فروردین یادمان عملیات فتح‌المبین


حسین علایی
1988 بازدید

فروردین یادمان عملیات فتح‌المبین

با پایان گرفتن عملیات طریق‌القدس (آذر 1360) طرح ریزی سومین عملیات بزرگ ایران در دستور کار فرماندهان قرار گرفت. طرح‌ریزی عملیات فتح‌المبین از آبان 1360 شروع شد و برآورد اولیه آن در پنجم آذر 1360 تهیه شد. شناسایی منطقه و طراحی عملیات فتح‌المبین حدود چهار ماه طول کشید. این عملیات در غرب شهر شوش تا مرز فکه و در یکی از مهمترین محورهای تهاجم ارتش عراق برای تصرف خوزستان صورت گرفت. کار شناسایی کلی منطقه این عملیات را واحد اطلاعات سپاه دزفول به سرپرستی شهید مهدی زین‌الدین از ماه‌ها قبل انجام داده بود. ارتش عراق از زمان ومکان این عملیات باخبر بود. بنابراین آنچه که می‌توانست اطلاع ارتش عراق از عملیات و منطقه آن را ناکام بگذارد، طرح مانور و تعیین محورهای عملیات، به گونه‌ای بود که دشمن نتواند آن را پیش‌بینی کند و غافلگیر شود.

عملیات فتح‌المبین سومین عملیات بزرگ ایران در سال دوم جنگ بود. رزمندگان اسلام برای بیرون راندن قوای اشغالگر عراق از سرزمینهای اشغالی خوزستان، در شب دوم فروردین 1361 این عملیات را آغاز کردند. نام "فتح‌المبین" را بر اساس تفآل فرمانده وقت سپاه به قرآن و آمدن سوره فتح برای عملیات انتخاب کردند. این نبرد حدود یک هفته طول کشید و با پیروزی قاطع نیروهای ایرانی پایان یافت.

ملاحظات انتخاب منطقه عملیات

از روز آغاز جنگ، منطقه پل نادری و سرزمین‌های غرب رودخانه کرخه و اراضی دشت عباس از مهمترین اولویت‌های ایران برای اجرای عملیات بزرگ بود. با هماهنگی بیشتر سپاه و ارتش و نیز همکاری گسترده این دو سازمان در دو عملیات ثامن‌الائمه و طریق‌القدس قوای ایران توانستند پیروزیهای بزرگی در آزادسازی بخش‌های از خاک کشور به دست آورند. ولی هنوز دو مرحله مهم استان خوزستان در تسلط و تصرف دشمن باقی مانده بود. یکی غرب رودخانه کرخه تا مرز بین فکه و دهلران که به نام «منطقه عملیاتی فتح‌المبین» خوانده شد و دیگری سرزمین‌های جنوب غرب اهواز تا خرمشهر که بعدها به «منطقه عملیاتی بیت‌المقدس» معروف شد.

معمولاً برای طرح‌ریزی و اجرای هر عملیاتی باید به نکات و ملاحظات مهمی توجه می‌شد. این ملاحظان برای عملیات فتح‌المبین عبارت بودند از:

الف: تناسب وسعت منطقه عملیات با توان مورد نیاز برای تصرف آن

به منظور طرح‌ریزی هر عملیات، ابتدا امکان فراهم کردن یگان‌های قابل آزادسازی از خطوط پدافندی مورد بررسی قرار می‌گرفت. سپس منطقه مناسب برای اجرای عملیات به گونه‌ای انتخاب می‌گردید که بتوان نیروی مورد نیاز برای تصرف و تامین آن منطقه را فراهم کرد و بسیج نمود. با مطالعات صورت گرفته مشخص شد وسعت و فضا، عوارض جغرافیایی و نیز استعداد و گسترش ارتش عراق در منطقه عملیاتی غرب شوش با توان رزمی آماده شده برای تهاجم به قوای دشمن تا حدود زیادی تناسب دارد.

گفتنی است سپاه پس از پایان عملیات طریق‌القدس، یگانهای جدیدی برای شرکت در عملیات فتح‌المبین، در قالب تیپ‌های رزمی سازماندهی نمود. یکی از این یگانها تیپ 27 محمدرسول‌الله(ص) بود که با همت بزرگانی چون احمد متوسلیان و محمدابراهیم همت شکل گرفت.

عمده قوای ایران به جای تکیه بر قوای زرهی و مکانیزه بر استفاده از نیروی پیاده تکیه داشتند. بنابراین عوارض و شکل زمین و نقاط ضعف دشمن در پوشاندن تمام فضای آن، امکان طرح‌ریزی عملیات را با تکیه بر نیروی پیاده فراهم می‌آورد. به دلیل حضور نیروهای اطلاعات و عملیات از آغاز جنگ تحمیلی در منطقه شوش، پل نادری و نیز ارتفاعات تیشه‌کن و علی‌گره‌زد، وضعیت دشمن و استعداد و گسترش و ترکیب نیروهای ارتش عراق برای برنامهریزان عملیات مشخص بود. بنابراین طرح‌ریزی مانور این عملیات در این منطقه سریع‌تر انجام گرفت. با اجرای شناسایی‌ها و نیز بررسی عکس‌العمل‌های هوایی مشخص شد که امکان انهدام بخشی از توان رزمی ارتش عراق در این منطقه وجود دارد و لذا طرح مانور تهیه شده و با ابتکار عمل‌های تاکتیکی یگان‌های رزمی؛ پیروزی و غلبه بر قوای دشمن میسر است.

ب: امکان پدافند مطمئن از منطقه تصرف شده پس از پایان عملیات

پس از هر عملیاتی، خطوط پدافندی قبلی تغییر می‌کرد و رزمندگان باید در خطوط دفاعی جدید به پدافند می‌پرداختند. بنابراین در انتخاب منطقه عملیاتی رسیدن به عوارض طبیعی مناسب برای پدافند و نیز کاهش طول خطوط دفاعی جدید نسبت به طول خطوط پدافندی قبلی همواره مورد توجه فرماندهان و طراحان بود. با شناسایی‌های لازم مشخص شد منطقه مورد نظر چنانچه به تصرف رزمندگان اسلام درآید، با تکیه بر عوارض زمین و با نیرویی نسبتاً کم قابل دفاع و نگهداری است. بر اساس طرح عملیاتی فتح‌المبین، رزمندگان اسلام به ارتفاعات عین‌خوشو برقازه می‌رسیدند و روی این ارتفاعات می‌توانستند به راحتی پدافند کنند. از سوی دیگر طول خطوط پدافندی جدید نیز تا حد قابل توجهی کاهش می‌یافت.

ج: امکان آزادسازی یگان‌های جدید به منظور ایجاد تمرکز قوا برای عملیات بعدی

از نکات مهم در طرح‌ریزی و اجرای هر عملیاتی، آزادسازی یگان‌های مستقر در خطوط پدافندی و آماده کردن آنها برای عملیات‌های آفندی بعدی بود. بر همین اساس اجرای عملیات‌های ثامن‌الائمه و طریق‌القدس توانسته بود ضمن آزادسازی بخش‌هایی از سرزمین ایران، بر تعداد یگان‌های آفندی جمهوری اسلامی ایران بیفزاید. بررسی‌ها نشان می‌داد اجرای عملیات در این منطقه نیز موجب آزادسازی برخی یگان‌های پدافندی می‌شود. در نتیجه استعداد نیروهای خودی برای عملیات بیت‌المقدس افزایش می‌یابد و تمرکز قوای لازم برای اجرای عملیات فتح خرمشهر فراهم می‌آید. گفتنی است جز بخشی از واحدهای لشکر 77 خراسان و نیز قرارگاه فجر سپاه، بقیه واحدها پس از پایان این عملیات آزاد گردیدند و عازم منطقه عملیاتی بیت‌المقدس شدند.

اهداف عملیات و جغرافیا و عوارض منطقه آن

وسعت منطقه عملیاتی فتح‌المبین بیش از 2400 کیلومتر مربع بود. این سرزمین از سه بخش کوهستانی، تپه‌ماهوری و دشت تشکیل شده بود. اختلاف ارتفاع بین این نقاط حدود 220 متر بود. این منطقه از شمال به ارتفاعات سپتون و ارتفاعات ممله محدود می‌شد که در شما عین‌خوش قرار داشت. همچنین از مشرق تا رودخانه کرخه و از جنوب تا صحرا و دشت لخیضر و نیز ارتفاعات میشداغ و تنگه رقابیه امتداد می‌یافت. در این منطقه دو جاده اصلی آسفالته و محور مواصلاتی وجود داشت که از داخل خاک عراق تا پل نادری امتداد داشت. یکی جادهای بود که مورد استفاده لشکر 10 ارتش بعثی قرار داشت و از منطقه مرزی شرهانی به عین‌خوش و از آنجا به دشت عباس و نهایتاً به پل نادری می‌رسید. دیگری جاده‌ای بود که از مرز فکه آغاز و از شمال تنگه رقابیه به تپه‌های برقازه و رادار و از آنجا به پل نادری ختم می‌شد.

هدف عملیات فتح‌المبین عبارت از آزادسازی مناطق اشغالی در غرب شهر دزفول و منطقه غربی کرخه و تصرف ارتفاعات تینه و رسیدن به مرز فکه بود. با توجه به حضور قوای دشمن در غرب رودخانه کرخه که تهدیدی برای جاده اهواز – اندیمشک به عنوان گلوگاه استان خوزستان به شمار می‌آمد، اجرای عملیات در این منطقه و راندن دشمن به سمت مرز برای تدارک مطمئن عملیات بیت‌المقدس ضروری بود.

استعداد و آرایش دشمن

در سال دوم جنگ، ارتش عراق تمام طول 1200 کیلومتر جبهه‌هایش را با سازماندهی یگان‌های خود در چهار سپاه آماده می‌کرد. منطقه عملیاتی فتح‌المبین تحت فرماندهی سپاه چهارم ارتش بعثی قرار داشت. این سپاه با استعدادی حدود 27 گردان شامل 1200 تانک، 25 گردان مکانیزه شامل 1000 دستگاه نفربر، بیست گردان توپخانه با استعداد 400 توپ صحرایی و 45 گردان پیاده و نیز دو پایگاه ضدهوایی سام 6 و سام 3 ، منطقه عملیاتی فتح‌المبین را در تصرف خود داشت. یگانهای تحت امر سپاه چهارم در منطقه عملیاتی فتح‌المبین عبارت بودند از:

الف: لشکر 10 زرهی با تیپ‌های سازمانی خود شامل تیپ‌های 17 و 42 زرهی و تیپ 24 مکانیزه و تیپ 60 مختلط به همراه تیپ 505 پیاده و تیپ 423 پیاده که با شش گردان توپخانه پشتیبانی می‌شد.

ب: لشکر 1 مکانیزه با تیپ‌های34 زرهی، 27 و 1 مکانیزه و تیپ 51 مختلط که تیپ‌های 93 و 96 پیاده را تحت امر داشت. 7 گردان توپخانه این لشکر را پشتیبانی می‌کرد. دو لشکر 10 و 1 با سازمان مذکور در خطوط تماس از دشت عباس تا تنگه رقابیه پدافند کرده بودند. مجموعاً استعداد قوای دشمن در این منطقه شامل 8 تیپ زرهی، 6 تیپ مکانیزه و حدود 10 تیپ پیاده بود. ارتش عراق در غرب کرخه حدود 70 هزار نفر نیروی انسانی داشت.

پیش از آغاز عملیات فتح‌المبین ارتش عراق در 500 متری شهر شوش و در 2 کیلومتری جاده اصلی اندیمشک به اهواز موضع گرفته بود. در این منطقه قوای دشمن با استفاده از موانع طبیعی به پدافند و حفظ سرزمین‌های اشغالی می‌پرداختند. یگان‌های ارتش عراق با تکیه بر ارتفاعات، رودخانه کرخه و شنزارهای جنوب این منطقه، 4 طرف خود را روی نیروهای ایران بسته بودند. امید اصلی سپاه چهارم به نیروهای احتیاط خود بود. این نیروی احتیاط عبارت بود از لشکر 3 زرهی و تیپ 10 زرهی که در جنوب دشت‌عباس آرایش گرفته بودند. همچنین تیپ مکانیزه گارد ریاست جمهوری و تعدادی گردان‌های پیاده که به مرور وارد منطقه می‌شدند. علاوه‌ بر این یگان‌ها، تعدادی از تیپ‌های ارتش خلقی عراق به نام "مهمات خاصه" نیز به این منطقه آمده بودند.

چگونگی تامین کمبود یگان

باتوجه به وسعت زیاد منطقه عملیاتی فتح‌المبین که بیش از چهار برابر منطقه عملیاتی طریق‌القدس بود، نیاز به یگان‌های جدید و تمرکز کلیه واحدهای عملیاتی برای اجرای این عملیات گسترده به خوبی احساس می‌شد. بنابراین برای اجرای این عملیات، تمام یگان‌های سپاه و ارتش که امکان آزادسازی آنها از خطوط پدافندی میسر بود، و نیز امکان تشکیل آنها وجود داشت، پای کار آورده شدند. یگان‌هایی که تازه عملیات طریق‌القدس را اجرا کرده بودند نیز بازسازی و به این منطقه اعزام شدند.

سپاه تمام قدرت تهاجمی خود را در این عملیات به کار گرفت. در واقع اکثر توان جنگی ایران برای اجرای این عملیات به کار گرفته شد. حضور داوطلبان بسیجی نیز نسبت به عملیات‌های گذشته به صورت چشمگیری افزایش یافت. همچنین سپاه توانست حدود 4 ماه پیش از آغاز عملیات فتح‌المبین، یک واحد جدید به نام تیپ 27 محمد رسول‌الله(ص) تشکیل دهد. این تیپ از رزمندگانی تشکیل شد که در منطقه کردستان در برابر حزب دموکرات می‌جنگیدند. علاوه بر این تیپ 8 نجف متشکل از نیروهای نجف‌آباد، آذربایجان و یزد به فرماندهی احمد کاظمی در منطقه زلیجان تشکیل گردید. به این صورت سازمانهای جدیدی به توان رزمی سپاه پاسداران افزوده شد.

در عملیات فتح‌المبین ارتش و سپاه هریک 12 تیپ را به میدان آوردند. این نیروها به صورت ادغامی عمل ‌کردند. عملیات فتح‌المبین در ساعت 30 دقیقه بامداد روز 2 فروردین 1361 با رمز یازهرا و در تاریکی کامل هوا آغاز شد. یگان‌های عملیاتی در مرحله اول عملیات موفق شدند ارتفاعات علی‌گره‌زد و بخشی از عین‌خوش را تصرف کنند.

هدف قرارگاه قدس، تصرف ابوقریب و عین‌خوش بود و در مرحله اول یگان‌های این قرارگاه توانستند تا عین‌خوش پیشروی کنند. در روز اول عملیات، نیروهای دشمن موفق شدند عناصر تیپ 2 زرهی دزفول را تا شمال امامزاده عباس و تیپ 84 خرم‌آباد را تا دامنه جنوبی ارتفاع کمرسرخ به عقب برانند و مشکلات فوق‌العاده‌ای را به این دو تیپ تحمیل کنند. در همین حال در قرارگاه نصر، رزمندگان تیپ 27 محمد رسول‌الله(ص) به همراه تیپ 2 از لشکر 21 خود را به مواضع توپ دشمن رساندند و حدود 80 عراده توپ دشمن را به غنیمت گرفتند. همچنین حدود 3000 نفر از نظامیان بعثی را اسیر کردند. از نیروهای خودی نیز بیش از 2000 نفر مجروح شدند و حدود 400 نفر به شهادت رسیدند.

در منطقه عملیاتی قرارگاه فجر که هدف آن تصرق تپه‌های ابوصلیبی‌خات یا ارتفاعات رادار بود، موفقیتی حاصل نشد زیرا امکان رخنه در صفوف مستحکم پدافندی دشمن وجود نداشت. در محدوده قرارگاه نصر و در محور پل نادری در غرب کرخه و در 3 کیلومتری جنوب آن رزمندگان تیپ 7 ولی‌عصر به همراه سلحشوران تیپ 1 لشکر 21 از مدتها قبل تونلی را احداث کرده بودند که تنها دو نفر می‌توانستند از آن عبور کنند. این تونل تا 10 متری میادین مین دشمن در زیر مواضع ارتش بعثی پیش می‌رفت. در شب عملیات یک گردان نیرو با استفاده از این نقب زیرزمینی توانست به مواضع نیروهای عراقی در کانال و سیل‌بند و دژ دفاعی ارتش عراق که به هندلی معروف بود رخنه کند و آنها را منهدم سازد و مواضع مستحکم 18 ماهه دشمن را در هم بشکند.

رزمندگان با این اقدام توانستند سه راهی پل نادری را از تصرف دشمن خارج سازند ولی نتوانستند کل اهداف مورد نظر را تامین نمایند. از سوی دیگر یک پل شناور روی رودخانه کرخه در کنار روستای صالح مشطط نصب کردند و از سرپلی که سپاه دزفول از ابتدای تهاجم ارتش عراق در اطراف روستای صالح مشطط حفظ کرده بود علاوه بر محور پل نادری با استعداد 4 یگان به مواضع دشمن حمله کردند. دو تیپ ادغامی 7 ولی‌عصر و تیپ 1 لشکر 21 حمزه از این محور به سمت شمال و به عقبه دشمن حمله کردند. تیپ 31 المهدی و تیپ 3 لشکر 77 نیز از سرپل روستای صالح مشطط به سمت جنوب یعنی به دامنه ارتفاعات ابوصلیبی‌خات یورش بردند و از رودخانه فصلی رفائیه عبور کردند. البته این دو تیپ موفق نبودند و تنها تا نزدیکی پل رفائیه و در نزدیکی جاده آسفالته رادار پیشروی کردند.

یگان‌های دشمن با حفظ مناطق تصرف شده، از درون آنها شروع به پاتک کردند تا بتوانند رزمندگان را از دیگر مناطق تصرف‌شده بیرون برانند. در روز دوم عملیات ارتش عراق پاتک سنگینی را به مواضع تیپ 14 امام حسین(ع) و تیپ 84 خرم‌آباد آغاز کرد و بر تپه 202 مسلط شد. این اقدام نیروهای تیپ امام حسین(ع) را تهدید می‌کرد و می‌توانست امکان الحاق یگان‌های خودی و ارتباط دو قرارگاه نصر و قدس را از بین ببرد. در چنین شرایطی نظر برادران ارتش در قرارگاه مرکزی کربلا این بود که امکان تقویت یگان‌های خودی در عین‌خوش وجود ندارد بنابراین دو تیپ 14 امام حسین(ع) و تیپ 84 خرم‌آباد باید عقب‌نشینی کنند. دستور عقب‌نشینی به دلیل زیر سرم بودن فرمانده کل سپاه از سوی سرهنگ صیاد شیرازی به فرمانده تیپ 14 امام حسین(ع) ابلاغ و تکلیف شد ولی فرماندهان میدانی تیپ امام حسین(ع) با این عقب‌نشینی مخالف بودند و حسین خرازی فرمانده تیپ امام حسین(ع) اعلام کرد رزمندگان این تیپ عقب‌نشینی نخواهند کرد و در برابر قوای دشمن مقاومت می‌کنند. در چنین وضعیتی با آنکه تیپ 8 نجف آمادگی کامل را برای تهاجم از محور رقابیه نداشت، ولی فرمانده سپاه معتقد بود چنانچه قرارگاه فتح به تنگه رقابیه حمله کند فشار از روی عین‌خوش برداشته می‌شود. با این نظر یگان‌های قرارگاه فتح که 48 ساعت قبل از شروع عملیات از ارتفاعات میشداغ به سمت رقابیه حرکت کرده بودند، حملات خود را به رقابیه شروع کردند و با رسیدن رزمندگان به باتلاق سندال، جبهه دشمن فروریخت. در همین حال حسین خرازی فرمانده تیپ امام حسین(ع) که خود در صحنه عملیات حضور داشت یک خاکریز دوجداره در اطراف نیروهای خود احداث کرد و به همراه نیروهایش یک دفاع دوجانبه را طراحی و مقاومت کرد تا اینکه حمله از محور رقابیه آغاز شد. به این صورت تیپ امام حسین(ع) توانست با امن سازی مسیر عقبه خود، عین‌خوش را حفظ کند و مسئله حل شد.

در چهار روز اول عملیات وضعیت جبهه نامشخص بود و معلوم نبود که آیا این عملیات موفق خواهد بود یا خیر. در شرایطی که وضعیت جبهه عین‌خوش به هم ریخته بود و یگان‌های دو قرارگاه نصر و قدس در شرایط بدی قرار گرفته بودند، با تغییری در طرح عملیات، یگان‌های قرارگاه فتح در شب 4 فروردین حمله خود به ارتفاعات رقابیه و برقازه را با یک تک احاطه‌ای آغاز کردند.

از آنجا که تنگه رقابیه از 12 کیلومتری در دید و تیر ارتش عراق قرار داشت رزمندگان جهاد سازندگی حدود یک هفته قبل از آغاز عملیات جاده‌ای به طول 8 کیلومتر در دل کوه میشداغ احداث نمودند. تصور ارتش عراق این بود که چون این منطقه رملی و شنزار است پس ایرانی‌ها نمی‌توانند از آن عبور کنند. ولی تیپ 8 نجف اشرف با استعداد 2 گردان با استفاده از جاده احداث شده از مسیر تنگه زلیجان عبور کرد و تنگه رقابیه را دور زد و از پشت نیروهای دشمن سر درآورد. البته یکی از این دو گردان ابتدا به محاصره ارتش عراق درآمد و با اقدام به موقع شهید مهدی باکری و فرستادن کمک توانست خود را از محاصره نجات و به عملیات خود ادامه دهد. با این تدبیر تاکتیکی، رزمندگان حدود 20 کیلومتر از داخل رمل‌ها حرکت و نیروهای دشمن را محاصره نمودند. در این منطقه نیروهای تیپ 5 هوابرد و لشکر 92 ارتش ایران نیز حضور داشتند. فرمانده تیپ عراقی پدافندکننده در این منطقه به اسم سرهنگ نزار به همراه 2000 نظامی دیگر اسیر شدند. او تصور می‌کرد ایرانی‌ها با بالگرد در پشت سر او نیرو پیاده کرده‌اند. از آنجا که قرارگاه اصلی دشمن در این منطقه قرار داشت با به خطر افتادن عقبه دشمن فشار از روی تیپ امام حسین(ع) در عین‌خوش برداشته شد و دشمن عقب‌نشینی کرد.

در این مرحله از عملیات حدود 3000 نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند. البته در سه روز اول عملیات حدود 700 نفر از پاسداران و بسیجیان و حدود 200 نفر از سربازان و ارتشیان به شهادت رسیدند. نزدیک به 4500 نفر از نیروهای خودی نیز مجروح شدند. در چنین شرایطی کل آرایش دشمن در همه جبهه‌ها به هم ریخت و عملا مرحله سوم عملیات آغاز شد. دشمن از سه طرف در محاصره قرار گرفته بود. البته فرمانده لشکر یک ارتش بعثی هنوز به رده‌های بالای خود اطمینان می‌داد که می‌تواند ارتفاعات رادار را حفظ کند.

در روز دوم عملیات قرارگاه کربلا به تیپ 37 زرهی که یگان احتیاط بود دستور داد سریعاً به منطقه عملیاتی قرارگاه قدس در شمال دشت عباس تغییر مکان دهد. به دلیل دور بودن و نامناسب بودن مسیر دسترسی از سمت قرارگاه قدس، بعداً تصمیم گرفتند که این تیپ از منطقه قرارگاه نصر وارد عمل شود و به امامزاده عباس حمله کند که دشمن آن را به تصرف درآورده بود. این تیپ ساعت 5 روز 4 فروردین از مسیر علی‌گره‌زد به دشمن حمله کرد و ساعت 7 به امامزاده عباس رسید. دشمن نیز به به تیپ 37 زرهی از جنوب امامزاده عباس و از تنگه ابوغریب حمله کرد و بیش از 25 دستگاه تانک تیپ 37 را هدف قرار داد. بنابر این حرکت تهاجمی تیپ 37 زرهی متوقف شد و این تیپ مجبور شد به همراه تیپ 58 ذوالفقار حالت پدافندی بگیرد.

در این مرحله از عملیات، قرارگاه نصر که در بخش شمالی منطقه با کمک تیپ 58 ذوالفقار با قرارگاه قدس در عین‌خوش الحاق کرده بود و تقریباً به موفقیت کامل رسیده بود، با دستور قرارگاه مرکزی کربلا، قرارگاه‌های تیپی نصر 3 و نصر 2 را برای تک به جناح شمالی لشکر 1 عراق در جنوب منطقه وارد عمل کرد. قرارگاه فجر نیز به سمت شمال منطقه که برخلاف آرایش جنگی دشمن بود، حرکت کرد و لشکر 1 عراق را تحت فشار قرار داد. در نتیجه مواضع ارتش عراق در تپه‌های ابوصلیبی‌خات سقوط کرد و نیروهای عراقی وادار به عقب‌نشینی از ارتفاعات رادار شدند و فرار را آغاز کردند.

در همین حال در منطقه لزه در دشت عباس در ساعت 10:15 صبح روز 14 فروردین 1361 تعداد 20 سرباز عراقی اسیر شدند و اظهار داشتند که بقیه هم آماده اسارت هستند. سپس حدود 450 نظامی عراقی با برافراشتن پرچم سفید و به طور داوطلبانه تسلیم شدند. ارتش عراق پس از هزیمت از تپه‌های ابوصلیبی‌خات تعدادی از تانک‌هایش را سوار تریلی‌ها کرد و با حمایت بالگردهای جنگی، رو به عقب حرکت کرد. در این وضعیت تیپ 51 زرهی با استعدادی در حدود 50 تانک و نفربر در باتلاق سندال گرفتار شد و تعداد زیادی از تانک‌ها و نفربرهای خود را از دست داد.

به این ترتیب پس از 6 روز عملیات مداوم، در آغاز صبح 7 فروردین 1361 سایت 4 و 5 رادار و کل منطقه به تصرف رزمندگان اسلام در آمد و حدود 7000 نفر از نیروهای عراقی اسیر شدند. پس از عملیات مشخص شد جاده فکه – چنانه – رادار به عنوان جاده اصلی یگان‌های ارتش عراق مورد استفاده قرار می‌گرفته و قرارگاه اصلی دشمن نیز در کنار همین جاده بوده است. رزمندگان اسلام در ادامه عملیات در این مسیر توانستند با حمله از طریق تنگه رقابیه، جبهه دشمن را به هم بریزند و به قرارگاه تاکتیکی سپاه چهارم ازتش عراق که سپهبد هشام صبری در آن مستقر بود نزدیک شوند. در پی شکست ارتش عراق در عملیات فتح‌المبین نیروی هوایی عراق با 85 فروند جنگنده بمب‌افکن در روز 8 فروردین 1361 در ساعات مختلف روز به منطقه عملیاتی حمله کرد که دو فروند از آنها سرنگون گردیدند.

ایران در عملیات فتح‌المبین برای تامین بخشی از مهمات مورد نیاز خود از کشورهای کره شمالی و بلغارستان کمک گرفت. مهمات خریداری شده نخست با هواپیمای بوئینگ 747 و بعد با کشتی به ایران رسید و سپس به جبهه منتقل شد. در این عملیات محدودیت مهمات وجود نداشت و در مجموع 350 هزار از انواع گلوله توپ به سوی مواضع ارتش عراق شلیک شد.

به طور کلی شناخت دقیق یگان‌های خودی از مسیرهای منتهی به خطوط تماس دشمن و آشنایی با زمین منطقه عملیات از نقاط قوت عملیات فتح‌المبین به شمار می‌رود. طرح مانور عملیات فتح‌المبین در حین اجرا باتوجه به واقعیت‌های صحنه جنگ دچار تغییراتی شد و فرماندهان قرارگاه کربلا انعطاف لازم را در هدایت عملیات از خود نشان دادند که‌ در نهایت سبب موفقیت عملیات شد. همچنین حمله از جناح‌های منطقه مانور موجب شد قدرت رزمی قوای ایران حدود 5/2 برابر افزایش یابد.

قبل از اجرای عملیات تصور بر این بود که عملیات فتح‌المبین ظرف یک هفته تمام شود و انتظار می‌رفت با توجه به پاتک‌های ارتش عراق طولانی‌تر شود. ولی تضعیف روحیه نظامیان عراقی موجب شد ارتش عراق بر حفظ سایر مناطق اشغالی به ویژه در جنوب اهواز و اطراف خرمشهر متمرکز و از بازپس‌گیری منطقه عملیات فتح‌المبین مایوس شود.

در عملیات فتح‌المبین که در جبهه‌ای به طول 80 کیلومتر و عرض 30 کیلومتر انجام شد، 2400 کیلومتر مربع از خاک کشور آزاد شد. شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول و نیز جاده اندیمشک به اهواز از برد آتش توپخانه صحرایی عراق خارج شدند. در این عملیات 10 هزار نظامی عراقی به هلاکت رسیدند یا مجروح شدند و استعدادی در حدود 2 لشکر عراق همراه با 11 هواپیما، 3 بالگرد، 361 دستگاه انواع تانک و نفربر و صدها خودرو نظامی عراق منهدم شد. همچنین 150 تانک، 170 نفربر، 500 خودرو، تعداد زیادی سلاح انفرادی و یک رسد کامل موشک سام 6 به همراه 3 فروند موشک آن به غنیمت در آمد. در این عملیات 15450 نظامی عراقی به اسارت در آمدند. علاوه بر این فرمانده لشکر یک مکانیزه عراق به 15 سال زندان محکوم شد، فرمانده تیپ 27 این لشکر اعدام شد و فرمانده تیپ یک پیاده مکانیزه عراق به نام سرهنگ سردار که اهل سلیمانیه بود به اسارت رزمندگان اسلام درآمد.

عملیات فتح‌المبین جهش بزرگی را در قدرت رزمی ایران به نمایش گذاشت. پیروزی در این عملیات باعث شد که ارتش بعثی باور کند که در جنگ شکست خورده است. این پیروزی روحیه پیروزی نهایی در جنگ را نزد رزمندگان اسلام و برنامه‌ریزان جنگ بالا برد و فرماندهان نظامی کشورمان احساس کردند می‌توانند اقدامات بزرگ‌تری را انجام دهند و عملیات بزرگ‌تری را طرح‌ریزی کنند.


ماهنامه الکترونیکی دوران به نقل از کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، نشر مرز و بوم، 1395، ج 1، ص 417 تا 434