تحولاتِ جهان و ضرورت‌های درس تاریخ


5013 بازدید

تحولاتِ جهان و ضرورت‌های درس تاریخ

جهانی که ما در آن بسر می‌بریم، چه از نظر جغرافیای سیاسی و چه مسائل تمدنی، حاصل قرن‌ها تحولات پی در پی و مستمری است که در تاریخ بشر روی داده است. هر اندازه که در تاریخ به گذشته‌های دور مراجعه کنیم، ریشه‌های دورتر جهان کنونی و هر اندازه که به تاریخ معاصر نزدیک شویم، علل بلافصل و بی‌واسطه جامعه فعلی را می‌توانیم دریابیم .

جامعه صنعتی جهان معاصر حاصل دو قرن تحولات علمی، تکنیکی و اقتصادی است که پشت سر گذاشته‌ایم. رشد ارتباطات حاصل اختراعات مداومی است که در این زمینه رخ داده است. مناسبات کنونی بین‌الملل، حاصل نتایج جنگ جهانی دوم به شمار می‌آید. سازمان ملل و بسیاری از مؤسسات بین‌الملل که امروزه فعّال هستند در سالهای پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند. تقسیم شدن جهان به ملل پیشرفته و عقب‌مانده، صنعتی و غیر‌صنعتی، شمال و جنوب، فقیر و غنی همه حاصل تحولات و تغییراتی است که در دهه‌های اخیر و یا چند قرن گذشته روی داده‌اند.

نه تنها در مقیاس جهانی بلکه در مقیاس‌های کوچکتری چون تحولات قاره‌ای، منطقه‌ای و سرانجام ملی نیز همین قاعده وجود دارد. شرایط فعلی کشور ما و نیز کشور‌های اطراف ما چه دور و چه نزدیک حاصل تحولاتی است که طی قرون گذشته، بخصوص دو قرن اخیر رخ داده است. مرزهای شرقی، شمالی و غربی ما طی معاهداتی که از دوره صفویه و بخصوص دوره قاجاریه بسته شد شکل گرفته‌اند، شکل‌گیری ملت‌ها و دولتهای پیرامون ما نیز حاصل تحولاتی در همین قرون بوده است. به همین نحو شناخت ریشه‌های وقایع و رخداد‌هایی که در ممالک مجاور ما یا به طور کلی خاورمیانه، آسیایی مرکزی و شبه‌قاره هند رخ می‌دهد و همگی مستلزم مراجعه به تاریخ است.

در مجموع خلاصه‌ای که گفته شد فقط به جنبه‌هایی از این تحولات که با تاریخ معاصر ارتباط دارد، اشاره داشت. اگر به تاریخ داخلی هر یک از همسایگان یا ممالک خاورمیانه و آسیای مرکزی رجوع کنیم، می‌توانیم شرحی مفصل و مطول ارائه دهیم. بی‌شک، شناخت تحولات چند قرن اخیر در تنویر افکار عمومی نسبت به این تحولات و نیز کمک به برنامه‌ریزی مسؤولان و دست‌اندرکاران اهمیت فراوانی دارد و می‌تواند به عنوان بخشی از اطلاعات مورد نیاز برای هر گونه شناخت و تصمیم‌گیری قلمداد شود. آنچه که در درس تاریخ و نیز کتب درسی تاریخ طی سالیان تحصیلی عرضه می‌شود و نیز تلاش و کوششی که دبیران تاریخ انجام می‌دهند، درواقع چیزی جز ساختن پایه‌ها و بنیان‌های دانش و بینش تاریخی و ارائه معلومات و اطلاعات مورد نیاز برای درک ریشه‌های رخدادهای سیاسی در گوشه و کنار جهان نیست. شکل‌گیری مواد و محتوای دروس تاریخ در اصل، به رخداد‌های کنونی اتکا دارد، اما همواره از این قابلیت برخوردار بوده است که بتواند بستر اصلی دانش و بینش تاریخی و سیاسی مورد نیاز شهروندان را برای درک تحولاتی که پیرامون آن‌ها رخ می‌دهد، فراهم سازد. بدون داشتن آگاهی از این زمینة تاریخی، دید ما نسبت به تحولات بسیار نارسا و ناکافی خواهد بود. شناخت هر چه بیش‌تر، عمیق‌تر و دقیق‌تر از آن مسیر تاریخی که منتهی به روزگار اخیر شده است، در تحلیل رویداد‌ها و شناخت مبانی رفتار بازیگران این تحولات به ما کمک بسیاری خواهد کرد.

براساس آنچه گفته شد، دبیران تاریخ باید توجه داشته باشند که فعالیت‌های علمی و آموزشی آنان، به ارتقای دانش و بینش نسل جوان کشور در قبال این تحولات پردامنه کمک بسیار مفیدی خواهد کرد. از سوی دیگر، به برنامه‌ریزان و دست‌اندر‌کاران درس و کتاب تاریخ متذکر می‌شود که با ملاحظة افق‌های وسیع‌تر و نیاز‌های اساسی‌تری به تهیة منابع درسی اقدام کنند. بی‌شک، بخشی از مقبول و مطبوع بودن درس تاریخ، به کار‌آمدی آن در شناخت تحولاتی بستگی دارد که در جهان امروز رخ می‌دهد. بی‌اثر بودن آموزش تاریخ به دلیل آن که هیچ پرتو روشنگرانه‌ای بر مسائل کنونی جهان ندارد، خسارت بسیار به بار خواهد آورد. هر چند که درس تاریخ به شکل دادن شالوده‌ها و بنیان‌های بینشی و شناختی مردم می‌پردازد و در شناخت و تحقیق خویش نیز از قواعد علمی ویژه‌ای تبعیت می‌کند، اما بی‌شک نشان دادن تأثیر مستقیم و مؤثر آن بر زندگی کنونی نیز ضرورت دارد.

درس تاریخ با پرداختن به شناخت ریشه‌های وقایعی که پیرامون ما رخ می‌دهد، می‌تواند هم به رشد دانش مردم کمک کند و هم به تحول و پویایی خویش مدد رساند.


رشد آموزش تاریخ ـ سال سوم ـ شمارة 9