«آیت‌الله حائری یزدی» مرجعی که روی عمامه‌اش تسبیح می‌گذاشت


1516 بازدید

«آیت‌الله حائری یزدی» مرجعی که روی عمامه‌اش تسبیح می‌گذاشت

هنگامی که خبر رحلت جانسوز آیت‌الله حائری یزدی در قم پیچید، مردم عزادار برای مراسم تشییع «مؤسس حوزه علمیه قم» سنگ تمام گذاشتند؛ مراسمی که به دلیل حضور بانوان محجبه و انجام مراسم عزاداری در دوران استبداد رضاخانی بی‌نظیر بود.
 
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، هفدهم ذی‌القعده سال 1355 (1315 شمسی) بزرگ‌ مردی از تبار عالمان شیعی دعوت حق را در حالی لبیک گفت که حوزه‌ علمیه قم میراث جاودان او هم اکنون طلایه‌دار علم و حکمت اسلامی در جهان اسلام است.
حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی را همگان به عنوان مؤسس حوزه علمیه قم می‌شناسند، همان کسی که توانست با سیاست‌های ضد دینی رضاخان مبارزه کند و مانع از هم پاشیده شدن روحانیت و حوزه‌های علمیه در ایران شود.
زیرا جان گرفتن حوزه علمیه قم با زمان حکومت رضاخان مصادف شده بود و رضاخان دست‌ پرورده انگلیس بوده و قصد بر این داشته تا علما را از بین ببرد.
*چگونه حوزه علمیه قم از خشم رضاخانی مصون ماند
آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی درباره نقش بی‌بدیل مرجعیت آیت‌الله حائری در حفظ حوزه علمیه در دوران استبدادی رضاخانی این چنین نقل می‌کند: من که از ابتدا به همه ائمه اطهار(ع) مخصوصاً صاحب الزمان(عج) ارادت خاصى داشتم، در مشکلات و گرفتارى‏ها به آن حضرت متوسل مى‏شدم، حضرت هم عنایت مى‏فرمودند و مشکلاتم برطرف مى‏شد.
در همان اوایل طلبگى که در زمان رضاشاه بود، مرحوم آقا روح‏اللّه اصفهانى از اصفهان به قم آمده بودند و عده‏اى از علما و بزرگان ایران را بسیج کرده بود تا علیه رضا شاه قیام کنند.
ولى مرحوم آیت‌الله حائرى این کار را به صلاح حوزه نمى‏دانستند و موافق آن نبودند، لذا عده‏اى مى‏گفتند: باید به دنبال آقا روح اللّه رفت و عده‏اى هم مى‏گفتند: باید دید نظر حاج شیخ چیست؟ و باید از ایشان تبعیت کرد.
این مسأله باعث شده بود که امر بر من مشتبه شود، لذا به حضرت حجت(عج) متوسّل شدم که در این اوضاع وظیفه من چیست؟ آیا از شیخ تبعیت کنم؟ یا دنبال آقا روح‌اللّه اصفهانى بروم؟ و رضایت شما در کدام است؟!
ماه مبارک رمضان بود، موقع ظهر در مدرسه فیضیه خوابیده بودم که در عالم خواب دیدم: در آسمان یک تابلو سبز رنگى، شبیه به نئون، روشن است و با خط سبز بر آن نوشته شده بود: «وَاِذا ظَهَرَ عَلَیْکُمْ البِدَع فَعَلَیْکُمْ بِالشّیِخ عَبْدُالْکَریم» هنگامى که براى شما مسأله تازه و جدیدى اتفاق افتاد، بر شما باد که به حاج شیخ عبدالکریم رجوع کنید.
وقتى از خواب بیدار شدم، فهمیدم که باید به دنبال حاج شیخ عبدالکریم بروم. اتفاقاً حاج آقا روح‌اللّه اصفهانى هم کارى از پیش نبرد و سیاست حاج شیخ در آن مقطع زمانى باعث حفظ حوزه علمیه از شر رضاخان شد، والا رضاخان قصد از بین بردن حوزه را داشت.(1)
*هنگامی که شیخ حائری یزدی از طغیان آب رودخانه جلوگیری کرد
آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی درباره یکی از کرامات شیخ عبدالکریم حائری یزدی این گونه نقل می‌کند:
از کرامات حاج عبدالکریم حائری این بود که زمانی که رودخانه قم در اثر سیل طغیان کرده بود و آب تا لبه پل علی خانی رسیده بود، به گونه‌ای که عده‌ای از روی پل با آب رودخانه وضو می‌گرفتند و به خاطر آن نیز برای جلوگیری از نفوذ آب تمام فرش های مسجد امام را جمع کرده بودند، مرحوم حاج شیخ روی پل رفت و مقداری تربت-تربت مزار سیدالشهدا(ع)- را در دست گرفت و چیزی بر آن خواند و در آب انداخت، پس از این کار مرحوم حائری، به تدریج آب پایین آمد و بعد از چند ساعت چندین متر آب پایین‌تر رفت و به برکت این کار وی از طغیان بیش از حد رودخانه جلوگیری به عمل آمد!(2)
*استفاده از تسبیح تربت در میان عمامه
یکی از خصوصیات بارز آیت‌الله حائری یزدی این بود که همواره تسبیحی از تربت سیدالشهدا(ع) را به جهت تیمن، تبرک و توسل، در عمامه خویش قرار می‌داد، در ادامه تصویری از اقامه نماز جماعت توسط ایشان در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را مشاهده می‌کنید که تسبیح تربت در میان عمامه مرحوم آیت‌الله حائری نمایان است.
 
 
 
*حضور زنان محجبه در مراسم تشییع مؤسس حوزه علمیه قم همراه با عزاداری
سرانجام آیت‌الله حائری یزدی در 17 ذیقعده 1355 نزدیک غروب دیده از جهان فرو بست، پاسبان‌ها از شهربانی به منزل آیت‌الله حائری آمدند و اصرار داشتند که همان شب دفن شود، علما و مراجع وقت با مهارت خاص مانع شدند، فردای آن روز، صبح زود مأموران نظمیه به منزل ایشان آمدند که هر چه زودتر جنازه را دفن کنند، اما علما به بهانه‌های مختلف مانند نبودن کفن، غیبت فلان آقا و … تشییع را تا نزدیک ظهر به تعویق انداختند.
کل شهر قم با خبر شدند، مردم از روستاهای اطراف نیز آمدند، حتی زنان عزلت‌نشین که از ترس کشف حجاب نمی‌توانستند بیرون بیایند با حجاب کامل همراه سایر اقشار مردم در تشییع و عزاداری شرکت کردند، جنازه در میان ناله و سر و سینه زدن مردان و زنان، در زمانی که هرگونه عزاداری ممنوع بود، تشییع شد و در مسجد بالاسر ـ که محل تدریس و نمازش بود ـ دفن شد.
*پی‌نوشت‌ها:
1-  در دفتر ثبت کرامات و خاطرات مسجد مقدس جمکران، شماره 241 ثبت شده است.
2- در محضر آیت‌الله بهجت، محمد حسین رخشاد، جلد 1


فارس