گفتوگوی ایبنا با راوی کتاب «نورالدین پسر ایران»؛
درچهلمین سالروزدفاع مقدس ضرورت بازخوانی خاطرات جنگ تحمیلی
به اندازه همه رزمندهها روایت نانوشته از جنگ وجود دارد
1678 بازدید
«سیدنورالدین عافی»، راوی کتاب «نورالدین پسر ایران» میگوید: وقتی کسی این کتاب را میخواند، جنگ را فقط از دید من میبیند؛ در حالی که به اندازه تمام افرادی که در جنگ حاضر بودند، روایت نانوشته وجود دارد.
«سید نورالدین عافی» که امروز دیگر همه او را با «نورالدین پسر ایران» میشناسند، در سال 1343 در روستای خلجان در نزدیکی تبریز و خانوادهای کشاورز و فقیر به دنیا آمد. نورالدین که در جریان مبارزات برای پیروزی انقلاب اسلامی هم حضور داشت، در 16 سالگی (سال 1359) به جبهه رفت. او پیشتر و به گفته خودش 80 ماه تمام در عملیاتهای مختلف شرکت کرده و پنج، شش بار زخمی شده بود. «پسر ایران» که جانبار 70 درصد است، تاکنون 37 بار زیر تیغ جراحی رفته است و تقریباً در همه جای بدنش نقشی از ترکشهای جنگ به یادگار مانده است؛ مخصوصا صورتش که خود روایتی گویا از رشادتهای اوست. نورالدین بعد از جنگ وارد دانشگاه و سپس در دانشگاه علوم پزشکی تبریز مشغول به کار شد، تا اینکه چندین سال بعد میشود راوی کتاب «نورالدین پسر ایران» به نویسندگی معصومه سپهری. در نخستین روز از هفته دفاع مقدس و در چهلمین سالگرد این حماسه، پای صحبتهای «نورالدین پسر ایران» نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
با «نورالدین پسر ایران» شروع کنیم. خودتان فکر میکنید این کتاب تا چه حد توانسته تصویر درستی از هشت سال دفاع مقدس به نسلهای بعدی ارائه دهد؟
نوشتن کتاب خاطرات من نزدیک به 17 طول کشید، چون دیدگاه من و دوستان اهل قلم با هم تفاوت داشت و من دوست داشتم واقعیتها همانگونه که بودند، بیان شوند. گرچه زمان زیادی طول کشید اما درعوض نتیجهبخش بود. بعد از چاپ کتاب، به استانها و شهرهای زیادی سفر کردم و بهعینه میدیدم که مخاطب دنبال تماشای چهره واقعی راوی داستان میگردد. این امر نشان از اثرگذاری کتاب «نورالدین پسر ایران» دارد که صد البته مدیون قلم شیوا و رسای خانم سپهری است که توانسته خاطرات من را بهدرستی به خواننده انتقال دهد؛ طوری که من با خواندن هر برگ از کتاب، خودم را در میدان نبرد تجسم میکنم.
بارها تکرار کردهام که کتابهای چاپ شده در حوزه دفاع مقدس، از دل همین جنگها بیرون آمدهاند و برای همین هم تاثیرگذارند، چراکه بازگوی حقایق در این مورد هستند. متاسفانه جنگ در ذهن بعضیها یک شوخی است، این در حالی است که جنگ خیلی سخت بود. باوری بین مردم وجود دارد که هر کس به جبهه رفته است، حتما انسان معتقد و دینداری بوده است؛ اما این درست نیست، چه بسا انسانهای معمولی به جبهه آمده بودند تا از کشور خود دفاع کنند. مهم این بوده و هست که جایی که انسانها همّ و غمّ مشترکی داشته باشند و دروغ و ریا در کار نباشد، بهترین مکان برای زندگی است و خاطراتی که از لحظات زیستن در آن روزها بیرون میآید، حتما اثرگذار خواهد بود، نمونهاش کتابهای «دا»، «لشگر خوبان» و «پایی که جا ماند».
بعد از گذشت چهار دهه از شروع جنگ، کیفیت کتابهای منتشر شده در این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از مسائلی که همواره ارزشهای دفاع مقدس را زیر سوال برده یا آنها کمرنگ کرده، نوشتن کتابها یا داستانهای تخیلی در این حوزه است؛ کتابهایی که قهرمانان خود را چنان بزرگ میکنند که برای مردم عادی قابل فهم نیست و مخاطب را خسته و دلزده میکنند. واقعیت این است که افرادی که در جبهه بودند، مردمانی عادی بودند، نمازشان هم قضا میشد، گاهی شیطنتهایی هم داشتند و... جنگ همیشه هم جنگ نیست. جبهه محل زندگی ما بود، پر از لحظات شادی، غم، جنگ و روح زندگی؛ اما در مقابل کتابهایی که روایت واقعیتهای جنگ بدون بزرگنمایی هستند، موفق به برقراری ارتباط با مخاطب خود شدهاند.
بزرگترین چالش کتابهای حوزه دفاع مقدس از نظر شما چیست؟
من بارها به دوستان در حوزه هنری یا سازمان تبلیغات اسلامی گفتهام که باید قیمت کتابهای تاثیرگذار در حوزه ادبیات دفاع مقدس پایین باشد، تا افراد زیادی بتوانند آن را خریداری کنند. من تعجب میکنم از افرادی که بهراحتی میتوانند با در اختیار قرار دادن کتابهای مربوط به جنگ، جوانان را با مفاهیم دین و اسلام آشنا کنند، اما کاری انجام نمیدهند. مگر وظیفه سازمان تبلیغات اسلامی، تبلیغ ارزشهای دینی نیست، پس چرا اقدام به کسب درآمد از طریق فروش کتابهای موثر در این حوزه میکند؟ برای کتابی که اثربخش است، باید هزینه کرد، نه اینکه دنبال درآمد فروش آن بود. متاسفانه در کشور ما تبلیغ، هزینه زیاد و اثربخشی کمی دارد؛ مهمترین علت آن هم نبود هماهنگی، یکپارچگی و نگاه جامع بین وزارتخانهها و ارگانهای مختلف است. ببینید! تا به حال چندین کتاب، فیلم و کارهای فرهنگی از پول بیتالمال و با صرف هزینههای گزاف تولیده شده است که اصلا تاثیری هم نداشته است. هر کس هر طور دوست دارد و میخواهد، رفتار میکند و این درست نیست.
حقایق هشت سال دفاع مقدس را خودتان بیشتر در کتابهای این حوزه لمس کردهاید یا در فیلمهای دفاع مقدسی؟
طبیعتا فیلمها از نظر تاثیرگذاری در اولویت هستند، اما بیشتر تولیدات در این زمینه تاکنون خیلی نتوانستهاند زوایای جنگ را بهدرستی منعکس کنند. جنگ ایران با جنگ سایر کشورها فرق دارد. نویسندهها و کارگردانها با تماشای چند فیلم جنگی خارجی و اقتباس از آنها شروع به ساختن صحنههای جنگ در ایران میکنند و بزرگترین اشتباهشان این است که صحنههای جنگ را خشن نشان میدهند؛ این در حالی است که جنگ ما مظهر آرامش، رفاه و مهربانی بود، نه میدان خشونت. لحظات ناب ازخودگذشتگی و اوج ایثار رزمندهها و فرماندهان.
در مقابل فیلمهایی هم داریم که سعی در نشان دادن جلوههای امداد غیبی در جبهه هستند. اما نمیدانند امداد غیبی، نیروهای ماورایی نبودند، بلکه همین آدمهای معمولی هستند که بدون هیچگونه تجربه و دانش آکادمیک در سنین جوانی طرح میدادند و برنامهریزی میکردند، طوریکه ارتش دنیا در برابر استراتژیهای این جوانان معطل میماند. امداد غیبی همینها بود. تجلی قدرت خداوند در ذهن نیروهای ایرانی. به هر حال من معتقدم هم کتابها و هم فیلمها چندان نتوانستهاند جنگ را معرفی کنند، دلیلش هم این است که جنگ حادثه بزرگی است. تا به امروز حتی یک صدم از این حادثه هم بیان نشده است.
بهعنوان سوال پایانی میخواهم چند عنوان از بهترین کتابهایی را که در حوزه دفاع مقدس تولید شده است، به مخاطبان ما معرفی کنید.
من کتابهای زیادی در این مورد خواندهام، کتاب خوب هم کم نداشتهایم، اما کتاب «جادههای سربی» (خاطرات سردار سوداگر) را واقعا میپسندم چراکه واقعیتهای جنگ را آنقدر درست روایت کرده است که لرزه به وجود انسان میاندازد. کتاب «ویرانی دروازه شرقی هم فوقالعاده زیباست و جزء معدود کتابهایی است که نگاهش به جنگ بیرون از ایران است و در بخشی از کتاب به اعترافات دشمن و کشورهای دیگر در مورد توانایی نظامی و رزمی ایران اشاره میکند.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
نظرات