واکنشهای مردم نسبت به ترور سید حسن مدرس


چکیده :

سید حسن مدرس ، یکی از روحانیون تاثیرگذار در عرصه سیاسی ایران بود که سال ها در مسند نمایندگی مجلس شورای ملی از حوزه انتخابیه تهران، نقش موثری در تاریخ معاصر ایران ایفا کرد. زندگی سیاسی پر تلاطم او با چندین سوء قصد همراه بود و او بارها از سوی مخالفان، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. مدرس از مخالفان سر سخت رضا خان در مقام وزارت جنگ و ریاست الوزرایی بود و این مبارزه در دوره سلطنت رضا شاه ادامه پیدا کرد. او در زمزمه ی جمهوری خواهی و برنامه مجلس برای خلع قاجار ، سخنرانی آتشینی ایراد کرد . ادامه اعتراضهای وی موجب شد تا برخی از هواداران رضا شاه با کمک نظمیه او را ترور کنند . در آبان ماه 1305 ه.ش. عده ای ناشناس به مدرس حمله کردند، ولی ناکام ماندند و او را در حالی که به شدت مجروح شده بود، به درمانگاه نظمیه منتقل کردند. این حادثه باعث اعتراض گسترده ی مردم شد و ایشان از دولت تقاضای رسیدگی به این پرونده و دستگیری عاملان را نمودند.         
اسنادی که در این مقاله معرفی می شوند، گویای این ماجرا هستند .

مقدمه : سید حسن مدرس فرزند اسماعیل، از سادات طباطبا ، در سال 1278 ه.ق. در قریه سرابه کچو از توابع اردستان به دنیا آمد . او در سن شش سالگی به همراه جدش میرعبدالباقی به قمشه و در شانزده سالگی به اصفهان نقل مکان کرد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به عتبات عالیات رفت. پس از اتمام سطوح حوزه ، به زادگاهش بازگشت و در مدرسه ی جده ی کوچک اصفهان به تدریس فقه و اصول مشغول شد. مدرس کم کم به عرصه سیاست وارد شد. وی زندگی سیاسی پرتلاطمی داشت، به طوری که بارها به خاطر سخنانی که ایراد می کرد و به مذاق مخالفان خوش نمی آمد، مورد سوء قصد قرار گرفت و مضروب شد.

مدرس در دوره ی دوم مجلس شورای ملی به مجلس راه یافت و به عنوان یکی از علمای طراز اول برای نظارت بر عملکرد مجلس و تطبیق قوانین با شرع اسلام برگزیده شد.[1] این دوره با اولتیماتوم روسیه در باب اخراج مورگان شوستر آمریکایی منحل شد. با بازگشایی دوره سوم مجلس، به عنوان یکی از نمایندگان حوزه تهران انتخاب گردید و در دسته بندی درونی مجلس به حزب اعتدالیون گرایش پیدا کرد. با وقوع جنگ اول جهانی و نقض بی طرفی ایران ، برخی از نمایندگان و سیاسیون درصدد برآمدند یک نیروی مقاومت برای مقابله با تهدیدات روسیه و انگلستان تشکیل دهند. مدرس هم به همراه مخالفان انگلیس و روسیه به غرب کشور رفته و به ریاست نظام السلطنه مافی و با مرکزیت کرمانشاه حکومت موقت تشکیل دادند. او در این دولت ، وزارت عدلیه و اوقاف را بر عهده داشت.[2] دولت چندان دوام نیاورد و با حرکت قوای روسیه به غرب ایران به منظور حمله به عثمانی، فروپاشید و سران آن به عثمانی پناهنده شدند.[3]

با فروکش کردن جنگ جهانی، انتخابات دوره ی چهارم مجلس هم در چند مرحله برگزار شد و مدرس، بار دیگر از تهران به نمایندگی انتخاب شد. پیش از افتتاح مجلس، کودتای سوم اسفند 1299 به وقوع پیوست که سرنوشت تاریخ ایران و زندگی سیاسی مدرس را نیز تغییر داد. طباطبایی، رئیس الوزرای دولت کودتا ، برای تحکیم موقعیت خود بسیاری از رجال متنفذ از جمله مدرس را بازداشت و تبعید کرد.[4] با سقوط کابینه ی سید ضیاء و روی کار آمدن قوام السلطنه زندانی ها آزاد شدند و مدرس هم از تبعید بازگشت.

مدرس از این زمان به بعد مبارزات خود را با رضاخان، وزیر جنگ مقتدر بعد از کودتا آغاز کرد. رضاخان با کمک مشاوران و دستیاران نظامی خود اقداماتی برای قبضه کردن قدرت انجام داد . سردار سپه موفق شد تا پاییز 1302 قدرت را قبضه کرده و مخالفان خود را از عرصه سیاسی خارج نماید و تنها مدرس و شمار اندکی از دیگر نمایندگان نظیر مصدق از کرسی نمایندگی خود جهت مقابله با این قدرت نوظهور بهره بردند.

طرح جمهوری خواهی در اواخر سال 1302 نمونه ای از مبارزات مدرس برای دفاع از مشروطیت بود.[5] مدرس معتقد بود رضاخان از این حربه برای قبضه کردن قدرت بهره می برد و با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی، تنها اسمی از جمهوری به جا خواهد گذاشت.[6] ؛ از سوی دیگر، مدرس بر این باور بود که اصل 35 قانون اساسی، سلطنت ایران را برای قاجاریه محرز کرده و نمی توان خلاف قانون عمل کرد [7]. قرار بود که لایحه در مجلس تصویب شود اما اصرار مدرس بر عقایدش و مخالفت با اعتبارنامه ی نمایندگان برای جلوگیری از تصویب لایحه ی مزبور، باعث درگیری و جدال لفظی وی با طرفداران سردار سپه شد.[8] مخالفت با جمهوری خواهی به حدی شدت یافت که گردانندگان، مجبور به کنار گذاشتن این ترفند شدند. برقراری حکومت نظامی در ماجرای قتل روبرت هوتینی ایمبری کنسول آمریکا که گامی جهت اعاده حیثیت نخست وزیر بود با مخالفت مدرس روبرو شد[9] و او به عنوان رهبر اقلیت ، دولت را استیضاح کرد[10]. طرفداران رضاخان در اعتراض به این اقدام به تهدید نمایندگانی که استیضاح را امضا کرده بودند، پرداختند تا استیضاح را بی اثر کنند و در این کار خود موفق هم شدند[11] و استیضاح ، بی نتیجه ماند. رضاخان که همواره مدرس را به عنوان یک سد بزرگ در راه اهداف خود می دید، چون نمی توانست او را از سر راه بردارد، سعی کرد تا خود را به او نزدیک کند؛ وی در این راستا به اقدامات مذهبی دست زد تا نظر او را به خود جلب نماید[12].

مدرس و سوء قصدها :

چنانکه اشاره شد مدرس بارها مورد سوء قصد قرار گرفت و چندین بار مضروب شد. اولین سوء قصد در زمان حضور در حکومت موقت صورت گرفت و آن، موقعی بود که هنگام عبور از قصبه ی پل زهاب به اتفاق نظام السلطنه برای تماشای آثار تاریخی یک آتشکده ی باستانی به بالای کوهی در محله ی میان کتل رفته بودند و ناگهان از قله ی کوه به سوی ایشان تیراندازی شد. ژاندارم های دولت موقت با مهاجمین به زد و خورد پرداختند و سوء قصدکنندگان بدون اینکه آسیبی به مدرس و نظام السلطنه برسانند متواری شدند[13]؛ بار دوم در قصر شیرین بود که توطئه ای نسبت به مدرس و نظام السلطنه ریخته شد. ظاهراً توطئه گران به اشاره سفارت روس و انگلیس خود را به لباس مهاجرین درآورده و تصمیم داشتند مدرس و نظام السلطنه را از میان بردارند تا دولت ساقط شود . ولی این توطئه به وسیله محمد مساوات کشف شد و سوء قصدکنندگان، پیش از اجرای نقشه، دستگیر و تبعید شدند.[14]

اما جدال با رضاخان از جنس دیگری بود و شبهه ای باقی نماند که دیر یا زود مدرس می بایست منتظر بازخورد مخالفتهای خود باشد. نخستین سوء قصد در زمان رضاخان و در قضیه ی استیضاحی که به آن اشاره شد، رخ داد. مدرس به اتفاق میرزاعلی کازرونی و حائری زاده ی یزدی از مجلس خارج شدند و به طرف منازل شان می رفتند که ناگهان در کوجه ی پشت مدرسه ی سپهسالار عده ای ناشناس آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند[15]. اما جدی ترین ترور صورت گرفته نسبت به شخص مدرس در هفتم آبان 1305 انجام شد؛ هنگامی که او به طرف مدرسه ی سپهسالار می رفت، در کوچه ی سرداری در کنار خانه ی داور (نماینده ی مجلس و طرفدار پرشور رضاشاه) عده ای با شلیک چند گلوله او را از پای درآوردند، ولی مدرس خود را زیر عبایش پنهان کرد و بدین وسیله، ضاربان نتوانستند مکان قلب او را برای تیراندازی تشخیص دهند ، ولی در اثر تیراندازی های پیاپی ، چند گلوله به دست چپ و یک گلوله هم به دست راستش برخورد کرد.[16] ماموران نظمیه- که برخی احتمال داده اند ایشان از نقشه با خبر بوده اند – مدرس زخمی شده را به مریض خانه ی نظمیه بردند؛ مردم هم به همراه حاجی امام جمعه به طرف نظمیه سرازیر شدند. رئیس نظمیه گفت که او را حرکت ندهند ولی به دستور حاجی امام جمعه، مردم تخت مدرس را بر سر گرفته و به مریض خانه احمدی در خیابان سپه بردند. دوره ی معالجه ی مدرس، 64 روز به طول انجامید. این سوء قصد مشکوک بود و ظاهراً بسیاری از مقامات از آن اطلاع داشتند و نظمیه طراح اصلی آن بوده است. روزنامه ایران هم نوشت: در روز حادثه، ماموران شهربانی یک نفر از   ضاربان را به نام عزیز اعتقاد دستگیر نمودند اما سپس آزادش کردند[17]. این بار، نمایندگان مجلس به شدت نسبت به این واقعه معترض شدند[18]. داور هم اعتقاد داشت این گونه اعمال برای استقلال مملکت خطر دارد و مصونیت و کلا از بین می رود.[19]. در نظر اکثر نمایندگان نتیجه ی آنی این حرکت، ناامن نشان دادن جامعه بود و دیگر کسی نمی توانست نسبت به امنیت خود در مجلس اطمینان داشته باشد. رئیس الوزرا نیز از اینکه نمایندگان نسبت به قضایای امنیتی و تأمینیه اظهار علاقه نشان داده و به دولت در کشف ماجرا تاکید می کنند، ابراز خوشحالی نمود ولی این مساله را هم خاطر نشان کرد که حتی در دستگاههای عریض و طویل هم پیدا کردن ضاربان، مشکل است و باید نمایندگان قدری به دولت حق بدهند که به این زودی ننواند ضاربان را شناسایی و مجازات نماید[20]. البته نباید فراموش کرد که اعتراضها نسبت به سیاستمداران محدود نشد و بسیاری از مردم هم به مدرس ارادت داشتند و به همین دلیل نگران شده  و در تلگراف ها و نامه هایی که به دولت نوشتند، تقاضای رسیدگی کردند. اسنادی که در زیر می آید[21] این نکته را روشن می سازد که عموم ملت و از جمله هیئتهای علمیه، تا چه اندازه، دستگیری ضاربان مدرس برای ایشان اهمیت داشته است؛ دولت هم گزارشهایی از وضعیت موجود به مردم ارائه می داد. شاه که در این زمان در مازندران به سر می برد، طبق یکی از اسناد زیر در تلگرافی به رئیس الوزرا دستور داد تا از مدرس احوال پرسی نموده و تحقیقات را برای روشن شدن مساله آغاز کند که البته بعید به نظر می رسد شاه از این ماجرا بی اطلاع بوده باشد.

 

 

[سند شماره 1]

[نشان تاج و شیر و خورشید]

اداره ی تلگرافی دولت علیه ایران

از ساری به ط.[(تهران)] / نمره تلگرف : 9/ عدد کلمات :72/ تاریخ: 8/8/1305

جناب اشرف رئیس الوزرا من غیر مستقیم به ما راپورت می رسد که جناب مدرس اخیراً تصادف با یک وقعه ی غیر مترقبه نموده اند. تفصیل حدیث: هرگاه مدلول این انتشارات حقیقتاً بیان واقع باشد مخصوصاً از طرف ما بروید و از ایشان احوالپرسی نمایید و ضمناً حقایق را منتظر به اینکه تاکنون راپورت رسمی نرسیده مبسوطاً اعلام دارید، حقیقت امر کاملاً معلوم باشد.     8 آبان 1305 نمره ی 9997 شاه.         
[مهر:] تلگرافخانه مبارکه     
[حاشیه:] فوری بعرض برسد.

 

[سند شماره 2]

[نشان تاج و شیر و خورشید]
ریاست وزرا

8 آبان [1305] / ساری

خاکپای مبارک همایون شاهنشاهی- ارواحنا فداه- تلگراف ملوکانه زیارت تفقدات اقدس شاهنشاهی اسباب تشکر و امتنان جناب مدرس گردید. راپورت واقعه، همانطوری است که در قبل رسیده است؛ آقای مدرس دو سه تیر خورده و آسیب سختی دیده؛ از برای کشف حقایق، مستنطقین عدلیه و اداره نظمیه مشغول اقدامات هستند. البته آنچه کشف شود، به عرض خاکپای مبارک خواهد رسید. امروز از مجلس، حضور هیئت دولت را تقاضا کردند و خیلی با حرارت، نگرانی و تأثرات خود را از این واقعه در جلسه خصوصی و علنی اظهار کردند. جداً از دولت تعقیب قضیه و کشف حقیقت را خواسته و تعطیل جلسات مجلس را پیشنهاد کردند؛ به ترتیبی جلوگیری شد. مردم شهر هم از این قضیه متاثر و منتظر نتیجه ای هستند [امضا]

 

 

 


[سند شماره 3]

مقام منیع حضرت اشرف آقای رئیس الوزرا – دامت شوکته

از وقعه مؤلمه بحضرت آیت الله آقای مدرس، عامه در اضطراب و پریشانی کشف قضیه و مجازات همدستان مرتکب را با نهایت بی صبری از آن ذات مقدس انتظار داریم.

از طرف هیئت علمیه قزوین؛ الاحقر حاج سید حسین، اشهر به حاجی سید جوادی

[مهر:] ورود به کابینه ریاست وزرا، به تاریخ 17/8/1305؛ شماره 8955.

 

 


[سند شماره 4]

[نشان تاج و شیر و خورشید]

اداره تلگرافی دولت عدلیه ایران

از تبریز به ط.[(تهران)]/ نمره قبض: 22001/ نمره تلگراف:183/ عدد کلمات: 85/ تاریخ 25/8/1305

توسط ابوالحسن خان ثقه الاسلامی خدمت حضرات هیئت وزرا کپیه مجلس شورای ملی، دعاگو، خارج شهر بودم؛ از قضیه فاجعه اخیر حضرت آقای مدرس دیروز که وارد شدم مسبوق از این رهگذر نهایت درجه ملول این قبیل وقعات حمیه مایه یأس عموم شده. در ممکلتی که شخصی متدین رئیس قوم حق پرست مورد حمله واقع شود، بر این مملکت زار باید گریست. لذا علاقمندان به مذهب و مملکت جداً تعقیب و گرفتاری مرتکب استدعا و مجازات آن را خواستارند. احقر محمد بن موسی.

[مهر:] تلگرافخانه مبارکه، نمره 9508

[مهر:] ورود به کابینه ی ریاست وزراء.

 

 

 

[سند شماره 5]

[نشان تاج و شیر و خورشید]

اداره تلگرافی دولت علیه ایران

از لاهیجان به ط. [(تهران)]/ نمره قبض: 5500/نمره تلگراف:2/ عدد کلمات: 106/ تاریخ 19/8/1305

مقام ریاست وزراء عظام یک کپیه دایره اطلاعات فاجعه مؤلمه و سوء ادب نسبت به آقای مدرس که آئینه جهان نمای اسلام است، قلب جامعه ی مسلمین را جریحه دار و جامعه لاهیجان با یک قیافه گرفته، تألمات و تأثرات خود را ابراز و جداً تمنا دارم که سبب قصد آن را کشف و مقررات سریعه ی آن را مشخص بفرمایید. عبدالرسول است احقر حاج قاضی، احقر محمد صادق رضا، احقر جعفر انصاری، احقر معصوم موسوی، احقر حسین لاهیجی، احقر حسین الحسینی، احقر عبدالرحیم، احقر عبدالحسین کوشالی، شیخ محمد ملاباشی، محمدرضا تاجر قاضی زاده، حاج عبدالله تاجر، حسین اکبری، حاج علی اصغر یعقوب.

[مهر:] تلگرفخانه مبارکه

[مهر:] ورود به کابینه ریاست وزراء ، بتاریخ 22/8/5[130]، نمره 9211.

[حاشیه:] بعرض می رسد.

 

پی نوشتها:

1-    روزنامه اطلاعات ، سال دوم ، شماره 346، 8 آبان 1306.

2-    مکی، حسین ، مدرس، قهرمان آزادی، ج1 (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1385) ؛ صص 114-110 .

3-    مکی، همان؛ ص 140

4-    همو، تاریخ بیست ساله ایران، ج1 (تهران:علمی،1374،چاپ اول)؛صص241-239.

5-    آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران از تاسیس تا انقراض قاجاریه، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی ( تهران: عطایی ، 1364) ؛ ص507.

6-    مسعود نیا، حسین، «نظری بر غوغای جمهوری خواهی و نقش مدرس در فرجام آن»، مجله سیاست خارجی، سال دهم، شماره 4-3، 1375؛ ص 867.

7-    خواجه نوری، ابراهیم، بازیگران عصر طلایی، ج2، جزوه 23-22، (بی جا، بنگاه مطبوعاتی پروین، بی تا)؛ ص216.

8-    بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج2 (تهران: امیرکبیر، 1379، چاپ سوم)؛ صص 54-46.

9-    Ghani, Cyrus, Iran and the rise of Reza shah (London New York I.B tauris, publishers, 1998); p.327.

10-    روزنامه حبل المتین، سال 32، شماره 8، (8 صفر 1343) ؛ ص9.

11-    مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره پنحم، جلسه 48، 28، مرداد 1302؛ صص 309-307.

12-    خواجه نوری، همان، جزوه ی 34؛ صص252-251.

13-    مکی، همان ؛ ص 124.

14-    صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، ج2 (تهران: جاویدان، 1346)؛ صص187-186.

15-    مکی،همان؛ ج2، ص 489.

16-    هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات (تهران: شرکت چاپ نگین، 1329)؛ ص 473.

17-    مکی، همان، ح2؛ ص750؛ به نقل از روزنامه ایران، شماره 2239، 8 آبان 1305.

18-    مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ششم، جلسه 24 آبان، 8 آبان 1305.

19-    عاقلی، باقر، داور و عدلیه (تهران: علمی، چاپ اول ، 1369(؛ صص 101-96.

20-    مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ششم، جلسه 25، 10 آبان 1305.

21-    سازمان اسناد ملی، شماره بازیابی: 310000629.


نشریه اسناد بهارستان سال اول شماره دوم تابستان 90