اعتراض به سکوت در برابر تأسیس کاباره در مشهد
76 بازدید
سبک مبارزه در مشهد، مطلوب آیتالله خامنهای نبود، چه سکوت آنها در برابر اعدام مبارزان در فروردین 1351، ولو آنکه روش دیگری داشتند، چه سکوت دربرابر تخریب بافت مذهبی مشهد. این کنشها و واکنشها از چشم دستگاه امنیتی دور نماند. روایت آن روزها در صفحات 458 تا 460 از کتاب «شرح اسم» به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در تابستان 91 توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به قلم هدایتالله بهبودی منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:
ساواک مشهد مترصد بود اعدام چهارتن از اعضای سازمان مجاهدین خلق (علی باکری، ناصر صادق، علی میهن دوست و محمد بازرگانی) که در سیام فروردین 1351 به اجرا درآمد، در مشهد پیامدی نداشته باشد. احکام صادر شده برای اعضا و مرتبطین سازمان بدین قرار بود: 12 تن به اعدام، 16 نفر به حبسابد، 11 تن به زندانهای 10 تا 15 سال، 25 نفربه یک تا 10 سال حبس؛ که 9 نفر از 12 نفر محکوم به اعدام در فاصله ماههای فروردین تا خرداد آن سال به جوخه آتش سپرده شدند.[1]
خبر محاکمهها وقتی به قم رسید، تعدادی از روحانیان مبارز را وادار به واکنش کرد. آنان برای اعتراض به حکم دادگاه نظامی به سراغ مراجع رفتند؛ حداقل کلاس درس را تعطیل کنند. ساواک قم که متوجه این تحرک شده بود، خیلی زود آقایان مهدی ربانیاملشی، محمدعلی گرامی، محمدیزدی، احمدآذری و احمدجنتی را بازداشت کرد.[2] در تهران نیز تعدادی از علما دستگیر شدند.
در مشهد کسی بازداشت نشد؛ تحرکی شکل نگرفت که منجر به عکس العمل ساواک شود؛ اما واکنش همدلانه آقای خامنهای با اعدام شدگان از چشم دستگاه امنیتی دور نماند. همدلی و پیش از آن، حمایت از سازمان مجاهدینخلق، امری پذیرفته شده میان اکثریت روحانیان پیشگام بود. این حمایت تا سال 1354ش، زمانی که این سازمان دچار دگرگونی عقیدتی شد، ادامه داشت. گفتنی است، آقای خامنهای از بدو پیدایش سازمان مجاهدین خلق، به نقص شناخت آنان از اسلام و معارف دینی آگاه بود و پیش بینی میکرد که این کاستی بینش درآینده، سازمان را با مشکلات عدیدهای روبرو کند. یک بار (1349 ش) این موضوع را به شاگردان نزدیکش یادآور شد؛ زمانی که بسیاری از وجود چنین سازمانی بیخبر بودند، چه رسد به آگاهی از عقاید آنان.[3]
اعتراض آقای خامنهای به سکوت روحانیان در برابر تأسیس کاباره در مشهد
در همین اوان آقایقمی که در ادامه تبعید به خاش اینک در کرج محکومیت خود را سپری میکرد، اعلامیهای درباره مظالم حکومت پهلوی منتشر کرد.[4] که ساواک را بیش از پیش حساس نمود، چرا که گمان میبرد این اعلامیه، اعتراض به دستگیر شدگان قم و تهران را در مشهد علنی خواهد کرد. ازاین رو مقرر شد به همان روحانیانی که شمارشان از آغاز نهضت تاکنون از تعداد انگشتان یکدست فراتر نرفته بود، تذکر داده شود در صورتی که کوچکترین عمل خلافی از آنان سر بزند، تحت تعقیب قرارخواهند گرفت.»[5] ساواک دست این سه چهار روحانی را زیر ساطور خود داشت. نهم خرداد بود که به شهربانی دستور داد مأموری به خانه سیدعلی خامنهای بفرستند و از او بخواهد همراه دو قطعه از آخرین عکسهایش خود را به ساواک معرفی کند.[6]
مأمور شهربانی مراتب را به اطلاع آقای خامنهای رساند و او در روزی که هیچ تعریفی نداشت به مقر ساواک رفت. چه کسی؟ معلوم نیست، تهدیدش کرد و گفت که اگراین طرف میلههای زندان هستی، از صدقه سری ساواک است؛ کوچک ترین خلافی تو را به آن سوی میلهها خواهد کشاند؛ و یا نه؛ حکم تبعیدت را به اجرا خواهد گذارد. […]
اداره کل سوم، در بهار 1351، حداقل دو بار از ساواک خراسان خواست که مبادا سید علی خامنهای بیمراقبت بماند. […] اما برافروختگی اداره یادشده زمانی رخ نمود که اعتراض آقای خامنهای به سکون روحانیان شهر در برابر تأسیس کاباره در مشهد به دستشان رسید. شایع بود. این مرکز رقص و آواز، عیش و نوش، بزن و بکوب، در زمینهای متعلق به آستان قدسرضوی ساخته خواهد شد. ازاین رو گفته بود: «باید... براین روحانیت مرده و بیحال فاتحه خواند. این روحانیت منحط، جرأت و شهامت ندارد و در برابر همه مظالم سکوت اختیار کرده و فقط به ذکر گفتن قناعت کرده است.»[7]
ادارهکل سوم پس از خواندن این گزارش بود که دستور داد مراقبتها از سیدعلی خامنهای به نحوی باشد که «مدارک مستند و غیر قابل انکاری [از او] تهیه» گردد.[8] واین یعنی زمینه سازی برای دستگیری آینده او…
[1] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج سالهایران، ج 1، تهران، رسا، 1371ش، صص 403 تا 406
[2] یاران امام به روایت اسناد ساواک -آیت الله حاج شیخ مهدی ربانی املشی، کتاب بیست و یکم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380ش، ص 138.
[3] فرزانه، محمدباقر، ادرس تفسیر آقا در مشهد بی نظیر بود
Farsi. khamenei. ir
[4] تقویم تاریخ خراسان راز مشروطیت تا انقلاب اسلامی، به کوشش غلامرضا جلالی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1377ش، ص 234.
[5] اسناد ساواک، از 9 ه به 312، شم 7770/9مورخ 9/3/1351
[6] همان، نامه ساواک خراسان به رئیس شهربانیی خراسان، شم 7780ه 1، مورخ9/3/51
[7] همان، از 9 ه به 312، شم7616/9 ه، مورخ 1/3/1351
[8] همان، نامه اداره کل سوم به رئیس ساواک مشهد، شم4351/312 مورخ 26/4/51
نظرات