حزب اراده ملی و تجدید حیات سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی
4240 بازدید
سید ضیاءالدین طباطباطبایی از اقامت 20 ساله خود در اروپا و فلسطین در سال 1322 به ایران بازگشت و پس از عضویت در مجلس شورای ملی، سنگ بنای تأسیس یک حزب سیاسی را گذارد
با شروع فعالیّت حزب اراده ملّی، مخالفان و موافقان «سیّد ضیاءالدّین» در مقابل هم صفآرایی نمودند. مخالفان او را سمبل ارتجاع و عامل درجه اوّل استعمار انگلستان میدانستند که مرامنامه حزب و رساله شعائر ملّی او را دیکته شده توسط انگلیسها قلمداد مینمودند و افکار ارتجاعی و کهنهپرستانه و اصطلاحات مغلق و پیچیده و متروکی مانند «عنعنات ملّی» به جای سنن و آداب و رسوم و افتخارات ملّی و «تعاریج دماغیه» به جای تحوّل و دگرگونی در فکر و اندیشه و نیز واژههای من درآوردی چون «حلقه» به جای حوزه و «سرپوش لگنی» به جای کلاه شاپو، که در این رساله مورد استفاده قرار داده بود، به باد انتقاد، استهزاء و طنز و هزل گرفتند.
اما طرفداران «سیّد ضیاءالدّین» او را سیاستمدار ورزیدهای میدانستند که میتواند با شمّ قوی و تجربیّات سیاسی خود، ایران جنگزده و درهم فرو ریخته را که نابسامانیهای گوناگون به اضمحلال و سقوط نزدیکش میساخت، رهایی بخشد به همین منظور ابتدا «رضا صرافزاده» بازرگان و سرمایهدار یزدی مقیم تهران، که از دوستان نزدیک «سیّد ضیاءالدّین» بود، محلّکلوپ تهران را در خیابان سعدی، که مالکیّت آنرا داشت و به گردانندگان کلوپ مذکور اجاره داده بود و در آن قماربازهای حرفهای، شبانهروز به قماربازی، مشغول بودند، با قبول وکالت «پوررضا» وکیل زیردست دادگستری از تصرّف مستأجران خارج ساخت و ساختمان مذکور به تصرّف حزب اراده ملّی درآمد.
نخستین کسانی که هسته مرکزی حزب را تشکیل دادند، عبارت بودند از: «حبیبالله رشیدیان از عمّال نشاندار و جاسوسان معروف انگلیس در ایران» «رضا صرافزاده» «کاظم کورس» «مهدی لاری» «غلامحسین کاشف» «جواد حریری» «کلنل کاظمخان سیّاح» «ارباب مهدی» «غلامحسین ابتهاج» «نیّرالملک» «دکتر مرزبان» «مظفرّفیروز» «صادق سرمد» «عبدالله خاوری» «حسن صدر» «نوریزاده» که هر یک از اینان به عضوگیری پرداخته و گروهی از نزدیکان و دوستان و آشنایان خود را به عضویّت این حزب درآوردند ارگان حزب اراده ملّی، روزنامه رعد امروز بود که مدیریت آن را مظفرّ فیروز به عهده داشت و اوّلین شماره آن را در پنجم مهرماه 1324 انتشار داد.
به نام خدا و ایران
مرامنامه حزب اراده ملّی
استقلال سیاسی و اقتصادی و حفظ اصول مشروطیّت
اصل یکم ـ تثبیت تمامیّت ارضی، تحکیم استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و حفظ اصول مشروطیّت و صیانت حقوق فردی و اجتماعی اتباع و سکنه ایران و نشر عدالت، به وسیله حکومت صالحی متّکی به اکثریّت ملّی با رعایت و انجام مراتب نامبرده در زیر:
الف ـ قانون اساسی و متمّم آن
ب ـ استقلال شهرستانها در امور شهرداری به وسیله اجرای قانون بلدیه، مورّخه 25 ربیعالثانی 1325 هجری قمری و اصلاح بعضی مواد آن، مناسب با مقتضیات و خاتمه دادن به مداخلات دولت در امور شهرداری.
ج ـ تفویض امور استانها و شهرستانها به اهالی به وسیله اجرای قانون تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی و تجدیدنظر در قانون تقسیمات کشور و تعیین حوزه استانها و شهرستانها، مطابق اصولی که متناسب با مقتضیات و احتیاجات اهالی باشد با مشاوره انجمنهای نامبرده.
د ـ الغاء قوانین و مقرّراتی که برخلاف قانون اساسی، آزادی مطبوعات را تحدید و تهدید کرده است و همچنین قطع مداخله مأمورین نظامی و شهربانی و کلیّه قوای منشعبه از قوّه مجریه در امور مطبوعات و اختصاص دادن تعقیب و رسیدگی به جرایم مطبوعاتی به دادگاههای دادگستری، با حضور هیأت منصفه، به وسیله وضع قوانین تازه.
ه ـ وضع و اجرای قانون مخصوص برای تشکیل شورای عالی و شوراهای محلّی عشایر و تأسیس یک اداره عشایر در وزارت کشور، به منظور استقرار امنیّت و تهیه زمینه آموزش و پرورش و سکنای عشایر.
و ـ وضع و اجرای قانون، به منظور تشکیل یک شورای عالی دولتی که وظایف آن، نظارت در اجرای قوانین مصوّبه و رفتار مأمورین دولتی در سرتاسر ایران باشد، به طوری که تغییر و تبدیل وزراء تأثیری در اجرای قوانین نکند.
ز ـ تجدیدنظر در قانون انتخابات با در نظر داشتن مقتضیات کنونی و جلوگیری از سوءجریانات و دخالتهای نامشروع.
آزادی فردی و سازمان کشور
اصل دوّم ـ الف ـ تثبیت اصل آزادی فردی، به وسیله وضع نظامات، به ترتیبی که حقوق تمام افراد، در آزادی فکر، عقیده، زبان، اجتماعات و قلم یکسان و تمام اهالی کشور، بدون فرق بین طبقات، در تشکیل و حفظ سازمان آینده کشور شریک باشند.
مبارزه با فقر تکدّی
اصل سوّم ـ الف ـ وضع و اجرای قوانین مخصوص، به منظور رهایی بینوایان از فقر و فلاکت و استفاده از منابع طبیعی کشور، تا هر فرد ایرانی بتواند از قوّه کار خود، حداکثر بهره را ببرد و تمام اهالی ایران قادر به داشتن زندگانی راحت و شایسته بشوند.
ب ـ ممنوع داشتن گدایی و بیکاری و منع ارتزاق از راه فالگیری، درویشی و دعانویسی و مجبور نمودن بیکاران و گدایان به کار.
ج ـ تأسیس مؤسسات صنایع دستی و هنرهای زیبا، برای جلوگیری از بیکار بودن زنان.
د ـ ساختن خانههای راحت و صحّی ارزان قیمت در تمام شهرها و دهستانها برای طبقات بیبضاعت.
دیانت و تربیت
اصل چهارم ـ الف ـ احترام به اصول و مقدّسات دینی و علمی.
ب ـ تنظیم امور روحانیّت با اصلاح برنامه مدارس قدیمه و عدم مداخله تأسیسات دینی در امور سیاسی.
ج ـ ایجاد دستگاه تبلیغاتی که مبتنی به مبادی عالیه مذهبی بوده و ایمان افراد را به انجام وظایف اخلاقی و رشد اجتماعی و ترقّیخواهی راسخ نماید.
د ـ مبارزه با اوهام و خرافات و هرگونه اعمالی که با حقایق اسلامی منافات دارد.
ه ـ تقویت خصایص اخلاقی و معنوی در جامعه با اصلاح روش پرورش و آموزش.
و ـ اهتمام مخصوص در تربیت و تعلیم دختران و زنان و سعی در تربیت فکری و رشد اجتماعی و مستعدّ ساختن نسوان برای نیل به حقوق سیاسی و شرکت در انتخابات شورای فرهنگی و بهداشتی.
خانواده
اصل پنجم ـ الف ـ حفظ زندگی خانوادگی و تشویق به تشکیل خانواده از طرف جوانان.
ب ـ وضع مالیات مخصوص بر تجرّد، به شرط تمکّن و تخصیص آن برای مساعدت در ازدواج فقرا.
اوقاف
اصل ششم ـ الف ـ وضع مقرّرات به منظور اصلاح اوقاف و اجرای مقرّرات وقف با رعایت قاعده به احسن و اقرب بغرض واقف.
ب ـ صرف عواید موقوفات مجهولالمصرف و یا متعذرّالمصرف در زمینه اجرای اصل چهارم.
استخدام کشوری
اصل هفتم ـ الف ـ تجدیدنظر در قوانین استخدامی با تأمین نکات زیرین:
1. تقلیل کارمندان به حداقلی که مورد احتیاج واقعی ادارات مربوطه است. دولت موّظف خواهد بود از قوّه کار کارمندان که مرخص از خدمت میشوند، به طرز دیگری به نفع کشور استفاده کند.
2. تأدیه حقوق مستخدمین، به میزانی که تمام احتیاجات عادی خود آنها و نانخورهای آنها تأمین شود. حقوق کارمندان باید به دو عنوان تأمین شود: یکی به عنوان کار و وظایفی که دارند. دیگر به عنوان تعداد نانخورهایی که قانونآ تحت کفالت آنها هستند.
ب ـ برای تأمین صحت عمل هر کارمند معادل آن چه در آیین نامه تعیین میشود، هر کارمندی باید وثیقه تسلیم خزانه مملکتی کند و برای اجرای این منظور وزارت دارایی، به اسم صندوق وثیقه کارمندان مملکتی حسابی تشکیل و از بابت وجوه وثایق، سالانه سود معیّنی به اصل مبلغ اضافه میشود و این مبلغ فقط روزی به کارمند مسترد میگردد که دوره خدمت او تمام شده باشد. برای اشخاصی که صلاحیّت خدمات دولتی را واجد، لکن استطاعت پرداخت وثیقه را نقدآ ندارند در آییننامه، تسهیلات لازمه پیشبینی خواهد شد.
ج ـ اجرای کیفرهای شدید درباره کارمندان متخلّف و بزهکار.
د ـ در استخدام دولتی، مزایای طبقاتی نباید رعایت شود و با شرایط مساوی نسبت به اشخاص بیبضاعت توجّه خاصّی مبذول گردد.
ه ـ کارمندانی که در نقاط مختلف کشورانجام وظیفه مینمایند باید حتیالامکان از اهالی و مردم همان ناحیه انتخاب شوند.
و ـ ایجاد بیمه اجباری برای کارمندان دولتی با مساعدت خزانه دولت و پیشبینی مواقع فقدان کار و تقاعد در پیری و پس از مرگ.
ز ـ وضع قانونی که هر فردی بیش از یک شغل موّظف یا غیرموّظف در مؤسسات دولتی و شهرداری و یا وابسته به آنها نداشته و بیش از یک حقوق هم از بابت اشتغال خود، در هر یک از مؤسسات نام برده دریافت نکند.
ح ـ محرومیّت معتادین به تریاک و حشیش و شیره و چرس و مشروبات الکلی و قمار و سایر اعتیادات مذمومه از خدمات دولتی.
ط ـ مقدّم داشتن مردان بر زنان در مشاغل دولتی، به استثنای مشاغل طبّی و پرستاری و آموزگاری.
ی ـ هر کارمند دولت پس از سه سال خدمت، چهار ماه مرخصی با استفاده از حقوق باید داشته باشد.
ک ـ تأسیس اتّحادیه کارمندان مشاغل دولتی و شهرداری.
دادگستری
اصل هشتم ـ الف ـ اصلاح تشکیلات دادگستری.
ب ـ تجدیدنظر در کلّیه قوانین مربوط به آن مخصوصآ انتخاب و انتصاب قضات.
ج ـ الغاء محاکم و قوانین اختصاصی.
د ـ وضع و تدوین قوانین به منظور سرعت جریان دادرسی.
ه ـ استقرار استقلال قضات با تأمین کامل معیشت و مزایای خاصّ.
و ـ تأسیس دادگاههای سیّار و برقراری ضابطین دادگستری در ایلات و عشایر و بخشهای دوردست.
ز ـ احیاء و اجرای اصول قانون اساسی که سوءتفسیر و یا تعطیل شده.
ح ـ تأسیس دادگاههای فوقالعاده برای رسیدگی به دعاوی و امور مربوط به مصالح کشور.
کشاورزی
اصل نهم ـ اصلاح و توسعه امور کشاورزی، به وسیله تهیه و اجرای برنامههایی به منظور انجام اقدامات زیرین:
الف ـ تقسیم خالصجات دولتی بین زارعین و برزگرانی که استحقاق دارند و شخصآ عامل زراعت بشوند، در تحت نظر مأمورین کشاورزی وانجمنهای ایالتی و ولایتی.
ب ـ تجدیدنظر در روابط بین مالک و زارع، طبق مقتضیات هر محلّی برای تأمین و بالا بردن سطح زندگانی زارعین.
ج ـ تشکیل شورای محلّی در هر قریه و تعیین کدخدا به وسیله انتخاب از طرف شورا، تحت نظارت انجمنهای ایالتی و ولایتی.
و ـ احیاء اراضی بایر و عمران املاک به وسیله آبیاری و تقسیم اراضی بین اهالی که زمین ندارند.
ه ـ تخصیص دو میلیارد ریال سرمایه برای بانک کشاورزی و تأسیس شعب بانک کشاورزی در تمامی بلوک و نواحی مملکت برای :
1. تهیه ادوات و ماشینآلات زراعتی و بذر و وسایل لازمه زراعت که با ارزانترین قیمت به فروش برسد.
2. تشویق و ترویج خرده مالکی با تمام تدابیر.
3. تآسیس شرکتهای تعاونی برای برزگران.
4. دادن مساعده برای قنوات مخروبه و تهیه آب به وسیله سدّبندی و حفر چاه.
5 . ایجاد مؤسسات برای ساختن کود مصنوعی.
6. دادن مساعده به ایلات و عشایر برای دامپروری.
و ـ تأسیس مدارس کشاورزی در کلّیه نقاط زراعتی و توجّه مخصوص به پرورش دام.
ز ـ ایجاد مزارع نمونه در هر ناحیه به منظور تربیت دهاقین از نظر کشاورزی و توزیع اشجار.
ه ـ ایجاد مؤسسات برای اصلاح نژاد نباتات و حیوانات.
ط ـ ایجاد مؤسسات برای جلوگیری از آفات نباتی و حیوانی.
ی ـ وضع قوانین مخصوص برای حمایت و نگهداری جنگلهای فعلی و ایجاد جنگلهای جدید و توسعه آنها.
بهداشت
اصل دهم ـ تأمین بهداشت ایرانیان به وسایل ذیل:
الف ـ منع کشت تریاک تدریجآ منتهی تا مدّت 5 سال.
ب ـ وضع مالیاتهای سنگین بر نوشابههای الکلی به منظور ترک استعمال.
ج ـ منع پیالهفروشی و بستن میخانهها در تمام شهرستانها.
د ـ لولهکشی آب در تمام شهرها.
ه ـ احداث باغهای ملّی و میدانهای ورزش.
و ـ خشک کردن باتلاقها و اقدامات لازمه به منظور جلوگیری از پیدایش امراض مخصوصآ مالاریا.
ز ـ تأسیس بیمارستانهای متعدّد در تمام شهرها به وسیله شهرداری.
ح ـ اعزام درمانگاههای سیّار به تمام دهات به وسیله وزارت بهداری.
ط ـ تأسیس بیمارستانها و درمانگاههای مخصوص برای چشم در نقاطی که تراخم فراوان است.
ی ـ آموزش اصول بهداشت، به تمام اهالی، به وسیله استفاده از کلّیه تدابیر از قبیل موعظه، سخنرانی، انتشار مجله و نمایش فیلم و غیره....
ک ـ تسهیل موجبات ازدواج و تعمیم آن به منظور تکثیر نسل و تقویّت نژاد.
ل ـ تأسیس کودکستان در تمام نقاط.
م ـ پوشانیدن قنوات و جویها.
ن ـ ایجاد رختشویخانهها و حمّامهای عمومی و ساختن آبانبار در نقاطی که آب کافی در دسترس اهالی نمیباشد با اصول بهداشتی.
ص ـ تأسیس نوانخانه و پرورشگاه و شیرخوارگاه و زایشگاه در تمام نقاط کشور.
فرهنگ
اصل یازدهم ـ تشکیل شوراهای فرهنگی مستقل با استفاده از مقرّرات عمومی فرهنگ کشور به منظور :
الف ـ تعمیم و استقلال تحصیلات ابتدایی.
ب ـ اجرای تعلیمات اجباری در تمام کشور و تأسیس مدارس متوسطه و عالیه به نسبت احتیاجات کشور.
ج ـ تأسیس کلاسهای اکابر در شهرستانها و استانها.
د ـ تنظیم برنامه مخصوص متوسطه به قصد تعلیمات فنّی متناسب با مقتضیات محلّی هر ایالت.
ه ـ در تعلیم اصول مذهبی در دبستانها و دبیرستانها باید از هر نوع خرافات که با مبادی مقدّسه اسلامی منافات دارد جلوگیری شود.
و ـ تأسیس آموزشگاه فنی سیار در ایلات و عشایر.
ز ـ آزادی ملل متنوّعه در امور فرهنگی و مذهبی طبق قانون اساسی و مقرّرات عمومی بر فرهنگ کشور.
صنعت
اصل دوازدهم ـ ترقّی و توسعه صنایع به وسیله تهیه و اجرای برنامههایی به منظور انجام اقدامات زیرین:
الف ـ اکتشاف معدن از طرف دولت و استخراج کانها حتیالمقدور از طرف
بنگاههای غیردولتی.
ب ـ تأسیس صنایع سنگین به وسیله دولت در صورتی که بنگاههای غیردولتی قادر به تأسیس آن نباشند.
ج ـ تأسیس کارخانجات بزرگ هیدرو الکتریک.
د ـ فروش بنگاههای صنعتی موجوده به استثناء راهآهن و کارخانجات اسلحهسازی مؤسسات غیردولتی.
ه ـ نظارت دولت در امور کارخانجات به منظور حفظ مصالح طبقه مصرفکننده.
و ـ حمایت صنایع داخلی به وسایل مقتضیه.
کارگر و کارفرما
اصل سیزدهم ـ الف ـ تطبیق روابط بین کارگر و کارفرما (اعم از اینکه کارفرما دولت یا بنگاههای غیر دولتی یا اشخاص باشند.) براساس اصولی که به تصویب اداره بینالمللی کار رسیده است.
ب ـ بیمه اجباری کارگران کارخانجات و کارگران ساختمانی و معادن و کارمندان شهرداری و کلّیه کارگرانی که گواهینامه کارگری داشته باشند.
ج ـ وضع قانون جلوگیری صغار از کار کردن در کارخانجات و دوایر صنعتی قبل از اتمام سن 12 سالگی به منظور تأمین بهداشت آنها.
د ـ ایجاد وزارت کار.
تجارت
اصل چهاردهم ـ الف ـ توسعه و ترّقی بازرگانی داخلی و خارجی.
ب ـ ازدیاد صادرات به حداکثر امکان و مساعدت دولت در امور صادراتی.
ج ـ الغاء کلّیه انحصارهای دولتی غیر از موارد استثنایی.
د ـ تأسیس بحریه تجارتی با مساعدت بانک ملّی.
مالیه
اصل پانزدهم ـ الف ـ تحکیم امور مالی.
ب ـ تجدیدنظر در مالیاتها و تطبیق میزان مالیاتها با میزان ثروت مالیاتدهندگان به منظور تعدیل بین طبقات.
ج ـ تحکیم مبانی اقتصادی به وسیله تشویق مؤسسات صنعتی و فلاحتی داخلی از طریق کم نمودن عوارض مالیاتی در سالهای اوّلیه مؤسسات جدیدالتأسیس.
د ـ وضع قانون مالیات تصاعدی بر سرمایههای راکد و اراضی بایر.
ه ـ وضع قانون مخصوص برای کسانی که املاک مزروعی غیرمتناسب در تملّک و تصرّف دارند. و برای اشخاصی که ثروت مملکت را به خارج انتقال میدهند.
و ـ حذف هزینههای غیرضروری دولت.
ز ـ برکنار نمودن غیرایرانی از کارهای دولتی به استثنای متخصصّینی که وجودشان لازم و استخدامشان به تصویب مجلس شورای ملّی میرسد.
قوای تأمینیّه و ارتش
اصل شانزدهم ـ الف ـ تجدیدنظر در قوانین مربوط به نیروهای تأمینیّه کشور ارتش، ژاندارمری، شهربانی، گارد مرزی.
ب ـ تأمین معاش افراد و افسران نیروهای تأمینیّه، لااقل شبیه به زندگانی سایر اهالی کشور.
ج ـ الغاء قانون نظام وظیفه، تدریجآ ـ تبدیل ارتش وظیفه فعلی، حداکثر ظرف سه سال بعد از خاتمه جنگ به ارتش داوطلب ـ تعداد نفرات ارتش داوطلب به تناسب بودجهای خواهد بود که ملّت ایران بتواند در اختیار ارتش بگذارد، مشروط بر این که کثرت تعداد، به قیمت ارزش نظامی و رفاه و آسایش افراد و افسران تمام نشود.
د ـ توسعه ژاندارمری در حدّی که برای تضمین امنیّت کشور لازم باشد. وانفکاک کامل سازمان ژاندارمری از ارتش.
راهآهن و شوسه
اصل هفدهم ـ توسعه شبکه راهآهن و شبکه راههای شوسه، راههای شوسه سه شعبه خواهد بود.
1. راههای شوسه مملکتی بین ایالات با بودجه مملکتی.
2. راههای شوسه ایالتی و ولایتی با بودجه آن ایالت.
3. راههای شوسه محلّی با کمک بودجه ایالتی و ولایتی و کمک اهالی محل.
پست و تلگراف و خطوط هوایی و رادیو
اصل هیجدهم ـ الف ـ توسعه شبکه پستی، تلگرافی و تلفنی و ایجاد خطوط هوایی کشوری در سرتاسر مملکت.
ب ـ تأسیس استاسیونهای رادیو در شهرها و مراکز مهم مملکتی.
ج ـ تنظیم و تسریع امور ارتباطی طبق جدیدترین اصول متداوله.
د ـ از بین بردن هر نوع سانسور مگر در مواردی که قانون پیشبینی کرده است.
سیاست خارجی و بیطرفی ایران
اصل نوزدهم ـ الف ـ حفظ استقلال حقیقی و تمامیّت خاک ایران و حقّ حاکمیّت مطلق این مملکت در حدود قوانین بینالمللی، حزب اراده ملّی معتقد است که باید ایران آینده از تمام کشمکشهای بینالمللی دور و در جریان اختلافات بین دول عظیم بیطرفی تام اختیار نماید. و از این نظر پس از خاتمه جنگ با کلّیه دول و ملل جهان رویه دوستانه را بر اساس تساوی حقوق ملل و معامله متقابله تعقیب خواهد کرد. و سعی خواهد نمود دول همجوار ایران، رسمآ یک پیمان دایمی رعایت بیطرفی ایران را مانند بیطرفی مملکت سویس امضاء و تعهّد نمایند.
ب ـ ایران در سیاست خارجی خود باید نهایت کوشش را داشته باشد، که صمیمیترین روابط ممکنه را با کلّیه کشورهای همجوار و مخصوصآ اتّحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر برقرار و محفوظ بدارد حزب اراده ملّی موّظف خواهد بود با اشخاص و احزابی که طرفدار سیاست یکجانبه میباشند در حدود قوانین مملکتی مبارزه نماید.
ایران باید کوشش بکند بهترین روابط سیاسی را با کشورهای متحده آمریکای شمالی برقرار و روابط تجارتی خود را با کشورهای نامبرده به حداکثر امکان توسعه دهد.
ج ـ سیاست خارجی ایران براساس منشور اقیانوس اطلس و اعلامیه تهران راجع به استقلال و تمامیّت خاک ایران استوار خواهد بود و در مورد اختلافات غیرمترّقبه از اصول مقرّرات و حکمیّت بینالمللی نیز استفاده خواهد کرد.
مخالفت با دیکتاتوری
اصل بیستم ـ چون سعادت ایران موقوف و متوّقف به استقرار حکومت ملّی و اصول دموکراسی است حزب اراده ملّی بر ضدّ هر نوع دیکتاتوری فردی و دیکتاتوری اقلیتها در ایران خواهد بود اعمّ از این که این دیکتاتوری مربوط به طبقه خاصّ پرولتاریات یا دیکتاتوری نظامی و یا ارتجاعی باشد تا در نتیجه حکومت طبقات مختلفه ملّت ایران را طبقه مخصوصی به خود اختصاص ندهند.
مقرّرات مختلفه
اصل بیست و یکم ـ اضافه نمودن اصولی بر این مرامنامه فقط به وسیله کنگره حزبی و یا پیشنهاد اقلا یک ثلث از مجموع افراد حزب مورد مطالعه و مذاکره قرار خواهد گرفت.
با توسعه فعالیّتهای سیاسی و حزبی «سیّد ضیاءالدّین» و یارانش به تدریج بعضی از روزنامهنگاران و صاحبان جراید، چون سیّد محمّدباقر حجازی صاحب امتیاز روزنامه وظیفه، علی جواهرکلام صاحبامتیاز روزنامه هور، صادق سرمد صاحبامتیاز روزنامه صدای ایران، علی بشارت صاحبامتیاز روزنامه صدای وطن، محسن ساعی صاحبامتیاز روزنامه نسیم شمال، حسین مطیعی صاحبامتیاز روزنامه کانون و محمّد جنابزاده صاحبامتیاز روزنامه ندای آسمانی وابستگی خود را به حزب اراده ملّی «سیّد ضیاءالدّین» اعلام داشتند.
به زودی اسباب و اثاثیه و ابزار و آلات و ادوات گرانقیمت از قالی و مبلمان و پرده و میز و وسایل پذیرایی برای «سیّد ضیاءالدّین» که در تشکیلات حزب خود را منشی کل نامیده بود و نیز اعضای برجسته حزب چون «حبیبالله رشیدیان»، «نیرالملک هدایت» و «غلامحسین کاشف» و «علیاصغر فروزان» و «صادق سرمد» و «بهاءالدّین حسامزاده پازارگاد» و «حسن معاصر» و «صمد عیسی بیگلو» و «مولوی» که به ترتیب به سمت مشاور عالی حزب، رییس شورای محلّی تهران و نایب رییس اوّل و دوّم و منشیان مخصوص و رییس دبیرخانه انتخاب شده بودند تعبیه شد. تعداد معتنابهی دربان، پیشخدمت به ویژه محافظ برای حزب استخدام گردید. و بدین ترتیب حزب رسمآ افتتاح شد. امّا درست در همان روز افتتاح، عدهای از اعضای حزب توده به دفتر مرکزی حزب اراده ملّی هجوم بردند ولی پیش از آنکه وارد عمل شوند و دست به خرابکاری بزنند مقامات حزبی که از قبل پیشبینی چنین حوادثی را در دستور کار خود قرار داده بودند تعداد زیادی افراد چابک و ورزیده و بزن بهادر را به عنوان گروه ضربت اجیر نموده و آنها را با سلاحهای سرد مسلح ساخته بودند. در حمله اعضای حزب توده به دفتر مرکزی حزب اراده ملّی گروه ضربت حزب با دشنه و چاقوی آخته به تودهایها حملهور شدند و آنها را متواری ساختند.
انگیزه اصلی «سیّد ضیاءالدّین» از تأسیس حزب اراده ملّی مقابله و ستیز با حزب توده ایران و جلوگیری از نفوذ سیاستهای سران انقلاب شوروی در ایران و در منطقه بود.
امّا باید دانست که اگرچه دولت حزب اراده ملّی مستعجل بود ولی در عین حال یگانه حزبی بود که توانست پس از شهریور 1320 در مقابل حزب توده قد علم کند و از رعب و وحشت و هراسی که این حزب در میان خلق مسلمان و عامّه مردم و نیز طبقه متمکّن جامعه ایران ایجاد کرده بود تا حدّ زیادی بکاهد چرا که حزب اراده ملّی از احساسات ملّی و وطنی و مذهبی جامعه ایران استفاده کرده بود و چون اهداف قبلی استعمار انگلیس که حکومت دیکتاتوری رضاخان را دستاویزی برای گسترش باستانگرایی و اشاعه فرهنگ ایرانی قبل از اسلام و تجدید آداب و رسوم آیین مزدیسنی و کیش زرتشتی و گرایش به یک نوع ناسیونالیسم افراطی و منحطّ و کور توأم با بیبند وباریها و مفاسد و انحطاطات اجتماعی، فرهنگ و تمدّن فسادآلود غرب برنامهریزی کرده ولی با شکست مواجه شده بود «سیّد ضیاءالدّین» عامل سیاسی کودتا را از طریق مذهب به فریب خلق وادار نماید و از نظریه مذهب علیه مذهب بهرهبرداری کند.
به رغم آنکه حزب اراده ملّی در مدّت کوتاهی یکی از احزاب قوی و از پایگاههای مهمّ سیاسی تهران شد و شعبات آن در مراکز استانها و شهرستانها تأسیس گردید، لکن چون ملّت ایران میدانست که «سیّد ضیاءالدّین» ارتباطی بسیار قوی با استعمار انگلستان داشت، لذا میدان وسیعی برای ظهور و بروز فعالیّتهای سیاسی برای «سیّد ضیاءالدّین» و حزب اراده ملّی فراهم نشد و محاسبات و برنامهریزیهای او غلط از کار درآمد و چون نیروهای تجاوزگر انگلیس، آمریکا و شوروی، خاک میهن ما را اشغال و قوای جائر شوروی، کلّیه مناطق شمالی کشور و آذربایجان را تسخیر نموده و با حمایت همهجانبه دولت سوسیالیستی اتّحاد جماهیر شوروی از حزب دموکرات آذربایجان، عملا این خطّه از سرزمین ایران، از مام میهن جدا شده و دولتهای آمریکا و انگلیس از این جریان ناراضی و منافع خود را در خطر میدیدند و دولت «ابراهیم حکیمی» (حکیمالملک) را از حلّ این مسئله غامض و پیچیده سیاسی، عاجز میدانستند، لذا آمریکاییها پیشقدم شدند و «احمد قوام» (قوامالسلطنه) را که طرفدار سیاست آمریکا در ایران بود، برای تصدی پست نخستوزیری در ایران پیشنهاد نمودند.
این پیشنهاد مورد قبوال قرار گرفت و «قوامالسلطنه» در 25 بهمن 1324 مأمور تشکیل کابینه شد و با آراء بسیار ضعیفی، تنها با اختلاف یک رأی، کابینه او از مجلس شورای ملّی رأی اعتماد گرفت. «قوامالسلطنه» در این دوره از نخستوزیری خویش به حلّ مسئله آذربایجان نایل آمد و تمام کوششها و تلاشهای «سیّدضیاءالدّین» و حزب اراده ملّی را در رسیدن به قدرت نقش بر آب کرد و چون دوره عمر مجلس چهاردهم پایان گرفت و مصونیّت پارلمانی «سیّد ضیاءالدّین» بسر آمد، به انتقام دستگیری و زندانی شدنش در کودتای 1299 توسط کلنل «محمّدتقیخان پسیان» و به دستور مستقیم «سیّد ضیاءالدّین» وی را در اوّل فروردین ماه 1325 به اتهام فعالیّت در از بین بردن روابط حسنه بین ایران و شوروی بازداشت و نزدیک به یک سال در زندان شهربانی محبوس نمود.
با طولانی شدن دوران بازداشت «سیّد ضیاءالدّین» حزب اراده ملّی عملا تعطیل و برای همیشه از صحنه سیاسی ایران حذف گردید.
پس از انحلال حزب اراده ملّی و رهایی «سیّد ضیاءالدّین» از زندان، او همواره مترصّد موقعیّت مناسبی بود تا از آن فرصت مقتضی استفاده کند و آخرین تیر ترکش خود را به سوی هدف سیاسی مورد نظر پرتاب کند. این موقعیّت برای وی در سال 1330 که لایحه ملّی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس شورای ملّی و سنا رسیده بود فراهم آمد چرا که انگلستان به هیچوجه حاضر نبود که قانون ملّی شدن صنعت نفت را به مورد اجرا بگذارد.
به همین منظور شاه و دربار را زیر فشار قرارداد تا به نخستوزیری «سیّد ضیاءالدّین» رضایت دهند تا او به هر وسیلهای از اجرای قانون ملّی شدن صنعت نفت جلوگیری نماید. شاه بر اثر فشار و سرسختی انگلیسها تلویحآ پیشنهاد آنها را پذیرفت ولی خاطرنشان ساخت که تنها نظر او کافی نیست زیرا باید مجلس شورای ملّی به کابینه «سیّد ضیاءالدّین» رأی اعتماد دهد. «سیّد ضیاءالدّین» معتقد به رأی اعتماد مجلس نبود و تنها فرمان شاه را دایر بر نخستوزیری خویش کافی میدانست از این رو شاه صبح روز شنبه 8 اردیبهشت 1330، «سیّد ضیاءالدّین» را به کاخ اختصاصی احضار کرد و «سیّد» را امیدوار نمود که اکثر نمایندگان به نخستوزیری او موافقند. دستور داد که قبل از تمایل نمایندگان مجلس شورای ملّی فرمان نخستوزیری او را صادر نمایند. این جریان که با تبانی شاه و دربار و نمایندگان طرفدار سیاست انگلیس با تماس دائمی شاه و مجلس مرحله به مرحله توسط جمال امامی[1] صورت میگرفت در شرف انجام بود. تمام مجاهدات، کوششها و از خودگذشتگیهای ملّت ایران در پیروزی نهضت ملّی شدن صنعت نفت از بین خواهد رفت، به بلوف سیاسی جمال امامی پاسخ مثبت داد و به رغم مشکلات و موانعی که بر سر راه خود میدید با قبول پست نخستوزیری، استعمارگران انگلیسی، شاه و دربار، نمایندگان فرمایشی، جمال امامی و «سیّد ضیاءالدّین» را بور نمود.
پرسشی که در اینجا برای خوانندگان مطرح میشود این است که چرا اکثر نمایندگان فرمایشی که مولود انتخابات دولتهای «ساعد» و «سپهبد رزمآرا»[2] بودند و از سیاستهای استعماری دولت انگلستان حمایت مینمودند به دکتر مصدّق، مخالف ولی شور و غوغا و احساسات تند و سرکشی که در جریان ملّی شدن صنعت نفت، در استیفای حقوق سیاسی و اقتصادی ملّت ایران در سراسر کشور و در میان کلّیه اقشار و طبقات اجتماعی ایجاد شده بود، مانع از انتخاب سید ضیاء شد و موجب شد که محمد مصدق به سمت نخستوزیری برسد.
در این برهه از تاریخ سیاسی ایران بود که حیات سیاسی «سیّد ضیاءالدّین» فرا رسید و او که دیگر برای احراز مقامات سیاسی پایگاهی نداشت به پشت پرده رفت تا در جریانهای سیاسی مشاور شاه و درباریان گردد و از درون پرده نقشآفرین حوادثی باشد که یکی از آنها همکاری و معاونت با کودتاگران انگلیسی ـ آمریکایی کودتای 28 مرداد 1332 با کمکهای وسیع و همهجانبه «حبیبالله رشیدیان (پدر) و پسرانش اسدالله، سیفالله و قدرتالله» جاسوسان سرشناس استعمار انگلیس بود که به براندازی حکومت ملّی دکتر مصدّق انجامید.
[1]. جمال امامی از خاندان امام جمعه خوئی بود. جمال و دو برادرش، نورالدّین و نظامالدّین از طرفداران سیاست انگلیس در ایران بودند. نورالدّین دردوره چهاردهم مجلس شورای ملّی، نایب رییس مجلس بود و جمال در چند دوره قانونگذاری نمایندگیمجلس را داشت. نظامالدّین سالیان درازی نماینده دولت در شرکت نفت ایران و انگلیس بود و از وابستگانسیاست نفتی انگلیس در ایران محسوب میشد. جمال امامی بازیگری بود هوچی، گستاخ و جنجالی و او وچند تن از سرسپردگان سیاست انگلیس در ایران همچون دکتر هادی طاهری، سید کاظم جلیلی از کارگردانان وخطدهندگان اصلی اکثریّت مجلس بودند و هر چه اربابان انگلیسی دیکته میکردند، اینان بدون چون و چرااجرا میکردند. سیّد ضیاءالدّین طباطبایی با این سرحلقههای سیاست انگلیس در ایران ارتباط نزدیک داشت.این گروه شبها در منزل سیدکاظم جلیلی جمع میشدند و خطمشی سیاسی مجلس را در جهت مصالح ومنافع استعماری انگلستان تعیین مینمودند. جمال امامی بعد از شهریور 1320 به اتفاق علی دشتی، ابراهیم خواجهنوری، مجید موّقر و دکتر احمدهومن، حزب عدالت را در جهت رسیدن به هدفهای شخصی و سیاسی و به دست آوردن مقامات حسّاسمملکتی پایهگذاری کرد، به همین ملاحظه در کابینه چهارم محمّد ساعدمراغهای در سال 1327 به سمتوزیر مشاور انتخاب گردید.میگویند که عدهای هنگام تشکیل حزب عدالت از نصرالله فلسفی استاد فقید تاریخ دانشگاه تهران میپرسند که علّت نامگذاری این حزب به عدالت چیست؟ فلسفی در پاسخ میگوید: عدالت مرکّب از چندحرف است که ع و دال آن علی دشتی و بقیه هم آلتاند!
[2]. علی رزمآرا در سال 1280 هجری شمسی در تهران ولادت یافت و چون تولّد او در شب عید قربان اتفاق افتادبه حاج علی نامگذاری شد. پدرش سرهنگ محمّدخان، افسر توپخانه بود که در اوایل سلطنت احمدشاه به کفالت وزارت جنگ رسید. حاج علی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس آلیاتس و دارالفنون به پایانبرد، سپس به مدرسه نظام مشیرالدّوله رفت و دوره مدرسه مزبور را در علوم ریاضی با درجه عالی طی کرد. در سال 1299 با درجه ستوان دوّمی وارد خدمت ارتش گردید. در جریان نهضت میرزا کوچکخانجنگلی در گیلان با سرکوب این نهضت به درجه ستوان یکمی ارتقاء یافت و آجودان هنگ پهلوی شد. او تماممدارج نظامی را به تدریج طی کرد و در سال 1310 با درجه سروانی به فرانسه رفت و در مدرسه نظامی سنسیر به تکمیل دانش نظامی خویش پرداخت. پس از دو سال که از تحصیل فراغت یافت، ضمن سفری که بهاسپانیا، لوکزامبورگ و بلژیک نمود به ایران بازگشت و در سال 1306 به درجه سرگردی رسید. سپس درسالهای 1308 سرهنگ دوّم، 1312 سرهنگ تمام، 1318 سرتیپ، 1323 سرلشکر و 1327 به درجه سپهبدیارتقاء یافت. او مدّتی فرمانده تیپ مستقل لرستان بود و بعد به تهران منتقل شد و در سال 1318 با درجهسرتیپی به عضویت شورای عالی جنگ برگزیده شد و چون افسری تحصیلکرده و با سواد بود به استادی دانشگاه جنگ در رشته نقشهخوانی انتخاب گردید. پس از شهریور 1320 فرماندهی لشکر یک تهران به ویمحوّل شد و در سال 1323 رییس ستاد ارتش گردید امّا دو ماه بعد به علل نامعلومی از این سمت برکنار و دربهمن ماه همان سال به فرماندهی دانشکده افسری منصوب شد. در نوروز 1323 مجددآ به ریاست ستاد ارتشانتخاب گردید و در خردادماه سال 1324 منتظر خدمت شد. در سال 1325 به کردستان رفت تا طرح حمله به دموکراتهای آذربایجان را تهیه کند. در پایان این مأموریت وقتی به تهران بازگشت برای بار سوّم، رییس ستادارتش گردید. در همین سمت بود که در پنجم تیرماه سال 1329 فرمان نخستوزیری او با توافق دولتهای انگلیس و آمریکا توسط شاه صادر شد. وی در کار سیاست فردی خام و بیتدبیر و آلت دست استعمار انگلیس و امپریالیسم آمریکا بود. به همین دلیل در اثر این نابخردی در سیاست به هلاکت رسید.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات