روزشمار کودتای 28 مرداد 1332

براساس گزارش ویلبر مامور سیا


روزشمار کودتای 28 مرداد 1332

اشاره:

چند ماه پس از کودتای 28 مرداد دانلد. ان. ویلبر[1] مأمور ارشد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا و یکی از طراحان و فعالان اصلی کودتا جزوه ای به نام « سرنگونی مصدق، نخست وزیر ایران» تهیه کرد که در آن ضمن بیان چگونگی شکل گیری پروژه کودتا به نام پروژه آژاکس، به شرح رویدادهایی پرداخته است که منجر به سرنگونی دکتر محمد مصدق شد. کودتای 28 مرداد 32 در ایران نخستین کودتایی بود که دولت آمریکا توانست از آن طریق، دولتی را سرنگون سازد.

جزوه « ویلبر» تا سال 2000 جزو اسناد محرمانه سازمان سیا تلقی می شد و انتشار نیافته بود ولی در ماه جون سال 2000  در اختیار روزنامه نیویورک تایمز قرار گرفت و منتشر شد. این جزوه به دلیل آنکه  از گزارش های نادری است که درباره کودتای 28 مرداد از زبان یک دست اندرکار کودتا نوشته شده و در آن جزییات عملیات آن روز آمده است، اهمیت تاریخی دارد.

گزارش مزبور باعنوان «سرنگونی نخست‌وزیر ایران,‌مصدق» در سال 1954 (1333) توسط دونالد ویلبر مأمور سیا نوشته شده که در کودتا نقش داشت. سفارش نوشتن آن توسط بخش تاریخی سیا داده شده و قرار بود از آن به‌عنوان راهنمایی برای کودتاهای بعدی استفاده شود. این گزارش برای مقامات ارشد دولت آمریکا در سیا و همچنین در پنتاگون, وزارت‌خارجه, کاخ سفید و کمیته روابط خارجی سنا تنظیم شده بود. این سند به سرعت از جایگاه یک متن معتبر برخوردار گردید و روزنامه تایمزچاپ لندن  آن را به‌عنوان یک «تاریخچه سری» معرفی نمودکه اطلاعات بسیار مهمی را درخصوص سازوکارهای درونی کودتا ارائه می‌کند (20 آوریل و 11 ژوئن 2000).روزنامه گاردین چاپ لندن این سند را به‌عنوان «اولین شرح تفصیلی دولت آمریکا از ماجرای کودتا» توصیف کرد.(17 آوریل 2000).

درهمین راستا «آرشیو امنیت ملی» که یک سازمان غیردولتی NGO است و در راه رفع طبقه‌بندی از اسناد دولتی تلاش می‌کند، از این سند به‌عنوان یک گزارش بسیار مهم از پیام‌های مبادله‌شده در داخل سیا و مصاحبه‌های به‌عمل آمده با شرکت‌کنندگان عملیات در ایران که پس از واقعه نگاشته شده تجلیل می‌کند. این اظهارنظرها سؤالاتی را درذهن برمی‌انگیزد. این درست است که گزارش مزبوراندکی پس از واقعه به رشته تحریر درآمده، ولی منابع اولیه آن ـ یعنی پیام‌های مبادله‌شده میان واشنگتن, لندن و تهران ـ همچنان دست‌نیافتنی است و اگرچه گزارش به‌دست یکی از شرکت‌کنندگان در کودتا نوشته شده، ولی وقایع کودتا و منابع اولیه اطلاعات آن همگی از فیلتر نگاه نویسنده عبور کرده است.

بدین ترتیب, جنگ سرد در گزارش مزبور بر بحران نفت سایه افکنده و نقش سیا نیز بر نقش MI-6 غلبه دارد. درست است که آن گزارش محرمانه تلقی می‌شده، اما این بدان معنا نیست که ویلبر در نگارش آن دچار خودسانسوری نشده است.

ویلبرکه این گزارش را براساس یک سفارش می‌نوشت، دقت کرده تا چندان به نقش پنتاگون و وزارت‌خارجه نپردازد. البته روشِ تمرکز بر نقش سیا صحیح است چون بالاخره این سازمان از مسئولان اجرای چنین عملیاتی است، ولی این‌که سفیران و مشاوران نظامی سفارتخانه را به‌عنوان مجریان فعال عملیات سرنگونی دولت میزبان معرفی نموده، مطلب دیگری است.

به همین ترتیب, گفتن این مطلب صحیح است که سیا علیه دولت مصدق جنگ تبلیغاتی به راه انداخت, به هزینه خود مزدوران را به خیابان‌ها ریخت و به حقه‌های کثیفی متوسل شد و افسران را به کودتا تشویق نمود. لکن بیان این که سیا با نازی‌های ایران رابطه داشت و درآدم‌ربایی, قتل, شکنجه و قتل‌عام‌های خیابانی نقش مستقیم ایفا کرد، مسئله دیگری است.

شاید به همین دلیل بتوان دریافت که چرا آرشیو سیا در زمینه کودتای ایران ـ برخلاف پرونده‌های مربوط به گواتمالاـ همچنان بسته باقی مانده است. نقش ایالات‌متحده در ایران مستقیم بود, اما در مواردی همچون عملیات گواتمالا این نقش کمتر جنبه‌ مستقیم داشت.

در مطلب پیش رو خلاصه ای از گزارش ویبلر که در روزنامه نیویورک تایمز 16 آوریل 2000 منتشر شده است، بصورت روزشمار آورده شده است .  

********

- واشنگتن زمستان سال 1331

«نطفه کودتا از زمستان سال 1331 با دیدار مقامات امنیتی - اطلاعاتی بریتانیا با مقامات بخش خاور نزدیک و آفریقای سیا در واشنگتن بسته شد. کرمیت روزولت رییس بخش خاور نزدیک و آفریقای سازمان سیا نیز در این دیدار شرکت داشت. در 16 فروردین 32 رییس سیا بودجه ای یک میلیون دلاری به ستاد سیا در تهران اختصاص داد تا هر طور که لازم باشد برای سرنگونی مصدق خرج کند.

به « هندرسون» سفیر آمریکا و « راجر گویران» رییس ستاد سیا در تهران اختیار تام داده شد تا بدون نیاز به مجوز اضافی همه این یک میلیون دلار را به مصرف برسانند.

-اردیبهشت 1332

در اردیبهشت 32 ویلبر مشاور مخفی ان ای ا ، بخش خاور نزدیک و آفریقای سیا مأموریت یافت تا در همکاری نزدیک با سازمان ضد جاسوسی بریتانیا ( اس آ اس) نقشه سرنگونی مصدق را بریزد.

ستاد سیا در تهران بر این عقیده بود که شاه قاطعانه علیه مصدق وارد صحنه نخواهد شد. توافق شد که ستاد سیا در تهران با تبلیغات « خاکستری» سیاست جدید خود را در حمله به دکتر مصدق شروع کند. ستاد سیا در تهران این خط را به عوامل خود و از طریق سازمان ضد جاسوسی بریتانیا ( اس آ اس ) به برادران رشیدیان انتقال داد. از بخش طراحی و هنری سیا در تهران خواسته شد تا مقدار زیادی کاریکاتور ضد مصدقی تهیه کند.

- بیروت بیستم  خرداد 1332

در 20 خرداد 32 همه آنهایی که در شکل گیری طرح کودتا شرکت داشتند وارد بیروت شدند. از جمله کرمیت روزولت رییس کل پروژه و راجر گویران رییس ستاد سیا در تهران و ویلبر.

- لندن  26 خرداد 1332

 در 26 خرداد 1332 جلسه دیگری در لندن تشکیل دادند و در این جلسه تصمیم نهایی گرفته شد.

- تیرماه 1332

در پایان تیر ماه 32 ژنرال شوارتسکف که از سالهای 21 تا 27 ریاست هیأت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران را به عهده داشت و دوستی و احترامی بین او و شاه به وجود آمده بود مأموریت یافت تا با سفر به ایران سه سند را به امضای او برساند: یک فرمان به نام زاهدی در مقام رییس ستاد، نامه ای حاکی از اعتماد وی به زاهدی تا بتوان به اتکای آن به نام شاه از طریق اسدالله رشیدیان افسران ارتش را برای طرح براندازی جلب کرد و بالاخره فرمانی خطاب به همه صفوف ارتش تا از رییس قانونی ستاد وی حمایت کنند.

23 تیرماه 1332

در این روزها  توجه مصدق به مجلس معطوف بود. یعنی جایی که ظاهرا مخالفت ها سخت تر می شد. وی در 23 تیر نمایندگان طرفدار دولت را تشویق به استعفا کرد. شماری از نمایندگان بی طرف و مخالفان کم جرئت مصدق نیز به دیگران تأسی کردند و شمار مستعفیان به 28 تن رسید. ستاد مرکزی سیا مصرانه می خواست که نمایندگان ضد مصدق برای حفظ کرسی نمایندگی خود تشویق شوند و در مجلس بست بنشینند.

-  رویداد های مرداد 1332

دراوایل مرداد ماه 1332 یک کارزار تبلیغاتی و برنامه ریزی شده به نفع شاه و علیه مصدق در آذربایجان به راه افتاد.

- چهارم مرداد ورود شوارتسکف به تهران

در 4 مرداد 32 روزولت و شوارتسکف در تهران بودند. با ورود روزولت به تهران، به عنوان بخشی از جنگ روانی تصمیم گرفته شد که از میزان تماس نزدیک بین مقامات بلند پایه آمریکا و دولت مصدق کاسته شود.

- ششم مرداد مصاحبه مهم دالس وزیرخارجه آمریکا

در روز 6 مرداد جان فاستر دالس، وزیر خارجه آمریکا در یک مصاحبه مطبوعاتی که به پیشنهاد سیا انجام گرفت گفت فعالیت های روز افزون حزب کمونیست غیر قانونی در ایران و مدارای دولت مصدق با آن مایه نگرانی دولت ماست، این وضعیت اعطای کمک های مالی به ایران را با دشواری روبه رو می سازد.

- دهم مرداد دیدار شوارتسکوف با شاه در تهران

در 10 مرداد شوارتسکوف توانست با شاه دیداری طولانی داشته باشد. در این دیدار شاه تأکید کرد که اگر مصدق همه پرسی را اجرا و مجلس را منحل کند آنگاه وی طبق قانون اساسی اختیار تام دارد که مصدق را برکنار کند و نخست وزیر منتخب خود را به جای وی بنشاند.

- دوازدهم مرداد دیدار بی نتیجه روزولت با شاه در تهران

در روز 12 مرداد رشیدیان جزییات عملیات را به شاه گفته بود. در همین روز روزولت دیداری طولانی و بی نتیجه با شاه داشت.

-سیزدهم  مرداد، برگزاری همه پرسی انحلال مجلس

در این روزها قرارشد زمینه سازی شود تا نمایندگانی که استعفا نداده بودند خودشان مجلس را به عنوان نهادی قانونی تشکیل دهند. این موضوع باعث شد که مصدق بیشتر در انحلال مجلس اصرار کند. وی اعلام همه پرسی کرد و از مردم خواست به انحلال مجلس رأی آری یا نه بدهند. در نتیجه با وجود همه مخالفت ها همه پرسی در 13 مرداد در سراسر کشور انجام و گزارش شد که دو میلیون نفر از شرکت کنندگان در همه پرسی رای مثبت داده اند و فقط چند صد نفر رای نداده اند.بیانیه های آیت الله کاشانی در این روزها تأکید بر غیر قانونی بودن همه پرسی داشت.

-هفدم مرداد دیدار مجدد کرمینت روزولت با شاه

در روز 17 مرداد روزولت بار دیگر شاه را دید و کوشید بر تردید او فایق آید. شاه موافقت کرد شفاها به افسران برای عملیات دلگرمی بدهد.

- بیستم مرداد سازمان دهی افسران کودتاچی

 در 20  مرداد سرهنگ حسن اخوی با شاه ملاقات و فهرست افسرانی را که آماده اند با فرمان شاه دست به عملیات بزنند به او داد. شاه دوباره تأکید کرد که گرچه با این عملیات موافق است اما پای هیچ ورقه ای را امضا نخواهد کرد. اخوی به این تصمیم اعتراض کرد و به دنبال رشیدیان فرستاد.

رشیدیان پیامی از روزولت برای شاه آورد که وی با بیزاری کامل ایران را ترک خواهد کرد مگر آنکه شاه ظرف چند روز آینده دست به کار شود. سرانجام شاه گفت که اوراق را امضا می کند و زاهدی را می بیند و سپس به رامسر می رود.

رشیدیان و روزولت به این نتیجه رسیدند که دو فرمان سلطنتی وجود داشته باشد یکی فرمان برکناری مصدق و دیگری فرمان انتصاب زاهدی به نخست وزیری. رشیدیان و بهبودی سرپرست کارکنان دربار که یکی از مأموران با سابقه بریتانیا بود متن فرمان ها را آماده کردند.

- بیست و یکم مرداد ملاقات شاه با نصیری در رامسر

روز 21 مرداد سرهنگ نعمت الله نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی متن فرمان ها را برای امضا به رامسر برد. به گفته نصیری، سرانجام ثریا شاه را راضی به امضای فرمان ها کرد.

- بیست و سوم مرداد پیش بینی وقوع کودتا

روزنامه « شجاعت» که به جای روزنامه اصلی حزب توده « بسوی آینده » منتشر می شد، در 22 مرداد احتمال وقوع یک کودتا را مطرح کرد. این روزنامه همچنین ادعا کرده بود که وقوع کودتا را درهمین روز به اطلاع مصدق رسانده است. اینکه چگونه حزب توده از نقشه کودتا مطلع شده بود معلوم نیست.

-  بیست وچهارم مرداد ، تیمسار ریاحی فرماندهی عملیات ضد کودتا

بر اساس بیانیه تیمسار محمد تقی ریاحی ریاست ستاد ارتش که طرفدار مصدق بود، او در ساعت 5 بعد از ظهر 24 مرداد، از جزییات توطئه کودتا آگاه شده بود. ساعت 11 شب ریاحی معاون خود تیمسار کیانی را به باغ شاه فرستاد. در باغ شاه سرهنگ نصیری که پیشتر به آنجا رسیده بود به همراه افسران طرفدار شاه، کیانی را دستگیر کرد. در همین ساعات تعدادی کامیون پر از سربازان طرفدار شاه به دستگیری افراد پرداختند. به نظر می رسد ریاحی توانسته بود قبل از نیمه شب دسته هایی از سربازان را به نقاط حساسی که امکان حمله به آنها می رفت گسیل کند.

اینکه چه حادثه یا چه واکنشی از سوی ریاحی و دیگر نظامیان طرفدار مصدق روی داد که موجب ضعف افسران طرفدار زاهدی در انجام وظایف خود شد، به درستی معلوم نیست. با این حال معلوم شد که تیمسار باتمانقلیج رییس ستاد زاهدی ترسید و پنهان شد. بی تردید این کار و همچنین خبر دستگیری کیانی که به سرعت در همه جا پراکنده شد تأثیر چشمگیری در تضعیف روحیه ها آن هم در لحظات حساس داشت.

- بیست و پنجم مرداد دستگیری بعضی از فرماندهان  کودتاچی و فرار شاه به بغداد

 صبح روز 25 مرداد تیمسار باتمانقلیج دستگیر شد و تیمسار آبان فرزانگان از مأموران ارشد ستاد سیا در تهران به این ستاد پناه آورد. در سحرگاه 25 مرداد رادیو تهران بیانیه ویژه دولت را پخش کرد که در آن از انجام کودتای شب پیش یاد شده بود. ستاد سیا در تهران با این وظیفه رو به رو شد که طرح را از شکست کامل نجات دهد و به سرعت تصمیمات مهمی اتخاذ کند. چندی نگذشت که خبر رسید شاه گریخته است.

ظهر25 مرداد رادیو برنامه کوتاهی ازدکتر مصدق پخش کرد که در آن گفته می شد بر اساس اراده ملی که از طریق همه پرسی ابراز شد مجلس هفدهم منحل و انتخابات مجلس هجدهم بزودی برگزار میشود.

حوالی ساعت 4 عصر دو تن از مقامات ارشد سفارت[آمریکا] امید خود را از دست داده بودند ولی [کرمینت ] روزولت هنوز شانس کمی برای موفقیت قایل بود به شرط آنکه شاه که به بغداد گریخته بود، پیامی می فرستاد و زاهدی در موضع تهاجمی قرار می گرفت. ستاد سیا در تهران پیش نویس پیامی را که می بایست شاه قرائت کند آماده کرد.

بیست و ششم مرداد ارسال پیام شاه از بغداد

صبح 26 مرداد خبر بیانیه ای که شاه از بغداد فرستاده بود از رادیوهای خارج پخش شد. در این پیام شاه گفت که فرمان هایی مبنی بر عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست وزیری صادر کرده است و افزود که از سلطنت کناره گیری نکرده و به وفاداری مردم ایران اعتماد دارد. غروب روز 26 مرداد پرکارترین و فرساینده ترین زمان برای ستاد سیا در تهران بود. تصمیم گرفته شد که عملیاتی برای روز چهارشنبه 28 مرداد انجام گیرد.

در همین روز پیامی به ستاد تهران رسید که در آن گفته شده بود بهتر است روزولت به خاطر مسایل امنیتی هر چه زودتر تهران را ترک کند و از شکست طرح اظهار نارضایتی شده بود.

- بیست و هفتم مرداد

صبح روز 27 مرداد شاه بغداد را با یک فروند هواپیمای تجاری به سوی رُم  [پایتخت ایتالیا] ترک کرد. ساعت ده و نیم صبح روز 27 مرداد تیمسار ریاحی رییس ستاد ارتش با افسران عالی رتبه ارتش در تالار سخنرانی دانشگاه جنگ ملاقات کرد و برنامه شورش را برای آنها خواند و تأکید کرد که ارتش باید به دولت وفادار باشد.

دفتر اس آی اس در نیکوزیا از لندن خواست که شاه را تحت فشار بگذارد که برای زیارت عتبات عالیات به عراق باز گردد تا با روحانیون آنجا در تماس مستقیم باشد. جنگ تبلیغاتی کیوانی و جلیلی از مأموران سیا در تروریست جلوه دادن حزب توده به اوج خود رسید.

در هنگام شب دستجات بظاهر توده ای را به خیابانها گسیل داشتند. این دسته ها مأموریت داشتند که در خیابان های لاله زار و امیریه هر مغازه ای را که به دستشان رسید غارت کنند و درهم بشکنند و نشان دهند که این کارها کار اعضای حزب توده است.

- بیست و هشتم مرداد

قبل از ساعت 9 صبح روز 28 مرداد گروههای طرفدار شاه در منطقه بازارگرد آمدند. اعضای این گروهها نه تنها انتخاب خود را بین شاه و مصدق کرده بودند بلکه تحت تأثیر حرکات روز گذشته منتسب به حزب توده به اندازه کافی تحریک شده و آماده اقدام بودند. این جماعت فقط به یک رهبری احتیاج داشتند. جلیلی که یک گروه را در پیشروی به سوی مجلس همراهی می کرد، در سر راه خود به روزنامه « باختر امروز» که متعلق به حسین فاطمی، وزیرخارجه بود حمله کرد.

این روزنامه را که در روزهای 26 و 27 مرداد خضمانه ترین حملات را به شاه کرده بود، به تحریک او آتش زدند و تقریبا درهمان ساعت ها فرد دیگری به نام افشار گروههای دیگری را به سوی روزنامه های توده ای هدایت کرد که همه آنها منهدم شدند.

خبر اینکه رویدادهای کاملا تکان دهنده در حال وقوع است به سرعت سطح وسیعی از شهر را در نوردید. دستوراتی به جلیلی و کیوانی داده شد تا بکوشند نیروهای امنیتی را در کنار تظاهر کنندگان قرار دهند و به سوی رادیو بروند و آن را تصرف کنند. اینکه تا چه اندازه فعالیت های بعدی حاصل تلاش های مشخص مأمورین ما بود هرگز معلوم نمی شود.

تا ساعت ده و پانزده دقیقه صبح، کامیون های حامل نیروهای نظامی طرفدار شاه در میدان های اصلی شهر مستقر شده بودند. گروههای بزرگ و کوچک چوب و سنگ به دست در میدان سپه به یکدیگر پیوستند و به سوی شمال و مرکز شهر پیش رفتند. حدود ظهر پنج تانک و بیست کامیون سرباز به این جمعیت پیوستند.

حدود ساعت 10 صبح تیمسار ریاحی به مصدق اطلاع داد که ارتش دیگر تحت فرمان او نیست و تقاضای کمک کرد. سرهنگ ممتاز تنها توانسته بود یک گردان فراهم آورد که آن را در اطراف خانه مصدق مستقر ساخت. سلطنت طلبان با به دست آوردن و تصرف تجهیزات مهم این امکان را به دست آوردند تا سیل تلگرام و پیام راهی شهرستانها شود و مردم را به قیام به طرفداری از شاه تشویق کنند.

جلیلی مأمور ستاد سیا جمعیتی را در خیابان فروسی تشویق کرد تا به ساختمان دژبان مرکز بروند و باتمانقلیج و نصیری را آزاد کنند. این دو آزاد شدند و نگهبانان مقاومتی نکردند. در همین زمان مأمور دیگر ستاد سیا تیمسار قدس نخعی با اتومبیل خود به گشت زنی در شهر پرداخت و کوشید اعضای گارد سلطنتی را که بعداً در حمله به خانه مصدق شرکت کردند، جمع آوری کند.

ایستگاه رادیو در ساعت های اول بعد از ظهر به تصرف در آمد و خبر پیروزی سلطنت طلبان با متن فرمان شاه از رادیو پخش شد. در ساعت 5 و 25 دقیقه بعد از ظهر زاهدی از رادیو صحبت کرد. ستاد مرکزی ارتش در ساعات آخر بعد از ظهر تسلیم شد.

قبل از ساعت 7 شب خانه مصدق تصرف و به ویرانه ای تبدیل شد. وسایل موجود در آن به خیابانها برده شد و به رهگذران فروخته شد. توده ای های شناخته شده تحت تعقیب قرار گرفتند ومغازه های هواداران آنها غارت شد. باتمانقلیج رییس ستاد ارتش شد. فرزانگان حامیان شناخته شده پروژه آژاکس را به فرماندهی واحدهای تهران گماشت. این واحدها هدف های کلیدی نظامی را تصرف کردند و طبق لیست به بازداشت افراد پرداختند.

کودتا موفق شده بود.

 پی نوشت :    

 

[1] ‌دکتر دونالد ‌نیوتن ویلبر (Donald Newton Wilber)  ) یکی از سازمان‌دهنده‌های اصلی عملیات آژاکس بود. وی در اواخر آوریل 1953 به نیکوزیا رفت و با همکاری تنگاتنگ سرویس اطلاعاتی بریتانیا، نقشه‌ای برای براندازی دکتر مصدق طرح کرد. گروهِ تحت فرمان وی، مسئول ارسال امکانات ارتباطی به پایگاه سازمان سیا در تهران (برای ایجاد ارتباط بین تهران، نیکوزیا و واشنگتن) بود. علاوه بر این ویلبر، مسئولیت مراحل جنگ روانی را در کودتا بر عهده داشت. ویلبر در سرتاسرِ عملیات با گروه هنری سیا برای تبلیغات منفی علیه مصدق، همکاری نمود (سازمان سیا در ایران، ویراستار کریستوفر جی پتریک، مترجمان غلام‌عباس ذوالفقاری و اعظم اصغری، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی؛ واحد محلات؛ دانشکده علوم انسانی، نسخه الکترونیکی، صفحات 30 و 42)


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی