این مرد وحشی‌ترین موجود عالم است!

«جلوه هایی از زمانه وکارنامه رضاخان» درگفت‌وشنود با علی‌اکبر رنجبر کرمانی


این مرد وحشی‌ترین موجود عالم است!
شاید سخن گفتن درباره شخصیت شناسی رضاخان، بر بازخوانی کارنامه او مقدم باشد.از منظر شما، عناصر کلان شخصیتی رضاخان کدامند؟

من ترجیح می دهم که در پاسخ به شما به مشاهدات سفیر آمریکا به هنگام سلطنت رضاخان اشاره کنم. در یکی از اسناد خواندم که وقتی سفیر آمریکا می‌رود که اعتبارنامه‌اش را به شاه مملکت تقدیم کند، در بازگشت، در گزارشش به امریکا  می‌نویسد: «اولین چیزی که از این مرد در ذهن من نقش بست این بود که گویا وحشی‌ترین موجود عالم را دیدم». این را وزیر مختار آمریکا در مورد رضاشاه می‌گوید و واقعاً هم همین‌طور بود. دولتش وحشی، سیاستهایش وحشی، تصرف املاک مردم به‌صورت وحشیانه. شاید این بهترین تصوری باشد که در این مقام، می‌توان درباره شخصیت رضاخان ارائه داد.

رفتار رضاخان با مردم، از اصلی ترین سرفصلهای فحص و پژوهش در کارنامه اوست. دراین باره چه نکات مهمی قابل اشاره هستند؟

 این آقایان که از رضاشاه بت می‌سازند و جنایات او در پی این بت‌سازی فراموش می‌شود، باید بدانند که مردم در زمان رضاشاه امنیت نداشتند و به خاطر کوچک‌ترین مسئله، دستگیر و بدون محاکمه سالها در زندان نگه داشته می شدند. به طوری که در شهریور 1320، زندانیهای زیادی داشتیم که حتی رؤسا و مسئولان زندان نمی‌دانستند که اینها چرا زندانی هستند؟ در زمان رضاشاه اگر مثلاً ‌شب جمعه می‌خواستید برای زیارت از تهران به قم بروید، آیا فکر می‌کنید این مسافرت به آسانی انجام می‌شد؟ مردم ایران برای مسافرت از شهری به شهر دیگر، باید پاسپورت می‌گرفتند! باید به کلانتری محل می‌رفتند و توضیح می‌دادند و یا رشوه می‌دادند تا کلانتری موافقت کند و پاسپورت بگیرند. این اختناق در هیچ جای جهان، جز در شوروی استالینی تکرار نشده است.

امروز وقتی تلگرام برای چند روز قطع می‌شود، صدای همه در می‌آید که اختناق است. طرفداران رضاشاه ببینید که در فضای مجازی چه می‌کنند. چقدر خوب بود که اینها در دوره رضاشاه می‌بودند و مثلاً می‌خواستند برای مادرشان که در کرمانشاه بود، نامه بنویسند. پای هر صندوق پست یک مأمور ایستاده بود که کسی نامه‌ای در صندوق نیندازد تا اول او آدرس را ببیند، بعد کمی به چهره طرف نگاه و بعد اظهارکند که: مشکوک شده‌ام! و نامه را باز کند و بخواند. البته اگر رشوه می‌دادید، شاید ماجرا به شکلی حل می‌شد.

ظاهرا نظمیه رضاخانی هم متولی این‌گونه رفتارها بوده است؟

بله، نظمیه رضاشاهی از این بابت ضرب‌المثل است. این رشوه‌گیری که در سیستم اداری ایران نهادینه شده، از دوره رضاشاه باقی مانده است. از بس که مأموران رضاشاهی به مردم زور می‌گفتند، آنها برای اینکه از شرشان خلاص شوند، رشوه می‌دادند تا کارشان راه بیفتد. اسناد و مدارک، به قدری در مورد فساد اداری و حکومتی گویا هستند که آدم حیرت می‌کند که ایران چه کشوری بوده است؟ وزرای مختار و نمایندگان سیاسی امریکا، از دوره رضا شاه گزارشهایی درباره فساد و سانسور و... نوشته‌اند که حقیقتاً تکان‌دهنده است.

دراین بستری که جنابعالی ترسیم کردید، تحلیل ماجرای کشف حجاب زنان می‌تواند به سهولت بیشتری فهم شود. این‌طور نیست؟

بله، عرض کنم که دولتها در ایران و ترکیه، چادر از سر زنان برداشتند. اما در مصر و تونس و سایر جاها ــ که زنان بی‌حجاب هستند ــ دولتها چادر از سر زنان برنداشتند، بلکه این مسئله خواست خود زنان آن جامعه بوده است. در ایران آن دوران نیز بعضی از زنان طبقات بالای اجتماع، اروپا را دیده و واقعاً آماده و داوطلب بی‌حجابی بودند. خیلی از آنها از بی‌حجابی استقبال هم کردند که نام آنها تحت عناوین مختلفی مثل کوشندگان راه آزادی در تاریخ باقی مانده، از جمله صدیقه اسکندری و فخرآفاق پارسا  و ... . کشف حجاب یعنی اینکه به جامعه بگویید هر کسی که دلش می‌خواهد حجاب داشته باشد و هر کسی هم که نمی‌خواهد نداشته باشد. بنابراین تعریف رضاخان کشف حجاب نکرد، بلکه «منع حجاب» کرد. یعنی حکم کرد که همه باید بی‌حجاب باشند و چادر و روسری را از سر زن‌ها برداشت. این نوع عنوان کردن مسئله حجاب هم، یک مغالطه تاریخی برای پوشاندن جنایت و ظلم و رضاخان است. هنوز هم به اشتباه می‌گویند کشف حجاب، در حالی که رضاخان منع حجاب کرد و باعث شد که بسیاری از زنان به خاطر ترس از کشیدن چادر از سرشان توسط ماموران، سالها از خانه بیرون نیایند. رضاخان اگر هم این کار را نمی‌کرد، خود به خود و مثل مصر و تونس و سایر کشورهای اسلامی بخشی از زنان جامعه تحت تأثیر فرهنگ اروپایی کشف حجاب می‌کردند، ولی او این ننگ را برای خود در تاریخ ثبت کرد.

انجام کشف حجاب در جامعه آن روز، چه بازتابهایی داشت؟تواریخ در این باره، چه مواردی را ثبت کرده اند؟

 اگر خاطرات رجال آن دوره از جمله خاطرات حاج مخبرالسلطنه هدایت، صدرالاشراف و... را بخوانید می‌بینید اینها چقدر از فسادی که بعد از آن دوره به واسطه اجرای دستور منع حجاب بانوان در ایران رواج پیدا کرد، ناراحتند. یکی از کوشندگان در راه اجرای حکم منع حجاب بانوان، علی اصغرخان حکمت، وزیر فرهنگ است. وی در مورد اینکه محصلان دختر بی‌حجاب به مدرسه بیایند و نمایش بازی کنند، بسیار کوشا بود. اما همین آدم‌ در خاطراتش نوشته است « پس از اجرای حکم کشف حجاب بانوان در جامعه بی‌ترتیبیهایی ظاهر شد که اسباب خجالت شد». این مسئله را علی اصغرحکمت یعنی کوشنده راه کشف حجاب می‌گوید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران