رضاشاه و شرکت نفت انگلیس و ایران از ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۸ه ش
2104 بازدید
مقدمه
با به سلطنت رسیدن رضاشاه در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۰۴ توسط مجلس مؤسسان فصل نوینی در روابط بین دولت ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران به وجود آمد و از سال ۱۳۰۵ مذاکرات طرفین برای حل اختلافات و در واقع برای تجدیدنظر در امتیاز دارسی شروع شد. البته نارضایتی دولت ایران از شرکت نفت به سالهای جنگ جهانی اول برمیگشت و مختص به دوره رضاشاه نبود. در طی سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۸ه ش تیمورتاش، وزیر دربار به عنوان نمایندة ایران با نمایندگان شرکت نفت به رهبری کدمن که از سال ۱۳۰۶ ریاست هیأت مدیره شرکت را بر عهده داشت به مذاکره پرداخت، مذاکرات مذکور بدون نتیجه در سال ۱۳۰۸ خاتمه یافت و رسیدگی به حل اختلافات که بیشتر مالی بود به سالیان بعد موکول شد.
رسیدن رضاخان به سلطنت
با خاتمه یافتن ماجرای شیخخزعل و آمدن رضاخان به تهران، وی برای رسیدن به سلطنت (s.p.r) و تکیه زدن بر سریر قدرت به تکاپو افتاد. وی تمام پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده بود و آخرین مرحله که شامل از میدان به در کردن قاجاریه از سلطنت و میدانداری رضاخان در بازی سلطنت بود باید به سرانجام میرسید تا قدرت رضاخانی با تبدیل شدن به قدرت شاهنشاهی به کمال میرسید و فصل دیگری در تاریخ معاصر ایران گشوده میشد.
فصلی که جز استبداد و سیهروزی ارمغان دیگری برای مردم نداشت. در ماجرای رسیدن رضاخان به سلطنت، دولتآبادی معتقد است زمانی که رضاخان در خوزستان بوده است لورن وزیرمختار بریتانیا به وی اعلام کرده است مشروط بر اینکه به سلطنت رسیدن وی قانونی و از طریق مجلس و بدون درگیری صورت گیرد و مقاصد سیاسی و اقتصادی بریتانیا مورد توجه وی واقع شود بریتانیا از سلطنتش حمایت میکند.۱ بریتانیا علاوه بر نفت و بانک شاهنشاهی در ایران، به دنبال حفظ هند از شوروی و مقابله با ورود بلشویسم در ایران بدو کمترین هزینهای بود. بریتانیا حتی میخواست پولی را که برای تأسیس پلیس جنوب (S.P.R) برای حفظ منافعش خرج کرده بود، پس بگیرد.۲ البته بریتانیا برای جلوگیری از مخالفت افکار عمومی، به طور علنی به حمایت رضاخان نمیپرداخت و وزیرمختار آلمان به نام «کنت فن در شولنبرگ» واسطه میان رضاخان و سفارت انگلیس بود.۳
رضاخان به محض ورود به تهران شروع به سازگاری کرد و حتی اعلام کرد دیگر قادر به کار کردن با احمدشاه و ولیعهد نیست با توجه به خواستههای وی «مقام فرماندهی کل قوا» به وی محول شد. چون دادن سلطنت به رضاخان برخلاف قانون اساسی بود،۴ اما این مقام مانع از آن نمیشد که رضاخان برای رسیدن به هدف کوتاه بیاید. در همین زمان روزنامهها در حمایت از رضاخان و بر ضد احمدشاه شروع به قلمفرسایی کردند.۵ رضاخان در ایالات به نظامیان دستور داده بود تا به نام افکار عمومی تلگرافهایی مبنی بر حمایت از سلطنت وی به مجلس بفرستند اما چون نمایندگان میدانستند نقشه از کجا آب میخورد به این تلگرافها توجه نمیکردند.۶ در همین موقع بود که احمدشاه قصد آمدن به ایران را کرد اما به خاطر توصیه انگلیس به وی مبنی بر اینکه فعلاً آمدن او به ایران به صلاح نیست از مقصودش منصرف شد و شاید رضاخان به بریتانیا اعلام کرده بود که از آمدن شاه جلوگیری میکند و انگلیس نیز از ترس اینکه مبادا در مناطق جنوبی درگیری ایجاد شود و به منافع نفتیاش صدمه وارد شود با آمدن شاه مخالفت کرده است.۷
از ۷ اکتبر ۱۹۲۵/۱۵ مهر ۱۳۰۴ مخالفت با آمدن شاه آغاز و در هفتة آخر اکتبر یعنی ۲۶/۴ آبان اعتراضات تبدیل به تقاضای خلع قاجاریه شد.۸ مؤتمنالملک رئیس مجلس روز ۲۱ مهر استعفا داده بود۹ و ریاست به مستوفیالممالک محول و سیدمحمد تدین نایب رئیس مجلس شده بود. وی در واقع عهدهدار مرتب کردن امور برای رسیدن سلطنت به رضاخان بود.۱۰ در ۸ آبان موادی برای تصویب به مجلس پیشنهاد شد که عبارت بودند از: ۱. انقراض قاجاریه ۲. واگذاری حکومت موقت به سردارسپه ۳. دادن اختیار به مجلس ششم در تعیین تکلیف قطعی با حق نظر در مواد ۳۶-۳۷-۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی (مجلس مؤسسان).۱۱
سرانجام در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ مجلس، عزل احمدشاه و انقراض سلسله قاجار را اعلام و حکومت موقت تا تأسیس مجلس مؤسسان به رضاخان سپرده شد.۱۲ طرح انقراض قاجاریه با ۸۰ رأی موافق و ۴ رأی مخالف تصویب شد و ۲۶ نفر از نمایندگان نیز حضور نداشتند. مصدق، مدرس، تقیزاده و علاء رأی مخالف داده بودند.۱۳ در مجلس اعلام شده بود که: «به نام سعادت مردم، مجلس شورای ملی خاندان قاجار را مخلوع و در حدود قانون اساسی و سایر قوانین ریاست دولت موقت را به شخص رضاخان پهلوی واگذار میکند، تعیین شکل دولت دائم توسط مجلس مؤسسان انجام خواهد شد که بدین منظور اصول ۳۶-۳۷-۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی را اصلاح خواهد کرد».۱۴
با رسیدن رضاخان به حکومت موقت، بریتانیا اولین کشوری بود که در ۳ نوامبر ۱۹۲۵/۱۲ آبان ۱۳۰۴ رژیم موقت را به رسمیت شناخت.۱۵ مجلس مؤسسان در ۱۵ آذر در تکیه دولت تشکیل شد۱۶ و روز ۲۱ آذر توسط رضاخان افتتاح شد. در همین روز مواد مذکور اصلاح و سلطنت به پهلوی رسید.۱۷ محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) مأمور تشکیل کابینه شد و در ۲۸ آذر کابینهاش را معرفی کرد.۱۸
رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ در کاخ گلستان تاجگذاری۱۹ و مجلس ششم که اولین دوره از مجالس زمان سلطنت رضاشاه بود در ۱۹ تیر ۱۳۰۵ با سخنرانی وی افتتاح۲۰ و عبدالحسینخان بجنوردی خراسانی (تیمورتاش) به عنوان وزیر دربار رضاشاه انتخاب۲۱ و به این ترتیب سلسله پهلوی پایهگذاری شد.
رضاشاه و شرکت نفت از ۱۳۰۷-۱۳۰۵ ه ش
با به سلطنت رسیدن رضاشاه فصل نوینی در روابط بین ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران به وجود آمد. رضاشاه در نتیجه بازدیدی که در سال ۱۳۰۴ از تأسیسات شرکت نفت در جنوب کرده بود به معایب قرارداد دارسی واقف و درصدد رفع آن بود.۲۲ مدیرعامل شرکت نفت اظهار کرده بود برای جلوگیری از نابسامانی بازارهای جهانی باید تولید متوقف شود و چنین امری به سود ایران نبود، از طرفی دیگر مقامات ایرانی به رضاشاه شواهدی را نشان داده بودند که از دخالت شرکت در امور محلی حکایت میکردو این جریانات باعث نگرانی وی شده بود و به این نتیجه رسیده بود که ایران از منافعش سودی نصیبش نمیشود. کدمن معاون شرکت نفت جنوب در مراسم تاجگذاری رضاشاه در ۱۹۲۶/۱۳۰۵ حضور داشت۲۳ وی به دنبال ایجاد و روابط حسنهای بین دولت ایران و شرکت نفت بود.۲۴ در این زمان شرکت نفت هنوز بیاعتباری امتیاز خوشتاریا را اعلام نکرده بود. کدمن هنگام بازگشت به لندن از رؤسای شرکت خواست که امتیاز مذکور و پولی را که برای خریدش دادهاند از دست رفته بدانند و بدین ترتیب «شرکت نفتهای شمال ایران» در لندن از بین رفت.۲۵
نارضایتی دولت ایران از شرکت نفت محدود به زمان رضاشاه نبود بلکه سرچشمة آن از جنگ جهانی اول به بعد شروع شده بود، مشاوران رضاشاه به دنبال راه چارهای برای اعتراضهای افکار عمومی نسبت به شرکت نفت بودند۲۶ و حتی کدمن از نارضایتی سیاسی - اجتماعی ایران از شرکت نفت مطلع شده و به دنبال برطرف کردن آن بود،۲۷ البته کدمن به دنبال به دست آوردن یک امتیاز مطمئنتری نسبت به امتیاز نامطمئن دارسی بود.۲۸ بنابراین با توجه به تمایلات رضاشاه و مقامات دولت بریتانیا، مذاکرات درباره نفت شروع شد۲۹ رضاشاه از این مذاکرات به دنبال به دست آوردن درآمد بیشتری از نفت برای رسیدگی به پروه مدرنسازیاش بود۳۰ و شرکت نفت به دنبال برطرف کردن معایب قرارداد دارسی که عبارت بودند از: ۱. عدم تصویب آن در مجالس مشروطه ۲. سپری شدن زمان قابل توجهی از اعتبار امتیاز.۳۱
اختلافات طرفین بیشتر مالی بود که عبارت بودند از: ۱. عدم پرداخت حقالامتیاز ۱۶ درصدی ایران ازمنافع شرکتهای تابعه توسط شرکت ۲. بیتوجهی شرکت به منافع ایران ۳. فروش نفت به نیروهای دریایی.
دولت ایران درصدد مراجعه به حکمیت بود که حسابدار شرکت نفت با «سر ویلیام مک لینتاک»۳۲ همتای خود در دولت ایران تماس و از او خواست از مراجعه به حکمیت پرهیز کنند، مک لینتاک در ۱۱ آوریل ۱۹۲۸/۲۲ فروردین ۱۳۰۷ پیشنهادهایی از طرف دولت ارائه داد اما کدمن آنها را رد کرد.
شرکت نفت معتقد بود همه مسائل به استناد قرارداد آرمیتاژ اسمیت در دسامبر ۱۹۲۰/آذر ۱۲۹۹ فیصله یافته است،۳۳ با توجه به این امر در ۹ مه ۱۹۲۸/۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۷ فیض، طی نامهای به شرکت نفت اعلام کرد که: «کراراً گفتهام و امروز نیز تکرار میکنم که آقای آرمتیاژ اسمیت دستوری نداشته و اختیاری برای عقد قراردادی که مواد و مبنای امتیازنامة دارسی را تغییر دهد دارا نبوده است». و بر این اساس بیاعتباری قرارداد آرمیتاژ اسمیت توسط دولت ایران به شرکت نفت گوشزد شد. البته باید یادآوری کرد که از سال ۱۳۰۶/۱۹۲۷ تیمورتاش وزیر دربار ایران به نمایندگی از طرف ایران مذاکرات را پیگیری میکرد.۳۴ تیمورتاش در ژوئیه ۱۹۲۸/تیر ۱۳۰۷ زمانی که از اروپا دیدن میکرد در لوزان و لندن با کدمن گفتگوهایی انجام داد،۳۵ کدمن به تیمورتاش پیشنهاد کرده بود برای تأمین سرمایه موردنیاز، مدت امتیاز باید تمدید شود۳۶ و حتی زمانی که دولت ایران برای اداره کردن اداراتش و انجام دادن اصلاحات اجتماعیاش به پول نیاز داشت و از شرکت نفت تقاضای پرداخت یک وام صدهزار لیرهای کرد، شرکت بعد از پرداخت این پول، به فیض طی نامهای اعلام کرد این پول در قبال تجدید امتیاز دارسی پرداخت شده است و در غیر این صورت از ۱۶ درصد منافع ایران از نفت کسر میشود.۳۷
تیمورتاش به دنبال این بود که در قبال تمدید مدت امتیاز، قسمتی از سهام عادی شرکت به ایران واگذار شود که سود آن مساوی با حقالسهم کنونی ایران باشد ولی شرکت به تقاضاهای ایران توجهی نداشت و زمانی که تیمورتاش از عدم جوابگویی شرکت مطلع شد۳۸ طی نامهای به کدمن در ۱۲ اوت ۱۹۲۸/۲۱ مرداد ۱۳۰۷ نوشت مذاکرات برخلاف انتظار نتیجه مطلوبی نداشته است. وی همچنین از بیاعتباری امتیاز دارسی و عدم آگاهی دولت قاجاریه از اهمیت امتیازی که واگذار میکنند نوشت. وی اعلام کرد که قرارداد باید تجدید و از نو منعقد شود.۳۹ در همین زمان نامهای از طرف تیمورتاش به میرزاعیسیخان فیض نوته شده است که نشاندهنده نکات پیشنهادی تیمورتاش به کدمن و شرکت نفت انگلیس و ایران در لوزان و لندن میباشد. البته تاریخ نامه مشخص نیست.۴۰ پیشنهادات تیمورتاش عبارتند از:
۱. الغای امتیاز دارسی و تصویب امتیاز جدید بر اساس حق مالکیت ایران بر نفت و تنظیم امتیاز به طوری که مدتش طولانی نباشد و اعتبار دائمی نداشته باشد.
۲. شرکت دولت ایران در نفت جنوب و مؤسسات آن برای یک چهارم سهام به صورت مجانی.
۳. محدود کردن منطقه امتیاز به یکصد هزار میل مربع.
۴. گرفتن ۲ شیلینگ از هر تن نفت خام.
۵. الغای انحصار لوله نفت در جنوب.۴۱
۶. حق ایران در داشتن دو نماینده در هیأت مدیره شرکت.
۷. مدت این امتیاز از اول ۱۹۲۹/۱۳۰۸، شصت سال باشد.
۸. انتقال مؤسسات موجود در آخر امتیاز.۴۲
وخامت روابط ایران و شرکت نفت از آبادان ۱۳۰۷
رضاشاه زمانی که راه شوسه تهران - خرمآباد - اندیمشک تمام شده بود۴۳ در ۷ آبان ۱۳۰۷ برای افتتاح آن به خوزستان رفت.۴۴ در همین زمان بود که شرکت نفت از رضاشاه برای بازدید تأسیسات نفتی دعوت کرد. رضاشاه خود از رفتن امتناع کرد اما همراهان وی که حدوداً ۱۳۰ نفر بودند برای بازدید یک هفتهای به مسجدسلیمان و آبادان رفتند. رضاشاه بعد از بازگشت به تهران طی نامهای به فاتح از او تقاضا کرد که اولاً به شرکت نفت در لندن اعلام کند ملت و دولت ایران از امتیاز دارسی ناراضیاند و حاضر به تحمل کردن از دست رفتن منافعشان توسط شرکت نفت جنوب نیستند و باید هر چه زودتر امتیاز جدیدی که منافع ایران را به بهترین نحو تأمین میکند، تنظیم شود،۴۵ حتی نخستوزیر وقت ایران (مهدیقلیخان هدایت)۴۶ در مجلس گفت که: «امتیازات با چنین شرایط سهلی آنگونه که در گذشته بود اعطاء نمیگردد و نه اینکه دولت میتواند در برابر امتیازاتی که اهداف سیاسی داشته باشد نرمش به خرج دهد. اگر دارندگان امتیازات کنونی طالب کمک و همیاری دولت ایران میباشند، آنها میبایست واقف باشند که این همیاری و کمک بستگی به تمایل صاحب امتیاز به تجدیدنظر و اصلاح شرایط امتیاز خواهد داشت».۴۷
از این به بعد بین مقامات ایرانی و مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران مذاکراتی زیر نظر تیمورتاش وزیر دربار با همکاری علیاکبر داور، وزیر دادگستری و فیروزمیرزا وزیر دارایی صورت گرفت.۴۸ در ۲۴ آبان ۱۳۰۷/۱۵ نوامبر ۱۹۲۸ کدمن طی نامهای به تیمورتاش اعلام میکند که پیشنهادهای وی تغییرات بنیادینی در اساسنامه شرکت دربر داشته است و هیأت مدیرة شرکت فقط اصل را مورد قبول داده است. مطابق این اصل ایران میتوانست سهامدار شرکت شود و از هر تن نفت حقالامتیاز دریافت کند و در مورد ۲۵ درصد از سهام شرکت، کدمن اعلام کرده بود این موضوع باعث ضرر زدن به منافع سایر سهامداران میشود و مخالفت سهامداران با آن، مذاکرات را به شکست منتهی میکند. کدمن در مورد تمدید امتیاز معتقد بود زمانی که موعد مقرر امتیاز دارسی پایان یافت یک موافقتنامه مشترک برای تمدید قطعی امتیازنامه بین طرفین امضا شود،۴۹ تیمورتاش در ۲۱ آذر ۱۳۰۷/۱۲ دسامبر ۱۹۲۸ در جواب کدمن طی نامهای اعلام میکند منظور وی را در مورد تمدید امتیازنامه به درستی درک نکرده است. تیمورتاش از نارضایتی افکار عمومی نسبت به امتیاز دارسی سخن به میان آورده و تنها راه رسیدن به یک نتیجه مورد رضایت طرفین را ایجاد یک امتیازنامة جدید دانسته و از شرکت تقاضا میکند ۵۰۰ هزار لیرة استرلینگ به منظور تسویة مطالبات دولت ایران بپردازد. تیمورتاش از کدمن تقاضا میکند به علت اینکه تمدید امتیازنامه مشکلات زیادی را ایجاد میکند برای بررسی مشکلات و رسیدن به توافقی مورد قبول به ایران بیاید.۵۰
در همین زمان بود که «کلایو»۵۱ وزیرمختار بریتانیا در ایران در ۵ دسامبر ۱۹۲۸/۱۴ آذر ۱۳۰۷ در مورد حملات برخی از جراید محلی بر علیه شرکت نفت و بانک شاهنشاهی از تیمورتاش توضیح خواست. تیمورتاش تضمین کرد که حقوق ثابت این دو مؤسسه از بین نرود، کلایو در ۲۹ دسامبر/ ۸ دی همین سال با رضاشاه ملاقات کرد. در این ملاقات شاه از کلایو خواست که با توجه به اقتضای شرایط، امتیاز دارسی مورد تجدیدنظر قرار گیرد چون این مسئله از نظر وی هم ضروری و هم به نفع طرفین بود، شاه خواهان محدودیت حوزة عملکرد شرکت نفت انگلیس و ایران در طی امتیاز جدید بود۵۲ و بدین گونه شاه عدم رضایتش را از شرکت نفت و کمی درآمد ایران از عواید نفت اعلام کرد.۵۳
کدمن در طی کنفرانسی که با حضور وزرای بریتانیا تحت سرپرستی «استانلی بالدوین»، نخستوزیر بریتانیا صورت گرفت اعلام کرد هدف شرکت نفت تمدید امتیاز است و شرکت نفت برمه دومین سهامدار شرکت نفت انگلیس و ایران برای رسیدن به این هدف با دادن سهام شرکت به ایران موافقت کرده و کدمن خواهان موافقت دولت بریتانیا در این زمینه بود، دولت بریتانیا با توجه به دو نکته که عبارتند از: ۱. برقراری موقعیت برتر بریتانیا در این زمینه بود، دولت بریتانیا با توجه به دو نکته که عبارتند از: ۱. برقراری موقعیت برتر بریتانیا در شرکت نفت ۲. عدم حق ایران در واگذاری سهامشان به غیر، با کدمن موافقت کرد. البته با این وجود وزیر خزانهداری «وینستون چرچیل» با این موضوع مخالف بود و شراکت با ایران را متضمن خطرات زیادی میدانست۵۴ و به این ترتیب قرار شد کدمن رهسپار ایران شود.
مسافرت کدمن به ایران در بهمن ۱۳۰۷
کدمن بنا به دعوت تیمورتاش عازم ایران شد تا در طی مذاکراتی بتوانند مشکلات موجود بر سر نفت میان شرکت و دولت ایران را برطرف کنند، کدمن در بهمن ۱۳۰۷/ فوریه ۱۹۲۸ به ایران آمد و از مناطق نفتی آبادان و مسجد سلیمان بازدید کرد.۵۵ بعد از بازدید مناطق نفتی کدمن برای مذاکره با زمامداران ایران راهی تهران (اسفند) شد. در تهران چندین بار با رضاشاه دیدار کرد و در طی ملاقاتهایی با وزرا، درباره آینده شرکت نفت رایزنیهایی صورت گرفت،۵۶ در طی این مذاکرات، تیمورتاش وزیر دربار، داور وزیر دادگستری (عدلیه) و نصرتالدوله فیروزمیرزا وزیر مالیه شرکت داشتند.۵۷
کدمن در فرصت به دست آمده در تهران پیشنهاداتی به دولت ایران ارائه داد که عبارتند از:
۱. دادن ۲۰ درصد (یک پنجم) از سهام شرکت به طور مجانی به ایران مشروط بر آنکه دولت ایران حق انتقال آن به غیر را نداشته باشد.
۲. محدود کردن حوزة امتیاز به یکصد هزار میل مربع.
۳. پرداخت ۲ شیلینگ حقالامتیاز برای هر تن نفت استخراجی به ایران.
۴. الغاء انحصار لولهکشی به خلیجفارس.
۵. تمدید ۳۰ ساله امتیاز دارسی.
۶. حق طرفین برای لغو قرارداد در زمان ختم آن یعنی سال ۱۹۶۱م.
اما دولت ایران همانگونه که قبلاً ذکر شد به دنبال به دست آوردن ۲۵ درصد از سهام شرکت و حضور دو نماینده در هیأت مدیره شرکت با همان حقوقی بود که مدیران انگلیسی داشتند.۵۸ کدمن حاضر به دادن حق رأی به سهام ایران نبود چون این امر باعث از بین رفتن اکثریت سهام انگلیس میشد. علاوه بر این شرکت از ایران تقاضا میکرد فقط کمپانی حق فسخ قرارداد را داشته باشد، اما تیمورتاش با این مورد موافقت نکرد۵۹ چون وی به دنبال ایجاد کنترل بیشتری از طرف ایران بر شرکت نفت بود۶۰ در مقابل کدمن نیز حاضر به پذیرش درخواستهای ایران نبود، بنابراین به بهانه اینکه باید پیشنهادهای دولت ایران را به اطلاع همکارانش در لندن برساند به لندن بازگشت.۶۱ و به این ترتیب مذاکرات طرفین به نتیجهای نرسیده و تا دو سال بعد یعنی تا ۱۳۱۰ش/ ۱۹۳۱م گفتگویی بین طرفین درباره تجدید امتیاز صورت نگرفت.۶۲
در همین سال (۱۳۰۷) بود که حقالامتیاز دولت ایران از نفت کاهش یافت. این کاهش حدوداً یک میلیون تومان نسبت به سال قبل بود، علت کاهش حقالامتیاز ایران این بود که در آمریکا نفت زیادی استخراح شده و همین موضوع باعث کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی شده بود.۶۳ پرییر معتقد است که پیشنهادات کدمن در آن برهه زمانی مناسب بوده است و ایران به خاطر نیاز به پول فوری پیشنهادات را رد کرده است در صورتی که میبایست شرایط احتیاط را رعایت میکرد و با توجه به بحران اقتصادی پیش آمده و کاهش مصرف نفت و منافع آن، شرایطی بهتر از این برای منافع ایران قابل ارائه نبوده است.۶۴
اعتصاب کارگران شرکت نفت در اردیبهشت ۱۳۰۸
در سال ۱۳۰۸/۱۹۲۹ در ایران شورشهای عشایری زیادی به وقوع پیوست. شورشهای عشایری در این سال از کردستان شروع و تا مناطق جنوبی کشور از جمله فارس و خوزستان نیز کشیده شد. البته دولت مرکزی ایران برای خواباندن این شورشها اقداماتی جدی به عمل آورد.۶۵
در آبادان که مرکز فعالیتهای شرکت نفت انگلیس و ایران بود نیز ناآرامیها و اعتصاباتی به وقوع پیوست که برای مقابله با آنها از نیروی انتظامی استفاده شد. این اعتصابات در نیمه دوم ماه مه/ اردیبهشت ۱۳۰۸ به مدت ۲ روز طول کشید.۶۶ ماجرا از این قرار بود که در اطراف شرکت نفت شورشهایی توسط کارگران ایرانی شرکت به وقوع پیوست. آنها به خاطر کمی دستمزدشان دست به اعتصاب زده بودند،درخواستهای اصلی اعتصابکنندگان عبارت بودند از: ۱. کاهش ساعت کار ۲. تدارک مسکن ۳. دادن مرخصی سالانه ۴. داشتن نمایندهای در مدیریت ۵. مساوی بودن ایرانیها و هندیها در گرفتن دستمزد. در این میان اعتصابکنندگان توسط پلیس ایران متفرق و حدود ۲۰ نفر از آنها دستگیر و به اهواز برده شدند.
کارگران ایرانی به خاطر تبعیضی که در جا و مکان و دستمزد بین آنها و کارگران خارجی صورت میگرفت دست به چنین اقدامی زده بودند. برخی شورش مذکور را به تحریک بلشویکها و برخی دیگر به تحریک خود انگلیس برای دخالتهای غیرمشروع در امورات میدانستند تا به این بهانه دستشان باز باشد،اما وزیر خارجه انگلیس در طی نطقی در مجلس انگلیس دخالت مأمورین دولتش را در اغتشاشات جنوب انکار کرد و متذکر شد که سیاست انگلیس در ایران همیشه مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی ایران بوده است. در همین حیص و بیص گشتی جنگی «سایکلمین» که در بصره بود به «مفرز» نزدیک محلی که حدود ایران بود آمده و مراقب اوضاع و احوال بود. نگارنده معتقد است شاید منظور از اینکه شرکت نفت با دخالت در ایجاد شورشات میخواسته دستش در دخالت امور باز باشد این بوده است که حداقل برای ایجاد دستگاه پلیس شرکت که قبلاً به آن اشاره شد و مخالفت مفاد امتیاز دارسی و برخلاف قوانین کشورهای مستقل بود بهانة لازم را داشته باشد و به دولت ایران بفهماند که برای حفظ منافع شرکت، ایران قادر به حفاظت نمیباشد. بنابراین دستگاه پلیس شرکت باید حضوری فعال داشته باشد تا در چنین مواقعی بتوان از آن بهره ببرد.
به هر حال شورش کارگران شرکت نفت انگلیس و ایران بدون رسیدن به نتیجه خاصی پایان یافت و شرکت نفت فقط حاضر شد دستمزد کارگران غیرماهر را افزایش بدهد. این شورش باعث شد زمامداران ایران برای تغییری اوضاع و روابطشان با شرکت نفت به تکاپوی بیشتری بیفتند،این اعتصابات در واقع نشاندهنده مشکلاتی بود که دولت ایران به خاطر سیاستهای شرکت نفت درگیر آنها شده بود.
به هر حال در ۱۵ مرداد همین سال بود که حسین علاء سفیر ایران در پاریس طی مکاتبهای با تیمورتاش مخالفتش را با تمدید امتیاز دارسی اعلام کرد، وی در این نامه متذکر شده بود با توجه به اهمیتی که تمدید امتیاز برای شرکت نفت دارد شرکت باید حقالسهم ایران را از هر تن نفت ۴ شیلینگ پرداخت کند نه ۲ شیلینگ و حتی اگر گفته شود که در مقابل، سهامی به دولت ایران نیز تعلق میگیرد باز ۲ شیلینگ کم بوده و حداقل باید ۳ شیلینگ به دولت ایران در هر تن نفتی حقالسهم پرداخت شود و چون کارشناسان نفت معتقدند که نفت ایران به تازگی رو به گسترش است و در آینده اهمیت بیشتری پیدا میکند هنوز برای تمدید مدت امتیاز زود است بلکه باید صبر کرد تا با توجه به توسعة عملیات و اطلاعات بیشتری، ایران بتواند در مقابل تمدید امتیاز شرایط بهتری به دست بیاورد.
در ۲۹ مرداد ۱۳۰۸/ ۲۰ اوت ۱۹۲۸ کدمن به تیمورتاش اطلاع میدهد شخصی به نام آقای «هرن» برای حل اختلافات به عنوان نماینده شرکت نفت انگلیس و ایران به تهران میآید.۷۷
اما بعضی از مسئولان ایرانی در زمینه حل مسائل نفت، با تمدید امتیاز موافق نبودند و حتی میرزاعیسیخان فیض با دریافت حقالسهم ایران به صورت ۲ شیلینگ از هر تن و سهام ۲۵ درصد، مخالف و آن را به ضرر ایران میدانست و با هدف شرکت که خواهان تمدید امتیاز بود مخالف بود.۷۸ در مهرماه ۱۳۰۸/ ۲۳ سپتامبر ۱۹۲۹ دولت ایران از نماینده خویش در شرکت تقاضا کرد چون هنوز مطالعات درباره امتیازنامه جدید تمام نشده است و برخی از مسئولان در این زمینه مخالفند، آمدن آقای هرن به تهران برای ادامه مذاکرات به تعویق بیفتد.۷۹ و بدین ترتیب بود که مذاکرات طرفین در این سال (۱۳۰۸) به بنبست رسید و بدون رسیدن به نتیجه قابل قبولی مذاکرات به سالهای بعد موکول شد.
خلاصه مقاله
رضاشاه در دوران سلطنتش متوجه شد ایران در برابر شرکت نفت انگلیس و ایران سودی از منابع نفتیاش نمیبرد. با توجه به اعتراضات افکار عمومی، وی و مشاورانش به فکر چارهای برای پاسخ دادن به اعتراضات مردمی نسبت به شرکت نفت بودند، در مقابل خواست دولت ایران برای رسیدگی به امتیاز دارسی، خود شرکت نفت نیز به تکاپو افتاده بود تا به هر طریقی امتیاز دارسی را که به وسیله مجلس ایران تصویب نشده بود و در واقع غیرقانونی محسوب میشد به صورت قراردادی قابل اعتماد و مستحکم دربیاورد. بنابراین مذاکرات طرفین برای تجدیدنظر در امتیاز دارسی با اهداف متفاوت شروع شد.
اختلافات ایران و شرکت نفت بیشتر جنبة مالی داشت البته این مسئله گریبانگیر ایران بود و به ضرر دولت ایران تمام میشد، علاوه بر این، شرکت نفت به مفاد امتیاز دارسی توجهی نداشت و برخلاف آن عمل میکرد. شرکت نفت برخلاف مفاد امتیاز، کارگران خارجی و پلیسهای عراقی استخدام کرده و بدون اجازة ایران کشتیهای جنگی انگلیس برای بارگیری نفت به آبادان میآمدند. با بیتوجهی شرکت نفت به قوانین مملکتی ایران و عملکرد شرکت به صورت حکومتی مستقل در گوشه جنوبی ایران مذاکرات طرفین از سال ۱۳۰۵ شروع و در آذر همین سال میرزاعیسیخان فیض نمایندة ایران در لندن از کدمن خواست اختلافات مربوط به سالهای ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۶ حل شود. اما شرکت نفت بیتوجه به خواسته ایران به کار خویش ادامه میداد. با توجه به اقدام ایران برای مراجعه به حکمیت، شرکت نفت برخی از پیشنهادات دولت ایران را که در ۲۲ فروردین ۱۳۰۷ به شرکت داده شده بود بررسی کرد، اما تمام پیشنهادات رد شد و شرکت اعلام کرد که مسائل با توجه به قرارداد آرمیتاژ اسمیت برطرف شده است با این پاسخ شرکت، فیض طی نامهای بیاعتباری قرارداد اسمیت را اعلام کرد.
تیمورتاش که از سال ۱۳۰۶ مذاکرات را پیگیری میکرد طی مسافرتی در تیر ۱۳۰۷ در لوزان و لندن با کدمن گفتگو کرد و در همین زمان کدمن پیشنهاد تمدید مدت امتیاز نفت را مطرح ساخت. تیمورتاش در واقع میخواست در قبال تمدید مدت، قسمتی از سهام عادی شرکت نفت را به سود ایران به دست بیاورد اما شرکت در این زمینه پاسخی ارائه نکرد. بنابراین تیمورتاش طی نامهای به کدمن، متذکر شد که امتیاز دارسی باید تجدید شود. در همین زمان شرکت نفت در آبان ۱۳۰۷ از رضاشاه برای بازدید از مؤسسات نفتی در آبادان دعوت به عمل آورد اما رضاشاه این دعوت را نپذیرفت و طی نامهای به فاتح، هدفش را در انعقاد قرارداد جدیدی که منافع ایران را تأمین کند متذکر شد.
با ادامه مذاکرات زیرنظر تیمورتاش، علیاکبر داور و نصرتالدوله فیروزمیرزا، کدمن طی نامهای به تیمورتاش اعلام کرد که پیشنهادات دولت ایران به جز یک اصل که مربوط به شراکت ایران در سهام شرکت و پرداخت حقالامتیاز به صورت تنی بود، مورد قبول هیأت مدیره شرکت قرار نگرفته است. در همین نامه کدمن به ضرورت تمدید امتیاز تأکید کرده است، تیمورتاش در طی نامهای عدم درک موضوع تمدید را متذکر و نارضایتی افکار عمومی از امتیاز دارسی را یک بار دیگر اعلام میکند.
در همین حیص و بیص در ۸ دی ۱۳۰۷ بین کلایو، وزیرمختار انگلیس در تهران و رضاشاه ملاقاتی صورت گرفت. رضاشاه از کلایو خواست با توجه به شرایط، در امتیاز دارسی تجدیدنظری صورت بگیرد. با طرح این تقاضا در واقع رضاشاه نارضایتیاش را از شرکت نفت ابراز کرد. کدمن برای اینکه بتواند به هدف اصلی شرکت که تمدید مدت امتیاز بود برسد طی مذاکرهای با وزرای انگلیس از آنها خواست با دادن قسمتی از سهام شرکت به دولت ایران موافقت شود که البته همینطور هم شد. کدمن برای مذاکرات بعدی در بهمن ۱۳۰۷ به ایران آمد و بعد از بازدید از مناطق نفتیف در اسفند وارد تهران شد و طی ملاقاتهایی با رضاشاه و وزراء دولت، درباره مسائل و مشکلات طرفین بر سر نفت، گفتگوهایی صورت پذیرفت و کدمن پیشنهاداتی از جمله دادن ۲۰ درصد از سهام شرکت، کاهش حوزه امتیاز و دادن حق فسخ امتیاز به شرکت نفت را، به ایران ارائه کرد اما تیمورتاش حاضر به پذیرش پیشنهادات نشد و از طرفی شرکت نیز حاضر به پذیرش تقاضاهای ایران نبود. بنابراین کدمن به لندن بازگشت.
در همین اوضاع و احوال در اردیبهشت ۱۳۰۸ کارگران ایرانی شرکت نفت بر علیه سیاستهای شرکت اعتصاب کردند، این اعتصاب بدون نتیجه باعث شد زمامداران ایرانی برای تغییری اوضاع و روابطشان با شرکت تلاش بیشتری کنند. به هر حال با مخالفت ایران با تمدید امتیاز و خواست تیمورتاش از کدمن مبتنی بر اینکه با توجه به مخالفتهای مسئولین ایرانی، شخصی از طرف شرکت برای مذاکره درباره تمدید امتیاز به ایران فرستاده نشود، مذاکرات بدون اخذ نتیجه در سال ۱۳۰۸ به پایان رسید و تا دو سال بعد یعنی تا ۱۳۱۰ گفتگویی درباره تجدید امتیاز بین طرفین صورت پذیرفت.
پانوشتها
۱- دولتآبادی، یحیی، حیات یحیی، ج ۴، فردوسی - عطار، چ ۶، تهران، ۱۳۷۱، ص ۳۳۷.
۲- حیات یحیی، ج ۴، صص ۲۵۱-۲۵۰؛ برای آگاهی بیشتر از پلیس جنوب نک: سفیری، فلوریدا، پلیس جنوب ایران، ترجمه منصوره اتحادیه و منصوره جعفری فشارکی، نشر تاریخ ایران، تهران، ۱۳۶۴.
۳- مجد، محمدقلی، از قاجار به پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، ۱۳۸۸، ص ۳۴۷.
۴- حیات یحیی، ج ۴، صص ۳۴۳-۳۳۸.
۵- از قاجار به پهلوی، صص ۳۵۱-۳۵۰.
۶- حیات یحیی، ج ۴، صص ۳۶۴-۳۶۳.
۷- همان، صص ۳۶۹-۳۶۸.
۸- از قاجار به پهلوی، صص ۳۸۳-۳۸۲.
۹- بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج ۲، امیرکبیر، چ ۴، ص ۳۶۹.
۱۰- از قاجار به پهلوی، صص ۳۷۷-۳۷۶.
۱۱- هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، زوار، چ ۴، تهران، ۱۳۷۵، ص ۳۶۹.
۱۲- بهبودی، سلیمان، رضاشاه؛ خاطرات سلیمان بهبودی، اشرف پهلوی و علی ایزدی، به کوشش غلامحسین میرزاصالح، طرح نو، تهران، ۱۳۷۲، ص ۲۵۴.
۱۳- نیازمند، رضا، رضاشاه از تولد تا سلطنت، جامعه ایرانیان، تهران، ۱۳۸۱، ص ۷۴۶.
۱۴- صورت مذاکرات مجلس دوره پنجم، شنبه ۹ آبان ۱۳۰۴/۱۳ ربیعالاول ۱۳۴۴، جلسه ۲۱۱؛ نک: تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج ۲، ص ۳۳۹.
۱۵- از قاجار به پهلوی، ص ۳۹۹.
۱۶- خاطرات و خطرات، ص ۳۶۹؛ نک: رضاشاه؛ خاطرات سلیمان بهبودی، اشرف پهلوی و علی ایزدی، ص ۲۶۵.
۱۷- رضاشاه؛ خاطرات سلیمان بهبودی، اشرف پهلوی و علی ایزدی، صص ۲۶۸-۲۶۵؛ نک: فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، رسا، چ ۴، تهران، ۱۳۸۲، ص ۳۰۹.
۱۸- خاطرات و خطرات، ص ۳۷۰.
۱۹- رضاشاه؛ خاطرات سلیمان بهبودی، اشرف پهلوی و علی ایزدی، ص ۲۸۱؛ نک: رایت، سردنیس، ایرانیان در میان انگلیسیها، ترجمه کریم امامی، ج ۲، نشر نو، بیجا، ۱۲۶۵، ص ۳۶۹.
۲۰- خاطرات و خطرات، ص ۳۷۱.
۲۱- حیات یحیی، ج ۴، ص ۳۹۰.
۲۲- روحانی، فؤاد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، کتابهای جیبی، چ ۲، تهران، ۱۳۵۳، ص ۶۳.
۲۳- ساتن، الول، نفت ایران، ترجمه رضا رئیسطوسی، صابرین، بیجا، ۱۳۷۲، ص ۷۵.
۲۴- فاتح، مصطفی، پنجاه سال نفت ایران، پیام، چ ۲، تهران، ۱۳۵۸، ص ۲۸۴؛ نک: بیل، جیمز، عقاب و شیر، ترجمه مهوش وقاری، کوبه، تهران، ۱۳۷۱، ص ۹۹.
۲۵- پنجاه سال نفت ایران، ص ۳۴۲.
۲۶- نفت در دوره رضاشاه؛ تجدیدنظر در امتیازنامه دارسی (قرارداد ۱۳۱۲)، مقدمه، مرکز آرشیو اسناد و موزة دفتر رئیسجمهور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۸، ص ۷.
۲۷- عقاب و شیر، ص ۹۹.
۲۸- پرییر، رونالد، صنعت نفت در ایران (تاریخ کمبریج)، ترجمه مرتضی ثاقبفر، ج ۷، جامی، تهران، ۱۳۸۸، ص ۱۹۷.
۲۹- نفت در دوره رضاشاه، مقدمه، ص ۴.
۳۰- صنعت نفت در ایران (تاریخ کمبریج)، ص ۱۹۷.
۳۱- نفت در دوره رضاشاه، مقدمه، ص ۴.
۳۲- دولت ایران مک لینتاک را که حسابرسی خبره بود برای بررسی مشکلات نفتی استخدام کرده بود. نک: سیری در قراردادهای نفتی ایران، ص ۱۰۲.
۳۳- نفت ایران، صص ۷۹-۷۸.
۳۴- پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۸۵؛ نک: نفت ایران، ص ۷۹؛ خاورمیانه، نفت و قدرتهای بزرگ، ص ۳۸؛ نفت و قدرت در ایران، صص ۱۲۱-۱۲۰؛ مسائل سیاسی - اقتصادی نفت ایران، ص ۱۲۲.
۳۵- علیاصغر، زرگر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ترجمه کاوه بیات، پروین و معین، تهران، ۱۳۷۲، ص ۲۸۸.
۳۶- خاورمیانه، نفت و قدرتهای بزرگ، ص ۳۸.
۳۷- فرمانفرمائیان، منوچهر، از تهران تا کاراکاس، ج ۲، نشر تاریخ ایران، چ ۲، تهران، ۱۳۷۸، ص ۳۵۱.
۳۸- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ص ۲۸۸.
۳۹- پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۸۵؛ نک: خاورمیانه، نفت و قدرتهای بزرگ، ص ۳۸؛ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ص ۲۸۹؛ طلوعی، محمود، ترس از انگلیس، هفته، تهران، ۱۳۶۹، ص ۱۰۹.
۴۰- نفت ایران، ص ۷۹.
۴۱- صورت مذاکرات مجلس، دوره ۱۵، جلسه ۲۰۰، سهشنبه ۴ مرداد ۱۳۲۸؛ نک: مکی، حسین، نفت و نطق مکی، امیرکبیر، چ ۲، تهران، ۱۳۵۷، ص ۴۶۴؛ پنجاه سال نفت ایران، صص ۲۸۸-۲۸۷.
۴۲- اسناد و مکاتبات تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه (۱۳۱۲-۱۳۰۴ش)، به کوشش عیسی عبدی، مرکز اسناد ریاست جمهوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۳، سند شم ۱۴۴.
۴۳- پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۸۴؛ نک: نفت در دوره رضاشاه، مقدمه، ص ۶.
۴۴- خاطرات و خطرات، ص ۳۸۴.
۴۵- پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۸۶؛ نک: صفایی، ابراهیم، اشتباه بزرگ؛ ملی شدن نفت، کتابسرا، تهران، ۱۳۷۱، ص ۲۰. به نقل از: خاطرات هاشم ملکمدنی؛ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ص ۲۸۹.
۴۶- هدایت کابینهاش را در ۱۶ خرداد ۱۳۰۶ معرفی کرده بود. نک: خاطرات و خطرات، ص ۳۷۴.
۴۷- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ص ۲۹۰.
۴۸- اشتباه بزرگ؛ ملی شدن نفت، ص ۲۰.
۴۹- اسناد و مکاتبات تیمورتاش، سند شم ۳۳؛ نک: نفت در دوره رضاشاه، سند شم ۱/۱۵.
۵۰- همان، سند شم ۱/۳۳؛ نک: همان، سند شم ۱۷. لازم به ذکر است که در این زمان مجلس ۷ در اول آذر ۱۳۰۷ افتتاح شده بود. نک: خاطرات و خطرات، ص ۳۸۴.
۵۱- در اواخر سپتامبر ۱۹۲۶/ اوایل مهر ۱۳۰۵ مأموریت لورن تمام شد و «آر. کلایو» وزیرمختار شد. نک: کاتوزیان، محمدعلی، دولت و جامعه در ایران، ترجمه حسن افشار، مرکز، چ ۲، تهران، ۱۳۸۰، ص ۴۰۶.
۵۲- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ص ۲۹۰؛ نک: ساتن، الول، رضاشاه کبیر یا ایریان نو، ترجمه عبدالعظیم صبوری، چاپ تابش، چ ۲، تهران، بیتا، ص ۳۹۲.
۵۳- ترس از انگلیس، ص ۱۰۹.
۵۴- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، صص ۲۹۱-۲۹۰.
۵۵- نفت در دوره رضاشاه، سند شم ۲۶-۲۵-۲۴.
۵۶- همان، سند شم ۱/۴۲؛ صفایی، اشتباهاً ورود کدمن را ۱ خرداد ۱۳۰۸ ذکر کرده است. نک: اشتباه بزرگ، ملی شدن نفت، ص ۲۰.
۵۷- همان، مقدمه، ص ۷؛ نک: پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۸۷؛ اشتباه بزرگ؛ ملی شدن نفت، ص ۲۰.
۵۸- پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۸۷؛ نک: نفت ایران، صص ۸۰-۷۹؛ نفت و قدرت در ایران، ص ۱۲۱.
۵۹- صورت مذاکرات مجلس، دوره ۱۵، جلسه ۲۰۰، ۴ مرداد ۱۳۲۸؛ نک: نفت و نطق مکی، صص ۴۶۵-۴۶۴؛ مکی، حسین، تاریخ ۲۰ ساله ایران، ج ۵، علمی، تهران، ۱۳۷۴، صص ۳۶۳-۳۶۲؛ نفت ایران، ص ۸۰.
۶۰- خون و نفت، ص ۱۲۴.
۶۱- پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۸۷.
۶۲- نفت در دوره رضاشاه، مقدمه، ص ۷.
۶۳- نصرتالدوله و میلسپو؛ پایان مأموریت آمریکاییها در ایران (مجموعه اسناد نصرتالدوله فیروز)، به اهتمام ناصرالدین پروین، محمدرسول دریاگشت، اساطیر، تهران، ۱۳۸۱، سند شم ۹؛ در سال ۱۳۰۶ درآمد ایران از نفت ۱۴۱۲۰۰۰۰۰ بود اما در ۱۳۰۷ به ۵۰۳۰۰۰ رسید. نک: پنجاه سال نفت ایران، ص ۲۹۱.
۶۴- صنعت نفت در ایران (تاریخ کمبریج)، صص ۱۹۸-۱۹۷.
۶۵- از قاجار به پهلوی، ص ۵۷۵ به بعد.
۶۶- از قاجار به پهلوی، صص ۶۰۳-۶۰۲؛ نک: صنعت نفت در ایران (تاریخ کمبریج)، ص ۱۹۷.
فصل نامه مطالعات تاریخی - شماره 37 - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات