مهاجرت علما از عراق به ایران و بازگشت آنان به عراق1301-1303شمسی - بخش دوم
7805 بازدید
ادامه قسمت اول
علما در ایران نخستین واکنشها
بازگردیم بـه ادامـه بـررسی وضعیت علما،هنگام ورود به ایران.نخستین تلگراف علما در ایران،به تاریخ یازدهم سرطان و از قـصرشیرین ارسـال شد.در این تلگراف که به امضای مهدی خراسانی و جواد جواهری بود،خطاب بـه حـجت الاسـلام بهبهانی در تهران و حجت الاسلام حائری در قم اعلام شد:«به قصر وارد و عازم کرمانشاه هستیم.»83نـکته جـالب توجه،فقدان گزارش یا خبری خاص از وضعیت علما در قصرشیرین در روزهای 11 و 12 تیرماه است. ارسـال تـلگراف فـوق به تهران،جنبوجوش بسیاری را بین روحانیون پایتخت به دنبال داشت و عده زیادی در«منازل پاره[ای]از آقـایان جـمع شده و مذاکره میکردند.»84در شبهنگام دوازده تیر«محمد رضا آیت اللّهزاده شیرازی،مـیر سـید احـمد بهبهانی،محمد خالصیزاده و عبد اللّه تهرانی»با ارسال تلگرافی به قصرشیرین از وضعیت علما و خصوصا آیـت اللّه خـالصی جـویا شدند.85تلگرافات متبادله بین آن دو گروه تا روز سیزدهم سرطان ادامه یافت.از سویی دیـگر مـذاکرات با مقامات ارشد دولتی در تهران آغاز شد.دیدار بهبهانی با رئیس الوزرأ (مشیر الدوله)86و دیدار مشیر الدوله با خـالصیزاده،87در شـمار این ملاقاتها بود و اقدامات محدودی را از سوی دولت در پی داشت که از آن جمله میتوان به تـلگراف احـمد شاه به قصر شیرین خطاب به عـلما و شـروع مـذاکرات دولت با مقامات سفارت انگلیس در تهران و مـقامات انـگلیسی در لندن،اشاره کرد.88یادآوری این نکته لازم است که در آن زمان دولت ایران هنوز دولت عراق را بـه رسـمیت نشناخته بود.در نتیجه دولت عراق در ایـران فـاقد نمایندگی سـیاسی بـود لذا مـذاکرات دولت ایران در مورد وضعیت علما میبایستی از طـریق سـفارت انگلیس در ایران به عنوان قیم رسمی دولت عراق انجام میشد ولی اقدامات دولت به انـدازهای نـبود که سبب رضایت خاطر روحانیون تـهران شود.البته این احـمال وجـود دارد که عدم اقدام دولت در هنگام تـبعید عـلما در عراق طی روزهای سی خرداد تا دهم تیرماه،تأثیر سوئی بر افکار عـلما بـاقی گذارده شود.به همین سـبب بـنا بـه گزارشی«آقایان حـجج اسـلام و علمای مرکز در این چـند روزهـ چندین جلسات متوالی تشکیل داده و گذشته از آنها در روز 15 سرطان[تیر]،در مدرسهای مروری و منزل آقای حاج آقا جـمال جـلسه فوق العاده منعقد بود و بعضی از آقـایان جـدا در صدد مـسافرت بـرآمده و بـعضی دیگر نیز پیشنهادات دیـگری نموده که به موقع اجرا گذارده میشود.لیکن از طرف دولت از آقایان عجالتا خواهش شده کـه مـوضوع را به سکوت و سلامت گذرانده و منتظر اخـذ نـتیجه از اقـدامات دولتـ بـاشند.بعضی از آقایان نـظر بـه اطمینانی که به صحت نظریات آقای مشیر الدوله دارند،متقاعد شده ولی بعضی،اقدامات تندتری نموده و واسطه ابـلاغ مـذاکرات ذات البـین میباشند.»89روزنامه ایران گزارش داد که اتحادیه تـجار بـه هـیئت دولت«پیـشنهاد تـحریم امـتعه انگلیس در ایران»را ارائه کرده است.90علاوه بر موارد فوق مقالاتی نیز در اعتراض به تبعید علما در جراید چاپ شد.از آن جمله در روزنامه کار مقاله «فجایع انگلیسیها،تبعید علمای بین النـهرین»چاپ شد.در مقاله مزبور میخوانیم:«این است اسلامدوستی دولت انگلیس که خود را حامی مسلمین میخواند.دعاة و مبلغین مسیحی را در میان اعراب فرستاده،مردم را به دخول در دین نصرانیت دعوت میکند.بزرگترین قائد اسـلامی را تـوقیف و تبعید و سایر علما را مجبور به مهاجرت مینماید.اماکن مقدسه و مرکز ممالک اسلامی را به وسیله طیارههای بمبانداز بمباردمان مینماید.باز آن مردمان بیعاطفه و بیشرف از طرفی سنگ اسلام را به سینه میزنند و بـه انـگلوفیلی افتخار کرده سر اطاعت به آستانشان میسایند.ما نمیدانیم این آقایان که مسلک بالشویزم را پیراهن عثمان کرده و هرکس بخواهد یک کلمه حرف حـق بـزند به بالشویک بودن او را هو مـیکنند، چـرا در چنین موقع لال میشوند.آن ورقپاره بیحیثیتی که ده روز قبل برای اسلام پاره کرده بود و تمام اجتماعیون را تکفیر نموده چرا امروز ساکت است؟این اقدامات دولت انگلیس این عملیات زشت مـخالف بـا اسلام و توهین به دیـن اسـلام نیست؟»91
چاپ مقالات علیه تبعید علما به ایران در شمارههای بعدی روزنامه کار ادامه یافت. در سرمقاله«جنایت بالای جنایت»میخوانیم:«در شهرهای مقدس کربلا و نجف یک نفر هم از روحانیون باقی نمانده است.ایـرانیها را بـه ایران و روحانیون اعراب را هم به حجاز تبعید کردهاند که بهتر بتوانند مقاصد شوم خودشان را با بستن قرارداد با اهالی بین النهرین انجام بدهند.انگلیسیها علمای اسلام ما را از امکان مقدسه و از مـراکز اسـلام تبعید مـینمایند برای آنکه به آنجاها میسیونرها و مبلغین نصرانیت را فرستاده و اساس اسلامیت را از خود مرکز آن خراب نمایند.»92
همچنین در بخشی از سـرمقاله روز 16 تیر شفق سرخ تحت عنوان«تبعید روحانیون»آمده است: «من مـیخواهیم از دول مـتمدنه اروپا بـپرسم که این سیاست انگلیس در قاموس تمدن آنها چه نام دارد؟ آیا آزادی و حقوق ملل در نظر آنها چقدر محترم است؟آیا مـجمع بـین المللی یعنی عدالتخانهء انسانیت، تجویز میکند که انگلستان حاکمیت خود را با خون و آتـش بـر مـلل دنیا تحمیل کند؟آیا رؤسا و قائدین فکری ملل حق ندارند عقاید و افکار خود را بگویند و الاّ محکوم به تـبعید میشوند؟آیا ملل دنیا حق ندارند آزادی و استقلال خود را دوست داشته باشند؟»93
در همین رابطه در اعلامیهای که در مـورخ 17 تیر از سوی جمعیت نـمایندگان عـالی بین النهرین انتشار یافت،بیان میشود:«این حدثه فجیعه که آخرین تیری است که در ترکش مظالم انگلیس بوده قلوب عامه مسلمین را به حدی جریحهدار نموده است که[مشکل]قابل التیام باشد. قبة الاسـلام نجف را تخلیه و مصباح منیر هدایت را اطفا و مشعل روحانیت را که از قرون سابقه به این طرف در آن قطره مقدس مشتعل و عالم اسلامیت را نورانی میساخت خاموش و جمیع آیات باهره الهی و حجج قاطعه اسلامی و مراجع تـقلید و مـراکز دیانت را به جرم اصرار یک فتوای مذهبی تبعید نمودند.[...] هیئت جامعه مسلمین در این موقع مهم و در این[واقعه که]عالم نظیرش را نشان نمیدهد حتما تکالیف اسلامیه را ملتفت و وظایف دینیه خود را متنبه و صدا بـه صـدای استغاثه روح دیانت رسانیده و به مقتضای اسلامیت و لازمه دیانت عمل نمایند.»94
در مسیر کرمانشاه
بازگردیم به قصرشیرین،مهاجرین و تبعیدشدگان تا روز چهاردهم تیرماه در آنجا به سر میبردند و در روز پانزدهم تیر به سوی کـرمانشاه حـرکت کردند و همان روز وارد این شهر شدند. حاکم کرمانشاه از چند روز قبل در تدارک استقبال از آقایان بود.نخستین اقدام او دستور توقف انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی در آن شهر بود.95سپس برنامه استقبال را تنظیم کـرد. گـزارش کـاملی از این استقبال باشکوه در دسترس اسـت.عـلما در 15 تـیرماه وارد کرمانشاه شدند و در خانه شیخ هادی مجتهد منزل کدرند.96پس از آن بلافاصله تلگرافهایی از سوی آنان خطاب به احمد شاه و رئیس الوزرأ ارسال شد.97آنان هـمچنین بـا شـیخ عبد النبی در تهران و شیخ عبد الکریم حائری در قـم نـیز تلگرافاتی مبادله کردند.98در روز بعد(16 تیرماه)طی ملاقاتی که کارگزار وزارت امور خارجه در کرمانشاه با آقایان«حضرات آیات اللّه»نمود،به دسـتور آنـان نـحوه و علت مهاجرت و تبعید آنان از عراق به ایران بیان شد.
ضـمنا آقایان اظهار داشتند:«فعلا مقصدی جز زیارت ندارند و مایل نیستند اشکالات سیاسی برای دولت مبتوعه[ایران]تولید شود.لیکن چون نـجف را کـه قـید اسلام و مرکز علم است نمیتوان خالی گذاشت،مقتضای اسلامیت و دیانت دولت عـلّیه[ایران]این اسـت:اولا آقای خالصی را سریعا عودت بدهند و برای تدارک این اقدام فوق العاده تاریخی که به مقام روحـانیت اسـلامیه کـردهاند وسایل صحیحه -به طوری که لایق مقام روحانیت است-اتخاذ فرموده و حـضرات را بـعد از زیـارت ارض اقدس باز محترمانه به محل خودشان عودت بدهند.»99
به تعبیر دیگری علما و حضرات آیـات«نـائینی و اصـفهانی»قصد داشتند پس از زیارت مشهد به عراق بازگشته و مرکز نجف را خالی نگذارند.ولی دولت نظر دیگری داشـت.هـدف اصلی دولت بازگرداندن علما به عراق،از همان کرمانشاه بود.بدین لحاظ مذاکرات وسیعی را بـا مـقامات انـگلیسی در تهران،بغداد و در لندن آغاز کرد.اما قبل از آن بایستی وسایل توقف علما در کرمانشاه را فراهم و از ادامـه سـفر آنان به مناطق داخلی جلوگیری میکرد تا در صورت موفقیت مذاکرات با انگلیسیها،عـلما از هـمانجا بـه عراق بازگردند.در راستای انجام این کار در 16-17 تیرماه مهماندارانی از سوی دولت و احمد شاه برای آنان تعیین شـد.«بـر حسب امر و تصمیم مقام سلطنت عظمی و هیئت دولت و در نتیجه تبادل مذاکرات با آقـایان حـجج اسـلام،عجالتا مقرر گردیده که شاهزاده عضد السلطان از طرف خاندان سلطنتی و آقای حکیم الدوله وزیر معارف بـه سـمت نـمایندگی از هیئت وزرا و یکی از علمای اعلام که انتخاب آن به تصویب آقایان محول شد،100بـرای پذیـرایی و مصاحبت حضور آقایان معظم به کرمانشاهان اعزام دارند که تا موقع ختم مذاکرات[با انگلیسیها]و حصول نـتیجه اقـداماتی که شده و آقایان در آنجا توقف دارند،حاضر باشند.»101
روزنامه ایران از حرکت آنـان در صـبح 20 تیرماه از تهران به سمت کرمانشاه خبر مـیدهد.102 عـلاوه بـر آن،دولت مخارج و هزینه پذیرایی از علما-در کرمانشاه-را نیز تـأمین نـمود: «برایم مخارج دو ماه سرطان و اسد پذیرایی حجج اسلام در کرمانشاه دوازده هزار تومان از طرف هـیئت دولت تـخصیص و بخش اول در روز 31 سرطان به مبلغ نـه هـزار و ششصد تـومان در وجـه حـکیم الدوله که در کرمانشاه بود،پرداخت شد.»103
افـزون بـر موارد فوق و شاید مهمتر از آنها،حفظ ارتباط بین مقامات عالیرتبه با عـلما در طـول مدت اقامت آنها در آن شهر بود.در ایـن خصوص تلگرافهایی میان دو طـرف مـبادله شد که از آن جمله مـیتوان بـه تبادل تلگراف بین علما با احمد شاه،سردار سپه و دکتر محمد مصدق اشـاره کـرد.حضرات آیات،محمد حسین غـروی نـائینی و ابـو الحسن موسوی اصـفهانی طـی تلگرافی به احمد شـاه گـفتند:«ان شأ اللّه همواره ظل عطوفت و دینپروری بر مفارق عمومی اهل اسلام پاینده و ایـام سـلطنت و جهانبانی مستدام و عواطف خسروانه مبذول در تـشیید دیـن و دولت موجب افـتخار و مـباهات ایـن عصر فرخنده بر سـایر اعصار خواهد بود.»104
دکتر محمد مصدق وزیر وقت خارجه در 19 تیرماه با ارسال تلگرافی به کـرمانشاه بـا عنوان «محضر مبارک حضرات آیات اللّه العـظام آقـای آقـا مـیرزا ابـو الحسن و ملاذ الاسـلام و المـسلمین آقای حجت الاسلام نائینی»گفت:«به اقتصای خلوص عقیدت و ارادت،تأثّرات خود را از زحمات و اراده و وجود مبارک آقایان عـظام و حـضرات حـجج اسلام ادام اللّه بقائهم که در نتیجه مسافرت غـیرت مـترقبه وارد شـده مـعروض و عـرض تـحیات و خیر مقدم سعادت توأم آن ذوات مقدسه را که قطعا برکات آن شامل احوال المسلمین است،تقدیم میدارد.»105و مخاطبین(علما)پاسخ دادند:«تلگراف محترم که کاشف از احساسات اسلامپرستانه و تأثیر قلبی از ایـن پیشامد محیر العقول و عدم النظیر[-بینظیر]بود، بر مراتب امتنان و امیدواری افزود.»106سردار سپه،وزیر وقت جنگ،به حضرات آیات اللّه در کرمانشاه نوشت:«به امیر لشکر هم که در این دو روزه وارد و شرفیاب میشود دسـتور مـؤکد داده شده است که از اطاعت فرمایشات خودداری ننمایند.»107و علما خطاب به سردار سپه پاسخ دادند:«تلگراف محترم که متضمن تبریک ورود به کرمانشاه و ضمنا هم مأموریت امیر لشکر غرب بود،بـر امـتنان افزود. چقدر این موهبت عظیمه الهیه جلت آلائه شایان تشکر و موجب مسرت است که بحمد اللّه تعالی و حسن تأییده،عساکر منصور اسلامیه که تأمین بـلاد و تـرفیه[-رفاه]عمومیه به وجود آقایان اسـت بـه حسن موقعیت آن وجود اشرف در کمال انتظام و در هرنقطه به قدر حاجت حاضر فرمودهاند.»108
بدینترتیب بود که رابطه نسبتا حسنهای میان مقامات عالیرتبه و علما به وجـود آمـد.پیامد رابطه مزبور بـرای دولت بـه اندازهای بود که حتی در موردی خاص علما مانع از ایجاد اغتشاش در کرمانشاه در حدود 25 تیرماه شدند.بنا به گزارشی در این خصوص:«آقایان حجج اسلام از روز ورود[به کرمانشاه]تاکنون از طرف حکومت و محترمین پذیرایی شدهاند و هـریک از آقـایان در منازلی که از طرف آقایان علما و تجار و محترمین کرمانشاه تهیه شده بود،توقف فرموده و هرروزه اجتماعات علما و معاریف و اهالی در منازل معظم الیهما دایر و مذاکراتی هم میشود.ولی نسبت به بعضی عملیات کـه عـدهای مردمان در نـظر داشتهاند آقایان علما اعلام جلوگیری نموده و اجازه بعضی اقدامات به آنان ندادهاند و مخابراتی هم که از کلیه ایـالات و ولایات و مرکز به حضور آقایان میشود جوابهای آنها مرتبا صادر و از حـالات خـودشان اطـلاع میدهند.»109
البته چند روز بعد در اواخر تیرماه،رابطه حسنه فوق به دلیل قصد سفر علما به داخل کـشور بـه تیرگی کشیده شد.در سیام تیرماه علما طی تلگرافی به هیئت مجتمع در مسجد سـید عـزیز اللّهـ اعلام کردند:«بحمد اللّه تعالی مزاجا سالم و[قصد]عزیمت حرکت به همدان داریم».110بنابر گزارشهای بعدی،قـرار بود روز دوم مرداد آنان به سمت همدان حرکت کنند.111ولی احتمالا مذاکرات انجامشده با مـقامات عالیرتبه دولتی مانع از حـرکت شـده و به عوض آن،حاجی میرزا احمد آیت اللّهزاده خراسانی برای انجام مذاکرات حضوری رهسپار تهران شد.112او در روز اول مرداد از کرمانشاه حرکت کرده و در روز چهارم مرداد به تهران رسید.بنا به گزارش موجود:«حاجی میرزا احـمد آیت اللّهزاده خراسانی که از عتبات به کرمانشاه آمده بود،در روز جمعه 4 اسد وارد حضرت عبد العظیم شد.جمعهشب در منزل آقای بهبهانی مهمان بود و قبل از ظهر روز شنبه به منزل شیخ العراقین مازندرانی نقل مـکان کـرد.هدف او از سفر به تهران ابلاغ مطالب آقایان حجج اسلام و مذاکرات شفاهی با دولت بود.لذا[در مدت حضور او در تهران]دیگر مبادله مخابرات از طرف دولت با آقایان تعطیل شد و عجالتا ملاقات و مذاکرات شفاهی با عـزی الیـه موکول به فراغت از پذیرایی و دید و بازدید ایشان با آقایان میباشد.»113
بدینترتیب همگان منتظر نتیجهگیری از مذاکرات دولت با انگلیسیها در تهران،بغداد و لندن بودند.مذاکرات با انگلیسیها در دو مرحله انجام شد.در مرحله اول کـه از حـدود 12 تیر آغاز و تا حدود 18 تیرماه به طول انجامید،مذاکرات عمدتا از سوی وزارت خارجه ایران(شامل مرکز و کنسولگریهای ایران در عراق)با سفارت انگلیس در تهران و کمیسر عالی انگلیس در بغداد صورت گرفت.بـر اسـاس خـبری در این زمینه در 18 تیرماه«هیئت دولت و خـصوصا آقـای رئیـس الوزرأ و وزیر امور خارجه راجع به قضایای بین النهرین در این چند روزه دقیقهای غفلت نکرده و مراوده و مذاکره بین وزیر خارجه و سفارت انگلیس در دربـار و مـنزل شـخصی و سفارت متوالیا ادامه دارد. هدف اصلی این مذاکرات عـودت آقـای خالصی از حجاز[است]و مراجعت حضرات آقایان از کرمانشاه با شرایط جبران گذشته.»114
نتیجه حاصله از مذاکرات در باب آیت اللّه خالصی،«اعلام موافقت دولت انـگلیس را مـراجعت آقـای خالصی از حجاز به ایران و توقف معظم له درایران»بود.115در همین رابـطه چند روز بعد(21 تیرماه)از سوی دولت تلگرافاتی به نمایندگان ایران در جده و قاهره و خالصی ارسال شد.116 سپس مشخص شد که«از سـوی انـگلیسیها بـه آقای خالصی تکلیف مسافرت ایران شد و[او]آن را موکول به بعد از زیارت بـیت اللّه فـرمودند.در این صورت لازم است با حضرات آقای خالصی مذاکره نمایند که هر زمان به طرف ایران حـرکت مـیفرمایند طـریق مسافرت را معلوم فرمایند که لوازم احترامات مسافرت از خاک ایران فراهم گردد.»117
اما در مـورد عـلمای حـاضر در کرمانشاه،سفارت انگلیس در نامهای به دولت ایران«اشعار داشته است که حکومت عراق آقایان رؤسـای روحـانی را تـبعید نکرده است و فقط آقای خالصی را تبعید کردهاند و در نتیجه ایشان آقایان تعرض کرده و از آنجا حـرکت کـردهاند و حکومت عراق هم به طور ناچار وسایل حرکت آنها را فراهم ساخته است»118و در نـهایت جـهت بـازگشت علما به عراق«شرایطی پیشنهاد شد از جمله عدم مداخله آقایان علمای اعلام در امور سـیاسی بـین النهرین.»119
شکست این مرحله از مذاکرات،120انعکاس وسیعی در مطبوعات یافت.در روزنامه پیکان که سـرمقاله روز 18 تـیر آن بـا عنوان «یا ایها النبی اتق اللّه و لا تطع الکافرین» چاپ شده بود،121 دو روز بعد در سرمقاله«حقیقت انگلستان»سـیاست انـگلیسیها در بین النهرین به نقد کشیده شد.122در همین راستا سرمقاله طولانی«مواعیدانگلستان»در شـماره مـورخ 22 تـیر آن روزنامه چاپ شد که در خلال آن سرمقاله«به حسن زودباوری که خاص نژاد ایرانی اسـت و در السـنه و افـواه مواعید تازه انگلستان جریان پیدا کرد و حتی در جراید نیم کموبیش دیده شـد»،اشـاره میشود.123در روزناکه کار سرمقاله«بس است دیگر چه میگویند»چاپ شد که در بخشی از آن آمده اسـت: «احـساسات عمومی به هیجان آمده،همه متحد اللحن به دولت وقت پیشنهاد کـردند کـه به دولت انگیس یادداشت شدید اللحن بفرست و پروتـست بـکن بـه این حرکت زشتی که در تاریخ هیچیک از وحـشیترین اقـوام و ملل سابقه ندارد و اعتراض بنما.تا اینکه دولت به حکم افکار عمومی و احـساسات تـوده،شفاها در این موضوع با مـأمورین انـگلیس داخل مـذاکره گـردیده و بـرای مراجعت آقایان علما،حاضر به گـفتگو شـدند.اینک شنیده میشود که آقای مدرس که اخیرا از گیلان وارد شده شروع بـه اعـتراض نموده که دولت چرا با مـأمورین انگلیس در این باب داخـل مـذاکره شده،دولت انگلیس در بین النهرین چـه سـمت دارد، برای چه او با پروتست نمیشود؟»124
شکست مرحله اول مذاکرات ایران و انگلیس،مقامات ایرانی را به تـحرک جـدیتری وادار کرد.در 19 تیرماه احمد شاه تـلگرافی بـه«اعـلیحضرت ژرژ پادشاه انگلستان و نـیز تـلگرافی برای ملک فیصل پادشـاه عـراق ارسال کرده و از سوء اثر این پیشامد،در عالم اسلامی،ایشان را متذکر شد.»125
ارسال تلگراف فـوق و مـتعاقبا ادامه مذاکرات به شکلی جدیتر در تـهران و لنـدن،سبب مـیانجیگری سـرپرسی لورن سـفر انگلستان در تهران،در این مـوضوع شد.او برای مذاکره با مقامات عراقی و انگلیسی مقیم عراق در صبح روز 30 تیر به بغداد رفت.126مـذاکرات او بـا مقامات مزبور در عراق یک هفته بـه طـول انـجامید و او قـبل از ظـهر روز 6 مرداد به تـهران بـازگشت.127و روز بعد(هفتم اسد)با مشیر الدوله ملاقات و نتیجه مذاکرات خود را بیان کرد.128نتیجه مذاکرات مشخص بـود.بـا عـودت علما به عراق تحت شرایطی موافقت مـیشد کـه آنـان از مـداخله در امـور سـیاسی اجتناب کنند.129این موضوع بلافاصله به اطلاع میرزا احمد آیت اللّهزاده خراسانی که از سوی علما در تهران حضور داشت،رسانده شد.130بدینترتیب این تلاش دولت نیز با شکست روبـرو شد.
در روز هشتم مرداد،در هفتهنامه قلم آزاد نوشته شد:«با این قضیه مسلمه غیر قابل انکار،ما نمیدانیم چگونه از طرف یک دولت م عظم مطاع صد ملیون مسلمان ومتصرف چندین مملکت اسلامی مـعامله تـبعید متبعین میلیونها مسلمان از این نقطه مقدسه صورت گرفته و به قلوب کباب مسلمین داغ روی داغ زده شده است.تقدس مقدسین و مقدسات ملت ایران و سایر ملل مسلم در نزد دولت انگلیس رعایت نـگردیده و تـبعیدکنندگان مقتدای صد میلیون نفوس به هیچوجه مجازات ندیده و پس از یک ماه،جبران یک چنین توهین اسلامسوز نشده و نمیشود.»131
مفاد نوشته فوق بیانگر احساسات و اعـتراضات وسـیعی است که از هنگام رسیدن خـبر تـبعید علما به ایران از روز یازدهم تیرماه به بعد در میان طبقات و گروههای مختلف اجتماعی جامعه بروز کرد.به نظر میرسد در این میان فعالیت تبلیغاتی برخی از روحـانیون حـاضر در کرمانشاه بالاخص اخوان آیـت اللّهـزاده خراسانی و نیز علمای تهران،نقش و تأثیر مهمی در گسترش موج اعتراضات در سرتاسر ایران داشت.132در 16 تیرماه کارگزاری خارجه گیلان طی گزارشی به وزیر امور خراجه نوشت:«راجع به تبعید چند نفر از آقـایان از بـین النهرین،تلگرافی از آقایان علمای تهران به آقایان علمای اینجا مخابره و قصد داشتند تعطیل عمومی نمایند و دکاکین وبازارها را ببندند و در تلگرافخانهها تحصین اختیار کنند.به توسط آقای آقا سید عبد الوهاب و آقـای حـاجی سید مـحمود و آقا شریف آقا مجتهد مذاکراتی به عمل آمد که از این قضایا جلوگیری نمایند.بستن بازار و تعطیل عـمومی جز تولید زحمت فایده دیگر ندارد و تا یک اندازه موفقیت حـاصل شـد و قـرار دادند،امروز هیئت علمیه به تلگرافخانه حاضر شوند و تلگرافی در این باب به اولیای دولت مخابره شود.قنسول انـگلیس هـم که دیروز[15 تیرماه] عصر به ملاقات بنده آمده بود از این واقعات که اطـلاع حـاصل نـموده بود،اظهاراتی میکرد.گمان میکنم به سفارت خودشان در تهران گزارشها را اطلاع بدهد.»133عدم نتیجهگیری از اقـدامات فوق، بالاخره منجر به تحصن علمای(هیئت علمیه)شهر رشت در تلگرافخانه شد.134در هـمان زمان اتحادیه اصناف رشـت هـم با انتشار اعلامیهای هشدار داد:
«نظر به اینکه این پیشامد ناگوار در جنبه قضایا دقیقا حائز اهمیت درجه اول است و نمیتوان بیشتر منتظر لا قیدی و به قید خونسردی تلقی گردد،لزوما خود این چاکران در مـقام کسب تکلیف برآمده و قویا نظر اولیای امور را به این فاجعه ناگوار جلب و به اسرع وقت اقدامات فوری و عملیات مقتضی را استدعا داریم و چنانچه بیشتر از این ابلاغ و تکلیف قطعی و نتیجه اقدامات دولت به عـهده تـعویق افتد،عموم طبقات اصناف را مجبور خواهیم بود به آنچه وظیفه دینداری و مسلمانی است با مراعات انتظامات قیام نماییم.»135
در قزوین از 16 تیرماه«آقایان رفتن مسجد و نماز جماعت را ترک کرده و حکم کردند درب مـسجد شـاه و مسجد جامع و سایر مساجد را ببندند و در بین خودشان مشغول مذاکرات هستند.»136چهار روز بعد«هیئت علمیه قزوین اجتماعات،مذاکرات،ترک تدریس و قضاوت را باقی و فقط درب مساجد را باز کردهاند.همزمان فرقه دمـکرات آن شـهر نیز اعلام میتینگ داد.»137و متعاقبا هیئت اجرائیه آزادیخواهان قزوین نیز با صدور اعلامیهای خواهان«اقدام هیئت معظم دولت در رفع این توهین بزرگ»شد.138
از عراق عجم(اراک)نیزمدیر هیئت جمعیت اتحاد مسلمین(مـحمود الحـسینی)139و هـیئت تجار(محسن ملک التجار)140اعـلامیههای جـداگانهای در مـحکومیت تبعید علما صادر کردند. در کرمانشاه جمعیت اجرائیه اجتماعیون آن شهر در بیستم تیرماه طی تلگرافی به رئیس الوزرأ اعلام کرد:«ملت کرمانشاه از این تـجاوزات حـقشکنانه مـتمردین عالم،141حسن تنفر و انزجار خود را ابراز و اظهار داشـته و بـا کمال بیصبری ا زدولت علّیه تقاضا و درخواست مینماید برای جلوگیری از هیجان عمومی به وسایل مقتضیه اقدامات مجدانه در حبران هتک احترام و حـقکشی دولت جـابره انـگلیس بفرمایند که اطفای حرارت قلوب مسلمین شود.»142
چند روز بعد نـیز جمعیت احرار اسلامی کرمانشاه با ارسال تلگرافی به مرکز اعلام کرد: «راجع به تبعید حضرات آیات اللّه عراق عـرب143و ایـن پیـشامد جانخراش گرچه اقدامات مرکز تا یک اندازه امیدبخش است ولی باز هـم مـا و تمام علاقهمندان به حیثیت و شرافت اسلام با کمال بیصبری از دولت متبوعه خود تقاضا مینماییم که برای جـلوگیری از هـیجان عـمومی و جبران این هتک احترام اقدام فوری فرمایند.»144در همان زمان«دکاکین کرمانشاهان بـسته شـده و وضـعیات شهر خوب» نبود.145
از همدان نیز در 21 سرطان انجمن اصناف طی تلگرافی به مرکز اعلام کـرد کـه«جـبران این هتک حرمت از اولیای قویشوکت[را]انتظار»دارند.146چند روز بعد همان اتحادیه طی تلگراف مفصلتری ضـمن اعـتراض به سیاست انگلیسها«از حامیان ملل ضعیفه عموما و دولتین علیه عثمانی و افغانستان جبران ایـن تـوهین و هـتک حرکت را منتظر»شدند.147هیئت تجار تبریز نیز با ارسال تلگرافی به تهران در 24 تیر در اعـلام انـزجار عمومی شرکت کرد.148در همان روز حزب اسلامی سمنان149و دو روز بعد هیئت اتحادیه تجار زنجان150تـلگرافهای مـشابهی را ارسـال کردند.نظیر کاری که اتحادیه تجار کاشان در روز 27 تیرماه انجام دادند.151سه روز بعد علمای شهر شـیراز بـا ارسال تلگرافی به رئیس الوزرأ،وزیر جنگ و وزیر امور خارجه،نگرانی خود را از وضـعیت آیـت اللّه خـالصی اعلام داشتند:«در قضیه مهمه تبعید آیات اللّه عراق،داعیان و عموم اهالی نظر به اطمینان بـه اقـدامات اولیـای دولت تاکنون با کمال متانت جلسات خود را ادامه داده و نگذاردهایم اقدام بیرویه شود.مـتأسفانه تـاکنون اثری از اهتمامات اولیای امور ظاهر نشده که موجب تسکین خاطر ما شود.لهذا با کمال بـیصبری نـتیجه اقدامات را انتظار داریم.خاصه در مورد آیت اللّه خالصی که در مورد حال ایـشان اضـطراب کامل حاصل و انتظار اقدامات جدی اولیای دولتـ مـیرود.»152
در مـجموع بنا به گزارشی در اواخر تیرماه«در بعضی ولایـات هـیجان شدیدی بروز نموده و در صدد بعضی اقدامات بودهاند ولی بر حسب تلگرافات هیئت دولت،از بعضی اقـدامات جـلوگیری شده ووعده دولت را منتظرند.»153
تهران را مـیتوان مـرکز اصلی اعـتراضات و نـقطه اصـلی پیگیریهای انجامشده در مورد وضعیت علمای تـبعیدی قـلمداد کرد.از نخستین تلگراف علما از قصرشیرین به تهران در روز یازدهم تیر،فعالیت روحانیون،سـیاستمداران،گـروهها و جریانات سیاسی در ابعاد مختلف آغاز شـد.تا روز 15 و 16 تیر که خـبر رسـیدن علما به کرمانشاه به تـهران واصـل شد،توجه اصلی فعالیت روحانیون پیرامون مذاکره با دولت متمرکز شده بود.پس از آن اجتماعات پیـگیری از سـوی آنان و همچنین تجار،بازرگانان و گـروههای مـختلف مـردم تشکیل شد.هـیئت اتـحادیه تجار در اعلامیهای که در 17 تـیرماه مـنتشر کرد،«تبعید روحانیون و مراجع تقلید و آیات باهرات مسلمین»را از نتیجه اقدامات«سیاست جابرانه دولت بریتانیای کـبیر»دانـسته و«شدیدا تنفرات خود را اظهار و گوشزد عـالمیان»کـرد.154در همین رابـطه و بـه دنـبال طرح پیشنهاد«صدور حـکم تحریم امتعه انگلیسی توسط علمای اعلام»در طی مقاله«دست و پای مرگ»که در شماره مورخ 17 سـرطان 1302 روزنـامه کار مطرح شد،155چند روز بعد اتـحادیه کـارگران بـناخانه بـا صـدور بیانیهای،اعلام کـرد:«نـظر به این واقعه اسفانگیز دولت جابر بریتانیا راجع به تبعید حجج اسلام از بین النهرین،چنانچه بـا چـشم بـصیرت نگاه کنیم میبینیم که اضافه بر زخـمهایی کـه بـه دسـت یـک عـده آجیل خور در صحرای کربلا به بدن و قلب مقدس سید الشهدا که به اتفاق تمام مذاهب در آزادیخواهی شخص اول است،وارد آوردهاند.اینک از طرف این دولت حقکش که همیشه چنگال آنـان به خون ضعفا و زحمتکشان آلوده و رنگین است زخم ثانوی وارد و به این جهت از حلقوم بریده مظلوم فریاد مرده باد دولت زشتخوی بلند است.برای ایفای وظیفه اسلامیت،صنف بناخانه در لیله 19 برج سـرطان 1302 در مـرکز اتحادیه تصمیم قطعی به اتفاق گرفته شد که از این به بعد استعمال امتعه دولت بریتانیا که به ملل مظلومه شمشیر میکشند و مظلوم را میکشند ترک نماید.»156
از سویی دیگر در همان زمان اجـتماعاتی در مـساجد:جامع،سید عزیز اللّه،خان مروی و منیریه برقرار بود و به عنوان مثال در چهارشنبهشب 19 تیر پس از سخنرانی شیخ محمد خالصی زاده در مسجد جامع،پنج هزار نفر عـلیه انـگلیسیها تظاهرات کردند.157به گزارش عـین السـلطنه سالور به فاصله چند روز بعد علما در مسجد دو دسته شدند،158ولی به رغم این دودستگی که احتمالا ناشی از نحوه برخورد با موضوع-در دو گرایش تند و میانه-بـود،کـماکان اجتماعات مزبور ادامه یـافته و عـین السلطنه در ذیل وقایع 4 مرداد مینویسد:«آقایان در مساجد:جامع،سید عزیز اللّه و مروی جمع.انگلیس و روس بیطرف.سهشنبه در مسجد شاه ختم گرفتند و قرآن سر گرفتند.»159در هشتم رداد هم گزارش شد:«در مسجد جامع مرتبا آیـت اللّهـزاده خالصی به منبر میرود.حجت الاسلام خرقانی حکم تحریم استعمال امتعه انگلیس را صادر نمود.چندین شب مردم محلات مختلف در مسجد شاه جمع شده و عدهشان 5 هزار نفر گردید.»160
فعالیت دیگر عـلما و روحـانیون در تهران،پیـرامون ملاقات با مقامات دولت و پیگیری موضوع بود.به عنوان مثال قبل از ظهر 23 تیر«سید ابو القاسم طباطبایی و سـید محمد تفرشی با رئیس الوزرأ ملاقات کرده و او قول قطعی داد که منتهای جـدیت را بـرای خـاتمه این موضوع به عمل آورد.»161 سه روز بعد،قبل از ظهر روز 26 تیرماه«حجت الاسلام آقای آقا میرزا سید ابو القـاسم مـجتهد کاشانی و آقای آقا شیخ محمد صادق کاشانی با احمد شاه ملاقات کردند.»162در هـمین راسـتا،جـمعیت نمایندگان عالی بین النهرین در تهران،در نامهای به تاریخ 24 تیرماه به دکتر محمد مصدق نوشت:
«مـقام منبع وزارت جلیله خارجه دولت علیّه ایران دامت شوکته
دولت استعماری انگلیس که همیشه طمع و حـرص جهانگیری را به اسم حـمایت مـلل ضعیفه توسعه داده است بر خلاف اصل آزادی ملل،دست غاصبانه خویش را روی استقلال بین النهرین گذارده،اخیرا محض اجبار ملت به قبول معاهده نامشروع انگلیس و فیصل،قائدین ملت را سرکوب و تبعید و تمام حقوق مـلّیه آنها را پایمال ساخته است و هرقدر بر شدت فشار مادی جابرانه افزودند به عکس انتظار،بر ثبات و فداکاری ملت افزودیه گردید وآخرین چاره را بر اعدام اساس دیانت که تکیهگاه اعظم ملت اسـت،قـرار داده و به توهین مقام مقدس روحانیت پرداخته، تمام پیشوایان روحانی را که مرجع عموم مسلمانان هستند،اسیر و از امکنهای که مرکز دیانت و روحانیت اسلامیه است اخراج و یک نفر از روحانیون بزرگ را طرف تکریم و احـترام عـموم ملت است با اطفال کوچک در گرمسیر که اقامت در آن مهلک است،در حبس و شکنجه گذارده است.فلذا فجایع وحشیانه انگلیس را به عالم انسانیت عرضه داشته و عدم رسمیت انتخاباتی که بـه قـوه سرنیزه اعزام و اجرای آن دارد اظهار و به این تعدیان ظالمانه به نام ملت بین النهرین پروتست مینماییم.در خاتمه جدا تقاضا مینماییم که در جبران این توهین اقدامات خداپسندانه را مبذول فرمایند.
ان شاء اللّه تـعالی.کـاتم اسـرار جمعیت مهدی الحسینی.»163
در همان روز جـمیعت مـزبور تـلگرافاتی به دول و مجالس کشورهای مختلف جهان ارسال کرد.به عنوان مثال در تلگراف متحد المآلی که خطاب به«دولت جمهوری فرانسه و پارلمان فـرانسه،دولت و پارلمـان آلمـان،مجلس کبیر ترکیه و حضرت غازی مصطفی کمال پاشـا،دولتـ افغان،دولت شورویه جمهوریه روسیه،دول متحده و پارلمان آمریکا،دولت و پارلمان هلند، دولت اسپانیا،دولت و پارلمان ایتالیا و دولت ژاپن»ارسال شد،آمده است:«در ایـن عـهد کـه عاطفه آزادی در قلوب تمام ملل جایگیر و در حفظ حقوق خود هـرگونه فداکاری مینماید،دولت انگلیس دست از سیاست استعماری نکشیده و در محو حیات ملت بین النهرین از هرقسم مظالم مضایقه نمینماید.اخـیرا بـرای اجـرای انتخابات،محض رسمیت دادن به معاهدهای که با فیصل بسته رؤسای قـوم را نـفی و بالاخره شعائر مقدسه و مقام عالی روحانیت را هتک،علما و رؤسای مذهب را تبعید و بعضی را اسیر نموده است.لذا عـواطف طـرفداران آزادی مـلل را به عدم رسمیت انتخاباتی که با سرنیزه میشود، متوجه،و رفع این مـظالم را خـواستار،و بـر فجایع ظالمانه انگلیس به نام ملت بین النهرین پروتست مینمایند.»164
در پایان متن تلگرافی ارسـال شـده بـه لندن،جمعیت نمایندگان عالی بین النهرین خاطرنشان میکند:«در صورت عدم جلوگیری از این سیاست سـوء،عـموم مسلمانان از هرگونه تشبث برای حفظ دیانت خود معذور خواهند بود.»165پس از ارسال تلگرافات فـوق،دیـگر گـزارشی از فعالیت جمعیت نمایندگان عالی بین النهرین غیر از چاپ و انتشار هفتهنامه«لواء النهرین»در آذرماه همان سـال،وجـود ندارد.به نظر میرسد فعالیت جمعیت مزبور که عمدتا پیرامون شیخ محمد خـالصیزاده انـجام مـیگرفت،درفعالیت مجتمعین مسجد جامع،تمرکز یافت.
وضعیت فوق همچنان ادامه داشت تا اینکه«سرپرسی لورن»در شـشم مـرداد از بغداد به تهران بازگشت166و گزارش سفر خود را به مقامات ایرانی ارائه کرد.قـبلا گـفته شـد که او حامل مکتوبی از سوی ملک فیصل برای احمد شاه بود.مکتوبی با لحن تند و غـیر مـتعارف کـه حاوی موضعگیری سرسختانهای برای احمد شاه بود.ملک فیصل به صراحت اعـلام کـرد:«دولت عراق به موضع مذهبی علما احترام میگذارد و آماده خواهد بود که مسئله بازگشت علما را بـه عـراق با دیده موافقت بنگرد ولی این کار را تنها پس از نیل به مـقاصد مـربوط به سیاست داخلی عراق یعنی تشکیل مـجلس مـؤسسان و بـه پایان رسانیدن همه کارهایی که تشکیل چـنان مـجلسی را ایجاب میکند و با همه آنها علما مخالفت و مبارزه میکردند،انجام خواهد داد.مسلما رفـتار عـلمایی که عراق را ترک کردهاند در خـلال ایـن مدت خـیلی در شـیوه تـصمیمگیری دولت عراق مؤثر خواهد بود.»167
بـه سـوی قم
بدینترتیب عملا بازگشت علما به عراق منتفی شد.قبلا گفته شـد در هـنگام بازگشت سرپرسی لورن به تهران،آیت اللّهـزاده خراسانی(میرزا احمد)در تـهران حـضور داشته و بلافاصله پس از ابلاغ مکتوب مـلک فـیصل و مذاکره لورن با مقامات ایرانی،مشیر الدوله رئیس الوزرأ،با میرزا احمد ملاقات کرد.168احتمالا پس از ایـن مـلاقات،آیت اللّهزاده خرااسنی بدون ایـنکه بـه کـرمانشاه بازگردد نتیجه مـذاکرات را از طـریق تلگراف به علما اعـلام کـرد.در فاصله چهار روز بعد(8-12 مردادماه)«از طرف آقایان حجج اسلام متوقفین کرمانشاهان دو سه فقره تلگراف دیـگری رئیـس الوزرأ و هیئت دولت مخاره شده و راجع به حـرکت،کـسب تکلف شـد.اخـیرا نـیز تلگراف دیگری مخابره نـمودهاند که مصمم عزیمت به طرف همدان میباشند.حجت الاسلام اصفهانی و حجت الاسلام نائینی چند روزی در کـرمانشاهان بـه عارضه کسالت مبتلا و اخیرا بهبودی حـاصل شـده و مـحتمل اسـت در ظـرف این چند روزه آقـایان عـلمای اعلام به طرف همدان عزیمت نمایند.»19تا اینکه بالاخره در روز 13 مرداد علما از کرمانشاه به سوی همدان راه افـتادند.بـه مـحض وصول خبر حرکت علما«از روز دوشنبه 14 اسد آقـایان عـلما در مـسجد شـاه مـجتمع و تـجار و اصناف که از همان ساعت اول تصمیم به تعطیل عمومی را نموده و در حضور آقایان جمع و حاضر شده و از بروز احساسات و اظهار تنفر نسبت به وقوع این قبیل قضایا خودداری ننموده،وعـاظ وناطقین م حترم از علما و وجههای ملی قبل از ظهر در منابر مطالب را گوشزد عمومی نموده و تعطیل عمومی را بر حسب تصمیمی که گرفته شده تا روز شنبه(19 اسد)ادامه خواهند داد.از طرف علما و هیئت تجار نـیز تـلگرافا به ایالات و ولایات مراتب ابلاغ و اعلام گردید که از تصمیم آقایان که فقط برای ابراز احساسات اجرا داشتهاند،مقامات مقتضیه را مستحضر نمودهاند.»170
عین السلطنه سالور در ذیل وقایع 14 مرداد 1302 تهران نـوشت:«چـون سرپرسی لورن امد هو گفته بود قول نمیدهم اما امیدوارم آقایان را مراجعت بدهند،آقایان مأیوس و حرکت به سمت قم نمودند. عصر علما در مسجد شـاه جـمع شدند و حکم به بستن بـازار نـمودند و جشن مجلس[مشروطیت در 14 مرداد هرسال]را هم قدغن کردند.»171سردار اسعد بختیاری(جعفر قلی خان امیر بهادر)که در آن زمان در مشهد بود،در خاطرات خود نوشت:«مـا بـین آقایان علما بالاخره بـا حـکومت بین النهرین اصلاح نشد.حکومت بین النهرین میگوید علما مراجعت کنند در صورتی که ابدا مداخله به سیاست ننمایند.به این شکل علما حاضر نیستند مراجعت کنند.پس برای همدان حرکت کـردند.در خـراسان و سایر ولایات سه روز تعطیل کردند.»172در تهران در روز 16 مرداد،حتی قضات محاکم عدلیه«از نقطهنظر روحانیت و تبعیت از تصمیم آقایان حجج اسلام و علمای اعلام تعطیل نموده و در محاکم خود هیچیک برای انجام امور حاضر نـبودند.»173بـنا به گـزارشی پس از حرکت علما از کرمانشاه در روز دوشنبه 14 مرداد بازار تهران تعطیل بود و کسبه در مسجد شاه اجتماع کرده،میرزا احمد آیـت اللّهزده خراسانی که چند روز قبل به تهران آمده بود به مـنبر رفـته و سـخنانی گفت.او گفت که از طرف اتحادیه تجار تصمیم گرفته شده فعلا تا روز شنبه آینده تعطیل نمایند.روز سهشنبه (15 مـرداد) اجـتماع مسجد شاه ادامه یافت و حاج سید علی شوشتری به منبر رفت.بعد از ظـهر آقـای کـلباسی به منبر رفته،سپس خالصیزاده به منبر رفت.از قرار مذکور روز سهشنبه از طرف آقایان علمای مـرکز تلگراف متحد المآلی به عموم ایالات و ولایات صادر و تعطیل عمومی مراکز را برای حـرکت آقایان از کرمانشاهان،گوشزد اهـالی ولایـت نمودند.174در قزوین«حاج سید حسین مجتهد»تلگرافی به تمام سفارتخانهها و به توسط سفارت ایتالیا به مقام پاپ مخابره کرد که«بعد از جنگهای خونین صلیبی،مناقشه مذهبی و محاربه دینی مابین دو ملت بزرگ دنـیا موجود نبوده و امروزه مسئله سوء سیاست دولت انگلیس آن را ایجاد کرده و به این نایره جهانسوز دامن میزند،زیرا به مقام روحانیت اسلام اسائه ادب کرده است.»175
روزنامه روسی ایزوستیا در گزارشی از تهران نوشت:«به عـنوان پروتـست بر علیه سیاست استعماری انگلیس در چندین شهر بازارها را بستهاند.بازار تهران نیز برای مدت سه روز بسته است.در مساجد تهران همهروزه میتینگ داده میشود.خالصی[زاده]که یکی از نمایندگان بانفوذ روحانیون و فرزند مجتهدی اسـت کـه تبعید شده در اجتماعات مزبوره نطقها ایراد و در بیانات خود رل انگلیسیها را که در پس پرده بازی میکنند و سعی دارند حکومت شوروی روسیه را به تولید هیجان ملی در عالم اسلام متهم بنمایند،کشف میکند.خالصی چـنین اظـهار داشته است هرگاه بولشویزم عبارت از حدیت در استخلاص بین النهرین از استیلای انگلیس و مرتفع ساختن نفوذ خارجی در ایران است در آن صورت با صدای بلند اعلام میدارم که من بلشویک هستم.علمای تـبعیدشده از کـرمانشاه بـه طرف تهران حرکت نمودند.آژانـهای انـگلیسی بـه کابینه فشار آوردهاند مساعی لازمه را به کار ببرند که از ورود علما به تهران جلوگیری شود زیرا بیم آن میرود که پس از ورود حجج اسلام هـیجان ضـد انـگلیسی بر شدت خود بیفزاید.»176
با ورود علما به هـمدان در روز سـهشنبه 15 مرداد که همراه با استقبال زیاد اهالی بود،177از طرف«آقای رئیس الوزراء تلگرافاتی به عنوان معظم صادر و از حالات ایشان و تـصمیم ایـشان در تـوقف چند روزه در همدان و بعد از تمایل به حرکت به طرف زاویه مـقدسه قم سؤالاتی نمودند.»178
در پاسخ به آن تلگرافات،در 16 مرداد«تلگرافی از حجج اسلام از همدان به علمای مرکز مخابره و ضمن تـشکر از زحـمات،خـواهان رفع تعطیلی کسب و بازگشت به کار و کسب شدند.»179ولی ظاهرا تلگراف عـلما از هـمدان،تأثیری بر وقوف گسترش اعتراضات نداشت.در مشهد بنا به گزارش تلگرافی 17 مرداد«حسب الامر حجت الاسـلام آقـای آقـازاده[خراسانی]تعطیل شروع و اجتماعات ادامه دارد.»180در قوچان بنا به یک گزارش تلگرافی:«دیروز[19 مرداد]تلگرافی بـه امـضای حـجت الاسلام آقای آقازاده خراسانی دامت برکاته به علما و حجج اسلام قوچان رسیده بود کـه اقـدامات دولتـ علیه راجع به آقایان علما و حجج اسلام نجف اشرف و بین النهرین منتج نتیجه نـشده و در تـهران تعطیل عمومی شده و حتی[تعطیلی]وزارتخانهها در مشهد نیز شروع شده.در قوچان هم بسته به احـساسات اهـالی اسـت.فورا آقایان در مسجد غوصیه که مسجد بزرگ قوچان است اجتماع کرده، دکاکین و بازارها را بـسته و عـموما تعطیل نمودند.»181در نتیجه«غیر از دکاکین آذوقه بقیه دکانها را بسته،رؤسای دوایر دولتی را بـه مـدرسه غـوصیه احضار و در تعقیب یک سلسله مذاکرات تلگرافی نوشته شده و به مشهد مخابره کرده و عصر هم در مـنزل آقـا نجفی تشکیل مجلس خواهند داد.»182
همان زمان بر حسب اطلاع واصله از مشهد آقـایان عـلما و تـجار و کلیه طبقات در مسجد جامع گوهرشاد مجتمع و از طرف آقای آیت اللّهزاده به عمومی دوایر دولتی اخـطار شـده اسـت که«اعضا و اجزای هراداره که تعطیل ننمایند به مجامع مسلمین راه نخواهند داد.ادارات لشـکری،امـنیه،نظمیه، پست و تلگراف که طرف احتیاج عمومی میباشند از این حکم مستثنی هستند.»183گزارشهای موجود بیانگر تـکرار هـمان وقایع در شهرهای دیگر استان خراسان است.
در همدان و در حضور«حجج اسلام ازدحام و هـیجان غـریبی از مردم روی داده،عده کثیری هم به تلگرافخانه آمـده،تـلگرافاتی بـه دولت مخابره و نتیجه اقدامات را خواستار شدند.184
در تهران پس از تـعطیلی روز چـهارشنبه 16 مرداد،در روز جمعه 18 مرداد میتینگی از سوی متحصنین مسجد سلطانی برگزار شد.185بنا به گـزارش چـاپ شده در روزنامه شفق سرخ«در نـتیجه اجـتماع صفوف مـختلفه از عـلما و تـجار و اصناف و سایر طبقات که از چند روز قـبل در مـسجد سلطانی برای بروز احساسات در حضور آقایان حجت الاسلام یزدی و آقای حاج سـید ابـو القاسم مجتهد کاشانی،آقای خالصیزاده و آقـای آقا موسی،حاضر و روزی هـم بـازارها تعطیل،بالاخره بر حسب امـر تـلگرافی آقایان آیات عظام از همدان موقوف گردیده بود،عصر روز جمعه 27 ذی حجه برابر با 18 اسـد ازدحـام و جمعیت زیادی که به چـندین هـزار نـفر میرسید در صحن مـسجد حـاضر بوده و در نتیجه نطقهای مـشروح و مـفصل خصوصا بیانات آقای خالصیزاده،لایحه[ای]جالب توجه با رعایت ادب و نزاکت ترتیب یافته که شرح مـظالم اولیـای امور حکومت فعلی بین النهرین ذکـر و خـواستار گردیدهاند بـه نـام مـلت ایران توسط نمایندگان سـفارتخانههای مقیم تهران به سمع اولیای دول متبوعه خود و ملل رسانده.پس از اخذ تصمیم در مسجد،جمعیت با یـک بـیرق سیاه حاضر و مصمم شده و بدوا از طـرف آقـایان کـه نـسبتا قـائد این اقدام بـودهاند شـرحی با ادله و براهین خطاب به جمعیت ایراد و نصیحتا توصیه گردید که در موقع حرکت و عبور با نهایت نـزاکت و مـتانت بـدون همهمه و غوغا و ذکر مرده باد و زندهبادهای بـیمورد، حـاضر بـاشند وهـمینطور هـم پذیـرفته و از خیابان علاء الدوله درب سفارت بلژیک و آلمان وسفارت عثمانی توقف نموده و خطا به خود را یک نفر ناطق قرائت و یک نسخه در هریک نقطه تسلیم نموده و حرکت مینمود.برای حفظ انـتظام و پیشبینی و به تصور اینکه اتفاق غیر منتظرهای رخ ندهد یک عده نظامی سواره و آژانسوار و مأمورین نظمیه و تأمینات در تمام این مواقع مراقب بوده و با آنکه توصیه شده بود،خط حرکت مستقیم ایـشان از خـیابان علاء الدوله منحرف و از خیابان اسلامبول عبور نموده و در خارج دروازه دولت به سفارت فرانسه و ایتالیا و بالاخره قریب یک ساعت از شب گذشته به سفارتخانه افغان رسیده و در همهجا با شرایط نزاکت و سلامت لایحه را قرائت و نـسخه مـتحد المآل خود را تقدیم نمودند.با آنکه اولیا و اعضای سفارتخانهها اغلب در عمارات ییلاقی بود،با این حال به استثنای سفارت روس که درب آن بسته بـود،در تـمام سفارتخانهها یکی دو نفر از اعضای دفـتری حـضور داشته و با حسن قبول لایحه را پذیرفته که به دول و ملل متبوعه خود ابلاغ دارند.»186
با اینکه سفارت شوروی در تهران حاضر به پذیرش لایحه و اعلان تـظاهرکنندگان نـشد،ولی خبرنگار روزنامه روسـی ایـزوسیتا از تهران گزارش داد:«در تهران و اطراف نمایشات عظیم ضد انگلستان به عمل آمد.یک ازدحام بیست هزار نفری پس از میتینگ در مسجد با بیرقها طرف سفارتخانههای خارجی رهسپار شدند.در جلو سفارت روس هیئت مخصوصی کـه انـتخاب شده بود از طرف نمایشدهندگان،ابراز احساسات مودتآمیزی نسبت به دولت شوروی و ملت روس نموده و سپس پروتست کتبی بر علیه تضییقات انگلیسیها به نماینده مختار تسلیم نمودند.عمارت سفارت انگلیس را عده زیادی از آژانـها حـفاظت کرده و از نـمایشدهندگان جلوگیری نمودند.سفیر انگلیس مدبرانه به چند فرسخی تهران به شکار رفته بود.بالای سر نمایشدهندگان مـتصل آیروپلان انگلیس در حرکت بود و این واقعه هیجان مردم را تزیید میکرد.طـرف عـصر عـدهای از نمایشدهندگان به زرگنده محل اقامت تابستانی سفرای خارجی رفته و در آنجا نیز اعتراضات خود را تجدید نمودند.»187در همین رابـطه عـین السلطنه از«بازگرداندن صورتهای[لوایح]تظاهرکنندگان از دم سفارت انگلیس»،یاد میکند.188
چند روز پس از تظاهرات مزبور(22 مرداد)اعـلامیهای بـا امـضای دکتر مصدق،وزیر امور خارجه در خصوص ممانعت از سفر زوار عتبات به بین النهرین به دلیل وجـود بیماری در مناطق غربی ایران انتشار یافت.در این اعلامیه میخوانیم:«وزارت امور خارجه به مـوجب این اعلان خاطر کـلیه مـسافران بین النهرین و زوار عتبات را مسبوق میسازد که چون بنابر اطلاعات واصله اخیرا مرض وبا در بین النهرین رو به اشتداد گذارده است برای منع شیوع مرض،با موافقت مجلس حفظ الصحه دولتی مقرر شـده است که عجالتا به مسافرینی که میخواهند از ایران به بین النهرین عزیمت نمایند تذکره داده نشده و از حرکت آنها جلوگیری به عمل آید و همچنین بدون ادامه تصدیق تلقیح مایه ضد وبا بـه کـسی اجازه ورود به ایران داده نشود.»189
در مورد اعلامیه مزبور و انعکاس آن میباید گفت:«نخست اینکه از اوایل خرداد 1302 مرض وبا در مناطق جنوب غربی ایران و در مجاورت مرزهای عراق شایع شده بود.منشأ شیوع این مـرض بـه گفته برخی،از هندوستان و به گمان گروهی مناطق جنوب عراق و خصوصا استان بصره بود.به مرور زمان دامنه بسیاری به سمت مناطق غربی ایران گسترش یافت.»190تلفات شدید در آبادان،هـراس زیـادی را به همراه داشت191به نحوی که در واسط مردادماه شیوع بیماری وبا در شدیدترین دامنه ممکن قرار گرفته بود.
از سویی دیگر با شروع نخستین برخورد با علما در بین النهرین و تبعید آیـت اللّه خـالصی در چـهارم تیرماه،بلافاصله کفیل سرکنسولگری ایـران در بـغداد(جـلال الدین کیهان)پیشنهاد«منع سفر زوار به عتبات به منظور ایجاد فشار بر حکومت بین النهرین به منظور بازگرداندن آیت اللّه خالصی» را مـطرح کـرد.192عـلاوه بر آن،در روزهای بعد و به دنبال اوجگیری اعـتراضات گـروههای مختلف جامعه علیه انگلیسیها یکی از راهکارهای مقابله با تبعید علما،منع سفر زوار به بین النهرین بود.در این میان«مـوچول-مـصور-ش»پیـشنهاد کرد:«به واسطه تجاوزاتی که انگلیسیها در بین النهرین نسبت بـه علمای ایرانی به عمل آوردهاند برای مقابله تصور میکنم یک ضرر اقتصادی مهمی باید به حکومت عراق وارد آورد و بـه نـظر مـن علمای ایران از مقیم و مهاجر عموما حکمی صادر نموده و عموم ایرانیان را تـا بـقای این وضعیات از مسافرت بین النهرین منع نمایند.بدیهی است یک قسمت مهم از ثروت ایران را که زوار بـه عـراق عـرب میبرند در ایران باقی مانده و سکته مهمی از این حیث به اقتصاد دولت عراق عـرب وارد مـیشود.»193ولی پیـشنهاد فوق هیچگاه صورت عملی به خود نگرفت. اعلامه وزارت امور خارجه در باب منع سفر زوار نـیز نـه بـه دلیل اعتراض به اقدامات انگلیسیها،بلکه به سبب شیوع بیماری در غرب کشور صادر شـد.بـیماری که حداقل تا آن زمان جان هزاران نفر را در خوزستان،پشتکوه و کرمانشاه گرفته بود.بـا ایـن حـال به نظر میرسد صدور اعلامیه وزارت خارجه تأثیر جدی در ممانعت زوار از سفر به عتبات نداشت.بـنا بـه گزارشی در اوایل شهریورماه«بالغ بر هفتصد نفر از اطراف تربت[در خراسان]برای زیارت عتبات مـصمم[شده]و اجـتماع نـمودهاند.»194در گزارش مفصل کنسول ایران در نجف در فروردین 1303،اشاره به واقعه فوق شده و نوشته میشود:
«اگرچه نـمره خـصوصی تذکره کرمانشاهان به معرفی[محمد علی]شهرستانی تا چهارم جدی[دی] تنگوزئیل 1302 تا نمره(4799)نـفر تـذکره گـرفتهاند.در صورتی که قدغن بوده و اولیای دولت یقیناً راضی نبودند در موقع قدغن،قریب به پنج هزار بـه بـین النـهرین بیایند.»195
علاوه بر ایران،196در هندوستان نیز میتینگهایی از سوی شیعیان در موضع تبعید عـلما بـرگزار شد.بنا به گزارش ژنرال کنسولگری ایران در سمیلا[هندوستان]،[در حدود 18 و19 مردادماه]«در لکناهور که یکی از مراکز عمده اهـل تـشیع است،میتینگ بزرگی از نمایندگان مسلمین تحت ریاست شمس العلما سید امین تـشکیل و از رفـتار مأمورین عراق اظهار ملالمت کرده و تلگرافی در پایـان مـجلس بـه نمایندگی دولت علیه مخابره و مراتب تأسف خود را از ایـن واقـعه اظهار و وعده دادهاند که با تمام وسایل ممکنه قانونی در تسویه این مقدمه و اسـترضای خـاطر علمای اعلام بذل مجاهدت نـمایند و ضـمناتوقع کردهاند کـه مـراتب تـألم خاطر آنها را به عرض اولیای دولت عـلیه بـرسانم.»197 سرکنسولگری مزبور در گزارش دیگر از تشکیل«دو مجلس دیگر در دو شهر که اکثرا شیعه بـوده»نـیز یاد میکند.198به نظر میرسد،پیـگیری نحوه انعکاس واقعه تـبعید عـلما در کشورهای منطقه،به طور سـازماندهی شـده توسط وزارت خارجه،انجام میشد.لیکن گزارشهای دریافتی بر وفق مراد نبود.کنسولگری ایـران در تـفلیس گزارش داد:«تبعید علما در اینجا چـندان اهـمیت پیـدا نکرده،فقط روسـها بـرای ترغیب مسلمانان به ضـدیت بـا انگلیس به مسئله قدری اهمیت میدهند.با تبلیغاتی که در تمام قفقاز بر ضد مـذهب اسـلام میشود،افکار عمومی هیچ رویهای نـمیتواند اخـتیار نماید.»199
سـفارت ایـران در کـابل طی گزارشی اعلام کـرد:«افکار عامه در اینجا وجود ندارد.فقط نفر اعیان، حاکم قضایاست.بعد از اطلاع از تفضیل علما،بـا وزیـر خارجه[افغانستان]مفصلا مذاکره نموده قرار دادیم از طـرف اعـلیحضرت[پادشاه افـغانستان]تلگرافی نـسبت بـه بروز احساسات بـه عـلما بشود.200چون نمیدانستم چه دستهایی در این فقره کار میکند خواهش کردم به سردار عبد العزیز خـان[سفیر افـغانستان در تـهران]دستور العمل بدهند.اول[متن]تلگراف را به ملاحظه بندگان عـالی بـرساند[تا]اگر صـلاح بـاشد مـخابره نـماید.دیگر چه کردهاند،به هرطور دستور العمل مرحمت شود،اقدام خواهد شد. هیچ وجه اثری مشاهده نمیشود.فقط دولت[ترکیه]از هیجان ضد انگلیسی خوشوقت[است.]»202
اما در باکو بر خـلاف دیگر شهرهای یادده،کار با موفقیت پیش رفت.نمایندگان سیاسی ایران در باکو گزارش دادند:«بر حسب دستور العمل اولیای دولت اقدامات لازمه در جلب افکار عمومی[نسبت به]بیاعتدالیهایی که به ارکان دین مـبین شـده،نموده است.عموم طبقات و خصوصا مسلمانها از استماع این اخبار بیاندازه متألم و به دفعات این مسائل در روزنامهجات محلی مطرح شده است.ابلاغیه روحانیون بادکوبه را راجع به این مسئله سابقا بـه نـظر مبارک رسانیده است.203مکرر علمای محلی به بنده مراجعه و حقایق امر را استفسار نمودهاند.بنده نیز توضیحات لازمه را پس از غور در اطراف کار دادهام و اخیرا نـیز عـلمای بادکوبه در ابلاغیهای که لفا[-بـه صـورت پرونده]تقدیم میشود، احساسات خود را به منصه ظهور رسانیدهاند204اگرچه در ممالک سوویتی رؤسای مذاهب و روحانیون،هیچ طرف توجه نبوده و بلکه منفور هستند ولی بعضا برای پیـشرفت بـعضی مقاصد از وجود آنها اسـتفاده مـیشود.بعضی دوایر حربی و سیاسی در مسئله تبعید حجج اسلام ایران عقیدهشان بر این است که حجج اسلام در این موقع آلت دست اجنبیها شدهاند.از یک طرف با تبعید آنها از مراکز اسلامی از اعمال بـانفوذ آنـها در امر انتخابات بین النهرین آسوده شده و از طرفی عین همین نفوذ در امر انتخابات ایران را به منفعت اجنبی خاتمه خواهد داد.ولی این انتشارات زمینه مساعدی پیدا نکرده و حقایق امر بر عامه مـکشوف اسـت.»205
بازگردیم بـه خطر سیر حرکت علما به سوی قم.آنان دوشنبهشب 21 مرداد وارد اراک شدند.206در اراک«کاروانسراها و بازارها عموما تعطیل و از طـرف قاطبه اهالی ابراز احساسات عدیم النظیری شده است و به مناسبت احـترامات و مـساعدتهای عـملی آقای امیر لشگر غرب که از اول خاک ایران تا عراق[اراک]به طور فوق العاده نسبت به آقایان و کلیه هـمراهانشان مـرعی شده،حضرات آیات اللّه در کلیه مجالس و محافل بیا کمال رضامندی و خشنودی مینمایند.»207عـلما دو روز در اراکـ مـانده و در روز 23 مرداد به سمت قم حرکت کردند.208آنان در شبهنگام آن روز به راهجرد رسیده209و روز بعد به سـمت قم به راه افتادند.شهری که از روز 17 مرداد به طور کامل تعطیل شده و خـود را برای استقبال از علما حـاضر مـیکرد.210
اما قبل از رسیدن علما به قم،میباید تکلیف یک موضوع مشخص شود.آیا اساسا علما قصد سفر به قم را داشتند؟در خلال صفحات قبل،خصوصا در هنگام گفتگوی علما(نائینی و اصفهانی)با«دیهیم»کـارگزار وزارت خارجه در کرمانشاه،در صبح روز 16 تیرماه علما به صراحت قصد خود را از سفر به مشهد اعلام کردند.تا هنگام ورود آنان به همدان در یک ماه بعد (15 مرداد)نیز هیچقرینهای بر تغییر قصد فوق،تاکنون پیـدا نـشده است.ولی درهمدان چه گذشت؟در خلال صفحات قبل از اوجگیری تظاهرات و اعتراضات بسیار شدید علیه انگلیسیها در روزهای مزبور در نقاط مختلف کشور نمونههایی ارائه شد.در این میان تهران و بالاخص خراسان وضعیت ویژهای داشتند.در خـراسان بـه همت اخوان آیت اللّهزاده خراسانی، اساسا کل استان تعطیل شد و یا در مساجد و یا در تلگرافخانهها تحصن کردند.در تهران نیز تعطیل شدن بازار و کسبه در روزهای 14 و 15 مرداد به تعطیلی همهجانبه روز 16 مرداد و تـظاهرات گـسترده 18 مرداد منجر شد.اگر علما بر قصد پیشین خود باقی میماندند باید از همدان به سوی زنجان و قزوین رفته،به تهران وارد میشدند.هرسه این شهرها در انجام تظاهرات و ضدیت با انـگلیسیها،گـوی سـبقت را از یکدیگر میربودند.از قزوین و سید حـسین مـجتهد قـبلا سخن گفته شد.در زنجان«از طرف بعضی از تجار خرید وفروش امتعه خارجه موقوف شد.»211در تهران نیز که وضعیت کاملا مشخص بوده و در خـراسان نـیز وضـعیت کاملا بحرانی حکمفرما بود.چنین اوضاعی دولت را وادارد کرد کـه بـا ارسال تلگرافهایی به همدان،علما را وادار به تغییر مسیر و حرکت به سمت قم نماید.این موضوع احتمالا تا روز 16 مردادماه بـه نـتیجه رسـیده و در 17 مرداد در قم حالت فوق العاده به وجود آمد212و همه امـور شهر تابع تدارک استقبال از علما شد.مضافا اینکه در طی مسیر،آنان تنها اراک(عراق)را در پیش روی داشتند که عـلیرغم صـدور چـند تلگراف از سوی تجار آنجا در مورد محکومیت اقدامات انگلیسیها،هیچگاه حرکت جـدی در ایـن رابطه در اراک به وجود نیامد.
به هرروی گروه اصلی علما در قبل از ظهر روز جمعه چهارم محرم 1342 قمری بـرابر بـا 25 مـرداد 2131302و گروه دوم شامل چند تن که با تأخیر از اراک حرکت کردند(آیت اللّهزاده خـراسانی،شـهرستانی و آیـت اللّهزاده شیرازی)بعد از ظهر همان روزوارد قم شدند.214در این رابطه به گفته عین السلطنه سـالور«[در تـهران]همه روضـه و تعزیهداری است منتهی برای جلای وطن آقایان شدیدتر.آقایان وارد قم شدند.همهجا هیجان دارنـد.تـعطیل میکنند.تکلیف میخواهند.»215
ادامه در قسمت سوم
پانوشتها:
(83)-همان.
(84)-روزنامه کار،شماره 52-13 سرطان 1302،ص 1.
(85)-روزنامه ایران،همان.
(86)-همان،شماره 1402،14 سـرطان 1302،ص 1.
(87)-روزنـامه کار،شماره 54-16 سرطان 1302،ص 2.
(88)-روزنامه ایران،همان.
(89)-روزنامه شفق سرخ،شماره 154-16 سرطان 1302،ص 2.
(90)-روزنامه ایـران،شـماره 1403-16 سـرطان 1302،ص 2.
(91)-روزنامه کار،شماره 52-13 سرطان 1302،ص 2.
(92)-همان،شماهره 53-14 سرطان 1302،ص 1.و نیز سرمقاله«دست و پای مرگ»در شماره 55 مورخ 17 سرطان 1302،ص 1،هـمان نـشریه نیز در مورد وضعیت علمای تبعیدی است.
(93)-روزنامه شفق سرخ،شماره 154-16 سرطان 1302،ص 1.
(94)-روزنـامه کـار،شـماره 55-17 سرطان 1302،ص 1.
(95)-روزنامه ایران،شماره 1402-14 سرطان 1302،ص 1.انتخابات کرمانشاه چند هفته بعد در زمان حضور علما در آنجا،مـجددا آغـاز شـده و در نهایت نصرت الدوله فیروز از آن شهر انتخاب شد.ر.ک:روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی،مذاکرات مـجلس،اول ثـور،1303،ص 2.
(96)-روزنامه ایران،شماره 1405-19 سرطان 1302،ص 2.
(97)-همان.
(98)-روزنامه شفق سرخ،شماره 155-18 سرطان 1302،ص 2.
(99)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونـده شـماره 20-27-1302.
البته در این میان گزارشی از ارسال یک تلگراف از کرمانشاه به تهران در تاریخ 19 تـیر بـا همان مضمون فوق وجود دارد.بر این اسـاس«یـک سـاعت به ظهر مانده روز(19)سرطان یکی از علمای تـهران بـه دربار آمده راپورت تلگرافی را که یک ساعت قبل از کرمانشاه آقایان علما به مقام ریـاستوزرا بـه توسط ایشان مخابره کرده بـودند،بـرای تقدیم[به] رئیـس الوزرأ آورد.در تـلگراف مـزبور وقایع تبعید علما و تحریم انتخابات و مـحاصره شـهر نجف به خوبی مندرج شده بود.»ر.ک:روزنامه کار،شماره 57-20 سرطان 1302،ص 2.
(100)-او میر سـید مـحمد بهبهانی بود.ر.ک:روزنامه ایران،شماره 1405-19 سـرطان 1302،ص 2.
(101)-روزنامه شفق سرخ،شـماره 155-18 سـرطان 1302،ص 2.
(102)-روزنامه ایران،ش 1406،20 سرطان 1302،ص 1.
(103)-روزنامه شـفق سـرخ،شماره 150-اول اسد 1302،ص 1.
البته بعدا مشخص شد که آقایان«نائینی،اصفهانی و شهرستانی»از مبلغ فـوق هـیچ وجهی را دریافت نکردند.
(104)-روزنامه شـفق سـرخ،ش 150،اول اسـد 1302،ص 1.
(105)-مرکز اسناد تـاریخی وزارت امـور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.
(106)-روزنـامه ایـران،شماه 1409-24 سرطان 1302،ص 2.
(107)-همان،شماره 1406-20 سرطان 1302،ص 1.
(108)-همان.
(109)-همان،شماره 1411-سراطن 1302،ص 2.
(110)-همان،شماره 1414-31 سرطان 1302،ص 2.
(111)-همان،شـماره 1415-4 اسـد 1302،ص 2.
(112)-همان،شماره 1415-4 اسد 1302،ص 2.
(113)-روزنامه شفق سـرخ،شـماره 151-6 اسد 1302،ص 1.یـکی از عـلل تـحرک علما در سفر به داخـل کشور در اوخر تیرماه،میتواند رسیدن خبر تداوم تعطیلی مدارس علمیه در مجلس،به آنان باشد.ر.ک:مـرکز اسـناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.
(114)-روزنـامه شـفق سـرخ،شـماره 155-18 سـرطان 1302،ص 2.
(115)-روزنامه ایران،شـماره 1405-19 سـرطان 1302،ص 2.
(116)-همان،شماره 1408-23 سرطان 1302،ص 1.
(117)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده 20-27 1302.
(118)-روزنامه شفق سرخ،شماره 155-18 سرطان 1302،ص 2.
در هـمین رابـطه بـاید از پیگیری وزارت خارجه ایران در مورد«سرنوشت آقایان فـریروزآبادی و آقـا ضـیأ عـراقی کـه پس از حـرکت علما از عتبات،آنها در عراق باقی مانده و تحت فشار بودند»نیز یاد کرد.ر.ک:همان،شماره 158-17 سرطان 1302،ص 2.
(119)-روزنامه ایران،شماره 1409-29 سرطان 1302،ص 1.
(120)-در این میان میباید از تلاش خودجوش سرکنسولگری ایران در سـمیلا(هندوستان)نیز یاد کرد.سرکنسول مزبور (معزز الدوله)با رؤیت تلگراف رمز وزیر امور خارجه مبنی بر«تبعید شیخ مهدی خالصی از عراق عرب و عزیمت عدهای از آقایان علما به ایران و هیجان بـین جـامعه مسلمین»در 18 تیرماه بلافاصله با مقامات اداره سیاسی حکومت انگلیس در هندوستان مذاکراتی را برای مداخله آنان در موضوع عودت آقایان علما،شروع کرد،که البته به نتیجه نرسید.ر.ک:مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خـارجه،پرونـده شماره 20-27-1302.
(121)-روزنامه پیکان،شماره 40-18 سرطان 1302،ص 1.
(122)-همان،شماره 41-20 سرطان 1302،صص 2 و 1.
(123)-همان،شماره 42-22 سرطان 1302،صص 2 و 1.
(124)-روزنامه کار،شماره 58-21 سرطان 1302،ص 1.
(125)-روزنامه شفق سرخ،شماره 156-20 سرطان 1302،ص 1.
(126)-روزنـامه ایـران،شماره 1414-31 سرطان 1302،ص 1.روزنامه شفق سـرخ خـبر از حرکت او در بعد از ظهر 29 تیر میدهد.ر.ک:روزنامه شفق سرخ،شماره 159-30 سرطان 1302،ص 1.
(127)-روزنامه ایران،شماره 1417-7 اسد 1302،ص 2.در روزنامه ایزوستیا در شماره مورخ 4 اوت 1923 نوشته شد:«لرن با خود مکتوبی از طـرف فـیصل ملک بین النهرین بـه عـنوان شاه آورده که در آن تقاضای مراجعت علمای تبعید شده،رد شده بود.»ر.ک:مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.
(128)-روزنامه ایران،ش 1418،9 اسد 1302،ص 1.
(129)-خاطرات سردار اسعد بختیاری(جعفر قلی خان امیر بـهادر)،بـه کوشش ایرج افشار،تهران،انتشارات اساطیر، 1372،ص 97.
(130)-روزنامه شفق سرخ،شماره 152-8 اسد 1302،ص 2.
(131)-هفتهنامه قلم آزاد،شماره 5-8 1302،ص 2.
(132)-سردار اسعد بختیاری(جعفر قلی خان امیر بهادر)در خاطرات خود به این نکته در خراسان اشاره مـیکند.ر.ک: خـاطرات سردار اسـعد بختیاری،همان،ص 95.
(133)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.
(134)-روزنامه ایران،ش 1405،19 سرطان 1302،ص 2.
(135)-روزنامه شفق خراسان،شماره 156-20 سـرطان 1302،صص 3 و 2.
(136)-همان،شماره 155-18 سرطان 1302،ص 2.
(137)-همان،شماره 57پـ-23 سرطان 1302،ص 2.
(138)-همان،شماره 158-27 سرطان 1302،ص 3.
(139)-هـمان،شـماره 156-20 سـرطان 1302،ص 2.
(140)-همان،شماره 157-23 سرطان 1302،ص 2.
(141)-در همان روز خبرنگار نشریه مارنینگ پست چاپ لندن،از بغداد گزارش داد:«پیشبینی پارهای اشخاص راجع بـه تـبعید شیخ مهدی خالصی و پسران او و عزیمت علمای طراز اول شیعه به ایران و قیام قبایل شـیعیمذهب و حـدوث اغـتشاشات نظیر اغتشاشات 1920 به وقوع نپیوست و اشخاص مذکور همچون پیغمبر...کاذب جلوهگر شدهاند. فقط یک قـبیله نزدیک کربلا به محض شهرت خبر دستگیری،بیرقهایی برافراشته و مثل آن بود کـه به خیال جنگ افـتادهاند ولی فـورا بیرقها را فرود آورده،واقعه دیگری رخ ننمود و سایر عشایر هیچگونه علاقهمندی بروز نداده و علما هم مثل اینکه ضدیت شدید غیر منتظرهای به آنها وارد شده باشد گیج و مبهوت گردیده و برای تحریک و ایجاد اغتشاش بـذل مجاهدت جدی به عمل نیاوردند.»ر.ک:مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.
(142)-روزنامه کار،شماره 60-24 سرطان 1302،ص 2.
(143)-در همان زمان گزارشهایی از شروع اجرای مقدمات برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان در عراق و توزیع شب نامهها و صـورت فـتاوای علما در خصوص تحریم انتخابات در شهرهای مختلف عراق،به تهران ارسال میشد.ر. ک:مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-1302.یادآوری مینماید در روز 21 تیرماه شیخ صادق خالصی برادر آیت اللّه خالصی در کاظمین درگذشت.ر.ک:هـمان.
(144)-روزنـامه شفق سرخ،شماره 159-30 سرطان 1302،ص 3.
(145)-روزنامه ایران،شماره 1410-26 سرطان 1302،ص 2.
(146)-روزنامه شفق سرخ،شماره 157-23 سرطان 1302،ص 3.
(147)-همان،شماره 158-27 سرطان 1302،ص 3.
(148)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.
(149)-همان.
(150)-همان.
(151)-همان.
(152)-از جمله امضاکنندگان اعـلامیه فـوق«محمد جعفر مرتضی محلاتی،محمد رضوی،محمد طاهر الموسوی،محمد علی امامجمعه»بود.ر.ک:مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،همان.
(153)-روزنامه ایران،شماره 1414-31 سرطان 1302،ص 2.
(154)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،هـمان.
(155)-روزنـامه کـار،شماره 55-17 سرطان 1302،صص 1 و 2.
(156)-همان،شـماره 60-24 سـرطان،1302،ص 1.
(157)-روزنـامه شفق سرخ،شماره 156-20 سرطان 1302،ص 2.
(158)-روزنامه خاطرات عین السلطنه(قهرمان میرزا سالور)،ج 8،به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار،تهران انتشارات اساطیر،1379،ص 6644.
(159)-هـمان،ص 6645.
(160)-روزنـامه پیـکان،ش 43،8 اسد 1302،ص 2.
(161)-روزنامه ایران،ش 1409،24 سرطان 1302،ص 2.
(162)-همان،شماره 1411،27 سرطان 1302،ص 2.
(163)-مـرکز اسـناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.در حاشیه نامه فوق نوشته شده:«ضبط شود.»
(164)-روزنامه شفق سرخ،شماره 158-27 سرطان 1302،ص 2.
(165)-هـمان.
(166)-عـبد الهـادی حائری از چندین بار سفر لورن به بغداد در این رابطه یاد مـیکند.در منابع و اسناد مورد رجوع این مقاله تنها از یک سفر ذکر میشود.ر.ک:عبد الهادی حائری،همان،ص 177.
(167)-همان،ص 178-177.در همین رابـطه(مـوضعگیری مـلک فیصل)حائری در جایی دیگر از کتاب تشیع و مشروطیت از زبان مأمور بلندپایه انـگلیس در عـراق،مینویسد:«ملک فیصل و نخستوزیر عراق بر این عقیده بودند که وضع کنونی فرصت بیهمتایی است کـه بـتوان شـهرهای عراق را که در نظر شیعیان مقدس است از نفوذ فراوان ایرانیها پاک کرد.نفوذ ایـرانیها در عـتبات بـرای سالهای متمادی به زبان عربها به کار رفته و هدفش ادامه هرجومرج در میان قبایل بـوده اسـت.»ر.ک:هـمان،ص 176.
ادعای فوق را گزارشی که در همان روزها(نهم مرداد)از سوی نصرت الوزراء کاردار ایران در کربلا جـهت وزیـر امور خارجه ارسال شد،نیز تأیید میکند.در این گزارش پس از ذکر انجام مـقدمات بـرای شـروع انتخابات در عراق، نوشته شده است:«از قضیه تبعید علما اهالی عراق و خصوصا جماعت شیعه از مـلک فـیصل و حکومت او خیلی رنجش پیدا کردهاند و از شدت تنفر به او،اظهار تمایل به انگلیسیها مـیکنند.در کـربلا و نـجف گاهی بعضی شب نامهها و اعلانات بر ضد ملک فیصل و حکومت عراق به دیوارها میچسبانند و پلیـس صـبح آنها را جمع میکند.از قرار مسموع بعضی از عشایر فرات استشهادی نوشته که مـا حـکومت عـراقی را نمیخواهیم و انگلیس بلا واسطه را ترجیح میدهیم.آنچه این روزها محسوس میشود یکی از نتایج تبعید و تـوهین بـه عـلما و تجدید عداوت شیعه و سنی شده که تازه میرفت از خاطر طرفین فراموش شـود.چـون سنیهای جاهل از تبعید علما اظهار خوشوقتی میکنند و عواطف شیعه را جریحهدار میسازند و شیعهها نسبت بیوفایی و حقنشناسی بـه اهـل سنت میدهند و میگویند در اثر مساعی علما و فداکاری شیعه،عراق عرب استقلال یـافت ولی نـتیجه را سنیها بردند و همه ایشان به مراتب و مـناصب عـالیه رسـیدند و حالا هم زمام حکومت را در دست گرفتند و سـوء نـیت خود را نسبت به ما بروز دادند.بالاخره انگلیسیها از تبعید آقایان علما به دسـت حـکومت عراقی دو نتیجه عمده گرفتهاند یـکی آنـکه جماعت شـیعه را کـه اکـثریت مردم عراق را تشکیل میدهند به طـرف خـود متمایل ساخته و دوم اینکه اتحاد و اتفاق شیعه و سنی را رخنهدار نمودند و تخم نـفاق در مـیان آنها کاشتند.»ر.ک:مرکز اسناد تاریخی وزارت امـور خارجه،همان. البته خـاطرنشان مـیسازد که در ایران گزارشهایی از همدردی عـلمای اهـل سنت با علمای شیعه در دست است.از آن جمله در اواسط مردادماه تلگرافی«به امـضا عـموم علمای شافعی کردستان به مـرکز ارسـال شـد که در آن اظهار هـمدردی و مـوافقت کامل با روحانیون شـیعه و تـنفر از عملیات اخیر دولت انگلیس نمودهاند.».ر.ک:روزنامه شفق سرخ، شماره 154-17 اسد 1302،ص 3.
(168)-روزنامه شفق سرخ،شـماره 152-8 اسـد 1302،ص 2.
(169)-روزنامه ایران،شماره 1420-13 اسد 1302،صص 3 و 2.
(170)-روزنـامه شـفق سرخ،شـماره 154-14 اسـد 1302،ص 2.
(171)-عـین السلطنه سالور،همان،ص 6647.
(172)-خـاطرات سردار اسعد بختیاری(جعفر قلی خان امیر بهادر)،به کوشش ایرج افشار،تهران،انتشارات اسـاطیر، 1302،ص 97.
(173)-روزنـامه شفق سرخ،همان.
(174)-روزنامه پیکان،شـماره 46-19 اسـد 1302،ص 3.
(175)-روزنـامه شـفق سـرخ،همان.
(176)-مرکز اسـناد تـاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-27-1302.
(177)-روزنامه ایران،شماره 423-17 اسد 1302،ص 1.
(178)-روزنامه شفق سرخ،شماره 154-17 اسد 1302،ص 2.
(179)-روزنامه ایران،هـمان.
(180)-هـمان،شـماره 1425-20 اسد 1302،ص 1.
(181)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،هـمان.
(182)-هـمان،شـماره 1427-23 اسـد 1302،ص 2.
(183)-هـمان،شـماره 1427-23 اسد 1302،ص 2.
(184)-همان،شماره 1425-20 اسد 1302،صص 2 و 1.
(185)-روزنامه پیکان،شماره 47-23 اسد 1302،ص 2.
(186)-روزنامه شفق سرخ،شماره 155-20 اسد 1302،ص 3.
(187)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،همان.
(188)-روزنامه خاطرات عین السلطنه،ص 6648.
(189)-روزنامه ایران،شـماره 1427-23 اسد 1302،ص 1.
(190)-روزنامه شفق سرخ،شماره 149-30 سرطان 1302،صص 2و 1.
(191)-همان،شماره 157-24 اسد 1302،ص 2.
(192)-روزنامه پیکان،شماره 42-22 سرطان 1302،ص 4.
(193)-روزنامه پیکان،شماره 42-22 سرطان 1302 ص 4.
(194)-روزنامه شفق سرخ،شماره 171-7 سنبله 1302 ص 2.
(195)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،همان.
(196)-در هـمان زمـان به گزارش کارگزار وزارت امور خارجه در خرمشهر در تاریخ 20 مردادماه«روابط سردار اقدس[شیخ خزعل]با امیر فیصل به واسطه عشایر خودشان که در اطراف بصره است ظاهرا بد نیست.لیکن به واسطه سـوء رفـتار امیر فیصل نسبت به علما و زوار،[سردار اقدس]مکدر و متألم[است.]از قرار مذاکراتی که فدوی با معزی الیه نموده در این قضیه کمال متابعت را با نظریات دولت داشـته و خـود را خدمتگزار و تابع سیاست دولت میداند.»ر.ک:مـرکز اسـناد تاریخی وزارت امور خارجه،پرونده شماره 20-1302.همچنین در بخشی از گزارشی که نصرت الوزراء کنسول ایران در کربلا در 23 مردادماه به تهران ارسال کرد.میخوانیم:«بعد از مهاجرت اجباری آقایان عـلما،مـردم عتبات از ایران و عرب هـمه مـنتظرند که ببینند دولت ایران در جبران اهانت و ترتیب مراجعت ایشان چه اقداماتی خواهند فرمود.در واقع قضیه تبعید ایشان لطمه بزرگی به حیثیات ملی و مذهبی ایران زده و این مسئله محتاج جبران است.دولت باید یـک تـرتیب صحیحی برای مراجعت ایشان به بین النهرین بدهد و هرچه زودتر این اقدام به عمل آید بهتر است.اینکه بقای آقایان علما در ایران صلاح نیست و مصلحت سیاسی دولت امروز در این است کـه مـرکز ریاست روحـانی ایران عتبات عالیات بوده و این صفحات به وجود علما و مجتهدین عظام معنا به ایران رابطه و اتصال داشـته باشد.»ر.ک:مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،همان.
(197)-همان.
(198)-همان.
(199)-همان.
(200)-ایـن واقـعه اتـفاق نیفتاد.
(201)-همان.
(202)-همان.
(203)-در مجموعه مورد رجوع دیده نشد.
(204)-در مجموعه مورد رجوع دیده نشد.
(205)-مرکز اسناد تاریخی وزارت امـور خـارجه،همان.
(206)-روزنامه ایران،ش 1427-23 اسد 1302،ص 1.
(207)-همان،شماره 1430-27 اسد 1302،ص 1.
(208)-همان،شماره 1428-24 اسد 1302،ص 1.
یادآوری مینماید«آیـت اللّهـزاده خـراسانی،آیت اللّهزاده شیرازی و شهرستانی»در ادراک باقی مانده و با تأخیر به سمت قم به راه افتادند.ر.ک:همان،شـماره 1430-27 اسد 1302،ص 1.
(209)-همان،شماره 1429-25 اسد 1302،ص 1.
(210)-همان،شماره 429،25 اسد 1302،ص 1.
(211)-روزنامه ایران،ش 1425،20 اسد 1302،ص 2.
(212)-در این میان گـزارش ایزوسیتا از وضعیت ایران کـه در صـفحات قبل بیان شده و در آن به ممانعت سفر علما به تهران اشاره شده،درخور توجه است.
(213)-روزنامه ایران،ش 1430،27 اسد 1302،ص 1.
(214)-همان،شماره 1431-28 اسد 1302،ص 1.
(215)-همان.
فصلنامه مطالعات تاریخی-پاییز 1383 - شماره 4 -صفحه 9
نظرات