مصدق از طرف رئیس کابینه کودتای رضاخان مورد تهدید قرار گرفت
اعتراض سیدضیاء به مصدقالسلطنه
سیدضیاءالدین طباطبایی با ارسال تلگرافی به «مصدقالسلطنه» والی فارس ضمن اعتراض نسبت به اقدام وی در جلوگیری از انتشار خبر رئیسالوزرایی او،(1) خاطرنشان کرد که با قشونی که تحت فرمان دارد هر مانع و مشکلی را به هیچ میشمارد.(2)
وساطت اسمارت برای آزادی برخی زندانیان
«والتر الکساندر اسمارت» پیرو دریافت نامه احمد درخشان درخواست او برای وساطت نزد سید ضیاءالدین طباطبایی برای آزادی «صلاحالسلطنه»(3)، شوهرخواهرش و «صلاحالملک»(4) برادرش، امروز در نامهای به سید ضیاء، ضمن اشاره به رابطه دوستی خود با درخشان، از سید ضیاء خواست چنانچه میتواند تقاضای درخشان را بپذیرد.(5)
پیشنهاد برقراری حکومت نظامی در بارفروش
اوضاع بارفروش(6) پس از کودتای سوم اسفند آشفته و اهالی در تشویش و اضطراب به سر میبردند، طرفداران امیر مؤید سوادکوهی(7) مشغول اقداماتی بر ضد دولت جدید بودند. «رکنالوزاره» در گزارشی به وزیر امور خارجه ضمن اعلام خبر فوق، خواستار برقراری حکومت نظامی در بارفروش شد تا از تحرکات مخالفین جلوگیری به عمل آید.(8)
بازگرداندن بایگانی سابق قزاقخانه به اداره قزاقخانه
در زمان عزیمت نظامیان روس به کشورشان، تمام سوابق بایگانی قزاقخانه به سفارتخانه روسیه(9) تحویل داده شده بود. اداره قزاقخانه که به این آرشیو نیاز داشت، با ارسال نامهای به سیدضیاءالدین طباطبائی ریاست وزراء، تقاضا نمود کلیه اسناد و بایگانی قزاقخانه از سفارت روسیه به اداره قزاقخانه بازگردانده شود.(10)
افسران قزاق و روس
اعطای درجه نظامی به سه نفر از صاحبمنصبان
سیدضیاءالدین طباطبایی ریاست وزرا که مقام وزارت داخله را نیز عهدهدار بود طی حکمی(11) به «کاظمخان سیاح» حکمران نظامی تهران، یاور «حبیبالله خان شیبانی» فرمانده رژیمان 2 و یاور «علیخان ریاضی» فرمانده آتاماژور و محاسبات کل درجه نایب سرهنگی اعطا نمود.(12)
تقاضای آزادی و معالجه سالار فاتح
دکتر «جوزف اسکات» جراح مریضخانه دولتی در یادداشتی گواهی داد که سالار فاتح مدتی قبل به دلیل بیماری گوارشی و آپاندیست تحت معالجه بوده و یک عمل جراحی دیگر لازم است تا بیماری وی رفع شود و ماندن در حبس برای سلامتی او مضر است.(13) پیرو این یادداشت دستور اعزام سالار فاتح به مریضخانه دولتی برای معالجه وی صادر گردید.
پاورقیها:
1. متن تلگراف سیدضیاء به مصدق به شرح ذیل بود: «جناب آقای دکتر مصدقالسلطنه والی فارس. آگاهی یافتهام اکل از قفا تلگراف تصدی مرا به شغل ریاست وزرا انتشار نداده و گفتهاید که از حدوث اشکالات احتراز نمودهاید. این خبر به این جانب مسلم داشت که حضرت عالی از وضعیات بیاطلاع و افق تهران را همانطور تصور کردهاید که قبلا دیدهاید و عیناً مشاهده کردهاید. نه چنین نیست. دوری مسافت و بیاطلاعی از جریان حضرت عالی را از اطلاعات مفیده محروم داشته است. این حکومت جدیدالتشکیل که با اسلحه و آتش یک سرکرده و نماینده اقتدار قشونی است به کسانی که در معبر او ایجاد اشکالات نمایند جز مشت چیزی نشان نمیدهد و در لحظه واحد جان، مال، عائله، علاقه اشکالکنندگان به عنوان رهینه صداقت آنها در معرض تهدید گذارده میشود و این زبری و خشونت نه برای مصالح شخصی است بلکه برای مصالح وطنی است که هر اقدامی را مجوز و مشروع میسازد. بنابراین تصور اینکه قرائت دستخط اعلیحضرت اقدس همایونی شاهنشاهی ارواحنا فداه محتمل است حدوث اشکالی را تولید کند بالمره فکری نارسا بوده است با کمال اقتدار و با نهایت نیرومندی لازم است وظیفه خود را ایفا نمائید. تشکیل این دولت وطنی و اصلاح کننده را هیچ کس جز خیانتکار نمیتواند تردید کند، آن هم فوراً تنبیه میشود.
من در اینجا تمام رجال پوسیده و دروغین را توقیف کردم. ندای اصلاحات داده و با تهور و جسارت قشونی که در تحت امر دارم هر مانع و مشکلی را به هیچ میشمارم. حضرت عالی نیز اگر میخواهید نماینده چنین دولتی باشید با جسارت قدم برداشته اصلاحات را در خطة ماموریت خودتان شروع کنید و از تقویت بینهایت اینجانب استفاده نمائید و باور کنید که اشخاص دانشمند و بیغرض را مجالی شایسته بدست آمده است. راست و بیپرده همان طور که عادت من است به حضرت عالی سابقه میدهم که نسبت به شخص شما خوشبین و خیلی مایلم که از چون حضرتعالی شخص شایستهای در اصلاحات فارس استفاده کنم و به طور متقابل لازم است از صداقت و صمیمیت حضرت عالی آگاه گردم.
بنابراین منتظرم که خودتان برای خودتان تعیین تکلیف نمایید، ولی در عین حال خود را از ذکر این نکته که باز یک شمهای از صمیمیت و صداقت من است ناچار میبینم و آن این است که انتخاب طریقی جز صداقت و راست گفتاری برای اشخاصی که مرجع این سؤالات میشوند مصلحت نیست و موجب زیان خودشان میشود.
امیدوارم به نام وطن و به نام اصلاحات حضرتعالی از آن فاصله بعید آغوش گشوده مرا برادرانه در بغل گرفته کمک و مظاهرت خودتان را به احترام منافع ملی به من اهداء نمایید. روش و منشور خودم را در بیانیهای که امر دادهام به ولایت مخابره کنند. لامحاله ملاحظه و از عقاید اینجانب آگاهی یافتهاید ـ ریاست وزراء، سیدضیاءالدین طباطبایی». (خاطرات و تألمات مصدق ص 126 و 127).
2. خاطرات و تألمات مصدق، ص 126 و 127.
3. محمود صلاحی معروف به صلاحالسلطنه در 1269ش، در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در تهران پایان بخشید و وارد مدرسه علوم سیاسی شد و دوره مزبور را ظرف پنج سال به اتمام رسانید. در 1293ش، در وزارت امور خارجه با سمت مترجمی استخدام شد. قریب دو سال در اداره دارالترجمه اشتغال داشت، تا اینکه به فارس منتقل گردید و به سمت منشیگری کارگزاری فارس منصوب شد و از آن سمت به وزارت معارف منتقل گردید و با سمت بازرس، مشغول به کار شد.
خدمت در وزارت معارف مورد میل و علاقهاش قرار نگرفت. مجدداً به وزارت امور خارجه بازگشت و عضو محکمه حقوقی وزارت امور خارجه شد. مدتی کوتاه در آن سمت بود که به وزارت داخله انتقال یافت و معاون حکومت گیلان گردید. مجدداً به وزارت امور خارجه بازگشت و در شغل سابق خود مستقر شد تا سرانجام متصدی کنسولگری هرات شد. چندی هم کنسول ایران در موصل بود.
از دیگر مشاغل او تصدی سرکنسولگری بغداد است. چندی هم در دوایر مرکزی وزارت امور خارجه مشاغلی را احراز نمود؛ از جمله ریاست ادارة بایگانی و دفتر محرمانه و ریاست اداره کارگزینی و دفتر محاکمات اداری بود و مدتی هم در هامبورگ سرکنسول بود. محمود صلاحی مدتی مدیر کل اداری را احراز نمود و بعد معاون وزارت امور خارجه گردید.
در تیر 1329ش، از طرف سپهبد علی رزمآرا نخستوزیر وقت، به سمت کفیل وزارت امور خارجه معرفی گردید. کفالت وی تا شهریور همان سال ادامه یافت و سپس با سمت وزیرمختار عازم عراق شد. در فروردین ماه 1330 ش، به تهران احضار شد و چندی بیکار بود تا با سمت سفیرکبیری عازم بغداد گردید. آخرین سمت وی سفیر کبیری ایران در عربستان سعودی بود که تا شهریور 1337ش، به طول انجامید و سپس بازنشسته گردید.
وی در سال 1358 ش درگذشت. البته در بعضی منابع، مانند شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، سال فوت او 1356 ش، ذکر شده است! زندگینامه و شرح حال وزرای امور خارجه، ص 393؛ تاریخ معاصر، شم 15و 16، ص 275؛ شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، ج 2، ص 938)
4. «احمد صلاحی» معروف به صلاحالملک، در 1272ش، در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در مدارس تهران به اتمام رسانید و وارد مدرسه علوم سیاسی شد و در 1291 ش، فارغالتحصیل گردید و وارد خدمت وزارت امور خارجه شد. چندی عضو اداره محاکمات بود. بعد منشی کارگزاری آذربایجان گردید.
اولین مأموریت خارج از کشور وی، نایب اولی کنسولگری عشقآباد بود. از عشقآباد به بغداد رفت و همچنان نایب اول کنسولگری بود. در سال 1301ش، به وزارت کشور منتقل شد. اولین سمت وی در آن وزارتخانه، رئیس اداره تشکیلات بلدی بود. بعد شهردار اصفهان شد و چندی مقام شهرداری مشهد را عهدهدار بود.
در 1307ش، از وارت داخله به وزارت معارف منتقل شد و به ریاست اداره معارف و اوقاف اصفهان و یزد منصوب گردید. آن گاه خدمات دولتی را رها نمود و با عنوان وکیل پایه یکم به وکالت در دادگاهها پرداخت.
پس از چندی مجدداً به وزارت داخله بازگشت و به ریاست اداره آمار و ثبت احوال آذربایجان برگزیده شد. دیگر مشاغل وی در وزارت کشور عبارت بودند از: فرمانداری قم و محلات، فرمانداری کرمانشاه، فرمانداری همدان سرانجام به استانداری استان پنجم معرفی شد و در 1328 ش، پس از پایان مأموریت استانداری به وزارت امور خارجه منتقل گردید.» (شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، ج 2، ص 937ـ 938).
5. .نامه اسمارت به سید ضیاءالدین طباطبایی، 10/12/1299، اسناد مؤسسه تاریخ معاصر ایران، شمـ 4204ـ ن.
6. بارفروش نام قدیم بابل بوده است.در قدیم بارهایی را که با کشتی از حاجی ترخان به مشهد سر (بابلسر) میآوردند به آنجا حمل میکردند.
7. گزارش رکنالوزاره به وزارت خارجه، 10/12/1299، اسناد وزارت خارجه، س 1339 ق، ک 47، پ 4، ص 96.
8. ولی سفارت روسیه در این باره مدعی بود، نوشتههای مزبور اسناد وجوهی است که دولت روسیه آن را بلاعوض توسط صاحبمنصبان روسی بابت حقوق قزاقخانه پرداخت کرده است و صاحبمنصبان روسی برای رفع مسئولیت خود، اسناد مزبور را به سفارت سپردهاند که در زمان مناسب به مقامات مربوطه ارائه شود. با این وجود، سفارت روسیه اعلام کرد حاضر است اسناد و نوشتههایی را که مورد احتیاج قزاقخانه باشد به مسئولین قزاقخانه تحویل دهد. (اسناد وزارت خارجه، س 1339 ق، ک 1، پ 5، ص 2).
9. مراسله اداره قزاقخانه به رئیسالوزرا، 10/12/1299، اسناد وزارت خارجه، س 1300، ک 1/30، پ 70، ص 1.
10. این حکم در تاریخ 13/12/1299 به تأیید احمدشاه رسید (اسناد ملی ایران، شمـ ت، 293003253).
11. حکم عمومی ژاندارمری دولتی، 10/12/1299 ، اسناد ملی ایران، شمـ ت، 293003253).
12. اسناد کابینه کودتا، ص 73.
13. در دوازدهم اسفندماه دستوراعزام سالار فاتح به مریضخانه دولتی جهت معالجه وی صادر گردید. (اسناد کابینه کودتا، ص 74).
تسنیم
نظرات