اعترافات طراحان اصلاحات ارضی

اصلاحات ارضی به روایت اسناد جاسوسی؛


اشاره:

اصلاحات ارضی در ایران نخستین بار در اواخر دهه 1330 مطرح شد. با توجه به اینکه این طرح به توصیه آمریکا تصویب و اجراء شد در اسناد لانه جاسوسی به تمام جزئیات طرح اعم از اهداف و نتایج آن اشاره شده است

یکی از مجموعه اسنادی که در لانه جاسوسی آمریکا در تهران  به دست دانشجویان افتاد، مربوط به اصلاحات ارضی در دهه 1340ش می شود که در آن به تمام جزئیات طرح اعم از اهداف و نتایج آن پرداخته شده است. این اسناد به خوبی به اهداف سیاسی حکومت پهلوی و کشورهای غربی از اجرای طرح اشاره نموده‌ و در نهایت نشان داده‌ است که اجرای اصلاحات ارضی چه تاثیری بر زندگی مالکین بزرگ و دهقانان در ایران داشت. بر این اساس نگاهی کوتاه به این موضوع داریم و آن را از زوایای مختلف و با استناد به منابعی چون اسناد سفارت آمریکا بررسی کردیم.

اصلاحات ارضی و ضرورت اجرای آن

موضوع اصلاحات ارضی به طور عمده بعد از جنگ جهانی دوم در اغلب کشورهای جهان سوم آغاز شد تا رشد و توسعه اقتصادی آنان را به‌وجود آورد. اما در عمل هدف از آن، حفظ این کشورها در جبهه غرب بود. بسیاری از این کشورها تحت تأثیر بلوک غرب این اصلاحات را آغاز کردند تا با ایجاد توسعه اقتصادی، مانع از جنبش‌های اعتراضی گردند. این اصلاحات تنها شامل مسائل اقتصادی نبود، بلکه مجموعه‌ای از اقدامات اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی را دربر داشت. در ایران اصلاحات ارضی برای اولین بار در اواخر دهه 1330 و به توصیه آمریکا مطرح شد و پیش از آنکه جنبه اقتصادی داشته باشد، بر اهداف سیاسی متمرکز بود؛ زیرا در این دهه ایران شاهد کودتای 28 مرداد 1332 بود که ثمره آن چیزی جز نارضایتی عمیق مردم از حکومت نبود. این نارضایتی‌ها به زعم شاه و آمریکا می‌توانست منجر به انقلاب و یا هر جنبش سیاسی شود ومنافع آمریکا در منطقه را به خطر اندازد. از این رو آمریکا برآن شد با تدوین برنامه اصلاحات ارضی،موجبات استحکام قدرت حکومت پهلوی راافزایش دهد.

بر این اساس می‌توان گفت از جمله اهداف اصلاحات ارضی دهه 1340 یکی کسب حمایت اجتماعی جدید برای دربار و دیگری سرکوب گروه‌های قدرت قدیم به ویژه در میان زمین‌داران بود که در نهادهای سیاسی کشور و به‌ویژه در مجلس شورای ملی نفوذ زیادی داشتند.1 بدین ترتیب جهت اجرای اصلاحات ارضی، تیمی آمریکایی به کار مطالعه و تدوین برنامه مشغول شد. این طرح برای آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار بود. «این طرح به قدری برای آمریکا اهمیت داشت که وقتی  امینی در ابتدای زمامداری خود یک وام درازمدت 750میلیون دلاری از آمریکا درخواست کرد، واشنگتن پرداخت وام را موکول به اجرای برنامه اصلاحات ارضی مورد نظرش نمود... سپس در مرداد ۱۳۴۰ چستر بولس، معاون وزارت خارجه آمریکا، به تهران آمد و مذاکرات همه‌جانبه‌ای با شاه و امینی انجام داد و سرانجام زمینه برای اصلاحات ارضی فراهم شد.»2

البته به جز آمریکاییان برخی از کارشناسان ایرانی همچون چون اللهیار صالح نیز در تهیه این برنامه همکاری داشتند و همین باعث شد تا دیدگاه‌ها و نتایج به‌دست‌آمده پیرامون اصلاحات ارضی با تفاوت‌ها و اختلاف‌‌سلیقه‌های زیادی روبه‌رو گردد، اما در نهایت قرار بر آن شد که اصلاحات ارضی به سبک اصلاحات ارضی هندوستان در ایران پیاده شود. بر این اساس صالح، با مطالعه جزئیات طرح و برنامه‌ای که در هند به کار گرفته شد و نیز تقاضای یک طرح از طرحی که مصری‌ها مورد استفاده قرار داده بودند، به این نتیجه رسید که سیستم هندی، البته تطبیق داده‌شده، برای ایران مناسب‌ترین باشد.3 اصلاحات ارضی، نهایتا در دوره علی امینی و اسدالله علم مطرح و تصویب شد، ولی از همان ابتدا با مخالفت‌ها و انتقادات زیادی روبه‌رو گردید.

چه کسانی مخالف اصلاحات ارضی بودند؟

اولین و مهم‌ترین گروه مخالف اصلاحات ارضی روحانیون بودند. البته در رابطه با مخالفت روحانیون گفته شده است که این گروه دو دیدگاه متفاوت داشتند. در یک دیدگاه روحانیونی بودند که به‌زعم کسانی چون احمد اشرف، هرگز درباره مسئله اصلاحات ارضی به دولت حمله نکردند، بلکه طرق دیکتاتوری شاه را مورد انتقاد قرار دادند و درصدد بودند از طریق اصلاحات ارضی، قدرت شاه و اختیارات او را کاهش دهند و حقوق روحانیون را محقق سازند.4 در همین رابطه احسان نراقی نیز در گفت‌وگوی خود با شاه به نقل قولی از آیت‌الله میلانی پرداخته است که تا حدودی بر این موضوع صحه گذاشته است. در این نقل قول آمده: «تمام این شایعاتی که جریان یافته است و روحانیت شیعه را متهم می‌سازد که با اصلاحات ارضی و تساوی حقوق زنان در انتخابات مخالفت می‌ورزد پایه و اساسی ندارد... ما آماده‌ایم تا جهت اصلاحاتی که اعلیحضرت می‌خواهند صورت دهند، جنبه‌های شرعی لازم را بیابیم. اما به یک شرط: شاه باید محدوده‌های قدرت خویش را بشناسد و حقوق و وظایف و رسالت ما را در برابر توده‌ها در نظر بگیرد. او نباید به‌زور طرح‌های اصلاحی خود را به ما تحمیل نماید».5

اما گروه دیگری از روحانیون همچون امام خمینی به دلیل مبهم بودن برنامه و تجویزی بودن آن از سوی استعمارگران، معتقد بودند که این طرح به بخش کشاورزی آسیب خواهد رساند؛ همچنین به اعتقاد برخی از این مخالفان، اصلاحات ارضی و نحوه مالیات‌گیری به عنوان پدیده‌های ضداسلامی تلقی می‌شدند؛ زیرا آنها به نحو «غیر مشروعی» مسلمانان مؤمن را از درآمدها و دارایی‌های عادلانه خود محروم کرده و کارمندان فاسد دولت و آنهایی را که در اطراف شاه قرار گرفته‌اند، ثروتمند می‌سازند.6 جالب است که برخی از مجریان اصلی اجرای طرح همچون علی امینی نیز در ابتدا آن را زیاد جدی نمی‌گرفتند. امینی در این رابطه گفته بود: «من فکر می‌کنم که اصلاحات ارضی باید باشد؛ اصلاحات ارضی جدی، نه کوشش‌های مضحک فعلی. مسئله باید به طور کامل مورد مطالعه قرار گیرد. این یک مسئله ساده نیست. مشکلات مکانیزه کردن، تأمین آب، توانایی کشاورزان ایرانی باید در نظر آورده شوند».7 انتقادات پیرامون اصلاحات ارضی بعد از اجرای مراحل اولیه و عدم موفقیت آن در برخی از زمینه‌ها بیشتر شد.

اصلاحات ارضی چه نتایجی داشت؟

اصلاحات ارضی از نظر سیاسی یکی از رقبای شاه را کنار گذاشت؛ چنان‌که برخی مدعی هستند که اصلاحات ارضی نه تنها سیستم مالکیت فئودالی ایران را از بین برد.8 اما در مقابل و در تحلیل کارشناسانه، نقدهای بسیاری به این برنامه وارد بود. به عنوان نمونه و در پاسخ به ادعای مطرح‌شده گفته شده است که تا اکتبر ۱۹۷۲ یعنی یک دهه بعد از آغاز اجرای اصلاحات ارضی، عده کلی خانوار‌هایی که در این مرحله زمین دریافت کردند ۶۹۰۴۶۶ خانوار بود که با توجه به اینکه جمعیت روستانی حدود 3/5 میلیون خانوار (۱۷ میلیون نفر) بوده، بدان معنی است که ظاهرا کمتر از یک‌پنجم دهقانان از این مرحله اصلاحات ارضی برخوردار شده‌اند. به‌علاوه عده زیادی از مالکین توانستند از تقسیم اراضی بگریزند.9

گذشته از این، اصلاحات ارضی به دلیل اجرای نادرست، باعث تضعیف بخش کشاورزی شد؛ زیرا در تحقق این برنامه، به جای آنکه به مازاد تولید کشاورزی و درآمدهای آن توجه شود، بر درآمدهای نفتی تکیه شد و این موضوع باعث شد تا کشاورزی به حال خود رها شود. از این رو واضح است که در کوتاه‌مدت شاهد معضلاتی چون بیکار شدن کشاورزان و دهقانان و هجوم آنان به شهرها برای یافتن کار جدید باشیم. دکتر حسین مهدوی، از رهبران جبهه ملی، در تشریح این بحران آورده است: دولت بدون شک در بحرانی که توسط شکست در اصلاحات ارضی و شکست در جلو بردن برنامه توسعه و پیشرفت به‌وجود آمده، گرفتار خواهد شد. احتمالا در آن هنگام دولتی مردمی‌تر به قدرت خواهد رسید.10

مهدوی در تبیین بدبینی خود نسبت به اصلاحات ارضی به چند نمونه ناموفق آن در شهرهای شمالی کشور اشاره کرده است. او در این رابطه آورده است: از زمین‌های زمین‌داران بزرگ در گیلان فقط زمین‌های خانواده امینی تقسیم شده است. زمین‌های دیگر زمین‌داران بزرگ هنوز تقسیم نشده است. آشوب قابل توجهی در میان دهقانان گیلان وجود داشت و زمین‌داران برای زندانی کردن رهبران دهقانان از تاکتیک‌های قانونی استفاده می‌کردند و برای جلوگیری از اجرا شدن قانون از تاکتیک‌های معمول رشوه دادن به مقامات ثبتی و کارگزاران پایین‌رتبه وزارت دادگستری بهره می‌جستند.11

سخن نهایی

در اجرای برنامه اصلاحات ارضی، رفرم‌های سیاسی بر اصلاحات اقتصادی اولویت داشت. گرچه این برنامه بخش کشاورزی و اصلاح الگوهای حاکم بر مالکیت را مدنظر قرار داده بود، اما موضوع ایجاد یک پایگاه اجتماعی جدید از دهقانان که مطیع حکومت باشند و نیز جلب رضایت افکار عمومی، بیش از سایر مسائل اولویت داشت. از این رو تمرکز بر این موضوع بدون در نظر گرفتن واقعیات اقتصادی، منجر به نتایج معکوس و مخدوش شدن بخش کشاورزی در زمینه تولید، نیروی کار و مناسبات حاکم بر آن گردید.

پی نوشت ها :

 1. حسین بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، گام نو، چ پنجم، 1384، ص 99.

2. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، صص 162- 163.

3. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 2، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 650.

4. همان، ص 203.

5. احسان نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1372، صص 27- 28.

6. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ص 633.

7. همان، ص 790.

8. همان، ص 82.

9. فرد ‌‌‌هالیدی، ایران، دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، انتشارات علم، 1358، ص 102.

10. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ص 821.

11. همان، ص 825.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران