سیری در زندگی،مبارزات و خدمات استاد فخرالدین حجازی
3467 بازدید
استاد فخرالدین حجازی خطیب، نویسنده، ادیب، شاعر، سیاستمدار معاصر در سال 1308 در سبزوار متولد شد. پدرش مرحوم حاجشیخ محمد حجازی از زهاد و روحانی بود. تحصیلات را در زادگاه شروع، دروس قدیمه را همراه با دروس جدید آغاز، سال 1320 وارد دبیرستان شد. اما مشکلات اقتصادی پس از یک سال مانع از ادامه تحصیل شد. اما از سوی دیگر با سقوط دیکتاتوری بیست ساله رضاخان و امکان فعالیت اسلامی، انجمن تبلیغات اسلامی را با همکاری مرحوم استاد محمدحسین ممتحنی (حمید سبزواری) و عباسعلی محمودی شروع... با آنکه هنوز نوجوانی بود، اما شور، شوق، نبوغ و استعداد در مدیریت توانست جوانان و نوجوانان را جذب نماید. از سوی دیگر روزانه کار میکرد اما شوق به تحصیل باعث شد شبانه و به صورت متفرقه دیپلم را بگیرد. از سوی دیگر علوم اسلامی را از محضر حجج اسلام شیخ عبدالله نورانی، فاضلی بهره میجست.
مقالاتی در روزنامه اسرار شرق در سنین شانزدهسالگی مینوشت. با آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت، به فعالیت سیاسی روی آورد. ارتباط با فدائیان اسلام، جبهه ملی، آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی، مقالات و اشعاری از ایشان منتشر میشد. حتی شعری برای شهید سیدحسن امامی سرود و قصیدهای در مدح فدائیان اسلام که در روزنامه نبرد ملت ارگان فدائیان اسلام چاپ شد.
از سوی دیگر با تبلیغات اسلامی که دکتر عطاءاله شهابپور در سال 1332 در تهران تأسیس نموده بود، همکاری میکرد. در اواخر دهه بیست به فکر انتشار روزنامه در سبزوار افتاد که به دلیل کمی سن به او اجازه نشر ندادند، به نام پدرش مرحوم حاجشیخ محمد حجازی روزنامه «جلوه حقیقت» را با همکاری عباسعلی محمودی و سبزواری، عزیزاله نورانی و با کمک مرحوم حسین مجمعالصنایع که در آن دوران چاپخانه و کتابفروشی در سبزوار داشت منتشر نمود. نخستین شماره در تاریخ (31/6/1331) درست زمان پیروزی ملت ایران بر توطئه دربار و انگلیسیها که باعث سقوط دولت قوامالسلطنه شد، منتشر گردید.
در سرمقاله نخستین شماره هفته نامه جلوه حقیقت ، حجازی نوشت « مرام ما اسلام و عرف ما سعادت جامعه است و سیاست ما سیاست اسلامی میباشد. چون با خدای خویش پیمان بستهایم که در راه او از نثار جان خود دریغ ننماییم. » و در شماره دوم که در چهار صفحه انتشار یافت، هشدار داد که «وقت آن رسیده که به حساب مزدوران داخلی رسیدگی شود. و پیرامون قیام عاشورا، درسآموزی از مکتب اسلام،مطالبی را یادآور شد.
مواضع افشاگرانه فخرالدین حجازی علیه استعمار شرق و غرب
حجازی به دلیل پیروی حزب توده از اندیشه مارکسیستی و وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی،مواضع افشاگرانه علیه این حزب داشت. همچنین علیه استعمارغرب خاصه انگلیس و آمریکا و حتی استعمار فرانسه در جهان اسلام در سخنرانی ها و مقالات خود برای نسل جدید روشنگری می کرد.
دردوران نهضت ملی شدن نفت از مواضع دولت دکتر محمد مصدق و آیت الله کاشانی حمایت می کرد. اگرچه در نامه سرگشاده ای که به مصدق نخستوزیر وقت ازاو خواست که به«قوانین اسلامی را عمل کند» و یادآور شد ... او در بخشی از مقاله خود خطاب به مصدق نوشت «اگر حمایت های مقدسین دینی و اجتماعی شگرف مذهبی در مساجد و معابد مملکت نبود، اگرهماهنگی پیشوایان اسلامی و بیانات گویندگان دینی و ادعیه خالصانه مسلمانان در درگاه حضرت یزدان نمیبود، شما هرگز نمیتوانستید دست به کار بزرگ تاریخی زده و با امپراطور قهار بریتانیا که سالیان دراز چنگال خونآلودش به پیکر مسلمین رنج دیده جهان فرو رفته است دست و پنجه نرم کنید.»فخرالدین حجازی با آن شور و احساس و مبانی دینی حرکتها، مواضع احزاب، دولتها، رجال سیاسی را رصد میکرد.
در آن دوران حجازی با آنکه جوان بود اما در فهم و شعور سیاسی در سطح مطلوب دورانش به شمار میرفت. آخرین شماره روزنامه جلوه حقیقت در 23/2/1332 نشر یافت و درجریان کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد 1332 مورد تعقیب قرار گرفت. پس ازآنکه چاپخانه حسین مجمعالصنایع مورد غارت عوامل دولت قرار گرفت و فخرالدین حجازی دستگیر و به مشهد بردند. سپس به گنبدکاووس تبعید شد که تا سالهای 1350 در آن دیار در تبعید بسر میبرد، سپس راهی تهران شد. تا اینکه فخرالدین حجازی توانست از این شهر متواری، مخفیانه خود را به مشهد برساند، به تحصیلات ادامه و در سال 1336 وارد دانشکده ادبیات شد. دراین دوره با استاد جلالالدین فارسی و دکترعلی شریعتی آشنا و با استاد محمدتقی شریعتی خصوصاً آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی مرجع تقلید ارتباط برقرار کرد. از سوی دیگربه استخدام آموزش و پرورش درآمد و در روزها و ایاماللههای میلاد و اعیاد اسلامی به عنوان «خطیب فرهنگی» سخنرانی مینمود. از سوی دیگر مدیریت مجله «آستان قدس رضوی» به وی سپرده شد. با ورودش به دفتر مجله توانست از شخصیتهای برجسته اهل قلم مقالاتی منتشر کند از جمله استاد محمدتقی شریعتی تفسیر قرآن، دکتر علی شریعتی از فرانسه ملاقاتی میفرستاد از جمله مقاله «مدینه فاضله نبوی» استاد سیدغلامرضا سعیدی، حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی، حجتالاسلام محبالاسلام و نهایت مجله در محتوایی به صورت نشریه اسلامی درآمد، اگرچه تولیت گاهی مطالب و گزارشی از خاندان پهلوی یا دولتیان به چاپ میرساند.
موقعیت وی در مشهد رضوی به لحاظ سیاسی، فرهنگی، سخنرانی، حتی مقالاتی در روزنامه خراسان، جلسات با برخی فعالان اسلامی باعث حساسیت ساواک گردید. در جریان انقلاب سفید! انقلاب شاه و مردم! تولیت از وی خواست به نفع حکومت سخنرانی کند که وی نپذیرفت. گزینه دوم تولیت، وکالت مجلس شورای ملی از مشهد بود که حجازی سرپیچی کرد. ساواک حکم تبعید وی را به گیلان صادر نمود. اما پشتیبانی آیتالله سیدمحمدهادی میلانی باعث شد که این تبعید به تهران تبدیل گردید.
فخرالدین حجازی به عنوان دبیر دبیرستان راهی تهران شد، تدریس در مدارس تهران، در عین غربت و ناآشنایی... به تدریج سخنرانیها در انجمنهای اسلامی، جلسات خانگی شروع شد. با تأسیس حسینیه ارشاد، فخرالدین حجازی یکی از سخنرانان به نام بود. در سالهای (1344-1346) که عمدتاً با روش ناصر میناچی که همواره یک معضل در حسینیه بود، وی را از حسینیه حذف نمودند و این در سال 1347 اتفاق افتاد. حجازی با کمک مالی و مادی آیتالله میلانی «موسسه بعثت» را تأسیس نمود و از کمکهای برخی از افراد خیّر مانند ابوالقاسم کواکبی، حاجی کاشانی، حاجی تحریریان، حاج مرتضی میرفخرایی، حاجی میرجلالی... برخوردار شد. از سوی دیگر حمایت دو چهره برجسته علم و سیاست «آیتالله سیدمحمود طالقانی»، «علامه محمدتقی جعفری» بود. سالهای( 1350-1347) به تدریج انتشارات بعثت موفق شد جایگاه خود را در میان محافل دینی به عنوان یک مؤسسه اسلامی تثبیت کند. از سال (1350-1357) مدیریت داخلی بعث به مرحوم حسین مجمعالصنایع سپرده شد که وی با توجه به تجربیات فرهنگی، چاپ، نشر، بعثت را توسعه داد. در این دوره آثاری از شخصیتهای برجسته چون حضرات آیات و حجج اسلام: شهید دکتر سیدمحمد بهشتی، ناصر مکارم، جعفر سبحانی، مقام معظم رهبری آیتالله سیدعلی خامنهای، سیدمحمد خامنهای، عبدالکریم بیآزار شیرازی، سیدهادی خسروشاهی... رونق خاص گرفت.
در این دوره انتشارات بعثت (1350-1355) سه کارکرد خاص داشت:
1/ مرکزیت نشر آثار اسلامی خاصه آثاری که در جهت اسلام و پاسخگوی نیاز نسل جوان بود
2/ مرکز پخش کتاب های اسلامی، آثار نویسندگان برجسته، ناشران خاص
3/ پاتوق مناسبی برای جوانان، نویسندگان و دانشجویان بود.
در این دوره مرحوم فخرالدین حجازی مقید بود روزهای شنبه، دوشنبه، چهارشنبه از ساعت 3 بعد از ظهر تا ساعت 8 شب در محل انتشارات بعثت حضوری فعال داشته باشد و به سئوالات، شبهات جوانان پاسخ دهد. به همین دلیل انتشارات بعثت برای برخی دانشجویان به یک پاتوق و محل دیدار تبدیل شده بود. در میان این دانشجویان بعضی از افراد شاخص آنها آقایان دکتر سیدعباس مدنی، مهندس سیدعلیاکبر طاهایی، مهندس غلامرضا حیدری، شهید علیاکبر وهاج و برادرانش، مهندس عبدالخالق اولادی قابل ذکر هستند.
در این سالها هراز چند گاهی ساواک به انتشارات بعثت یورش می برد و کتاب ها و آثار چاپ شده و در حال پخش را مورد بررسی قرار میداد. در همین زمان ساواک یک سرهنگ بازنشسته دوران رضاخانی (سرهنگ جوانمرد...) را مسئول کرده بود که روزهای زوج، گاهی روزهای فرد، عصرها در مؤسسه حاضر می شد . وی مدعی بود درباره «روح» تحقیق میکند. تمامی دوستان میدانستند وی مأمور ویژه است. اگرچه وی «خبیث» و ... نبود، شاید هم مأموریت او برای افراد فعال گروههای مسلح بود؟! به هر صورت استاد حجازی طی دهه پنجاه علیرغم فشارها، تدریس در دبیرستان، سخنرانی در برخی دانشگاهها، سخنرانی در مساجد و حسینیههای تهران گاهی سفر پنج روزه، ده روزه به شهرستانها داشت.از طریق ارائه سخنرانی های ارزشمند که مورد توجه نسل جدید قرار می گرفت ، نقشآفرینی میکرد. مسجد جاوید، حسینیه فاطمیه، مسجد جامع نارمک، مسجد امام صادق(ع)... دانشکده اقتصاد کرج، دانشکده کشاورزی همدان، دانشگاه تبریزاز جمله مراکزی بود که مرحوم حجازی رد آنها به ارائه سخنرانی می پرداخت. هم زمان از کار تحقیق، نوشتن، و ترجمه هم غفلت نمیکرد.همچنین مؤسسه بعثت به محلی برای رفت و آمد متفکران و شخصیت های اسلامی تبدیل شده بود. ازجمله حضرت آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری، شهید آیتالله دکتر بهشتی، حجتالاسلام علی دوانی، حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی، دکتر علی شریعتی به انتشارات بعثت می آمدند. در این روند حرکت گاهی ساواک استاد حجازی را راهی زندان، کمیته مشترک ضدخرابکاری میکرد. بعضاً ممنوعیت سخنرانیها برای او مقرر می کرد. استاد در زمانهایی که ممنوعالمنبر می شد، در منازل گاهی جلسات خصوصی میگذاشت.و از سوی دیگر برای گسترش کار فرهنگی و نشر جلسات چهارشنبهها، دوهفتهیک بار در منازل داشتند.
در مؤسسه بعثت هیأت علمی برای بررسی کتاب هم در نظر گرفته شده بود، علاوه بر دقت استاد حجازی پیرامون کتابها، میبایست برخی شخصیتهای صاحب نظر چون آیتالله سیدابوالفضل زنجانی، آیتالله حاج شیخ عبدالفوزانی، استاد شهید سیدجواد شرافت اعلام نظر کنند که آنها با دقت مطالعه، سپس تأیید برای چاپ اقدام میشد. از آنجا که سرمایه موسسه بعثت از سهم مبارک امام(ع) و کمکهای بلاعوض افراد صورت میگرفت، لذا هیچگاه مؤسسه حالت خصوصی یا منافع خصوصی نداشت.
مجموعه آثار استاد فخرالدین حجازی حدوداً 20 اثر بود:
آقای حجازی علاوه بر سخنرانیهای روشنگرانه، در طول سالها تحقیق و نگارش، حدود بیست کتاب از خود به یادگار گذاشت. ازجمله نقش پیامبران در تمدن انسان، پژوهشى در باره قرآن و پیامبر، زندگى امام حسین (ع) – ترجمه دو جلد کتاب باقر القرشی، هفت حصار، بلال سخنگوى نهضت پیامبر (ص)، فتح فاو، ترجمه کتاب جرج جرداق با عنوان: شگفتىهاى نهجالبلاغه، امامت و امت، استعمار امریکا و حکومتها، جلوهاى از قرآن، جنگ از دیدگاه نهج البلاغه، سه سخن، سرود اقبال، سفرنامه فرنگ، نقش و نفوذ صهیونیسم در اروپاى غربى، پنج مقاله، چهار بنیان، شمشیر انتقام، مصلح آسمانى، انقلاب، جنگ، صلح، توحید، انقلاب اسلامى ایران در برابر امریکا و چهرهها در قرآن از جمله این آثار به شمار میرود.
استاد فخرالدین حجازی (1308-1386) به روایت اسناد ساواک
30/11/1338 اولین سند پیگیری شغل، آدرس (1) در اردیبهشت سال بعد، اطلاعات بیشتر در مورد ایشان دستور جمعآوری داده شد (2) در خرداد سال 1339 گزارش 2 صفحهای در مورد مشخصات از وزارت فرهنگ به ساواک ارسال میشود (3 و 4) ساواک خراسان گزارشی در 3 صفحه تهیه، اضافۀ بر آنچه به دست آورده بود.
مدیر روزنامه جلوه حقیقت در سبزوار مؤسس انجمن تبلیغات اسلامی در سبزوار، سردبیر روزنامه خراسان، خطابت فرهنگ [خطیب فرهنگی] از تألیفات 4 اثر را برمیشمارد. عضو حزب دمکرات قوامالسلطنه (1324) در سن شانزدهسالگی در حزب [ناخوانا] عضو بود. در تاریخ 21/9/1332 بازداشت شد و اتهام وی طرفداری از نهضت طرفداران دکتر مصدق (5-7)
در تاریخ 8/6/1340 ساواک خراسان به اداره کل سوم مینویسد: هرهفته جلسهای در منزل وی تشکیل میشود که آقای محمدتقی شریعتی نیز در این مجلس شرکت و تفسیر قرآن مینماید(10) در یک گزارش آبان 1340 ساواک در تحقیقات خود آورده: این شخص تا قبل از 25 مرداد 1332 در سبزوار آموزگار فرهنگ و عضو حزب آزادی [حزب آزادی به رهبری عبدالقدیر آزاد] وابسته به جبهه ملی بود. ضمناً روزنامه اسرار شرق که دارای همکاری شده بود و کاملاً چپ و وابسته به افراطیون جبهه ملی بود در سبزوار منتشر میکرد... در سخنرانیهای 1341 طرح تبعید وی مطرح شد. رئیس اداره کل فرهنگ خراسان برای وزیر فرهنگ مینویسد... به عرض جنابعالی میرساند که مصلحت شهر ایجاب مینماید که آقای فخرالدین حجازی به استان دیگر منتقل شوند. (20-21) مجدداً آقای فخرالدین حجازی به خراسان جلوگیری به عمل آید... و این تصمیم را محمد درخشش و سرلشکر پاکروان رئیس ساواک میگیرند (29) حجازی در خرداد 1343 تقاضای گذرنامه برای عراق نمود (42) ساواک در گردش پرونده حجازی (18/4/46) از جمله اتهاماتش که بر پرونده اضافه شده است، دیدار فرخ و [ناخوانا] حضور علمای در روزنمه خراسان با کمک سرائیان خبرنگار روزنامه [ناخوانا] از حقیقت دانسته ضمناً درباره انتخابات گذشته اظهار داشته با تمام قوا برای تحریم آن اقدام مینماید و اعلامیهای منتشر نمود. پان اسلامیسم [ناخوانا]، ساواک خراسان اعلام نمود اعمال وی زییر نظر گرفته شده در فعالیتهای سیاسی شرکت ندارد. و وی قسم یاد کرده (43-45) تناقضات در گزارشات خود بحثی قابل توجه است. آنچه در اسناد برجسته میباشد ارتباط مستمر ایشان با آیتالله العظمی محمدهادی میلانی است و این از بدو ورود ایشان به مشهد برجسته و مکرر آمده است.
نهایت ساواک با سفر ایشان به مکه و عراق مخالفت میکند (12/1/1344) انتشار نشریه تفسیر انتقام، پیرامون امام زمان توسط انجمن اسلامی دبیرستان مروی، به قلم فخرالدین حجازی (13/9/45) و آغاز فعالیت، سخنرانی در منازل و مساجد از آذر 1345 طبق اسناد ساواک شروع میشود (59) عمده مباحث حجازی علیه غرب، نقد تبلیغات رسانهای، هشدار به جوانان، دفاع از فلسطین، علیه اسرائیل (60-74) برنامه سخنرانی در (19/9/46) حسینیه ارشاد آغاز حرکت دیگر حجازی است، اگرچه عمر فعالیت در ارشاد کوتاه و محدود بود، حجتی به صراحت حضور مأموران ساواک را مطرح، هشدار خطر سقوط جوانان را یادآوری میکند. وضعیت دانشگاهها... در همین جلسه است که بعد از ایشان استاد محمدتقی شریعتی تفسیر قرآن میگوید (75) مسأله منبر رفتن حجازی بدون آن که ملبس به لباس روحانیت باشد باعث نگرانی بخشی از وعاظ و روحانیان میشود، تلاش حجتالاسلام محمدتقی فلسفی آن است که اگر ایشان ملبس شوند بهتر است. آیتالله طالقانی تلاش در تعدیل انتقادات روحانیت دارند. موضوع در کتاب آیتالله سیدمحمود طالقانی به روایت اسناد ساواک، کتاب حجتالاسلام تقی فلسفی به روایت اسناد ساواک آمده است و در کتاب فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک مکرر با اسنادی از این دست مواجه هستیم.(80)
جریان درگیریها و اختلافات ادامه داشته و تلاش شهید آیتالله مرتضی مطهری، آیتالله سیدصدرالدین جزایری، آیتالله سیدمحمود طالقانی مشکل را حل نمیکند (55-92) سفر حجازی به عراق، تشرف به نجف اشرف، دیدار با امام خمینی.
2/2/47 ساواک مطلع میشود که:
7/1/1347 سیدهادی خسروشاهی، شیخ هادی امینی، حاجی فواکهی با آیتالله خمینی در منزلش ملاقات ضمن مذاکره معمول پیرامون سیاست دولت ایران و اقدامات به عمل آمده علیه این سیاست نامبردگان از خمینی سئوال نمودهاند به وسیله چه کسی میتوانند از ایران پول برای خمینی بفرستند و خمینی پاسخ داده است توسط سیدمحمدصادق لواسانی ساکن تهران میتوانند حواله نمایند.(93) روند سخنرانیها از (26/2/1347) ادامه دارد. فعالیت حجازی در حسینیه ارشاد، مساجد، محافل مذهبی گسترش مییابد، سخنرانی در هیأت بنیفاطمه با تأسیس حسینیه بزرگ (26/6/1347) آنچه در سند (18/8/1347) آمده است، حجازی گفته: این آخرین دیدار من با شما و آخرین سخنرانی من در این حسینیه است و من دیگر برای همیشه سخنرانی نخواهم کرد. استدعا میکنم توجه فرمایید من مدت دو سال است به تریبون این حسینیه خدمت میکنم و خدا را شاهد میگیرم نظرم جز خدا نبوده و شکر میکنم عدهای از جوانان در اثر تبلیغات من به راه راست هدایت شدند ولی دیگر [ناخوانا، احتمالاً= صبرم] تمام شد. سپس به تحصیلات و ارتباط با علما و تأییدی که از آقایان نجف آقای حکیم، حضرت آیتالله خمینی، آیتالله خوئی، آیتالله شاهرودی همگی مرا تأیید کردند و به من با همین لباس اجازه دادند در بین مردم باشم و احکام و حقایق را بگویم... (141-143) سفر به قم (7/10/47) با همراهی حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی با آیات عظام دیدار داشتند (153)
درگذشت یک مبارز
سرانجام خورشید حیات این نویسنده مبارز و خطیب توانمند پس از تحمل یک دوره بیماری در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۶ در تهران غروب کرد و در 31 اردیبهشت از مقابل انتشارات بعثت و پس از عبور از مقابل دانشگاه تهران تشییع و در بهشت زهرا (س) نزدیک قبر آیتالله طالقانی به خاک سپرده شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. متن پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت خطیب گرانمایه و چهره سرشناس فرهنگی و سیاسی مرحوم آقای فخرالدین حجازی را به خاندان مکرم و بازماندگان و همه دوستان و علاقمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. آن مرحوم در طول سالیان متمادی، چه در دوران اختناق و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله سخنوران موفقی بود که با بیان گرم و پر احساس خویش دلهای بیشماری را مجذوب حقایق دین و معارف اسلامی میساخت، به ویژه در دوران دفاع مقدس، حضور ایشان در عرصههای مختلف گرمابخش فضای حماسی آن دوران و مایه شور و شوق جوانان این مرز و بوم بود. از خداوند متعال مغفرت و رحمت واسعهاش را برای آن مرحوم مسالت میکنم و برای بازماندگان ایشان صبر و اجر جزیل آرزو مینمایم.
سیدعلی خامنهای 30 اردیبهشت 1386
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات