فعالیت های سید علی اکبر ابوترابی از منظر ساواک
1451 بازدید
تاریخ سند: 4 مرداد 1350
موضوع : علی اکبر ابوترابی
متن سند:
از : 21 به : 312 شماره : 1374 /21 در تاریخ 1 /5 /50 سیدعلی اکبر ابوترابی1 اظهار داشت که من در قزوین بودم و به دیوارهای شهر نوشته بودند که شبها ساعت ده سخنرانی آقای خمینی را از رادیو بغداد گوش کنید.
نظریه شنبه .
به نظر من این مطالب را سیدمحمد ابوترابی برادر سیدعلی اکبر که در قزوین منزل پدربزرگش به نام ابوتراب ابوترابی است به دیوار مینویسد چون نامبرده فرد بسیار ناراحتی است.
نظریه یکشنبه .
تعیین صحت و سقم موضوع موکول به اعلام نظر ساواک قزوین است.
چنانچه موضوع نوشتن اینگونه مطالب به دیوارهای شهرستان قزوین صحت داشته باشد بعید نیست که هر دو برادر در نوشتن آن دخالت داشته باشند.
چون سیدعلی اکبر از افراد فعال و دائماً بین قم و تهران و قزوین در تردد بوده و آرام نیست.
شراره نظریه سه شنبه .
مرخصی است.
نظریه 21 .
نظری نیست.
سریعاً به ساواک قزوین اعلام شود 7 /5
توضیحات سند:
1.
حجتالاسلام سید علی اکبر ابوترابی فرد، فرزند سید عباس در سال 1318 ﻫ ش متولد شد.
آقای ابوترابی که محصل علوم دینی بود، برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت و در سال 1349 به هنگام ورود به ایران به علت همراه داشتن 1240 برگ اعلامیه امام(ره)، بازداشت و به 6 ماه حبس محکوم شد.
پس از آزادی از زندان به قم رفت و به علت ارتباطاتی که با شهید اندرزگو داشت، مورد مراقبت ساواک قرار گرفت.
در پی متواری شدن شهید اندرزگو در سال 1351 بر اساس گزارشی که یکی از منابع ساواک ارائه کرده بود، در تاریخ 15 /12 /51 دستگیر شد، ولی به علت اینکه اخبار رسیده به ساواک منحصرا در اختیار فردی گذاشته شده بود که از دوستان آقای ابوترابی و منبع ساواک بود، در بازجوئی ها مستقیما طرح نگردید و بدین ترتیب آزاد شد.
آقای ابوترابی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی به سوی جبهه شتافت و به اسارت نیروهای عراقی درآمد و در سیاه چال ها و اردوگاه های دشمن بعثی حماسه ها آفرید و پس از بازگشت اسرا به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت و نمایندگی ولی فقیه در ستاد آزادگان را دارا شد.
وی در سال 1379 در راه سفر به مشهد مقدس، در سانحه تصادف درگذشت و به دیدار حق شتافت.
ابوترابی را می توان نماد مقاومت اسیران ایرانی در سالهای اسارت در عراق نامید.
کتاب «آیتالله سید عباس ابوترابی به روایت اسناد ساواک» صفحه 38
نظرات