ابوالحسن بنیصدر به روایت اسناد لانه جاسوسی آمریکا
ارزیابی جاسوس «سیا» از ابوالحسن بنیصدر
1723 بازدید
تاریخ سند: ۹ سپتامبر ۱۹۷۹(۱۸ شهریور ۱۳۵۸)
سرّی، ۹ سپتامبر ۷۹، اعضاء
از: تهران ۵۴۱۷۴، قسمت اول از دو قسمت
به: رئیس
اخطار جاسوسی پخش محدود ال پی گامین، اس دی لور
آنچه در زیر میآید تحلیل و ارزیابی راترفورد در ۷ سپتامبر از قضیه اس دی لور-۱[=ابوالحسن بنیصدر] میباشد:
۱- با در نظر گرفتن مقامی که اس دی لور-۱ در رژیم جدید دارد(یعنی عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان، سرپرست بانکهای ملیشده و ناشر) این طور به نظر راترفورد میآید که فعالیتها برای جلب همکاریش باید ادامه یابد. یک فرد با امکاناتی که او از آن بهرهمند است باید قادر باشد اطلاعات باارزشی را در دورهای که در پیش است در اختیار گذارد. حتی از این مهمتر«آر» همچنان ال-۱ را به عنوان فردی که آینده سیاسی درخشانی خواهد داشت به حساب میآورد. به نظر میرسد ال-۱ که فرد جاهطلب و از لحاظ سیاسی زیرک است نقش خود را محتاطانه با چشمداشت به روزی که خمینی از صحنه کنار رود بازی میکند.
۲- جای تعجب نیست که ال-۱ در تهران تصویری از خود بروز میدهد که تا حدی با آنچه در پاریس قبل از بازگشتنش داشت متفاوت است. در پاریس او یک توطئهگر(طراح) بود و تمامی وقت خود را به تنظیم نقشههایی برای چگونگی از میدان به در کردن رژیم بر سرقدرت در آن زمان اختصاص میداد. او در خارج در بین روشنفکرانی که به او چشم داشتند و به وی احترام میگذاشتند، حاضر بود برای تحقق اهداف گروهش به هرگونه فداکاری دست بزند. او که زرنگ و باهوش بود و شبانهروز با استراحت کمی کار میکرد، به نظرمیرسید که از مبارزه لذت میبرد و به راحتی مخاطراتی را که درگیر اینگونه فعالیتهای جسورانه است میپذیرفت.
۳- بر اساس سه ملاقات ما در تهران، روشن میشود که شخص مورد نظر همانطور که قابل پیشبینی بود از وقتی که مقامات مسئولیتآوری را در رژیم تازه تأسیس پذیرفته فرق کرده است. هنوز شبانهروز کار میکند اما به گونهای دیگر. اگر چه در پاریس او یک انقلابی بود که با ظاهر امور سروکار داشت، اکنون او خودش را درگیر مسائل ظریف اداره یک مملکت میبیند. سعی او اکنون بر این است که وضع موجود را حفظ و پایههای آن را تحکیم نماید. او همچنان از مبارزه صحبت میکند. کاملاً واقف است که در بخش معتنابهی از مردم چندان اشتیاقی نسبت به تغییر رژیمها وجود ندارد و به نظر میرسد که اهمیت کاری را که در پیش است درک میکند. هرچند او همچنان خود را انقلابی میداند و به نظر میآید که از تبلیغات مقتضای مقامش در نهضت و مزایای قدرت(یعنی محافظانی که به عنوان یک عضو شورای انقلاب برایش گمارده شدهاند) لذت میبرد. در واقع امر به نظر میآید که او بیشتر یک دیوانسالار(بوروکرات) است تا یک انقلابی، هرچند او همواره روشنفکری ملایم طبع بوده. با وجود این حالا که در تهران جای گرفته به نظر میرسد دارد جا میافتد. او کمی شکم آورده، لباسهای کاملاً اندازه سفارشی میپوشد و ساعت طلای جدیدش را که ظاهری گرانقیمت دارد به رخ میکشد. دیگر به نظر نمیرسد که گروهی دانشجوی ژولیده مانند آن روزها در پاریس، در خانهاش باشند. اینک او میتواند اینگونه افراد را در دفترش در ساعات «عادی» کار بپذیرد. اکنون منزلش برای استفاده از اوقات فراغت و ملاقات افراد به دقت انتخاب شده است.
مطالب فوق بدان معنی نیست که فرد مزبور قدرت تحرک خود را به عنوان یک اصلاحگر(رفرمیست) از دست داده است، برای توجه به این است که هر روزی که میگذرد به نظر میرسد که او بیشتر و بیشتر در دیوانسالاری(بوروکراسی) انقلابی که به موفقیت رسیده، فرو رفته است و اکنون وی با مبارزهای برای به جریان انداختن امور حکومت به نحوی هموار مواجه است.
۴- در ارزیابی فرد مورد نظر، در رابطه با تمایل وی در همکاری با ما، «آر» ملاحظات مثبت و منفی زیر را خاطرنشان میسازد:
الف- مثبت
(۱): چون او یک توطئهگر(طراح) کهنهکار است، اگر احساس کند که رژیم از اهداف انقلابی خود دور میشود یا اینکه به نفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی سر راه خود نبیند.
(۲): اگرچه او احتمالاً در حال حاضر هیچ مشکل مالی ندارد، اما باید در نظر داشته باشد که ممکن است با یک تذکر کوتاه به خارج تبعید شود و در آن زمان میتواند از کمک مالی ما استفاده نماید.
(۳): به عنوان یک روشنفکر او ترجیح میدهد که خودش تصمیم بگیرد تا این که کورکورانه از فرد دیگری پیروی کند.
(۴): اگر چه او به خمینی احترام میگذارد، اما او را مصون از خطا نمیداند.
(۵): او آگاه است که دارودستههایی در داخل رژیم در شرف تکوین است، و شاید آگاه است که باید در رفتار با اطرافیانش احتیاط کند. به عنوان مثال او گفت که تمام اعضای شورای انقلاب دارای صلاحیت یکسانی نیستند اما او مجبور است که سر کند و با آنها سرو کار داشته باشد، احتمالاً این عدم اعتماد مجبورش میکند که درهایی را باز بگذارد.
(۶): او جاهطلبیِ سیاسی دارد. او احتمالاً روزنامهاش را به این منظور ایجاد کرده که از آن به عنوان پایگاه قدرتی جهت مقاصد سیاسی آیندهاش استفاده نماید.
(۷): هرچند در دورههای پرمشغله در پاریس و تهران از نظر وقت در مضیقه بود، برنامه خود را کنار گذاشته تا با ما ملاقات نماید.(نظریه «آر»: امید است توجه شود که دسترسی به وی از نقطهنظر ما همچنان یک مشکل است.)
ب- منفی
(۱): چون موقعیت خود را در رژیم کنونی محکم کرده است شخص مزبور در حال حاضر واقعاً به ما احتیاج ندارد.
(۲): افشا شدن روابط مخفیانهاش با ما احتمالاً به زندگی حرفهای سیاسی فرد مزبور خاتمه خواهد داد، یقین است که او این نکته را از نظر دور نخواهد داشت.
(۳): تجربه سالیان دراز بر این نکته تأکید دارد که ناشرین روزنامه به خودخواهی متمایلند و اغلب غیرقابل اعتماد هستند. تصمیم او که یک روزنامه راه بیندازد شاید حاکی از این باشد که ال-۱ تنها به آینده سیاسی خودش علاقهمند است و قصد ندارد با ما در خطهایی که ما در نظر داریم همکاری کند.
