فعالیتهای اردشیر زاهدی آخرین سفیر ایران در آمریکا برای حفظ حکومت پهلوی؛


محمدرضا چیت‌سازیان
4633 بازدید
ایران آمریکا اردشیرزاهدی

فعالیتهای اردشیر زاهدی آخرین سفیر ایران در آمریکا برای حفظ حکومت پهلوی؛

وقتی تاریخ برای اردشیر زاهدی تکرار نشد

 زاهدی در سال 1336 با شهناز پهلوی دختر شاه ازدواج کرد. البته زندگی آنها دوام چندانی نیاورد و دو طرف در سال 1343 از یکدیگر جدا شدند. از نکات جالب توجه در مورد او این است که علی‌رغم جدایی از خواهر شاه، روابط نزدیک خود را با محمدرضا حفظ کرد و شاه نیز به‌واسطه نزدیکی او به آمریکاییها تاثیرپذیری خاصی از زاهدی داشت...

اصولا در نظام هایی که مردم‌سالاری و انتخابات آزاد جایی برای بروز و نمود ندارد این اشخاص هستند که در تصمیم‌گیریهای سیاسی نقش اساسی و عمده را ایفا می‌کنند. در واقع به دلیل شخص محور بودن این‌گونه نظامها و تاکید بیش از اندازه بر استبداد رای، نقش افراد در جهت‌گیریهای سیاسی و اتخاذ تصمیمهای مهم و عمده بسیار پررنگ است. حال اگر این افراد به دلیل داشتن روابط فامیلی از موقعیت و جایگاه خاصی نیز برخوردار باشند این تاثیرگذاری دوچندان خواهد شد. ایران در زمان سلطنت پهلوی یکی از مثالهایی است که می‌توان در این مورد اشاره کرد. در واقع در دوران سلطنت رضاشاه و پسرش هرچه افراد می‌توانستند خود را به هرم قدرت نزدیک‌تر سازند و از توان تاثیرگذاری بیشتری برخوردار می‌شدند و بالطبع نقششان در تصمیم‌گیری بیشتر می‌شد. اردشیر زاهدی یکی از همین موارد در دوران پادشاهی محمدرضا است. او که هم به واسطه پدر و هم به واسطه همسر توانسته بود پله‌های ترقی را بی‌هیچ زحمتی و تنها به واسطه داشتن روابط فامیلی و ارتباط نزدیک با آمریکاییها طی نماید از مثالهایی است که می‌توان در این مورد ذکر کرد. بر همین اساس تلاش خواهد شد تا به نقش وی در زمان حکومت محمدرضا و دیدگاه‌های او در مقاطع مهم و به ویژه در کوران انقلاب پرداخته شود. درواقع او که در بحبوحه انقلاب در جایگاه سفیر ایران در آمریکا به نقش آفرینی می‌پرداخت نقش و موقعیت ویژه‌ای در تصمیم‌گیریهای سیاسی شاه ایفا می‌کرد، هر چند در نهایت این مردم بودند که با درایت و رهبری امام خمینی توانستند نتیجه مجاهدتهای مردمی را به ثمر نشانند و انقلاب را به پیروزی رسانند.

زاهدی و سفارت ایران در آمریکا

اردشیر زاهدی در سال 1307 در تهران به دنبا آمد. او تحصیلات خود را در تهران، آمریکا و بیروت در رشته‌های کشاورزی و اقتصاد ادامه داد و از دانشگاه یوتا فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت. وی در بازگشت به ایران در وزارت کشاورزی مشغول به کار شد و به‌واسطه روابط نزدیک با آمریکاییها توانست مسئول خزانه‌داری کمسیون مشترک ایران و آمریکا گردد. او در جریان کودتای 28 مرداد نقش فعالی در بازگرداندن محمدرضا به سلطنت ایفا کرد. به واسطه نقشش در کودتا نشان درجه یک رستاخیز را دریافت کرد. او خود در کتاب خاطراتش از کودتا دفاع می‌کند و این اقدام را در راستای جلوگیری از تجزیه کشور و جنگ داخلی قلمداد می‌کند. زاهدی خود اعتقاد داشت که اگر مصدق با کودتا سرنگون نمی‌شد به وسیله توده‌ای‌ها کنار گذاشته می‌شد.  او بر این باور بود که مصدق به آخر خط رسیده است و نمی‌تواند مملکت را اداره کند. زاهدی اگرچه تلاش می‌کند در کتاب خاطرات خود کودتا را امری داخلی و خودجوش ترسیم نماید، اسناد بسیاری از نقش وی در کودتا و همراهی با سازمان سیا وجود دارد. مسئله‌ای که بعدها به وسیله خود آمریکاییها نیز مورد تایید قرار گرفت و واشنگتن نقش خود را در کودتای 28 مرداد 1332 پذیرفت. زاهدی در سال 1336 با شهناز پهلوی دختر شاه ازدواج کرد. البته زندگی آنها دوام چندانی نیاورد و دو طرف در سال 1343 از یکدیگر جدا شدند. از نکات جالب توجه در مورد او این است که علی‌رغم جدایی از خواهر شاه، روابط نزدیک خود را با محمدرضا حفظ کرد و شاه نیز به واسطه نزدیکی او به آمریکاییها تاثیرپذیری خاصی از زاهدی داشت1.

