جایگاه حاج ‏آقا نورالله در نزد مراجع و علماى ایران و نجف


جایگاه حاج ‏آقا نورالله در نزد مراجع و علماى ایران و نجف

  موقعیت حاج آقا نوراللّه در اقدامات و اصلاحات اجتماعى و سیاسى از آنجا نشأت مى‌گرفت که ریشه در اصول اسلامى و عقاید دینى داشته و تأیید و همراهى علما و مراجع زمان را به‌دنبال مى‌آورده است. او که از موقعیت خانوادگى و حوزه‌اى طراز اولى برخوردار بوده و در درجه اوّل مورد تأیید همه علماى اصفهان بخصوص برادرش مرحوم آقا نجفى و سپس مورد تأیید علماى نجف و عتبات عالیات قرار داشته است. براى نمونه مى‌توان به قسمتى از توصیف آیت‌اللّه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء مصلح مشهور اسلامى در مورد او توجه نمود:

«... در اوایل عمرش به عراق هجرت نمود و در درس علماى آن سامان حاضر شد و از دریاى علومشان سیراب شده و به اصفهان مراجعت نمود و دامن همت به کمر زد. براى ترویج دین و اجراى احکام دینى راه پدر و برادر را پیش گرفت و فضلش مشهود گشت و فضلاء و طلاب گردش حلقه زدند. هنگام اقامه نماز در مسجد، بیشمارى از مردم در جماعتش حاضر مى‌شدند. او اکنون پناهگاه مردم در دردها و رنجها و خواستهاى مأوى دهنده فقرا و سادات است. از خدا مى‌خواهیم که او و برادرش را حفظ کند و بوسیلة آندو، بیضة اسلام را حفظ نماید و شریعت سیدالمرسلین را نگاه‌دارد.»[1]

امتیاز حاج آقانوراللّه نسبت به سایر مصلحان آن دوره، حمایت مراجع و بزرگان شیعه از او در اقداماتش مى‌باشد؛ چنانچه در مورد شرکت اسلامیه مورد تأیید مراجع عراق قرار مى‌گیرد و همة آنها از تولیدات و ملبوسات شرکت پوشیده آن‌را موجب پاکیزگى و قبول طاعات مى‌شمردند. محدث عالى‌مقام شیعه، آیت‌اللّه حاج میرزا حسین نورى، ملقب به محدث نورى با این کلمات از اقدامات مجتهد اصفهانى تقدیر مى‌کند:

«نوع مسلمانان، سالهاست اثر اجابت در دعاى خود نمى‌بینند و در مقام پیدا کردن سبب آن برنیامدند و به رفعى عیب آن را در دعا یا ناقلِ آن پندارند و از این دعا به آن دعا و از این ناقل به دیگرى منتقل شوند. و ندانستند که اوّل شرط اجابت، پاکیزگى مطعوم و ملبوس است و هرچه در آنها مداقّه کنند، اثرش را در آنجا مشاهده نمایند. حال چگونه باید شکر نمود آنانى را که در مقام نصرت مؤمنین و شکست رونق اعداى دین، برآمدند و عباداللّه را از تلوّث به اقذار ملحدین پاک نمودند.»[2]

حاج آقانوراللّه به عنوان یک مجتهد و زعیم دینى، اصول و برنامة اصلاحى و جهادى خویش را از دین حنیف اتخاذ مى‌کرده و مانند سایر سیاسیون غیرمذهبى براى تبیین برنامة خویش از آراى متفکرین مغرب زمین استفاده ننموده، بلکه با درک شرایط ایران عصر قاجار و آلام ملت ایران، آراء و اندیشه‌هاى خود را در زمینة مشروطیت و استقلال سیاسى و اقتصادى از دیانت اخذ نموده، لذا مبانى اندیشة او از فقه و دیانت برخاسته و لاجرم مورد تأیید علماى دین نیز قرار مى‌گرفته است.

او در مورد واژه‌هاى آزادى، شورا، عدل، حکومت، مجلس، استبداد و استعمار به بحث پرداخته و مى‌نویسد:

«آیا حکم اسلام این است که مسلمانان همه قسم ظلم بکشند و ساکت بنشینند تا اجانب، ممالک اسلامیه را به تدابیر سیاسیه متصرف شوند؟

آیا باید مسلمین ذلیل و زبون شوند؟ احکام اسلامیه منسوخ و قوانین اروپ کم کم جارى شود؟ تکلیف پیروى از احکام اسلام است...»

«وقتى که حضرت مبعوث شد، عرض کردند شما پادشاه هستید؟ فرمودند من پیغمبرم. یعنى از خودم امر و نهى ندارم و از جانب خدا پیغام آورده‌ام، به مصداق «وما ینطق عن الهوى. إن هو الاّ وحىٌ یُوحى.» احکام من از خودم نیست و از جانب خلاّق عالم است که بالملازمه دلالت دارد براینکه چیزى اگر بگویم که مطابق با حکم و قانون خدا نباشد و از روى هوى باشد، اطاعت آن لازم نیست. چه من پادشاه نیستم بلکه پیغمبرم و حکم دیگرى را برشما ابلاغ مى‌کنم ... این است حقیقت سلطنت مشروطه و این قانون مشروطه از اوّل اسلام بود تا زمان معاویه که در اخبار مسلّم است که معاویه عنوان خلافت را به سلطنت مبدّل نمود؛ یعنى بنا را براین گذارد که احکام و رأى خود را چه مطابق با قانون باشد چه نباشد مُجرى دارد و سلطنت خود را مطلقه نمود. و إلى زماننا هذا سلاطین پیروى او را نموده و مشروطه را بالمرّه از میان برده‌اند.»[3]

 

[1]. محمد حسین کاشف الغطاء، عبقات العنبریهًْ فى طبقات الجعفریهًْ‌، نسخة خطى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران.

[2]. نامة محدث نورى به حاج‌آقا نوراللّه، منتشره در  روزنامة ثریّا، سال 1317 قمرى.

[3]. کتاب مقیم و مسافر.

 


کتاب مجموعه مقالات همایش تبیین آراء و بزرگداشت هشتادمین سالگرد نهضت آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانی، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1384 .