ساواک به جای حفظ منافع کشور به حفظ استبداد شاهی می اندیشید
شاه پس از کودتای 28 مرداد ، دیگر تحمل کمترین مخالفت را با رژیم خود نداشت. کابوس از دست دادن قدرت هر روز بیشتر او را آزار میداد، گاهی در خواب میدید که مخالفین به او نزدیک شدهاند و قصد جان او را کردهاند، و او چنان وحشت زده میشد که یکباره از خواب میپرید؛ این ترس و واهمه شاه از مخالفین، او را بر آن میداشت که هر روز بیشتر به سرکوب نیروهای مخالف و به وجود آوردن جو رعب و وحشت در جامعه بپردازد. ولی با وجود اینکه اکثر مخالفین او سرکوب شده بودند، باز هم آرام و قرار نداشت. با روشهائی که جهت سرکوب مخالفان به کار گرفته میشد، تهیه اطلاعات لازم از فعالیتهای آینده مخالفان و پیشگیری از ایجاد توطئهها و مخالفتها علیه رژیم امکانپذیر نبود. مقررات حکومت نظامی و وجود فرمانداری نظامی نیز به دلیل موقتی بودن و ذات نظامیاش فقط وظیفه مقابله با بحران را برعهده داشت. شاه باید تدبیری میاندیشید. بنابر این در تاریخ 16 فروردین 1336 سازمان اطلاعات و امنیت کشور تاسیس شد.
تولد ساواک
برای رفع نگرانیهای شاه ، دوستان آمریکایی شاه، به او پیشنهاد تشکیل دو سازمان اطلاعات خارجی و امنیت داخلی را به مانند دو سازمان سیا(سازمان اطلاعات خارجی آمریکا) و اف. بی. آی (سازمان امنیت داخلی آمریکا) دادند. این دو سازمان وظیفه کشف توطئههای داخلی و خارجی علیه حکومت شاه را برعهده میگرفتند. اما شاه با ایجاد تنها یک سازمان موافقت کرد. هسته اولیه این سازمان در فرمانداری نظامی تهران شکل گرفت و روز 11 مهر ماه 1335 خبر آن در مطبوعات به چاپ رسید. چندی بعد لایحه تشکیل آن که«سازمان اطلاعات و امنیت کشور» نامیده میشد(و بعداً به اختصار ساواک نام گرفت) توسط دولت تهیه و به مجلس سنا فرستاده شد.
در مجلس سنا عدهای از سناتورها به شدّت با لایحه مذکور مخالفت کردند. یکی از سناتورها به نام سناتور خواجهنوری این قانون را ظالمانهترین قانون دولت خواند. وی با اشاره به ظلم و ستمهایی که از سوی مأموران نظامی با استفاده از این قانون میتواند صورت گیرد، این قانون را موجب محروم شدن مردم از تمام حقوق دمکراتیک و آزادیشان دانست. عباسقلی گلشائیان، وزیر دادگستری وقت، ضمن ردّ گفتههای خواجهنوری به دفاع از لایحه مذکور پرداخت. او بیان کرد که این لایحه در واقع از ترکیب و هماهنگی قوانین گذشته به وجود آمدهاست و چیز جدیدی نیست. سپهبد احمد امیر احمدی نیز در دفاع از آن لایحه به حوادث ناگواری که در گذشته، امنیت کشور را به خطر انداخته بود اشاره کرد. او یادآور شد که لایحه تشکیل ساواک برای جلوگیری از این حوادث میباشد.
سناتور خواجهنوری پس از سخنان امیراحمدی در دفاع از بیانات خود در مخالفت با لایحه شعری را قرائت کرد که نیت اصلی دولت رژیم را از تشکیل ساواک آشکار میساخت:
شنیدم گوسفندی را بزرگی - رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید - روان گوسفند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی - ولیکن عاقبت گرگم تو بودی
سناتور جمال امامی، یکی دیگر از نمایندگان مجلس سنا بود که به مخالفت با لایحه پرداخت و با اشاره به سخنان امیراحمدی، قانون تشکیل ساواک را عاملی برای بروز حوادث ذکر کرد و در ادامه گفت: «امروز باید تمام کوششمان را بکنیم که مردم را راضی نگه داریم، توی سر مردم نزنیم، تا وقتی که مردم تخطی نکردند با آنان برخورد نکنیم، همه میدانیم که مردم ایران سرشتشان این است که خطاکار نیستند، ولی وقتی کارد به استخوانشان رسید جنب و جوش میکنند؛ کارد را به استخوانشان نرسانید.» سالهای بعد صحت گفتههای او ثابت شد و با ظلم و جنایاتی که رژیم بر مردم تحمیل کرد و به قول جمال امامی: «وقتی کارد به استخوان مردم رسید.» همه اقشار مردم علیه شاه به پا خاستند و رژیم پهلوی را سرنگون کردند.
پس از سخنان جمال امامی، سرلشکر وثوق، وزیر جنگ وقت، به دفاع از لایحه پرداخت. او نیز متذکر شد که لایحه تشکیل ساواک، فعالیتهای دستگاههای مختلف امنیتی ـ اطلاعاتی مانند رکن 2 ارتش و دایره سیاسی شهربانی و... را در یک دستگاه متمرکز میکند. این لایحه با وجود مخالفتهایی که ذکر شد در شور اول به تصویب رسید و پس از بررسی مجدد در کمیسیون شماره یک مجلس سنا، در شور دوم مطرح شد. سناتور خواجهنوری مجدداً با آن لایحه مخالفت کرده و آن را بدتر و شدیدتر از حکومت نظامی دانست. او در ضمن سخنان خود به نکته جالبی اشاره کرد و آن اینکه لایحه مذکور از پشتیبانی قوی برخوردار است. خواجهنوری راست میگفت. شاه این قانون را دیکته کرده بود و خود نیز بیصبرانه منتظر تصویب آن بود. اصلاً وظیفه مجلس سنا تصویب قوانین مورد نظر شاه بود. بنابراین چونوچرا، فایدهای نداشت. به فرض که همه سناتورها هم مخالف لایحه میبودند. باز باید قانون تصویب میشد . کسی به گفتههای منطقی مخالفان در ردّ تشکیل ساواک توجهی نداشت. قانون تشکیل ساواک به تصویب سناتورها رسید. لایحه مذکور پس از آن در مجلس مطرح شد و بدون هیچگونه اعتراضی به تصویب رسید. به این ترتیب، ساواک فعالیت خود را رسماً از اوایل سال 1336 به ریاست تیمور بختیار، فرماندار نظامی تهران، شروع کرد.
هدف از تشکیل ساواک چه بود ؟
«ساواک تأسیس شد تا به فعالیتهای مخربی که در داخل و خارج انجام میشد و برای ایران خطرناک بود پایان دهد. در ایران نیز مانند هرجای دیگر خائنان، جاسوسان، آشوبگران و خرابکاران حرفهای به سر میبردند که حضورشان باید به دولت و نیروهای نظامی اطلاع داده میشد. این وظیفه بر عهده ساواک بود.»
جمله بالا، گوشهای از سخنان شاه در مورد اهداف تشکیل ساواک میباشد. در قانون تشکیل ساواک نیز به گونهای دیگر، هدف از تشکیل آن سازمان، حفظ امنیت کشور و جلوگیری از توطئهها و فعالیتهای مخالف منافع کشور بیان شده بود. اما آیا واقعاً ساواک برای حفظ امنیت کشور به وجود آمده بود؟ و آیا واقعاً ساواک منافع کشور و مردم را در نظر داشت؟
با نگاهی گذرا به فعالیتها و عملکرد 20 ساله ساواک و موجودیت آن سازمان، امر دیگری بر ما آشکار میشود. شاید بتوان گفت تنها چیزی که برای ساواک مهم نبود منافع کشور و مردم بود. ساواک و سردمداران، آن فقط به حفظ حکومت استبدادی محمدرضاشاه فکر میکردند. پس، از دید ساواک، حفظ حکومت شاه برابر با حفظ امنیت کشور بود. ازاینرو سعی داشت از ایجاد هرگونه فعالیتی که برضد شاه و حکومت او صورت میگرفت جلوگیری کند.
هدف دیگری که برای تشکیل ساواک بیان شده بود، برخورد با کمونیسم و جلوگیری از گسترش آن در ایران بود، این هدف مورد توجه آمریکا و سازمان جاسوسی آن (سیا)ـ که نقش مهمی در تشکیل و فعالیتهای ساواک داشتندـ بود. ایران که در همسایگی شوروی قرار داشت، پس از تشکیل حکومت کمونیستی در آن کشور، همواره در معرض ورود و گسترش افکار کمونیستی بود و از طرف دیگر، مردم ایران، به دلیل علاقه شدید به مذهب شیعه، مخالف کمونیسم و گسترش آن بودند. آمریکا و شاه با آگاهی از این امر، میکوشیدند که هدف اصلی از تأسیس ساواک را جلوگیری از ورود و گسترش کمونیسم بیان کنند. مسؤولان ساواک نیز با توجه به این امر هرگاه حرکتی علیه رژیم و شاه صورت میگرفت آن را به کمونیستها منسوب میکردند تا مردم را نسبت به آنها بدبین کنند.
هدف دیگر از تشکیل ساواک، حفظ منافع اطرافیان شاه و کشورهای استعماری خصوصاً آمریکا بود. آنها که مخالفان رژیم؛ خصوصاً روحانیون و گروههای مبارز مذهبی را مانع رسیدن به اهداف خود میدیدند با تشکیل و حمایت از ساواک، سعی داشتند مانع فعالیتهای آنها شوند.
از اهداف دیگر تشکیل ساواک، نیاز به وجود یک سازمان گسترده و قدرتمند برای کشور و خنثی سازی مخالفتها علیه رژیم در آن زمان بود. البته قبل از تشکیل ساواک، رکن 2 در ارتش، دایره سیاسی یا آگاهی در شهربانی و نیز فرمانداری نظامی تهران وجود داشتند ولی هرکدام از آنها وظیفهای مخصوص داشتند و در عین حال ماهیت هیچکدام از آنها کشف و خنثی سازی مخالفتها قبل از وقوع آن نبود، آنها حداکثر میتوانستند بعد از بروز مخالفتها و ایجاد بحران از ادامه آن جلوگیری کنند. از اینرو، ساواک به وجود آمد تا بتواند دقیقتر و سریعتر مخالفتهای افراد و گروهها را کنترل کند و از بین ببرد و مهمتر از آن اینکه از ایجاد هرگونه مخالفتی علیه رژیم و شاه جلوگیری کرده و از ایجاد بحران در کشور جلوگیری کند.
البته بعد از تأسیس ساواک سازمانهای مذکور(رکن 2و...) در کنار ساواک به کار خود ادامه دادند و حتی براساس اعتقاد شاه که اطلاعات و اخبار از راههای مختلف باید به دست آید؛ محمدرضاشاه، نهادهای دیگری مانند«سازمان بازرسی شاهنشاهی» و «دفتر ویژه اطلاعات» نیز به وجود آورد. ساواک در دوران فعالیت خود با تمام آنها در ارتباط بود و در بعضی موارد از آنها کمک میگرفت. همچنین در سال 1352 با افزایش فعالیتهای گروههای مسلح، ساواک به همراه شهربانی و ارتش و ژاندارمری «کمیته مشترک ضدخرابکاری» را بهوجود آورد تا آن گروهها را سریعتر شناسایی کرده و از بین ببرند. ساواک علاوه بر همکاری با سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی داخلی با سازمانهای جاسوسی دنیا خصوصاً سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) نیز همکاری داشت.
همانطور که گفته شد؛ ساواک براساس طرح آمریکاییها و با کمک سیا به وجود آمد. بعد از تشکیل ساواک نیروهای سیا به ساواک آمدند و کارکنان و مسؤولان آن را آموزش دادند. سیا و ساواک همکاریهای دیگری نیز با هم داشتند. رئیس سیا در تهران مرتباً با شاه، رئیس ساواک و نمایندههای آن سازمان تماس داشت.
ساواک نیز در آمریکا نماینده داشت و به عنوان یکی از اعضای نمایندگی ایران در سازمان ملل در آمریکا فعالیت میکرد. این دو سازمان همچنین اخبار و اطلاعات لازم را به یکدیگر میدادند. در دهه 50 روابط این دو بیشتر شد. در سال 1352 سیا مرکز فرماندهی خود در خاورمیانه را به ایران منتقل کرد. به این ترتیب سیا حضور خود را در ایران افزایش داد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال لانه جاسوسی آمریکا ارتباط گسترده سیا و ساواک ونیز دخالت سیا و آمریکا در امور کشور آشکار شد. از آن زمان به بعد ارتباط بین دو کشور قطع شد.
علاوه بر سازمان جاسوسی آمریکا(سیا) سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) نیز در رژیم گذشته با ساواک همکاری داشت. در سال 1339 گروهی از مأموران موساد برای آموزش کارکنان ساواک به ایران آمدند. این افراد در مدت حضور خود در ایران آموزشهای لازم را به کارکنان ساواک دادند. همچنین آنان (مأموران موساد) در موارد دیگری مانند، فروش وسایل جاسوسی، تبادل اخبار لازم و مورد نظر، با ساواک همکاری داشتند. همکاری میان ساواک و موساد با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سرنگونی حکومت پهلوی به پایان رسید و حتی ایران اسلامی، اسرائیل رابه عنوان دشمن اصلی خود معرفی کرد و با حمایت از مردم فلسطین مخالفت خود را با اسرائیل نشان داد.
منابع:
ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نظرات