(۴): هر چند اظهارات شخص مورد نظر علیه شرکتهای آمریکایی که در امور داخلی ایران دخالت میکنند، ممکن است نشانه این باشد که او نمیخواهد کاری به کار دولت ایالات متحده داشته باشد، اما «آر» مایل است طور دیگری فکر کند.
(۵): بر اساس این فرض که ما همچنان به استخدام ال-۱ علاقهمند هستیم. مطالب زیر خلاصه نظریات «آر» دو گونه روش نزدیک شدن به ال-۱ میباشد:
الف- تحت پوشش غیررسمی: یک شخص در پوشش غیررسمی که به تهران مأمور شود، دو تا سه ماه بعد از ملاقات «آر» میتواند با شخص مورد نظر تماس بگیرد و(با استفاده از کارت پوششی کمپانی «آر») پختن وی را در شرایط راحتتری از سر گیرد. پنج یا شش ملاقات ظرف یک یا دو ماه احتمالاً فرد مأمور را قادر خواهد ساخت تا فرد مورد نظر را جهت نزدیکی و تماس به طور گام به گام در خطر قرار دهد.
ب- تحت پوشش رسمی: «آر» بیشتر عقیدهاش بر این است طی این سفر میتواند ترتیب معرفی یک مأمور با پوشش رسمی را با فرد مورد نظر بدهد. ترجیحاً بنا به دلایل امنیتی این مأمور نباید در عملیات حساس دیگری دست داشته باشد. اگر بنا به دلایلی چنین مأموری در حال حاضر در دسترس نباشد او میتواند یکی از کارتهای ویزیت «آر» را در یک تاریخ بعدی به کار برد.
۶- بعد از سومین ملاقات راترفورد توصیه میکند که تماس تحت پوشش غیررسمی صورت گیرد تا قرارگاه محفوظ بماند، از سوی دیگر اگر تأخیر عملی نباشد ادامه پختن توسط یک مأمور با پوشش رسمی بجا خواهد بود.
۷- پرونده ۹۵۹۲۸۹-۲۰۱ تا ۹ سپتامبر ۹۹(۱۸ شهریور ۱۳۷۸) در بایگانی حفظ شود. تماماً سرّی. سرّی
****
توضیحاتی در مورد این سند(به نقل از کتاب):
۱- این تلگراف دارای دو قسمت است که تا به حال فقط قسمت اول آن پیدا شده است.
۲- «آر» مخفف راترفورد است.
۳- دقت در موارد مثبتی که راترفورد از شخص اس دی لور-۱ تحلیل کرده است، مشخص میکند که افراد مورد توجه سازمان سیا برای به قدرت رسیدن و کنترل حکومت در ایران، چه کسانی میباشند. اگرچه فعلاً[=زمان انتشار این اسناد] ملت مسلمان و متعهد ایران به طور کامل آقای ابوالحسن بنیصدر را شناختهاند و کاملاً به خصوصیات وی آگاه گشتهاند و حتی نقاط ضعف بزرگتری از آنچه در این اسناد مذکور است از وی بروز کرده است، با این حال با توجه به این که این تحلیل مربوط به ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ و ماهها قبل از انتخاب آقای بنیصدر به ریاستجمهوری است قابل توجه و تعمق میباشد و با در نظر گرفتن این که آمریکا از شهریور ۱۳۵۸ میدانسته که نامبرده فردی است که در صورت لزوم حتی علیه رژیم جمهوری اسلامی توطئه هم میکند، فردی است که احتمال دارد تبعید شود و در تبعید به کمک مالی نیاز دارد، فردیست که معتقد به ولایت فقیه نیست، روشنفکر -به مفهوم آمریکاییاش- است... و بالاخره جاهطلب است، بسیاری از توطئهها و حرکتهای آمریکا و عمال داخلی و خارجیش علیه امام خمینی و جمهوری اسلامی ایران معنیدار میشود.
اسناد لانه جاسوسی آمریکا؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ کتاب اول؛ صص ۴۸۵ تا ۴۸۸
نظرات