بررسی کتاب خاطرات بنی عامری
شرح دخالت آمریکا درماجرای کودتای نقاب ( نوژه) از زبان فرمانده کودتا
نقش آمریکا در کودتای نوژه
6224 بازدید
اشاره:
سرهنگ محمدباقر بنی عامری که مدعی است رهبری کودتای نقاب (نوژه) را برعهده داشته در سال 1394 (2015) خاطرات خودرا در انتشارات ساپرا لندن منتشرکرد. بنی عامری دراین کتاب درباره ابعاد مختلف کودتای موسوم به نقاب جزئیات مهمی را ارائه کرده است. در اینجا حکایت ملاقات یک افسراطلاعاتی آمریکا را عینا از این کتاب نقل می کنیم . درپایان تحلیل بین سطور مطالب مطرح شده دراین بخش به علاقه مندان ارائه شده است.
ملاقات با یک آمریکائی
«حدود یک ساعت ازاین مکالمه گذشته بود که حسن فروشنده بوتیک به من اطلاع داد که آقائی می خواهد شما را ببیند. از او سئوال کردم نامش چیست؟ گفت من نپرسیدم. گفتم اشکالی نیست می تواند بیاید. پس از دقایقی شخصی که خود را به من با نام هرمز رزم آرا معرفی کرد و بدون مکث از او پرسیدم با شادروان تیمسار رزم آرا نسبتی دارید؟ گفت فرزند یا برادرزاده تیمسارمی باشم. (درست به خاطر ندارم). گفتم، چه فرمایشی دارید و چه کاری می توان انجام دهم؟ درجواب گفت، حامل پیامی برای شما هستم یک آمریکائی مایل است با شما ملاقاتی داشته باشد. با تعجب پرسیدم، آمریکائی؟ اولا من انگلیسی و هیچ زبان خارجی نمی توانم صحبت کنم و از طرفی من اصلا آمریکائی نمی شناسم. گفت حتما یک نفر شما را به او معرفی کرده که می خواهد با شما ملاقات داشته باشد. گفتم، از دیپلماتهای سفارت آمریکاست؟ که جواب منفی بود.
شما ازآقای رزم آرا نپرسیدید که آن رابط چه کسی است؟ نظامی است یا سیویل؟ [غیرنظامی] و چگونه و از چه طریقی شخص آمریکائی با شما ارتباط برقرار کرد؟
بله، سئوال کردم آقای رزم آرا گفتند به علت حفاظت و امنیتی نمی توانند نام واسطه را بگویند و اضافه نمود من خود مسئولیت و امنیت همه چیز را به عهده می گیرم و آقای آمریکائی مورد قبول و اطمینان من است و از این بابت نگران نباشید. سپس پرسیدم درکجا این ملاقات انجام خواهد شد و با مشکل زبان چه باید کرد؟ گفتند منزلی در خیابان پیراسته و من به عنوان مترجم شما خواهم بود. موافقت کردم و قرار بر این شد که با اتومبیل خودشان ساعت سه بعد ازظهر به محل ملاقات برویم. ساعت سه بعدازظهر وارد خانه ای بسیارشیک و مجلل در خیابان پیراسته شدیم. درسالن آقای آمریکائی قد بلند با خوشروئی و احترام از ما استقبال نمود و پس از خوشآمد گوئی بدون مقدمه ادامه داد، [امام]خمینی موفق شده رژیم شاهنشاهی را سرنگون کند و در حال حاضر[امام]خمینی و اطرافیانش امور مملکت را به دست گرفتند و خیلی سریع مسلط شدند. سئوال من این است که [امام]خمینی تا کاملا به امور مملکت تسلط نیافته آیا می شود برای سرنگونی او و برقراری مجدد رژیم شاهنشاهی و یا جمهوری اقدامی انجام داد؟ سئوال او البته پس از ترجمه آقای رزم آرا مرا کمی متغیر کرد و با حالتی که مشخص بود ناراحت هستم جواب دادم، شما وکل غرب برای براندازی رژیم شاهنشاهی کمک کردید وحالا ازسرنگونی [امام]خمینی صحبت می کنید؟ آقای رزم آرا گفتند شاید کمک غربی ها به [امام]خمینی شایع باشد و بهتر است جواب سئوال او را بدهید. در جواب سئوال آقای آمریکائی گفتم، اگر تصور می کنید با یک کودتا و یا با استفاده از یک واحد تمامی امکان سرنگونی [امام]خمینی هست، ممکن نیست چون در تمامی پادگانها و ادارات ارتش انضباط و سلسله مراتب و وحدت فرماندهی وجود ندارد و حتی صبحگاه اجرا نمی شود و تمامی امور در اختیار انجمن های اسلامی می باشد. پرسنل نظامی دریک حالت گیجی و بلاتکلیفی بهسر می برد وامروز شنیده ام اینها قرار است یک طرح ریزش اجرا کنند و تعدادی از اعیادی و پرسنل را باز خرید از و بازنشسته و اخراج کنند و ادامه دادم که اگر این شرح اجرا شود ارتش بسیار ضعیف خواهد شد ولی می توان از پرسنل ناراضی یارگیری کرد. بدین ترتیب که با رعایت کاملا حفاظت شده با یک عده پرسنل تماس بگیریم و یک نیروی زنجیره ای نظامی را سازمان دهیم که البته به یک بررسی بسیار دقیق احتیاج دارد و بسیار مسایل دیگر. پس از ترجمه نظرات من توسط آقای رزم آرا، آمریکائی با خوشحالی گفت شما نفر سومی هستید که من این سئوال را مطرح نمودم ولی جواب شما بسیار معقول تر به نظر می رسد.
پس ازچند دقیقه ای خداحافظی کردم و آمریکائی تا در سالن با من آمد و در همین لحظه به یاد عطا افتادم و حدس زدم این آقا نباید یک مامور ساده آمریکائی باشد و به یقین یک مامور اطلاعاتی است و می تواند به عطا کمک نماید. و با این فکر از آقای رزم آرا سئوال کردم می توانم از ایشان خواهشی کنم؟ بعد از ترجمه سئوالم آمریکائی گفت، حتما و گفتم، یکی از افسران اداره دوم ارتش که شغل حساسی داشت و شدیداً در تعقیبش بودند و حتما محکوم به اعدام می شد، با تلاش فراوان موفق شدیم او را از کشور خارج نمائیم و اکنون درپاریس است و باید به آمریکا برود و چون تاریخ گذرنامه اش به پایان رسیده و مشکل ویزای آمریکا دارد باعث نگرانی اش شده و حتی نمی تواند به خیابان برود و اگر برای شما امکان دارد، خواهش می کنم جهت دریافت ویزای آمریکا به او کمک نمائید. ایشان گفتند من به عربستان سعودی و انگلستان و بعد از آن به فرانسه خواهم رفت و اگر شماره ای از ایشان دراختیارداشته باشم،با اوتماس می گیرم و امیدوارم بتوانم کمک نمایم. و بلافاصله اضافه کرد من می توانم سفر انگلستانم را کنسل کنم و به او بگوئید ازفردا تا دوهفته دیگر منتظر تلفن من باشد که با او تماس بگیرم. و من بسیار خوشحال شدم و تشکر کردم.
بعد ازخداحافظی به بوتیک رفتم و فورا به پاریس تلفن کردم و خوشبختانه عطا منزل بود و جریان را برای او شرح دادم و سئوالاتی کرد که در تلفن پاسخ به سئوالاتش را صلاح ندانستم و فقط یادآور شدم در این مدت گوش به زنگ تلفن بماند.
پس از دو هفته انتظار، عطا زنگ زد و گفت به من زنگ بزنید. من فورا زنگ زدم وعطا گفت، ویزای آمریکا را گرفتم و بسیارخوشحال بود که به راحتی توسط آن آقای آمریکائی مشکلش حل گردیده. به طوری که بعدها عطا در پاریس برایم شرح داد با آقای آمریکائی به آمریکا رفتند و حتی تا دو هفته در منزل آمریکائی اقامت کرده بود. »
تحلیل:
دراین بخش ازخاطرات سرهنگ بنی عامری به چهار تحلیل مهم می توان اشاره کرد که در واقع مطالبی است که از بین سطور باید خوانده شود:
1- گرچه سرهنگ بنی عامری درادامه کتاب به نقش آمریکا در سازمان دهی و اجرای کودتای موسوم به نقاب (نوژه)هیچ اشاره ای ندارد اما با توضیحاتی که بنی عامری در قبل و بعد از ذکر این خاطره مطرح کرده است ،بخوبی مشخص است این دیدار درخرداد ماه 1358 انجام شده است. این تاریخ ازآن جهت اهمیت دارد که آمریکایی ها مدعی هستند دولت و انقلاب ایران را به رسمیت شناخته بودند و تلاش می کردند از طریق دولت موقت مناسبات خوبی را با ایران برقرار کنند. اما در همان زمان عوامل اطلاعاتی آمریکا در تهران از طریق تماس با نظامیان سابق از جمله بنی عامری می کوشیدند کودتای نظامی را علیه انقلاب اسلامی سازمان دهی کنند .
2-عده ای از مخالفان تسخیر لانه جاسوسی مدعی هستند جمع آوری اطلاعات از کشور میزبان ، کار همه سفارتخانه ها در کشورهای مختلف جهان است. بر این اساس نتیجه می گیرند سفارت آمریکا در تهران جاسوسخانه نبوده است . در حالی که با توجه به محتوای گزارش سرهنگ بنی عامری و انجام چنین ملاقات هایی اثبات می شود آمریکا نه تنها از ایران اطلاعات گردآوری می کرده است، بلکه به کمک ماموران سازمان سیا و عومل داخلی اش در ایران بدنبال انجام کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.
بنابراین حتی اگربپذیریم کارسفارتخانه ها گردآوری اطلاعات از کشور میزبان است اما بطورقطع کسی نمی تواند مداخله درامورداخلی کشورها و اجرای طرح براندازی حکومت ها را در حیطه وظایف عادی سفارتخانه ها بداند. آمریکا وهمه کشورهای سلطه جو که این گونه مداخله ها را انجام می دهند ، بطورقطع در تعارض آشکاربا قوانین بین المللی عمل می کنند. بویژه آنکه تلاش آمریکا برای بررسی زمینه انجام کودتا علیه ایران زمانی انجام شده که تنها حدود دو ماه از برگزاری همه پرسی جمهوری اسلامی ایران در دهم فرودرین 1358 گذشته بود. دراین همه پرسی که نتایج آن در دوازدهم فروردین اعلام شد ، بیش از 98 درصد مردم به نظام جمهوری اسلامی ایران رای داده بودند.
3- این نقل قول از سوی بنی عامری فرمانده کودتای نقاب درانگلیس مطرح شده است که به هیچ وجه شائبه اینکه اوبرای نشان دادن نقش آمریکا درمداخله درامورداخلی ایران وکودتا تحت فشاربوده است، موضوعیت ندارد. بنابراین آمریکا که در سالهای اخیر منکر نقش خود درانجام کودتای نقاب (نوژه) بوده و تلاش می کند از راههای مختلف اثبات کند با وجود درگیرشدن در ماجرای گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، هیچ انگیزه ای و نقشی در طراحی و پشتیبانی از کودتای نقاب (نوژه) نداشته است. اکنون باید توضیح دهد که ملاقات مامور سیا با بنی عامری به چه منظور صورت گرفته است.
4- با آنکه نام مامورسازمان سیا ذکرنمی شود و بنی عامری فقط به نام رابط داخلی آن یعنی هرمز رزم آراء اشاره دارد. اما با تعریف کردن ماجرای حل مشکل دریافت ویزای دوستش عطا توسط مامور آمریکایی ظرف مدت دو هفته ، بخوبی می توان به جایگاه و نفوذ مامور سیا در دستگاه حکومتی ایالات متحده پی برد.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات