امام خمینی و مبانی حمایت از فلسطین


سیدمهدی موسوی کاشمری
1381 بازدید
انقلاب اسلامی فلسطین

 امام خمینی و مبانی حمایت از فلسطین

لزوم مقابله با دشمن از اموری که ریشه در فطرت بشر و هر موجود زنده ای دارد, مقاومت و ایستادگی در برابر هر موجودی است که اساس حیات او را مورد تهدید قرار دهد. موجودی که از این ویژگی بی بهره باشد یا مرده است یا در ساختمان وجودی او نقصی آشکار پدیدار گشته است. تهاجم و تعرض حیوان به انسان یا حیوانی دیگر ویا تعرض انسان به حیوان در چارچوبی خاص, چون در دایره طبیعت و عوامل بقا و در راستای چرخه روزی رسانی و ارتزاق است, به دشمن توصیف نمی شود و لذا بدی و شرارت هم ندارد, در حالیکه که بر خلاف اعتقاد فیلسوفانی همچون طامس هانز, که بشر را موجودی فطرتا شریر می داند, ریشه انسان از انس گرفته شده و طبیعت او بر اساس الفت, همیاری و مهربانی به یکدیگر نهاده شده است و لذا تعرض هر یک از انسانهابه انسانی دیگر چون خروج از مقتضیات فطرت وطبیعت بشر است و با انگیزه هایی خارج آن صدور می یابد, به دشمنی و عداوت توصیف می شود و از دیدگاه عقل و دین زشت و گناه شمرده می شود. دشمنی گاهی با انگیزه های شخصی صورت می پذیرد و گاهی هم انگیزه های آرمانی و اعتقادی دارد. مورد دشمنی در نوع اول خود اشخاص اند در حالی که در نوع دوم خود اشخاص اصالتا مورد عداوت نیستند بلکه در اصل, عقیده, عمل و رفتار کسی و یا قومی مبغوض و منفور دیگری واقع می شود. و کینه توزی و ستیزه جویی با اشخاص تابعی از آن به حساب می آید. ولذا دشمنیهای شخصی قابل عفو و گذشتند و می توان با برخی جبرانها و درگذشتن از حقوق و رویکردهای عاطفی, آن را از بین برد و یا از شدت آن کاست. در حالی که عداوتهای نوع دوم, نه قابل اغماض اند و نه می توان با اظهار دوستی و محبت آن را تبدیل به دوستی واقعی کرد. و جز با از بین بردن مرکز دشمنی, راهی برای علاج آن نیست. و فرقی نمی کند که این اعتقاد و آرمان حق باشد و یا باطل, در هر صورت دارنده هر عقیده ای مورد خصومت جبهه مقابل خود خواهد بود. روزی معاویه توسط مروان حکم از ام کلثوم دختر حضرت زینب و عبداله جعفر برای فرزندش یزید خواستگاری کرد, مروان نیز به عبداله مراجعه کرد و داستان را با او در میان گذاشت. او نیز اظهار کرد که با وجود د ائی دخترش امام حسین علیه السلام از او اختیاری ندارد و هر چه را ایشان به مصلحت بدانند عملی می شود. مروان هم جریان را در مسجد با آن حضرت مطرح کرد. او ضمن گفتگوی خود فواید این کار را برشمرد از جمله این که گفت: بین شما و بنی امیه عداوت با پیشینه ای است و امید است که با این ازدواج, کینه ها تبدیل به محبت شود و دشمنی ها به صفا و دوستی تغییر یابد. امام حسین علیه السلام ضمن پاسخ به هر یک از آن موارد فرمود:. « . . ولی نسبت به ایجاد صلح بین این دو قبیله, پس ما گروهی هستیم که با شما به خاطر خدا دشمنی کردیم و برای دنیا نمی توانیم از آن دست برداریم. به جان خودم سوگند که رابطه نسبی بین ما و شما از بین رفته است و بی اثر است تا چه رسد به رابطه سببی . . . ( 1 ) قرآن کریم در آیات مختلف, جریان حق و باطل را در مقابل هم و در تضاد با یکدیگر معرفی کرده است که با وجود هر یک, دیگری رخت بر می بندد و آن دو را همواره در ستیز با هم دانسته است . ( 2 ) برای نمونه می فرماید: « بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هوزاهق و لکم الویل مما تصفون » بل ما با حق بر باطل می کوبیم و آن را نابود و فانی می کنیم و وای بر شما از وصف باطلی که بر خدا می کنید. ( 3 ) . در این بیان زیبا و استعاره به کار رفته است یکی واژه « قذف » که به معنای افکندن و پرتاب کردن با سنگ و امثال آن است و دیگری « یدمغه » که به معنای اصابت به مغز سر و متلاشی شدن آن است, و بدینوسیله بلیغترین صورت ناسازگاری و دشمنی این دو با هم نشان داده شده است, عداوتی که هیچگاه دوستی نمی پذیرد و از میان نمی رود. و بر این اساس خداوند که خود, عین حق است( 4 ) نسبت به کافران که آنان را پیروان باطل معرفی کرده است . ( 5 ) اعلام دشمنی کرده( 6 ) وآنان را نیز دشمنان خود و مومنان برشمرده است . ( 7 ) و با صراحت, دشمنی مشرکان و جبهه باطل را بااهل ایمان, بر سر دین و آئین آنها دانسته است و می فرماید: « و لا یذالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم ان استطاعوا.. . . » کافران همواره باشما در ستیزند تا این که اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند. ( 8 ) و نیز می فرماید: « لن ترضی عنک الیهود ولاالنصاری حتی تتبع ملتهم. . . » هرگز یهود و نصرانیان از تو خشنود نمی شوند مگر این که از طریقه دست برداری و به راه آنان بپیوندی( 9 ) در این آیه یهود و مدعیان پیروی از حضرت مسیح علیه السلام نمونه هایی از این ناخشنودی وستیزه جویی معرفی شده اند و در آیه ای دیگر قوم یهود نسبت به مومنان از عنودترین ولجوجترین دشمنان به حساب آمده اند. در این آیه فرموده است: « لتجدن اشذ الناس عراو0 للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا » پرکینه ترین قوم با اهل ایمان را یهودیان و مشرکان می بینی( 10 ) بنابراین دوستی با کافران نه برای مومنان ممکن است و نه به مصلحت آنان. ممکن نیست زیرا با وجود ثبات اهل ایمان بر اعتقاد خود و لجاجت پیروان کفر و شرک بر راه خویش, چنین کاری در حقیقت جمع دو ضد است و به مصلحت نیست, زیرا اظهار دوستی با آنها رفته رفته فرد و یا جامعه ایمانی را از معنویت و توحید دور می کند و به تدریج میل به سوی آنان با تشدید دلبستگی ها به دنیا و جلوه های فریبنده آن و تضعیف روح ایمان و توکل, در دلهای مومنان تقویت می شود و اندیشه وفکر آنها با آمال و مقاصد دشمنان دین دمساز می گردد و از دیدگاه خداوندی چنین اتفاقی جز زیان و هلاکت در پی نخواهد داشت. قرآن کریم می فرماید: « ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار » به ظالمان و کفر پیشگان میل نکنید که آتش انتقام الهی شما را خواهد گرفت( 11 ) و به پیامبر (ص) آیه آیه دستور می دهد: « یا ایهاالنبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم. . . » ای پیامبر با کافران و منافقان به مبارزه برخیز و بر آنها سخت بگیر. ( 12 ) . و در جای دیگر پیروان آن حضرت را مهربانان نسبت به یکدیگر و شدیدا در برابر کفر پیشه گان برشمرده است( 13 ) و با تاکید و اصرار فراوان جامعه ایمانی را از تمایل وایجاد پیوند دوستی با آنان برحذر داشته است و می فرماید: « یا ایهاالذین آمنوا لا تتخذوالیهود و النصاری اولیا بعضهم من بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله یا یهدی القوم الظالمین » ای اهل ایمان, یهودیان و نصرانیان را دوستان خود مگیرید, آنان پشتیبان هم اند و هر کس از شما آنان را دوست خود گیرد از آنان به شمار می رود و خداوند گروه ستمکار را هدایت نمی کند » (14 ) بدین ترتیب جامعه ایمانی و قرآنی, تا زمانی که با هدایتهای علوی و فاطمی و حسینی همراه است و در حزب وگروه آنان قرار دارد نه کینه دشمنان خدا و پیامبرش نسبت به او کاسته می شود و نه او مجاز است تا در برابر آنان از خود مهانت و سستی نشان دهد و در غیراینصورت این خود حاکی از بروز انحراف و ضعف بنیه ایمانی و اعتقادی و بویژه محبت دنیا و شدت دلبستگیهایی به آن است که به گفته رسول خدا صلی اله علیه و آله این خود سرچشمه همه خطاها, اشتباهکاریها و انحرافهاست( 15 ) و « بدیهی است , انسان وقتی به زندگی خاکی دل بست و طمع به قلبش راه یافت, ذلت و بردگی را نیز باید پذیرا باشد. بنیانگذار جمهوری اسلامی با بهره گیری از هوش سرشار و ایمان مستحکم خود عمق دشمنی استکبار و صهیونیسم جهانی بر ضد اسلام و مسلمانان را پیش از همه به درستی دریافت و بی محابا و شجاعانه در برابر آنان به اعلام موضع پرداخت. ما در ادامه این قسمت نخست به نقل برخی مواضع سرسختانه و شدید آن بزرگوار در قبال صهیونیسم در سالهای پیش از پیروزی انقلاب و آن گاه به بیاناتی از ایشان پس از پیروزی و در دوران برقراری نظام جمهوری اسلامی در این باره می پردازیم. ایشان در سخنرانی خود در تاریخ 1342,2,12 می فرماید: . « . . من به سران ممالک اسلامی و دول عربی و غیرعربی اعلام می کنم: علمای اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب, با دول اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست و از پیمان با اسرائیل دشمن اسلام ودشمن ایران متنفر و منزجر است, این جانب این مطلب را به صراحت گفتم, بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند. » و در پاسخی که در تاریخ ,2,16 همان سال به نامه علما همدان می نویسند یادآوری می کنند:. « . . امروز مسلمین و خصوص علمای اعلام در مقابل خدای تبارک و تعالی مسئولیت بزرگی دارند, با سکوت ما نسل های آتیه الی الابد در معرض ضلالت و کفر هستند و مسئول آن ماهستیم. خطر اسرائیل و عمال ننگین آن, اسلام و ایران را تهدید به زوال می کند. من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستم. از علما اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم, با تشریک مساعی, قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند. . . ( 17 ) هم ایشان در بخشی از پیام خود به ملتهاو دولتهای اسلامی در تاریخ 1343,3,18 می نویسند . . . کرارا دولتها را به خصوص دولت ظظایران را از اسرائیل و عمال خطرناک آن تحذیر نمودم. این ماده فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشه های فسادش هر روزی ممالک اسلامی را تهدید می کند, باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام ریشه کن شود.. . رابطه با اسرائیل و عمال آن چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی حرام ومخالفت با اسلام است . . . ( » 18 ) آن بزرگوار راحل (ره) در قسمتی از پیام خود به مناسبت برگزاری کنگره حج در تاریخ 63,6,7 می نویسند: « مسلمانان حاضر در مواقف کریمه, از هر ملت و مذهب که هستند باید به خوبی بدانند که دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه وآله وسلم, ابرقدرتها, خصوصا آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته و برای چپاول مخازن عظیم زیرزمینی و روی زمینی این کشورها, از هیچ جنایت و توطئه ای دست بردار نیستند.. . برادران و خواهران باید بدانند که آمریکا و اسرائیل با اساس اسلام دشمنند چرا که اسلام وکتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگری شان می دانند. . . ( » 19 ) و باز هم ایشان به مناسبت روز قدس می گویند:. « . . روز قدس روزی است که باید به همه ابرقدرتها هشدار داد که باید دست خود را از روی مستضعفین بردارند و سر جای خود بنشینید. اسرائیل دشمن بشریت, دشمن انسان, که هر روز غائله ایجاد می کند و برادرهای ما را در جنوب لبنان به آتش می کشد, باید بداند که اربابهای او دیگر رنگی ندارند و باید انزوا اختیارکنند. . . ( » 20 ) آن چه از سخنان آن بزرگوار راحل و وجدان بیدار امت سلامی نقل شد, شمه ای از بسیار گفته ها و نوشته های آن راد مرد بزرگ است , « ان فی هذا لبلاغالقوم عابدین( » 21 ) ادامه دارد. پی نویسها: ( 1 ) بحارالانوار, ج ,44 ص .207 ( 2 ) نگاه کنید سوره اسرا آیه .81 رعد, آیه ,17 سبا , آیه .49 ( 3 ) سوره انبیا, آیه .17 ( 4 ) سوره لقمان , آیه ,30 ( 5 ) سوره محمد, آیه .3 ( 6 ) سوره بقره , آیه .98 ( 7 ) سوره ممتحنه , آیه .1 ( 8 ) سوره بقره , آیه .217 ( 9 ) سوره بقره , آیه 120 ( 10 ) سوره مائده آیه .82 ( 11 ) سوره هود, آیه .113 ( 12 ) سوره توبه , آیه ,73 تحریم , آیه 9 ( 13 ) سوره فتح , آیه .29 ( 14 ) سوره مائده آیه 15 ( 15 ) اصول کافی , دارالکتب الاسلامیه , ج ,2 کتاب الایمان و الکفر, باب حب الدنیا و الحرص علیها, ج ,1 ص 315 ( 16 ) صحیفه نور, ج ,1 ص 48 , تبیان , دفترچهارم , فلسطین از دیدگاه امام خمینی (ره) , موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی, ص 53 ( 7 ) صحیفه نور, ج ,1 ص ,50 تبیان , همان , ص .53 ( 18 ) صحیفه نور, ج .1 ص ,139 تبیان , همان , ص .56 ( 19 ) صحیفه نور, ج ,19 ص 46 , تبیان , همان , ص .5 ( 20 ) صحیفه نور, ج ,8 ص ,233 تبیان , مان ص 154 ( 21 ) سوره ص , آیه .23 * قرآن کریم می فرماید: به ظالمان و کفر پیشگان میل نکنید که آتش انتقام الهی شما را خواهد گرفت. * حضرت امام خمینی: علمای اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب, با دول اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست و از پیمان با اسرائیل دشمن اسلام و دشمن ایران متنفر و منزجر است, این جانب این مطلب را به صراحت گفتم , بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند. حضرت امام خمینی: * من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزنی قائل نیستم. از علما اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم, با تشریک مساعی, قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند. * برادران و خواهران باید بدانند که آمریکا و اسرائیل با اساس اسلام دشمنند چرا که اسلام و کتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگری شان میدانند.

 حمایت از مظلوم از جمله سفارشهای ماندگار حضرت علی علیه السلام پیش از شهادت خود خطاب به فرزندان گرامی اش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام, وصیت نامه ای است که آن را اینگونه آغاز کرده است: « اوصیکما و جمیع ولدی و من بلغه کتابی بتقوی الله. . . . » شما و تمام فرزندان و همه کسانی که این پیام به آنان برسد را به تقوی الهی سفارش می کنم . ( 1 ) براساس این فراز, بی تردید آن چه در این وصیت نامه ذکر شده است خواسته هایی اند که از فردفرد مسلمانان و پیروان آن حضرت , پایبندی بدان مورد انتظار است. در این سفارشنامه, امیرمومنان به مسایلی اشاره می کنند که حیات دینی, اخلاقی و اجتماعی مردم بسته به آن است. از جمله این که می فرماید:. « . . . کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا » . با ستمگر دشمن و با ستمدیده کمک و یاور باشید. در تحلیل این سخن نکاتی به نظر می رسد که بدان می پردازیم و مطالب خود را در قالب همین نکات بیان می کنیم. 1 نکته نخست آن که علی علیه السلام در این فراز نمی فرماید: با ظالم مبارزه و دشمنی کنید و به یاری مظلوم بشتابید بلکه با عنایت به جمله « کونا » که مقید ثبات و استمرار است, نشان می دهد که اساسا باید جهاد و برخورد با ظالم و حمایت از مظلوم به عنوان وصفی ثابت و ماندگار, در جان و روح مومن راسخ شده و ملازم و همراه او باشد. برخی در آزادی خواهی و ستم ستیزی حال به حال اند. روزی به اقتضای زمان ضداستکبارند و در میدان مبارزه با آن هر سازشکار کم همت را به باد حمله و سرزنش خود می گیرند, ولی همینان زمانی دیگر با تغییر اوضاع و احوال رنگ باخته و چهره عوض می کنند در حالی که ظالم امروز همان ظالم و مظلوم کنونی نیز همان مظلوم است. این تغییر و تبدیلها ناشی از این است که اینان از آن روزی که وارد این میدان شدند, پایه های اعتقادی کار خویش را استحکام نبخشیدند و ایمان و باورهای خود را مستدل و بنیانی نکردند و لذا رفته رفته که به عیش و نوش و راحتی و رفاه دنیا خو گرفتند جلال و جمال اردوگاه استکبار, دل و عقل آنان را ربوده و فکرشان را خام کرده است. و بدیهی است قلبی که مرعوب ستمگر شود, چگونه می تواند در برابر او ایستادگی کرده و از مظلوم حمایت و دفاع کند قرآن کریم می فرماید: « الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله و مانزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوالکتاب من قبل فطال علیهم الا مد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون » آیا زمان آن فرانرسیده است که قلوب مومنان برای یاد و نام خدا و آیات الهی خاشع شود و همچون کسانی که پیش از این به آنان کتاب آسمانی داده شد نباشند که بین آنان و پیامبرانشان زمانی طولانی فاصله افتاد در نتیجه قلبهای آنان دچار قساوت شد و بسیاری از آنها فاسق اند. ( 2 ) در شان نزول آیه نقل شده است که مسلمانان تا وقتی در مکه بودند در سختی و فشار بودند پس از هجرت برخی از آنان که در سالهای بعد وضعی بهتر یافتند و به ناز و نعمت نسبی دست یافتند, آثاری از تغییر حال در آنان دیده شد و آنگونه که سابقا بودند پایداری نمی کردند در حالی که از آنان انتظار می رفت روز به روز به استقامت و ثبات خود بیفزایند و لذا این آیه نازل شد و خداوند آنها را بر این سستی و ضعف مورد عقاب خود قرار داد و پس از آن مومنان همدیگر را بدین جهت ملامت می کردند. ( 3 ) این هشدار و توبیخ الهی, اعلام خطری است مستمر برای همیشه تا همگان به یاد داشته باشند که دلبستگیهای به عالم خاک رفته رفته انسان عرشی را فرش نشین کرده و از اوج افلاک به زیر می کشاند.

بنیانگذار جمهوری اسلامی می گویند: « هر چه وجهه قلب به تدبیر امور و تعمیر دنیا بیشتر شد و علاقه افزون گردید, غبار مذلت و سکنت بر او بیشتر ریزد و ظلمت مذلت و احتیاج, زیادتر آن را فراگیرد » (4 ) و باز می گویند: « هر چه توجه نفس به دنیا بیشتر گردد, به همان اندازه از توجه به حق و عالم آخرت غافل گردد » (5 ) 2 نکته دیگر این که حضرت علی علیه السلام تنها به این که باید دشمن ستمگران بود اکتفا نکرد بلکه اضافه بر آن می فرماید: « یاور مظلوم باشید » و این بدان جهت است که تنها اعلام دشمنی با ستمگر و موضع گیری در برابراو کفایت نمی کند بلکه باید در ابعاد گوناگون و در حد توان و امکان در میدان عمل نیز به حمایت و فریادرسی از مظلوم اقدام کرد. امام خمینی در بیان سیاست خارجی جمهوری اسلامی می گویند: « ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم( » 6 ) و نیز نمی توان از مظلوم حمایت کرد ولی در عین حال با ظالم هم روابط حسنه برقرار کرد و بر همین اساس آن بزرگوار می گویند: « ما وظیفه داریم پشتیبان مظلوم و دشمن ظالم باشیم( » 7 ) 3 نکته دیگر این که در این فراز از سخن امام علیه السلام ظالم و مظلوم مدار حکم اند, نه ظالم غیرمسلمان و یا مظلوم مسلمان. نباید این اگر یکی از اهل اسلام نیز عنوان ستمگر یافت مبارزه با او نیز در دائره همین وظیفه است. یافتن این عنوان نیز یا به این است که خود به طور مستقیم به ستم و تعدی نسبت به دیگری بپردازد و یا این که در کارزار و میدان مبارزه ظالم و مظلوم, جانب متجاوز را گرفته و از او حمایت کند و بر ضرر مظلوم اقدام و عمل کند. و به نظر می رسد مطابق این سخن حتی اگر مسلمانی نسبت به غیر همکیش خود نیز ستم روا دارد و خارج از موازین شناخته شده شرعی و قانونی به او تعرض کند سایر مسلمانان باید به دفع تجاوز او بپردازند. و همچنین در مورد مظلوم نیز تفاوتی نمی کند که به چه دینی پایبند است و در چه نقطه ای زندگی می کند. امام خمینی (ره ) می گویند: « ما طرفدار مظلوم هستیم, هر کسی در هر قطبی که مظلوم باشد ما طرفدار آنها هستیم . ( » 8 ) و باز: « تکلیف اسلامی مسلمانان است که اگر کسی مظلوم واقع شد, باید به آنان کمک کرد. ( » 9 ) و باز: « ما به پیروی از اسلام بزرگ, از جمیع مستضعفان حمایت می کنیم . ( 10 ) بنابراین وقتی اساس دین در این وظیفه دخالتی نداشته باشد, بی تردید مذهب خاص و اختلافات درون دینی نیز دخالتی در آن نخواهد داشت برخی ساده اندیشان می پندارند چون مردم فلسطین شیعه نیستند, پس ما در برابر حمایت و دفاع از آنان چندان وظیفه ای نداریم. در حالی که استکبار جهانی و صهیونیسم اساس مسلمانی و عالم اسلام را هدف گرفته است و تجاوز آنها به مذهب و ملت و مرام خاصی نیست, گذشته از این که وظیفه دفاع از مظلوم تکلیفی مطلق است و اختصاص به دین و آئین معین ندارد تا چه رسد به مذهبی خاص در درون دین. 4 براساس این آموزه و سفارش , باید با ستمگر دشمنی کرد, خواه او نیز با ما مستقیما در حال مخاصمه باشد یا نباشد و حتی در صدد ایجاد روابط دوستی و عادی سازی مناسبات باشد. برخی می گویند چرا باید با اسرائیل دشمنی کنیم ! ما اگر دست از خصومت با صهیونیستها برداریم, آنها نیز برای ما مزاحمت ایجاد نمی کنند و در این صورت بسیاری از مشکلات کنونی ما در سطح جهانی حل خواهد شد. در حالی که اولا: فرضا بپذیریم که هم اکنون آنان به طور مستقیم با ما در نبرد نیستند و براساس آن چه گفتم و خواهیم گفت. بی تردید آنها در صورت توفیق به برقراری آرامش مرگبار در جبهه اول مسلمانان و آسودگی خیال خود از ناحیه آن, سایر نقاط دنیای اسلام را نیز از تجاوزات و ستم خود بی بهره نخواهند گذاشت. و دیر یا زود به سراغ آنها نیز خواهند شتافت و در حقیت این درگیریهای خط اول است که آنان را مشغول داشته و دامنه تعدیهای آنها را به طور نسبی از ما دور ساخته است. و ثانیا: جامعه اسلامی یا بنا دارد مسلمان و مومن زندگی کند و بر محور قانون وحی حرکت کند و یا حداقل می خواهد در چارچوب اصول و شرافتهای انسانی به سر برد, در صورت اول چگونه می تواند این چنین باشد ولی نسبت به مصیبتها و محنتهایی که بر بخشی از پیکر دنیای اسلام وارد می شود بی تفاوت باشد در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود: « المومن اخو المومن کالجسد الواحد ان اشتکی شیئا منه و جد الم ذالک فی سایر جسد » مومن برادر مومن همچون بدن واحدند, اگر در عضوی از اعضای خود احساس درد کرد, سایر اندام او را نیز فرا می گیرد. ( 11 ) و نیز فرمودند: « انما المومنون اخو0 بنواب و ام , و اذا ضرب علی رجل منهم عرق سهرله الاخرون. » مومنان نسبت به هم برادر و فرزندان یک پدر و مادرند اگر رگی از یکی از آنان زده شد, خواب از چشم دیگران ربوده می شود. ( 12 ) و در صورت دوم, آیا می توان زندگی انسانی داشت ولی از احساسات و عواطف بشری بدور بود چگونه می توان انسان زیست , ولی نسبت به سرنوشت هم نوع خویش حساسیتی از خود بروز نداد و بی گمان چنین بی تفاوتی نشان از دور افتادن از طبیعت انسانی و فروغلطیدن در زندگی حیوانی دارد. 5 و آخرین نکته این که واژه خصم و عون در این کلام , مطلق است و به زمینه ای خاص مقید نیست و لذا ابراز دشمن و اعمال خصومت با ظالم و حمایت و دفاع از مظلوم در بعدی ویژه محدود نیست بلکه ابعاد مختلف آن را شامل است و به تعبیر دیگر هر کاری بر ضد ستمگر که او را از ستم پیشه گی دور و شرارت او را از سر مظلوم دفع کند مطلوب است و همین طور هر عملی که به ستمدیده توان مقابله با دشمن دهد و مقاومت او را در برابر ظالم تامین کند, از خواسته های مولا از پیروان خویش است و لذا ابعاد اقتصادی, سیاسی معنوی با اعلام حمایتها و تشکیل اجتماعها و حتی نظامی در دایره این خواسته است. تنها چیزی که این وظیفه بدان مقید است استطاعت و قدرت عقلی است بدین معنا که حرکت و اقدام در این راه در ابعاد گوناگون آن تکلیفی الهی است که باید به دنبال آن بود مگر این که در عمل معلوم باشد که چنین اقدام و کاری از توانایی اقدام کننده خارج است و حرکتی ناکام و ناموثر خواهد بود. قرآن کریم می فرماید: « و مالکم لاتقاتلون فی سبیل اله و المستضعفین من الرجال و النسا و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القری0 الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا » چه شده است شما را که در راه خدا و مردان و زنان مستضعفی که می گویند پروردگارا ما را از این سرزمینی که مردمان آن ستم پیشه اند و برای ما از پیشگاه خود راهبر و یاوری قرار ده , نبرد نمی کنید. ( 13 ) امام خمینی براساس همین مبنا, از اهداف اساسی و استراتژیک حرکت انقلابی خود در دوران مبارزه با حکومت شاهی و سپس در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی را, مبارزه بی امان و پیگیر با استکبار جهانی در راس آن دولت امپریالیسم آمریکا و همدستان او بویژه رژیم اشغالگر قدس قرار داد و همواره بر ضد غاصبان فلسطین و صهیونیسم جهانی و حمایت از ملت مظلوم آن سرزمین اعلام موضع قاطع و صریح داشت و از عمق جان خویش از متجاوزان به حقوق آن مردم ستمدیده احساس نفرت و دشمنی می کرد. ایشان ضمن پیامی در تاریخ 1358,11,22 می نویسند: « . . . ما از مردم بی پناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع می کنیم. اسرائیل این جرثومه فساد همیشه پایگاه آمریکا بوده است. من در طول نزدیک به بیست سال, خطر اسرائیل را گوشزد نموده ام, باید همه بپاخیزیم و اسرائیل را نابود کنیم و ملت قهرمان فلسیطن را جایگزین آن گردانیم . . . ( » 14 ) باز هم ایشان در بخشی از پیامی دیگر اینگونه اظهار می کنند: . « . . اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجد قدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتی دغلباز با مسلسل جواب شنیده اند, برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردی خود را با آنان اظهار نکنند . . . ( » 15 ) گفته ها و نوشته های آن بزرگوار راحل در این باره فراوان است.

 که به همین دو نمونه بسنده می کنیم. « ان فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید » . ( 16 ) پی نویسها: 1 ) نهج البلاغه , تحقیق صبحی صالح , ص ,421 نامه 47 2 ) سوره حدید , آیه 16 3 ) مجمع البیان , داراحیا اثرات العرب , بیروت , ج ,9 ص 237 4 ) کلمات قصار, امام خمینی , موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ص 77 5 ) همان جا. ( 6 ) همان , ص 143 7 ) همان جا 8 ) همان جا 9 ) همان جا 10 ) همان , ص 219 11 ) سیدعبدالرشیز الاخلاق , کتابفروشی بصیرتی قم , ص 96 12 ) همان جا 13 ) سوره نسا, آیه 75 14 ) صحیفه نور, ج ,11 ص 266 تبیان , دفتر چهارم , فلسطین از دیدگاه امام خمینی (ره) موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ص 132 15 صحیفه نور, ج ,16 ص .129 همان , ص 142 16 ) سوره ق , آیه 37

اهتمام به امور مسلمانان

بررسی جامع و منصفانه در منابع و متون اسلامی بوضوح نشان می دهد که این دین, آئینی فردگرا نبوده و تعلیماتش تنها اصلاح کننده رابطه بین شخص و خالق خود نیست, بلکه دینی است جمع گرا که در عین توجه به فرد و نیازهایش, او را موجودی اجتماعی می داند و تامین احتیاجات او را تنها در بعد فردی خلاصه نمی کند بلکه مطالبات جمعی و ساماندهی مناسبات اجتماعی در ابعاد گوناگون حیات بشری و پیوند دادن آن با مبدا هستی را از اهداف اصلی خود می داند. البته بنابر گزارش قرآن مجید تمام انبیا دارای همین صبغه و مقصد بودند. و می فرماید: « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط. . . » ما رسولان خود را فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان فرود آوردیم تا مردم به عدالت و قسط قیام کنند. . ( » 1 ) گرچه متاسفانه وقوع تحریف در ادیان الهی بویژه در مورد مسیحیت که هم اکنون بیشترین پیروان را در سطح جهان دارد و از طرف دیگر عملکرد بدو فسادآمیز دستگاه کلیسا و منسوبان به آن در طی قرون, موجب شد تا تعالیم دینی مسیحیت به عامل عقب ماندگی متهم شود و رفته رفته از صحنه زندگی اجتماعی به اندرون کلیساها آن هم در ایام و اوقاتی خاص رانده شود. غرب با پس نهادن آموزه های کلیسایی و رویکردی پرشتاب به علوم و دانش بشری موفق شد تا روز به روز, مراحل رشد صنعتی و فن آوری را پشت سر گذارد, در حالی که کشورهای اسلامی همچنان گرفتار و درگیر با حکومتهای عیاش و فاسد در غفلت و عقب ماندگی به سر می بردند. با باز شدن درهای دنیای غرب و صدور فرآورده های تکنولوژی غربی به دنیای اسلام, که با انتقال فرهنگ آنان همراه بود, به تدریج این اندیشه در اذهان عده ای پیدا شد که گویا دین مایه عقب ماندگی کشورهای اسلامی است و اینان نیز اگر بخواهند به رشد صنعتی برسند, لزوما باید همچون مغرب زمین با اساس حضور دین در صحنه های زندگی مردم خداحافظی کرد, غافل از این که فرقی بسیار ین اسلام و مسیحیت است. اسلام در اصل کاملترین دین الهی برای تامین نیازهای فردی و جمعی بشر است که تحریفی هم در ساحت آن رخ نداده است, در حالیکه مسیحیت نه کمال اسلام را دارد و نه سلامت و مصونیت آن را. تمام فلاکتها و مصیبتهایی که بر سر مسلمانان آمده است از ناحیه حکومتها و دولتهای فاسد آن بوده است که جز عیاشی و هرزگی و یا زورگویی و استبداد خصلت دیگری نداشتند, بنابراین در محیطهای اسلامی دین عامل عقب ماندگی نبوده است زیرا در تمام آموزه های دین اثری از بی توجهی به علم نمی بینیم, بلکه این فساد حاکمان و عوامل دیگر بوده است که در این جهت دخالت داشته است. اسلام گرچه در اصل برای همه بشریت است ولی در عمل , کسانی که به این دین گرایش پیدا می کنند و بر محور آن گرد می آید, در درون جامعه بزرگ انسانی, جمعیتی را تشکیل می دهند که به جامعه ایمانی و مسلمان موسوم است و روح حاکم بر این جمعیت , اعتقاد و باور اسلامی است که در تمام اجزای آن نفوذ می کند و آن را همانند پیکری واحد می سازد, با یک گونه احساسات, عواطف, آرزوها و هدفها, که در نوشتار پیش به دو روایت در این باره اشاره کردیم. و این حاکمیت روح جمعی, خود بازتابی از همان ویژگی جمع گرا بودن اسلام است, زیرا دین فردگرا هر یک از پیروان خویش را متوجه خود و نیازهای فردی خویش می کند و با این حال گرایش جمعی, ضدارزش تلقی می شود که اوج آن در دوری هر چه بیشتر از جامعه و مردم و روی آوری به غارها و بیابانهاست و با چنین تعلیماتی نمی توان احساس جمعی به وجود آورد و اگر هم در موردی پیدا شده عوامل دیگری در آن دخیل بوده است که در قالب حمایت از همکیش نمود یافته است, ولی چنین احساسی نمی تواند از متن تعالیم دینی با این خصوصیت برخیزد. در آثار و متون اسلامی به خوبی این احساس مسئولیت نسبت به دیگران و سرنوشت آنان و توجه به گرفتاریها و مشکلات جامعه دینی در تحقق ایمان مذهبی مومنان مورد تاکید واقع شده است . ( 2 ) شاید گویاترین تعبیرات این سخن پیامبر اکرم صلی اله علیه باشد که فرمودند: « من سمع رجلا نیادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم ; هر کس بشنود که کسی فریاد برآورده است که ای مسلمانان به فریادم برسید و او را اجابت نکند, مسلمان نیست . ( 3 ) و نیز می فرمایند: « من اصبح و لم یتم بامور المسلمین فلیس بمسلم; هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست . ( » 4 ) اهمیت ندادن به مشکلات و مسایل جامعه اسلامی یا بدان جهت است که شخص یا گروهی اساسا اعتقادی به این دین ندارد و غیرمسلمان است که در این صورت موضوعا از مضمون این روایت بیرون است زیرا ظهور این سخن نشان می دهد که مقصود از « من » در آغاز آن, کسی است که موسوم به مسلمانی است و نیز ممکن است این عدم اهتمام در اثر نفوذ فکر رهبانیت مسیحیت و تحت تاثیر رگه هایی از آن فکر و اندیشه باطل باشد, همان فکری که در آغاز اسلام و در عصر پیامبر گرامی صلی اله علیه و آله نیز در بین برخی از مسلمانان بروز کرد و رسول اکرم نیز با حساسیت و تاکید با آن به مبارزه برخواستند و نسبت به رواج آن در بدنه جامعه اسلامی هشدار دادند. برای نمونه از عثمان بن مظعون روایت شده است که: « قلت لرسول اله صلی الله علیه و آله: ان نفسی تحدثنی بالسیاح0 و ان الحق بالجبال , قال: یا عثمان لا تفعل فان سیاح0 امتی الغزو و الجهاد » . به پیامبر اکرم گفتم: با خود می گویم که خوبست سر به بیابان بگذارم و به کوهها بپیوندم و به عبادت راهبانه بپردازم. آن حضرت فرمودند: این کار را نکن یقینا سیاحت امت من جهاد و مبارزه در راه خداوند است . ( 5 ) نمونه دیگر رواج این فکر در دورانهای بعدی شیوع فکر صوفی گری در ساحت فکر دینی است که سفیان ثوری از پیشوایان این رویه در عصر امام صادق علیه السلام به شمار می رود و مبارزات و مناظرات آن حضرت با او معروف است . ( 6 ) و همچنین ممکن است بی توجهی نسبت به امور مسلمانان, از شدت روی آوری به دنیا و سرگرم شدن به لذتها و عیش ونوش آن باشد, که چنین کسی جز در دایره منافع خود نمی اندیشد و اساسا ذهن خود را به این گونه امور مشغول نمی کند, آن چه برای او دارای اهمیت است زندگی و تنغم است, سرخوش و لذت جویی است. کار چنین شخصی گاهی به جایی می رسد که برای او اسلام و کفر چندان تفاوتی ندارد و چه بسا پیروزی جبهه کفر را برای مقاصد حیوانی خود مناسبت تر بداند و حتی آن را آرزو هم بکند. قرآن کریم می فرماید: « ثم کان عاقب0 الذین اساو السوای ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون » سپس نهایت کار کسانی که بد عمل کردند این شد که آیات الهی را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند » . ( 7 ) و نیز می فرماید: « والذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم » کفر پیشه گان بهره جویی می کنند همچون چارپایان می خورند و آتش جایگاه آنان است . ( 8 ) در آیه نخست نتیجه گناهکاری و هواپرستی, تیره گی دل و عقل و در نهایت به دروغ گرفتن آیات و نشانه های خداوند و استهزا آن بیان شده است و در آیه بعدی زندگی حیوانی داشتن که جز شکم و شهوت همت دیگری ندارد و جز به آن نمی اندیشد از اوصاف کافران معرفی گردیده است. و لذا چنین انسانی گرچه نام مسلمان بر خود نهاده باشد, ولی بویی از آن نبرده است و اگر به ظاهر هم نتوان چنین انسانهایی را کافر دانست, حداقل نمی توان آنان را مسلمان کاملی دانست که خود احتمالی در مورد این حدیث شریف است . ( 9 ) براین اساس امام خمینی که با تمام وجود فریاد مظلومیت و فریادرسی مردم ستمدیده فلسطین را می شنید و گرفتاری و مصیبت جانکاه آنان را از عمق جان احساس می کرد, می گوید: « مساله قدس یک مساله شخصی نیست و یک مساله مخصوص به یک کشور و یا یک مساله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست, بلکه حادثه ای است برای موحدین جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آینده . . . ( » 10 ) ایشان در ملاقات با اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان می گویند: « دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصا در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان اسلامی, یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان, با نثار خون و جان خود, فریاد « یا للمسلمین » سر می دهند, با تمام قدرت معنوی و مادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکی ها و ددمنشی ها مقاومت و پایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم . . . ( » 11 ) ایشان با هشدار به سران کشورهای اسلامی می فرماید:. « . . الان اسرائیل در مقابل همه کشورهای اسلامی ایستاده می گوید غلط نکنید. این تاسف ندارد انسان نیستند اینهایی که در راس امور هستند که اسرائیل در مقابلشان ایستاده می گوید فضولی موقوف !. . . ( 12 ) به طور مسلم امروز مسئله فلسطین, از مهمترین گرفتاریها و مشکلات جهان اسلام است و در اوضاع کنونی آن چه در جهت حمایت از مردم مظلوم آن جا از دست ما ساخته است, حمایتهای مالی و معنوی است. پشتیبانی معنوی از آنان با همین اعلام موضعها و تجمع ها و راهپیمائیهاست که پی آمدهای زیر را به همراه دارد: 1 این گونه حرکتها موجب می شود تا قضیه فلسطین وجهه ای بین المللی بیابد و نه تنها مسلمانان جهان بلکه تمامی آزادگان دنیا را به حمایت از خود جلب کند و این مساله از سطح دولتها به میان مردم کشانده شود و رفته رفته به موضوعی جهانی در بین توده های مسلمان و آزادیخواه مبدل شود و این همه نقطه اساسی نگرانی استکبار و صهیونیسم است, زیرا دولتها را به راحتی می توان با تهدید و تطمیع مهار کرد و به عقب نشینی وا داشت ولی مواجهه و مقابله با انقلاب و رویدادی که پشتوانه عظیم و بی پایان مردمی در سطح جهان دارد کار آسانی نیست, همان توده هائی از انسانهای فداکار که هر چه کشته و تهدید می شوند انبوهی دیگر از مردمانی جان بر کف و شهادت طلب از درون آنها می جوشد و امان را از دشمن می ستاند. به تعیین فرونشاندن امواج خروشان اقیانوس بی کرانی از انسانها که جز با انگیزه های حق طلبی و آزادیخواهی و بشر دوستی پدیدار نمی شود غیرممکن است. 2 تظاهرات مردمی در تمام نقاط دنیای اسلام سبب می شود تا دولتها نیز بر اثر حساسیتهای مردم خود نسبت به این موضوع نتوانند به راحتی خود را از توجه به آن کنار بکشند و یا به آسانی به اردوگاه صهیونیسم جهانی کمک کنند و حداقل این کار را برای آنان با مشکل روبرو می کند. 3 بزرگترین خواسته صهیونیستها از آغاز تاکنون این بوده است که رفته رفته داستان فلسطین از خاطره ها محو گردد, تا آنان بتوانند به طور همه جانبه بر اوضاع تسلط شده و امنیت و آرامش را برای اسرائیلیان فراهم آورند و سپس در سایر این آرامش و فرصت پیش آمده, برای تجاوزها و توسعه طلبی های آتی خود برنامه ریزی کرده و گامهای بعدی را بردارند, این حماسه سازیها و جوش و خروش ملتها بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اعلام روز جهانی قدس به عنوان روز حمایت بین المللی از آرمان مردم مظلوم فلسطین از سوی امام خمینی موجب شده است تا همواره مسئله فلسطین در خاطره ها زنده بماند و روز به روز توجه مردم به جنایاتی که از سوی اسرائیل نسبت به این مردم شده و می شود بیشتر جلب گردد, نتیجه این رخداد این شده است که هم اکنون خواب راحت از صهیونیستهای خون آشام گرفته شود و همواره آنان را در دغدغه تامین امنیت اسرائیل مشغول سازد. اینک بر طبق برخی گزارشات ,بسیاری از یهودیان مهاجر فلسطین اشغالی از کرده خود پشیمان اند و اسرائیل را به قصد وطن اصلی خود ترک می کنند و اقامت در آن کشور را جز مایه دردسر برای خود نمی دانند. حتی از یکی از عوامل موثر این رژیم نقل شده است که اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد, حکومت اسرائیل بیش از پانزده سال دیگر نمی تواند دوام بیاورد. 4 و نهایت این که این اعلام حمایتها عاملی است تا جوانان غیور فلسطینی همانها که در صف مقدم مبارزه با صهیونیسم قرار دارند و بهای آن را با نثار خون و جان خویش می دهند و خود را سپر بلای سایر مناطق مسلمین کرده اند, احساس تنهایی نکنند و خود را با پشتوانه عظیم مردمی در سطح جهان ببینند و این را نمی توان دست کم گرفت. این قسمت بحث را با بیانی دیگر از امام راحل به پایان می بریم. ایشان در اهمیت, مراسم راهپیمائیها و تجمعها می گویند: « مسلمانها امیدوارم روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالک اسلامی در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارک تظاهر کنند, مجالس داشته باشند, محافل داشته باشند, در مساجد فریاد بزنند. وقتی یکی میلیارد جمعیت فریاد کرد, اسرائیل نمی تواند, از همان فریادش می ترسد. . . ( » 13 ) و باز:. « . . اگر در روز قدس تمام کشورهای اسلامی, ملتها همه برخیزند و فریاد بزنند, نه برای قدس تنها, برای همه ممالک اسلامی پیروز خواهند شد. ما با فریاد محمد رضاخان را بیرونش کردیم. . . این قدر الله اکبر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند وفرار کردند, مسلمین باید فریاد بزنند. گمان نکنند که شعار و فریا د فایده ندارد, نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند. . . ( » 14 ) « و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب( » 15 ) پی نویسها: 1 سوره حدید, آیه 25 2 برای نمونه: وسایل الشیعه , ج 11 ص 599 576 بحارالانوار, ج ,74 ص 342 283 3 اصول کافی , دارالکتب الاسلامیه , ج ,2 ص ,164 ج 5 4 همان , ص ,163 ج 1 5 شیخ طوسی , تهذیب الاحکام . نشر صدوق , تهران , ج ,6 کتاب جهاد, باب ,1 ص ,133 ج 5 6 تحف العقول , کتابفروشی بصیرتی قم , ص 262 257 7 سوره روم , آیه 10 8 سوره محمد, آیه 12 9 بحارالانوار, ج ,74 ص 337 10 فلسطین از دیدگاه امام خمینی , مجموعه تبیان , دفتر چهارم , موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ص 141 11 صحیفه نور, ج ,20 ص ,184 تبیان , همان , ص 150 12 صحیفه نور, ج ,16 ص ,257 تبیان , همان , ص 145 13 صحیفه نور, ج ,12 ص ,276 تبیان , همان , ص 158 14 صحیفه نور, ج ,12 ص .282 تبیان , همان , ص 159 15 سوره حج آیه .32 حضرت امام خمینی: * مساله قدس یک مساله شخصی نیست و یک مساله مخصوص به یک کشور و یا یک مساله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست بلکه حادثه ای است برای موحدین جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آینده * دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم. * به تعیین فرونشاندن امواج خروشان اقیانوس بی کرانی از انسانها که جز با انگیزه های حق طلبی و آزادیخواهی و بشردوستی پدیدار نمی شود, غیر ممکن است. * حضرت امام خمینی: ما با فریاد محمد رضاخان را بیرونش کردیم. . . این قدر الله اکبر بر مغز اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند, مسلمین باید فریاد بزنند, گمان نکنند که شعار و فریاد فایده ندارد, نخیر شعار فایده دارد اما اگر همه فریاد بزنند.


پورتال نور