زاهدی در مجموع دو بار به سمت سفارت ایران در آمریکا منصوب گردید. یک بار در فاصله سالهای 1338 تا 1340 و در سن 31 سالگی بود که نشان از روابط ویژه وی با شاه از یک طرف و با آمریکاییها از طرف دیگر داشت. زاهدی بار دیگر در سال 1351 به سفارت ایران در آمریکا بازگشت و تا پیروزی انقلاب اسلامی در این سمت باقی ماند. او در فاصله این سالها به سمتهای دیگری نیز منصوب شد. او در سال 1345 و در کابینه امیرعباس هویدا به وزارت امور خارجه رفت و به عنوان وزیر مشغول به کار شد. ‌با این حال با اطمینان می‌توان گفت سفارت ایران در آمریکا در دوره دوم مسئولیت زاهدی یکی از جنجالی‌ترین و پرحاشیه‌ترین دوران خود را سپری کرد. این مکان به دلیل رفت و آمدهای سیاسی و دیپلماتیک شخصیتهای مهم و مهمانیهای پر خرج و برج شهرت فراوانی پیدا کرد. او پس از روی کار آمدن کارتر و شش ماه پیش از سفر رئیس جمهور آمریکا به ایران در مهمانی بزرگی که به نام شب ایران نامگذاری شده و در حضور خبرنگاران برگزار می‌شد شرکت کرد و در آن روابط ایران و آمریکا را ممتاز خواند و برای کارتر آرزوی موفقیت کرد. زاهدی در این دوره بودجه فراوانی برای انجام فعالیتهای خود داشت و اعضای سفارت را به همکاری با ساواک ترغیب می‌کرد. او همچنین با نفوذ در تشکلهای دانشجویی تلاش می‌کرد آنها را تطمیع کند و یا میان تشکلهای دانشجویی خارج از کشور اختلاف ایجاد کند.2

تهران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از نامزد حزب جمهوریخواه حمایت کرده بود در حالی که کارتر برنده انتخابات شد. هر چند زاهدی خود می‌گفت که برای تهران تفاوتی نمی‌کند که رئیس جمهور ساکن کاخ سفید دموکرات باشد یا جمهوریخواه اما در عمل این طبیعی بود که جیمی کارتر دموکرات، پس از پیروزی بر رقیب جمهوریخواه سیاست دوگانه‌ای در قبال شاه و زاهدی دنبال ‌کند.

زاهدی در بحبوحه انقلاب

در هنگامه انقلاب و در حالی که رژیم پهلوی آخرین روزهای عمر خود را سپری می‌کرد اردشیر زاهدی تلاش بسیاری برای حفظ  و بقای سلطنت به خرج داد. وی در این مسیر کوشش نمود از روابط حسنه‌ای که با برخی از سیاسیون در واشنگتن پیدا کرده است بهره جوید. او برای حفظ سلطنت با برژینسکی که نظریه‌پردازی بنام در عرصه سیاست خارجی بود و در آن هنگام مشاور امنیت ملی آمریکا به حساب می‌آمد دیدار و گفتگو کرد. زاهدی برای جلوگیری از فروپاشی رژیم حتی با خود کارتر نیز دیدار نمود. او پس از این دو دیدار، برای تغییرات سریع و بنیادی به تهران بازگشت و برنامه و سیاستهای رهبران کاخ سفید را با شاه در میان گذاشت. زاهدی برای شاه از حمایتهای کارتر گفت و اینکه رئیس جمهور آمریکا از وی خواسته است به شاه بگوید محکم بایستد و هر آنچه را در راستای حفظ سلطنت مصلحت و مقتضی می‌داند انجام دهد. از جمله مسائلی که کارتر با زاهدی در میان گذاشته بود این مسئله بود که به شاه قوت قلب دهد و به او بگوید نگران شعار رعایت حقوق بشر در ایران نباشد. البته کارتر سیگنالهای متناقضی به شاه می‌داد چرا که در حرف و پشت صحنه از او حمایت می‌کرد اما در مصاحبه‌های رسمی و اظهارات دیپلماتیک خود رویکرد دیگری در پیش می‌گرفت و خواستار خودداری از هرگونه شدت عمل و خونریزی بود. به تعبیر خود زاهدی آمریکاییها در این برهه حساس دچار نوعی سردرگمی نیز شده بودند به نحوی که سازمانها و مقامهای آمریکایی هیچ برنامه مشخصی نداشتند و نمی‌دانستند در مقابل سیل خروشان انقلاب چه مشی در پیش گیرند.3 البته موضوعی دیگر نیز این مسئله را تحت‌الشعاع قرار داده بود و آن هم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود. مسئله به این ترتیب بود که تهران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از نامزد حزب جمهوریخواه حمایت کرده بود در حالی که کارتر برنده انتخابات شد. هر چند زاهدی خود می‌گفت که برای تهران تفاوتی نمی‌کند که رئیس جمهور ساکن کاخ سفید دموکرات باشد یا جمهوریخواه اما در عمل این طبیعی بود که جیمی کارتر دموکرات، پس از پیروزی بر رقیب جمهوریخواه سیاست دوگانه‌ای در قبال شاه و زاهدی دنبال ‌کند. زاهدی خود حتی به هدف هایزر در سفر به ایران با دیده شک و تردید می‌نگریست. به همین دلیل بود که وی از محمدرضا خواست که ژنرال هایزر را بازداشت و روانه زندان کند.4 پس از حضور اردشیر زاهدی در ایران وی امیدوار بود تا با همراهی برخی از فرماندهان نظامی و افسران ارتش و همچنین صاحب‌منصبان اقتصادی و دیگر دست‌اندرکاران کشوری شاه را بر اوضاع کشور مسلط کند و اقتدار از دست رفته را بازنماید. او حتی در مقطعی در تهران به تاسی از پاکروان رئیس پیشین ساواک از شاه خواست که تهران را ترک نکند چرا که بر این باور بود در صورت خروج شاه از کشور وقایع کودتای 28 مرداد 1332 دیگر تکرار نخواهد شد و ارتش در حمایت از شاه وارد عمل نخواهد شد. زاهدی تا آخرین روزهای حضورش در ایران با مقامهای آمریکایی در ارتباط بود و تلاشهای بسیاری برای حفظ رژیم شاهنشاهی انجام داد اما در نهایت هنگامی که دید موج انقلاب سهمگین‌تر از آنی است که بتوان جلو آن ایستاد فرار را بر قرار ترجیح داد و از کشور گریخت.5 به عبارت واضح‌تر سناریویی که او به دنبال تحقق آن بود مقابله با انقلابیون از طریق زور و سرکوب بود که با مقاومت انقلابی مردم به شکست انجامید.

 زاهدی که توسط وزیر امور خارجه دولت بختیار از کار برکنار شده بود به آمریکا رفت و 12 نفر از کسانی را که با وی مخالف بودند ا از سفارت بیرون کرد. اما این پایان کار نبود و کارمندان سفارت به واسطه بازگشت او دست به تحصن زدند و خواستار اخراج او از سفارت شدند. آنها در همین ارتباط بیانیه‌ای را به محضر رهبر انقلاب ارسال کردند و در آن مشروعیت دولت بختیار و صاحب‌منصبان رژیم پهلوی را به چاش کشیدند. آنها در این بیانیه از اردشیر زاهدی به عنوان سفیری فاسد یاد کردند که تلاش می‌کند در مقابل انقلاب مردمی ایران بایستد. سرانجام در روز 22 بهمن اردشیر زاهدی سفارت ایران را ترک کرد و اسناد مهمی را نیز با خود به سرقت برد. در نهایت با تشکیل دادگاه‌های انقلاب، حکم اعدام غیابی اردشیر زاهدی توسط آیت‌الله خلخالی صادر شد. بدین‌ترتیب تاریخ این بار برای زاهدی تکرار نشد و وی نتوانست شاه را با کمک واشنگتن دوباره به قدرت بازگرداند.6 


سایت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران