اخراج آخرین بازمانده قاجار
قصر محمدحسن میرزا از آذر 1302 که احمد شاه تحت فشار رضاخان تهران را به قصد اروپا ترک کرد، همواره تحت نظر مأموران شهربانی بوده و همه روزه از ورود و خروج کسانی که به آنجا تردد میکردند. گزارشهائی تهیه میشد و از طریق محمدخان درگاهی رئیس شهربانی به اطلاع رضاخان میرسید. از روز هفتم آبان 1304 و در آستانه تشکیل نشست ویژه مجلس برای انقراض قاجاریه نیز بر تعداد پلیسهای مخفی و حتی نظامیان در اطراف قصر افزوده شده بود. روز نهم آبان پس از تصویب لایحه انقراض سلسله قاجار و به محض آنکه شلیک چندین توپ،خلع این سلسله 150 ساله را اعلام کرد رفت و آمد به داخل قصر محمدحسن میرزا ممنوع شد.
دو ساعت بعد عبدالله خان امیرطهماسبی فرماندار نظامی تهران که سابقاً ریاست گارد سلطنتی احمد شاه را بر عهده داشت، به اتفاق سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه فرمانده لشکر مرکز و سرتیپ محمدخان درگاهی رئیس امنیه (شهربانی) مأمور تحویل گرفتن قصرهای قاجار و ابلاغ دستور اخراج ولیعهد، بالاترین مقام بازمانده قاجاری در ایران شدند.
آنان وارد قصر محمدحسن میرزا شده، درهای عمارت،انبارهای سلطنتی و سایر اماکن مهم قصر را مهر و موم و اثاثیه و اموال داخل آن را تماماً ضبط و توقیف کردند و به ولیعهد اخطار کردند که طبق دستور شاه (رضاخان) هر چه زودتر باید از ایران خارج شود. ولیعهد در پاسخ ابتدا خواستار ملاقات با رضاخان شد که این درخواست، رد شد. سپس گفت مذاکراتم دوستانه خواهد بود.
امیر طهماسبی در پاسخ گفت هیچگونه مذاکره دوستانهای میان ما و شما نبوده و نیست ولی اگر عرایضی داشته باشید به اطلاع شاه خواهد رسید. ولیعهد سپس خشمگینانه گفت پولی برای رفتن به خارج ندارد و مدعی شد که چهل هزار تومان از دولت طلب دارد که اگر آن را دریافت کند، بار سفر خواهد بست. پیام محمدحسن میرزا بلافاصله به اطلاع رضاخان رسید و او درستی این ادعا راتأییدکرد ولی گفت تنها 5 هزار تومان در اختیار ولیعهد قرار گیرد!
خبر اعطای این 5 هزارتومان که در 20 کیسه 250 تومانی در اختیار ولیعهد قرار گرفت طوری در شهر منتشر شد که گوئی رضاخان از کیسه خود مقدار زیادی پول به ولیعهد بذل و بخشش کرده است. به ولیعهد اخطار شد که تا ساعات شب باید قصر را تخلیه کند و به سوی بغداد به حرکت درآید. یک اتومبیل حامل نظامیان رضاخان در جلو و یک اتومبیل نظامی در عقب، خودروهای حامل ولیعهد و همراهانش را که توسط جاسوسان رضاخان همراهی میشد اسکورت میکردند.
ولیعهد مجبور به استفاده از لباسهای غیررسمی و شخصی شده بود و از پوشیدن البسه تشریفاتی یا نظامی منع شده بود. این کاروان از تهران به طرف کرج، قزوین، همدان، کرمانشاه، قصرشیرین و از آنجا در معیت مأموران عراقی به طرف بغداد به را ه افتاد. وی در بغداد از طرف فرستادگان ملک فیصل پادشاه آن کشور مورد تجلیل قرار گرفت. او چندی بعد رهسپار فرانسه شد و به برادرش پیوست.
پس از مرگ احمد شاه وی خودرا پادشاه قانونی ایران خواند (تیر 1309) اما کمی بعد به انگلستان بازگشت و اغلب از یکی از روستاهای اطراف لندن که محل زندگیش بود خارج نشد و با عایدی مختصری که به موجب وصیت برادرش به او میرسید با عسرت معیشت میکرد. در اواخر عمر خود درصدد کسب اجازه برای مراجعت به ایران برآمد ولی توفیق نیافت و در 1321 ش. در لندن درگذشت.
دایرهالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ج دوم (م تا ی)* ـ تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج سوم
نظرات