاه تبریز جدای از نقش تبریز و آذربایجان در تاریخ معاصر ایران نیست. دانشجویان مذهبی دانشگاه تبریز پیش از سایر دانشگاهها موفق شدند هویت اسلامی خود را منسجم کنند و مبارزات سیاسی خود را از دانشجویان چپی جدا کنند. این دانشجویان در سال 1356و 1357 در دو حرکت مهم حضور یافتند: ابتدا در قیام تاریخی 29 بهمن مردم تبریز که در اعتراض به سرکوب خونین مردم قم در 19 دی 1356 صورت گرفت و دیگر واقعه 18 اردیبهشت دانشگاه تبریز که به لحاظ اهمیت از واقعه 16 آذر سال 1332 مهم تر است. پس از این واقعه دانشگاه تبریز تا پیروزی انقلاب فعالیت آموزشی نداشت. اهمیت دیگر جنبش دانشجویی تبریز در کادرسازی نیروهایی است که مدیریت مسائل بعد از انقلاب را بر عهده گرفتند به ویژه دفاع مقدس.
وظایف دانشجویان در قبال آرمان های انقلاب
همچنان که در تاثیرونقش دانشجویان در پیشبرد خواست های ملی نمی توان تردید کرد، دراین نکته نیز که این نقش و تاثیر به مذاق ارباب قدرت و استبدادطلبان خوش نمی آید نمی توان تردید روا داشت. سرگذشت حرکت های دانشجویی گویای این است کسانی که در تاریکخانه های خود رویای شیرین باز تولید استبداد و خودکامگی می بینند هیچ گاه از تابیدن نور نقد استقبال نخواهند کرد و این دانشجویان بوده و هستند که روحیه پرسشگری و آرمان خواهیشان همیشه معضلی برای سوداگران قدرت بوده است. از جمله طرح ها و دسیسه هایی که این قدرت پرستان خشونت طلب طی سال های اخیر متأسفانه بسیار از آن سود برده اند، استقبال و بستر سازی برای به افراط کشاندن فعالیتهای دانشجویی، ایجاد تفرقه و چند دستگی و انشعاب به منظور تسهیل سرکوب و منفعل کردن جنبش دانشجویی است، طرح و نقشه ای که متأسفانه برخی ساده نگری ها و پاره ای خودمحوری های منفعت طلبانه طی سال های اخیر به اجرای آن کمک کرده و به تضعیف و انفعال جنبش دانشجویی و گسترش یأس و سرخوردگی میان دانشجویان انجامیده است. به گمان ما تنها راه خنثی سازی توطُئه ها و دسیسه های مذکور ارتباط هر چه عمیقتر جنبش دانشجویی با توده های مردم و هوشیاری و درک مسئولیت خطیری است که دانشجویان به عنوان طبقه نخبه و فرهیخته جامعه در قبال سرنوشت ملت برعهده دارند.
نهادینه شدن آزادی و مصونیت آکادمیک و افزایش میزان استقلال دانشگاه ها از مراکز قدرت اصلی ترین شروط برای شکل گیری روند تعالی علمی- معنوی و نقش آفرینی مؤثر دانشگاه در مسیر رشد و پیشرفت همه جانبه ایران اسلامی به عنوان یکی از آرمان های انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود.
نتیجه گیری :
نقشی که دانشجویان آگاه , متعهد و میهن دوست در حساس ترین بزنگاه های تاریخ این کشور ایفا کردند ارزشمندترین و ماندگارترین قیام تلقی می شود .امید است جنبش دانشجویی بتواند با برطرف سازی آسیب ها , در نظرگرفتن شرایط و استفاده مطلوب از فرصت ها راه خود را بهتر از گذشته ادامه دهد که این راه در نهایت به تثبیت و نهادینه شدن اهداف اصلی انقلاب اسلامی یعنی استقلال , آزادی , جمهوری اسلامی وایرانی سربلند منجر می شود .
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات